━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چو این نامور نامه آید به بن
ز من روی کشور شود پر سخن
از آن پس نمیرم که من زندهام
که تخم سخن من پراگندهام
هر آن کس که دارد هش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین
کنون از مداین سخن نو کنم
صفتهای ایوان خسرو کنم
چنین گفت روشن دل پارسی
که بگذاشت با کام دل چارسی
که خسرو فرستاد کسها به روم
به هند و به چین و به آباد بوم
برفتند کاری گران سه هزار
ز هر کشوری آنک بد نامدار
از ایشان هر آن کس که استاد بود
ز خشت و ز گچ بر دلش یاد بود
چو صد مرد بیرون شد از رومیان
ز ایران و اهواز وز هر میان
از ایشان دلاور گزیدند سی
از آن سی دو رومی و دو پارسی
بر خسرو آمد جهاندیده مرد
بر او کار و زخم بنا یاد کرد
گرانمایه رومی که بد هندسی
به گفتار بگذشت از پارسی
بدو گفت شاه این ز من در پذیر
سخن هرچ گویم ز من یاد گیر
یکی جای خواهم که فرزند من
همان تا دو صدسال پیوند من
نشیند بدو در نگردد خراب
ز باران وز برف وز آفتاب
مهندس بپذیرفت ایوان شاه
بدو گفت من دارم این دستگاه
فرو برد بنیاد ده شاه رش
همان شاه رش پنج کرده برش
ز سنگ و ز گچ بود بنیاد کار
چنین باید آن کو دهد داد کار
چودیوار ایوانش آمد به جای
بیامد به پیش جهان کد خدای
که گر شاه بیند یکی کاردان
گذشته برو سال و بسیاردان
فرستد تنی صد بدین بارگاه
پسندیده با موبد نیک خواه
بدو داد زان گونه مردم که خواست
برفتند و دیدند دیوار راست
#فردوسی
گرامی و خجسته روز #مهندس 💐
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چو این نامور نامه آید به بن
ز من روی کشور شود پر سخن
از آن پس نمیرم که من زندهام
که تخم سخن من پراگندهام
هر آن کس که دارد هش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین
کنون از مداین سخن نو کنم
صفتهای ایوان خسرو کنم
چنین گفت روشن دل پارسی
که بگذاشت با کام دل چارسی
که خسرو فرستاد کسها به روم
به هند و به چین و به آباد بوم
برفتند کاری گران سه هزار
ز هر کشوری آنک بد نامدار
از ایشان هر آن کس که استاد بود
ز خشت و ز گچ بر دلش یاد بود
چو صد مرد بیرون شد از رومیان
ز ایران و اهواز وز هر میان
از ایشان دلاور گزیدند سی
از آن سی دو رومی و دو پارسی
بر خسرو آمد جهاندیده مرد
بر او کار و زخم بنا یاد کرد
گرانمایه رومی که بد هندسی
به گفتار بگذشت از پارسی
بدو گفت شاه این ز من در پذیر
سخن هرچ گویم ز من یاد گیر
یکی جای خواهم که فرزند من
همان تا دو صدسال پیوند من
نشیند بدو در نگردد خراب
ز باران وز برف وز آفتاب
مهندس بپذیرفت ایوان شاه
بدو گفت من دارم این دستگاه
فرو برد بنیاد ده شاه رش
همان شاه رش پنج کرده برش
ز سنگ و ز گچ بود بنیاد کار
چنین باید آن کو دهد داد کار
چودیوار ایوانش آمد به جای
بیامد به پیش جهان کد خدای
که گر شاه بیند یکی کاردان
گذشته برو سال و بسیاردان
فرستد تنی صد بدین بارگاه
پسندیده با موبد نیک خواه
بدو داد زان گونه مردم که خواست
برفتند و دیدند دیوار راست
#فردوسی
گرامی و خجسته روز #مهندس 💐
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
📝 #شنبههاباداستانهای_شاهنامه
#داستان_شب
🔹 داستان ممنوع شدن شراب
بخش نخست
○ در دوره فرمانروایی بهرام گور ماجرایی رخ می دهد که باعث ممنوعیت شراب در کشور می شود اما یک تازه داماد باعث لغو قانون می شود.
✍ #یونس_پیرزاده
🎤#معصومه_رمضانی
@sobhosher
#داستان_شب
🔹 داستان ممنوع شدن شراب
بخش نخست
○ در دوره فرمانروایی بهرام گور ماجرایی رخ می دهد که باعث ممنوعیت شراب در کشور می شود اما یک تازه داماد باعث لغو قانون می شود.
✍ #یونس_پیرزاده
🎤#معصومه_رمضانی
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
این ساکت صبور که چون شمع
سر کرده در کنار غم خویش
با این شب دراز و درنگش
جانش همه فغان و دریغ است
فریادهاست در دل تنگش
در خلوت غم آور مرجان
پی هایهای گریه شبی نیست
اما خروش وحشی دریا
گم میکند در این ظب طوفان
فریادهای خسته او را
بس در حصار این شب دلگیر
ماندم نگاه بسته به روزن
همچون گیاه رسته بن چاه
یک یک ستارهها به سر من
چون اشک پر شدند و چکیدند
نایی نرست آخر از این چاه
تا نالههای من بتواند
روزی به گوش رهگذری گفت
وز خون تلخ من گل سرخی
در این کویر سوخته نشکفت
بس آرزو که در دل من مرد
چون عشقهای دور جوانی
اما امید همره من ماند
تنها گریستیم نهانی
مرغ قفس اگر چه اسیر است
باز آرزوی پر زدنش هست
اینک ستم! که مرغ هوا را
ز یاد رفته است دریغا
رویای آشیانه در ابر
شب ها در انتظار سپیده
با آتشی که در دل من بود
چون شمع قطره قطره چکیدم
افسوس! بردریچه باد است
فانوس نیمه جان امیدم
بس دیر ماندی ای نفس صبح
کاین تشنه کام چشمه خورشید
در آرزوی لعل شدن مرد
و امروز زیر ریزش ایام
خود سنگوارهایست ز امید…
✍🏻: ##هوشنگ_ابتهاج فراخور گرامی زادروزش💐 مانا نام و یادش☘️🙏🏻
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرامروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
این ساکت صبور که چون شمع
سر کرده در کنار غم خویش
با این شب دراز و درنگش
جانش همه فغان و دریغ است
فریادهاست در دل تنگش
در خلوت غم آور مرجان
پی هایهای گریه شبی نیست
اما خروش وحشی دریا
گم میکند در این ظب طوفان
فریادهای خسته او را
بس در حصار این شب دلگیر
ماندم نگاه بسته به روزن
همچون گیاه رسته بن چاه
یک یک ستارهها به سر من
چون اشک پر شدند و چکیدند
نایی نرست آخر از این چاه
تا نالههای من بتواند
روزی به گوش رهگذری گفت
وز خون تلخ من گل سرخی
در این کویر سوخته نشکفت
بس آرزو که در دل من مرد
چون عشقهای دور جوانی
اما امید همره من ماند
تنها گریستیم نهانی
مرغ قفس اگر چه اسیر است
باز آرزوی پر زدنش هست
اینک ستم! که مرغ هوا را
ز یاد رفته است دریغا
رویای آشیانه در ابر
شب ها در انتظار سپیده
با آتشی که در دل من بود
چون شمع قطره قطره چکیدم
افسوس! بردریچه باد است
فانوس نیمه جان امیدم
بس دیر ماندی ای نفس صبح
کاین تشنه کام چشمه خورشید
در آرزوی لعل شدن مرد
و امروز زیر ریزش ایام
خود سنگوارهایست ز امید…
✍🏻: ##هوشنگ_ابتهاج فراخور گرامی زادروزش💐 مانا نام و یادش☘️🙏🏻
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم
که راه دورتر از عمرِ آرزومندست
✍🏻: #هوشنگ_ابتهاج
خط خوش: بختیاری
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم
که راه دورتر از عمرِ آرزومندست
✍🏻: #هوشنگ_ابتهاج
خط خوش: بختیاری
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
به جز دام سر زلفت که آرام دل سایهست
به بندی تن نخواهد داد هرگز جان آزادم...
✍🏻: #هوشنگ_ابتهاج
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
به جز دام سر زلفت که آرام دل سایهست
به بندی تن نخواهد داد هرگز جان آزادم...
✍🏻: #هوشنگ_ابتهاج
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
✍🏻: #هوشنگ_ابتهاج
خط خوش: بختیاری
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
✍🏻: #هوشنگ_ابتهاج
خط خوش: بختیاری
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_پانسد_هفتاد_نهم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_پانسد_هفتاد_نهم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#نثر_فارسی
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
آنها در خیابانها میروند مردی با تهریش، شتابزده میگذرد؛ به تنهای كه ندانسته میزند میماند و میپرسد شما ایرانی هستید؟
من پی واجبالقتلی به اسم هدایت میگردم؛ صادق هدایت!
هدایت میگوید: نه، من هادی صداقتم. مرد نفسزنان میگوید: حكم خونش را دارم ولی به صورت نمیشناسمش.
لعنت به چاپارخانه وطنی! مدتهاست از تهران فرستاده شده و هنوز در راه است.
این ملعون چه شكلی است؟
هدایت میگوید: او تصویری ندارد؛ مدتها است شبیه هیچ كس نیست؛ نه هموطنانش، نه مردم اینجا.
مرد شتابزده میرود،
و هدایت به سایههایش میگوید: این یكی از آنها است.
چندی است دنبالش هستند.
پس از دست به دست شدن نسخه فی بلادالافرنجیه، حكم قتلش را دادند.
آنها از حاجیآقا دستور میگیرند. سایهها، نوشته را میشناسند؛ داستان چند قشری كه میآیند فرنگ را اصلاح كنند و خودشان آلوده فسق و فجور فرنگ میشوند.
✍🏻: #بهرام_بیضایی
📚 : صادق هدایت: روز آخر
📎لینک متن کامل را در صبح و شعر بیابید👇🏻👇🏻
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#نثر_فارسی
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
آنها در خیابانها میروند مردی با تهریش، شتابزده میگذرد؛ به تنهای كه ندانسته میزند میماند و میپرسد شما ایرانی هستید؟
من پی واجبالقتلی به اسم هدایت میگردم؛ صادق هدایت!
هدایت میگوید: نه، من هادی صداقتم. مرد نفسزنان میگوید: حكم خونش را دارم ولی به صورت نمیشناسمش.
لعنت به چاپارخانه وطنی! مدتهاست از تهران فرستاده شده و هنوز در راه است.
این ملعون چه شكلی است؟
هدایت میگوید: او تصویری ندارد؛ مدتها است شبیه هیچ كس نیست؛ نه هموطنانش، نه مردم اینجا.
مرد شتابزده میرود،
و هدایت به سایههایش میگوید: این یكی از آنها است.
چندی است دنبالش هستند.
پس از دست به دست شدن نسخه فی بلادالافرنجیه، حكم قتلش را دادند.
آنها از حاجیآقا دستور میگیرند. سایهها، نوشته را میشناسند؛ داستان چند قشری كه میآیند فرنگ را اصلاح كنند و خودشان آلوده فسق و فجور فرنگ میشوند.
✍🏻: #بهرام_بیضایی
📚 : صادق هدایت: روز آخر
📎لینک متن کامل را در صبح و شعر بیابید👇🏻👇🏻
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ پارسایی را دیدم به محبت شخصی گرفتار نه طاقت صبر و نه یارای گفتار. چندان که ملامت دیدی و غرامت کشیدی ترک تصابی نگفتی و گفتی:
کوته نکنم ز دامنت دست
ور خود بزنی به تیغ تیزم
بعد از تو ملاذ و ملجائی نیست
هم در تو گریزم ار گریزم
باری ملامتش کردم و گفتم: عقل نفیست را چه شد تا نفس خسیس غالب آمد؟ زمانی به فکرت فرو رفت و گفت:
هر کجا سلطان عشق آمد نماند
قوّت بازوی تقوی را محل
پاکدامن چون زید بیچارهای
اوفتاده تا گریبان در وحل
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب پنجم (در عشق و جوانی)
🎤: مريم رضوى
🎼 :حميد آقايى
یارای گفتار: توانایی و جرأت سخن گفتن
ملامت دیده: سرزنش شده
باری:خلاصه
نفیس: گرانمایه
خسیس: پست
غرامت کشیدن : مشقت و سختی کشیدن
تصابی: عشق ورزیدن
ملاذ: پناه
ملجا: پناهگاه، مأمن
وحل: گل و لای،لجن
🍃 عشق در هر کجا پای بگذارد عقل آنجا را ترک میکند (ضربالمثل تازی)🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ پارسایی را دیدم به محبت شخصی گرفتار نه طاقت صبر و نه یارای گفتار. چندان که ملامت دیدی و غرامت کشیدی ترک تصابی نگفتی و گفتی:
کوته نکنم ز دامنت دست
ور خود بزنی به تیغ تیزم
بعد از تو ملاذ و ملجائی نیست
هم در تو گریزم ار گریزم
باری ملامتش کردم و گفتم: عقل نفیست را چه شد تا نفس خسیس غالب آمد؟ زمانی به فکرت فرو رفت و گفت:
هر کجا سلطان عشق آمد نماند
قوّت بازوی تقوی را محل
پاکدامن چون زید بیچارهای
اوفتاده تا گریبان در وحل
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب پنجم (در عشق و جوانی)
🎤: مريم رضوى
🎼 :حميد آقايى
یارای گفتار: توانایی و جرأت سخن گفتن
ملامت دیده: سرزنش شده
باری:خلاصه
نفیس: گرانمایه
خسیس: پست
غرامت کشیدن : مشقت و سختی کشیدن
تصابی: عشق ورزیدن
ملاذ: پناه
ملجا: پناهگاه، مأمن
وحل: گل و لای،لجن
🍃 عشق در هر کجا پای بگذارد عقل آنجا را ترک میکند (ضربالمثل تازی)🍃
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_پانسد_هشتادم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_پانسد_هشتادم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعردیروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
بگذر ز علم رسمی، که تمام قیل و قال است
من و درس عشق ای دل! که تمام وجد و حال است
ز مراحم الهی، نتوان برید امید
مشنو حدیث زاهد، که شنیدنش وبال است
طمع وصال گفتی که به کیش ما حرام است
تو بگو که خون عاشق، به کدام دین حلال است؟
به جواب دردمندان، بگشا لب ای شکرخا!
به کرشمه کن حواله، که جواب صد سوال است
غم هجر را بهائی، به تو ای بت ستمگر
به زبان حال گوید که زبان قال لال است
✍🏻: #شیخ_بهایی فراخور گرامی زادروزش💐 مانا یاد و نامش☘️🙏🏻
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعردیروز
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
بگذر ز علم رسمی، که تمام قیل و قال است
من و درس عشق ای دل! که تمام وجد و حال است
ز مراحم الهی، نتوان برید امید
مشنو حدیث زاهد، که شنیدنش وبال است
طمع وصال گفتی که به کیش ما حرام است
تو بگو که خون عاشق، به کدام دین حلال است؟
به جواب دردمندان، بگشا لب ای شکرخا!
به کرشمه کن حواله، که جواب صد سوال است
غم هجر را بهائی، به تو ای بت ستمگر
به زبان حال گوید که زبان قال لال است
✍🏻: #شیخ_بهایی فراخور گرامی زادروزش💐 مانا یاد و نامش☘️🙏🏻
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
.
تو مگو همه بِجَنگند و زِ صُلْح من چه آید؟
تو یکی نهیی هزاری تو چراغِ خود بَراَفْروز
که یکی چراغِ روشن زِ هزار مُرده بهتر
که بِهْ است یک قَدِ خوش زِ هزار قامَتِ کوز
✍🏻: #مولوی
خط خوش: مصطفی جعفری
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=umb0x93t2cdx&utm_content=1209wqm
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
.
تو مگو همه بِجَنگند و زِ صُلْح من چه آید؟
تو یکی نهیی هزاری تو چراغِ خود بَراَفْروز
که یکی چراغِ روشن زِ هزار مُرده بهتر
که بِهْ است یک قَدِ خوش زِ هزار قامَتِ کوز
✍🏻: #مولوی
خط خوش: مصطفی جعفری
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=umb0x93t2cdx&utm_content=1209wqm
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher