━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#یک_برگ_کتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
طرفهای ظهر بود که از تو کامیونِ یونجه پرتم کردن بیرون.
شب قبلش دوروبَرِ کامیونه ول گشته بودم و به محضِ این که خزیدم زیر برزنتش، خوابم بُرد. بعدِ سه هفته تو تیاجوآنا خیلی خواب لازم بودم و کماکان هم داشتم به خوابم میرسیدم که یه طرف برزنته رو -برا خاطرِ خنک شدنِ موتور- زدن کنار. یهو دیده بودن یه پایی از زیرش زده بیرون، پرتم کردن پایین. ولی یه سیگار بهم دادن؛ من هم دیگه زدم به جاده تا یه چیزی برا خوردن پیدا کنم.
📚: پستچی همیشه دو بار زنگ میزند
✍🏻: #جیمز_ام_کین
ترجمه : بهرنگ رجبی
مانند برخی هنرمندان که به شکل غریزی کار میکردند، اما گذر زمان نشان داد که جزو بهترینها بودهاند، جیمز ام کین هم کار خودش را میکرد.
نفسگیر، تکاندهنده و تاثیرگذار، تنها کلماتی هستند که میتوانند حس و حال این کتاب را توصیف کنند. «جیمز ام کین» با نوشتن کتاب «پستچی همیشه دو بار زنگ میزند» توانسته تمام کلیشههای قدیمی ادبیات جنایی و پلیسی را متحول کند. او آنقدر در دنیای ادبیات تاثیر گذاشته که خیلی از منتقدان و صاحبنظران معتقد بودند که هر کس میخواهد داستاننویسی یاد بگیرد، باید رمانهای جیمز کین را بخواند اما خودش داستاننویسان دیگر را نمیخواند:
میگفت: «خودتان داستان نویس باشید، خواندن کتاب یک نفر دیگر برایتان مثل شکنجه است، در ذهنتان مدام همه چیز را به جای او دوباره مینویسید.
نمیتوانید صرفا به عنوان یک خواننده کتاب را بخوانید.»
📎 فایل pdf و صوتی کتاب را در صبح و شعر ببینید💐👇🏻👇🏻👇🏻
━··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ، پیروز و فرخ روز
#زامیاد_ایزد 🌺🍃
چون روز زامیاد نیاری ز می تو یاد
زیرا كه خوشتر آید می روز زامیاد
#مسعود سعدسلمان
زامیاد: زمین ، سرچشمهٔ زندگی
گل #اسپرغم #نماد #زامیاد_ایزد است.
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#یک_برگ_کتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
طرفهای ظهر بود که از تو کامیونِ یونجه پرتم کردن بیرون.
شب قبلش دوروبَرِ کامیونه ول گشته بودم و به محضِ این که خزیدم زیر برزنتش، خوابم بُرد. بعدِ سه هفته تو تیاجوآنا خیلی خواب لازم بودم و کماکان هم داشتم به خوابم میرسیدم که یه طرف برزنته رو -برا خاطرِ خنک شدنِ موتور- زدن کنار. یهو دیده بودن یه پایی از زیرش زده بیرون، پرتم کردن پایین. ولی یه سیگار بهم دادن؛ من هم دیگه زدم به جاده تا یه چیزی برا خوردن پیدا کنم.
📚: پستچی همیشه دو بار زنگ میزند
✍🏻: #جیمز_ام_کین
ترجمه : بهرنگ رجبی
مانند برخی هنرمندان که به شکل غریزی کار میکردند، اما گذر زمان نشان داد که جزو بهترینها بودهاند، جیمز ام کین هم کار خودش را میکرد.
نفسگیر، تکاندهنده و تاثیرگذار، تنها کلماتی هستند که میتوانند حس و حال این کتاب را توصیف کنند. «جیمز ام کین» با نوشتن کتاب «پستچی همیشه دو بار زنگ میزند» توانسته تمام کلیشههای قدیمی ادبیات جنایی و پلیسی را متحول کند. او آنقدر در دنیای ادبیات تاثیر گذاشته که خیلی از منتقدان و صاحبنظران معتقد بودند که هر کس میخواهد داستاننویسی یاد بگیرد، باید رمانهای جیمز کین را بخواند اما خودش داستاننویسان دیگر را نمیخواند:
میگفت: «خودتان داستان نویس باشید، خواندن کتاب یک نفر دیگر برایتان مثل شکنجه است، در ذهنتان مدام همه چیز را به جای او دوباره مینویسید.
نمیتوانید صرفا به عنوان یک خواننده کتاب را بخوانید.»
📎 فایل pdf و صوتی کتاب را در صبح و شعر ببینید💐👇🏻👇🏻👇🏻
━··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ، پیروز و فرخ روز
#زامیاد_ایزد 🌺🍃
چون روز زامیاد نیاری ز می تو یاد
زیرا كه خوشتر آید می روز زامیاد
#مسعود سعدسلمان
زامیاد: زمین ، سرچشمهٔ زندگی
گل #اسپرغم #نماد #زامیاد_ایزد است.
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
پستچی_همیشه_دوبار_زنگ_میزند_جیمز_کین.pdf
1.8 MB
📚:پستچی همیشه دوبار زنگ میزند
✍🏻 #جیمز_ام_کین
«آلبر کامو» یکی از کسانی است که گفته، سبک و مضامین این کتاب، بر نوشتن رمان «بیگانه» تاثیر زیادی داشته است.
@sobhosher
✍🏻 #جیمز_ام_کین
«آلبر کامو» یکی از کسانی است که گفته، سبک و مضامین این کتاب، بر نوشتن رمان «بیگانه» تاثیر زیادی داشته است.
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_هشتاد_هشت
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_هشتاد_هشت
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
در این دیار
در این هوا
جایی که این درختان میروید
با وقار و پویا
شعلهای سرکش
بر پوستههای حصار ظلمت میگذرد.
جایی که هوای خوش روان است
و درختان نازک میروید،
در این دیار، اکنون
نفرت در زخمهای گندیده چرک میدواند
عفونت در هوای سیّال جاری است
خشم در شب آرام فریاد میکند
و ظلمت با اشکهای ما فرو میبارد.
✍🏻: #دنیس_بروتوس / شاعر معاصر آفریقای جنوبی
ترجمه از : علی عبدالهی و
کیوان بنی یعقوب
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
درود و ادب ، به روز، پیروز و فرخ روز #مانتره_سپند_ایزد ؛
سخن اندیشه برانگیز فزونیبخش زیباییها💐🙏🏻
گل کرکم(#زعفران،معرب زَرپَران فارسی) #تماد #مانتره_سپند است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
در این دیار
در این هوا
جایی که این درختان میروید
با وقار و پویا
شعلهای سرکش
بر پوستههای حصار ظلمت میگذرد.
جایی که هوای خوش روان است
و درختان نازک میروید،
در این دیار، اکنون
نفرت در زخمهای گندیده چرک میدواند
عفونت در هوای سیّال جاری است
خشم در شب آرام فریاد میکند
و ظلمت با اشکهای ما فرو میبارد.
✍🏻: #دنیس_بروتوس / شاعر معاصر آفریقای جنوبی
ترجمه از : علی عبدالهی و
کیوان بنی یعقوب
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
درود و ادب ، به روز، پیروز و فرخ روز #مانتره_سپند_ایزد ؛
سخن اندیشه برانگیز فزونیبخش زیباییها💐🙏🏻
گل کرکم(#زعفران،معرب زَرپَران فارسی) #تماد #مانتره_سپند است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
😉#پنجشنبه ها و #طنازى_ادبى
🔹در سالهای اول تدریس استاد فروزانفر در دانشگاه از قرآن مجید بحث به میان آمد.
یکی با گستاخی سؤال کرد :
آیا از موسیقی هم در قرآن چیزی هست؟
از آنجا که این سوال او مطابق ادب و نزاکت ادا نشد،
فروزانفر بلافاصله جواب داد: بله «إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ» و در این حال به جانب دانشجو اشاره کرد و با این جواب فوری، دانشجوی گستاخ و ایراد گیر به جای خود نشست.
✍🏻: #توفیق_سبحانی
@sobhosher
🔹در سالهای اول تدریس استاد فروزانفر در دانشگاه از قرآن مجید بحث به میان آمد.
یکی با گستاخی سؤال کرد :
آیا از موسیقی هم در قرآن چیزی هست؟
از آنجا که این سوال او مطابق ادب و نزاکت ادا نشد،
فروزانفر بلافاصله جواب داد: بله «إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ» و در این حال به جانب دانشجو اشاره کرد و با این جواب فوری، دانشجوی گستاخ و ایراد گیر به جای خود نشست.
✍🏻: #توفیق_سبحانی
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دکلمه_ها 🎼🎶🎵🍃🌾
#دلتنگیها ۱
از دوردست عمر،
تا سرزمین میلادم،
صدها هزار فرسخ بود.
با اسبهای خسته که راه دراز را
طوفان ضربههای سم آرند ارمغان،
با بوی خیس یال،
و طبل بی قرار نفسها،
پرواز تازیانهی خود را فراز راه
افراشتم.
انبوه لال فاصلهها را
ـ این خیل خیرگیها را ـ زیر پای خویش،
انباشتم.
دیدم که شوق آمدن من،
یکباره ازدحام عظیم سکوت شد
دیدم تولدم به دیارش غریب بود
و سایهای که سوخته ز آوارگی، هنوز
در آفتابها،
دنبال لانهی تن
میگردد.
تنهایی زمین من، آنجا
با صد شکاف بیهده، رویای سیل را
خندیده است
پیشانی شکستهی باروها،
راز جهان برهنگی را به چشم دهر،
باریده است
اوج منارهها،
کز هول تند صاعقه سر باختند،
در بیزبانیاش ـ همه سرشار سنگ ـ
خاموش مانده، وسعت شنهای دور را
اندیشه میکند:
شاید گریز سایهی بالی؟
شاید طنین بانگ اذانی!...
آن برجهای کهنه، که ماندند
بیبغبغوی گرم کبوترها،
پرهای سرد و ریخته را دیریست
با بادهای تنها، بیدار میکنند
و ریگزارها ـ که نشانی ز رود و دشت ـ
گویی درختها و صداها را،
تکرار میکنند
انصاف ماهتاب،
در خواب جانورها،
و خاربوتهها،
شبهای شب تقدس میریزد
و از بلندِ ریخته بر خاک،
ـ از یادگار قلعهی مفقود ـ
سودای اوج و همهمه میخیزد
و بامها به ریزش هر باران
غربال میشوند
ـ با خاکهایشان که زمان گرسنه را،
در آفتابهاش به زنجیر دیدهاند –
اندامهای نور، به سودای سایهها
پامال میشوند
ـ با فوجشان که ظلمت تسلیم را
بیگاه در خشونت تقدیر دیدهاند ـ
ـ ای یادگارهای ویران!
(ترکیبی از غلاف تهی از مار)
آن مار، آن خزندهی معصوم
من بود کز میان شما بگریخت
و جلد گوهرین سر ویرانهها نهاد
تا روزگار ـ این بسیار ـ
بگذشت...
من از هراس عریانی،
بر خویش جامه کردم نامم را.
اینک کدام نام مرا خوانده است؟
ای یادها، فراوانیها!
اینک کدام نیش؟
آه... ای من! ای برادر پنهانم!
زخم گران من را بنواز!
من بازگشت، بیتو نتوانم
در پیش چشم خستهی من، باز شد ـ
بار دگر ادامهی مأنوس جادهها،
طوفان ضربههای سم و بوی خیس یال،
ابعاد خیره، فاصلههای عبوس و لال
من با تولدم،
در دوردست عمر،
تبعید میشوم
همراه بیگناهیهایم،
در آن سوی زمانه ( که دور از من،
با سرنوشتهای موعود جلوه داشت)،
جاوید میشوم.
✍🏻🎤: #یداله_رویایی جاودانه نام و یاد شاعر شعر حجم🖤🍀
@sobhosher
#دلتنگیها ۱
از دوردست عمر،
تا سرزمین میلادم،
صدها هزار فرسخ بود.
با اسبهای خسته که راه دراز را
طوفان ضربههای سم آرند ارمغان،
با بوی خیس یال،
و طبل بی قرار نفسها،
پرواز تازیانهی خود را فراز راه
افراشتم.
انبوه لال فاصلهها را
ـ این خیل خیرگیها را ـ زیر پای خویش،
انباشتم.
دیدم که شوق آمدن من،
یکباره ازدحام عظیم سکوت شد
دیدم تولدم به دیارش غریب بود
و سایهای که سوخته ز آوارگی، هنوز
در آفتابها،
دنبال لانهی تن
میگردد.
تنهایی زمین من، آنجا
با صد شکاف بیهده، رویای سیل را
خندیده است
پیشانی شکستهی باروها،
راز جهان برهنگی را به چشم دهر،
باریده است
اوج منارهها،
کز هول تند صاعقه سر باختند،
در بیزبانیاش ـ همه سرشار سنگ ـ
خاموش مانده، وسعت شنهای دور را
اندیشه میکند:
شاید گریز سایهی بالی؟
شاید طنین بانگ اذانی!...
آن برجهای کهنه، که ماندند
بیبغبغوی گرم کبوترها،
پرهای سرد و ریخته را دیریست
با بادهای تنها، بیدار میکنند
و ریگزارها ـ که نشانی ز رود و دشت ـ
گویی درختها و صداها را،
تکرار میکنند
انصاف ماهتاب،
در خواب جانورها،
و خاربوتهها،
شبهای شب تقدس میریزد
و از بلندِ ریخته بر خاک،
ـ از یادگار قلعهی مفقود ـ
سودای اوج و همهمه میخیزد
و بامها به ریزش هر باران
غربال میشوند
ـ با خاکهایشان که زمان گرسنه را،
در آفتابهاش به زنجیر دیدهاند –
اندامهای نور، به سودای سایهها
پامال میشوند
ـ با فوجشان که ظلمت تسلیم را
بیگاه در خشونت تقدیر دیدهاند ـ
ـ ای یادگارهای ویران!
(ترکیبی از غلاف تهی از مار)
آن مار، آن خزندهی معصوم
من بود کز میان شما بگریخت
و جلد گوهرین سر ویرانهها نهاد
تا روزگار ـ این بسیار ـ
بگذشت...
من از هراس عریانی،
بر خویش جامه کردم نامم را.
اینک کدام نام مرا خوانده است؟
ای یادها، فراوانیها!
اینک کدام نیش؟
آه... ای من! ای برادر پنهانم!
زخم گران من را بنواز!
من بازگشت، بیتو نتوانم
در پیش چشم خستهی من، باز شد ـ
بار دگر ادامهی مأنوس جادهها،
طوفان ضربههای سم و بوی خیس یال،
ابعاد خیره، فاصلههای عبوس و لال
من با تولدم،
در دوردست عمر،
تبعید میشوم
همراه بیگناهیهایم،
در آن سوی زمانه ( که دور از من،
با سرنوشتهای موعود جلوه داشت)،
جاوید میشوم.
✍🏻🎤: #یداله_رویایی جاودانه نام و یاد شاعر شعر حجم🖤🍀
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
━•··•✦❁☀️❁✦•··•━
🌞 #طلوع در #شاهنامه
🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
بیاراست خیمه چو باغ بهار
بهشتست گفتی به رنگ و نگار
چو بر گنبد چرخ رفت آفتاب
دل طوس و گودرز شد پر شتاب
#فردوسی
🎤: #مریم_رضوی
🎼: #بداهه_نوازی تار: #حمیدآقائی
@hamidaghaei
🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
@sobhosher
🌞 #طلوع در #شاهنامه
🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
بیاراست خیمه چو باغ بهار
بهشتست گفتی به رنگ و نگار
چو بر گنبد چرخ رفت آفتاب
دل طوس و گودرز شد پر شتاب
#فردوسی
🎤: #مریم_رضوی
🎼: #بداهه_نوازی تار: #حمیدآقائی
@hamidaghaei
🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
گرت سر بکارست بپسیچ کار
در گنج بگشای و بربند بار
تو گر چاشت را دست یازی به جام
و گر نه خورند ای پسر بر تو شام
نباید ز گیتی ترا یار کس
بیآزاری و راستی یار بس
نگه کرد پس ایرج نامور
برآن مهربان پاک فرخ پدر
چنین داد پاسخ که ای شهریار
نگه کن بدین گردش روزگار
که چون باد بر ما همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
همی پژمراند رخ ارغوان
کند تیره دیدار روشنروان
به آغاز گنج است و فرجام رنج
پس از رنج رفتن ز جای سپنچ
چو بستر ز خاکست و بالین ز خشت
درختی چرا باید امروز کشت!
که هر چند چرخ از برش بگذرد
تنش خون خورد بار #کین آورد؟
خداوند شمشیر و گاه و نگین
چو ما دید بسیار و بیند زمین
از آن تاجور نامداران پیش
ندیدند کین اندر آیین خویش
چو دستور باشد مرا شهریار
به بد نگذرانم بد روزگار
✍🏻: #فردوسی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ،فرخنده روز #اورمزد
در پناه خداوند آرام و شاد باشيد🙏🏻
اورمزدست ای يار مِی گسار/
برخيز و تازگی کن و آن جام باده آر
ای اورمزد روی بده روز اورمزد/
آن مِی که شادمان کُندم اورمزدوار
گياه #مورت #نماد #اورمزد_امشاسپند است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
گرت سر بکارست بپسیچ کار
در گنج بگشای و بربند بار
تو گر چاشت را دست یازی به جام
و گر نه خورند ای پسر بر تو شام
نباید ز گیتی ترا یار کس
بیآزاری و راستی یار بس
نگه کرد پس ایرج نامور
برآن مهربان پاک فرخ پدر
چنین داد پاسخ که ای شهریار
نگه کن بدین گردش روزگار
که چون باد بر ما همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
همی پژمراند رخ ارغوان
کند تیره دیدار روشنروان
به آغاز گنج است و فرجام رنج
پس از رنج رفتن ز جای سپنچ
چو بستر ز خاکست و بالین ز خشت
درختی چرا باید امروز کشت!
که هر چند چرخ از برش بگذرد
تنش خون خورد بار #کین آورد؟
خداوند شمشیر و گاه و نگین
چو ما دید بسیار و بیند زمین
از آن تاجور نامداران پیش
ندیدند کین اندر آیین خویش
چو دستور باشد مرا شهریار
به بد نگذرانم بد روزگار
✍🏻: #فردوسی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ،فرخنده روز #اورمزد
در پناه خداوند آرام و شاد باشيد🙏🏻
اورمزدست ای يار مِی گسار/
برخيز و تازگی کن و آن جام باده آر
ای اورمزد روی بده روز اورمزد/
آن مِی که شادمان کُندم اورمزدوار
گياه #مورت #نماد #اورمزد_امشاسپند است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
صبحت بعـشـق ای غزل عاشقانهام
ای واژههای یاد تو عطر ترانهام
پیچیده است خاطرهات در هوای من
صبحت بعشق ای نفسم را بهانهام
#مجتبے_خوش_زبان
درود صبحتون زیبا
@sobhosher
ای واژههای یاد تو عطر ترانهام
پیچیده است خاطرهات در هوای من
صبحت بعشق ای نفسم را بهانهام
#مجتبے_خوش_زبان
درود صبحتون زیبا
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد
نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها
که وصال هم بلای شب انتظار دارد
تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی
که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد
نه به خود گرفته خسرو پی آهوانِ ارمن
که کمند زلف شیرین هوس شکار دارد
مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار #مو کن
که هنوز وصله دل دو سه بخیه کار دارد
دل چون شکسته سازم ز گذشتههای شیرین
چه ترانههای محزون که به یادگار دارد
غم روزگار گو رو پی کار خود که ما را
غم یار بیخیال غم روزگار دارد
گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست
چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد
دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن
نه همه تنور سوز دل شهریار دارد
✍🏻: #شهریار فراخور گرامی روز شعر وادب فارسی💐
شاعر دیگر از زیبایی زلف،گیسو و موی دخترکانم نگو،
داغ مرگ فرزند سخت است🖤
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، بهروز و فرخ #وهومن روز با منش نیک 🙏🏻💐
سرش سبز بادا منش ارجمند
منش برگذشته ز چرخ بلند
فردوسی
گل #یاسمن_سپید #نماد #وهومن_امشاسپند است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد
نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها
که وصال هم بلای شب انتظار دارد
تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی
که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد
نه به خود گرفته خسرو پی آهوانِ ارمن
که کمند زلف شیرین هوس شکار دارد
مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار #مو کن
که هنوز وصله دل دو سه بخیه کار دارد
دل چون شکسته سازم ز گذشتههای شیرین
چه ترانههای محزون که به یادگار دارد
غم روزگار گو رو پی کار خود که ما را
غم یار بیخیال غم روزگار دارد
گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست
چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد
دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن
نه همه تنور سوز دل شهریار دارد
✍🏻: #شهریار فراخور گرامی روز شعر وادب فارسی💐
شاعر دیگر از زیبایی زلف،گیسو و موی دخترکانم نگو،
داغ مرگ فرزند سخت است🖤
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، بهروز و فرخ #وهومن روز با منش نیک 🙏🏻💐
سرش سبز بادا منش ارجمند
منش برگذشته ز چرخ بلند
فردوسی
گل #یاسمن_سپید #نماد #وهومن_امشاسپند است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher