صُحُفٍ مُطَهَّرَه
ابتکار جالب یک دانشجوی مقیم هلند (مصاحبه با دانشجویان در مورد قوانین جنگی امیر المؤمنین ع) Ali & war از توصیههای مکرر امام علی (ع) به سربازانش: 🔻إِذَا هَزَمْتُمُوهُمْ فَلاَ تُجْهِزُوا عَلَى قَتِيلٍ وَ لاَ جَرِيحٍ وَ لاَ تَقْتُلُوا أَسِيراً وَ لاَ تَطْلُبُوا…
سیره جنگی امیرالمومنین علیه السلام
و در نهجالبلاغه:
مِنْ وَصِیَّتِهِ علیه السّلام لِعَسْکَرِهِ قَبْلَ لِقَاءِ الْعَدُوِّ بِصِفِّینَ:
لَا تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّی یَبْدَءُوکُمْ، فَإِنَّکُمْ بِحَمْدِ الله عَلَی حُجَّةٍ وَ تَرْکُکُمْ إِیَّاهُمْ حَتَّی یَبْدَءُوکُمْ حُجَّةٌ أُخْرَی لَکُمْ عَلَیْهِمْ، فَإِذَا کَانَتِ الْهَزِیمَةُ بِإِذْنِ الله فَلَا تَقْتُلُوا مُدْبِراً وَ لَا تُصِیبُوا مُعْوِراً وَ لَا تُجْهِزُوا عَلَی جَرِیحٍ، وَ لَا تَهِیجُوا النِّسَاءَ بِأَذًی وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَکُمْ وَ سَبَبْنَ أُمَرَاءَکُ…
… با آنها شروع به جنگ ننمائيد تا اينكه ايشان جنگ را آغاز نمايند، زيرا سپاس خدای را كه شما داراى حجت و دليل هستيد، و شروع نكردن شما به جنگِ با آنها تا اينكه آنان شروع به جنگ با شما نمايند حجت و دليل ديگرى است براى شما بر علیه آنها، پس اگر آنان شروع به جنگ نموده و شما را به جنگ واداشتند و بخواست خداوند روی به هزیمت و فرار نهادند، گريخته را نكشيد، و درمانده را زخمى نكنيد، و زخمخورده را از پا در نیآوريد، و زنان را بواسطه آزار و اذیت بر علیه خود تهییج نکنید هر چند به شما و سرداران و بزرگانتان ناسزا گويند…
نیز: الفتنة ووقعة الجمل، ص180؛ وقعة صفين، ص203؛ تاريخ واسط، ص165؛ الكافي ط - الإسلامية، ج5، ص39.
@Al_Meerath
و در نهجالبلاغه:
مِنْ وَصِیَّتِهِ علیه السّلام لِعَسْکَرِهِ قَبْلَ لِقَاءِ الْعَدُوِّ بِصِفِّینَ:
لَا تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّی یَبْدَءُوکُمْ، فَإِنَّکُمْ بِحَمْدِ الله عَلَی حُجَّةٍ وَ تَرْکُکُمْ إِیَّاهُمْ حَتَّی یَبْدَءُوکُمْ حُجَّةٌ أُخْرَی لَکُمْ عَلَیْهِمْ، فَإِذَا کَانَتِ الْهَزِیمَةُ بِإِذْنِ الله فَلَا تَقْتُلُوا مُدْبِراً وَ لَا تُصِیبُوا مُعْوِراً وَ لَا تُجْهِزُوا عَلَی جَرِیحٍ، وَ لَا تَهِیجُوا النِّسَاءَ بِأَذًی وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَکُمْ وَ سَبَبْنَ أُمَرَاءَکُ…
… با آنها شروع به جنگ ننمائيد تا اينكه ايشان جنگ را آغاز نمايند، زيرا سپاس خدای را كه شما داراى حجت و دليل هستيد، و شروع نكردن شما به جنگِ با آنها تا اينكه آنان شروع به جنگ با شما نمايند حجت و دليل ديگرى است براى شما بر علیه آنها، پس اگر آنان شروع به جنگ نموده و شما را به جنگ واداشتند و بخواست خداوند روی به هزیمت و فرار نهادند، گريخته را نكشيد، و درمانده را زخمى نكنيد، و زخمخورده را از پا در نیآوريد، و زنان را بواسطه آزار و اذیت بر علیه خود تهییج نکنید هر چند به شما و سرداران و بزرگانتان ناسزا گويند…
نیز: الفتنة ووقعة الجمل، ص180؛ وقعة صفين، ص203؛ تاريخ واسط، ص165؛ الكافي ط - الإسلامية، ج5، ص39.
@Al_Meerath
Forwarded from غلوپژوهی
بسیاری ازدعاهایی که امروزه به عنوان دعای خاص برخی روزها شمرده می شوند، در مصادر قدیمیتر بدون ذکر روزی خاص برای آن آمدهاند. برخی از ادعیه که در مصادر متأخر مربوط به ماه رجب، شعبان و ماه رمضان شمرده شدهاند از این دست هستند.
تقویم جدید برخی دعاها:
t.me/gholow2/1239
تقویم جدید برخی دعاها:
t.me/gholow2/1239
Telegram
غلو پژوهی
🔍دعا و عادات نو
گرچه استمرار بر دعا و ذکر امر بسیار مطلوبی است، و نیز چه نیکو دعایی که خود بر زبان جاری شود. اما این نباید زمینه ایجاد عقاید جدید شود.
متأسفانه «باشگاه خبرنگاران جوان» روشی ناروا را به جناب آقای حسن حسن زاده نسبت داده است:
«در آن بخش از…
گرچه استمرار بر دعا و ذکر امر بسیار مطلوبی است، و نیز چه نیکو دعایی که خود بر زبان جاری شود. اما این نباید زمینه ایجاد عقاید جدید شود.
متأسفانه «باشگاه خبرنگاران جوان» روشی ناروا را به جناب آقای حسن حسن زاده نسبت داده است:
«در آن بخش از…
Forwarded from میراث امامان (امیرحسن خوروش)
⚜ اخلاق علوی (1)
معاوية بن هشام، قال: حدثنا ابن أبي ذئب، عمن حدثه، عن علي، قال: لما قاتل معاوية سبقه إلى الماء فقال: دعوهم؛ فإن الماء لا يمنع (مصنف ابن أبي شیبة، ج7، ص548).
نقل شده که علی علیه السلام در جنگ با معاویه [زمانی] پیش از معاویه بر آب دست یافت. پس فرمود: لشکر معاویه را رها کنید [و بگذارید که از آب استفاده کنند]؛ چه از آب نباید منع کرد.
این در حالی است که پیشتر معاویه چون در جنگ صفین بر آب دست یافت، لشکر علی (ع) را از آب منع کرد (وقعة صفین، ص160-161، 185). در گزارشی آمده که چون معاویه بر آب مسلّط شد و لشکر علی (ع) را منع کرد، جنگی درگرفت و در نتیجه لشکر علی (ع) بر آب مسلّط شد. برخی از لشکریان علی (ع) گفتند که اکنون ما به آنان آب ندهیم. علی (ع) فرمود: «از آب به مقدار نیازتان بردارید و به لشکرگاهتان بازگردید و اجازه دهید که آنها از آب استفاده کنند» (وقعة صفین، ص162). در گزارش دیگری آمده که علی (ع) چون بر آب مسلّط شد به معاویه نوشت: «إنا لا نكافيك بصنعك هلم إلى الماء فنحن و أنتم فيه سواء: ما جزای کارت را به تو نخواهیم داد! بیا نزد آب! ما و تو در استفاده از آب یکسانیم» (وقعة صفین، ص193).
@Al_Meerath
معاوية بن هشام، قال: حدثنا ابن أبي ذئب، عمن حدثه، عن علي، قال: لما قاتل معاوية سبقه إلى الماء فقال: دعوهم؛ فإن الماء لا يمنع (مصنف ابن أبي شیبة، ج7، ص548).
نقل شده که علی علیه السلام در جنگ با معاویه [زمانی] پیش از معاویه بر آب دست یافت. پس فرمود: لشکر معاویه را رها کنید [و بگذارید که از آب استفاده کنند]؛ چه از آب نباید منع کرد.
این در حالی است که پیشتر معاویه چون در جنگ صفین بر آب دست یافت، لشکر علی (ع) را از آب منع کرد (وقعة صفین، ص160-161، 185). در گزارشی آمده که چون معاویه بر آب مسلّط شد و لشکر علی (ع) را منع کرد، جنگی درگرفت و در نتیجه لشکر علی (ع) بر آب مسلّط شد. برخی از لشکریان علی (ع) گفتند که اکنون ما به آنان آب ندهیم. علی (ع) فرمود: «از آب به مقدار نیازتان بردارید و به لشکرگاهتان بازگردید و اجازه دهید که آنها از آب استفاده کنند» (وقعة صفین، ص162). در گزارش دیگری آمده که علی (ع) چون بر آب مسلّط شد به معاویه نوشت: «إنا لا نكافيك بصنعك هلم إلى الماء فنحن و أنتم فيه سواء: ما جزای کارت را به تو نخواهیم داد! بیا نزد آب! ما و تو در استفاده از آب یکسانیم» (وقعة صفین، ص193).
@Al_Meerath
Forwarded from کانال معرفة الرجال و الآثار (Mohammad Ghandehari)
🔸 آیا وارثان امیرالمؤمنین ع در قصاص ابنملجم، از وصیت ایشان عدول کردند؟
#نقد_منبع #نهج_البلاغه
✍️ محمد قندهاری
از امیر مؤمنان ع روایت شده است:
«إن أبق فأنا ولي دمي و إن أفن فالفناء ميعادي و إن أعف فالعفو لي قربة و هو لكم حسنة فاعفوا أ لا تحبون أن يغفر الله لكم» (نهج البلاغة، نامه23)
از فراز اخیر و تعبیر «فاعفوا: پس در گذرید» ممکن است چنین پنداشته شود، که امیرمؤمنان ع دستور به عفو ابن ملجم داده بودند. و قصاص ابن ملجم خلاف امر حضرت بوده است.
این قضاوت کاستیهایی دارد. توضیح آن که:
1️⃣ این وصیت در منابع متقدمتری آمده است. از آن جمله در کافی (ج1، ص299) از کتاب إبراهيم بن إسحاق الأحمري (ق3) که از محدثین اخباری (علاقمند به اخبار تاریخی) شیعه بوده و او هم این خبر را به سبک بسیاری از مورخین به صورت مرسل در کتاب خود ثبت کرده بوده. با اینکه نقل کافی کاملتر است، اما کاملاً محتمل است که منبع نهج البلاغه همین کتاب باشد. زیرا اولاً عبارات مانند هم است؛ ثانیاً سید رضی بخش دیگر همین نقل کاملتر را در خطبه 149 آورده، که نشان از تقطیع او در هر دو موضع دارد. (هرچند بخش آخر آن را هیچ جا نیاورده)
بنابر نقل کامل کافی، امام دستور به عفو ندادند؛ بلکه صرفا فرمایش خود درباره عفو مشروط به زنده ماندن را به آیه مبارکه نور: 22 و بقره: 109 مستند کردند. (این نیز شاهد خلاصه بودن نقل نهج البلاغه است) و سپس در انتها به امام حسن میفرمایند: «ضربة مكان ضربة و لا تأثم» که در نهج البلاغه نیامده است.
✅ نقل کاملتر کافی، 1/ 299-300
الحسين بن الحسن الحسني رفعه و محمد بن الحسن عن إبراهيم بن إسحاق الأحمري رفعه قال: لما ضرب أمير المؤمنين ع حف به العواد... إن أبق فأنا ولي دمي و إن أفن فالفناء ميعادي و إن أعف فالعفو لي قربة و لكم حسنة «فاعفوا و اصفحوا... أ لا تحبون أن يغفر الله لكم» ... ثم أقبل على الحسن ع 👈فقال يا بني ضربة مكان ضربة و لا تأثم.
2️⃣ إبراهيم بن إسحاق احمري در کتب رجالی تضعیف شده (ابن غضائری، 39؛ نجاشی، 19) و برخی از نقلهای او از ضعفا و کذابین نیز در مجامیع حدیثی به جا مانده است. (خطیب، تلخيص، 494) بنابراین نمیتوان به گزارش مرسل شخصی متهم اکتفا کرد.
با این حال این گزارش به دو طریق مسند مجزای دیگر نیز روایت شده:
- ... از کلبی از عوانة بن الحكم (م158) (طبرانی، المعجم الکبیر، 1/ 96؛ 3/ 105؛ تاريخ دمشق، 42/ 5619)
- ... از العلاء بن عبد الرحمن (م132) (ابن ابی الدنیا، مقتل علی ع، 55)
اما در هردو سند آشکارا ارسال رخ داده است. این گزارشها نیز به مانند نهج البلاغه فراز آخر را ندارند. در اینجا میتوان احتمال داد که گزارشهای عامی اخیر ناقص بوده باشند، یا آنکه گزارش احمری ترکیب انتخابی چند گزارش باشد. چراکه این سبک از ترکیب گزارشها در میان مورخین شایع بوده و برخی نیز برای اینکه مطلب راحتتر ترکیب شود، از ذکر اسناد خودداری میکردند.
3️⃣ نقلی دیگر با سند متصل و قابل اعتمادتری از شافعی از ابراهیم بن ابی الیحیی المدنی از امام صادق ع رسیده است که اصالت آن با قرائنی قابل تایید است. طبق این نقل حضرت درباره قاتل خود میفرمایند:
... أنبأ الشافعي، أنبأ إبراهيم بن محمد، عن جعفر بن محمد، عن أبيه: أن عليا - رضي الله عنه - قال في ابن ملجم بعد ما ضربه: أطعموه واسقوه، وأحسنوا إساره، فإن عشت فأنا ولي دمي، أعفو إن شئت، وإن شئت استقدت، وإن مت فقتلتموه، فلا تمثلوا. (السنن الكبرى للبيهقي، 8/ 183؛ مسند الشافعی، 313)
این نقل را أنس بن عیاض و ابوالبختری نیز -احتمالا از طریق ابراهیم بن ابی یحیی- نقل کردهاند (قرب الإسناد، 143؛ بيهقي، همان، 8/ 56 و از همانجا در الجعفريات، 53)
طبق این نقل، حضرت امیر تنها در فرضی گزینه عفو را مطرح کردند که زنده بمانند، اما در فرض از دنیا رفتن، اختیار قصاص را به فرزندان خود داده بودند و صرفا توصیه کردند که او را مثله نکنید.
4️⃣ نقل متقدمی که از وصیت امیرالمومنین ع در کتاب سلیم آمده است، با نقل شافعی از امام صادق ع سازگار است:
ثم أقبل على ابنه الحسن ع فقال: يا بني، أنت ولي الأمر و ولي الدم بعدي، فإن عفوت فلك، و إن قتلت فضربة مكان ضربة و لا تمثّل (کتاب سلیم، 925)
درباره این نقل، یادداشت مستقلی نوشتهام: «سیر انتقال وصیت امیرالمومنین علیه السلام و نقش کتاب سلیم بن قیس»
✳️ بر این اساس، کاستی گزارش نهجالبلاغه یا صرفاً به خاطر تقطیع مؤلف است، یا علاوه بر آن متأثر از گزارشهای مرسل و ناقص عامه است. درحالیکه، گزارش کاملتر شافعی از امام صادق ع و نیز سلیم از نظر سندی و منبعی ترجیح دارد و با فعل امام مجتبی ع نیز سازگار است.
@Al_Rijal
#نقد_منبع #نهج_البلاغه
✍️ محمد قندهاری
از امیر مؤمنان ع روایت شده است:
«إن أبق فأنا ولي دمي و إن أفن فالفناء ميعادي و إن أعف فالعفو لي قربة و هو لكم حسنة فاعفوا أ لا تحبون أن يغفر الله لكم» (نهج البلاغة، نامه23)
از فراز اخیر و تعبیر «فاعفوا: پس در گذرید» ممکن است چنین پنداشته شود، که امیرمؤمنان ع دستور به عفو ابن ملجم داده بودند. و قصاص ابن ملجم خلاف امر حضرت بوده است.
این قضاوت کاستیهایی دارد. توضیح آن که:
1️⃣ این وصیت در منابع متقدمتری آمده است. از آن جمله در کافی (ج1، ص299) از کتاب إبراهيم بن إسحاق الأحمري (ق3) که از محدثین اخباری (علاقمند به اخبار تاریخی) شیعه بوده و او هم این خبر را به سبک بسیاری از مورخین به صورت مرسل در کتاب خود ثبت کرده بوده. با اینکه نقل کافی کاملتر است، اما کاملاً محتمل است که منبع نهج البلاغه همین کتاب باشد. زیرا اولاً عبارات مانند هم است؛ ثانیاً سید رضی بخش دیگر همین نقل کاملتر را در خطبه 149 آورده، که نشان از تقطیع او در هر دو موضع دارد. (هرچند بخش آخر آن را هیچ جا نیاورده)
بنابر نقل کامل کافی، امام دستور به عفو ندادند؛ بلکه صرفا فرمایش خود درباره عفو مشروط به زنده ماندن را به آیه مبارکه نور: 22 و بقره: 109 مستند کردند. (این نیز شاهد خلاصه بودن نقل نهج البلاغه است) و سپس در انتها به امام حسن میفرمایند: «ضربة مكان ضربة و لا تأثم» که در نهج البلاغه نیامده است.
✅ نقل کاملتر کافی، 1/ 299-300
الحسين بن الحسن الحسني رفعه و محمد بن الحسن عن إبراهيم بن إسحاق الأحمري رفعه قال: لما ضرب أمير المؤمنين ع حف به العواد... إن أبق فأنا ولي دمي و إن أفن فالفناء ميعادي و إن أعف فالعفو لي قربة و لكم حسنة «فاعفوا و اصفحوا... أ لا تحبون أن يغفر الله لكم» ... ثم أقبل على الحسن ع 👈فقال يا بني ضربة مكان ضربة و لا تأثم.
2️⃣ إبراهيم بن إسحاق احمري در کتب رجالی تضعیف شده (ابن غضائری، 39؛ نجاشی، 19) و برخی از نقلهای او از ضعفا و کذابین نیز در مجامیع حدیثی به جا مانده است. (خطیب، تلخيص، 494) بنابراین نمیتوان به گزارش مرسل شخصی متهم اکتفا کرد.
با این حال این گزارش به دو طریق مسند مجزای دیگر نیز روایت شده:
- ... از کلبی از عوانة بن الحكم (م158) (طبرانی، المعجم الکبیر، 1/ 96؛ 3/ 105؛ تاريخ دمشق، 42/ 5619)
- ... از العلاء بن عبد الرحمن (م132) (ابن ابی الدنیا، مقتل علی ع، 55)
اما در هردو سند آشکارا ارسال رخ داده است. این گزارشها نیز به مانند نهج البلاغه فراز آخر را ندارند. در اینجا میتوان احتمال داد که گزارشهای عامی اخیر ناقص بوده باشند، یا آنکه گزارش احمری ترکیب انتخابی چند گزارش باشد. چراکه این سبک از ترکیب گزارشها در میان مورخین شایع بوده و برخی نیز برای اینکه مطلب راحتتر ترکیب شود، از ذکر اسناد خودداری میکردند.
3️⃣ نقلی دیگر با سند متصل و قابل اعتمادتری از شافعی از ابراهیم بن ابی الیحیی المدنی از امام صادق ع رسیده است که اصالت آن با قرائنی قابل تایید است. طبق این نقل حضرت درباره قاتل خود میفرمایند:
... أنبأ الشافعي، أنبأ إبراهيم بن محمد، عن جعفر بن محمد، عن أبيه: أن عليا - رضي الله عنه - قال في ابن ملجم بعد ما ضربه: أطعموه واسقوه، وأحسنوا إساره، فإن عشت فأنا ولي دمي، أعفو إن شئت، وإن شئت استقدت، وإن مت فقتلتموه، فلا تمثلوا. (السنن الكبرى للبيهقي، 8/ 183؛ مسند الشافعی، 313)
این نقل را أنس بن عیاض و ابوالبختری نیز -احتمالا از طریق ابراهیم بن ابی یحیی- نقل کردهاند (قرب الإسناد، 143؛ بيهقي، همان، 8/ 56 و از همانجا در الجعفريات، 53)
طبق این نقل، حضرت امیر تنها در فرضی گزینه عفو را مطرح کردند که زنده بمانند، اما در فرض از دنیا رفتن، اختیار قصاص را به فرزندان خود داده بودند و صرفا توصیه کردند که او را مثله نکنید.
4️⃣ نقل متقدمی که از وصیت امیرالمومنین ع در کتاب سلیم آمده است، با نقل شافعی از امام صادق ع سازگار است:
ثم أقبل على ابنه الحسن ع فقال: يا بني، أنت ولي الأمر و ولي الدم بعدي، فإن عفوت فلك، و إن قتلت فضربة مكان ضربة و لا تمثّل (کتاب سلیم، 925)
درباره این نقل، یادداشت مستقلی نوشتهام: «سیر انتقال وصیت امیرالمومنین علیه السلام و نقش کتاب سلیم بن قیس»
✳️ بر این اساس، کاستی گزارش نهجالبلاغه یا صرفاً به خاطر تقطیع مؤلف است، یا علاوه بر آن متأثر از گزارشهای مرسل و ناقص عامه است. درحالیکه، گزارش کاملتر شافعی از امام صادق ع و نیز سلیم از نظر سندی و منبعی ترجیح دارد و با فعل امام مجتبی ع نیز سازگار است.
@Al_Rijal
Telegram
سلیمپژوهی |یادداشتهای محمد قندهاری
🔹 سیر انتقال وصیت امیرالمومنین علیه السلام و نقش کتاب سلیم بن قیس 🔹
[قسمت ۱ از ۴]
در روایات گوناگون وصایای مختلفی از حضرت علي عليه السلام خطاب به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام به جا مانده است که تعدادی از موارد به جامانده در کتب اهل سنت و زیدیه در «موسوعة…
[قسمت ۱ از ۴]
در روایات گوناگون وصایای مختلفی از حضرت علي عليه السلام خطاب به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام به جا مانده است که تعدادی از موارد به جامانده در کتب اهل سنت و زیدیه در «موسوعة…
راهکارهای قرآنی برای گرفتاریها
1- صبر (روزه) و نماز
وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِينَ (بقرة)
2- تسبيح و سجود
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ،
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ (حجر)
3- ذکر حسبي الله ونعم الوكيل
الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ (آل عمران)
4- ذکر یونسیه
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ (انبیاء)
5- ذكر أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ
فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ (غافر)
6- استغفار
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً
يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً
وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً (نوح)
1- صبر (روزه) و نماز
وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِينَ (بقرة)
2- تسبيح و سجود
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ،
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ (حجر)
3- ذکر حسبي الله ونعم الوكيل
الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ (آل عمران)
4- ذکر یونسیه
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ (انبیاء)
5- ذكر أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ
فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ (غافر)
6- استغفار
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً
يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً
وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً (نوح)
جایگاه مهم اطعام مسکینان
آیاتی که از مسکینان چ یتیمان یاد میکنند، بسیارند. اما در این میان، آیاتی هستند که نه فقط ضرورت اطعام مسکین را تذکر میدهند، بلکه کوتاهی در حض و تحریض و تشویق دیگران به اطعام را شدیداً تخطئه میکنند:
إِنَّهُۥ كَانَ لَا یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ ٱلۡعَظِیمِ (٣٣) وَلَا یَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِینِ (٣٤) [سُورَةُ الحَاقَّةِ: ٣٣-٣٤]
أَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی یُكَذِّبُ بِٱلدِّینِ (١) فَذَ ٰلِكَ ٱلَّذِی یَدُعُّ ٱلۡیَتِیمَ (٢) وَلَا یَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِینِ (٣) [سُورَةُ المَاعُونِ: ١-٣]
کلَّاۖ بَل لَّا تُكۡرِمُونَ ٱلۡيَتِيمَ (۱۷) وَلَا تَحَـٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِينِ (۱۸) وَتَأۡكُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَكۡلٗا لَّمّٗا (۱۹)
[سورة الفجر]
آیاتی که از مسکینان چ یتیمان یاد میکنند، بسیارند. اما در این میان، آیاتی هستند که نه فقط ضرورت اطعام مسکین را تذکر میدهند، بلکه کوتاهی در حض و تحریض و تشویق دیگران به اطعام را شدیداً تخطئه میکنند:
إِنَّهُۥ كَانَ لَا یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ ٱلۡعَظِیمِ (٣٣) وَلَا یَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِینِ (٣٤) [سُورَةُ الحَاقَّةِ: ٣٣-٣٤]
أَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی یُكَذِّبُ بِٱلدِّینِ (١) فَذَ ٰلِكَ ٱلَّذِی یَدُعُّ ٱلۡیَتِیمَ (٢) وَلَا یَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِینِ (٣) [سُورَةُ المَاعُونِ: ١-٣]
کلَّاۖ بَل لَّا تُكۡرِمُونَ ٱلۡيَتِيمَ (۱۷) وَلَا تَحَـٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِينِ (۱۸) وَتَأۡكُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَكۡلٗا لَّمّٗا (۱۹)
[سورة الفجر]
Forwarded from رد شبهات ملحدین
bit.ly/43vpFpN
🔸جان گری، فیلسوف خداناباور، میگوید: «انسانگرایی مدرن بر این باور است که بشر، از طریق علم میتواند حقیقت را بشناسد و در نتیجه آزاد باشد. اما اگر نظریهٔ داروین پیرامون انتخاب طبیعی درست باشد، آنچه گفتیم غیرممکن خواهد شد؛ زیرا مغز انسان در خدمت موفقیت فرگشتی است، نه در خدمت حقیقت» [5]
🔸فيلسوف خداناباور، ریچارد رورتی، خداناباوران داروینیستی که داروینیسم خود را با جهل یا تعصب تغییر دادهاند را محکوم کرده و میگوید: «این اندیشه که گونهای از موجودات زنده، برخلاف همهٔ گونههای دیگر، نه تنها بهسوی آسایش روزافزون خود، بلکه بهسوی حقیقت نیز قدم برمیدارد، یک تصور غیرداروینی است» [6]
🔸سم هریس، عصب شناس خداناباور، میگوید: «حدس منطقی، ریاضی و جسمی ما توسط انتخاب طبیعی طراحی نشدهاند تا حقیقت را دنبال کنند». [7]
🔸پیغمبر نوخداناباوری، داوکینز، میگوید: «ما موجوداتی تکاملیافته از میمون هستیم و مغزمان تنها برای فهم جزئیات دنیوی چگونگی زنده ماندن در ساوانای آفریقا در عصر حجر، طراحی شده است». [8]
گواهیهای پیشین برایت کافی است که بدانی ما با حقیقتی روشن روبهروییم که هیچ راهی برای بحث دربارهاش وجود ندارد؛ این حقیقت که سفر تکامل مغز، برای جستوجوی حقیقت نبوده، بلکه تنها هدفش، جستوجوی بقا بوده است. این حقیقت، همانی است که داروین از همان ابتدا بدان پی برده و گفته است: «همیشه شک دارم که اعتقادات عقل انسان که از حیوانات پایینتر تکامل یافته، هیچ ارزشی یا اصلاً شایستگی تصدیق دارند. آیا هیچیک از ما میتواند اعتقادات عقل یک میمون را باور کند، اگر اصلاً در چنین عقلی، اعتقاداتی وجود داشته باشد؟» [9]
شاید حیرتت بیشتر شود اگر بدانی که داروین، این حقیقت را دلیلی برای شک در هر حقیقتی ندانسته، بلکه تنها دلیلی برای شک در وجود خدا دانسته است؛ زیرا داروین باری دیگر، به تردید خود در حجیت عقل اشاره کرده و میگوید: «... اما پس از آن، شک ایجاد میشود: آیا میتوان به عقل انسان اعتماد کرد که کاملاً معتقدم، از عقلی پایینتر، مانند عقلی که پایینترین حیوان دارد، تکامل یافته است، وقتی چنین نتیجهگیریهای بزرگی انجام میدهد؟». [10] وی این سخن خود را به عنوان اظهار نظری بر سخن پیشین خود یاد کرده که در آن میگوید که در وجود خود، مانند هر انسانی، احساسی مییابد که او را بر آن داشته تا از نسبت دادن این جهان بزرگ و تواناییهای شگفتانگیز انسان به شانس یا تصادف کور، امتناع ورزد. [10] این از شکگرایی گزینشی در ذهن مادی نشئت میگیرد که از میان شکها، آن شکی را برمیگزیند که شکش را پابرجا نگه میدارد، حتی اگر دچار تناقض باشد. [11]
📚پینوشتها:
[1] Richard Dawkins, The Blind Watchmaker (New York: W. W. Norton
and Company, 1986), p.6.
[2] Aristotle, Metaphysics, Book 1.1.
[3] Francis Crick, The Astonishing Hypothesis: the scientific search for the soul (Simon & Schuster, 1994), p.262.
[4] Thomas Nagel, The Last Word (Oxford: Oxford University Press, 2009), p.135.
[5] John Gray, Straw Dogs (London: Granta Books, 2002), p.26.
[6] Richard Rorty, "Untruth and Consequences," The New Republic July 31, 1995, pp.32-36.
[7] Sam Harris, The Moral Landscape: How Science Can Determine Human Values (New York: Simon and Schuster, 2011), p.66.
[8] Richard Dawkins, Sunday Telegraph, 18 October 1998.
[9] To William Graham, 3 July 1881.
متن نامه داروین به صورت کامل ( bit.ly/4a7ZiZw )
[10] Charles Darwin, On the Origin of Species (Ontario: Broadview
Press, 2003) Appendix A, p.433.
[11] نک: خداناباوری علیه خودش، دکتر سامی عامری، ترجمهٔ عدنان حبیبی، ص ۶٠-۵۶.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
🔸جان گری، فیلسوف خداناباور، میگوید: «انسانگرایی مدرن بر این باور است که بشر، از طریق علم میتواند حقیقت را بشناسد و در نتیجه آزاد باشد. اما اگر نظریهٔ داروین پیرامون انتخاب طبیعی درست باشد، آنچه گفتیم غیرممکن خواهد شد؛ زیرا مغز انسان در خدمت موفقیت فرگشتی است، نه در خدمت حقیقت» [5]
🔸فيلسوف خداناباور، ریچارد رورتی، خداناباوران داروینیستی که داروینیسم خود را با جهل یا تعصب تغییر دادهاند را محکوم کرده و میگوید: «این اندیشه که گونهای از موجودات زنده، برخلاف همهٔ گونههای دیگر، نه تنها بهسوی آسایش روزافزون خود، بلکه بهسوی حقیقت نیز قدم برمیدارد، یک تصور غیرداروینی است» [6]
🔸سم هریس، عصب شناس خداناباور، میگوید: «حدس منطقی، ریاضی و جسمی ما توسط انتخاب طبیعی طراحی نشدهاند تا حقیقت را دنبال کنند». [7]
🔸پیغمبر نوخداناباوری، داوکینز، میگوید: «ما موجوداتی تکاملیافته از میمون هستیم و مغزمان تنها برای فهم جزئیات دنیوی چگونگی زنده ماندن در ساوانای آفریقا در عصر حجر، طراحی شده است». [8]
گواهیهای پیشین برایت کافی است که بدانی ما با حقیقتی روشن روبهروییم که هیچ راهی برای بحث دربارهاش وجود ندارد؛ این حقیقت که سفر تکامل مغز، برای جستوجوی حقیقت نبوده، بلکه تنها هدفش، جستوجوی بقا بوده است. این حقیقت، همانی است که داروین از همان ابتدا بدان پی برده و گفته است: «همیشه شک دارم که اعتقادات عقل انسان که از حیوانات پایینتر تکامل یافته، هیچ ارزشی یا اصلاً شایستگی تصدیق دارند. آیا هیچیک از ما میتواند اعتقادات عقل یک میمون را باور کند، اگر اصلاً در چنین عقلی، اعتقاداتی وجود داشته باشد؟» [9]
شاید حیرتت بیشتر شود اگر بدانی که داروین، این حقیقت را دلیلی برای شک در هر حقیقتی ندانسته، بلکه تنها دلیلی برای شک در وجود خدا دانسته است؛ زیرا داروین باری دیگر، به تردید خود در حجیت عقل اشاره کرده و میگوید: «... اما پس از آن، شک ایجاد میشود: آیا میتوان به عقل انسان اعتماد کرد که کاملاً معتقدم، از عقلی پایینتر، مانند عقلی که پایینترین حیوان دارد، تکامل یافته است، وقتی چنین نتیجهگیریهای بزرگی انجام میدهد؟». [10] وی این سخن خود را به عنوان اظهار نظری بر سخن پیشین خود یاد کرده که در آن میگوید که در وجود خود، مانند هر انسانی، احساسی مییابد که او را بر آن داشته تا از نسبت دادن این جهان بزرگ و تواناییهای شگفتانگیز انسان به شانس یا تصادف کور، امتناع ورزد. [10] این از شکگرایی گزینشی در ذهن مادی نشئت میگیرد که از میان شکها، آن شکی را برمیگزیند که شکش را پابرجا نگه میدارد، حتی اگر دچار تناقض باشد. [11]
📚پینوشتها:
[1] Richard Dawkins, The Blind Watchmaker (New York: W. W. Norton
and Company, 1986), p.6.
[2] Aristotle, Metaphysics, Book 1.1.
[3] Francis Crick, The Astonishing Hypothesis: the scientific search for the soul (Simon & Schuster, 1994), p.262.
[4] Thomas Nagel, The Last Word (Oxford: Oxford University Press, 2009), p.135.
[5] John Gray, Straw Dogs (London: Granta Books, 2002), p.26.
[6] Richard Rorty, "Untruth and Consequences," The New Republic July 31, 1995, pp.32-36.
[7] Sam Harris, The Moral Landscape: How Science Can Determine Human Values (New York: Simon and Schuster, 2011), p.66.
[8] Richard Dawkins, Sunday Telegraph, 18 October 1998.
[9] To William Graham, 3 July 1881.
متن نامه داروین به صورت کامل ( bit.ly/4a7ZiZw )
[10] Charles Darwin, On the Origin of Species (Ontario: Broadview
Press, 2003) Appendix A, p.433.
[11] نک: خداناباوری علیه خودش، دکتر سامی عامری، ترجمهٔ عدنان حبیبی، ص ۶٠-۵۶.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کانال معرفة الرجال و الآثار (امیرحسن خوروش)
نگاهی به چالشهای متنی حدیث «معایش العباد»
✍ امیرحسن خوروش
حدیث «معایش العباد» در تحف العقول، از جمله احادیث طویلی است که در فقه مورد توجّه بوده و البته قرارگرفتن آن در صدر کتاب مکاسب شیخ انصاری بر شهرت و اهمیت آن افزوده است. این حدیث که در باب احادیث امام صادق (ع) در تحف العقول آمده، سندی ندارد و در کتب حدیثی پیش از تحف العقول و کتب حدیثی معاصر تحف و بعد از تحف به صورت کامل یافت نشد، با این حال مشابه برخی از بخشهای آن بدون سند به نقل از امام صادق (ع) در دعائم الإسلام آمده و مشابه بخشیهایی از آن در فقه الرضا بدون انتساب به حدیث و با شروع با عبارت «اعلم یرحمك الله» و به صورت یک متن فقهی آمده است. در این میان، فارغ از بحث سندی و اعتبار منبع آن، بررسی متنی این حدیث نقش مهمی در اعتبارسنجی آن دارد. در این نوشته به ارزیابی متنی این حدیث -بر اساس نقل تحف العقول- توجه میشود و اشکالات آن مورد توجه قرار میگیرد:
متن نوشتار: https://deraayaat.ir/maaish_al-ibad
@Al_Rijal
✍ امیرحسن خوروش
حدیث «معایش العباد» در تحف العقول، از جمله احادیث طویلی است که در فقه مورد توجّه بوده و البته قرارگرفتن آن در صدر کتاب مکاسب شیخ انصاری بر شهرت و اهمیت آن افزوده است. این حدیث که در باب احادیث امام صادق (ع) در تحف العقول آمده، سندی ندارد و در کتب حدیثی پیش از تحف العقول و کتب حدیثی معاصر تحف و بعد از تحف به صورت کامل یافت نشد، با این حال مشابه برخی از بخشهای آن بدون سند به نقل از امام صادق (ع) در دعائم الإسلام آمده و مشابه بخشیهایی از آن در فقه الرضا بدون انتساب به حدیث و با شروع با عبارت «اعلم یرحمك الله» و به صورت یک متن فقهی آمده است. در این میان، فارغ از بحث سندی و اعتبار منبع آن، بررسی متنی این حدیث نقش مهمی در اعتبارسنجی آن دارد. در این نوشته به ارزیابی متنی این حدیث -بر اساس نقل تحف العقول- توجه میشود و اشکالات آن مورد توجه قرار میگیرد:
متن نوشتار: https://deraayaat.ir/maaish_al-ibad
@Al_Rijal
درایات
نگاهی به چالشهای متنی حدیث «معایش العباد»
بسم الله الرحمن الرحیم نگاهی به چالشهای متنی حدیث «معایش العباد» امیرحسن خوروش حدیث «معایش العباد» در تحف العقول، از جمله احادیث طویلی است که در فقه مورد توجّه بوده و البته قرارگرفتن آن در صدر کتاب مکاسب شیخ انصاری بر شهرت و اهمیت آن افزوده است. فقیهان…
Forwarded from میراث امامان (امیرحسن خوروش)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from موسسه سلمان فارسی (محمدی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مستند جذاب و دیدنی "کودتای دوم"
👈 نگاهی کوتاه به کودتای عقیدتی عمر بن خطاب
👈 مجموعه سلمان فارسی به هر شخصی از طرفداران مکتب سقیفه که بتواند به این مستند پاسخ علمی دهد، مبلغ 45 میلیون تومان جایزه می دهد!
💟 @salman_e_farsi
💟 @wahabi_tube
👈 نگاهی کوتاه به کودتای عقیدتی عمر بن خطاب
👈 مجموعه سلمان فارسی به هر شخصی از طرفداران مکتب سقیفه که بتواند به این مستند پاسخ علمی دهد، مبلغ 45 میلیون تومان جایزه می دهد!
💟 @salman_e_farsi
💟 @wahabi_tube
Forwarded from آثار کهن شیعه
بسم الله الرحمن الرحیم
❌به جای خدا داوری نکن...حتی اگر شهید باشد!
بر اساس نقل های تاریخی، سعد بن معاذ از اصحاب قدیم پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و شخصی است که در غزوات بدر و احد هم شرکت داشته است.وی در قضیه ی بنی قریظه از ناحیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، میان یهود و مسلمانان داور شد و حکمش را پذیرفتند.
سعد بن معاذ در اثر حراحتی كه در جنگ خندق به او وارد آمده بود، شهید شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ضمن تشییع جنازه ی وی از حضور ملائکه هم خبر دادند. در برخی از روایات تعداد آنان هفتاد هزار نفر هم رسیده: «لقد وافى من الملائكة سبعون ألفا و فيهم جبرئيل علیه السلام يصلّون عليه» (الكافي 2/ 622)
در حديث ديگري از امام صادق عليه السلام، جزئيات و احترامات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در تجهيز سعد را چنين مي خوانيم: « أُتي رسول الله صلي الله عليه و آله فقيل له: إن سعد بن معاذ قد مات، فقام رسول الله صلي الله عليه و آله و قام أصحابه معه فأمر بغسل سعد و هو قائم على عضادة الباب، فلما أن حنّط و كفن و حمل على سريره تبعه رسول الله صلي الله عليه و آله بلا حذاء و لا رداء، ثم كان يأخذ يمنة السرير مرة و يسرة السرير مرة حتى انتهى به إلى القبر، فنزل رسول الله صلي الله عليه و آله حتى لحّده و سوّى اللبن عليه و جعل يقول: ناولوني حجرا ناولوني ترابا رطبا، يسد به ما بين اللبن...». (امالی صدوق، مجلس شصت و یکم، حدیث دوم)
در این میان، مادر سعد بن معاذ که داغدار فرزندش بود ندا داد: «یا سعد! هنیئا لک الجنة!/ ای سعد بهشت گوارایت باد!».
این جمله برای ما خیلی طبیعی است، آن هم در مورد شخصیّتی مانند سعد و با این همه احترامات و تشریفاتی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مورد وی رعایت نمودند! ما اگر بودیم این جمله ی کوتاه را برای مقام سعد کم می شماردیم!
در تمام کوچه های مدینه از فضائل سعد جار می زدیم...
در مورد دیدارش با ارواح شهدای بدر و احد داستان ها می پرداختیم...
اگر کسی می گفت بالای چشمش ابروست، بی برو برگرد تکفیرش می کردیم...
و..........
✳️ اما واکنش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چه بود؟!
«یا أمّ سعد! لا تجزمی [لا تحتّمی] علی الله....!»
ای مادر سعد! آن چه دانسته نیست بر خدای مبند...
(الكافي ۳: ۳۲۶)
https://t.me/kotob_sh
❌به جای خدا داوری نکن...حتی اگر شهید باشد!
بر اساس نقل های تاریخی، سعد بن معاذ از اصحاب قدیم پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و شخصی است که در غزوات بدر و احد هم شرکت داشته است.وی در قضیه ی بنی قریظه از ناحیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، میان یهود و مسلمانان داور شد و حکمش را پذیرفتند.
سعد بن معاذ در اثر حراحتی كه در جنگ خندق به او وارد آمده بود، شهید شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ضمن تشییع جنازه ی وی از حضور ملائکه هم خبر دادند. در برخی از روایات تعداد آنان هفتاد هزار نفر هم رسیده: «لقد وافى من الملائكة سبعون ألفا و فيهم جبرئيل علیه السلام يصلّون عليه» (الكافي 2/ 622)
در حديث ديگري از امام صادق عليه السلام، جزئيات و احترامات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در تجهيز سعد را چنين مي خوانيم: « أُتي رسول الله صلي الله عليه و آله فقيل له: إن سعد بن معاذ قد مات، فقام رسول الله صلي الله عليه و آله و قام أصحابه معه فأمر بغسل سعد و هو قائم على عضادة الباب، فلما أن حنّط و كفن و حمل على سريره تبعه رسول الله صلي الله عليه و آله بلا حذاء و لا رداء، ثم كان يأخذ يمنة السرير مرة و يسرة السرير مرة حتى انتهى به إلى القبر، فنزل رسول الله صلي الله عليه و آله حتى لحّده و سوّى اللبن عليه و جعل يقول: ناولوني حجرا ناولوني ترابا رطبا، يسد به ما بين اللبن...». (امالی صدوق، مجلس شصت و یکم، حدیث دوم)
در این میان، مادر سعد بن معاذ که داغدار فرزندش بود ندا داد: «یا سعد! هنیئا لک الجنة!/ ای سعد بهشت گوارایت باد!».
این جمله برای ما خیلی طبیعی است، آن هم در مورد شخصیّتی مانند سعد و با این همه احترامات و تشریفاتی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مورد وی رعایت نمودند! ما اگر بودیم این جمله ی کوتاه را برای مقام سعد کم می شماردیم!
در تمام کوچه های مدینه از فضائل سعد جار می زدیم...
در مورد دیدارش با ارواح شهدای بدر و احد داستان ها می پرداختیم...
اگر کسی می گفت بالای چشمش ابروست، بی برو برگرد تکفیرش می کردیم...
و..........
✳️ اما واکنش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چه بود؟!
«یا أمّ سعد! لا تجزمی [لا تحتّمی] علی الله....!»
ای مادر سعد! آن چه دانسته نیست بر خدای مبند...
(الكافي ۳: ۳۲۶)
https://t.me/kotob_sh
Telegram
آثار کهن شیعه
سیری در آثار متقدمین شیعه
تبیین احادیث مهمی که کمتر مطرح می شود
رجال و بزرگان شیعه
@sayed_msadegh
تبیین احادیث مهمی که کمتر مطرح می شود
رجال و بزرگان شیعه
@sayed_msadegh
Forwarded from متعلم آل محمّد ص
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:... أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ. (الخصال ۱: ۲۷)
Anonymous Quiz
13%
الإمام
7%
حائر الحسین علیه السلام
78%
المؤمن
2%
الوالد
Forwarded from نقد جناب بندانی نیشابوری
از اسباب سلب دین
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي النُّعْمَانِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا أَبَا النُّعْمَانِ لَا تَكْذِبْ عَلَيْنَا كَذِبَةً فَتُسْلَبَ الْحَنِيفِيَّة... (الکافي، ج۲، ص۳۳۸)
از ابی النعمان روایت شده است که گفت: امام باقر علیه السلام به من فرمود: ای ابا النعمان بر ما هیچ دروغی مبند که خدا دین پاک و اسلام راستین را از تو میستاند ...
@Bandani1
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي النُّعْمَانِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا أَبَا النُّعْمَانِ لَا تَكْذِبْ عَلَيْنَا كَذِبَةً فَتُسْلَبَ الْحَنِيفِيَّة... (الکافي، ج۲، ص۳۳۸)
از ابی النعمان روایت شده است که گفت: امام باقر علیه السلام به من فرمود: ای ابا النعمان بر ما هیچ دروغی مبند که خدا دین پاک و اسلام راستین را از تو میستاند ...
@Bandani1
شبهه کانال سلفی و پاسخ آن
ادعای منافات اکمال دین در غدیر و با وجود نصوص پیشین بر ولایت امیر المؤمنین
در کانال میراث امامان
ادعای منافات اکمال دین در غدیر و با وجود نصوص پیشین بر ولایت امیر المؤمنین
در کانال میراث امامان
▪️ السلام علیک یا ابا عبدالله...
سینه زنان حسین زمزمه بر پا کنید
ماه محرم شده یاری زهرا کنید
بانی بزم عزا مادر او فاطمه است
آمده قامت کمان خوب تماشا کنید
ذکر حسین جان ما از شهدا مانده است
جامعه را زنده با، ذکر مسیحا کنید
نوکر هر ساله ایم پای قرار آمدیم
موسم درد دل است عقده ی دل وا کنید
بر اثر معصیت خشک شده اشک من
دیدۀ خشکیده را وصل به دریا کنید
گریه برای شما دار و ندار من است
چشمِ پُر از گریه ای، می شود اعطا کنید
راه نشانم دهید برگ امانم دهید
کاش که با این گدا شبیه حر تا کنید
بی کفن کربلا حضرت آقا سلام
اذن عزاداریِ، ما همه امضا کنید
سینه زنان حسین زمزمه بر پا کنید
ماه محرم شده یاری زهرا کنید
بانی بزم عزا مادر او فاطمه است
آمده قامت کمان خوب تماشا کنید
ذکر حسین جان ما از شهدا مانده است
جامعه را زنده با، ذکر مسیحا کنید
نوکر هر ساله ایم پای قرار آمدیم
موسم درد دل است عقده ی دل وا کنید
بر اثر معصیت خشک شده اشک من
دیدۀ خشکیده را وصل به دریا کنید
گریه برای شما دار و ندار من است
چشمِ پُر از گریه ای، می شود اعطا کنید
راه نشانم دهید برگ امانم دهید
کاش که با این گدا شبیه حر تا کنید
بی کفن کربلا حضرت آقا سلام
اذن عزاداریِ، ما همه امضا کنید
صُحُفٍ مُطَهَّرَه
▪️روضه شیرخواره سید الشهدا علیه السلام بست بر روی سر عمامه پیغمبر را رفت تابلکه پشیمان کند لشگر را من به مهمانیتان سوی شما آمدهام یادتان نیست نوشتید بیا آمدهام یادتان نیست نوشتید کوه فراهم کردیم پشت تو لشگر انبوه فراهم کردیم ننوشتید زمین ها همه حاصلخیز…
◼شعر زیبای شهریار برای شهادت شیرخواره سید الشهدا علیه السلام
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ، بخواب اصغر بخواب اصغر
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقه خالیت
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
کبوتر گو به زنهای مدینه با پر خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وای غُراب اصغر
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
برو سیراب شو از جام جدّت ساقی کوثر
که دنیا و سر آبش ندیدی جز سراب اصغر
گلوی تشنه بشکافته بنمای با زهرا
بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب اصغر
الا ای غنچه نشکفته پژمرده، بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراج خزان کردی شتاب اصغر
برو همراه اکبر من هم از دنبال میآیم
به درگاه خدا خواهیم شد از خون خضاب اصغر
خراب از قتل ما شد خانه دین مسلمانان
که بعد از خانه دین هم جهان بادا خراب اصغر
عمو، سقای عاشورا خجالت دارد از رویت
که بیدست از سر زین شد نگون پا در رکاب اصغر
به چشم شیعیانت اشک حسرت یادگار توست
بلی در شیشه ماند یادگار از گُل گلاب اصغر
الا ای لاله خونین چه داغی آتشین داری
جگرها میکنی تا دامن محشر کباب اصغر
تو آن ذبح عظیمستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعتت تأویل آیات کتاب اصغر
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر
نمیدانم چه خواهد داد این امت جواب اصغر
زیارت خواهد و فیض شفاعت «شهریار» از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر
📕اشعار شهریار در مدح معصومین، (انتشارات خورشید هدایت)، ص۶۷-۶۹
@nosakh_shii
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ، بخواب اصغر بخواب اصغر
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقه خالیت
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
کبوتر گو به زنهای مدینه با پر خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وای غُراب اصغر
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
برو سیراب شو از جام جدّت ساقی کوثر
که دنیا و سر آبش ندیدی جز سراب اصغر
گلوی تشنه بشکافته بنمای با زهرا
بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب اصغر
الا ای غنچه نشکفته پژمرده، بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراج خزان کردی شتاب اصغر
برو همراه اکبر من هم از دنبال میآیم
به درگاه خدا خواهیم شد از خون خضاب اصغر
خراب از قتل ما شد خانه دین مسلمانان
که بعد از خانه دین هم جهان بادا خراب اصغر
عمو، سقای عاشورا خجالت دارد از رویت
که بیدست از سر زین شد نگون پا در رکاب اصغر
به چشم شیعیانت اشک حسرت یادگار توست
بلی در شیشه ماند یادگار از گُل گلاب اصغر
الا ای لاله خونین چه داغی آتشین داری
جگرها میکنی تا دامن محشر کباب اصغر
تو آن ذبح عظیمستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعتت تأویل آیات کتاب اصغر
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر
نمیدانم چه خواهد داد این امت جواب اصغر
زیارت خواهد و فیض شفاعت «شهریار» از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر
📕اشعار شهریار در مدح معصومین، (انتشارات خورشید هدایت)، ص۶۷-۶۹
@nosakh_shii
▪️مرثیه شیرخواره سید الشهدا علیه السلام
آن خیمه که بهشت دخیل است بر درش
آتش گرفت چون جگرِ آبآورش
از خیمهها هنوز به عباس میرسد
آهِ رباب و گریهی نوزاد مضطرش
“بودند دیو و دَد همه سیراب و میمکید”
اصغر ز قحط آب سرانگشت مادرش
بعد از سه شب گرسنگی و گریه و عطش
جانی نمانده بود در اندام لاغرش
گهواره جایگاه سخنرانیاش نبود
دست حسین گشت بلندای منبرش
وقت رجز، گلوش دهن باز کرده بود
با ذکر یابن فاطمه و یابن حیدرش
تشویق کرد حرمله را لشگر یزید
وقتی علی به سمت عقب پرت شد سرش
وا شد گلوش قبل زبان باز کردنش
رفت و «پدر» نگفت علیاصغر آخرش
خون ذبیح ریخت روی سینهی خلیل
حالا که میدهد خبرش را به هاجرش؟
طوری حسین کودک خود را فدا نمود
حتی نریخت روی زمین خون اطهرش
هنگام دفن کردن شش ماههی حرم
افتاد یاد محسن مظلوم و پرپرش
-----
جان به پیکر داشت وقتی مشکها جان داشتند
کاش میشد ابرها آن روز باران داشتند
کاش میشد قطرۀ آبی به خیمه میرسید
آبها هم کاش که حرّ پشیمان داشتند
آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه
آبها از شمر گویا اذن میدان داشتند
کودکی آرام شد با لایلای تیرها
بعد از آن گهوارهها خواب پریشان داشتند
سورۀ کوچک که روی دست بابا ذبح شد
مجلس مرثیهای آیات قرآن داشتند
بند قلب آسمانیها به مویی بند بود
بر نخ قنداقهاش از بس که ایمان داشتند...
هیچ داغی مثل داغ کودک ششماهه نیست
اهلبیت از حرمله بغض دوچندان داشتند
آن خیمه که بهشت دخیل است بر درش
آتش گرفت چون جگرِ آبآورش
از خیمهها هنوز به عباس میرسد
آهِ رباب و گریهی نوزاد مضطرش
“بودند دیو و دَد همه سیراب و میمکید”
اصغر ز قحط آب سرانگشت مادرش
بعد از سه شب گرسنگی و گریه و عطش
جانی نمانده بود در اندام لاغرش
گهواره جایگاه سخنرانیاش نبود
دست حسین گشت بلندای منبرش
وقت رجز، گلوش دهن باز کرده بود
با ذکر یابن فاطمه و یابن حیدرش
تشویق کرد حرمله را لشگر یزید
وقتی علی به سمت عقب پرت شد سرش
وا شد گلوش قبل زبان باز کردنش
رفت و «پدر» نگفت علیاصغر آخرش
خون ذبیح ریخت روی سینهی خلیل
حالا که میدهد خبرش را به هاجرش؟
طوری حسین کودک خود را فدا نمود
حتی نریخت روی زمین خون اطهرش
هنگام دفن کردن شش ماههی حرم
افتاد یاد محسن مظلوم و پرپرش
-----
جان به پیکر داشت وقتی مشکها جان داشتند
کاش میشد ابرها آن روز باران داشتند
کاش میشد قطرۀ آبی به خیمه میرسید
آبها هم کاش که حرّ پشیمان داشتند
آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه
آبها از شمر گویا اذن میدان داشتند
کودکی آرام شد با لایلای تیرها
بعد از آن گهوارهها خواب پریشان داشتند
سورۀ کوچک که روی دست بابا ذبح شد
مجلس مرثیهای آیات قرآن داشتند
بند قلب آسمانیها به مویی بند بود
بر نخ قنداقهاش از بس که ایمان داشتند...
هیچ داغی مثل داغ کودک ششماهه نیست
اهلبیت از حرمله بغض دوچندان داشتند
Forwarded from التحقيق في مقتل الحسين (ع)
پیشنهاد های سه گانه عمر بن سعد به امام حسین (ع)
با وجود اینکه تاکنون، سخن از پیشنهادهای سه گانه امام حسین (ع) به عمر بن سعد، به عنوان نماینده ابن زیاد، مطرح شده است و ابومخنف نیز آن را به نقل از مجالد بن سعید، صقعب بن زهیر ازدی و دیگر جماعت محدّثین نقل کرده است ( تاريخ الطبري ج ٥ ص ٤١٣ ).
اما در نقلی که محمد بن إسماعيل بخاری ( م ۲۵۶ ق ) در کتاب التاريخ الکبیر آورده است، این پیشنهادهای سه گانه را عمر بن سعد برای امام حسین (ع) مطرح می کند. استاد رسول جعفریان _ البته بدون اشاره به این نقل بخاری _ محتمل دانسته است که منشأ این پیشنهادهای سه گانه، خود عمر بن سعد باشد که می خواسته به این ترتیب، غائله را خاتمه دهد.
روایتی که بخاری آورده است، چنین است:
محمد بن مسور عن قرين بن ابراهيم سمع عمر بن سعد قال لحسين بن على اختر احدى ثلاث إما ان ترجع، قال فانا مع عمر نغتسل بالفرات إذ قيل قتل الحسين عليه السلام، قاله نوح المؤدب حدثنا ابراهيم بن سعد عنه، اراه (ابن - 3) ابراهيم بن عبد الرحمن ( التاريخ الكبير للبخاري ج ١ ص ٢٤٢ ).
در این روایت، گرچه به پیشنهادهای سه گانه اشاره شده است، لکن تنها یک مورد آن ذکر شده که پیشنهاد بازگشتن می باشد، اما صراحت دارد که عمر بن سعد این پیشنهادها را برای امام حسین (ع) مطرح کرده است.
شناکردن عمر بن سعد ملعون در فرات، علاوه بر این روایت، در روایت حصین بن عبدالرحمن سلمی ( م ۱۳۶ ق ) نیز اشاره شده است:
قال و حدّثني سعد بن عبيدة: إنا لمستنقعون في الماء مع عمر بن سعد إذ أتاه رجل فسارّه... ( تاريخ الطبري ج ٥ ص ٣٩٣، أنساب الأشراف ج ٣ ص ٢٢٦ )، که اشاره می کند که ابن زیاد، شخصی را به سوی او فرستاده که اگر از جنگیدن با امام حسین (ع) خودداری کند، گردنش را بزند، در اینجا عمر بن سعد سوار بر اسب شده و به پیکار با آن حضرت می رود، در ادامه، گفته می شود که آن حضرت به شهادت می رسند و سر مبارکشان به سوی ابن زیاد فرستاده می شود.
در روایت ابومخنف، این حوادث مربوط به دو روز نهم و دهم محرم ذکر می شود، اما در روایت حصین بن عبدالرحمن سلمی به فاصله این دو روز، اشاره ای نمی شود، محتمل است که اختصار در روایت، موجب شده باشد که این تفصیل مورد اشاره قرار نگیرد.
بر این اساس، احتمال دارد که روایت بخاری که فردی را در حال آب تنی در فرات به همراه عمر بن سعد ذکر می کند، مربوط به همان روز نهم محرم باشد و اینکه خبر می رسد: قُتِلَ الحسینُ (ع) اشتباه بوده باشد و صحیح آن، خبرِ آمدن مامور ابن زیاد به نزد عمر بن سعد باشد.
اما همچنین محتمل است که این دو، اشاره به حادثه هایی مختلف باشند، و عمر بن سعد ملعون عصر عاشوراء در فرات مشغول آبتنی بوده باشد که زمانیکه امام حسین (ع) از زخم های فراوان از پا افتادند، با این جمله به عمر بن سعد خبر از پای افتادن آن حضرت را دادند، یعنی جمله قُتِلَ الحسين (ع)، نه به معنای واقعی و کشته شدن آن حضرت، بلکه به معنای از پای افتادن و در شُرُف قتل قرار گرفتن آن حضرت معنا می شود.
مؤيد این مطلب، روایت ابومخنف از عبدالله بن عمار بارقی است که اشاره می کند، عمر بن سعد در لحظات آخر، به امام حسین (ع) نزدیک می شود: و قد دنا عمرُ بن سعد من حسینٍ ( تاريخ الطبري ج ٥ ص ٤٥٢ ).
گزارشی هم که در کتاب الملهوف سید بن طاووس با عبارت أيها الأمير فهذا شمر قتل الحسين (ع) که پس از این نداء، هنوز امام زنده اند و شخصی موسوم به هلال بن نافع آن احوال را گزارش می کند، فارغ از صحت و سقم آن، این چنین باید معنا شود که این جمله اشاره به از پای انداختن امام و نه کشتن آن حضرت دارد. گویا در این خبر که در کتاب الملهوف نقل شده است، اینگونه اخبار قدیمی که آن ملاعین نداء به بشارت به قتل حضرت سید الشهداء (ع) بلند کرده بودند، مورد توجه قرار گرفته بوده است.
با وجود اینکه تاکنون، سخن از پیشنهادهای سه گانه امام حسین (ع) به عمر بن سعد، به عنوان نماینده ابن زیاد، مطرح شده است و ابومخنف نیز آن را به نقل از مجالد بن سعید، صقعب بن زهیر ازدی و دیگر جماعت محدّثین نقل کرده است ( تاريخ الطبري ج ٥ ص ٤١٣ ).
اما در نقلی که محمد بن إسماعيل بخاری ( م ۲۵۶ ق ) در کتاب التاريخ الکبیر آورده است، این پیشنهادهای سه گانه را عمر بن سعد برای امام حسین (ع) مطرح می کند. استاد رسول جعفریان _ البته بدون اشاره به این نقل بخاری _ محتمل دانسته است که منشأ این پیشنهادهای سه گانه، خود عمر بن سعد باشد که می خواسته به این ترتیب، غائله را خاتمه دهد.
روایتی که بخاری آورده است، چنین است:
محمد بن مسور عن قرين بن ابراهيم سمع عمر بن سعد قال لحسين بن على اختر احدى ثلاث إما ان ترجع، قال فانا مع عمر نغتسل بالفرات إذ قيل قتل الحسين عليه السلام، قاله نوح المؤدب حدثنا ابراهيم بن سعد عنه، اراه (ابن - 3) ابراهيم بن عبد الرحمن ( التاريخ الكبير للبخاري ج ١ ص ٢٤٢ ).
در این روایت، گرچه به پیشنهادهای سه گانه اشاره شده است، لکن تنها یک مورد آن ذکر شده که پیشنهاد بازگشتن می باشد، اما صراحت دارد که عمر بن سعد این پیشنهادها را برای امام حسین (ع) مطرح کرده است.
شناکردن عمر بن سعد ملعون در فرات، علاوه بر این روایت، در روایت حصین بن عبدالرحمن سلمی ( م ۱۳۶ ق ) نیز اشاره شده است:
قال و حدّثني سعد بن عبيدة: إنا لمستنقعون في الماء مع عمر بن سعد إذ أتاه رجل فسارّه... ( تاريخ الطبري ج ٥ ص ٣٩٣، أنساب الأشراف ج ٣ ص ٢٢٦ )، که اشاره می کند که ابن زیاد، شخصی را به سوی او فرستاده که اگر از جنگیدن با امام حسین (ع) خودداری کند، گردنش را بزند، در اینجا عمر بن سعد سوار بر اسب شده و به پیکار با آن حضرت می رود، در ادامه، گفته می شود که آن حضرت به شهادت می رسند و سر مبارکشان به سوی ابن زیاد فرستاده می شود.
در روایت ابومخنف، این حوادث مربوط به دو روز نهم و دهم محرم ذکر می شود، اما در روایت حصین بن عبدالرحمن سلمی به فاصله این دو روز، اشاره ای نمی شود، محتمل است که اختصار در روایت، موجب شده باشد که این تفصیل مورد اشاره قرار نگیرد.
بر این اساس، احتمال دارد که روایت بخاری که فردی را در حال آب تنی در فرات به همراه عمر بن سعد ذکر می کند، مربوط به همان روز نهم محرم باشد و اینکه خبر می رسد: قُتِلَ الحسینُ (ع) اشتباه بوده باشد و صحیح آن، خبرِ آمدن مامور ابن زیاد به نزد عمر بن سعد باشد.
اما همچنین محتمل است که این دو، اشاره به حادثه هایی مختلف باشند، و عمر بن سعد ملعون عصر عاشوراء در فرات مشغول آبتنی بوده باشد که زمانیکه امام حسین (ع) از زخم های فراوان از پا افتادند، با این جمله به عمر بن سعد خبر از پای افتادن آن حضرت را دادند، یعنی جمله قُتِلَ الحسين (ع)، نه به معنای واقعی و کشته شدن آن حضرت، بلکه به معنای از پای افتادن و در شُرُف قتل قرار گرفتن آن حضرت معنا می شود.
مؤيد این مطلب، روایت ابومخنف از عبدالله بن عمار بارقی است که اشاره می کند، عمر بن سعد در لحظات آخر، به امام حسین (ع) نزدیک می شود: و قد دنا عمرُ بن سعد من حسینٍ ( تاريخ الطبري ج ٥ ص ٤٥٢ ).
گزارشی هم که در کتاب الملهوف سید بن طاووس با عبارت أيها الأمير فهذا شمر قتل الحسين (ع) که پس از این نداء، هنوز امام زنده اند و شخصی موسوم به هلال بن نافع آن احوال را گزارش می کند، فارغ از صحت و سقم آن، این چنین باید معنا شود که این جمله اشاره به از پای انداختن امام و نه کشتن آن حضرت دارد. گویا در این خبر که در کتاب الملهوف نقل شده است، اینگونه اخبار قدیمی که آن ملاعین نداء به بشارت به قتل حضرت سید الشهداء (ع) بلند کرده بودند، مورد توجه قرار گرفته بوده است.