صبح و شعر
656 subscribers
2.11K photos
266 videos
325 files
3.16K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

تصوِّر کن اگه حتی ؛تصوّر کردنش سخته
جهانی که هر انسانی تو اون خوشبختِ،خوشبخته

جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست
جواب هم صدایی ها پلیس ضد شورش نیست

نه بمب هسته ای داره نه بمب افکن نه خمپاره
دیگه هیچ بچه ای پاشو روی مین جا نمی زاره

همه آزاد  آزادن؛ همه بی دردِ بی دردن
تو روزنامه نمی خونی نهنگا خود کشی کردن

جهانی رو تصور کن بدون نفرت و باروت
بدون ظلم خود کامه بدون وحشت و طاغوت

جهانی رو تصور کن پر از لبخند و آزادی
لبا لب از گل و بوسه ،پر از تکرار آبادی

تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه
اگه با بردنه اسمش گلو پر میشه از سرمه

تصور کن جهانی رو که توش زندان یه افسانه س
تمام جنگای دنیا شدن مشمول آتش بس

کسی آقای عالم نیست برابر با همن مردم
دیگه سهم هر انسانِ تن هر دونه ی گندم

بدون مرز و محدوده وطن یعنی همه دنیا
تصور کن تو می تونی بشی تعبیر این رویا

✍🏻: #یغما_گلرویی فراخور گرامی زادروزش 💐 او ترانه‌سرا، شاعر، نویسنده و مترجم است
سادگی و استفاده از تصاویر عینی از ویژگی‌های ترانه های یغما است
او آرمانهایش را نقاشی می کند و به بی رنگی رنگ می زند تا تصور جهانی دیگرگون شده را به تصویر بکشد.

#برای_آزادی☘️

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

بی نماز به خاک بسپاریدم
باید بریزم به خاک سرازیر
لب به لب
لبریز از زیستن
من آن نطفۀ سرخ شرابم
بنوشم خاک!
ای من در تو روشن‌تر از آب
ای زنده‌تر از آیینه و چراغ
ای آشکارِ جاری در من
ای خاک!
من طعم آخرین بوسۀ قبل از اعدامم
شاید آخرین حرفِ نگفته‌ام
یا گناه رازآلودِ شیرینی، شبیه وسوسۀ حوا
من کی؟
و
کجا؟
زاده شدم از تو
که این‌چنین بوی گذشته می‌دهم؟
ای خدایان خاموش همۀ ادیان
من کافرم به ایمان خویش
اگر زنده‌اید هنوز
مهمانم کنید
به مرگ با عطر یاس
من حق دارم گَردِ افشان ِگُلی خوش‌بو باشم که سگی به بازی از شاخه می‌چیندم به خنده
من مرگ را به خنده می‌خواهم
آخ ای پیامبران راست‌کردار جهان دروغ
بگذارید
برزخ من دیدن هیجان شاد بازی کودکان باشد
و دوزخم حبس شدن در شکم سگی شاد
من این شکل باشیدن را دوست‌تر دارم به احترام
بهشتم آن زمان
تماشای گام‌های عابران
و زیستنم بر بالِ شادِ باد
رفتن به سوی نور
به سوی مهر است
از من بگذرید
من کافرم به ایمان خویش
من مرگ را با زیستن مرده‌ام بارها
برزخ را به رنجِ جان چشیده‌ام
دوزخ را با سر معلق بریدۀ زنی در دستان قاتلی آزاد
زندگی کرده‌ام
آی پیامبران راستی
من زندگی را بارها مرده‌ام
بگذارید مرگ را جهانی زندگی کنم.


✍🏻: #لیلا_درخش شاعر، شاهنامه‌پژوه، مدرس و مستندساز معاصر
فراخور گرامی زادروزش 💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

روزگاری…(بگو هَفَش‌ده سال
پیش از اینها، که رفته ام از یاد)

یک هنرمندِ فاقد مسکن
رفت روزی وزارت ارشاد

چون دم در رسید، با خود گفت:
«می روم تو، هر آنچه بادا باد»

نوک بینی خود گرفت و رفت
راست پیش وزیر و پس اِستاد

گفت: «در روز اول خلقت
که خدا این جهان نمود آباد

چون به مستضعفین زمین بخشید
اسم این جانب از قلم افتاد

حال، البته با کمی تأخیر
من به خدمت رسیده ام، دلشاد

تا مگر قطعه ای زمین بخشید
بروم منزلی کنم ایجاد»

گفت با وی وزیر، با لبخند:
بنده از دیدن شمایم شاد

چون هنرمند قدر می بیند
باید الحق به صدر بنشیناد

می نویسم زمین به اسم الان
می دهم خدمت شما استاد!

آن گه از «قطعه ی هنرمندان»
قطعه ای هم به شخص ایشان داد

✍🏻: #رضا_رفیع شاعر طنزپرداز فراخور گرامی زادروزش 💐

یا رب این نو دولتان (متولیان دروغین بیت‌المال و دوزخ و بهشت) را با خر خودشان نشان 🙏🏻

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #فردوسی
برگردان: وحید بیداریان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#شاهنامه

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

چنین گفت پس یزدگرد دبیر
که ای شاه دانا و دانش‌پذیر

ابرشاه زشتست خون ریختن
به اندک سخن دل برآهیختن

همان چون سبک سر بود شهریار
بداندیش دست اندآرد به کار

همان با خردمند گیرد ستیز
کند دل ز نادانی خویش تیز

دل شاه گیتی چو پر آز گشت
روان ورا دیو انباز گشت

ور ایدون که حاکم بود تیزمغز
نیاید ز گفتار او کار نغز

دگر کارزاری که هنگام جنگ
بترسد ز جان و نترسد ز ننگ

توانگر که باشد دلش تنگ و زفت
شکم زمین بهتر او را نهفت

چو بر مرد درویش کنداوری
نه کهتر نه زیبندهٔ مهتری

چوکژی کند پیر ناخوش بود
پس ازمرگ جانش پرآتش بود

چو کاهل بود مرد برنا به کار
ازو سیر گردد دل روزگار

نماند ز نا تندرستی جوان
مبادش توان و مبادش روان

✍🏻: #فردوسی

💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
#پند_از_شاهنامه

بیامـــوز  و بشنـــو   ز هر دانشی
که یابی ز هـــر دانشی رامشی

#فردوسی

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 📝 #شنبه‌ها_با_داستان‌های_شاهنامه

☘️‏‍ داستان گیاه زندگانی
بخش نخست
○ داستان پزشکی خردمند که برای یافتن گیاهی جادویی به هند سفر می‌کند ...

#یونس_پیرزاده
🎤#الهام_رضازاده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸☘️🌸

صبح است،
ياس را بايد کاشت؛
توی گلدان ظريفی که پر از عطر خداست 

در پس پنجره ی باز خدا هست هنوز


✍🏻: #؟
🎤:
#ناهیدپرپینچی

درود صبحتون زیبا🍃🌱🪸🌸

@sobhosher
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #ه_ا_سایه
خط: شهاب‌الدین ارفعی
تذهیب: نسرین یزدان‌پناه

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرامروز
━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

 
برای آنکه از این خانه خواهد رفت فرقش چیست،
چه در کازینوی پاریس یا قندوز یا کابل؟

چه فرقی می‌کند هم سرزمینِ بی‌سرانجامش
کجا اعدام خواهد شد، سنندج، ایذه یا آمل؟


یکی مثل من هرجایی که باشد زود میمیرد
تماس ماشه یاحتی اُوِردز با ترامادول

خس و خاشاک می رویند جای یاس و ارکیده
نشسته لاشخور بر میّت طاووس و قرقاول

دراین باران وحشت زا مقصر کیست؟ آنهایی
که مارا سیل برد و با رفیقان رد شدند از پل

من امّا خانه‌ام اینجاست گرچه گرگ بازار است
همه ازهم گریزانند حتی باغبان از گل

شب و خیام و تنبور و دوتا عکس تو درگوشی،
منی که شعر خواهم بافت بعد از مصرف الکل،


✍🏻: #رحمان_کاکاوند 

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

‏گفت: دوستان چه می‌کنید؟
اجرتان مزید
گفتمش که: هیچ
گریه بر حسین،زیرِ پرچمِ یزید،،

#حسین_جنتی

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

مُردگان این سال
عاشق‌ترینِ زندگان بوده‌اند

#احمد_شاملو

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_چهارسد_شصت_سوم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
مثل ایتالیایی

برگردان: بهروز صفرزاده

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#نثر_فارسی
━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

وبال ریاست!
البته این‌زمان نه تنها برای ریاست سر و دست می‌شکنند! بلکه به هزاران آیه و حدیث متوسل می‌شوند!

🔹در خبر از پیامبر صلى‌الله علیه چنان است که هر که را روز قیامت حاضر کنند از کسانى که ایشان را بر خلق دستى و فرمانى بوده باشد دستهاى او بسته بود. اگر عادل بوده باشد عدلش دست او را گشاده کند و به بهشت رساند و اگر ظالم بود جورش همچنان بسته با غل‌ها او را بدوزخ افکند. و هم در خبر است که روز قیامت هر که او را بر کسى فرمانى بوده باشد در این جهان بر خلق یا بر مقیمان سراى و بر زیردستان خویش او را بدان سؤال کنند و شبانى که گوسفندان نگاه داشته باشد جواب آن از او بخواهند.

گویند عبدالله بن عمر بوقت بیرون رفتن پدرش از دنیا، پرسید که اى پدر ترا کى بینم؟
گفت: بدان جهان.
گفت: زودتر مى‌خواهم.
گفت شب اول یا شب دوم یا شب سوم مرا در خواب بینى. دوازده سال برآمد که او را بخواب ندید.
پس از دوازده سال بخواب دید. گفت یا پدر نگفته بودى که پس سه شب تو را بینم؟ گفت مشغول بودم، که در سواد بغداد پلى بیران شده بود و گماشتگان تیمار آبادان کردن آن نداشته بودند. گوسفندان بر آن مى‌گذشتند، گوسفندى را بر آن پل دست بسوراخى فرو شد و بشکست. تا اکنون جواب آن مى‌دادم.


✍🏻: #خواجه_نظام_الملک
📚 : سیاست نامه ( سیرالملوک )

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺

‏​ پارسايی بر يكی از خداوندان نعمت گذر كرد كه بنده ای را دست و پای استوار بسته عقوبت همی كرد. گفت ای پسر همچو تو مخلوقی را خدای عزوجل اسير حكم تو گردانيده است و تو را بر وی فضيلت داد. شكر نعمت باری تعالی بجای آر و چندين جفا بر وی مپسند نبايد كه فردای قيامت به از تو باشد و شرمساری بری.

بر بنده مگير خشم بسيار
جورش مكن و دلش ميازار
او را تو به ده درم خريدى
آخر نه به قدرت آفريدى
اين حكم و غرور و خشم تا چند
هست از تو بزرگتر خداوند
اى خواجه ارسلان و آغوش
فرمانده خود مكن فراموش

در خبرست از خواجه عالم صلی الله عليه و آله وسلم كه گفت بزرگترين حسرتی روز قيامت آن بود كه يكی بنده صالح را به بهشت برند و خواجه فاسق را به دوزخ.

بر غلامى كه طوع خدمت تو است
خشم بى حد مران و طيره مگير
كه فضيحت بود به روز شمار
بنده آزاد و خواجه در زنجير
✍🏻: #سعدی
📚 باب هفتم (در تاثیر تربیت)

استوار بستن: محکم بستن
ارسلان و آغوش نام دو غلام است .
فرمانده خود: خداوند
طوع : فرمانبر.
طيره:سرزنش، خشم
فضیحت: مايه رسوايى است
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_چهارسد_شصت_چهارم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher