━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*جمعه: #مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
نام تو آبی بود
چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود
که آن همه مرا به جستجوی نام خودم میان این همه دریاچه های مرده سرگردان کرد
هر زن اگر دریاچه ای بوده یا نگینی آبی در انگشتر
حساب کنید من به گرداب چند دریاچه ی مرده
یا در انگشتان چند زن آبی غرق شده ام
نام مرا نام تو دیوانه کرد
و آن چه یافتم آخر کار نه فیروزه بود نه زمرد کوه های شرق
چخماقی بود از جنس آتش های کیهان
که به ژرفاهای گم دریای فارس
خیس خورده و مرجانی شده بود
جنس من آبی نبود نام تو آبی بود
✍🏻: #منوچهر_آتشى شاعر، روزنامهنگار و مترجم معاصر ایرانی فراخور زادروزش مانا نام و يادش 💐
🔹شعرهای آتشی شعر كوير است و عناصر طبیعی این کویر ، #حماسه و #خشونت را با هم میآمیزد. گذشته از آن، عشق و امید و آرزو نیز خود را به این طبیعت جنوبی غرق میکند و احساس تنها در مثلث خشونت-حماسه-جنوب چهره نشان میدهد.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، آدينه روزتان دلخواه🙏🏻💐🌀
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*جمعه: #مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
نام تو آبی بود
چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود
که آن همه مرا به جستجوی نام خودم میان این همه دریاچه های مرده سرگردان کرد
هر زن اگر دریاچه ای بوده یا نگینی آبی در انگشتر
حساب کنید من به گرداب چند دریاچه ی مرده
یا در انگشتان چند زن آبی غرق شده ام
نام مرا نام تو دیوانه کرد
و آن چه یافتم آخر کار نه فیروزه بود نه زمرد کوه های شرق
چخماقی بود از جنس آتش های کیهان
که به ژرفاهای گم دریای فارس
خیس خورده و مرجانی شده بود
جنس من آبی نبود نام تو آبی بود
✍🏻: #منوچهر_آتشى شاعر، روزنامهنگار و مترجم معاصر ایرانی فراخور زادروزش مانا نام و يادش 💐
🔹شعرهای آتشی شعر كوير است و عناصر طبیعی این کویر ، #حماسه و #خشونت را با هم میآمیزد. گذشته از آن، عشق و امید و آرزو نیز خود را به این طبیعت جنوبی غرق میکند و احساس تنها در مثلث خشونت-حماسه-جنوب چهره نشان میدهد.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، آدينه روزتان دلخواه🙏🏻💐🌀
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🍁❁✦•··•━
برای #آتفه_چهارمحالیان
«آینهها و گلوبندها»
تا خواب از تخت خوابت بالا بیاید
کتاب لیز بخورد از دستت
و چراغ اتاقت هنوز روشن مانده باشد
من از آسمان تهران
سالها
دور شدهام...
از وطنی با شکلهای هندسی مخدوش
از اتاق و رختخواب و آینه و
گلوبندهایم
از پله و ایوان و کوچه
با تیرکهای چراغ تک و توک
از کپسول گاز آشپزخانهی اجارهای کورش اسدی
که او را
و همهی آدمهای نجیب قصههایش را
در انزوای جهانی غریب خفه کرده است
از رؤیاهای سوختهای
که به شاخههای یخزده گیر کرده هنوز
و از شهری که دیگر
نه بوی پیراشکی خسروی میدهد
نه بوی تند قهوهی پیادهروهای نادری...
زمان در معادلهای معلق و مجهول
مرا و زمین را به سرگیجه انداخته است
و تو هم که ...
نه
بودی
نه
نبودی
در غروبهایی که دلم برایت تنگ میشود
آن هم در گذرگاهی که باد میآید
که باران میآید
و من چتر گلدار آبیام را
در سرزمین گلوبندها
جا گذاشتهام.
#ناهید_کبیری فراخور گرامی زادروزش💐
برای #زن_زندگی_آزادی ☘️
#خشونت_علیه_زنان را #متوقف کنید.
@sobhosher
━•··•✦❁🍁❁✦•··•━
برای #آتفه_چهارمحالیان
«آینهها و گلوبندها»
تا خواب از تخت خوابت بالا بیاید
کتاب لیز بخورد از دستت
و چراغ اتاقت هنوز روشن مانده باشد
من از آسمان تهران
سالها
دور شدهام...
از وطنی با شکلهای هندسی مخدوش
از اتاق و رختخواب و آینه و
گلوبندهایم
از پله و ایوان و کوچه
با تیرکهای چراغ تک و توک
از کپسول گاز آشپزخانهی اجارهای کورش اسدی
که او را
و همهی آدمهای نجیب قصههایش را
در انزوای جهانی غریب خفه کرده است
از رؤیاهای سوختهای
که به شاخههای یخزده گیر کرده هنوز
و از شهری که دیگر
نه بوی پیراشکی خسروی میدهد
نه بوی تند قهوهی پیادهروهای نادری...
زمان در معادلهای معلق و مجهول
مرا و زمین را به سرگیجه انداخته است
و تو هم که ...
نه
بودی
نه
نبودی
در غروبهایی که دلم برایت تنگ میشود
آن هم در گذرگاهی که باد میآید
که باران میآید
و من چتر گلدار آبیام را
در سرزمین گلوبندها
جا گذاشتهام.
#ناهید_کبیری فراخور گرامی زادروزش💐
برای #زن_زندگی_آزادی ☘️
#خشونت_علیه_زنان را #متوقف کنید.
@sobhosher
━•··•✦❁🍁❁✦•··•━