Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_به_لالایی
#زال و #رودابه
به کابل رفت زال زر
بدو رودابه شد هم بر
برفت آرام و هوش از زال
دژم شد سام فرخ فال
که بد *مهراب ، تازی خو
از آن سو ، سام ، چاره جو
پسر را نزد شاهنشاه
روانه کرد ، خواهش خواه
منوچهر آفرین خواندش
کنار خویش بنشاندش
برآورد آرزوی او
بیفزود آبروی او
بخواب ای جان شیرینم
ز رویت بوسه میچینم
سروده: #محمدناصرمودودی
آواى: #مريم_رضوى
پانوشت:
*مهراب از نژاد تازى بود
@sobhosher
#زال و #رودابه
به کابل رفت زال زر
بدو رودابه شد هم بر
برفت آرام و هوش از زال
دژم شد سام فرخ فال
که بد *مهراب ، تازی خو
از آن سو ، سام ، چاره جو
پسر را نزد شاهنشاه
روانه کرد ، خواهش خواه
منوچهر آفرین خواندش
کنار خویش بنشاندش
برآورد آرزوی او
بیفزود آبروی او
بخواب ای جان شیرینم
ز رویت بوسه میچینم
سروده: #محمدناصرمودودی
آواى: #مريم_رضوى
پانوشت:
*مهراب از نژاد تازى بود
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🌿🌸🍂
آدمهای بهاری
چه میکنید با برگی که خزان دوست بدارد؟
چه میکنید با پروانهیی که به آب میافتد؟
از سر هر انگشت
پروانهیی پریدهست.
پروانهی کدام انگشت تشنه بود؟
پروانهی کدام انگشت به آب میمیرد؟
من بارها اندیشیدهام
من خزان و برف را پیاده پیمودهام
پیشانی بر پای بهار سودهام
که معیار شما نیست.
آدمهای بهاری.
برگ خشک که از خود راندید
شاید عزیزترین برگ فصل باشد
بر این آب سپید
شاید آخرین امید پروانه باشد.🦋🍂
🌸🍃
سروده: #بیژن_الهی
صدا: #مريم_رضوى
موسيقى: ديويد آركنستون
The water fairy
@sobhosher
آدمهای بهاری
چه میکنید با برگی که خزان دوست بدارد؟
چه میکنید با پروانهیی که به آب میافتد؟
از سر هر انگشت
پروانهیی پریدهست.
پروانهی کدام انگشت تشنه بود؟
پروانهی کدام انگشت به آب میمیرد؟
من بارها اندیشیدهام
من خزان و برف را پیاده پیمودهام
پیشانی بر پای بهار سودهام
که معیار شما نیست.
آدمهای بهاری.
برگ خشک که از خود راندید
شاید عزیزترین برگ فصل باشد
بر این آب سپید
شاید آخرین امید پروانه باشد.🦋🍂
🌸🍃
سروده: #بیژن_الهی
صدا: #مريم_رضوى
موسيقى: ديويد آركنستون
The water fairy
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#انسان_خوب در #شاهنامه
دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
بهر پنجم
🔸 #ایرج:
ایرج پسر سوم فریدون است. چون ایرج آراستگی بیشتری دارد و در نزد پدر عزیزتر است، برادرانش بر او رشک میبرند و او را بیگناه از میان برمیدارند. خوبی ایرج در این است که درست بر خلاف برادران، مرد صلح است و به #نیکی و #بیآزاری گرایش دارد. این صفات از او سیمائی ساخته است شبیه به شاهزاده پیامبر مآبی چون بودا. وقتی سلم و تور قصد جانش میکنند، میگوید:
🔻نه پادشاهی میخواهد و نه تخت، نه ایران و نه خاور و نه چین. زندگی گه فرجامش مرگ باشد قابل دل بستن نیست! میگوید که حاضر است از همه چیز دست بکشد و در گوشهای انزوا گیرد و نان خود را با کارکردن بهدست آورد. این دو بیت معروف از قول او آورده شده است:
پسندی و همداستانی کنی که جانداری و جانستانی کنی
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
(داستان فریدون 524-525)
🔹خوبی ایرج در برابر بدی سلم و تور قرار گرفته است، همانگونه که خوبی فریدون در برابر ضحاک بود. در بیان علتهایی که کینه سلم و تور را نسبت به ایرج بر میانگیزد، یکی هم این است که میبینند سپاهیانشان به او تمایل پیدا کردهاند، این سپاهیان که جزو مردم عادی بودند، تشخیص داده بودند که او با برادرانش فرق دارد:
به ایرج نگه کرد یکسر سپاه
که او بُد سزاوار تخت و کلاه
بی آرامشان شد دل از مهر اوی دل از مهر و دیده پر از چهر اوی
در میان آنها پچپچ میافتد:
سپاه پراکنده شد جفت جفت همه نام ایرج بُد اندر نهفت
که این است سزاوار شاهنشهی جز این را مبادا کلاه مهی
🔸بر اثر همین خوی #صلح_طلبی است که وی بدون سپاه و محافظ به نزد برادران کینهور میرود. میخواهد دشمنی آنان را با نرم خویی و مهر زایل کند. رفتار او شیوهٔ عدم خشونت گاندی را بهیاد میآورد.
هنگامی که پدر فرزندانش را آزمایش میکند، تنها ایرج از بوته آزمایش سربلند بیرون میآید، مردی است معتدل، هم «با شتاب است و هم با درنگ».
فریدون در حق او میگوید:
ز خاک و ز آتش میانه گزید چنانک از ره هوشیاران سزید
دلیر و جوان و هشیوار بود به گیتی جز او را نباید ستود
(274-275)
🔺🔻🔺
ادامه دارد...
@sobhosher
دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
بهر پنجم
🔸 #ایرج:
ایرج پسر سوم فریدون است. چون ایرج آراستگی بیشتری دارد و در نزد پدر عزیزتر است، برادرانش بر او رشک میبرند و او را بیگناه از میان برمیدارند. خوبی ایرج در این است که درست بر خلاف برادران، مرد صلح است و به #نیکی و #بیآزاری گرایش دارد. این صفات از او سیمائی ساخته است شبیه به شاهزاده پیامبر مآبی چون بودا. وقتی سلم و تور قصد جانش میکنند، میگوید:
🔻نه پادشاهی میخواهد و نه تخت، نه ایران و نه خاور و نه چین. زندگی گه فرجامش مرگ باشد قابل دل بستن نیست! میگوید که حاضر است از همه چیز دست بکشد و در گوشهای انزوا گیرد و نان خود را با کارکردن بهدست آورد. این دو بیت معروف از قول او آورده شده است:
پسندی و همداستانی کنی که جانداری و جانستانی کنی
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
(داستان فریدون 524-525)
🔹خوبی ایرج در برابر بدی سلم و تور قرار گرفته است، همانگونه که خوبی فریدون در برابر ضحاک بود. در بیان علتهایی که کینه سلم و تور را نسبت به ایرج بر میانگیزد، یکی هم این است که میبینند سپاهیانشان به او تمایل پیدا کردهاند، این سپاهیان که جزو مردم عادی بودند، تشخیص داده بودند که او با برادرانش فرق دارد:
به ایرج نگه کرد یکسر سپاه
که او بُد سزاوار تخت و کلاه
بی آرامشان شد دل از مهر اوی دل از مهر و دیده پر از چهر اوی
در میان آنها پچپچ میافتد:
سپاه پراکنده شد جفت جفت همه نام ایرج بُد اندر نهفت
که این است سزاوار شاهنشهی جز این را مبادا کلاه مهی
🔸بر اثر همین خوی #صلح_طلبی است که وی بدون سپاه و محافظ به نزد برادران کینهور میرود. میخواهد دشمنی آنان را با نرم خویی و مهر زایل کند. رفتار او شیوهٔ عدم خشونت گاندی را بهیاد میآورد.
هنگامی که پدر فرزندانش را آزمایش میکند، تنها ایرج از بوته آزمایش سربلند بیرون میآید، مردی است معتدل، هم «با شتاب است و هم با درنگ».
فریدون در حق او میگوید:
ز خاک و ز آتش میانه گزید چنانک از ره هوشیاران سزید
دلیر و جوان و هشیوار بود به گیتی جز او را نباید ستود
(274-275)
🔺🔻🔺
ادامه دارد...
@sobhosher
https://t.me/sobhosher/874
👆🏻👆🏻 لينك بخش كردن فريدون جهان را
پيش و پس اين فايل ميتوانيد بخشهاى ديگر مربوط به داستان ايرج را بشنويد
👆🏻👆🏻 لينك بخش كردن فريدون جهان را
پيش و پس اين فايل ميتوانيد بخشهاى ديگر مربوط به داستان ايرج را بشنويد
Telegram
صبح و شعر
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه #حماسه_ملی_ایران
سروده: #حکیم_فردوسی توسی
خوانش :استاد #شهریار_قاسمی
🌸 درود
سهم لحظه هاتان دلچسب 🙏
@sobhosher
شاهنامه #حماسه_ملی_ایران
سروده: #حکیم_فردوسی توسی
خوانش :استاد #شهریار_قاسمی
🌸 درود
سهم لحظه هاتان دلچسب 🙏
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_به_لالایی
#زادن_رستم
لالا زین جفت و زین پیمان
برآمد رستم دستان
به بالا شیر و نیرو فیل
به رخ خورشید و گیسو *نیل
به کودک سالگی با مشت
بزد پیل *ژیان را کشت
دژ کوه سپند آنگاه
ز پی برکند همچون کاه
چراغ پهلوانان شد
امید زال و ایران شد
بخواب ای *شرزه شیر من
به پیری دستگیر من
سروده: #محمدناصرمودودی
آواى: #مريم_رضوى
پانوشت:
*نيل: سياه رنگ
*ژيان: بزرگ و خشمگين
*شرزه: با ابهت و قدرتمند ، ترسناك
@sobhosher
#زادن_رستم
لالا زین جفت و زین پیمان
برآمد رستم دستان
به بالا شیر و نیرو فیل
به رخ خورشید و گیسو *نیل
به کودک سالگی با مشت
بزد پیل *ژیان را کشت
دژ کوه سپند آنگاه
ز پی برکند همچون کاه
چراغ پهلوانان شد
امید زال و ایران شد
بخواب ای *شرزه شیر من
به پیری دستگیر من
سروده: #محمدناصرمودودی
آواى: #مريم_رضوى
پانوشت:
*نيل: سياه رنگ
*ژيان: بزرگ و خشمگين
*شرزه: با ابهت و قدرتمند ، ترسناك
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🍃🌿
🌸
🍃صبح به خیر های تو،
بوی بهار، می دهند!
تازه و دوست داشتنی ...
سروده:#عرفان_یزدانی
صدا: #مریم_رضوی
موسیقی: #Feelings
#Acker_Bilk
@sobhosher
🌸
🍃صبح به خیر های تو،
بوی بهار، می دهند!
تازه و دوست داشتنی ...
سروده:#عرفان_یزدانی
صدا: #مریم_رضوی
موسیقی: #Feelings
#Acker_Bilk
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#انسان_خوب در #شاهنامه
دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
بهر ششم
🔸 #سیاوش.
🔻سیاوش بهسبب اختلافی که با پدرش کاووس پیدا میکند به افراسیاب پادشاه توران که دشمن ایران است پناهنده میشود.
اختلاف آنها دو موجب دارد:
🔺یکی سودابه زن پادشاه است که به او نظر ناپاک دارد و چون وی به خواهشش تن در نمیدهد، به دسیسه و تحریک بر ضد او می پردازد، و کاووس گرچه بر بیگناهی پسرش واقف است، جانب سودابه را از دست نمینهد.
🔻دوم، جنگ با افراسیاب. در جنگی که بین ایران و توران درگرفته، سیاوش به افراسیاب قول آشتی داده است، ولی پدر موافق نیست. شاهزاده چون حاضر نیست که پا بر سر پیمان خود نهد، چارهای جز این نمیبیند که از ایران دور شود و به توران پناه برد.
🔹در توران زمین نخست او را با مهربانی و احترام میپذیرند، لیکن پس از چندی، حسودان و بدخواهان، افراسیاب را نسبت به او بدبین می کنند و در نتیجه، شاهزاده در اوج جوانی کشته میشود.
سیاوش نیز مانند ایرج فدای خوبی و #صلح_جویی و برازندگی خود میگردد و مانند ایرج از مردم توران کسانی که او را میبینند و میشناسند، به او گرایش پیدا میکنند، و همین خود موجب تازهای برای تسریع در کشتن او میشود. سیاوش از همهٔ مردان شاهنامه آراستهتر است، در دلیری و زیبائی و جوانمردی و فرهنگ هیچکس به پایهٔ او نمیرسد.
🔸رفتار او در خاک بیگانه با متانت و بزرگ منشی همراه است. رستم پس از مرگش در حق او میگوید:
ز شاهان کسی چون سیاوش نبود چو او راد و آزاد و خامُش نبود
چو بر گاه بودی بهاران بُدی
به بزم افسر شهریاران بُدی
به رزم اندرون شیر و ببر و پلنگ ندیده است کسی همچو او تیز چنگ
( مرگ سیاوش 51-54)
🔹رستم که تربیت او را بر عهده داشته هم به او آئین رزم میآموزد و هم آئین بزم ( نشستنگه و مجلس میگسار)، همچنین تشخیص خوب از بد و داد از بیداد، و آئین سخن گفتن و فرمانروائی را (85-90) و اینها چیزهائی بودهاند که یک شاهزاده میبایست فرا گیرد.
اگر سیاوش بی هیچ مقاومتی تن به کشته شدن میدهد، برای آن است که نمیخواهد با افراسیاب که پادشاه و پدرزن و میزبان اوست به پیکار پردازد.
برای او هم امکان جنگیدن هست و هم امکان فرار، ولی به هیچیک توسل نمیجوید، و در وضعی شبیه به وضع ایرج، و با روحیه ای سقراط وار به مرگ تسلیم می شود نظر او نیز آن است که از سرنوشت راه گریزی نیست.
🔺🔻🔺
ادامه دارد...
@sobhosher
دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
بهر ششم
🔸 #سیاوش.
🔻سیاوش بهسبب اختلافی که با پدرش کاووس پیدا میکند به افراسیاب پادشاه توران که دشمن ایران است پناهنده میشود.
اختلاف آنها دو موجب دارد:
🔺یکی سودابه زن پادشاه است که به او نظر ناپاک دارد و چون وی به خواهشش تن در نمیدهد، به دسیسه و تحریک بر ضد او می پردازد، و کاووس گرچه بر بیگناهی پسرش واقف است، جانب سودابه را از دست نمینهد.
🔻دوم، جنگ با افراسیاب. در جنگی که بین ایران و توران درگرفته، سیاوش به افراسیاب قول آشتی داده است، ولی پدر موافق نیست. شاهزاده چون حاضر نیست که پا بر سر پیمان خود نهد، چارهای جز این نمیبیند که از ایران دور شود و به توران پناه برد.
🔹در توران زمین نخست او را با مهربانی و احترام میپذیرند، لیکن پس از چندی، حسودان و بدخواهان، افراسیاب را نسبت به او بدبین می کنند و در نتیجه، شاهزاده در اوج جوانی کشته میشود.
سیاوش نیز مانند ایرج فدای خوبی و #صلح_جویی و برازندگی خود میگردد و مانند ایرج از مردم توران کسانی که او را میبینند و میشناسند، به او گرایش پیدا میکنند، و همین خود موجب تازهای برای تسریع در کشتن او میشود. سیاوش از همهٔ مردان شاهنامه آراستهتر است، در دلیری و زیبائی و جوانمردی و فرهنگ هیچکس به پایهٔ او نمیرسد.
🔸رفتار او در خاک بیگانه با متانت و بزرگ منشی همراه است. رستم پس از مرگش در حق او میگوید:
ز شاهان کسی چون سیاوش نبود چو او راد و آزاد و خامُش نبود
چو بر گاه بودی بهاران بُدی
به بزم افسر شهریاران بُدی
به رزم اندرون شیر و ببر و پلنگ ندیده است کسی همچو او تیز چنگ
( مرگ سیاوش 51-54)
🔹رستم که تربیت او را بر عهده داشته هم به او آئین رزم میآموزد و هم آئین بزم ( نشستنگه و مجلس میگسار)، همچنین تشخیص خوب از بد و داد از بیداد، و آئین سخن گفتن و فرمانروائی را (85-90) و اینها چیزهائی بودهاند که یک شاهزاده میبایست فرا گیرد.
اگر سیاوش بی هیچ مقاومتی تن به کشته شدن میدهد، برای آن است که نمیخواهد با افراسیاب که پادشاه و پدرزن و میزبان اوست به پیکار پردازد.
برای او هم امکان جنگیدن هست و هم امکان فرار، ولی به هیچیک توسل نمیجوید، و در وضعی شبیه به وضع ایرج، و با روحیه ای سقراط وار به مرگ تسلیم می شود نظر او نیز آن است که از سرنوشت راه گریزی نیست.
🔺🔻🔺
ادامه دارد...
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_به_لالایی
#پایان پیشدادیان ، آغاز کیانیان*
لالا نوذر چو شد تابان
بیامد لشکر از توران*
ز نوذر باژگون شد بخت
بکشت افراسیابش سخت
پس از او #زو* نهاد افسر
نماند از پشت او مهتر
برآمد #کی_قباد* آنگاه
دوباره تاخت توران شاه
چو او پیمان خود بشکست
*تهمتن رخش را زین بست
بکوبیدش چنان بر سر
که شد بی تاب و بی افسر
بخواب آرام جان من
بخواب ای پهلوان من
سروده: #محمدناصرمودودی
آواى: #مريم_رضوى
پانوشت:
*توران : سرزمينى سمت شرق و شمال شرق كه فريدون به پسرش تور بخشيد.
*زو آخرين پادشاه پيشدادى
*كيانيان، كسانى كه پس از پيشداديان در ايران به حكومت رسيدند. كى به معنى دانشمند و حكيم است.
*كى قباد ، موسس سلسله كيانيان است.
تهمتن: رستم پهلوان
@sobhosher
#پایان پیشدادیان ، آغاز کیانیان*
لالا نوذر چو شد تابان
بیامد لشکر از توران*
ز نوذر باژگون شد بخت
بکشت افراسیابش سخت
پس از او #زو* نهاد افسر
نماند از پشت او مهتر
برآمد #کی_قباد* آنگاه
دوباره تاخت توران شاه
چو او پیمان خود بشکست
*تهمتن رخش را زین بست
بکوبیدش چنان بر سر
که شد بی تاب و بی افسر
بخواب آرام جان من
بخواب ای پهلوان من
سروده: #محمدناصرمودودی
آواى: #مريم_رضوى
پانوشت:
*توران : سرزمينى سمت شرق و شمال شرق كه فريدون به پسرش تور بخشيد.
*زو آخرين پادشاه پيشدادى
*كيانيان، كسانى كه پس از پيشداديان در ايران به حكومت رسيدند. كى به معنى دانشمند و حكيم است.
*كى قباد ، موسس سلسله كيانيان است.
تهمتن: رستم پهلوان
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from صبح و شعر
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم.
#سعدى
هرشنبه با پادشاه سخن سعدى شيرازى
صداى استاد على گلزاده
@sobhosher
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم.
#سعدى
هرشنبه با پادشاه سخن سعدى شيرازى
صداى استاد على گلزاده
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دمى_با_سعدى
سروده: #شيخ_اجل_سعدي
آواى :استاد #علي_گلزاده
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و توست
که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم
*”پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم”
من غلام توام از روی حقیقت لیکن
با وجودت نتوان گفت که من خود هستم
دائما عادت من گوشه نشستن بودی
تا تو برخاستهای از طلبت ننشستم
تو ملولی و مرا طاقت تنهایی نیست
تو جفا کردی و من عهد وفا نشکستم
سعدیا با تو نگفتم که مرو در پی دل
نروم باز گر این بار که رفتم جستم
🔻🔺🔻🔺
*بيتى با همين مضمون از سعدى
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
@sobhosher
سروده: #شيخ_اجل_سعدي
آواى :استاد #علي_گلزاده
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و توست
که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم
*”پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم”
من غلام توام از روی حقیقت لیکن
با وجودت نتوان گفت که من خود هستم
دائما عادت من گوشه نشستن بودی
تا تو برخاستهای از طلبت ننشستم
تو ملولی و مرا طاقت تنهایی نیست
تو جفا کردی و من عهد وفا نشکستم
سعدیا با تو نگفتم که مرو در پی دل
نروم باز گر این بار که رفتم جستم
🔻🔺🔻🔺
*بيتى با همين مضمون از سعدى
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_به_لالایی
#کی_کاووس
لالا تورانی کژرو
بجویید آشتی از نو
قباد او را همی بخشید
از او رستم کمی رنجید
لالا رنجت نبینم من
سر گنجت نشینم من
چو کی کاوس شد بر گاه
سوی *مازندران شد شاه
در آنجا بند دیوان شد
دو چشمش کور و گریان شد
لالا گریان نباشی گل
ز بی مهران نباشی گل
سروده: #محمدناصرمودودی
آواى: #مريم_رضوى
پانوشت:
كى كاووس فريب اهريمن را خورد و به مازندران حمله كرد.
@sobhosher
#کی_کاووس
لالا تورانی کژرو
بجویید آشتی از نو
قباد او را همی بخشید
از او رستم کمی رنجید
لالا رنجت نبینم من
سر گنجت نشینم من
چو کی کاوس شد بر گاه
سوی *مازندران شد شاه
در آنجا بند دیوان شد
دو چشمش کور و گریان شد
لالا گریان نباشی گل
ز بی مهران نباشی گل
سروده: #محمدناصرمودودی
آواى: #مريم_رضوى
پانوشت:
كى كاووس فريب اهريمن را خورد و به مازندران حمله كرد.
@sobhosher
Telegram
attach 📎