صبح و شعر
654 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*جمعه: #مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

اکنون رفتارشان با او هرچه می بود برایش تفاوتی نداشت. ..

دیگر هیچ چیز نبود که اسباب اندوه او شود. بعد از این همیشه از زندگی شادمان می بود.
با خود می گفت که اگر روزی زندگی برایش دشوار شود به شاخه گل مورد و اسبک چوبین برادرش فکر خواهد کرد. و سیاهی زندگی برایش سفید خواهد شد.

📚: #ویولن_دیوانه
✍🏻: #سلما_لاگرولوف سوئدی #نخستين_زن نویسنده ای بود که در سال ١٩٠٩ موفق به کسب #نوبل_ادبیات شد.
جایزه، به خاطر تقدیر از آرمان گرایی والا، قوه ی تخیّل پویا و درک معنوی که آثارش را متمایز جلوه می داد، به وی اهدا شد.
سلما، به علت بیماری ای که در کودکی به آن دچار شده بود از هر دو پا فلج بود. مهم ترین آثار او،
📚افسانه ی گوستابرلينگ که رشته ی داستان هایی تخیّلی است و منجر به توجه همه، به آثار او شد و
ماجراهای شگفت انگیز نیلس نیز از جمله آثار معروف اوست که در زمره ی ادبیات کلاسیک کودک و نوجوان به شمار می رود.

🔗لينك دريافت و نيز لينك مقاله اى در تحليل و بررسى كتاب #ويولون_ديوانه در #صبح_و_شعر ببينيد💐😍

 ━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، حالِ دلتان خوب 🙏🏻💐🌀

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات

#دكلمه_هام🎼🎶🎵🌺🍃


گفتی: آن لبخند که گونه ها را
به تردید می کشاند
یا آن اشک که لاغر ترشان می کند می شناسی؟

گفتم: آن انزوای راه افتاده در پایین شهر
شاید همان ملال بازگشته از بالای شهر باشد

سکوت کردی
بازوهایت را
زیر کیف دستی ات پنهان کردی
خاطره ها تکرار می شدند
در آن آپارتمان
در آن اتاق
در آن قاب عکس روی دیوار

درمانده ایم‌
اما جا باز می کنیم
برای مهمان ناخوانده ای دیگر

جا باز می کنیم
برای دهانی دیگر
پوستی دیگر
استخوانی دیگر
و زخمی دیگر

دیگری اما جایِ باز شده را بر می دارد
جایی در ابتدای سطر ها را
به انتها می برد

خسته می شود این گلدان
وقتی همیشه گلدان صدایش می زنند

خسته می شود آن زن
از بلاتکلیفی احساسش

خسته می شود آن میدان
که باید میدان اعدام باشد


به آن قنداق فکر ....

✍🏻: #ایمان_سیدی
🎤: #مريم_رضوى
🎼🎹: What child is this

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*شنبه با: #شاهنامه

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━


بکوشم، ندانم که پیروز کیست
ببینم تا رایِ یزدان به چیست


که‌ازوی است پیروزی و فر و زور
هم او آفریننده‌ی ماه و هور


گفتار پورِ دستان از خواست یزدان پاک در نبرد دوم با سهراب
#فردوسى
 
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، دلگرم تر از ظهر تابستان باشيد💐🙏🏻

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
🔲 #شرم و #آزرم در #فرهنگ_ایران باستان
از نگاه
#شاهنامه

📚 ”اِیر و آریا“ به معنی فروتن و آزاده است و ایرانیها از هزاران سال پیش، خود را فروتن معرفی میکردند، و هنوز هم نشانه هایش وجود دارد. حتی امروزه هم لاتها و قلدرهای فرومایه، در برابر دیگران با الفاظی چون «نوکرم، چاکرم» ابراز کوچکی و خُردی و ارادت و فروتنی میکنند. اخلاق و شرم جایگاه خاصی در فرهنگ ایران داشته است و حتی در هنگام مذاکره با دشمن و میدان نبرد هم پایبند اخلاق و اصول اخلاقی و پهلوانی بوده اند. چون شاهنامه مهمترین آینه ای است که ایران باستان را منعکس میکند نمونه هایی را در ستایش اخلاق و شرمگین بودن و پرهیز از گستاخی، از آن می آورم.
🔹در نبرد هومان تورانی و بیژن ایرانی، پس از این که همه گونه سلاح رزم را می آزمایند و بر هم چیره نمیشوند، بر روی اسب با هم کشتی میگیرند و باز هم نیرویشان یکسان است. پس، ”با اجازهٔ یکدیگر“، دست از نبرد میکشند تا چندی بیاسایند و آب بنوشند، و پس از آن، دوباره به نبرد هم می آیند:

ازانپس بر آن بر، نهادند کار
که زور آزمایند، در کارزار
ز نیروی گُردان دوالِ رکیب
گسست اندر آوردگاه از نهیب
همیدون نگشتند ز اسپان جدا
نبودند، یک بر دگر، پادشا
اُزانپس به دستوری یکدگر
برفتند پویان، سوی آبخوَر
بدان خستگی، بازْ جنگ آمدند
گرازان به سان پلنگ آمدند

🔸در جنگ رستم فرّخزاد با سعد وقّاص:

خروشی برآمد ز رستم چو رعد
یکی تیغ زد بر سر اسپ سعد
چو اسپ نبرد اندرآمد به سر
جدا شد ازو، سعد پرخاشخر
فرود آمد از پشت زین پلنگ
بزد بر کمر بر، سرِ پالهنگ

رستم با یک ضربه سعد و اسبش را به زمین میزند، و برای این که در نبرد، همپایهٔ او باشد، خودش هم از اسبش پایین می آید.

🔹هنگام سخنرانی شیرین، همسر خسروپرویز، نزد بزرگان ایران، که او را نکوهش کرده بودند:

بگفت این و بگشاد چادر ز روی
همه روی، ماه و، همه پشت، موی:
”سدیگر چنین است رویم که هست
یکی گر دروغ است، بنمای دست!

🔸
حتی همسر شاه رویش را از بیگانگان میپوشانید و بزرگان ایران برای اولین بار، روی و موی شهبانو را برهنه دیدند. شیرین میگوید که اگر سخنم نادرست است، ”بنمای دست“، یعنی ”برای سخن گفتن و بیان اعتراض، نخست دست را بلند کن“. در ایران باستان میان حرف کسی نمیپریدند، و اگر شخص روبرو میخواست چیزی بگوید، نخست باید دست بلند میکرد و با این کار اجازه میخواست. نمونهٔ دیگر از سخن گفتن اسفندیار با رستم:

بدو گفت کـ : ”این رنج و کَردار تو
شنیدم همه درد و تیمار تو
بمان تا بگویم همه، هرچه هست
یکی گر دروغ است بنمای دست!

بگذار هرچه میخواهم، بگویم، و اگر دروغ بود دست بلند کن (اجازه بخواه و سخن بگو.)

میبینیم که از زمان رستم تا زمان ساسانیان این رسم بر جای بوده است!

ادامه دارد...
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎶🎵🍃🌺
#شعر_خوب_بخوانيم

• بیــگانه • 
 
آخر تو ای بیگانه با من
دردِ مرا هرگز ندانی
رازِ دلِ دیوانه‌ام را
از چشمِ غمگینم نخوانی
جز عاشقی گنه ندارم
بازآ که من در انتظارم
 
 در کوچه‌هایِ خلوتِ شب
می‌نالم از دردِ جدایی
امشب چراغِ راهِ من شو
دستم به دامانت کجایی
در شهرِ تو بی‌همزبانم
سرگشته‌ای بی‌آشیانم
 
 من موجِ بی‌تابم که آرامی ندارم
من شعله‌ای سرکش نصیبی بی‌قرارم
چون مرغکِ بی‌آشیان در دشتِ غم‌ها
در جستجویت هر کجا پا می‌گذارم
تا کِی مرا تنهایِ تنها می‌گذاری
بر قلبِ من بر عشقِ من پا می‌گذاری
 
در کوچه‌هایِ خلوتِ شب
می‌نالم از دردِ جدایی
امشب چراغِ راهِ من شو
دستم به دامانت کجایی
در شهرِ تو بی‌همزبانم
سرگشته‌ای بی‌آشیانم

آهنگساز: #رضاگلشن_راد
ترانه‌سرا: #اصغر_واقدی
آواى : #الهه


@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
برگردان: وحيد بيداريان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

١شنبه با #شعرامروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏—

هنوز از شب دمی باقی است،
می خواند در او شبگیر
و شب تاب،
از نهانجایش،
به ساحل می زند سوسو.

به مانند چراغ من
که سوسو می زند
در پنجره ی من..

به مانند دل من که هنوز
از حوصله وز صبر من
باقی است در او
به مانند خیال عشق تلخ من
که می خواند

و مانند چراغ من که سوسو می زند
در پنجره ی من

نگاه چشم سوزانش ـــ امیدانگیزـــ با من
در این تاریک منزل می زند سوسو !


#نیما_یوشیج
 
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، لحظه هاتان دلچسب 🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎵🎶🍃🌺
#موسيقى_بيكلام

بعد از سکوت، موسیقی بهترین وسیله
برای بیان ناگفتنی هاست...

گیتارنوازى, اجرای زیبای : Johannes Linstead


@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

٢شنبه با #نثر_فارسى

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

حق دوستان و مردمان نزدیک خود ضایع مکن، تا سزاوار ملامت نگردی؛
که گفته‌اند: دو گروه مردم سزاوار ملامت‌اند:
یکی ضایع کنندهٔ حق دوستان،
دیگر ناشناسندهٔ کردار نیک.

باب ٢٨: اندر دوست گزیدن و رسم آن
📚#قابوسنامه
✍🏻 #عنصرالمعالى

 ━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، آفتاب محبتتان فروزان🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
┅═•❃❤️❃•═┅
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎶🍃🌺
#شعر_خوب_بخوانيم

روزگاریست که سودازده روی توام
خوابگه نیست مگر خاک سر کوی توام

به دو چشم تو که شوریده‌تر از بخت من است
که به روی تو من آشفته‌تر از موی توام

چشم بر هم نزنم گر تو به تیرم بزنی
لیک ترسم که بدوزد نظر از روی توام

تو مپندار کز این در به ملامت بروم
که گرم تیغ زنی بنده بازوی توام

سعدی از پرده عشاق چه خوش می‌گوید
ترک من پرده برانداز که هندوی توام

آواى: #داریوش_رفیعی
شعر: #سعدی

@sobhoaher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM