Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎼🎶🎵⛄️🌨❄️
#شعر_خوب_بخوانیم
این چه جهانیست؟!
این چه بهشتیست؟!
این چه جهانیست که نوشیدن می نارواست؟!
این چه جهانیست؟
این چه بهشتیست, در آن خوردن گندم خطاست؟!
این چه بهشتیست؟
آی رفیق این ره انصاف نیست
این جفاست.
راست بگو راست بگو راست
فردوس برینت کجاست؟
راستی آنجا هم
هرکس و ناکس خداست؟
راست بگو راست بگو راست
فردوس برینت کجاست؟
بر همه گویند که هشیار باش
بر در فردوس نشیند کسی
تا که به درگاه قیامت رسی
از تو بپرسند که در راه عشق
پیرو زرتشت بدی یا مسییح؟
دوزخ ما چشم به راه شماست
راست بگو راست بگو راست
آنجا نیز
باز همین ماجراست؟!؟!…
✍🏻🎤: #پروازهماى
گروه مستان
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانیم
این چه جهانیست؟!
این چه بهشتیست؟!
این چه جهانیست که نوشیدن می نارواست؟!
این چه جهانیست؟
این چه بهشتیست, در آن خوردن گندم خطاست؟!
این چه بهشتیست؟
آی رفیق این ره انصاف نیست
این جفاست.
راست بگو راست بگو راست
فردوس برینت کجاست؟
راستی آنجا هم
هرکس و ناکس خداست؟
راست بگو راست بگو راست
فردوس برینت کجاست؟
بر همه گویند که هشیار باش
بر در فردوس نشیند کسی
تا که به درگاه قیامت رسی
از تو بپرسند که در راه عشق
پیرو زرتشت بدی یا مسییح؟
دوزخ ما چشم به راه شماست
راست بگو راست بگو راست
آنجا نیز
باز همین ماجراست؟!؟!…
✍🏻🎤: #پروازهماى
گروه مستان
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_بیست_ششم
ادامه حکایت
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_بیست_ششم
ادامه حکایت
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_بیست_هفتم
ادامه حکایت
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_بیست_هفتم
ادامه حکایت
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from Nahid parpinchi
🌸خوش برآمد آن گلِ صدبرگ من
🌸سبزتر شـد سبزه زارم انـدکی...
🌸صبحدم آن صبحِ من زد یک نفس
🌸زان نفس مـن بـرقرارم انـدکی...
#مولانا
🌸ســلام صبحتون بخیر و شـادی
@sobhosher
🌸سبزتر شـد سبزه زارم انـدکی...
🌸صبحدم آن صبحِ من زد یک نفس
🌸زان نفس مـن بـرقرارم انـدکی...
#مولانا
🌸ســلام صبحتون بخیر و شـادی
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
بخشی از گفتگوی ایرج و فریدون
نگه کرد پس ایرج نامور
بدان مهربان پاک فرّخ پدر
چُنین داد پاسخ که ای شهریار
نگَه کن بِدین گردش روزگار
که چون باد بر ما همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
همی پژمُراند رُخ ارغوان
کند تیره دیدار روشن روان
به آغاز گنج است و فرجام رنج
پس از رنج ،رفتن ز جای سپنج(مُردن)
چو بستر ز خاک است و بالین ز خشت،
*درختی چرا باید امروز کِشت؟
که هر چند چرخ از بَرَش بگذرد
بُنَش خون خورد بار کین آورد
✍🏻: #فردوسى
* ( درخت کینه و دشمنی)
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، نخستین روز هفته خجسته💐🙏🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
بخشی از گفتگوی ایرج و فریدون
نگه کرد پس ایرج نامور
بدان مهربان پاک فرّخ پدر
چُنین داد پاسخ که ای شهریار
نگَه کن بِدین گردش روزگار
که چون باد بر ما همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
همی پژمُراند رُخ ارغوان
کند تیره دیدار روشن روان
به آغاز گنج است و فرجام رنج
پس از رنج ،رفتن ز جای سپنج(مُردن)
چو بستر ز خاک است و بالین ز خشت،
*درختی چرا باید امروز کِشت؟
که هر چند چرخ از بَرَش بگذرد
بُنَش خون خورد بار کین آورد
✍🏻: #فردوسى
* ( درخت کینه و دشمنی)
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، نخستین روز هفته خجسته💐🙏🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
✴️ هرشب يك پرسش
کدام گزینه نادرست است؟ @sobhosher
کدام گزینه نادرست است؟ @sobhosher
Anonymous Quiz
27%
علاقهمند
12%
جذر اعداد
14%
درد دل
47%
موزیانه
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎼🎶🎵⛄️🌨❄️
#شعر_خوب_بخوانیم
سرود آزادی من
در جهانی که هرگز ما را نمیخواهد
تو سرود آزادی منی
بی نهایت
آنچه پیرامون ماست گشوده میشود
فراتر از چیزی که
به چشم می آید
احساس متولد میشود
در اشکها متولد میشود
برمیخیزد بسیار سبک
و میرود
فراتر از تمام تهمتهای مردم پرواز میکند
تا تمام آنچه بی اهمیت است
نادیده گرفته شود به شوق عشق
عشق حقیقی
در جهانی که - سنگها و روزها و خانه هاست
بردگی - پوشیده شده در گلهای وحشی
ما آزادانه نفس میکشیم
من و تو
آغاز دوباره زندگی ما را میخواند
حقیقت - بیشه زارهای بی حفاظ
ما را به عریان شدن می خواند
که بکرها دست نخورده مانده اند
تصویری شفاف به روی ما گشوده میشود
و اکنون - ما را در آغوش میگیرند
احساسات تازه
احساسات جوان
ابراز نابشان
در ما
لباس ارواح در گذشته
برگهای تصور معصومیت میریزد
باد گرم وزیدن میگیرد از عشق
عشق حقیقی
و من کشفت میکنم
همراه شیرین من
نگفته ای اما میدانی
هرکجا بروی
کنارت خواهم بود
اگر بخواهی
سنگها روزها خانه ها
پوشیده شده در گلهای وحشی
آغاز زندگی ما را میخواند
بیشه زارهای بی حفاظ
آن بکرهای بجا مانده
به روی ما گشوده است
ما را در آغوش میگیرد
در جهانی که بردگی است
ما آزادانه نفس میکشیم
من و تو
حقیقت ما را به عریان شدن میخواند
و تصویر شفاف است
اکنون
احساسات تازه
احساسات جوان
ابراز نابشان
در ما
لباس، تصور پیشینیان
میریزد تصور معصومیت
باد گرم وزیدن میگیرد از عشق
عشق حقیقی
و من کشفت میکنم
🎼: #لوسیوباتیستی فراخور زادروز یکی از تاثیرگذارترین خوانندگان و ترانهسازان پاپ راک ایتالیا
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانیم
سرود آزادی من
در جهانی که هرگز ما را نمیخواهد
تو سرود آزادی منی
بی نهایت
آنچه پیرامون ماست گشوده میشود
فراتر از چیزی که
به چشم می آید
احساس متولد میشود
در اشکها متولد میشود
برمیخیزد بسیار سبک
و میرود
فراتر از تمام تهمتهای مردم پرواز میکند
تا تمام آنچه بی اهمیت است
نادیده گرفته شود به شوق عشق
عشق حقیقی
در جهانی که - سنگها و روزها و خانه هاست
بردگی - پوشیده شده در گلهای وحشی
ما آزادانه نفس میکشیم
من و تو
آغاز دوباره زندگی ما را میخواند
حقیقت - بیشه زارهای بی حفاظ
ما را به عریان شدن می خواند
که بکرها دست نخورده مانده اند
تصویری شفاف به روی ما گشوده میشود
و اکنون - ما را در آغوش میگیرند
احساسات تازه
احساسات جوان
ابراز نابشان
در ما
لباس ارواح در گذشته
برگهای تصور معصومیت میریزد
باد گرم وزیدن میگیرد از عشق
عشق حقیقی
و من کشفت میکنم
همراه شیرین من
نگفته ای اما میدانی
هرکجا بروی
کنارت خواهم بود
اگر بخواهی
سنگها روزها خانه ها
پوشیده شده در گلهای وحشی
آغاز زندگی ما را میخواند
بیشه زارهای بی حفاظ
آن بکرهای بجا مانده
به روی ما گشوده است
ما را در آغوش میگیرد
در جهانی که بردگی است
ما آزادانه نفس میکشیم
من و تو
حقیقت ما را به عریان شدن میخواند
و تصویر شفاف است
اکنون
احساسات تازه
احساسات جوان
ابراز نابشان
در ما
لباس، تصور پیشینیان
میریزد تصور معصومیت
باد گرم وزیدن میگیرد از عشق
عشق حقیقی
و من کشفت میکنم
🎼: #لوسیوباتیستی فراخور زادروز یکی از تاثیرگذارترین خوانندگان و ترانهسازان پاپ راک ایتالیا
برگردان
: #محمد_سرو @sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_بیست_هشتم
ادامه حکایت
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_بیست_هشتم
ادامه حکایت
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from Nahid parpinchi
دلبری دارم که در فرمان او باشد دلم
همچو گوئی در خم چوگان او باشد دلم
هر زمان هر جا که میخواهد دلم را میبرد
زان سبب پیوسته سرگردان او باشد دلم
- شمس مغربی
☀️ صبح بخیر
@sobhosher
همچو گوئی در خم چوگان او باشد دلم
هر زمان هر جا که میخواهد دلم را میبرد
زان سبب پیوسته سرگردان او باشد دلم
- شمس مغربی
☀️ صبح بخیر
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
ريشه در خاك
تو از این دشتِ خشکِ تشنه روزی کوچ خواهی کرد و
اشکِ من تو را بدرود خواهد گفت.
نگاهت تلخ و افسردهست.
دلت را خار خار ناامیدی سخت آزردهست.
غم این نابسامانی همه توش و توانت را زتن بُردهست!
تو با خون و عرق، این جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادی.
تو با دست تهی با آن همه طوفانِ بنیانکن در افتادی.
تو را کوچیدن از این خاک، دل بر کندن از جان است!
تو را با برگبرگِ این چمن پیوندِ پنهان است.
تو را این ابر ظلمتگستر بیرحم بیباران،
تو را این خشکسالیهای پی در پی،
تو را از نیمه ره بر گشتن یاران،
تو را تزویر غمخواران،
ز پا افکند!
تو را هنگامۀ شوم شغالان،
بانگ بیتعطیل زاغان،
در ستوه آورد.
تو با پیشانی پاک نجیبِ خویش،
که از آن سویِ گندمزار،
طلوع با شکوهش خوشتر از صد تاج خورشید است؛
تو با آن گونههای سوخته از آفتابِ دشت،
تو با آن چهرۀ افروخته از آتش غیرت،
ـ که در چشمان من والاتر از صد جام جمشید است،
تو با چشمانِ غمباری،
ـ که روزی چشمۀ جوشان شادی بود و، ـ
اینک حسرت و افسوس، بر آن
سایه افکندهست خواهی رفت.
و اشکِ من تو را بدروردخواهد گفت!
من اینجا ریشه در خاکم.
من اینجا عاشق این خاکِ از آلودگی پاکم.
من اینجا تا نفس باقیست میمانم.
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم!
امید روشنایی گرچه در این تیرگیها نیست،
من اینجا باز در این دشتِ خشکِ تشنه میرانم.
من اینجا روزی آخر از دل این خاک، با دستِ تهی
گُل بر میافشانم.
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه، چون خورشید.
سرود فتح میخوانم،
و میدانم
تو روزی باز خواهی گشت!
✍🏻: #فريدون_مشيرى
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ، لحظههاتان دلچسب💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
ريشه در خاك
تو از این دشتِ خشکِ تشنه روزی کوچ خواهی کرد و
اشکِ من تو را بدرود خواهد گفت.
نگاهت تلخ و افسردهست.
دلت را خار خار ناامیدی سخت آزردهست.
غم این نابسامانی همه توش و توانت را زتن بُردهست!
تو با خون و عرق، این جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادی.
تو با دست تهی با آن همه طوفانِ بنیانکن در افتادی.
تو را کوچیدن از این خاک، دل بر کندن از جان است!
تو را با برگبرگِ این چمن پیوندِ پنهان است.
تو را این ابر ظلمتگستر بیرحم بیباران،
تو را این خشکسالیهای پی در پی،
تو را از نیمه ره بر گشتن یاران،
تو را تزویر غمخواران،
ز پا افکند!
تو را هنگامۀ شوم شغالان،
بانگ بیتعطیل زاغان،
در ستوه آورد.
تو با پیشانی پاک نجیبِ خویش،
که از آن سویِ گندمزار،
طلوع با شکوهش خوشتر از صد تاج خورشید است؛
تو با آن گونههای سوخته از آفتابِ دشت،
تو با آن چهرۀ افروخته از آتش غیرت،
ـ که در چشمان من والاتر از صد جام جمشید است،
تو با چشمانِ غمباری،
ـ که روزی چشمۀ جوشان شادی بود و، ـ
اینک حسرت و افسوس، بر آن
سایه افکندهست خواهی رفت.
و اشکِ من تو را بدروردخواهد گفت!
من اینجا ریشه در خاکم.
من اینجا عاشق این خاکِ از آلودگی پاکم.
من اینجا تا نفس باقیست میمانم.
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم!
امید روشنایی گرچه در این تیرگیها نیست،
من اینجا باز در این دشتِ خشکِ تشنه میرانم.
من اینجا روزی آخر از دل این خاک، با دستِ تهی
گُل بر میافشانم.
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه، چون خورشید.
سرود فتح میخوانم،
و میدانم
تو روزی باز خواهی گشت!
✍🏻: #فريدون_مشيرى
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ، لحظههاتان دلچسب💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁😍❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطی_خاص⭕️
از دستهای گرمِ تو
کودکانِ توأمانِ آغوشِ خویش
سخنها میتوانم گفت
غمِ نان اگر بگذارد.
#شاملو
━•··•✦❁🔆❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطی_خاص⭕️
از دستهای گرمِ تو
کودکانِ توأمانِ آغوشِ خویش
سخنها میتوانم گفت
غمِ نان اگر بگذارد.
#شاملو
━•··•✦❁🔆❁✦•··•━
@sobhosher
✴️ هرشب يك پرسش
چه آرابهای در این شعر برجسته است؟ «شب ایستاده است/ / خیره نگاه او /به چارچوب پنجرۀ من.» @sobhosher
چه آرابهای در این شعر برجسته است؟ «شب ایستاده است/ / خیره نگاه او /به چارچوب پنجرۀ من.» @sobhosher
Anonymous Quiz
33%
تلمیح
35%
تخصیص
12%
واج آرایی
20%
پارادوکس
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_بیست_نهم
ادامه حکایت عزیز
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_صد_بیست_نهم
ادامه حکایت عزیز
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎