صبح و شعر
654 subscribers
2.14K photos
280 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎶🎵❄️
#شعر_خوب_بخوانیم
"مرثیه"
به جُستجوی تو
بر درگاهِ کوه می‌گریم،
در آستانه‌ی دریا و علف.
به جُستجوی تو
در معبرِ بادها می‌گریم
در چارراهِ فصول،
در چارچوبِ شکسته‌ی پنجره‌یی
که آسمانِ ابرآلوده را
                        قابی کهنه می‌گیرد.
. . . . . . . . . .
به انتظارِ تصویرِ تو
این دفترِ خالی
                 تا چند
تا چند
       ورق خواهد خورد؟
 
جریانِ باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهرِ مرگ است. ــ
 
و جاودانگی
             رازش را
                      با تو در میان نهاد.
 
پس به هیأتِ گنجی درآمدی:
بایسته و آزانگیز
                   گنجی از آن‌دست
که تملکِ خاک را و دیاران را
                                 از اینسان
                                            دلپذیر کرده است!
 
نامت سپیده‌دمی‌ست که بر پیشانی‌ِ آسمان می‌گذرد
ــ متبرک باد نامِ تو! ــ
 
و ما همچنان
دوره می‌کنیم
شب را و روز را
هنوز را…
 

شعر و دکلمه: #احمد_شاملو
درسوگ #فروغ_فرخزاد گرامى ياد و نامشان💐
موسیقی متن: #اسفندیار_منفردزاده

گاه شبانه تان از خوشى سرشار🙏🏻🥰

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دكلمه🎼🎶🎵🎤🌨❄️

فتح باغ

آن کلاغی که پرید
از فراز سر ما
و فرو رفت در اندیشهء آشفتهء ابری ولگرد
و صدایش همچون نیزهء کوتاهی
پهنای افق را پیمود
خبر ما را با خود خواهد برد به شهر
همه می‌دانند
همه می‌دانند
که من و تو از آن روزنهء سرد عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخهء بازیگر دور از دست
سیب را چیدیم
همه می‌ترسند
همه می‌ترسند، اما من و تو
به چراغ و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم
سخن از پیوند سست دو نام
و هم‌آغوشی در اوراق کهنهء یک دفتر نیست
سخن از گیسوی خوشبخت منست
با شقایق‌های سوختهء بوسهء تو
و صمیمیت تن هامان، در طراری
و درخشیدن عریانمان
مثل فلس ماهی ها در آب
سخن از زندگی نقره ای آوازی‌ست
که سحر گاهان فوارهء کوچک می‌خواند
مادر آن جنگل سبز سیال
شبی از خرگوشان وحشی
و در آن دریای مضطرب خونسرد
از صدف های پر از مروارید
و در آن کوه غریب فاتح
از عقابان وان پرسیدیم
که چه باید کرد؟
همه می‌دانند
همه می‌دانند
ما به خواب سرد و ساکت سیمرغان، ره یافته ایم
ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم
در نگاه شرم آگین گلی گمنام
و بقا را در یک لحظهء نامحدود
که دو خورشید به هم خیره شدند
سخن از پچ پچ ترسانی در ظلمت نیست
سخن از روزست و پنجره های باز
و هوای تازه...

شعر و آوا: #فروغ_فرخزاد
فراخور گرامى زادروزش 💐 مانا ياد و نامش💫

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💖❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياريگر ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

آیا دوباره گیسوانم را در باد شانه خواهم‌زد؟
آیا دوباره باغچه‌ها را بنفشه خواهم‌کاشت؟
و شمعدانی‌ها را
در آسمان پشت پنجره خواهم‌گذاشت؟
آیا دوباره روی لیوان‌ها خواهم‌رقصید؟
آیا دوباره زنگ در مرا بسوی انتظار صدا خواهدبرد؟
به مادرم گفتم: «دیگر تمام شد»
گفتم: "همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می‌افتد
باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم"

#فروغ_فرخزاد

━•··‏​‏​​‏•✦❁💖❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼

درود و
آرزوی
بهترین ها....

🌹

جمعه و يك جاى دنج،تماشاى دانه هاى سپيد برف يا دسته نورى كه از لابه لاى پرده ها خودش را به گلهاى قالى رسانده
و ترانه ى گاه و بيگاه قمرى ها و كفتر چاهى ها..
با آرزوى يك روز دلچسب براى شما🙏🏻

━•··‏​‏​​‏•✦❁💖❁✦•‏​‏··•​​‏━

🔅 جمعه
🔅 ۲٤بهمن ۱۳۹۹ش
🔅 ۲٩ جمادی الثانی۱۴۴۲ ق
🔅 ۱٢فوریه ۲۰۲۱م

━•··‏​‏​​‏•✦❁💖❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دكلمه_ها 🎧🎤🎼🎶🎵🔆

وداع
می‌روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
بخدا می‌برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
می‌برم، تا که در آن نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ گناه
شستشویش دهم از لکه عشق
زینهمه خواهش بیجا و تباه
می‌برم تا ز تو دورش سازم
ز تو، ای جلوه امید محال
می‌برم زنده بگورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال
ناله می‌لرزد، می‌رقصد اشک
آه، بگذار که بگریزم من
از تو، ای چشمه جوشان گناه
شاید آن به که بپرهیزم من
بخدا غنچه شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله آه شدم، صد افسوس
که لبم باز بر آن لب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
می‌روم، خنده بلب، خونین دل
می‌روم، از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل

سروده: #فروغ_فرخزاد گرامى ياد و نامش💐
خوانش: #حميرا
ويولون نواز: سلمكى

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دكلمه_ها 🎼🎵🎶❄️⛄️🌨

همه هستی من آیه تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این
آیه ترا آه کشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم
زندگی شاید
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد
زندگی شاید طفلی است که از مدرسه بر میگردد
زندگی شاید افروختن
سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو هم آغوشی
یا عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر
زندگی شاید آن لحظه مسدودیست
که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد
و در این حسی است
که من آن را با
ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت
در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست
دل من
که به اندازه یک عشقست
به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد
به زوال زیبای گلها در گلدان
به نهالی که تو در باغچه خانه مان کاشته ای
و به آواز قناری ها
که به اندازه یک
پنجره می خوانند
آه….

✍🏻: #فروغ_فرخزاد فراخور گرامى زادروزش💐


@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#شعرامروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

مادر تمام زندگیش
سجاده ایست گسترده
در آستان وحشت دوزخ
مادر همیشه در ته هر چیزی
دنبال جای پای معصیتی میگردد
و فکر میکند که باغچه را کفر یک گیاه
آلوده کرده است .
مادر تمام روز دعا میخواند
مادر گناهکار طبیعیست
و فوت میکند به تمام گلها
و فوت میکند به تمام ماهیها
و فوت میکند به خودش
مادر در انتظار ظهور است
و بخششی که نازل خواهد شد .

✍🏻: #فروغ_فرخزاد
بخشى از شعر دلم برای باغچه میسوزد
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، امروزتان دلپسند💐🙏🏻

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دکلمه_ها 🎼🎶🎵⛄️🌨❄️

ای تکیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شکوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من
 
ای با تو من گشته بسیار
درکوچه‎های بزرگ نجابت
ظاهر نه بن بست عابر فریبنده‎ی استجابت
در کوچه‎های سرور و غم راستینی که‎مان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچه‎های نوازش
در کوچه‎های چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچه‎های مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچه‎های نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر از سخن باز می‎ماند
افسون پاک منش پیش می‎راند
 
ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک
ای شط زیبای پر شوکت من
ای رفته تا دوردستان
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
روشن‎ترین همنشین شب غربت تو؟
ای همنشین قدیم شب غربت من
 
ای تکیه‎گاه و پناه
غمگین‎ترین لحظه‎های کنون بی‎نگاهت تهی مانده از نور
در کوچه‎باغ گل تیره و تلخ اندوه
در کوچه‎های چه شبها که کنون همه کور
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
که شب‎ فروز تو خورشید پاره است؟
 
 
✍🏻 : #مهدی_اخوان_ثالث
🎤: #فروغ_فرخزاد

 @sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

بر او ببخشایید
بر او که گاه گاه
پیوند دردناک وجودش را
با آب‌های راکد
و حفره‌های خالی از یاد می‌برد
و ابلهانه می‌پندارد
که حق زیستن دارد

#فروغ_فرخزاد

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرامروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

آنگاه
خورشید سرد شد
و برکت از زمین‌ها رفت
 
و سبزه‌ها به صحراها خشکیدند
و ماهیان به دریاها خشکیدند
و خاک مردگانش را
زان پس به خود نپذیرفت

شب در تمام پنجره‌های پریده رنگ
مانند یک تصور مشکوک
پیوسته در تراکم و طغیان بود
و راهها ادامهٔ خود را
در تیرگی رها کردند
 
دیگر کسی به عشق نیندیشید
دیگر کسی به فتح نیندیشید
و هیچکس
دیگر به هیچ‌چیز نیندیشید
 
در غارهای تنهائی
بیهودگی به دنیا آمد
خون بوی بنگ و افیون میداد
زنهای باردار
نوزادهای بی‌سر زائیدند

و گاهواره‌ها از شرم
به گورها پناه آوردند
 
چه روزگار تلخ و سیاهی
نان، نیروی شگفت رسالت را
مغلوب کرده بود
پیغمبران گرسنه و مفلوک
از وعده‌گاههای الهی گریختند
و بره‌های گمشدهٔ عیسی
دیگر صدای هی‌هی چوپانی را
در بهت دشتها نشنیدند…
 

✍🏻: #فروغ_فرخزاد
از (آيه‌های زمینی)

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
✋🏼درود و ادب ، بهاری روزتان زیبا🌸☘️

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال

#فروغ_فرخزاد

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#شعرامروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

من از میان ریشه‌های گیاهان گوشتخوار می‌آیم
و مغز من هنوز
لبریز از صدای وحشت پروانه‌ایست که او را
در دفتری به سنجاقی
مصلوب کرده بودند.
وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغ‌های مرا تکه‌تکه می‌کردند.
وقتی که چشم‌های کودکانهٔ عشق مرا
با دستمال تیرهٔ قانون می‌بستند
و از شقیقه‌های مضطرب آرزوی من
فواره‌های خون به بیرون می‌پاشید
وقتی که زندگی من دیگر
چیزی نبود، هیچ چیز بجز تیک‌تاک ساعت دیواری
دریافتم، باید، باید، باید
دیوانه‌وار دوست بدارم.

✍🏻: #فروغ_فرخزاد

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

درود و ادب ، به روز، پیروز ‌و فرخ روز #مانتره_سپند_ایزد ؛ با سخن اندیشه برانگیز فزونی بخش زیبایی‌ها💐🙏🏻

گل کرکم(#زعفران،معرب زَرپَران فارسی) #تماد #مانتره_سپند است.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

مانند فاخته برای انصاف می‌نالیم و نیست 
انتظار نور می‌کشیم و اینک، ظلمت است 
و تو ای نهر سرشار که نفس مهر تو را می‌راند 
به سوی ما بیا 
به سوی ما بیا

#فروغ_فرخزاد

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #فروغ_فرخزاد
برگردان: رضا پرهیزگار
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

                ای دوست...
        ای برادر ای همخون
        وقتی به ماه رسیدی
تاریخ قتل‌عام گل‌ها را بنویس.

           #فروغ_فرخزاد

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #فروغ_فرخزاد

#موضوع_مشترک

ترجمه متن انگلیسی در بخش نظرات👇🏻
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد
وگل قاصد که
بر دریاچه های باد میراند
او مرا تکرار خواهد کرد

#فروغ_فرخزاد


━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

کتابی، خلوتی، شعری، سکوتی
مرا مستی و سکر زندگانی‌ست


#فروغ_فرخزاد

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى☕️

✍🏻: #فروغ_فرخزاد
برگردان: سعيد عزيزى

فراخور گرامى زادروز فروغ شعر فارسى💐❤️
مانا نام و یادش
به امید روزی که ایرانمان چنین جایی باشد🙏🏻
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

به آفتاب
سلامی دوباره خواهم کرد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصل‌های خشک گذر می‌کردند
به دسته‌های کلاغان
که عطر مزرعه‌های شبانه را
برای من به هدیه می‌آوردند
به مادرم که در آیینه زندگی می‌کرد
و شکل پیری من بود
و به زمین، که شهوت تکرار من، درون ملتهبش را
از تخمه‌های سبز می‌انباشت – سلامی، دوباره خواهم کرد

می‌آیم، می‌آیم، می‌آیم
با گیسویم: ادامۀ بوهای زیر خاک
با چشم‌هام: تجربه‌های غلیظ تاریکی
با بوته‌ها که چیده‌ام از بیشه‌های آن‌سوی دیوار
می‌آیم، می‌آیم، می‌آیم
و آستانه پر از عشق می‌شود
و من در آستانه به آنها که دوست می‌دارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانۀ پرعشق ایستاده،
سلامی دوباره خواهم داد.


✍🏻: #فروغ_فرخزاد فراخور هشتم دی، (۱۳۱۳_۱۳۴۵) گرامی ‌زادروزش💐
او زنی بود که گستاخانه و آشکارا به بیان حرف‏های ضد سنّت خود ادامه داد و جز بر محور «من» که خاص خود اوست نگشت. همان «منی»که در همه آثار او تجلّی داشت. تا آنجا که می‏توان گفت فروغ از همان آغاز، یک شاعر «من»سرا بود و شعرهایش جز در جهت تبیین و تعریف این «من» به پیش نمی‏رفت. «من» فردی و شخصی و ایرانی که بعدها در دوره دوم شاعری او توسّع یافت و به «من» اجتماعی و عمومی وجهانی او مبدل گردید.  


━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏—

@sobhosher