صبح یعنی چشم در چشمانِ یار
سفره باشد گلشنِ دامانِ یار
صبح یعنی چند گل بیتی وزین
چیدن از رخسارِ چون دیوانِ یار
صبح یعنی در پگاهی سردِ سرد
گرم گردد پنجه در دستانِ یار
#مسلم_خزایی_ژاکاو"
درود صبحتون زیبا
@sobhosher
سفره باشد گلشنِ دامانِ یار
صبح یعنی چند گل بیتی وزین
چیدن از رخسارِ چون دیوانِ یار
صبح یعنی در پگاهی سردِ سرد
گرم گردد پنجه در دستانِ یار
#مسلم_خزایی_ژاکاو"
درود صبحتون زیبا
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
یک درخت بریده است
یا شکسته
یا افتاده
بر دوش می کشم
مسیح می شوم
و می روم از سربالایی به بالا
از سربالایی ها به بالا
عرقریز یادم می آید این داستانی کهنه است
موریانه خورده
پوسیده
بویناک
با این درخت به بالا نمی توان شد
با این درخت به شدنی در بالا نمی توان شد
با این درخت به شدن پوسیده شدن که برسی به بالا شدن نشدنی آشکار است از همین حالا
یک درخت بریده است را از دوش بر زمین میاندازم
از دوش بر زمین می اندازم فرصتی است به خواندنی در درون خواستن یک داستان را
داستان آغاز از یک درخت
داستان درخت
داستان همه پرندگانی که با درخت زنده می شوند میمیرند
و جهان پر میشود از بادی که پرهای بیشمار
پرهای خیلی بیشمار
پرهای خیلی بیشمار پرندگان خیلی بیشمار مرده را با خود می وزاند
شما برادران من هستید
و شما
خواهران من
که صورت های خراشیده دارید
خط های سرخ بر روی پوست
از هر سو
به هر جهت
صورت های خراشیده از برخورد باد پر از پرهای بیشمار
این را از عکس هایتان می فهمم
از عکس های خندان دسته جمعی تان
از عکس های غمگین دسته جمعی تان
از عکس های عبوس دسته جمعی مکرر پراکنده در هر گوشه جهان
همه این عکس ها البته که چیزی کم دارد
اسبی را که سیاه بود
اسبی را که شیهه می کشید
اسبی را که شیهه اش صدای رعد بود
اسبی که یال بلندش تا آخر آینه ها میرفت
و همیشه بسته می ماند به تنه همین درختی که در داستانی کهنه شکسته افتاده پوسیده میشد
و کم دارد انتهای دهان های تاریک را همه شما را
از کم شما که زیاد بشوم پرنده هم جا میماند
جا ماندن هم جا می ماند در خم گذر هر درختی از کوچه خلوت
از گذر از هر کوچه خلوت که به دری کهنه منتهی می شود
به پشت دری کهنه که در آن کسی را بدنام کرده بوده اند از ابتدای گردن افراخته فصل ها
گردن افراخته فصل ها از افتادن نرینگی کلماتی با قدی دراز و چهره عبوس اما به آراستگی مکث
به پشت دری که می لولند در آن کلماتی در هم
با لب های سرخ و سری افتاده از نتیجه کشته شدن
بیا
✍🏻: #مظاهرشهامت
از دفتر " دری به دایرههای گچ"
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼 درود و ادب، امروز بهروز و فرخ روز #رشن_ایزد
چو هور سپهر آورد روز رَش
ترا زندگى باد پدرام و خَوش
گل #نسترن #نماد روز #رشن_ایزد است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
یک درخت بریده است
یا شکسته
یا افتاده
بر دوش می کشم
مسیح می شوم
و می روم از سربالایی به بالا
از سربالایی ها به بالا
عرقریز یادم می آید این داستانی کهنه است
موریانه خورده
پوسیده
بویناک
با این درخت به بالا نمی توان شد
با این درخت به شدنی در بالا نمی توان شد
با این درخت به شدن پوسیده شدن که برسی به بالا شدن نشدنی آشکار است از همین حالا
یک درخت بریده است را از دوش بر زمین میاندازم
از دوش بر زمین می اندازم فرصتی است به خواندنی در درون خواستن یک داستان را
داستان آغاز از یک درخت
داستان درخت
داستان همه پرندگانی که با درخت زنده می شوند میمیرند
و جهان پر میشود از بادی که پرهای بیشمار
پرهای خیلی بیشمار
پرهای خیلی بیشمار پرندگان خیلی بیشمار مرده را با خود می وزاند
شما برادران من هستید
و شما
خواهران من
که صورت های خراشیده دارید
خط های سرخ بر روی پوست
از هر سو
به هر جهت
صورت های خراشیده از برخورد باد پر از پرهای بیشمار
این را از عکس هایتان می فهمم
از عکس های خندان دسته جمعی تان
از عکس های غمگین دسته جمعی تان
از عکس های عبوس دسته جمعی مکرر پراکنده در هر گوشه جهان
همه این عکس ها البته که چیزی کم دارد
اسبی را که سیاه بود
اسبی را که شیهه می کشید
اسبی را که شیهه اش صدای رعد بود
اسبی که یال بلندش تا آخر آینه ها میرفت
و همیشه بسته می ماند به تنه همین درختی که در داستانی کهنه شکسته افتاده پوسیده میشد
و کم دارد انتهای دهان های تاریک را همه شما را
از کم شما که زیاد بشوم پرنده هم جا میماند
جا ماندن هم جا می ماند در خم گذر هر درختی از کوچه خلوت
از گذر از هر کوچه خلوت که به دری کهنه منتهی می شود
به پشت دری کهنه که در آن کسی را بدنام کرده بوده اند از ابتدای گردن افراخته فصل ها
گردن افراخته فصل ها از افتادن نرینگی کلماتی با قدی دراز و چهره عبوس اما به آراستگی مکث
به پشت دری که می لولند در آن کلماتی در هم
با لب های سرخ و سری افتاده از نتیجه کشته شدن
بیا
✍🏻: #مظاهرشهامت
از دفتر " دری به دایرههای گچ"
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼 درود و ادب، امروز بهروز و فرخ روز #رشن_ایزد
چو هور سپهر آورد روز رَش
ترا زندگى باد پدرام و خَوش
گل #نسترن #نماد روز #رشن_ایزد است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
ورنه دیر میشود
آی تو
ابر کامکار
بر من ، این به راه باد مشتی از غبار
نم نم نوازشی ، اگر نه آبشار بخششی ،
ببار
ورنه دیر میشود…
دیر
#اسماعیل_خویی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
عصرتان دلنواز🍃🌾
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
ورنه دیر میشود
آی تو
ابر کامکار
بر من ، این به راه باد مشتی از غبار
نم نم نوازشی ، اگر نه آبشار بخششی ،
ببار
ورنه دیر میشود…
دیر
#اسماعیل_خویی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
عصرتان دلنواز🍃🌾
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
کاش اینجا بودی!
همین کنار خودم
و من یادم میرفت که؛
خستهام،
خرابم،
ویرانم…
#سیدعلی_صالحی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
کاش اینجا بودی!
همین کنار خودم
و من یادم میرفت که؛
خستهام،
خرابم،
ویرانم…
#سیدعلی_صالحی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
مانند فاخته برای انصاف مینالیم و نیست
انتظار نور میکشیم و اینک، ظلمت است
و تو ای نهر سرشار که نفس مهر تو را میراند
به سوی ما بیا
به سوی ما بیا
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
مانند فاخته برای انصاف مینالیم و نیست
انتظار نور میکشیم و اینک، ظلمت است
و تو ای نهر سرشار که نفس مهر تو را میراند
به سوی ما بیا
به سوی ما بیا
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_هشتادم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_هشتادم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
یک صبح به بام آی و ز رخ پرده برانداز
آوازه به عالم زن و خورشید برانداز
#محتشم_کاشانی
𝄠💕🍃
درود صبحتون زیبا
@sobhosher
آوازه به عالم زن و خورشید برانداز
#محتشم_کاشانی
𝄠💕🍃
درود صبحتون زیبا
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
املا
به خاطر دارم چند سال پیش در یکی از خیابانهای شهر میگذشتم یکی از دبستانیان پیش آمد و از بنده پرسید (توقل) به چه معنی است؟
تعجحب کردم که این خردسال نوآموز این لغت غیر مانوس اجنبی را که بادیهنشینان نجد و حجاز هم شاید استعمال نکنند، از کجا آموخته است.
پرسیدم این کلمه را کجا خواندهاید؟ نوشتهای از کیف خود بیرون آورد.
گرفتم و خواندم.
عبارتی چند بیمزه دیدم که چون برگ خزان رسیده بی آب و رونق مانده و از دورترین لغتهای عربی که سالها پیش ادبا از استعمال آن در نظم و نثر چشم پوشیدهاند، ترکیب یافته بود و لفظ توقل را بدین طریق آورده بودند
«مرد بلند همت که رائد عزیمت در پیش دارد، به توقل قلل معالی نائل آید.»
و معلوم شد این نوشته یکی از دروس املاست.
ارباب نظر و اهل بینش میدانند که آشنایی به تلفظ و املای اینگونه کلمات برای هیچ یک از آن دبستانها و دبیرستانها ضرورت ندارد بلکه مضر است و جز خراشیدن گوش و رنجه کردن زیاد در شنیدن و گفتن نتیجهای نمیدهد و هرگز فضلا و ادبای متخصص ـ تا چه رسد به دیگران ـ به امثال این کلمات حاجتمند نخواهند شد.
وقتی در دبیرستانها معمول شده بود که برای املا قطعاتی از تاریخ مُعجم و وَصاف و نَفثةالمصدور و نظایر آن انتخاب میکردند و بنده هم یکی از پیروان این طریقه بودم و از خَبط و خطای خود به کلی غفلت داشتم و به خیالم که کاری سودمند میکنم و از چند سال پیش به این طرف ملتفت شدم که این رویه علاوه بر نداشتن نفع، ضرر بسیار هم دارد.
اینگونه لغتها قطع نظر از زنندگی دشوار تلفظ چون در محاوره به کار نمیرود، به خاطر هیچیک از دانشجویان نخواهد ماند و کوشش آموزندگان بیهوده خواهد بود و هرگاه یکی از محصلین سعی کند که هر چه در ایام تحصیل آموخته از یاد نبرد و هر وقت نوشتن و گفتن آن کلمات را در ضمن الفاظ نرم و خوش آهنگ زبان فارسی بگنجاند، گذشته از آنکه شنودگان به چشم تعجب و حیرت در وی خواهند نگریست،
مشتی لغات نا زیبا را که نقاد روزگار به گوشهای افکنده و مانند زر ناسره از رواج افکنده، رایج خواهد ساخت.
علاوه بر این دیده شده که بسیاری از دانش آموزان دبستانها یا دبیرستانها در نوشتن الفاظ ساده فارسی یا عربی متداول اشتباه میکنند.
به نظر من سهلترین و مفیدترین راه برای املا و درست نوشتن آن است که آموزگاران گران مایه و دل بستگان عظمت ایران و شیفتگان زبان پارسی، لغات متداول فارسی و عربی را که مورد احتیاج روزانه هر ایرانی است ـ با رعایت مهم و اهم املا کنند تا بتوانند از نو ساختن الفاظی که دست فرسود حوادث گردیده و زبان امروزی ما بدان نیازمند نیست، خودداری کنند.
✍🏻: #بدیع_الزمان_فروزانفر
استاد استادان، یگانهٔ دوران مولویپژوه برجسته فراخور گرامی زادروزش💐 مانا نام و یادش🙏🏻
━··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ،فرخنده روز #فروردین_ایزد
درود بر #فروهر پاک گذشتگان
ای دو لب تو چو می، مرا مِی ده
کان باشد رسم روز فروردین
#مسعودسعد
گل #تاج_خروس #نماد #فروردین_ایزد است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
املا
به خاطر دارم چند سال پیش در یکی از خیابانهای شهر میگذشتم یکی از دبستانیان پیش آمد و از بنده پرسید (توقل) به چه معنی است؟
تعجحب کردم که این خردسال نوآموز این لغت غیر مانوس اجنبی را که بادیهنشینان نجد و حجاز هم شاید استعمال نکنند، از کجا آموخته است.
پرسیدم این کلمه را کجا خواندهاید؟ نوشتهای از کیف خود بیرون آورد.
گرفتم و خواندم.
عبارتی چند بیمزه دیدم که چون برگ خزان رسیده بی آب و رونق مانده و از دورترین لغتهای عربی که سالها پیش ادبا از استعمال آن در نظم و نثر چشم پوشیدهاند، ترکیب یافته بود و لفظ توقل را بدین طریق آورده بودند
«مرد بلند همت که رائد عزیمت در پیش دارد، به توقل قلل معالی نائل آید.»
و معلوم شد این نوشته یکی از دروس املاست.
ارباب نظر و اهل بینش میدانند که آشنایی به تلفظ و املای اینگونه کلمات برای هیچ یک از آن دبستانها و دبیرستانها ضرورت ندارد بلکه مضر است و جز خراشیدن گوش و رنجه کردن زیاد در شنیدن و گفتن نتیجهای نمیدهد و هرگز فضلا و ادبای متخصص ـ تا چه رسد به دیگران ـ به امثال این کلمات حاجتمند نخواهند شد.
وقتی در دبیرستانها معمول شده بود که برای املا قطعاتی از تاریخ مُعجم و وَصاف و نَفثةالمصدور و نظایر آن انتخاب میکردند و بنده هم یکی از پیروان این طریقه بودم و از خَبط و خطای خود به کلی غفلت داشتم و به خیالم که کاری سودمند میکنم و از چند سال پیش به این طرف ملتفت شدم که این رویه علاوه بر نداشتن نفع، ضرر بسیار هم دارد.
اینگونه لغتها قطع نظر از زنندگی دشوار تلفظ چون در محاوره به کار نمیرود، به خاطر هیچیک از دانشجویان نخواهد ماند و کوشش آموزندگان بیهوده خواهد بود و هرگاه یکی از محصلین سعی کند که هر چه در ایام تحصیل آموخته از یاد نبرد و هر وقت نوشتن و گفتن آن کلمات را در ضمن الفاظ نرم و خوش آهنگ زبان فارسی بگنجاند، گذشته از آنکه شنودگان به چشم تعجب و حیرت در وی خواهند نگریست،
مشتی لغات نا زیبا را که نقاد روزگار به گوشهای افکنده و مانند زر ناسره از رواج افکنده، رایج خواهد ساخت.
علاوه بر این دیده شده که بسیاری از دانش آموزان دبستانها یا دبیرستانها در نوشتن الفاظ ساده فارسی یا عربی متداول اشتباه میکنند.
به نظر من سهلترین و مفیدترین راه برای املا و درست نوشتن آن است که آموزگاران گران مایه و دل بستگان عظمت ایران و شیفتگان زبان پارسی، لغات متداول فارسی و عربی را که مورد احتیاج روزانه هر ایرانی است ـ با رعایت مهم و اهم املا کنند تا بتوانند از نو ساختن الفاظی که دست فرسود حوادث گردیده و زبان امروزی ما بدان نیازمند نیست، خودداری کنند.
✍🏻: #بدیع_الزمان_فروزانفر
استاد استادان، یگانهٔ دوران مولویپژوه برجسته فراخور گرامی زادروزش💐 مانا نام و یادش🙏🏻
━··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ،فرخنده روز #فروردین_ایزد
درود بر #فروهر پاک گذشتگان
ای دو لب تو چو می، مرا مِی ده
کان باشد رسم روز فروردین
#مسعودسعد
گل #تاج_خروس #نماد #فروردین_ایزد است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
یکی را از دوستان گفتم:
*امتناع سخن گفتنم به علت آن *اختیار آمده است در غالب اوقات که در سخن نیک و بد اتفاق افتد و دیدهٔ دشمنان جز بر بدی نمیآید.
گفت: دشمن آن به که نیکی نبیند.
هنر به چشم *عداوت بزرگتر عیب است
گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است
نور گیتی فروز چشمهٔ *هور
زشت باشد به چشم موشک کور
✍🏻: #سعدی
📚: باب چهارم (در فوایدخاموشی)
🎤: #مریم_رضوی
*امتناع: خودداری کردن، پرهیزکردن
*اختیار: برگزیدن، انتخاب کردن
*عداوت: دشمنی
*هور: خورشید
🍃هنر بهتر است که به چشم دشمن و بدخواه نیاید چون دشمن خوبیها را هم بد میبیند. 🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
یکی را از دوستان گفتم:
*امتناع سخن گفتنم به علت آن *اختیار آمده است در غالب اوقات که در سخن نیک و بد اتفاق افتد و دیدهٔ دشمنان جز بر بدی نمیآید.
گفت: دشمن آن به که نیکی نبیند.
هنر به چشم *عداوت بزرگتر عیب است
گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است
نور گیتی فروز چشمهٔ *هور
زشت باشد به چشم موشک کور
✍🏻: #سعدی
📚: باب چهارم (در فوایدخاموشی)
🎤: #مریم_رضوی
*امتناع: خودداری کردن، پرهیزکردن
*اختیار: برگزیدن، انتخاب کردن
*عداوت: دشمنی
*هور: خورشید
🍃هنر بهتر است که به چشم دشمن و بدخواه نیاید چون دشمن خوبیها را هم بد میبیند. 🍃
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_هشتاد_یک
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_هشتاد_یک
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
ای نفس صبحدم ،گر نهی آنجا قدم
خسته دلم را بجو، در شِکنِ موی دوست
جان بِفِشانم زشوق، در ره باد صبا
گربرساندبه ما،صبح دمی بوی دوست
#امیر_خسرو_دهلوی
درود ... 🙋♂
صبحتان بخیر 🌷🍃
@sobhosher
خسته دلم را بجو، در شِکنِ موی دوست
جان بِفِشانم زشوق، در ره باد صبا
گربرساندبه ما،صبح دمی بوی دوست
#امیر_خسرو_دهلوی
درود ... 🙋♂
صبحتان بخیر 🌷🍃
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرديروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
رفتی و همچنان به خیال من اندری
گویی که در برابر چشمم مصوری
فکرم به منتهای جمالت نمیرسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری
مه بر زمین نرفت و پری دیده برنداشت
تا ظن برم که روی تو ماه است یا پری
تو خود فرشتهای نه از این گل سرشتهای
گر خلق از آب و خاک تو از مشک و عنبری
ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست
کز تو به دیگران نتوان برد داوری
با دوست کنج فقر بهشت است و بوستان
بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری
تا دوست در کنار نباشد به کام دل
از هیچ نعمتی نتوانی که برخوری
گر چشم در سرت کنم از گریه باک نیست
زیرا که تو عزیزتر از چشم در سری
چندان که جهد بود دویدیم در طلب
کوشش چه سود چون نکند بخت یاوری
سعدی به وصل دوست چو دستت نمیرسد
باری به یاد دوست زمانی به سر بری
✍🏻: #سعدی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب #امروز، به روز، پیروز و فرخ روز #ورهرام_ایزد(پیروزی و سرافرازی)
گل #قاصدک #نماد ورهرام ایزد است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرديروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
رفتی و همچنان به خیال من اندری
گویی که در برابر چشمم مصوری
فکرم به منتهای جمالت نمیرسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری
مه بر زمین نرفت و پری دیده برنداشت
تا ظن برم که روی تو ماه است یا پری
تو خود فرشتهای نه از این گل سرشتهای
گر خلق از آب و خاک تو از مشک و عنبری
ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست
کز تو به دیگران نتوان برد داوری
با دوست کنج فقر بهشت است و بوستان
بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری
تا دوست در کنار نباشد به کام دل
از هیچ نعمتی نتوانی که برخوری
گر چشم در سرت کنم از گریه باک نیست
زیرا که تو عزیزتر از چشم در سری
چندان که جهد بود دویدیم در طلب
کوشش چه سود چون نکند بخت یاوری
سعدی به وصل دوست چو دستت نمیرسد
باری به یاد دوست زمانی به سر بری
✍🏻: #سعدی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب #امروز، به روز، پیروز و فرخ روز #ورهرام_ایزد(پیروزی و سرافرازی)
گل #قاصدک #نماد ورهرام ایزد است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
.
چه غم از کشمکشِ گردشِ دوران دارد
هر که با چشمِ تو ساغر زده دورانی چند
#فروغی_بسطامی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
عصرتان خواستنی💐
@sobhosher
چه غم از کشمکشِ گردشِ دوران دارد
هر که با چشمِ تو ساغر زده دورانی چند
#فروغی_بسطامی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
عصرتان خواستنی💐
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
آیینهخانهای است پر از آفتاب و ماه
دامانِ خاکِ تیره ز موجِ صفایِ تو
#صائب_تبریزی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
آیینهخانهای است پر از آفتاب و ماه
دامانِ خاکِ تیره ز موجِ صفایِ تو
#صائب_تبریزی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
از تنم چون جان و دل بردی، چه اندیشم ز مرگ؟
ملک ویران گشته را، اندیشهٔ تاراج نیست
#کاتبی_نیشابوری
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
از تنم چون جان و دل بردی، چه اندیشم ز مرگ؟
ملک ویران گشته را، اندیشهٔ تاراج نیست
#کاتبی_نیشابوری
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_هشتاد_دو
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_هشتاد_دو
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎