صبح و شعر
661 subscribers
2.13K photos
277 videos
327 files
3.2K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
#سال_نو
#صدسال_به_عشق_من_و_تو

🌸بهار و سال نو بهانه ى طبع آزمايى و غليان خون در رگهاى احساس شاعران لطيف طبعيست كه سرسرى از تغييرات بر طبيعت اطرافشان نميگذرند
و در هر دیار و هر دوره اثرى از تصویرسازی ها و مضمون پردازی هایی با موضوع "سال نو" آفریده اند كه از این طریق می توان دغدغه های مردم ادوار و سرزمین های مختلف را شناخت و به نوعی #تاریخ_اندیشه هر سرزمین و هر دوره رسید.
ماهم ميتوانيم با نگاه و خوانشى جديتر و عميق تر، در اشعار شاعران روزگارمان
به غير از موضوع كرونا
مضمونهاى جذابتر و زيباترى
پيدا كنيم😍

#نزارقبانى

🔴«إلی حبيبتي في رأس السنة»🔴

أنقل حبي لك من عامٍ إلى عام
كما ينقل التلميذ فروضه المدرسية إلى دفترٍ جديد 
أنقل صوتك و رائحتك و رسائلك
ورقم هاتفك و صندوق بريدك 
وأعلقها في خزانة العام الجديد
وأمنحك تذكرة إقامة دائمة في قلبي.. 

إنني أحبك
ولن أتركك وحدك على ورقة 31 ديسمبر أبداً 
سأحملك على ذراعي
وأتنقل بك بين الفصول الأربعه
ففي الشتاء، سأضع على رأسك قبعة صوف حمراء
كي لا تبردي
وفي الخريف، سأعطيك معطف المطر الوحيد 
الذي أمتلكه
كي لا تتبللي
وفي الربيع
سأتركك تنامين على الحشائش الطازجه
وتتناولين طعام الإفطار
مع الجنادب والعصافير
وفي الصيف
سأشتري لك شبكة صيدٍ صغيره
لتصطادي المحار
وطيور البحر
والأسماك المجهولة العناوين.

🔷«به معشوقم در آغاز سال نو»🔷

دوست داشتنت را از سالی به سالی دیگر منتقل می‌کنم
همچو دانش‌آموزی که تکالیف مدرسه‌اش را به دفتری جدید انتقال می‌دهد.
صدایت، بوی خوشت، نامه‌هایت،
شماره تلفنت و صندوق پستی‌ات را منتقل می‌کنم
و در كمد سال نو آويزان‌ می‌کنم
و برایت گواهی اقامت دائمی در دلم صادر می‌کنم.

بی هیچ تردیدی دوستت دارم!
هرگز تو را روی آخرین برگه تقویم، تنها، رها نمی‌کنم.
تو را روی ساعد دستانم برمی گیرم
و در چهار فصل سال می‌گردانم.
در زمستان، کلاه پشمی سرخی بر سرت می گذارم تا احساس سرما نکنی.
در پاییز، تنها بارانی‌ خودم را به تو می بخشم، مبادا که خیس شوی.
در بهار تو را تنها می‌گذارم تا روی چمن‌های شاداب به خواب روی
و صبحانه را
با پرستوها و گنجشک ها میل کنی.
و در تابستان، تور کوچکی برایت خواهم خرید تا
صدف‌ها،
مرغان دریایی
و ماهیان بی نام و نشان را صید کنی.

ادامه دارد...
منبع: مطالعات ادبيات تطبيقى

@sobhosher
صبح و شعر
#صدسال_به_عشق_من_و_تو ۳ لأنني أحبك..  تدخل السنة الجديدة علينا..  دخول الملوك..  ولأنني أحبك..  أحمل تصريحاً خاصاً من الله..  بالتجول بين ملايين النجوم..  ٤ سوف لن نشتري هذا العيد شجره  ستكونين أنت الشجره  وسأعلق عليك..  أمنياتي.. وصلواتي..  وقناديل دموعي.. …
#صدسال_به_عشق_من_و_تو

شاعران معاصر ايرانى هم مضمون #عاشقى در #سال_نو را در اشعارشان به كار گرفته اند.

🔺🔻🔺🔻
سال نو عشق نو نمی خواهد

رقص او می برد مرا با خود پشت دروازه های رویایی

او که قلبش همیشه با دریاست ، ماهی سرخ تنگ تنهایی


راستی عید فرصت خوبی است، ما که درگیر زندگی هستیم

می رویم آخ جان فردا صبح  خانه ی خان عمو و خان دایی


سال تحویل نیمه شب بود و خواهر کوچکم نمی خوابید

مادرم خواست تا بخواباند  خواهرم را به زور لالایی


عیدی از دست مادر و بابا، شیطنت های کودکی هایم

مثل هر سال مال من می شد  نوترین اسکناس صد تایی


کاسه ی تخمه، کاسه ی آجیل، بوی شب بو که در هوا جاری است

مادری مهربان که مـی آید  باز با ســینی پر از چــایی


گفت بابا به خنده با مریم  دختر خوشگلم نترشی ها!

سبزه ها را گره بزن شاید  گره از بخت خویش بگشایی


لحظه ی سبز سال تحویل است، من دعا می کنم، و می دانم

یکی از جمعه های خیلی زود  آی ای مرد مرد می آیی


سال نو عشق نو نمی خواهد،  تو بیا باز عشق دیرینم

قلب من نیست بعد دیدارت جای هر عشق بی سر و پایی

#على_فردوسى

@sobhosher
صبح و شعر
#صدسال_به_عشق_من_و_تو 🥰 براى عاشقان هر فصل رنگى دارد و طعمى؛اما نو شدن سال رنگ و بوى فصل بهار را پر رنگ تر ميكند! و عاشقى حال ديگرى دارد 🌺 ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی عیش بی یار مهنا نشود یار کجاست؟ #حافظ 🔻🔺🔻 خبر از فصلِ بهار است اگر بگذارند وقتِ بوسیدنِ…
#صدسال_به_عشق_من_و_تو

بهار كه ميشود زندگى جوانه ميزند لبخند شكوفه ميكند, دوست داشتن جان ديگرى ميگيرد; از نو ميشود تازه ميشود
صد سال به عشق من و تو❤️

🔻🔺🔻
رقص کنان با دف و سنتور و سه تار آمده ای
مست و خرامانی و از باغِ انار آمده ای

سیب لب و سُنبله مو، ساقه طلا سرکه سبو
سبزه قدم از همه سو، سویِ قرار آمده ای

تنگِ عسل پیرهنت، ماهیِ قرمز دهنت
رودی و با موجِ تنت باز کنار آمده ای

شانه به گیسو زده و سُرمه یِ آهو زده و
ماه به یکسو زده و رویِ مدار آمده ای

خرمنِ ابریشمِ تر، ریخته تا قوسِ کمر
فرشِ غزلبافی و در نقش و نگار آمده ای

جانِ دلم راست بگو، هرچه دلت خاست بگو
بی کم و بی کاست بگو، سهمِ که بار آمده ای؟

پیچکِ هر نرده ای و پنجره وا کرده ای و
رقصِ گُلِ پرده ای و چلچله وار آمده ای

سبزه به زنبیلی و بس، وِلوِله در ایلی و بس
ساعتِ تحویلی و بس، لحظه شمار آمده ای

دفترِ من باز شده، غرقِ گُلِ ناز شده
#سالِ نو آغاز شده بس که بهار آمده ای

عاشقانه های #شهراد_ميدرى

@shahradmeidary
@sobhosher
صبح و شعر
#صدسال_به_عشق_من_و_تو بهار كه ميشود زندگى جوانه ميزند لبخند شكوفه ميكند, دوست داشتن جان ديگرى ميگيرد; از نو ميشود تازه ميشود صد سال به عشق من و تو❤️ 🔻🔺🔻 رقص کنان با دف و سنتور و سه تار آمده ای مست و خرامانی و از باغِ انار آمده ای سیب لب و سُنبله مو،…
#صدسال_به_عشق_من_و_تو 🥰❤️بهار كه ميشود؛سال نو كه مى آيد
اميدواريم غم و غصه ها تمام شود و رخت نو ، رخت شادى به تن كنيم؛
شوق و مهر در دلها بحوشد و عشق جوانه بزند
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼

#سه‌‌پاره

عمرِ غم و غصّه به سر آمده،
خرم و خندان و خوش و دلگشا؛
غصّه به در آمده!

برلبِ دریا و به دامانِ کوه،
جنگلِ سرسبز، بسا دلگشا؛
چون دلِ صحراست هیاهو به پا.

رقص‌کنان غنچه و گل شادمان،
بلبلِ خوشخوان به بَرَش نغمه‌خوان؛
خُرّم وخوش، کودک و پیر و جوان.

عاشق و معشوقه به شوقِ وصال،
طرفِ چمن، سبزه گِرِه می‌زنند؛
سیزدهمین سنگ برآب افکنند.

برهمه این #سال نو و روزِ نیک،
خوب و خوش وخرّم و فرخنده باد؛
زاغ و زغن، محو و پراکنده باد!

عشق به گُلگَشت و سفر آمده،
یارِ من از خانه به در آمده؛
غصه به در آمده!...


#فرهاد_عطار_حمیدی_لنگرودی
@attarhamidilangroodi_3
@sobhosher
عشق از آن واژه‌های مشهور، ساده و‌ سخت، غریب آشناست کمتر آدمی‌ست درگیرش نشده باشد چه از عشق متنفر باشد یا عاشقش باشد آن را ماورایی و‌ دور از دسترس بداند یا زمینی و دست‌یافتنی، معنوی و مقدس يا حاصل ترشحات هورمونى انسان؛ هرچه هست آنقدر اهميت داشته كه بشر در همه دوران‌ها به آن پرداخته‌است.
هیچ‌کس از عشق و عشق‌ورزی بی‌نیاز نیست اگر چه مفهوم آن برای همه یکسان نباشد.
عشق خمیرمایهٔ شعر و هنر بوده است می‌توانید نمونه‌هایی از آن را در لینک زیر بخوانید 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
#صدسال_به_عشق_من_و_تو

https://t.me/sobhosher/3819