صبح و شعر
648 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.24K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
صبح و شعر
📚آنچه بزرگترین نویسندگان و شاعران دنیا روزانه انجام می‌دادند. 🔺#چارلزديكنز خالق آثار بزرگی مانند #دیویدکاپرفیلد، #آرزوهای_بزرگ و #الیورتویست به‌عنوان یکی از سرشناس‌ترین نویسنده‌های انگلیسی شناخته می‌شود و رمان‌های وی برای خواننده‌های ایرانی نیز کاملاً آشنا…
📚آنچه بزرگترین نویسندگان و شاعران دنیا روزانه انجام می‌دادند.

🔺#ژوزه_ساراماگو
من در نوشتن خيلي منضبط هستم، البته خودم را مجبور نمي‌كنم چند ساعت معين در روز كار كنم ولي بايد روزانه مقدار معيني بنويسم كه معمولا معادل ٢ صفحه است. امروز صبح ٢صفحه از رمان جديدي را نوشتم و فردا ٢ صفحه‌ ديگر خواهم نوشت. شايد به نظر شما روزي ٢ صفحه آنقدرها هم زياد نباشد، ولي كارهاي ديگري هم هست؛ نوشتن چيزهاي ديگر و جواب دادن به نامه‌ها خيلي وقت مي‌گيرد (روي هم مي‌شود سالي ٨٠٠صفحه). اما در نهايت كاملا عادي هستم. عادت‌هاي عجيب‌وغريب ندارم. مسائل را بزرگ نمي‌كنم.

🔺از همه مهم‌تر، كار نوشتن را بزرگ جلوه نمي‌دهم. اصلا از اين‌كه بگويم دارم شق‌القمر مى‌كنم بدم مي‌آيد. ضمنا از كاغذ سفيد هم واهمه ندارم. مي‌دانيد مقصودم چيست؟
خب خيلي از نويسنده‌ها وقتي با كاغذ سفيد مواجه مي‌شوند و مي‌خواهند كاري را شروع كنند، برآشفته مي‌شوند، چون احساس مي‌كنند اول كار خيلي براي‌شان سخت است و نمي‌دانند چه چيزي مى‌خواهند بنويسند ولي من از اينجور مشكل‌ها ندارم.
 🔻فقط براي اين‌كه بعد از نوشتن كارم دچار تغييرات اساسي نشود، اول داستان حواسم هست چه كار مي‌خواهم بكنم. از اين‌كه از كجا مي‌خواهم شروع كنم و به كدام نقطه مي‌خواهم برسم، تصور روشني دارم ولي هيچ برنامه‌ خشك و انعطاف‌پذيري در كار نيست. در نهايت، همان چيزي را مي‌گويم كه مي‌خواهم بگويم. براي توضيح منظورم غالبا از اين مثال قديمي استفاده مي‌كنم: ببينيد! من مي‌دانم كه مي‌خواهم از نقطه‌ «آ» به «ب» بروم؛ مثلا از «ليسبون» بروم «پورتو» ولي نمي‌دانم كه مسير اين سفر مستقيم خواهد بود يا نه. حتی ممكن است اين وسط از يك شهر ديگر هم عبور كنم. منظورم اين است كه در سفر از مكاني به مكان ديگر، مسيرم هميشه پرپيچ و خم است، چون بايد با تكامل داستان همراه باشد كه شايد اين‌جا يا آن‌جا چيزي را ايجاب كند كه قبلا لازم نبوده. به عبارت ديگر هيچ چيز از قبل كاملا مشخص نيست و ممكن است در طول مسير اتفاقاتي براي‌تان بيفتد.

🔺اگر داستاني از قبل معين شده باشد (منظورم اين است كه تا ريزترين جزیيات آن در ذهن طرف مشخص شده باشد) به نظرم در عمل كاملا ناموفق خواهد بود. چنين كتابي ناگزير است پيش از آن‌كه به وجود بيايد، وجود داشته باشد! ولي واقعيت اين است كه كتاب به‌تدريج به وجود مي‌آيد. اگر قرار باشد كاري كنم كه كتابي به اجبار، پيش از آن‌كه خودش به وجود بيايد، وجود داشته باشد، آن وقت كارم با ماهيت شكل‌گيري داستاني كه روايت مي‌شود در تضاد است. مثلا در مورد ايده‌ اوليه‌ رمان #كورى» بايد به شما بگويم كه در رستوراني منتظر بودم ناهارم را بياورند. ناگهان كاملا بي‌مقدمه به اين فكر افتادم كه چه مي‌شد اگر همه‌ ما كور بوديم؟ بعد، انگار در جواب سوال خودم، فكر كردم ولي ما واقعا كور هستيم. اين نقطه‌ شروع رمان بود. بعد از آن، فقط بايد رويدادهاي اوليه را طراحي مي‌كردم و مي‌گذاشتم عواقب آنها شكل بگيرد. «كورى» اين‌طور شروع شد.

فايل pdf دو اثر از اين نويسنده و فايل صوتى #كورى را در كانال صبح و شعر ببينيد😊👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
ادامه دارد...
@sobhosher
کوری از ژوزه ساراماگو.pdf
1.9 MB
كورى: #ژوزه_ساراماگو

🔺#ساراماگو مي‌گويد:« اين كوري واقعی نيست ، تمثيلی است.
كور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسانها عقل داريم و عاقلانه رفتار نمی‌كنيم....»

📖در این رمان، هاله‌ای سفیدرنگ بعد از کور شدن افراد مقابل چشمانشان ظاهر می‌شود.
🔻ساراماگو در این رمان از تلمیح استفاده کرده و با اشاره به نوشته‌های قدیمی، اثرش را زیباتر و تأثیرگذارتر کرده‌است.
🔺ساراماگو در رمان کوری برای شخصیت‌ها اسم انتخاب نکرده‌است. باوجوداین، پیچیدگی در رمان ایجاد نشده و خواننده به‌راحتی می‌تواند با شخصیت‌های رمان ارتباط ذهنی برقرار کند.
🔻ویژگی دیگر این رمان در بازگشت‌های زمانی به گذشته و آینده در خیال شخصیت‌های رمان است که به زیبایی و جذابیت آن افزوده‌است.

@sobhosher
05کوری ,نویسنده ژوزه ساراماگو,مترجم کیومرث پارسای راوی تایماز رضوانی…
@behtarinhayesoti
عنوان: #کوری 05 (پایان)
نویسنده: #ژوزه_ساراماگو
مترجم:کیومرث پارسای
راوی:تایماز رضوانی
کارگردان:حامد فعال
@ketabkhuneyesoti
صبح و شعر
@behtarinhayesoti – 05کوری ,نویسنده ژوزه ساراماگو,مترجم کیومرث پارسای راوی تایماز رضوانی…
تعداد و حجم اين فايل ها كمتر ومناسب تر بود
اميدوارم ضبط و خوانش آن هم مطابق سليقه شما نازنين دوستانم باشد
چون خودم كتاب را خوانده ام و اين فايلها را نشنيدم🙏🏻😊

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎶🎵🍃
#شعرخوب_بخوانیم

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد

ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد

آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد

ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد

پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

ای دوستان خوهم که به نیکی دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد


شعر: #سیف_فرغانی
آهنگ ساز و خواننده : #یسناخوشفکر پژوهشگر موسیقی،آهنگساز و خواننده
نظیم کننده: پاشا هنجنی
آلبوم: گنج باد آورد

غم از خونه دلتون دور🥰💐
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کیهان_کلهر در همراهى با چالش #اعدام_نکنید
قطعه مرغ سحر را همراه با #یویوما نوازنده سرشناس ویولنسل اجرا کرد.

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🍃🌺 #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی

بازآمدن انوشيروان به ايران زمين
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
                                               
💐
@sobhosher
#پندپارسى
گوهرى از گنجينه ى ادب ايران زمين
#منوچهرى
@sobhosher
📚آنچه بزرگترین نویسندگان و شاعران دنیا روزانه انجام می‌دادند.

🔺 #وودى_آلن
من روی کاغذ معمولی، سربرگ هتل و هر چیزی که دم‌دستم بوده نوشته‌ام. در مورد این‌جور چیزها بدقلق نیستم. در اتاق هتل، در خانه‌ام، در مصاحبت آدم‌های دیگر و حتی روی قوطی کبریت هم نوشته‌ام. از این نظر مشکلی ندارم؛ کافی‌ است فقط بتوانم کارم را انجام بدهم (مکان و ابزارش برایم مهم نیست). بعضی داستان‌ها را فقط نشسته‌ام پشت ماشین‌تحریر و یک‌نفس از اول تا آخر ماشین کرده‌ام.
🔻بعضی از مطالب «نیویورکر» را در عرض ۴٠دقیقه نوشته‌ام و خیلی از مطالب هم بوده که برای نوشتن‌شان هفته‌ها تلاش کرده و با خودم کلنجار رفته‌ام. مسأله به‌شدت غیرقابل انتظار است. مثلا ٢فیلم را در نظر بگیرید، یکی از فیلم‌هایم که با استقبال مواجه نشد، « #یک_نمایش_کمدی_درنیمه‌شب تابستان» بود. آن را در مدت خیلی كوتاهی نوشتم. فقط در عرض ۶روز تکمیل شد. در حالی که « #آنی‌هال» تمام نمی‌شد؛ مدام همه چیزش تغییر می‌کرد. کف اتاق تدوین به اندازه‌ خود این فیلم سینمایی فیلم ریخته بود (۵بار برای فیلمبرداری مجدد رفتم).
🔺البته عکس این قضیه هم صادق بوده. فیلم‌هایی ساخته‌ام که خیلی آسان به مرحله‌ اجرا درآمده و با استقبال منتقدان هم روبه‌رو شده است. فیلم‌هایی هم بوده‌اند که موقع ساختن‌شان آرام و قرار نداشتم ولی موفق نبوده‌اند. علتش را هم نفهمیده‌ام.
🔻به هر حال، اگر این کار از شما ساخته
باشد، درواقع خیلی هم سخت نیست. برخلاف تصور آدم‌هایی که از عهده‌اش برنمی‌آیند، آنقدرها هم سخت نیست. قرار نیست کوه بکنید! مثلا من نخستین کارم را در ١۶سالگی پیدا کردم. برای یک موسسه‌ تبلیغاتی مطالب طنز می‌نوشتم. هر روز خدا بعد از مدرسه می‌رفتم به این موسسه‌ و برای‌شان جوک می‌نوشتم. آنها این جوک‌ها را به مشتری‌هایشان نسبت می‌دادند و در روزنامه چاپ می‌کردند. سوار قطار زیرزمینی می‌شدم. قطار حسابی شلوغ بود و من، همان‌طور آویزان از میله‌ قطار، مدادی درمی‌آوردم و تا موقع پیاده شدن، ۴٠، ۵٠ جوک می‌نوشتم. روزی ۵٠جوک برای مدت چند سال. فکرش را بکنید! به من می‌گویند: «باورکردنی نیست. تو واقعا روزی ۵٠ تا جوک اون هم تو قطار می‌نوشتی؟» باور کنید، اصلا سخت نبود.
🔺اما وقتی آدم‌هایی را می‌بینم که می‌توانند آهنگ بسازند، اصلا نمی‌فهمم از کجا شروع می‌کنند یا مثلا چطور تمامش می‌کنند ولی چون همیشه می‌توانستم بنویسم، اصلا برایم سخت نبوده. همیشه از عهده‌اش برآمده‌ام. البته فکر می‌کنم اگر تحصیلات بهتری داشتم، اگر تربیت بهتری داشتم و شاید اگر شخصیت بهتری داشتم، ممکن بود نویسنده‌ مهمی بشوم. احتمالش هست، چون به گمانم استعدادش را دارم! ولی هیچ‌وقت انقدرها علاقه نداشتم که مثلا بگویم برای این کار خودکشی می‌کردم. نه! از دوران کودکی یا بازی می‌کردم یا مسابقات ورزشی تماشا می‌کردم یا درحال خواندن کتاب‌های طنز بودم. تا موقعی که به سن دانشگاه رسیدم باور کنید حتی یک رمان درست و حسابی هم نخوانده بودم. چه کار کنم؟! خب، آن کارها را بیشتر دوست داشتم! گفتم که اگر تربیت درستی داشتم، شاید در مسیر دیگری پیش می‌رفتم!
ادامه دارد...

بشنويد و بخوانيد چند #اثر از اين نويسنده و كمدين معروف
در كانال⬅️ @sobhosher
دراکولا_ وودی آلن
کانال بانک کتاب صوتی
کنت دراکولا در تابوتش دراز کشیده و منتظر بود تا شب از گرد راه برسد ، کنت نه تنها به حمام آفتاب علاقه‌ای نداشت ، بلکه اصولاً از دیدن ریخت آفتاب بیزار بود، چون...


داستان کوتاه #دراکولا
نویسنده: وودی آلن
ترجمه: حسین یعقوبی
اجرا: بهروز رضوی

@sobhosher
Agar Impressionistha Dandanpezeshkha budand
@bookhapdf
اگر امپرسیونیست‌ها دندانپزشک بودند
دفاع از دیوانگی
#وودی_آلن
صداى: امیر زنده دلان

@sobhosher
Rejim - bookhapdf.pdf
3.4 MB
داستان کوتاه
رژیم
#وودی_آلن
١٣صفحه
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پرسش و پاسخ : خوشبختی و انسانِ دیوانه

#وودی_آلن - Woody Allen

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🍃🌺 #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی

آرام يافتن جهانيان از آيين نوشين روان
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
                                               
💐
@sobhosher