This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
჻ᭂ 🍃 🌸 تک خطی خاص 🌸🍃჻ᭂ
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچکس
✍🏻: #سعدی
فراخور گرامی روز بزرگداشت #استاد_سخن
🎤: #همایون_شجریان
طراح : #محمدرضا_جراحزاده
@sobhosher
🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچکس
✍🏻: #سعدی
فراخور گرامی روز بزرگداشت #استاد_سخن
🎤: #همایون_شجریان
طراح : #محمدرضا_جراحزاده
@sobhosher
🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
صبح می خندد و باغ از نفس گرم بهار
می گشاید مژه و میشکند مستی خواب
✍🏻: #هوشنگ_ابتهاج
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود برشما
روزگارتون نیک
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
صبح می خندد و باغ از نفس گرم بهار
می گشاید مژه و میشکند مستی خواب
✍🏻: #هوشنگ_ابتهاج
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود برشما
روزگارتون نیک
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
.
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرامروز ჻🌸🍃჻ᭂ
ای درخت آشنا
شاخههای خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ
دستهای خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد:
چشمهای من به جای دستهای تو
من به دست تو آب میدهم
تو به چشم من آبرو بده
من به چشمهای بی قرار تو قول میدهم:
«ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد
ما دوباره سبز میشویم🍃..»
✍🏻: #قیصر_امین_پور فراخور گرامی زادروزش💐
مانا یاد و نامش☘️
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرامروز ჻🌸🍃჻ᭂ
ای درخت آشنا
شاخههای خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ
دستهای خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد:
چشمهای من به جای دستهای تو
من به دست تو آب میدهم
تو به چشم من آبرو بده
من به چشمهای بی قرار تو قول میدهم:
«ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد
ما دوباره سبز میشویم🍃..»
✍🏻: #قیصر_امین_پور فراخور گرامی زادروزش💐
مانا یاد و نامش☘️
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_یکم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_یکم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ جوهر اگر در خَلاب افتد همچنان نفيس است و غبار اگر به فلک رسد همان خسيس. استعداد بی تربيت دريغ است و تربيتِ نامستعد ضايع.
خاكستر نسبی عالی دارد كه آتش جوهر عِلويست وليكن چون بنفس خود هنری ندارد با خاک برابر است و قيمت شكر نه از نی است كه آن خود خاصيت وی است.
چو كنعان را طبيعت بی هنر بود
پيمبر زادگی قدرش نيفزود
هنر بنمای اگر داری نه گوهر
گل از خارست و ابراهيم از آزر
✍🏻: #سعدی
📚 باب هشتم (در آداب صحبت)
🎤: #مریم_رضوی
🎼: تکنوازی سه تار #استاد_حسین_علیزاده
*خلاب؛ لجنزار.گل و لای بهم آمیخته .
*خسیس: پست و بیارزش
*استعداد: شایستگی، توان
*دریغ : افسوس ، حسرت
*علوی: باند قدر،
آزر: منسوب به آزر جد مادری حضرت ابراهيم (ع) يا عمّ او که آزر بتگر هم گفته شده.
🍃و ز خاک سر برآور که درخت سربلندی
تو بپر به قاف قربت که شریفتر همایی
#مولوی🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ جوهر اگر در خَلاب افتد همچنان نفيس است و غبار اگر به فلک رسد همان خسيس. استعداد بی تربيت دريغ است و تربيتِ نامستعد ضايع.
خاكستر نسبی عالی دارد كه آتش جوهر عِلويست وليكن چون بنفس خود هنری ندارد با خاک برابر است و قيمت شكر نه از نی است كه آن خود خاصيت وی است.
چو كنعان را طبيعت بی هنر بود
پيمبر زادگی قدرش نيفزود
هنر بنمای اگر داری نه گوهر
گل از خارست و ابراهيم از آزر
✍🏻: #سعدی
📚 باب هشتم (در آداب صحبت)
🎤: #مریم_رضوی
🎼: تکنوازی سه تار #استاد_حسین_علیزاده
*خلاب؛ لجنزار.گل و لای بهم آمیخته .
*خسیس: پست و بیارزش
*استعداد: شایستگی، توان
*دریغ : افسوس ، حسرت
*علوی: باند قدر،
آزر: منسوب به آزر جد مادری حضرت ابراهيم (ع) يا عمّ او که آزر بتگر هم گفته شده.
🍃و ز خاک سر برآور که درخت سربلندی
تو بپر به قاف قربت که شریفتر همایی
#مولوی🍃
@sobhosher
صبح و شعر
#ارديبهشتگان جشن ستايش راستى فرخنده💐🙏🏻 اردیبهشتگان از شمار جشنهای آتش است. روز سوم از هر ماه باستانی به نام اردیبهشت است به فرخندگی همنامی این روز با ماه اردیبهشت، آن را به پایکوبی و شادی میگذراندند. اردیبهشت روز است، ای ماه دلستان امروز چون بهشت برین…
Telegram
صبح و شعر
#ارديبهشتگان
جشن ستايش راستى
فرخنده💐🙏🏻
اردیبهشتگان از شمار جشنهای آتش است. روز سوم از هر ماه باستانی به نام اردیبهشت است به فرخندگی همنامی این روز با ماه اردیبهشت، آن را به پایکوبی و شادی میگذراندند.
اردیبهشت روز است، ای ماه دلستان
امروز چون بهشت برین…
جشن ستايش راستى
فرخنده💐🙏🏻
اردیبهشتگان از شمار جشنهای آتش است. روز سوم از هر ماه باستانی به نام اردیبهشت است به فرخندگی همنامی این روز با ماه اردیبهشت، آن را به پایکوبی و شادی میگذراندند.
اردیبهشت روز است، ای ماه دلستان
امروز چون بهشت برین…
صبح و شعر
━•··•✦❁💟❁✦•··•━ *خداوند بهترین یاور ماست* ━•··•✦❁🧿❁✦•··•━ #نثر_فارسى ━•··•✦❁✳️❁✦•··•━ راهدارى ظالم و بد کیش که عمل او راهدارى بود و همیشه مسافرین و مترددین از تاجر و غیره از دست ظلم او دلگیر بودند، تا روزى که وفات…
Telegram
صبح و شعر
━•··•✦❁💟❁✦•··• ━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··• ━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··• ━
راهدارى ظالم و بد کیش که عمل او راهدارى بود و همیشه مسافرین و مترددین از تاجر و غیره از دست ظلم او دلگیر بودند،
تا روزى…
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··• ━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··• ━
راهدارى ظالم و بد کیش که عمل او راهدارى بود و همیشه مسافرین و مترددین از تاجر و غیره از دست ظلم او دلگیر بودند،
تا روزى…
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_دوم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_دوم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
. ჻ᭂ 🍃🌸 #شعردیروز ჻🌸🍃჻ᭂ
شمع بخواهد نشست بازنشین ای غلام
روی تو دیدن به صبح روز نماید تمام
مطرب یاران برفت ساقی مستان بخفت
شاهد ما برقرار مجلس ما بردوام
بلبل باغ سرای صبح نشان میدهد
وز در ایوان بخاست بانگ خروسان بام
ما به تو پرداختیم خانه و هرچ اندر اوست
هر چه پسند شماست بر همه عالم حرام
خواهیَم آزاد کن خواه قویتر ببند
مثل تو صیاد را کس نگریزد ز دام
هر که در آتش نرفت بیخبر از سوز ماست
سوخته داند که چیست پختن سودای خام
اولم اندیشه بود تا نشود نام زشت
فارغم اکنون ز سنگ چون بشکستند جام
سعدی اگر نام و ننگ در سر او شد چه شد؟
مرد ره عشق نیست کهش غم ننگ است و نام!
✍🏻: #سعدی
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
شمع بخواهد نشست بازنشین ای غلام
روی تو دیدن به صبح روز نماید تمام
مطرب یاران برفت ساقی مستان بخفت
شاهد ما برقرار مجلس ما بردوام
بلبل باغ سرای صبح نشان میدهد
وز در ایوان بخاست بانگ خروسان بام
ما به تو پرداختیم خانه و هرچ اندر اوست
هر چه پسند شماست بر همه عالم حرام
خواهیَم آزاد کن خواه قویتر ببند
مثل تو صیاد را کس نگریزد ز دام
هر که در آتش نرفت بیخبر از سوز ماست
سوخته داند که چیست پختن سودای خام
اولم اندیشه بود تا نشود نام زشت
فارغم اکنون ز سنگ چون بشکستند جام
سعدی اگر نام و ننگ در سر او شد چه شد؟
مرد ره عشق نیست کهش غم ننگ است و نام!
✍🏻: #سعدی
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃 🌸 تک خطی خاص 🌸🍃჻ᭂ
هوشم به نگاهی برد، جانانه چنین باید
✍🏻: #عرفی_شیرازی
سده ۱۰
عرفی در ۳۶سالگی درگذشت. او از سخنسرایان بنام سبک هندی است.
خط خوش: بختیاری
@sobhosher
🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃
هوشم به نگاهی برد، جانانه چنین باید
✍🏻: #عرفی_شیرازی
سده ۱۰
عرفی در ۳۶سالگی درگذشت. او از سخنسرایان بنام سبک هندی است.
خط خوش: بختیاری
@sobhosher
🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
჻ᭂ 🍃 🌸 تک خطی خاص 🌸🍃჻ᭂ
«صدای پای آب در شبهای زایندهرود»
بنشین بر لبِ جوی و گذرِ عمر ببین
کاین اشارت ز جهانِ گذران، ما را بس
✍🏻: #حافظ
نی : #مسعودجاهد
@My_BeautifulIran
@sobhosher
🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃
«صدای پای آب در شبهای زایندهرود»
بنشین بر لبِ جوی و گذرِ عمر ببین
کاین اشارت ز جهانِ گذران، ما را بس
✍🏻: #حافظ
نی : #مسعودجاهد
@My_BeautifulIran
@sobhosher
🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_سوم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_سوم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
.
჻ᭂ 🍃🌸 #یک_برگ_کتاب ჻🌸🍃჻ᭂ
کلاو: (مانند قبل) بعضی وقتها به خودم میگم
- کلاو، اگه میخوای اونا از مجازات کردنت خسته بشن باید یاد بگیری بهتر رنج بکشی
- یه روزی.
بعضی وقتها به خودم میگم
- کلاو اگه میخوای اونا کاری به کارت نداشته باشن باید هوشیار باشی
- یه روزی.
ولی خیلی احساس پیری میکنم، و خیلی دیره، برای اینکه عادتهای جدیدی رو بسازم.
خوبه، من هیچوقت تموم نمیکنم، هیچوقت نمیرم. (مکث)
بعد یه روز، ناگهان، تموم میشه، تغییر میکنه، نمیفهمم، میمیره، یا این من هستم، این رو هم نمیفهمم.
من از واژههایی میپرسم که باقی موندهن
- خوابیدن، بیداری، صبح، شب. چیزی ندارن که بگن. (مکث)
در سلول رو باز میکنم و میرم. انقدر خم هستم که، اگه چشمهام رو باز کنم، فقط پام رو میبینم،
و بین پاهام یه رد کوچیکی از خاک. به خودم میگم که زمین خاموش شده، هرچند که هیچوقت ندیدم که روشن باشه. (مکث)
آسونه.
وقتی سقوط کنم از سر خوشبختی گریه میکنم. (مکث. بهسمت در میرود.)
هَم: کلاو!
کلاو متوقف میشود، بدون اینکه برگردد.
هیچی.
کلاو پیش میرود.
کلاو!
کلاو میایستد، بدون اینکه برگردد.
کلاو: به این میگیم خروج از صحنه.
هَم: من مرهون محبتتم، کلاو. بهخاطر خدماتت.
کلاو: (برمیگردد، تند) آه ببخشید، این منم که مرهون محبتتم.
هَم: ما مرهون محبت همدیگهایم.
✍🏻: #ساموئل_بکت
📚 : کتاب دست آخر نمایشنامهای تک پردهای که داستان یک ارباب و خدمتکار را که گویا تنها بازماندههای یک فاجعه آخرالزمانی هستند را روایت میکند.
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhoshe
჻ᭂ 🍃🌸 #یک_برگ_کتاب ჻🌸🍃჻ᭂ
کلاو: (مانند قبل) بعضی وقتها به خودم میگم
- کلاو، اگه میخوای اونا از مجازات کردنت خسته بشن باید یاد بگیری بهتر رنج بکشی
- یه روزی.
بعضی وقتها به خودم میگم
- کلاو اگه میخوای اونا کاری به کارت نداشته باشن باید هوشیار باشی
- یه روزی.
ولی خیلی احساس پیری میکنم، و خیلی دیره، برای اینکه عادتهای جدیدی رو بسازم.
خوبه، من هیچوقت تموم نمیکنم، هیچوقت نمیرم. (مکث)
بعد یه روز، ناگهان، تموم میشه، تغییر میکنه، نمیفهمم، میمیره، یا این من هستم، این رو هم نمیفهمم.
من از واژههایی میپرسم که باقی موندهن
- خوابیدن، بیداری، صبح، شب. چیزی ندارن که بگن. (مکث)
در سلول رو باز میکنم و میرم. انقدر خم هستم که، اگه چشمهام رو باز کنم، فقط پام رو میبینم،
و بین پاهام یه رد کوچیکی از خاک. به خودم میگم که زمین خاموش شده، هرچند که هیچوقت ندیدم که روشن باشه. (مکث)
آسونه.
وقتی سقوط کنم از سر خوشبختی گریه میکنم. (مکث. بهسمت در میرود.)
هَم: کلاو!
کلاو متوقف میشود، بدون اینکه برگردد.
هیچی.
کلاو پیش میرود.
کلاو!
کلاو میایستد، بدون اینکه برگردد.
کلاو: به این میگیم خروج از صحنه.
هَم: من مرهون محبتتم، کلاو. بهخاطر خدماتت.
کلاو: (برمیگردد، تند) آه ببخشید، این منم که مرهون محبتتم.
هَم: ما مرهون محبت همدیگهایم.
✍🏻: #ساموئل_بکت
📚 : کتاب دست آخر نمایشنامهای تک پردهای که داستان یک ارباب و خدمتکار را که گویا تنها بازماندههای یک فاجعه آخرالزمانی هستند را روایت میکند.
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhoshe
.
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرجهان ჻🌸🍃჻ᭂ
همهی آنچه میخواهم
آزادیست
آیا زیاده میخواهم؟
همهی آنچه میخواهم
آزادیست،
تا فراموش کنم
هرآنچه را که بر من گذشت.
همهی آنچه میخواهم
آزادیست،
تا بکاهم اشکها و رنج را
همهی آنچه که میخواهم
آزادیست
تا دوستت بدارم
آنگونه که خود میخواهم
همهی آنچه میخواهم
آزادیست
برای گریختن از همهی هراسهایم
همهی آنچه میخواهم
آزادیست
برای آنکه بگویم: دوست میدارمت...
همهی آنچه میخواهم
آزادیست
برای شنیدن آنکه تو نیز دوست میداریام...
✍🏻: #کریستال_کارپنتر
ترجمه: فرید فرخزاد
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرجهان ჻🌸🍃჻ᭂ
همهی آنچه میخواهم
آزادیست
آیا زیاده میخواهم؟
همهی آنچه میخواهم
آزادیست،
تا فراموش کنم
هرآنچه را که بر من گذشت.
همهی آنچه میخواهم
آزادیست،
تا بکاهم اشکها و رنج را
همهی آنچه که میخواهم
آزادیست
تا دوستت بدارم
آنگونه که خود میخواهم
همهی آنچه میخواهم
آزادیست
برای گریختن از همهی هراسهایم
همهی آنچه میخواهم
آزادیست
برای آنکه بگویم: دوست میدارمت...
همهی آنچه میخواهم
آزادیست
برای شنیدن آنکه تو نیز دوست میداریام...
✍🏻: #کریستال_کارپنتر
ترجمه: فرید فرخزاد
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher