يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #مولوی
#نه_به_اعدام
روزهای سیاه وسرد زمستان میگذرد و روسیاهی…
@sobhosher
☕️
✍🏻: #مولوی
#نه_به_اعدام
روزهای سیاه وسرد زمستان میگذرد و روسیاهی…
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعردیروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
الا ای جهاندار فرخنده خوی
دمی گوش بگشا به فرخنده گوی
نخستین نکو گیر راه سلوک
که خلقی گراید به دین ملوک
خردپروران را خریدار باش
تن تیرهٔ سفله گو خوار باش
بپرور تن عقل مشکل گشای
به دانش پژوهان باهوش و رای
به تدبیر سنجیدگان کار کن
نه مغز خرد سر گران بار کن
سبکسر نیاید به کار ای پسر
که طبل تهی، به ز بی مغز سر
چو دعوی گران را شماری نهی
کند از تو داننده، پهلو تهی
به جایی که باشد رواج خزف
چرا گوهر آید برون از صدف؟
به دعوی، میسّر بدی گر هنر
فلاطون شدی، لافیِ خیره سر
حذر زین دغل سیرتان دغا
وزین جو فروشان گندم نما
یکی پند سنجیدگان را بسنج
مده دل ز دنیا به شادی و رنج
رگ و ریشهٔ قسوت از دل بکن
که سنگ درشت است، نشتر شکن
به پیش دم ناصحان خاک باش
پذیرای حق از دل پاک باش
چو تنگی کند آستین عدم
نگردد یکی دست زآنها علم
تو را تا نبسته ست دست، آسمان
غنیمت شمر فرصت ای خرده دان
مجو راحت از برگ و ساز طرب
تن آسایی خلق یزدان طلب
نبندی چو ظالم به خمِّ کمند
بباید دل از ملک و اقبال کند
چه رونق بماند در آن مرز و بوم
که بازو گشاید تبهکار شوم؟
مکن پرورش سفله را زینهار
درختی که خار است بارش، مکار
پذیرفتن از تو، ز ما گفتن است
دنی پروری، کشور آشفتن است
اگر رفعت پایه، داری هوس
به داد دل ناتوانان برس
به دیوان شاهنشه بی همال
ز بیداد ظالم پژولیده حال
بنالد که سلطان سزا می دهد
تو چون داد نَدْهی خدا می دهد
به ملک تو هر جا که بیداد رفت
بود از تو، چون از میان داد رفت
دل عاجزان برنتابد خراش
ز آه ضعیفان حذرناک باش
مترس از غریو هژبران جنگ
حذرکن ز افغان دلهای تنگ
مشو سخرهٔ دشمن دوست روی
که بیخت کند آن نکوهیده خوی
شبانی که نازد به چنگال گرگ
زبون است سودش، زبانش سترگ
نپیچی به لذّات نفس دژم
چه لذّت فزونتر ز عدل و کرم؟
رود مرد و ماند بجا نام نیک
خُنک آنکه جوید سرانجام نیک
✍🏻: #حزین_لاهیجی
*حاکمی که آیین ملکداری نخوانده بد نبود لااقل چند بیت شعر فارسی میخواند🙁.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعردیروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
الا ای جهاندار فرخنده خوی
دمی گوش بگشا به فرخنده گوی
نخستین نکو گیر راه سلوک
که خلقی گراید به دین ملوک
خردپروران را خریدار باش
تن تیرهٔ سفله گو خوار باش
بپرور تن عقل مشکل گشای
به دانش پژوهان باهوش و رای
به تدبیر سنجیدگان کار کن
نه مغز خرد سر گران بار کن
سبکسر نیاید به کار ای پسر
که طبل تهی، به ز بی مغز سر
چو دعوی گران را شماری نهی
کند از تو داننده، پهلو تهی
به جایی که باشد رواج خزف
چرا گوهر آید برون از صدف؟
به دعوی، میسّر بدی گر هنر
فلاطون شدی، لافیِ خیره سر
حذر زین دغل سیرتان دغا
وزین جو فروشان گندم نما
یکی پند سنجیدگان را بسنج
مده دل ز دنیا به شادی و رنج
رگ و ریشهٔ قسوت از دل بکن
که سنگ درشت است، نشتر شکن
به پیش دم ناصحان خاک باش
پذیرای حق از دل پاک باش
چو تنگی کند آستین عدم
نگردد یکی دست زآنها علم
تو را تا نبسته ست دست، آسمان
غنیمت شمر فرصت ای خرده دان
مجو راحت از برگ و ساز طرب
تن آسایی خلق یزدان طلب
نبندی چو ظالم به خمِّ کمند
بباید دل از ملک و اقبال کند
چه رونق بماند در آن مرز و بوم
که بازو گشاید تبهکار شوم؟
مکن پرورش سفله را زینهار
درختی که خار است بارش، مکار
پذیرفتن از تو، ز ما گفتن است
دنی پروری، کشور آشفتن است
اگر رفعت پایه، داری هوس
به داد دل ناتوانان برس
به دیوان شاهنشه بی همال
ز بیداد ظالم پژولیده حال
بنالد که سلطان سزا می دهد
تو چون داد نَدْهی خدا می دهد
به ملک تو هر جا که بیداد رفت
بود از تو، چون از میان داد رفت
دل عاجزان برنتابد خراش
ز آه ضعیفان حذرناک باش
مترس از غریو هژبران جنگ
حذرکن ز افغان دلهای تنگ
مشو سخرهٔ دشمن دوست روی
که بیخت کند آن نکوهیده خوی
شبانی که نازد به چنگال گرگ
زبون است سودش، زبانش سترگ
نپیچی به لذّات نفس دژم
چه لذّت فزونتر ز عدل و کرم؟
رود مرد و ماند بجا نام نیک
خُنک آنکه جوید سرانجام نیک
✍🏻: #حزین_لاهیجی
*حاکمی که آیین ملکداری نخوانده بد نبود لااقل چند بیت شعر فارسی میخواند🙁.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
✍🏻: #حافظ
خوشنویس: #بختیاری
🎼: #شجریان
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
✍🏻: #حافظ
خوشنویس: #بختیاری
🎼: #شجریان
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
نیست درمان مردمِ کج بحث را جز خامشی
ماهیِ لب بسته خون در دل کند، قلّاب را !
✍🏻: #صائب_تبریزی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
نیست درمان مردمِ کج بحث را جز خامشی
ماهیِ لب بسته خون در دل کند، قلّاب را !
✍🏻: #صائب_تبریزی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
هُمای گو مَفِکَن سایهٔ شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زَغَن باشد
✍🏻: #حافظ
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
هُمای گو مَفِکَن سایهٔ شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زَغَن باشد
✍🏻: #حافظ
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
یکی از چیزهایی که در اسطوره پیش میآید آن است که در تاریکترین لحظه، نور فرا میرسد.
اسطورهها به شما کمک میکنند که پیامها را بخوانید.
بهشت و جهنم و همهی خدایان در درون ما هستند. این دریافتِ بزرگ اوپانیشادهای هندی در قرن نهم قبل از میلاد است.
مرد جز از طریق زن وارد عرصهی زندگی نمیشود، لذا این زنان هستند که ما را به این دنیای تقابل دوگانه و رنج میآورند.
غیرقابل نامیدن، برتر از همهی نامها[است].
خدا نهایتاً متعالتر از هرچیزی به نام «خدا» است.
اسطورهشناسی نوعی تصعید انگارهی مادر است.
در حماسهها هنگامی که قهرمان به دنیا میآید، غالباً پدرش مرده، یا در جایی دیگر است، و قهرمان باید به جستجوی او برآید.
یافتن پدر درواقع پیداکردن منش و سرنوشت خویش است.
هندیها عقیده دارند منشاء زندگی و انرژی همهی چیزها زمین است.
در هندوستان و اغلب نقاط جهان، رمز رابطهی جنسی، رمزی مقدس است.
خصوصیت بارز مردمانی که گرایشهای امپریالیستی دارند آن است که سعی میکنند خدای محلی خود را به فرزند بزرگ کل کائنات تبدیل نمایند.
[هیچ یک از قدیسان زن نمیتوانست به مقام پاپی برسد.]
پاپ شدن درواقع مقام مهمی نیست. نوعی موقعیت حرفهای است. هیچ یک از پاپها هرگز نتوانستهاند مادر عیسی مسیح شوند.
کبوتر، در حال پرواز، تقریباً نماد جهانی روح، و در مسیحیت نماد روحالقدس است.
مرگ و رستاخیز خدایان در همهجا با ماه ارتباط دارد.
هیچکس تاریخ واقعی ولادت عیسی مسیح را نمیداند، اما گفته میشود که هنگام تحویل زمستان (شب یلدا) بوده. این زمان دقیقاً زمان ولادت خدای نور ایرانی، یعنی میترا، یا خورشید است.
نام هندیِ همهی هستی بودن، برهمن است که اسمی خنثی، و غیرمذکر و غیرمؤنث است.
میتوان گفت مادر، طبیعت خود را متولد میکند و پدر خصلت اجتماعی خود را.
لذا بازگشت به طبیعت قطعاً بار دیگر اصل مادر را مطرح خواهد کرد.
تروبادورها به روانشناسی عشق علاقهی فراوان داشتند. در غرب، آنها نخستین کسانی بودند که عشق را بدانگونه که ما امروز میشناسیم مورد توجه قرار دادند -یعنی عشق همچون رابطهای چهره به چهره.
آگاهی دوستداشتن همسایه به اندازهی خویش است - عشق معنوی است. فرقی نمیکند که همسایه چه کسی باشد.
تروبادورها دلدادگیرا به مثابه عالیترین تجربهی معنوی درک میکردند.
گفته میشود که هنر، تبدیل به احسنکردن چیزها است.
[در قرونوسطی چطور شد که زنان دست بالا را پیدا کردند؟]
چون اگر بخواهید با زنی عشقبازی کنید، او از آغاز نسبت به شما در موضع بهتری قرار دارد. اصطلاح فنی برای آنکه زنی خود را واگذار کند «مرسی» بود. زن «مرحمت» خود را واگذار میکند. دیگر به او بستگی دارد که اجازه دهد فقط سالی یکبار پشت گردنش بوسیده شود، یا خود را به طور کامل تسلیم نماید. این موضوع به ارزیابی او از منش طرف مقابل بستگی دارد.
یونگ میگفت - روح نمیتواند در صلح باشد، مگر آنکه دیگرِ خود را پیدا کند.
لوتر نیز بهعنوان یک تروبادور مسیحی بود. او در مورد کشیش بودن اندیشهی خاص خود را داشت، و این اندیشه، درواقع کلیسای قرونوسطا را از هم پاشاند. کلیسا دیگر هیچگاه کمر راست نکرد.[تروبادور با تحول در اندیشهٔ عشق نظام پیشین را تخریب میکند].
✍🏻 #جوزف_کمبل
📚: #قدرت_اسطوره
جشن پیروزی نور بر تاریکی پیشاپیش خجسته💐☘️
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
یکی از چیزهایی که در اسطوره پیش میآید آن است که در تاریکترین لحظه، نور فرا میرسد.
اسطورهها به شما کمک میکنند که پیامها را بخوانید.
بهشت و جهنم و همهی خدایان در درون ما هستند. این دریافتِ بزرگ اوپانیشادهای هندی در قرن نهم قبل از میلاد است.
مرد جز از طریق زن وارد عرصهی زندگی نمیشود، لذا این زنان هستند که ما را به این دنیای تقابل دوگانه و رنج میآورند.
غیرقابل نامیدن، برتر از همهی نامها[است].
خدا نهایتاً متعالتر از هرچیزی به نام «خدا» است.
اسطورهشناسی نوعی تصعید انگارهی مادر است.
در حماسهها هنگامی که قهرمان به دنیا میآید، غالباً پدرش مرده، یا در جایی دیگر است، و قهرمان باید به جستجوی او برآید.
یافتن پدر درواقع پیداکردن منش و سرنوشت خویش است.
هندیها عقیده دارند منشاء زندگی و انرژی همهی چیزها زمین است.
در هندوستان و اغلب نقاط جهان، رمز رابطهی جنسی، رمزی مقدس است.
خصوصیت بارز مردمانی که گرایشهای امپریالیستی دارند آن است که سعی میکنند خدای محلی خود را به فرزند بزرگ کل کائنات تبدیل نمایند.
[هیچ یک از قدیسان زن نمیتوانست به مقام پاپی برسد.]
پاپ شدن درواقع مقام مهمی نیست. نوعی موقعیت حرفهای است. هیچ یک از پاپها هرگز نتوانستهاند مادر عیسی مسیح شوند.
کبوتر، در حال پرواز، تقریباً نماد جهانی روح، و در مسیحیت نماد روحالقدس است.
مرگ و رستاخیز خدایان در همهجا با ماه ارتباط دارد.
هیچکس تاریخ واقعی ولادت عیسی مسیح را نمیداند، اما گفته میشود که هنگام تحویل زمستان (شب یلدا) بوده. این زمان دقیقاً زمان ولادت خدای نور ایرانی، یعنی میترا، یا خورشید است.
نام هندیِ همهی هستی بودن، برهمن است که اسمی خنثی، و غیرمذکر و غیرمؤنث است.
میتوان گفت مادر، طبیعت خود را متولد میکند و پدر خصلت اجتماعی خود را.
لذا بازگشت به طبیعت قطعاً بار دیگر اصل مادر را مطرح خواهد کرد.
تروبادورها به روانشناسی عشق علاقهی فراوان داشتند. در غرب، آنها نخستین کسانی بودند که عشق را بدانگونه که ما امروز میشناسیم مورد توجه قرار دادند -یعنی عشق همچون رابطهای چهره به چهره.
آگاهی دوستداشتن همسایه به اندازهی خویش است - عشق معنوی است. فرقی نمیکند که همسایه چه کسی باشد.
تروبادورها دلدادگیرا به مثابه عالیترین تجربهی معنوی درک میکردند.
گفته میشود که هنر، تبدیل به احسنکردن چیزها است.
[در قرونوسطی چطور شد که زنان دست بالا را پیدا کردند؟]
چون اگر بخواهید با زنی عشقبازی کنید، او از آغاز نسبت به شما در موضع بهتری قرار دارد. اصطلاح فنی برای آنکه زنی خود را واگذار کند «مرسی» بود. زن «مرحمت» خود را واگذار میکند. دیگر به او بستگی دارد که اجازه دهد فقط سالی یکبار پشت گردنش بوسیده شود، یا خود را به طور کامل تسلیم نماید. این موضوع به ارزیابی او از منش طرف مقابل بستگی دارد.
یونگ میگفت - روح نمیتواند در صلح باشد، مگر آنکه دیگرِ خود را پیدا کند.
لوتر نیز بهعنوان یک تروبادور مسیحی بود. او در مورد کشیش بودن اندیشهی خاص خود را داشت، و این اندیشه، درواقع کلیسای قرونوسطا را از هم پاشاند. کلیسا دیگر هیچگاه کمر راست نکرد.[تروبادور با تحول در اندیشهٔ عشق نظام پیشین را تخریب میکند].
✍🏻 #جوزف_کمبل
📚: #قدرت_اسطوره
جشن پیروزی نور بر تاریکی پیشاپیش خجسته💐☘️
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from Nahid parpinchi
🪷🪷🪷
پس از یلدا، سحرگاهت همایون
طلوع روشن راهت همایون
رسید اسب زمستان، یالش از برف
نخستین روز دی ماهت همایون...
صبح اولین روز زمستونیتون بخیر
پس از یلدا، سحرگاهت همایون
طلوع روشن راهت همایون
رسید اسب زمستان، یالش از برف
نخستین روز دی ماهت همایون...
صبح اولین روز زمستونیتون بخیر
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #خورخه_لوئیس_بورخس
برگردان از انگلیسی: پیرایه یغمایی
@sobhosher
☕️
✍🏻: #خورخه_لوئیس_بورخس
برگردان از انگلیسی: پیرایه یغمایی
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
من باز نخواهم گشت بدانگونه که رفتم…
من بیابان را نمیشناسم
اما بزرگ شدهام همچون حرف
دراین پرت افتاده
حرفی که گفته است حرفهای خود را
و من گذشتهام همچون زنی که نمیپذیرد توبهی همسرش را
و فقط نگه میدارد وزن رابطه را
آنگونه که من شنیدم
و دنبال کردم
و اوج گرفتم همچون یک کبوتر به سمت آسمان
به آسمان آوازم.
من بیابان را نمیشناسم
با اینکه چندبار بودهام دراین پرت افتاده.
در بیابان گفت به من آن که به چشم نمیآمد : بنویس
گفتم: که در سراب اما نوع دیگری از نوشتن هست
گفت او: بنویس که سراب سبز است
گفتم: من از غیب نمیدانم
که من هنوز یاد نگرفتهام آن زبان را
می گوید به من: بنویس آنچه را یاد گرفتهای
بیاموز که در کجا هستی
چگونه به این جا آمدهای و چه خواهی بود فردا؟
بگو نامت را به من و بنویس:
که تو آموختهای من که هستم واز تو میخواهم که:
همچون ابری باشی برون از کهشکان
و من نوشتم: آن که مینویسد تاریخاش را با ارثیهی زبان زمین
دارد همهی معنا ها را به یکجا!
من بیابان را نمیشناسم
آما آن را ترک کردهام: بدرود
بدرود تو ای ریشهی من، ای آواز شرقی من
تو ای نیای من، ای بیش از یک شمشیر: بدرود
ای مادر نشستهی من در زیر درخت خرما: بدرود
ای شعر”معلق” که ستارههای ما را نگه میداری: بدرود
ای مردمی که همچون یک مسافر از یادهای من عبور میکنید: بدورد
من خود درمیان دوشعرم:
یک شعر که نوشته میشود
و آن شعر که شاعرش از عشق میمیرد.
آیا من منم ؟
آیا من آنجایم یا اینجا
یا درهمهی آنها، تو ای منِ من؟
من توام.
یک تقسیم شده، نه یک تبعیدی
برای تو من تبعیدی نیستم
برای تو من منم، نه یک تبعیدی
برای دریا و بیابان من آواز مسافرم
از این مسافر به آن مسافر:
من باز نخواهم گشت بدانگونه که رفتم
من باز نخواهم گشت_حتی برای گاهی!
✍🏻: ##محمود_درویش
برگردان: شهریار دادور
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
من باز نخواهم گشت بدانگونه که رفتم…
من بیابان را نمیشناسم
اما بزرگ شدهام همچون حرف
دراین پرت افتاده
حرفی که گفته است حرفهای خود را
و من گذشتهام همچون زنی که نمیپذیرد توبهی همسرش را
و فقط نگه میدارد وزن رابطه را
آنگونه که من شنیدم
و دنبال کردم
و اوج گرفتم همچون یک کبوتر به سمت آسمان
به آسمان آوازم.
من بیابان را نمیشناسم
با اینکه چندبار بودهام دراین پرت افتاده.
در بیابان گفت به من آن که به چشم نمیآمد : بنویس
گفتم: که در سراب اما نوع دیگری از نوشتن هست
گفت او: بنویس که سراب سبز است
گفتم: من از غیب نمیدانم
که من هنوز یاد نگرفتهام آن زبان را
می گوید به من: بنویس آنچه را یاد گرفتهای
بیاموز که در کجا هستی
چگونه به این جا آمدهای و چه خواهی بود فردا؟
بگو نامت را به من و بنویس:
که تو آموختهای من که هستم واز تو میخواهم که:
همچون ابری باشی برون از کهشکان
و من نوشتم: آن که مینویسد تاریخاش را با ارثیهی زبان زمین
دارد همهی معنا ها را به یکجا!
من بیابان را نمیشناسم
آما آن را ترک کردهام: بدرود
بدرود تو ای ریشهی من، ای آواز شرقی من
تو ای نیای من، ای بیش از یک شمشیر: بدرود
ای مادر نشستهی من در زیر درخت خرما: بدرود
ای شعر”معلق” که ستارههای ما را نگه میداری: بدرود
ای مردمی که همچون یک مسافر از یادهای من عبور میکنید: بدورد
من خود درمیان دوشعرم:
یک شعر که نوشته میشود
و آن شعر که شاعرش از عشق میمیرد.
آیا من منم ؟
آیا من آنجایم یا اینجا
یا درهمهی آنها، تو ای منِ من؟
من توام.
یک تقسیم شده، نه یک تبعیدی
برای تو من تبعیدی نیستم
برای تو من منم، نه یک تبعیدی
برای دریا و بیابان من آواز مسافرم
از این مسافر به آن مسافر:
من باز نخواهم گشت بدانگونه که رفتم
من باز نخواهم گشت_حتی برای گاهی!
✍🏻: ##محمود_درویش
برگردان: شهریار دادور
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_سیسد_چهل_هفتم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_سیسد_چهل_هفتم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چهار چیز مر آزاده را زغم بخرد:
تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد
هر آن که ایزدش این هر چهار روزی کرد
سزد که شاد زید جاودان و غم نخورد
✍🏻: #رودکی مشهور به #استاد_شاعران فراخور گرامی زادروزش (٤ دى ٢٤٤)💐
نخستین شاعر مشهور پارسیسرای حوزه تمدن ایرانی در دورهٔ سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری و استاد شاعران این قرن در ایران است
🔺#شعر
در اشعار رودکی با باور به ناپایداری و بیوفایی جهان، اندیشه غنیمتشمردن فرصت، شادی و شادنوشی روبهرو میشویم
سبک شعری رودکی، سبک غالب آن روزگار یعنی سبک خراسانی است. ویژگیهای سبک خراسانی در شعر رودکی نمود کامل و جامعی دارد و به همین دلیل میتوان او را نماینده تام و تمام این سبک از شعر فارسی دانست.
اگر چه سرودههای وی در دایره ادبیات غنایی و گاهی تعلیمی جای میگیرد،
اما اندکی تأمل در شعر او نشان میدهد که وی از داستانها و موضوعات حماسی، به خوبی آگاهی داشته و با استادی و مهارت تمام توانستهاست این مسئله را در شعر خود بازتاب دهد.
جدا از این، شعر رودکی نشان دهنده فضا و حال و هوای حماسی است که بر جامعه آن روزگار سایه افکنده بود.
رودکی اغلب در توصیفات غنایی از عنصر حماسه بهره برده و بدین وسیله به شعر خود صلابت و فخامت ویژهای بخشیدهاست.
یکی از مهارتهای او کاربرد صور خیال، از جمله تشبیه و استعاره در اشعار است، تصاویری که رودکی در اشعارش به کار برده،
بر عکس شعرای دیگر سبک خراسانی، متحرک و جاندار است.
در میان تصویرهای گوناگون، تشبیه مهمترین نوع تصاویری است که رودکی بدان علاقه نشان داد.
با بررسیهایی که از سرودهایش به عمل آمده،
اکثر تشبیهات او از نوع حسی به حسی و عقلی به حسیاند که در انواع مختلف آن، از جمله: تشبیه مضمر، تفضیل و… بهکار رفتهاست.
مفاخره یا خودستایی از مضامین رایج در شعر فارسی است.
رودکی سمرقندی نیز از این موضوع بهره بردهاست.
او گاه به شعر خود میبالد و گاه به امور دیگری که در این مقاله تحت عنوان مفاخرات غیر شعری بررسی شدهاست.
🔻#شاعرى
رودکی در بسیاری از موارد از اولینها در ادبیات پارسی است.
او آثار بسیاری را آفرید که متأسفانه جز پارهای از آنها به دستمان نرسیدهاست.
شمس قیس رازی
رودکی را آفریننده ٔرباعی دانسته است
در تذکرهها آمده رودکی چنگ نواز بودهاست
میگویند توان و چیرگی رودکی در شعر و موسیقی به اندازهای بودهاست که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی چنان تأثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر
«بوی جوی مولیان» بدون کفش،
هرات را به مقصدبخارا ترک کرد
این داستان که در کتاب چهار مقاله ازنظامی عروضی آمدهاست بر این قرار است که
امیرنصر سامانی (یا امیری دیگر) از بخارا به هرات میرود و دلبستهٔ هوای هرات میگردد
بازگشت به بخارا را چنان فصل به فصل عقب میاندازد که مدت چهارسال او و ملازمانش در هرات میمانند.
لشکریانش که دلتنگ بخارا شده بودند به رودکی که در آن زمان نزد امیرمحتشم و مقبول القول بود روی آورده و به او گفتند اگر هنری بورزد و شاه را به بازگشت به بخارا ترغیب کند پنجاه هزار درم به او پاداش میدهند
رودکی نیز میدانست در این هوای لطیف نثر کارگر نیست و باید چیزی بسراید و بنوازد که از هوای هرات لطیف تر بنماید. از این رو قصیده ای میسراید و هنگامی که امیر سامانی صبوحی کرده بود،
چنگ نواخته و آن تصنیف را با آواز میخواند؛
و امیر چنان تحت تأثیر قرار میگیرد که بدون آنکه کفش را در پایش کند سوار بر اسب میشود و مستقیم به سوی بخارا میتازد؛
و نقل است که کفشهایش را تا دو فرسنگ دنبال او میبردند؛
و رودکی پنجاه هزار درم از لشکریان میگیرد.
━•··•✦❁💟❁✦•··•—
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چهار چیز مر آزاده را زغم بخرد:
تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد
هر آن که ایزدش این هر چهار روزی کرد
سزد که شاد زید جاودان و غم نخورد
✍🏻: #رودکی مشهور به #استاد_شاعران فراخور گرامی زادروزش (٤ دى ٢٤٤)💐
نخستین شاعر مشهور پارسیسرای حوزه تمدن ایرانی در دورهٔ سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری و استاد شاعران این قرن در ایران است
🔺#شعر
در اشعار رودکی با باور به ناپایداری و بیوفایی جهان، اندیشه غنیمتشمردن فرصت، شادی و شادنوشی روبهرو میشویم
سبک شعری رودکی، سبک غالب آن روزگار یعنی سبک خراسانی است. ویژگیهای سبک خراسانی در شعر رودکی نمود کامل و جامعی دارد و به همین دلیل میتوان او را نماینده تام و تمام این سبک از شعر فارسی دانست.
اگر چه سرودههای وی در دایره ادبیات غنایی و گاهی تعلیمی جای میگیرد،
اما اندکی تأمل در شعر او نشان میدهد که وی از داستانها و موضوعات حماسی، به خوبی آگاهی داشته و با استادی و مهارت تمام توانستهاست این مسئله را در شعر خود بازتاب دهد.
جدا از این، شعر رودکی نشان دهنده فضا و حال و هوای حماسی است که بر جامعه آن روزگار سایه افکنده بود.
رودکی اغلب در توصیفات غنایی از عنصر حماسه بهره برده و بدین وسیله به شعر خود صلابت و فخامت ویژهای بخشیدهاست.
یکی از مهارتهای او کاربرد صور خیال، از جمله تشبیه و استعاره در اشعار است، تصاویری که رودکی در اشعارش به کار برده،
بر عکس شعرای دیگر سبک خراسانی، متحرک و جاندار است.
در میان تصویرهای گوناگون، تشبیه مهمترین نوع تصاویری است که رودکی بدان علاقه نشان داد.
با بررسیهایی که از سرودهایش به عمل آمده،
اکثر تشبیهات او از نوع حسی به حسی و عقلی به حسیاند که در انواع مختلف آن، از جمله: تشبیه مضمر، تفضیل و… بهکار رفتهاست.
مفاخره یا خودستایی از مضامین رایج در شعر فارسی است.
رودکی سمرقندی نیز از این موضوع بهره بردهاست.
او گاه به شعر خود میبالد و گاه به امور دیگری که در این مقاله تحت عنوان مفاخرات غیر شعری بررسی شدهاست.
🔻#شاعرى
رودکی در بسیاری از موارد از اولینها در ادبیات پارسی است.
او آثار بسیاری را آفرید که متأسفانه جز پارهای از آنها به دستمان نرسیدهاست.
شمس قیس رازی
رودکی را آفریننده ٔرباعی دانسته است
در تذکرهها آمده رودکی چنگ نواز بودهاست
میگویند توان و چیرگی رودکی در شعر و موسیقی به اندازهای بودهاست که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی چنان تأثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر
«بوی جوی مولیان» بدون کفش،
هرات را به مقصدبخارا ترک کرد
این داستان که در کتاب چهار مقاله ازنظامی عروضی آمدهاست بر این قرار است که
امیرنصر سامانی (یا امیری دیگر) از بخارا به هرات میرود و دلبستهٔ هوای هرات میگردد
بازگشت به بخارا را چنان فصل به فصل عقب میاندازد که مدت چهارسال او و ملازمانش در هرات میمانند.
لشکریانش که دلتنگ بخارا شده بودند به رودکی که در آن زمان نزد امیرمحتشم و مقبول القول بود روی آورده و به او گفتند اگر هنری بورزد و شاه را به بازگشت به بخارا ترغیب کند پنجاه هزار درم به او پاداش میدهند
رودکی نیز میدانست در این هوای لطیف نثر کارگر نیست و باید چیزی بسراید و بنوازد که از هوای هرات لطیف تر بنماید. از این رو قصیده ای میسراید و هنگامی که امیر سامانی صبوحی کرده بود،
چنگ نواخته و آن تصنیف را با آواز میخواند؛
و امیر چنان تحت تأثیر قرار میگیرد که بدون آنکه کفش را در پایش کند سوار بر اسب میشود و مستقیم به سوی بخارا میتازد؛
و نقل است که کفشهایش را تا دو فرسنگ دنبال او میبردند؛
و رودکی پنجاه هزار درم از لشکریان میگیرد.
━•··•✦❁💟❁✦•··•—
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅#کلیک
واژۀ انگلیسیِ click (کلیک) در اصطلاحِ کامپیوتر برای همهمان آشناست. معمولاً با انگشتِ اشاره کلیک میکنید.
خوب است بدانید واژۀ کِلیک در متونِ کهنِ فارسی به معنیِ انگشتِ کوچکِ دست آمدهاست.
تشابهِ آوایی و معناییِ این واژۀ فارسیِ قدیمی و آن واژۀ انگلیسیِ امروزی جالب است، گرچه ریشهشان ربطی به هم ندارد.
کلیک ؛k.(اِ) (قد .) انگشت كوچك؛ خنصر؛ انگشت كليك ى ابهام هم بر اين قياس برابر نافتند (بهاءالدين خطيبى ٢/٣٢)
📚: فرهنگِ بزرگِ سخن.
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅#کلیک
واژۀ انگلیسیِ click (کلیک) در اصطلاحِ کامپیوتر برای همهمان آشناست. معمولاً با انگشتِ اشاره کلیک میکنید.
خوب است بدانید واژۀ کِلیک در متونِ کهنِ فارسی به معنیِ انگشتِ کوچکِ دست آمدهاست.
تشابهِ آوایی و معناییِ این واژۀ فارسیِ قدیمی و آن واژۀ انگلیسیِ امروزی جالب است، گرچه ریشهشان ربطی به هم ندارد.
کلیک ؛k.(اِ) (قد .) انگشت كوچك؛ خنصر؛ انگشت كليك ى ابهام هم بر اين قياس برابر نافتند (بهاءالدين خطيبى ٢/٣٢)
📚: فرهنگِ بزرگِ سخن.
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
دل شاه گشت از فرامرز شاد
همی کرد با او بسی پند یاد
بدو گفت پروردهٔ پیلتن
سرافراز باشد بهر انجمن
تو فرزند بیداردل رستمی
ز دستان سامی و از نیرمی
کنون سربسر هندوان مر تراست
ز قنوج تا سیستان مر تراست
گر ایدونک با تو نجویند جنگ
برایشان مکن کار تاریک و تنگ
به هر جایگه یار درویش باش
همه راد با مردم خویش باش
ببین نیک تا دوستدار تو کیست
خردمند و اندهگسار تو کیست
به خوبی بیارای و فردا مگوی
که کژی پشیمانی آرد بروی
ترا دادم این پادشاهی بدار
به هر جای خیره مکن کارزار
✍🏻: #فردوسی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
دل شاه گشت از فرامرز شاد
همی کرد با او بسی پند یاد
بدو گفت پروردهٔ پیلتن
سرافراز باشد بهر انجمن
تو فرزند بیداردل رستمی
ز دستان سامی و از نیرمی
کنون سربسر هندوان مر تراست
ز قنوج تا سیستان مر تراست
گر ایدونک با تو نجویند جنگ
برایشان مکن کار تاریک و تنگ
به هر جایگه یار درویش باش
همه راد با مردم خویش باش
ببین نیک تا دوستدار تو کیست
خردمند و اندهگسار تو کیست
به خوبی بیارای و فردا مگوی
که کژی پشیمانی آرد بروی
ترا دادم این پادشاهی بدار
به هر جای خیره مکن کارزار
✍🏻: #فردوسی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_سیسد_چهل_هشتم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_سیسد_چهل_هشتم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎