صبح و شعر
651 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #فردوسی
برگردان: وحید بیداریان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#شاهنامه

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

الا ای خریدار مغز سخن
دلت برگسل زین سرای کهن

کجا چون من و چون تو بسیار دید
نخواهد همی با کسی آرمید

اگر شهریاری و گر پیشکار
تو ناپایداری و او پایدار

چه با رنج باشی چه با تاج و تخت
ببایدت بستن به فرجام رخت

اگر ز آهنی چرخ بگدازدت
چو گشتی کهن نیز ننوازدت

چو سرو دلارای گردد به خم
خروشان شود نرگسان دژم

همان چهرهٔ ارغوان زعفران
سبک مردم شاد گردد گران

اگر شهریاری و گر زیردست
بجز خاک تیره نیابی نشست

کجا آن بزرگان با تاج و تخت
کجا آن سواران پیروزبخت

کجا آن خردمند گندآوران
کجا آن سرافراز و جنگی سران

کجا آن گزیده نیاکان ما
کجا آن دلیران و پاکان ما

همه خاک دارند بالین و خشت
خنک آنک جز تخم نیکی نکشت

#فردوسی
پادشاهی اردشیر

💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
روز مترچم
بر مترجمان عزیز به‌ویژه یاران صمیمی صبح و
شعر، مبارک باشد 💐

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

هرکس نکشد کمان، کمان ارزان نیست
رستم باید که کار نامردان نیست
✍🏻: #مولانا

#هشتم_مهرماه
بزرگداشت #مولوی شاعر نامی ایران زمین گرامی و خجسته 💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 📝 #شنبه‌هاباداستان‌های_شاهنامه
#داستان_شب

🔅 داستان داراب

🔹بخش نخست
اردشیر دراز دست

○داستان کودکی که در درون صندوقچه ای به رود فرات انداخته می شود...

#یونس_پیرزاده
🎤#مهرنوش_مستحقان_زاده


@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرامروز
━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

چه آرام می‌گذرد از پهنای این لحظه سایه
اگر دیوارها فراموش کنند چه می‌شود
اگر درختان فراموش کنند
اگر سایه خودش فراموش کند
و چیزی بر چیزی دیگر تکیه نکند
کدام دست باقی می‌ماند
کدام لحظه
آرام به من بگو
برای سایه‌ها چند رنگ بگذارم
چند خط
چند هاشور
شاید خورشید را باید بگردم
یادش بیاید سایه حقِ زندگی دارد

✍🏻: #یلدا_‌شعبانی

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

خزان به لطف تو چشم و چراغ تقویم است
که دیدن تو در این فصل، اتفاق افتاد

#حسین_منزوی

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

اندوهگین‌ نباش‌ سرزمین‌ من؛
در شکاف‌ زخم‌های‌ تو
بذر گل‌ کاشته‌ام.
تو روزی،
سراسر‌ گلستان‌ خواهی‌ شد.

#علیرضا‌_روشن



━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#نثر_فارسی
━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

از میان شاخه‌های پیچ در پیچ سبز رطوبتی خنک به سمتش می‌آمد. حس کرد شاخه‌ها تکان می‌خورند و یا مثلا... تیمسار اِشراقی روی کاناپه‌ی تاب نشسته است و یک حوریِ بهشتی هم گلابی‌ای قاچ کرده دهانش می‌گذارد.
یک‌هو ترس برش داشت. نکند برگردند؟ سر و گردن را با هول لرزاند. حتی چیز موهومی را از جلوی چشم‌ها پس راند. و بعد به فکر و خیالش خندید. حتی دست به کشاله‌ی ران برد. حالا کجا بودند! چشم‌ها را به سمت آسمان دراند. یک عمر خون ملت را توی شیشه کردند، تا توانستند جاسوسی‌یِ اجانب را کردند و حالا هم آمریکا و این ور و آن ور فراری شده‌اند. و بعد صف خائنین از برابرش گذشت، از یک راهروی باریک و خودش آن بالا بود، دست‌ها به کمر، به پاهای ورم کرده نگاه می‌کرد.
طلا گفت: آن به ژاپنی‌ها را می‌بینی؟ آن‌ها را از کاخ نیاوران برایم آورده‌اند. آن کاکتوس‌ها... آن‌ها که گل بنفش دارند، آن‌ها را هم خودم کاشته‌ام. آن گلایول‌های نارنجی وقتی این جا را خریدم توی باغچه‌ها بود. تیمسار اشراقی بهم گفت که بته‌اش را از فرانسه برایش آورده‌اند.

✍🏻: #امیرحسین_چهل‌تن فراخور گرامی زادروزش💐
📚 : تهران شهر بی آسمان

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعردیروز
━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

روزی که حکم قسمت سور و عزا رسید
فرهاد نیل برد و به خسرو حنا رسید

نگذاشت دست شوق درستی هیچ جا
چندان که کار چاک به بند قبا رسید

با شوق داشتم همه شب جنگ در گریز
تا های و هوی لشکر صبر از قفا رسید

از گریه چشم باختم و خنده رو نداد
نه زعفران به دادم و نه توتیا رسید

سنجر نداد خامه‌ی شکرفشان ز دست
تا نیشکر به نرخ نی بوریا رسید

✍🏻: #سنجر_کاشانی
سده دهم

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

‌چراغ دیده به راه تو می‌کنم روشن
به شرط آن‌که نسوزی در انتظار مرا

#سنجرکاشانی

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️


به صد تیغ از سر کوی محبت رو نمی‌تابم
بلی پرودهٔ عشق است مغز استخوان ما

#سنجرکاشانی



━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher