مادام بواری - گوستاو فلوبر.pdf
6.1 MB
هدف فلوبر، به عنوان يك نويسنده رئاليست در مادام بوآرى آفریدن اثری کامل است. اما این کمال به دست نخواهد آمد مگر اینکه نویسنده عکس العملهای درونی و هیجانهای شخصی را از اثر خود جدا کند. از این رو رمان نویس باید اثر غیرشخصی به وجود بیاورد، آنان که هیجانهای خود را در آثارشان وارد میکنند، شایسته نام هنرمند واقعی نیستند، فلوبر به شدت از این گونه نویسندگان متنفر بود.
و اين ويژگى شاهكار فلوبر را خواندنى و جذاب و يكى از صد رمان برتر جهان كرده است.
@sobhosher
و اين ويژگى شاهكار فلوبر را خواندنى و جذاب و يكى از صد رمان برتر جهان كرده است.
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎶🎵🌺🍃
#شعرخوب_بخوانیم
"شاید من و شایدم تو"
شاید من و شاید تو
دنیا رو تغیر بدیم
پی روح زندگی
توو تاریکی بگردیم
شاید من یا شاید تو
یافتیم کلید بخت و
تا زنده شه آرزو
گرم شه یه قلب بی روح
به آسمونه چشمات
با شک ـا و شبهه هات
فقط بایست بشنوی
تپش های قلبتو
توو دنیای بدمرام
یکی صدات زد به نام
چرا آخه نشنوی
شاید من یا شاید تو
شاید من یا شاید تو
گاهی توو رویاهاییم
دنیا زمستون میشه
بی رویایی که ماییم
شاید من یا شاید تو
تنها سرباز عشقیم
با روشنی اومدیم
بارقه شو ببریم
به تاریکی ببخشیم
شعر : Klaus Meine
Artist : Scorpions
موزیک و تنظیم: #انوشیروان_روحانی فراخور گرامى زادروزش💐
برگردان: #محمد_سرو #میثم_مظاهری
شبتان از خوشى سرشار 🥰💐
@sobhosher
#شعرخوب_بخوانیم
"شاید من و شایدم تو"
شاید من و شاید تو
دنیا رو تغیر بدیم
پی روح زندگی
توو تاریکی بگردیم
شاید من یا شاید تو
یافتیم کلید بخت و
تا زنده شه آرزو
گرم شه یه قلب بی روح
به آسمونه چشمات
با شک ـا و شبهه هات
فقط بایست بشنوی
تپش های قلبتو
توو دنیای بدمرام
یکی صدات زد به نام
چرا آخه نشنوی
شاید من یا شاید تو
شاید من یا شاید تو
گاهی توو رویاهاییم
دنیا زمستون میشه
بی رویایی که ماییم
شاید من یا شاید تو
تنها سرباز عشقیم
با روشنی اومدیم
بارقه شو ببریم
به تاریکی ببخشیم
شعر : Klaus Meine
Artist : Scorpions
موزیک و تنظیم: #انوشیروان_روحانی فراخور گرامى زادروزش💐
برگردان: #محمد_سرو #میثم_مظاهری
شبتان از خوشى سرشار 🥰💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🍃🌺 #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
پند دادن بوذرجمهر نوشين روان را
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
پند دادن بوذرجمهر نوشين روان را
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
صبح و شعر
📚آنچه بزرگترین نویسندگان و شاعران دنیا #روزانه انجام میدادند. 🔺#گوستاوفلوبر یکی از نویسندگان تأثیرگذار قرن نوزدهم فرانسه بود که در سال١٨٨٠و در سن ٥٩سالگی درگذشت. مهم ترین آثار: #سفری_به_دوزخ، خاطرات یک دیوانه، مادام بوآری، #نامههایی_به_شهرداری_روآن و #داوطلب…
📚آنچه بزرگترین نویسندگان و شاعران دنیا روزانه انجام میدادند.
🔺#پل_آستر
من بهار و تابستان بیس بال بازی میکردم ولی تمام سال کتاب میخواندم.
🔻کتاب خواندن یکی از نخستین دلمشغولیهام بود و هرچقدر بزرگتر میشدم، بیشتر میشد. بهنظرم محال است کسی که در نوجوانی ولع خواندن نداشته بتواند نویسنده بشود. خواننده واقعی میفهمد که کتابها به خودی خودشان یك دنیا هستند و این دنیا، غنیتر و جالبتر از هر دنیایی است که قبلا در آن سفر کردهایم. به گمانم همین باعث میشود مردها و زنهای جوان، نویسنده بشوند؛ منظورم همین سعادتی است که آدم در کتابها پیدا میکند.
🔺ببينيد! نویسندهشدن مثل دکترشدن یا پلیسشدن، یك تصمیم شغلی نیست. بیشتر براي آن انتخاب میشويد تا اینکه بخواهید انتخابش کنید و زمانیکه پذیرفتید به درد هیچ کار دیگري نمیخورید، باید آماده باشید تا باقی روزهایتان را در مسیری سخت پیش ببرید.
از آثار او بيشتر بخوانيد👇🏻👇🏻👇🏻
@sobhosher
🔺#پل_آستر
من بهار و تابستان بیس بال بازی میکردم ولی تمام سال کتاب میخواندم.
🔻کتاب خواندن یکی از نخستین دلمشغولیهام بود و هرچقدر بزرگتر میشدم، بیشتر میشد. بهنظرم محال است کسی که در نوجوانی ولع خواندن نداشته بتواند نویسنده بشود. خواننده واقعی میفهمد که کتابها به خودی خودشان یك دنیا هستند و این دنیا، غنیتر و جالبتر از هر دنیایی است که قبلا در آن سفر کردهایم. به گمانم همین باعث میشود مردها و زنهای جوان، نویسنده بشوند؛ منظورم همین سعادتی است که آدم در کتابها پیدا میکند.
🔺ببينيد! نویسندهشدن مثل دکترشدن یا پلیسشدن، یك تصمیم شغلی نیست. بیشتر براي آن انتخاب میشويد تا اینکه بخواهید انتخابش کنید و زمانیکه پذیرفتید به درد هیچ کار دیگري نمیخورید، باید آماده باشید تا باقی روزهایتان را در مسیری سخت پیش ببرید.
از آثار او بيشتر بخوانيد👇🏻👇🏻👇🏻
@sobhosher
📚از ميان صفحه هاى كتاب
🔹بهندرت به جای زخمها فکر میکنی، اما هر وقت به یادشان میافتی، میدانی که علامتهای زندگیاند، نامههایی از الفبایی نهاناند که داستان هویتت را باز میگویند، زیرا هر جای زخم یادبود زخمیست که التیام یافته و هر زخم بر اثر برخوردی نامنتظر با جهان ایجاد شده، یعنی یک تصادف یا چیزی که لازم نبوده اتفاق بیفتد. امروز صبح که به آینه نگاه میکنی پی میبری سراسر زندگی چیزی بهجز تصادف نیست و تنها یک واقعیت محرز است، اینکه دیر یا زود به پایان خواهد رسید.
#خاطرات_زمستان
#پل_آستر
@sobhosher
🔹بهندرت به جای زخمها فکر میکنی، اما هر وقت به یادشان میافتی، میدانی که علامتهای زندگیاند، نامههایی از الفبایی نهاناند که داستان هویتت را باز میگویند، زیرا هر جای زخم یادبود زخمیست که التیام یافته و هر زخم بر اثر برخوردی نامنتظر با جهان ایجاد شده، یعنی یک تصادف یا چیزی که لازم نبوده اتفاق بیفتد. امروز صبح که به آینه نگاه میکنی پی میبری سراسر زندگی چیزی بهجز تصادف نیست و تنها یک واقعیت محرز است، اینکه دیر یا زود به پایان خواهد رسید.
#خاطرات_زمستان
#پل_آستر
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شعرخوب_بخوانیم
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎵🎶🌺🍃
در این بنبست
دهانت را میبویند
مبادا که گفته باشی دوستت میدارم.
دلت را میبویند
روزگارِ غریبیست، نازنین
و عشق را
کنارِ تیرکِ راهبند
تازیانه میزنند.
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بُنبستِ کجوپیچِ سرما
آتش را
به سوختبارِ سرود و شعر
فروزان میدارند.
به اندیشیدن خطر مکن.
روزگارِ غریبیست، نازنین
آن که بر در میکوبد شباهنگام
به کُشتنِ چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصاباناند
بر گذرگاهها مستقر
با کُنده و ساتوری خونآلود
روزگارِ غریبیست، نازنین
و تبسم را بر لبها جراحی میکنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
کبابِ قناری
بر آتشِ سوسن و یاس
روزگارِ غریبیست، نازنین
ابلیسِ پیروزْمست
سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد
۳۱ تیر ِ ۱۳۵۸
■ از دفتر ترانههای کوچک غربت
شعر : احمدشاملو
گرامي ياد و نامش💐
آواى: #داريوش_اقبالى
موسيقى : بابک افشار
تنظيم : احمد پژمان
به اميد زمانى كه كمترين سرود بوسه باشد 🥰💐
@sobhosher
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎵🎶🌺🍃
در این بنبست
دهانت را میبویند
مبادا که گفته باشی دوستت میدارم.
دلت را میبویند
روزگارِ غریبیست، نازنین
و عشق را
کنارِ تیرکِ راهبند
تازیانه میزنند.
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بُنبستِ کجوپیچِ سرما
آتش را
به سوختبارِ سرود و شعر
فروزان میدارند.
به اندیشیدن خطر مکن.
روزگارِ غریبیست، نازنین
آن که بر در میکوبد شباهنگام
به کُشتنِ چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصاباناند
بر گذرگاهها مستقر
با کُنده و ساتوری خونآلود
روزگارِ غریبیست، نازنین
و تبسم را بر لبها جراحی میکنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
کبابِ قناری
بر آتشِ سوسن و یاس
روزگارِ غریبیست، نازنین
ابلیسِ پیروزْمست
سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد
۳۱ تیر ِ ۱۳۵۸
■ از دفتر ترانههای کوچک غربت
شعر : احمدشاملو
گرامي ياد و نامش💐
آواى: #داريوش_اقبالى
موسيقى : بابک افشار
تنظيم : احمد پژمان
به اميد زمانى كه كمترين سرود بوسه باشد 🥰💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
📚 شب نشينى
با چهار تن كه #نوشتن را زندگى كرده اند.💐
#چخوف
نویسنده: #ریموند_کارور
برگردان: #جعفرمدرس_صادقی
به روایت : #علیرضاایرانمهر
(بخش نخست)
🔺آدم هایی که هیچ ایدئولوژی ثابتی ندارند اما دنیای ما را میسازند.
گزارشهای به ظاهر ساده از زندگی که تصویر کاملتری از ما را به ما نشان میدهند.
از مجموعه: #داستانهایی_که_دنیای_مرا_ساختند
منبع⬅️ راديوایرانمهر
▶️ @hafezkk
@sobhosher
با چهار تن كه #نوشتن را زندگى كرده اند.💐
#چخوف
نویسنده: #ریموند_کارور
برگردان: #جعفرمدرس_صادقی
به روایت : #علیرضاایرانمهر
(بخش نخست)
🔺آدم هایی که هیچ ایدئولوژی ثابتی ندارند اما دنیای ما را میسازند.
گزارشهای به ظاهر ساده از زندگی که تصویر کاملتری از ما را به ما نشان میدهند.
از مجموعه: #داستانهایی_که_دنیای_مرا_ساختند
منبع⬅️ راديوایرانمهر
▶️ @hafezkk
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🍃🌺 #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
فرستادن شطرنج نزد نوشين روان
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
فرستادن شطرنج نزد نوشين روان
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
صبح و شعر
📚آنچه بزرگترین نویسندگان و شاعران دنیا روزانه انجام میدادند. 🔺#پل_آستر من بهار و تابستان بیس بال بازی میکردم ولی تمام سال کتاب میخواندم. 🔻کتاب خواندن یکی از نخستین دلمشغولیهام بود و هرچقدر بزرگتر میشدم، بیشتر میشد. بهنظرم محال است کسی که در نوجوانی…
📚آنچه بزرگترین نویسندگان و شاعران دنیا روزانه انجام میدادند.
🔺#ساموئل_بکت
پل استراترن زندگی بکت را چنین توصیف میکند: "زندگیاش عمدتا در اتاقش میگذشت، منفک ازجهان، به مواجهه با شیاطین وجودش و در تلاش برای کشف ساز و کارهای ذهنش. بخش اعظم برنامه روزانه اش خیلی ساده بود.
🔻حوالی بعد از ظهر از خواب بر می خاست برای خودش خاگینه درست میکرد و تا هر چند ساعت که در توانش بود خودش را در اتاق حبس می کرد. بعدش خانه را ترک می گفت و به مهمان خانه موناپارناس سری می زد و کلی نوشیدنی ارزان قیمت میخورد.
پیش از سپیده دم به خانه بر می گشت و تلاش زیادی میکرد تا خوابش ببرد. تمام زندگی اش حول گرایش جنون آمیزش به #نوشتن میچرخید."
براى مطالعه بيشتر درباره او و آثارش كانال صبح و شعر را ببينيد 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@sobhosher
🔺#ساموئل_بکت
پل استراترن زندگی بکت را چنین توصیف میکند: "زندگیاش عمدتا در اتاقش میگذشت، منفک ازجهان، به مواجهه با شیاطین وجودش و در تلاش برای کشف ساز و کارهای ذهنش. بخش اعظم برنامه روزانه اش خیلی ساده بود.
🔻حوالی بعد از ظهر از خواب بر می خاست برای خودش خاگینه درست میکرد و تا هر چند ساعت که در توانش بود خودش را در اتاق حبس می کرد. بعدش خانه را ترک می گفت و به مهمان خانه موناپارناس سری می زد و کلی نوشیدنی ارزان قیمت میخورد.
پیش از سپیده دم به خانه بر می گشت و تلاش زیادی میکرد تا خوابش ببرد. تمام زندگی اش حول گرایش جنون آمیزش به #نوشتن میچرخید."
براى مطالعه بيشتر درباره او و آثارش كانال صبح و شعر را ببينيد 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@sobhosher
بیرون رانده,ساموئل بکت
@behtarinhayesoti
#داستان_کوتاه
عنوان:بیرون رانده
نویسنده: #ساموئل_بکت
مترجم: ابوالحسن نجفی
گوینده: امیراردلان داوودی
@sobhosher
عنوان:بیرون رانده
نویسنده: #ساموئل_بکت
مترجم: ابوالحسن نجفی
گوینده: امیراردلان داوودی
@sobhosher
عنوان #مجموعه_آثار_نمایشی_بکت
نویسنده #ساموئل_بکت
مترجم #علی_باش
راوی #پریوش_زاهدی
مجموعه آثار نمایشی #بکت: این کتاب مجموعه ای از٣٣نمایشنامه "ساموئل بکت" است. برخی از این نمایشنامه ها عبارت هستند از : در انتظار گودو، آخر بازی، همه ی افتادگان، آخرین نوار کراپ، پاره های آتش و....
#ساموئل_بکت در نمایشنامه در انتظار گودو سرگردانی بشر امروز را به تصویر کشیده است. او در دو شخصیت اصلی این نمایشنامه به نامهای استراگون و ولادیمیر انتظار پوچ و بینتیجه برای آمدن شخصی به نام گودو را به گونهای نوشته که هر بار که این دو نفر از آمدن گودو ناامید میشوند سلسله عواملی دست به دست هم میدهند تا امیدی واهی در این دو نفر آنها را به ادامه این انتظار بکشاند.
محل قرار استراگون و ولادیمیر با گودو روی تلی خاک کنار یک درخت است. استراگون فردی سر به هوا و بیتوجه است که دچار حواس پرتی است و دائم حوادثی که اتفاق میافتد را از یاد میبرد.
ولادیمیر دقیقتر از او و نسبتا محتاطتر است. او استراگون را به صبر کردن برای آمدن گودو تشویق میکند.
به نظر من بکت با استفاده از درخت و تپه خاکی در این نمایش نشان داده که به نمایش نویسی ساده توجه دارد و روی صحنه در این نمایش این شخصیت ها هستند که اهمیت دارند. اگر بکت به کلاه های شخصیت ها توجه دارد نه به خاطر آن است که این اشیاء به خودی خود در نمایش مهم هستند بلکه به این دلیل است که شخصیتها از کلاههای خود و دیگران استفاده های مخصوص به خود دارند. حتی راه رفتن استراگون و ولادیمیر در جاده مد نظر بکت نیست بلکه او سرگردانی این دو نفر را با قرار دادنشان زیر یک درخت نشان داده است. آنچه مهم است گفتگوی بین شخصیتها برای معلق نگه داشتن زمان و طولانی کردن انتظارشان برای دیدن گودو است.
#ترانه_جوانبخت
@sobhosher
نویسنده #ساموئل_بکت
مترجم #علی_باش
راوی #پریوش_زاهدی
مجموعه آثار نمایشی #بکت: این کتاب مجموعه ای از٣٣نمایشنامه "ساموئل بکت" است. برخی از این نمایشنامه ها عبارت هستند از : در انتظار گودو، آخر بازی، همه ی افتادگان، آخرین نوار کراپ، پاره های آتش و....
#ساموئل_بکت در نمایشنامه در انتظار گودو سرگردانی بشر امروز را به تصویر کشیده است. او در دو شخصیت اصلی این نمایشنامه به نامهای استراگون و ولادیمیر انتظار پوچ و بینتیجه برای آمدن شخصی به نام گودو را به گونهای نوشته که هر بار که این دو نفر از آمدن گودو ناامید میشوند سلسله عواملی دست به دست هم میدهند تا امیدی واهی در این دو نفر آنها را به ادامه این انتظار بکشاند.
محل قرار استراگون و ولادیمیر با گودو روی تلی خاک کنار یک درخت است. استراگون فردی سر به هوا و بیتوجه است که دچار حواس پرتی است و دائم حوادثی که اتفاق میافتد را از یاد میبرد.
ولادیمیر دقیقتر از او و نسبتا محتاطتر است. او استراگون را به صبر کردن برای آمدن گودو تشویق میکند.
به نظر من بکت با استفاده از درخت و تپه خاکی در این نمایش نشان داده که به نمایش نویسی ساده توجه دارد و روی صحنه در این نمایش این شخصیت ها هستند که اهمیت دارند. اگر بکت به کلاه های شخصیت ها توجه دارد نه به خاطر آن است که این اشیاء به خودی خود در نمایش مهم هستند بلکه به این دلیل است که شخصیتها از کلاههای خود و دیگران استفاده های مخصوص به خود دارند. حتی راه رفتن استراگون و ولادیمیر در جاده مد نظر بکت نیست بلکه او سرگردانی این دو نفر را با قرار دادنشان زیر یک درخت نشان داده است. آنچه مهم است گفتگوی بین شخصیتها برای معلق نگه داشتن زمان و طولانی کردن انتظارشان برای دیدن گودو است.
#ترانه_جوانبخت
@sobhosher