صبح و شعر
658 subscribers
2.12K photos
273 videos
325 files
3.18K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
🌸☘️🌸

‍ کلید ِ صبح در دستِ تو باشد
سپیده سخت پابستِ تو باشد
و باغ آکنده شد از بویِ مریم
هوای غنچه سرمستِ تو باشد


✍🏻: #خاطره
🎤: #ناهیدپرپینچی

درود صبحتون زیبا🍃🌱🪸🌸

@bagh_dasht
@sobhosher
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #عبدالله_محمدزاده
برگردان‌: آلا‌ شریفیان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرامروز
━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

شبیه معجزه

میان این‌ همه نامرد و مرد، بانو جان
به دور هرکس و ناکس نگرد بانوجان

به‌شانه‌های کسی دل نبند اینجا نیست...
دلی شبیه خودت اهل درد  بانو جان

تو از قبیله ی عشق  از  تبار امیدی
نه از سلاله‌ی پاییز زرد  بانو جان

چه غم که اشک زلالت کمی از اندوهِ...
نشسته روی زمین کم نکرد!  بانوجان

تو را قسم به شُکوهِ طلوعِ چشمانت
نگو که خسته‌ شدی از نبرد  بانوجان

بتاب و چشم جهان را دوباره روشن‌کن
میان ظلمت شب‌ های سرد بانوجان

سپاه سرکش غم را به شعر لبخندت
شبیه معجزه در هم نَورد  بانوجان

اگرچه پای عبورت به گل نشست اما...
بمان به راه دلت، برنگرد  بانو جان !

✍🏻: ##شیوا_صالحی
@shiva_salehi

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

آيا ما سزاوار بوديم
تمام خيابان را در باران برويم
و در انتهاي خيابان
كسي در انتظار ما نباشد

#احمدرضااحمدي

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

به دستِ آنکه نوازش شدیم ، تیغ افتاد
دلیل خون جگریِ من و انار یکی‌ست...

#حامد_عسکری


━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

بر عکس رسم برگ
اندیشه بی‌فصل است
تا ریشه‌ها اصل است

#امیراحمد_حدادنیا

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
😴
#داستان_شب

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_چهارسد_بیست_چهارم
داستانگو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #پل_رپس
برگردان : بهروز صفرزاده

#روزجهانی چای مبارک☘️

این واژه برگرفته از خاستگاه چای یعنی کشور چین است. چینی‌ها دو تلفظ مختلف برای چای داشتند. در گویش چینی جنوبی “چای” و در گویش چینی شمالی به صورت “تِی” تلفظ می‌شد و هردو تلفظی از یک واژه یگانه در چین قدیم هستند. اروپاییان به تبعیت از استان آمو در شمال چین، واژه Tea ( مشتق شده از تی) را برای این نوشیدنی انتخاب کردند. در آسیا و شمال آفریقا با توجه به واژه “چا” در استان کانتون در جنوب چین، واژه “چای” برای این نوشیدنی محبوب انتخاب شد.
کاشف السلطنه ملقب به پدر چای ایران کشت این نوشیدنی ممتاز را در لاهیجان و‌کلارآباد آغاز کرد.

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#نثر_فارسی
━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

شماره‌اش را گرفتم. خودش گوشی را برداشت و با همان لهجه‌ی محلی که ته حلقی حرف می‌زد،
پرسید: «کیه؟»
گفتم: «سلام ننه، منم ناصر.» پرسید: «از جبهه هستی؟» گفتم: «نه نه. ناصر هستم، دوست عبدو. یادت آمد ننه؟»
آرام و کشیده گفت: «عبدو خوابیده. خسته است.»
انگاری مرا نشناخته بود. آرام و شمرده گفتم: «ننه مریم، من ناصر هستم که با عبدو می‌آمدیم خانه‌تان، آن وقت‌ها که هنوز جنگ بود. یادت هست؟»
اول چیزی نگفت و بعد هم بدون اینکه جوابم را بدهد، پی حرفش را گرفت.
– مگه خبر نداری عبدو برگشته؟ تو جنگ بوده بچه‌ام.
الانم گرفته خوابیده تو آن یکی اتاق. بچه‌ام خسته است. اگه کارش داری بیدارش کنم.
گفتم: «نه، یادته می‌آمدیم خانه‌تان؟ همو که براش نامه نوشتی. امروز نامه‌ات رسید. یادته؟»
چیزی نگفت. چند بار صداش زدم و گفتم شاید تلفن قطع شده.
گفت: «ها، عبدو بالاخره برگشت. خودم رفتم آوردمش. وسط میدان جنگ بود بچه‌ام.»
گفتم: «حالا کجاست؟ کجا بوده؟»
جواب داد: «گفتمت که خوابیده. نمی‌گذاشتند بیاد.
می‌دانستم اگه می‌توانست خودش برمی‌گشت.
خودم رفتم پیداش کردم و برش گرداندم.»

✍🏻: #احمد_دهقان فراخور گرامى زادروزش💐
📚 : من قاتل پسرتان هستم
روایتی تلخ و واقع‌گرایانه از اثرات زشت و دردناک جنگ بر روی آدم‌هایی که مدتی از عمر خود را در جبهه‌ها گذرانده‌اند و قرار نیست هیچ‌وقت به زندگی سابق خود بازگردند.اعتراضی به سرنوشت آدم‌های پس از جنگ.

📎فایل pdf و صوتى اين كتاب را در صبح و شعر ببينيد👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Man ghatele pesaretan hastam.zip
24 MB
📚: من قاتل پسرتان هستم
✍🏻: #احمد_دهقان
@sobhosher
Audio
📚: من قاتل پسرتان هستم
✍🏻: #احمد_دهقان
@sobhosher
Audio
📚: من قاتل پسرتان هستم
✍🏻: #احمد_دهقان
@sobhosher
Audio
📚: من قاتل پسرتان هستم
✍🏻: #احمد_دهقان
@sobhosher
Audio
📚: من قاتل پسرتان هستم
✍🏻: #احمد_دهقان
@sobhosher
Audio
📚: من قاتل پسرتان هستم
✍🏻: #احمد_دهقان
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺

یکی را از ملوک مرضی هایل* بود که اعادت* ذکر آن ناکردن اولی. طایفهٔ حکمای یونان متفق شدند* که مر این درد را دوایی نیست مگر زهره* آدمی به چندین صفت موصوف. بفرمود طلب کردن.
دهقان پسری یافتند بر آن صورت که حکیمان گفته بودند، پدرش را و مادرش را بخواند و به نعمت بیکران خشنود گردانیدند و قاضی فتوی داد که خون یکی از رعیت ریختن سلامت پادشه را روا باشد. جلاد قصد کرد، پسر سر سوی آسمان بر آورد و تبسم کرد. ملک پرسیدش که در این حالت چه جای خندیدن است؟ گفت: ناز فرزندان بر پدران و مادران باشد و دعوی پیش قاضی برند و داد از پادشه خواهند. اکنون پدر و مادر به علّت حطام*دنیا مرا به خون در سپردند و قاضی به کشتن فتوی داد و سلطان مصالح خویش اندر هلاک من همی‌بیند، به جز خدای عزّوجل* پناهی نمی‌بینم…

✍🏻: #سعــــدی
📚 باب اول (در سیرت پادشاهان)

* هایل: وحشتناک
*اعادت: تکرارکردن
*اولی‌تر :سزاوارتر
*متفق شدن: هم‌دست و متحد شدن
زَهره: کیسهٔ صفرا
*حطام:مال اندک
*عزوجل: بزرگوار

🍃 بر ضعیفان رحم کردن، رحم بر خود کردن است.
وای بر شیری که آتش در نیستان افکند. #صائب🍃

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
😴
#داستان_شب

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_چهارسد_بیست_پنجم
داستانگو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتچ بات
#دكلمه_ها🎼🎶🎵🍃🌸
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست

از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد
جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست

او را به چشم پاک توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست

فرصت شمر طریقه رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست

نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو
حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست

✍🏻: #حافظ
🎤: #فاطمه_زندی
گروه حافظ پژوهی تماشاگه راز

@sobhosher