✴️ هر شب يك پرسش❓
ترانهٔ مشهور «شد خزان» نوشتهٔ کیست؟ @sobhosher
ترانهٔ مشهور «شد خزان» نوشتهٔ کیست؟ @sobhosher
Anonymous Quiz
52%
رهی معیری
10%
اخوان ثالث
30%
ملکالشعرای بهار
8%
ایرج میرزا
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_هفتاد_چهارم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_هفتاد_چهارم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
دانش آفاق و زمین و زمان
هم رده با شخصیت و صبر نیست
گوهر والای معلم دل است
درکتب فسلفه و جبر نیست
#رحمان_کاکاوند
#روز_معلم_گرامی💐
@sobhosher
☕️
دانش آفاق و زمین و زمان
هم رده با شخصیت و صبر نیست
گوهر والای معلم دل است
درکتب فسلفه و جبر نیست
#رحمان_کاکاوند
#روز_معلم_گرامی💐
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
وقتی رسیدیم در خم روبه رو زنی سوار بر دوچرخه می گذشت. هنوز هم می گذرد، با بالاتنه یی به خط مایل، پوشیده به بلوز آستین کوتاه و سفید.
رکاب میزند و می رود و موهایش بر شانهای که رو به دریاست باد می خورد و به جایی نگاه می کند که بعد دیدیم، وقتی که زن دیگر نبود، خیابانی که به محاذات اسکله می رفت و بعد به چپ می پیچید تا به جایی برسد که هنوز هست، اما نشد که ببینیم. زن رفته بود. تقصیر هیچ کدام مان نبود که دیگر ندیدیمش، گرچه وقتی دیدم که نیست فکر کردم که شیرین به عمد نگذاشت. با این همه، هنوز میبینمش که گوشه بلوزش باد میخورد.
شلوارش کتان مشکی بود. صندل این پایش را می بینم که بند پشت پایش را نبسته است. پا می زند و صورتش را راست رو به باد گرفته است و می رود. یک لحظه کنار پیاده رو ایستادیم تا شیرین پیاده شود و سیگاری برای هر دوتامان بگیرد و من فقط فرصت کردم یک بار هم بالاتنه خم شده و سر برافراشته رو به بادش را با موهای خرمایی بر متن آبی و آرام دریا ببینم. بعد وقتی به سر پیچ رسیدیم یادمان رفت، چون با سوت کشتی به دریا نگاه کردیم. داشت پهلو می گرفت و مازیار و زهره روی عرشه، دست به نرده، ایستاده بودند. دست تکان نمی دادند».
📚:(«نیمه تاریک ماه»، انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۲؛ ۳۷۷)
✍🏻: #هوشنگ_گلشیرى
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، روز و روزگارتان بر مراد🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
وقتی رسیدیم در خم روبه رو زنی سوار بر دوچرخه می گذشت. هنوز هم می گذرد، با بالاتنه یی به خط مایل، پوشیده به بلوز آستین کوتاه و سفید.
رکاب میزند و می رود و موهایش بر شانهای که رو به دریاست باد می خورد و به جایی نگاه می کند که بعد دیدیم، وقتی که زن دیگر نبود، خیابانی که به محاذات اسکله می رفت و بعد به چپ می پیچید تا به جایی برسد که هنوز هست، اما نشد که ببینیم. زن رفته بود. تقصیر هیچ کدام مان نبود که دیگر ندیدیمش، گرچه وقتی دیدم که نیست فکر کردم که شیرین به عمد نگذاشت. با این همه، هنوز میبینمش که گوشه بلوزش باد میخورد.
شلوارش کتان مشکی بود. صندل این پایش را می بینم که بند پشت پایش را نبسته است. پا می زند و صورتش را راست رو به باد گرفته است و می رود. یک لحظه کنار پیاده رو ایستادیم تا شیرین پیاده شود و سیگاری برای هر دوتامان بگیرد و من فقط فرصت کردم یک بار هم بالاتنه خم شده و سر برافراشته رو به بادش را با موهای خرمایی بر متن آبی و آرام دریا ببینم. بعد وقتی به سر پیچ رسیدیم یادمان رفت، چون با سوت کشتی به دریا نگاه کردیم. داشت پهلو می گرفت و مازیار و زهره روی عرشه، دست به نرده، ایستاده بودند. دست تکان نمی دادند».
📚:(«نیمه تاریک ماه»، انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۲؛ ۳۷۷)
✍🏻: #هوشنگ_گلشیرى
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، روز و روزگارتان بر مراد🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
یکی از فُضلا تعلیم ملک زادهای همیداد و ضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس کردی.
باری پسر از بی طاقتی شکایت پیش پدر برد و جامه از تن دردمند برداشت.
پدر را دل به هم بر آمد.
استاد را گفت که پسران آحاد رعیت را چندین جفا و توبیخ روا نمی داری که فرزند مرا، سبب چیست؟
گفت: سبب آن که سخن اندیشیده باید گفت و حرکت پسندیده کردن همه خلق را علی العموم و پادشاهان را علی الخصوص، به موجب آن که بر دست و زبان ایشان هر چه رفته شود هر آینه به افواه بگویند و قول و فعل عوام الناس را چندان اعتباری نباشد.
اگر صد ناپسند آید ز درویش
رفیقانش یکی از صد ندانند
وگر یک بذله گوید پادشاهی
از اقلیمی به اقلیمی رسانند
پس واجب آمد معلم پادشه زاده را در تهذیب اخلاق خداوندزادگان أنبَتَهم اللهُ نباتاً حسناً اجتهاد از آن بیش کردن که در حقّ عوام.
هر که در خردیش ادب نکنند
در بزرگی فلاح از او برخاست
چوب تر را چنان که خواهی پیچ
نشود خشک جز به آتش راست
َمَلِک حسن تدبیر فقیه و تقریر *جواب او موافق رای آمد. خلعت و نعمت بخشید و پایه منصب بلند گردانید.
✍🏻: #سعدی
📚: باب هفتم (در تاثیر تربیت)
*بی قیاس: بیاندازه
آحاد: تکتکمردم
* افواه: دهانها
*تقریر: بیان کردن
🍃آموزش در کودکی موثرتر است و از بزرگزادگان توقع ادب و نزاکت بیشتری است.🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
یکی از فُضلا تعلیم ملک زادهای همیداد و ضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس کردی.
باری پسر از بی طاقتی شکایت پیش پدر برد و جامه از تن دردمند برداشت.
پدر را دل به هم بر آمد.
استاد را گفت که پسران آحاد رعیت را چندین جفا و توبیخ روا نمی داری که فرزند مرا، سبب چیست؟
گفت: سبب آن که سخن اندیشیده باید گفت و حرکت پسندیده کردن همه خلق را علی العموم و پادشاهان را علی الخصوص، به موجب آن که بر دست و زبان ایشان هر چه رفته شود هر آینه به افواه بگویند و قول و فعل عوام الناس را چندان اعتباری نباشد.
اگر صد ناپسند آید ز درویش
رفیقانش یکی از صد ندانند
وگر یک بذله گوید پادشاهی
از اقلیمی به اقلیمی رسانند
پس واجب آمد معلم پادشه زاده را در تهذیب اخلاق خداوندزادگان أنبَتَهم اللهُ نباتاً حسناً اجتهاد از آن بیش کردن که در حقّ عوام.
هر که در خردیش ادب نکنند
در بزرگی فلاح از او برخاست
چوب تر را چنان که خواهی پیچ
نشود خشک جز به آتش راست
َمَلِک حسن تدبیر فقیه و تقریر *جواب او موافق رای آمد. خلعت و نعمت بخشید و پایه منصب بلند گردانید.
✍🏻: #سعدی
📚: باب هفتم (در تاثیر تربیت)
*بی قیاس: بیاندازه
آحاد: تکتکمردم
* افواه: دهانها
*تقریر: بیان کردن
🍃آموزش در کودکی موثرتر است و از بزرگزادگان توقع ادب و نزاکت بیشتری است.🍃
@sobhosher
✴️ هر شب يك پرسش❓
املای کدام کلمه صحیح است؟ @sobhosher
املای کدام کلمه صحیح است؟ @sobhosher
Anonymous Quiz
23%
هیأت
22%
مسأله
39%
مذبور
16%
جرئت
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_هفتاد_پنجم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_هفتاد_پنجم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from Nahid parpinchi
گل خنده شوال به ناهید مبارک
ابروی خوش ماه به خورشید مبارک
آمد خبر از عرش وداع رمضان است
عید است به یاران خبر عید مبارک
عید سعید فطر مبارک
@sobhosher
ابروی خوش ماه به خورشید مبارک
آمد خبر از عرش وداع رمضان است
عید است به یاران خبر عید مبارک
عید سعید فطر مبارک
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعردیروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
نگار من ز شبستان به در نمیآید
زمان گل مگر آخر به سر نمیآید
بهار میگذرد ساقیا تعلل چیست
مگر خزان دو سه روز دگر نمیآید
چه شد که لاف کلیمی نمیزند بلبل
ز شاخ گل مگر آتش به در نمیآید
گذشت عمر عزیزی که بود دولت وصل
ولی زمان جدایی به سر نمیآید
همیشه بود همآواز من چه شد امشب
به گوش نالهٔ مرغ سحر نمیآید
کشم ز صومعه دیگر به سوی میکده رخت
که بوی خیر ازین بام و در نمیآید
کسی ز منزل جانان خبر به ما نرساند
که هر که میرود از وی خبر نمیآید
اگرچه نخل مرادست سرو قامت دوست
دریغ و درد که هرگز به بر نمیآید
غمین مباش غبارا که عیب بیهنران
به چشم مردم صاحب نظر نمیآید
✍🏻: #غبارهمدانی
سده سیزدهم
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ، بهارتان زیبا🌸☘️
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعردیروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
نگار من ز شبستان به در نمیآید
زمان گل مگر آخر به سر نمیآید
بهار میگذرد ساقیا تعلل چیست
مگر خزان دو سه روز دگر نمیآید
چه شد که لاف کلیمی نمیزند بلبل
ز شاخ گل مگر آتش به در نمیآید
گذشت عمر عزیزی که بود دولت وصل
ولی زمان جدایی به سر نمیآید
همیشه بود همآواز من چه شد امشب
به گوش نالهٔ مرغ سحر نمیآید
کشم ز صومعه دیگر به سوی میکده رخت
که بوی خیر ازین بام و در نمیآید
کسی ز منزل جانان خبر به ما نرساند
که هر که میرود از وی خبر نمیآید
اگرچه نخل مرادست سرو قامت دوست
دریغ و درد که هرگز به بر نمیآید
غمین مباش غبارا که عیب بیهنران
به چشم مردم صاحب نظر نمیآید
✍🏻: #غبارهمدانی
سده سیزدهم
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ، بهارتان زیبا🌸☘️
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست
که خیال رُخَش از خاطر فرهاد رود
#جامی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست
که خیال رُخَش از خاطر فرهاد رود
#جامی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
گردبادی را که میبینی در این دامان دشت
روح مجنون است می آید به استقبال ما
#صائب_تبریزی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
گردبادی را که میبینی در این دامان دشت
روح مجنون است می آید به استقبال ما
#صائب_تبریزی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
الهی باشی و بسیار باشی
به شرط آنکه با ما یار باشی
#درویش_دهکی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
الهی باشی و بسیار باشی
به شرط آنکه با ما یار باشی
#درویش_دهکی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
✴️ هر شب يك پرسش❓
مفهوم «حرف مفت زدن» به کدام گزینه نزدیک است؟ @sobhosher
مفهوم «حرف مفت زدن» به کدام گزینه نزدیک است؟ @sobhosher
Anonymous Quiz
20%
دیوار حاشا بلنده
31%
رادیو شکسته
9%
مرغ همسایه غازه
40%
همه کاره و هیچ کاره
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_هفتاد_ششم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_هفتاد_ششم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎