Forwarded from Mary R
.
نیمام من، م نوم ، نوم نماور
گرد گردون ، تهمتن و دلاور
شیر شیرون ، رستم دار سرور
ون ریکا ، اتی کو من نوم آور
🆔 @kimiayehasti
.
#معرفی_مشاهیر_ادبیات_ایران_زمین
امروز
#بیست_یکم_آبان
زادروز
#علی_اسفندیاری مشهور به #نیمایوشیج (زادهٔ ۲۱ #آبان ۱۲۷۴ در دهکدهٔ یوش، بخش بلده از توابع شهرستان نور استان مازندران - درگذشتهٔ ۱۳ دی ۱۳۳۸در شمیران) #شاعرمعاصر ایرانی و ملقب به #پدرشعرنوی فارسیست. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است.
او با تلاشي جانكاه، فروتنانه فرم و محتواي شعر كلاسيك را دگرگون ساخت.
و با مجموعه #افسانه خود به عنوان مانیفست #شعرنو فارسی در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد ، نوانديشي را آموزش داد و همراه با تلاطم اجتماعي عصر مشروطيت، گفتگو را جانشين تك گويي كرد و از سلطنت شاعران گذشته نهراسيد.
نيما مي گويد: «نترس! حرف بزن تا بتواني بگويي چه كسي هستي! شاعر لازم است كه نترسد، غير مقيّد و جَري و مستقل باشد. قدما به خوابِ جادويي رفته اند. تحسين و تكذيب، برايشان يكي است. ولي زمان حاضر، زنده است. جان دارد و با ما حرف مي زند و بايد براي احتياجاتِ ملتي كه اكنون زنده اند، چيز بنويسيم. فردوسي ها و حافظ ها هم اگر زنده مي شدند، همين كار را مي كردند.
#شعرنو عنوانی بود که خودِ نیما بر هنر خویش نهادهبود.
تمام جریانهای اصلی شعر معاصر فارسی وامدار این انقلاب و تحولی هستند که نیما نوآور آن بود.
بسیاری از شاعران و منتقدان معاصر، اشعار نیما را نمادین میدانند و او را هم همپایهٔ شاعران سمبولیست به نام جهان میدانند.نیما همچنین اشعاری به زبان مازندرانی دارد که با نام «روجا» چاپ شدهاست.
#فعالیتها
نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسههای مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامههایی چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت.
▫️ #آثار
#نیما در سال ۱۳۰۰ منظومه "قصه رنگ پریده" را که یک سال پیش سروده بود در هفتهنامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند. این منظومه مخالفت بسیاری ازشاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند.
انقلاب #نیما با دو شعر « #ققنوس» (بهمن ۱۳۱۶ش)
و « #غراب» (مهر ۱۳۱۷ش)
آغاز میشود.و او این دو شعر را در مجلهٔ «موسیقی» که یک مجلهٔ دولتی بود، منتشر کرد. وی در ۶۲ سال زندگی خود توانست معیارهای هزارساله شعر فارسی را که تغییرناپذیر و مقدس و ابدی مینمود؛ با شعرهایش تحول بخشد.
شاعر"افسانه " در۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. سپس در سال ۱۳۷۲ بنا به وصیت وی پیکر او را به خانهاش در یوش منتقل کردند. مزار او در کنار مزار خواهرش، بهجتالزمان اسفندیاری و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفتهاست. با خاموشی نیما، عمل به وصیت نامه ی او تعهدی بود که نیما بر دوش دکتر محمد معین نهاد و در اثر بیماری دکتر محمد معین و اتفاق نظر عالیه خانم، دکتر معین، جلال آل احمد بر این شد تا سیروس طاهباز این مسئولیت را عهده دار شود و اگر منصفانه قضاوت کنیم می بینیم که بدون هیچ چشمداشتی بار بر زمین مانده دست نوشته های پیرمرد را به دوش کشید و فروتنانه در حد توان خود نسبت به تدوین و انتشار آثار نیما کوشید.
کیمیای هستی، سرای شعر و ادب🍀
🆔 @kimiayehasti
نیمام من، م نوم ، نوم نماور
گرد گردون ، تهمتن و دلاور
شیر شیرون ، رستم دار سرور
ون ریکا ، اتی کو من نوم آور
🆔 @kimiayehasti
.
#معرفی_مشاهیر_ادبیات_ایران_زمین
امروز
#بیست_یکم_آبان
زادروز
#علی_اسفندیاری مشهور به #نیمایوشیج (زادهٔ ۲۱ #آبان ۱۲۷۴ در دهکدهٔ یوش، بخش بلده از توابع شهرستان نور استان مازندران - درگذشتهٔ ۱۳ دی ۱۳۳۸در شمیران) #شاعرمعاصر ایرانی و ملقب به #پدرشعرنوی فارسیست. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است.
او با تلاشي جانكاه، فروتنانه فرم و محتواي شعر كلاسيك را دگرگون ساخت.
و با مجموعه #افسانه خود به عنوان مانیفست #شعرنو فارسی در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد ، نوانديشي را آموزش داد و همراه با تلاطم اجتماعي عصر مشروطيت، گفتگو را جانشين تك گويي كرد و از سلطنت شاعران گذشته نهراسيد.
نيما مي گويد: «نترس! حرف بزن تا بتواني بگويي چه كسي هستي! شاعر لازم است كه نترسد، غير مقيّد و جَري و مستقل باشد. قدما به خوابِ جادويي رفته اند. تحسين و تكذيب، برايشان يكي است. ولي زمان حاضر، زنده است. جان دارد و با ما حرف مي زند و بايد براي احتياجاتِ ملتي كه اكنون زنده اند، چيز بنويسيم. فردوسي ها و حافظ ها هم اگر زنده مي شدند، همين كار را مي كردند.
#شعرنو عنوانی بود که خودِ نیما بر هنر خویش نهادهبود.
تمام جریانهای اصلی شعر معاصر فارسی وامدار این انقلاب و تحولی هستند که نیما نوآور آن بود.
بسیاری از شاعران و منتقدان معاصر، اشعار نیما را نمادین میدانند و او را هم همپایهٔ شاعران سمبولیست به نام جهان میدانند.نیما همچنین اشعاری به زبان مازندرانی دارد که با نام «روجا» چاپ شدهاست.
#فعالیتها
نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسههای مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامههایی چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت.
▫️ #آثار
#نیما در سال ۱۳۰۰ منظومه "قصه رنگ پریده" را که یک سال پیش سروده بود در هفتهنامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند. این منظومه مخالفت بسیاری ازشاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند.
انقلاب #نیما با دو شعر « #ققنوس» (بهمن ۱۳۱۶ش)
و « #غراب» (مهر ۱۳۱۷ش)
آغاز میشود.و او این دو شعر را در مجلهٔ «موسیقی» که یک مجلهٔ دولتی بود، منتشر کرد. وی در ۶۲ سال زندگی خود توانست معیارهای هزارساله شعر فارسی را که تغییرناپذیر و مقدس و ابدی مینمود؛ با شعرهایش تحول بخشد.
شاعر"افسانه " در۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. سپس در سال ۱۳۷۲ بنا به وصیت وی پیکر او را به خانهاش در یوش منتقل کردند. مزار او در کنار مزار خواهرش، بهجتالزمان اسفندیاری و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفتهاست. با خاموشی نیما، عمل به وصیت نامه ی او تعهدی بود که نیما بر دوش دکتر محمد معین نهاد و در اثر بیماری دکتر محمد معین و اتفاق نظر عالیه خانم، دکتر معین، جلال آل احمد بر این شد تا سیروس طاهباز این مسئولیت را عهده دار شود و اگر منصفانه قضاوت کنیم می بینیم که بدون هیچ چشمداشتی بار بر زمین مانده دست نوشته های پیرمرد را به دوش کشید و فروتنانه در حد توان خود نسبت به تدوین و انتشار آثار نیما کوشید.
کیمیای هستی، سرای شعر و ادب🍀
🆔 @kimiayehasti
#جشن_سده
در #دهمین_روز یا #آبان_روز از #بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردمان، از پگاه بر بام خانه خود یا بر بلندی کوهستان گرد آوردهاند، جشن سده آغاز میشود. در اشارات تاریخی این جشن همیشه به شکل دست جمعی و با گردهمایی همه مردمان شهر و محله و روستا در یکجا و با برپایی یک آتش بزرگ برگزار میشده است.
١- بعضی دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد میدانند. ابوریحان بیرونی مینویسد: «سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفتهاند که هرگاه روزها و شبها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد بدست میآید.
٢-برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث - پدر نخستین - درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده: “شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید. ”»
٣- نظر دیگر اینکه سده معروف، صدمین روز زمستان است. از ابتدای زمستان (اول آبان ماه) تا ۱۰ بهمن که جشن سده است صد روز، و از ۱۰ بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰ روز و ۵۰ شب بودهاست. و به علت اینکه از این روز به بعد انسان به آتش دست پیدا کردهاست شب هم مانند روز روشن و گرم و زندهاست شبها هم شمرده میشوند.
٤-یکی دیگر از دلایل گرامیداشت این شب این است که ایرانیان دو ماه میانی زمستان را، همان دی و بهمن را، بسیار سخت و هنگام نیرومند گشتن اهریمن میدانستند و برای پایان یافتن این دوماه نیایشهای ویژهای برگزار میکردند.
از شب چله که چله بزرگ نیز نامیده میشد و در آن مهر برای مبارزه با اهریمن دوباره زاده شده بود تا شب دهم بهمن ماه که جشن سده و چله کوچک نامیده میشد برابر ۴۰ روز است.
٥- به سبب اینکه آتش (مظهر گرما و نور و زندگی) در روز سده کشف شده بود و وسیله دیگری برای مبارزه با اهریمن و بنا بر آیین باعث روشنایی شب مانند روز شد از شب چله کوچک تا اول اسفند ۲۰ روز و ۲۰ شب (جمعاً چهل شب و روز) است.
٦- برخی گفتهاند که این تسمیه به مناسبت صد روز پیش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است.
٧- مهرداد بهار در کتاب «پژوهشی در فرهنگ ایران» و رضا مرادی غیاثآبادی در کتاب «نوروزنامه»، بر این باورند که سَدَه در زبان اوستایی به معنای برآمدن و طلوع کردن است و ارتباطی با عدد ۱۰۰ ندارد. عدد «سد» به شکل «صد» معرب شدهاست در حالیکه واژه «سده» به شکل «سذق» معرب شدهاست.
@sobhosher
در #دهمین_روز یا #آبان_روز از #بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردمان، از پگاه بر بام خانه خود یا بر بلندی کوهستان گرد آوردهاند، جشن سده آغاز میشود. در اشارات تاریخی این جشن همیشه به شکل دست جمعی و با گردهمایی همه مردمان شهر و محله و روستا در یکجا و با برپایی یک آتش بزرگ برگزار میشده است.
١- بعضی دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد میدانند. ابوریحان بیرونی مینویسد: «سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفتهاند که هرگاه روزها و شبها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد بدست میآید.
٢-برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث - پدر نخستین - درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده: “شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید. ”»
٣- نظر دیگر اینکه سده معروف، صدمین روز زمستان است. از ابتدای زمستان (اول آبان ماه) تا ۱۰ بهمن که جشن سده است صد روز، و از ۱۰ بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰ روز و ۵۰ شب بودهاست. و به علت اینکه از این روز به بعد انسان به آتش دست پیدا کردهاست شب هم مانند روز روشن و گرم و زندهاست شبها هم شمرده میشوند.
٤-یکی دیگر از دلایل گرامیداشت این شب این است که ایرانیان دو ماه میانی زمستان را، همان دی و بهمن را، بسیار سخت و هنگام نیرومند گشتن اهریمن میدانستند و برای پایان یافتن این دوماه نیایشهای ویژهای برگزار میکردند.
از شب چله که چله بزرگ نیز نامیده میشد و در آن مهر برای مبارزه با اهریمن دوباره زاده شده بود تا شب دهم بهمن ماه که جشن سده و چله کوچک نامیده میشد برابر ۴۰ روز است.
٥- به سبب اینکه آتش (مظهر گرما و نور و زندگی) در روز سده کشف شده بود و وسیله دیگری برای مبارزه با اهریمن و بنا بر آیین باعث روشنایی شب مانند روز شد از شب چله کوچک تا اول اسفند ۲۰ روز و ۲۰ شب (جمعاً چهل شب و روز) است.
٦- برخی گفتهاند که این تسمیه به مناسبت صد روز پیش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است.
٧- مهرداد بهار در کتاب «پژوهشی در فرهنگ ایران» و رضا مرادی غیاثآبادی در کتاب «نوروزنامه»، بر این باورند که سَدَه در زبان اوستایی به معنای برآمدن و طلوع کردن است و ارتباطی با عدد ۱۰۰ ندارد. عدد «سد» به شکل «صد» معرب شدهاست در حالیکه واژه «سده» به شکل «سذق» معرب شدهاست.
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعردیروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
ای دل ار پخته عشقی، طمع خام مکن
همدم باده شو و جز هوس جام مکن
از ره خویش پرستی قدمی بیرون نه
قطع این منزل و ره جز به چنین گام مکن
منزل اهل یقین کوی حبیب است، ای دل!
تا به منزل نرسی یک نفس آرام مکن
از ریا پاک شو ای زاهد آلودهلباس
شبهه و وسوسه را زهد و وَرَع نام مکن
دور سجاده و تسبیح گذشت، ای زاهد!
این یکی دانه مساز، آن دگری دام مکن
گر سر طاعت حق چون ملکت هست ای دل!
بجز از سجده آن سرو گل اندام مکن
چون شدی با دهن و چشم و لب یار حریف
جز حدیث شکر و پسته و بادام مکن
نام و ننگ و دل و دین جمله حجاب است و دویی
یک جهت باش و بدین ها طلب نام مکن
هست چون عاریتی دولت ده روزه دهر
تکیه بر دولت ده روزه ایام مکن
گر کنی فرصت امروز به آینده بدل
مکن این فایده، این نیک سرانجام! مکن
بر عذار تو که اسلام من است، از خط و خال
لشکر کفر مکش، غارت اسلام مکن
ای نسیمی چو برآمد ز لب او کامت
به همه کام رسیدی، سخن از کام مکن
✍🏻: #نسیمی
سدهٔ ۸
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ،به روز و فرخ
دهمین روز ماه در گاهشمار مزدیسنی #آبان_ایزد ☘️
به (آبان) بپرهیز از آب و ای جوان/
میالای و میازار آب روان
#ملکالشعرابهار
#نماد این روز #گل_نیلوفر است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعردیروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
ای دل ار پخته عشقی، طمع خام مکن
همدم باده شو و جز هوس جام مکن
از ره خویش پرستی قدمی بیرون نه
قطع این منزل و ره جز به چنین گام مکن
منزل اهل یقین کوی حبیب است، ای دل!
تا به منزل نرسی یک نفس آرام مکن
از ریا پاک شو ای زاهد آلودهلباس
شبهه و وسوسه را زهد و وَرَع نام مکن
دور سجاده و تسبیح گذشت، ای زاهد!
این یکی دانه مساز، آن دگری دام مکن
گر سر طاعت حق چون ملکت هست ای دل!
بجز از سجده آن سرو گل اندام مکن
چون شدی با دهن و چشم و لب یار حریف
جز حدیث شکر و پسته و بادام مکن
نام و ننگ و دل و دین جمله حجاب است و دویی
یک جهت باش و بدین ها طلب نام مکن
هست چون عاریتی دولت ده روزه دهر
تکیه بر دولت ده روزه ایام مکن
گر کنی فرصت امروز به آینده بدل
مکن این فایده، این نیک سرانجام! مکن
بر عذار تو که اسلام من است، از خط و خال
لشکر کفر مکش، غارت اسلام مکن
ای نسیمی چو برآمد ز لب او کامت
به همه کام رسیدی، سخن از کام مکن
✍🏻: #نسیمی
سدهٔ ۸
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ،به روز و فرخ
دهمین روز ماه در گاهشمار مزدیسنی #آبان_ایزد ☘️
به (آبان) بپرهیز از آب و ای جوان/
میالای و میازار آب روان
#ملکالشعرابهار
#نماد این روز #گل_نیلوفر است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
آواز عاشقانه دختر دیوانه
چشمهایم را میبندم
و جهان سراسر فرو میریزد
پلک هایم را باز میکنم
و همه چیز دوباره جان میگیرد
گمان میکنم
در ذهن خودم ساخته باشمات
ستارهها هنوز در رقصاند ،
آبی ، قرمز و سیاهی مطلق هجوم میآورد
چشمهایم را میبندم و جهان سراسر فرو میریزد
خواب دیدم مرا به بستر بردی ،
طلسم شدم
برایم آوازی خواندی ، جادو شدم
و مرا بوسیدی ، دیوانه شدم
گمان میکنم
در ذهن خودم ساخته باشمات
خدا از آسمان سقوط میکند ،
جهنم آتش میگیرد مردان خدا ، مردان شیطان خروج میکنند چشمهایم را میبندم و جهان سراسر فرو میریزد
خیال کردم دوباره میآیی ،
گفته بودی که میآیی اما پیر میشوم و نامت را از یاد میبرم
گمان میکنم
در ذهن خودم ساخته باشمات
کاش عاشق مرغ تندر بودم
دست کم بهار که میآید دوباره غوغا میکند
چشمهایم را میبندم و جهان سراسر فرو میریزد
گمان میکنم
در ذهن خودم ساخته باشمات
✍🏻: #سیلویا_پلات
سینا کمالآبادی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ،به روز و فرخ روز #آبان_ایزد 💦
به (آبان) بپرهیز از آب و ای جوان/
مَیالای و مَیازار آب روان
#ملکالشعرابهار
#نماد این روز #گل_نیلوفر است.
زلالی و طراوت آبها سهم لحظههاتان🙏🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
آواز عاشقانه دختر دیوانه
چشمهایم را میبندم
و جهان سراسر فرو میریزد
پلک هایم را باز میکنم
و همه چیز دوباره جان میگیرد
گمان میکنم
در ذهن خودم ساخته باشمات
ستارهها هنوز در رقصاند ،
آبی ، قرمز و سیاهی مطلق هجوم میآورد
چشمهایم را میبندم و جهان سراسر فرو میریزد
خواب دیدم مرا به بستر بردی ،
طلسم شدم
برایم آوازی خواندی ، جادو شدم
و مرا بوسیدی ، دیوانه شدم
گمان میکنم
در ذهن خودم ساخته باشمات
خدا از آسمان سقوط میکند ،
جهنم آتش میگیرد مردان خدا ، مردان شیطان خروج میکنند چشمهایم را میبندم و جهان سراسر فرو میریزد
خیال کردم دوباره میآیی ،
گفته بودی که میآیی اما پیر میشوم و نامت را از یاد میبرم
گمان میکنم
در ذهن خودم ساخته باشمات
کاش عاشق مرغ تندر بودم
دست کم بهار که میآید دوباره غوغا میکند
چشمهایم را میبندم و جهان سراسر فرو میریزد
گمان میکنم
در ذهن خودم ساخته باشمات
✍🏻: #سیلویا_پلات
سینا کمالآبادی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ،به روز و فرخ روز #آبان_ایزد 💦
به (آبان) بپرهیز از آب و ای جوان/
مَیالای و مَیازار آب روان
#ملکالشعرابهار
#نماد این روز #گل_نیلوفر است.
زلالی و طراوت آبها سهم لحظههاتان🙏🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
بدو گفت طوس ای جهاندیده مرد
هوا گشت پاک و بشد باد سرد
چرا سر همی داد باید بباد
چو فریادرس فره و زور داد
مکن پیشدستی تو در جنگ ما
کنند این دلیران خود اهنگ ما
بپیش زمانه پذیره مشو
بنزدیک بدخواه خیره مشو
مرا مرگ نامیتر از سرزنش
بهر جای بیغارهٔ بدکنش
چنین است گیتی پرآزار و درد
ازو تا توان گرد بیشی مگرد
فزونیش یک روز بگزایدت
به بودن زمانی نیفزایدت
✍🏻: #فردوسی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼✋🏼درود و ادب ،به روز و فرخ روز #آبان_ایزد 💦
به (آبان) بپرهیز از آب و ای جوان/
مَیالای و مَیازار آب روان
#ملکالشعرابهار
#نماد این روز #گل_نیلوفر است.
زلالی و طراوت آبها سهم لحظههاتان🙏🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
بدو گفت طوس ای جهاندیده مرد
هوا گشت پاک و بشد باد سرد
چرا سر همی داد باید بباد
چو فریادرس فره و زور داد
مکن پیشدستی تو در جنگ ما
کنند این دلیران خود اهنگ ما
بپیش زمانه پذیره مشو
بنزدیک بدخواه خیره مشو
مرا مرگ نامیتر از سرزنش
بهر جای بیغارهٔ بدکنش
چنین است گیتی پرآزار و درد
ازو تا توان گرد بیشی مگرد
فزونیش یک روز بگزایدت
به بودن زمانی نیفزایدت
✍🏻: #فردوسی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼✋🏼درود و ادب ،به روز و فرخ روز #آبان_ایزد 💦
به (آبان) بپرهیز از آب و ای جوان/
مَیالای و مَیازار آب روان
#ملکالشعرابهار
#نماد این روز #گل_نیلوفر است.
زلالی و طراوت آبها سهم لحظههاتان🙏🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يک_برگ_کتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
♦️در مورد رنجبران (کارگران و زحمتکشان) اطلاعات زیادی در دست نبود. ضرورتی هم نداشت.
تا زمانی که به کار کردن و زاد و ولد ادامه میدادند سایر فعالیت هایشان اهمیتی نداشت.
به حال خود رها شده بودند، همچون گله ای که در دشت های آرژانتین رها شده اند.
به شیوه ای از زندگی خو کرده بودند که به نظرشان طبیعی می نمود . یک شیوه آبا و اجدادی. به دنیا میآمدند، در آشغالدونی ها پرورش می یافتند.
در دوازده سالگی سر کار میرفتند. دورهی کوتاه شکوفایی، زیبایی و میل جنسی را پشت سر می گذاشتند.
در بیست سالگی ازدواج میکردند. در سی سالگی میانسال میشدند و اکثرا در شصت سالگی از دنیا میرفتند.
کار سنگین جسمانی ، خانه داری و مراقبت از بچهها، نزاع های بیاهمیت با همسایهها، فیلمها، فوتبال، آبجو و بیشتر از همه قمار، ذهن آن ها را به خود مشغول میساخت.
کنترل کردن آ ها کار دشواری نبود. چند مامور "پلیس اندیشه" همیشه در میان آنها رفت و آمد میکردند، شایعات بیاساس پخش می کردند و افرادی را که به نظر میآمد خطرساز باشند شناسایی و معدوم میساختند.
یک روز "وینستون" متوجه جمعیتی شد که با سر و صدای زیادی در وسط چهارراه تجمع کرده بودند.
با خودش گفت شروع شد شروع شد انقلاب شروع شد ، مردم بالاخره طغیان کردند. نزدیک شد، دو زن چاق بر سر یک قابلمه با هم درگیر شده بودند و هریک سعی داشت آن را از دست دیگری درآورد و موهای یکی از آنها بهشدت پریشان شده بود.
یک لحظه هر دو قابلمه را کشیدند و دسته قابلمه کنده شد.
وینستون با تنفر آنها را تماشا می کرد. با این حال صدایی که در آن لحظه از حنجره چندصد زن برخاسته بود به طور عجیبی قدرتمند به نظر میرسید! چرا آنها نمیتوانستند همین فریاد را برای موضوعی واقعا مهم سر دهند؟
آنها تا به آگاهی نرسند، طغیان نخواهند کرد، و تا طغیان نکنند به آگاهی نخواهند رسید...
✍🏻: #جورج_اورول
برگردان : #صالح_حسینی
۱۹۸۴:📚
📎فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ،به روز و فرخ روز #آبان_ایزد 💦
به (آبان) بپرهیز از آب و ای جوان/
مَیالای و مَیازار آب روان
#ملکالشعرابهار
#نماد این روز #گل_نیلوفر است.
زلالی و طراوت آبها سهم لحظههاتان🙏🏻
#آبانگان 💧💦خجسته و فرخنده
#زن_زندگی_آزادی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يک_برگ_کتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
♦️در مورد رنجبران (کارگران و زحمتکشان) اطلاعات زیادی در دست نبود. ضرورتی هم نداشت.
تا زمانی که به کار کردن و زاد و ولد ادامه میدادند سایر فعالیت هایشان اهمیتی نداشت.
به حال خود رها شده بودند، همچون گله ای که در دشت های آرژانتین رها شده اند.
به شیوه ای از زندگی خو کرده بودند که به نظرشان طبیعی می نمود . یک شیوه آبا و اجدادی. به دنیا میآمدند، در آشغالدونی ها پرورش می یافتند.
در دوازده سالگی سر کار میرفتند. دورهی کوتاه شکوفایی، زیبایی و میل جنسی را پشت سر می گذاشتند.
در بیست سالگی ازدواج میکردند. در سی سالگی میانسال میشدند و اکثرا در شصت سالگی از دنیا میرفتند.
کار سنگین جسمانی ، خانه داری و مراقبت از بچهها، نزاع های بیاهمیت با همسایهها، فیلمها، فوتبال، آبجو و بیشتر از همه قمار، ذهن آن ها را به خود مشغول میساخت.
کنترل کردن آ ها کار دشواری نبود. چند مامور "پلیس اندیشه" همیشه در میان آنها رفت و آمد میکردند، شایعات بیاساس پخش می کردند و افرادی را که به نظر میآمد خطرساز باشند شناسایی و معدوم میساختند.
یک روز "وینستون" متوجه جمعیتی شد که با سر و صدای زیادی در وسط چهارراه تجمع کرده بودند.
با خودش گفت شروع شد شروع شد انقلاب شروع شد ، مردم بالاخره طغیان کردند. نزدیک شد، دو زن چاق بر سر یک قابلمه با هم درگیر شده بودند و هریک سعی داشت آن را از دست دیگری درآورد و موهای یکی از آنها بهشدت پریشان شده بود.
یک لحظه هر دو قابلمه را کشیدند و دسته قابلمه کنده شد.
وینستون با تنفر آنها را تماشا می کرد. با این حال صدایی که در آن لحظه از حنجره چندصد زن برخاسته بود به طور عجیبی قدرتمند به نظر میرسید! چرا آنها نمیتوانستند همین فریاد را برای موضوعی واقعا مهم سر دهند؟
آنها تا به آگاهی نرسند، طغیان نخواهند کرد، و تا طغیان نکنند به آگاهی نخواهند رسید...
✍🏻: #جورج_اورول
برگردان : #صالح_حسینی
۱۹۸۴:📚
📎فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ،به روز و فرخ روز #آبان_ایزد 💦
به (آبان) بپرهیز از آب و ای جوان/
مَیالای و مَیازار آب روان
#ملکالشعرابهار
#نماد این روز #گل_نیلوفر است.
زلالی و طراوت آبها سهم لحظههاتان🙏🏻
#آبانگان 💧💦خجسته و فرخنده
#زن_زندگی_آزادی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher