〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #آچمز »
وقتی کسی را آچمز میکنید، او را در بنبست قرار میدهید و گیر میاندازید.
این اصطلاح در اصل مربوط به بازیِ شطرنج است.
«آچمز» دربارۀ مهرهای به کار میرود که محافظِ شاه است و اگر آن را حرکت دهند، شاه کیش میشود.
واژۀ ترکیِ «آچمز» از دو جزء تشکیل شدهاست:
آچ (باز کردن) + -مز (پسوندِ نفی).
بنا بر این «آچمز» در اصل یعنی بازنکردنی یا بازنشدنی.
واژۀ «آچار» نیز از همین ریشۀ ترکیِ «آچ» است، چون آچار ابزارِ باز کردنِ پیچ و مهره است.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #آچمز »
وقتی کسی را آچمز میکنید، او را در بنبست قرار میدهید و گیر میاندازید.
این اصطلاح در اصل مربوط به بازیِ شطرنج است.
«آچمز» دربارۀ مهرهای به کار میرود که محافظِ شاه است و اگر آن را حرکت دهند، شاه کیش میشود.
واژۀ ترکیِ «آچمز» از دو جزء تشکیل شدهاست:
آچ (باز کردن) + -مز (پسوندِ نفی).
بنا بر این «آچمز» در اصل یعنی بازنکردنی یا بازنشدنی.
واژۀ «آچار» نیز از همین ریشۀ ترکیِ «آچ» است، چون آچار ابزارِ باز کردنِ پیچ و مهره است.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 #دزدسالاری
واژۀ انگلیسیِ kleptocracy به معنیِ دزدسالاری است؛
یعنی حکومتی که سرانش دزدند و فقط به فکرِ پُر کردنِ جیبهای خودشاناند.
آیا شما تا کنون چنین حکومتی دیدهاید؟!
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: دیکشنری کمبریج
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 #دزدسالاری
واژۀ انگلیسیِ kleptocracy به معنیِ دزدسالاری است؛
یعنی حکومتی که سرانش دزدند و فقط به فکرِ پُر کردنِ جیبهای خودشاناند.
آیا شما تا کنون چنین حکومتی دیدهاید؟!
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: دیکشنری کمبریج
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 #نامرئی
واژۀ نامرئی از دو جزء تشکیل شدهاست:
نا-: پیشوندِ تضاد
مرئی: دیدهشده؛ قابلِدیدن
🔻واژۀ مرئی (در اصل: مرئوی، بر وزنِ مفعول) در عربی اسمِمفعول است از مصدرِ رؤیة (رؤیت)، از ریشۀ «رأی»، به معنیِ دیدن.
🔹بنا بر این مرئی در اصل یعنی دیدهشده.
🔸از همین ریشه است واژۀ إراءة (در فارسی: ارائه) به معنیِ نشان دادن.
همچنین رؤیا (بر وزنِ فُعلا) از همین ریشه است، یعنی آنچه در خواب میبینید.
🔺ریا (در اصل: رِئای، بر وزنِ فِعال) نیز از همین ریشه است.
هدفِ آدمِ ریاکار این است که دیگران رفتارش را ببینند.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
آتش زهد و #ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
کاش بعضیها پند حافظ را به گوشمیگرفتند🤨.
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 #نامرئی
واژۀ نامرئی از دو جزء تشکیل شدهاست:
نا-: پیشوندِ تضاد
مرئی: دیدهشده؛ قابلِدیدن
🔻واژۀ مرئی (در اصل: مرئوی، بر وزنِ مفعول) در عربی اسمِمفعول است از مصدرِ رؤیة (رؤیت)، از ریشۀ «رأی»، به معنیِ دیدن.
🔹بنا بر این مرئی در اصل یعنی دیدهشده.
🔸از همین ریشه است واژۀ إراءة (در فارسی: ارائه) به معنیِ نشان دادن.
همچنین رؤیا (بر وزنِ فُعلا) از همین ریشه است، یعنی آنچه در خواب میبینید.
🔺ریا (در اصل: رِئای، بر وزنِ فِعال) نیز از همین ریشه است.
هدفِ آدمِ ریاکار این است که دیگران رفتارش را ببینند.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
آتش زهد و #ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
کاش بعضیها پند حافظ را به گوشمیگرفتند🤨.
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #لپ_ترکاندن 😯
حتماً دیدهاید که کسی دهنش را پُرباد میکند و بعد با ضربهای به آن بادش را باصدا خالی میکند.
این کار را در انگلیسی چنین مینامند:
to blow out one's cheeks
در فارسیِ امروز اصطلاحی برایش سراغ ندارم. شاید بتوان «لپ ترکاندن» را برایش به کار برد.
جالب است که قرنها قبل برای چنین ضربهای به دهنِ پُرباد واژۀ « #زابگر» zâbgar یا zâbgor را داشتهاند:
🔺من کنم پیشِ تو دهان پُرباد/
تا زنی بر لبم تو زابگری.
( #رودکی، از فرهنگِ بزرگِ سخن)
صورتِ دیگرِ این واژه «زابغُر» است که در فرهنگِ برهانِ قاطع چنین تعریف شده:
آن باشد که کسی دهانِ خود را پُرباد کند و دیگری چنان دستی بر آن زند که آن باد از دهانِ او باصدا بجهد.
🔻نامِ دیگرش هم « #آپوق» بوده.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #لپ_ترکاندن 😯
حتماً دیدهاید که کسی دهنش را پُرباد میکند و بعد با ضربهای به آن بادش را باصدا خالی میکند.
این کار را در انگلیسی چنین مینامند:
to blow out one's cheeks
در فارسیِ امروز اصطلاحی برایش سراغ ندارم. شاید بتوان «لپ ترکاندن» را برایش به کار برد.
جالب است که قرنها قبل برای چنین ضربهای به دهنِ پُرباد واژۀ « #زابگر» zâbgar یا zâbgor را داشتهاند:
🔺من کنم پیشِ تو دهان پُرباد/
تا زنی بر لبم تو زابگری.
( #رودکی، از فرهنگِ بزرگِ سخن)
صورتِ دیگرِ این واژه «زابغُر» است که در فرهنگِ برهانِ قاطع چنین تعریف شده:
آن باشد که کسی دهانِ خود را پُرباد کند و دیگری چنان دستی بر آن زند که آن باد از دهانِ او باصدا بجهد.
🔻نامِ دیگرش هم « #آپوق» بوده.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher