Forwarded from Mary R
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_بیست_سوم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_بیست_سوم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from Nahid parpinchi
.
صبح است بیا دلی به دریا بزنیم
در گوش سڀیده لب به نجوا بزنیم
صبح است بیا برای مستانه شدن
بر غصه و غم دست به حاشا بزنیم
#محبوبه_حسن_نژاد
درود صبحتون زیبا
صبح است بیا دلی به دریا بزنیم
در گوش سڀیده لب به نجوا بزنیم
صبح است بیا برای مستانه شدن
بر غصه و غم دست به حاشا بزنیم
#محبوبه_حسن_نژاد
درود صبحتون زیبا
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
کتاب با این دو جمله پر مفهوم شروع میشود:
ما به امر واقعی باور داریم تنها به این خاطر که احساس میکنیم واقعیت وجود ندارد.
#خورخه_لوئیس_بورخس
شب گذشته رویایی درباره ی واقعیت داشتم. بیدار شدن از آن رویا تسکینی بزرگ بود.
#استانیسلاو_جی_لک
پس از حملات ۱۱ سپتامبر، پس از تهاجم به افغانستان و عراق و در اوج "جنگ علیه ترور"، ژان بودریار، متفکر جنجالی پست مدرنیست، کتاب "هوش شر" را نوشت.
در پرداختن به لفاظی به اصطلاح «برخورد تمدنها» بین غرب سرمایهداری و اسلام دینی بنیادگرا، این کتاب همچنین جمعبندی بسیاری از مهمترین مضامین پروژه فلسفی بودریار را ارائه میکند.
ما در جهانی مملو از واقعیات میزییم؛ واقعیاتی بیش از حد واقعی که به گفته بودریار در حین آن که در حال انتشار و گسترش است، به طور متناقضی زمینهی نابودی خود را فراهم میسازد.
به قول والتر بنیامین، هرجا که خطر است رهایی نیز همانجاست. جهان پیش روی ما به لطف شبکهها و نرم افزارهای کاربردی به سوی الگوی وانمایی مطلق، که مجازی شدن است، به پیش میراند. در ساحت مجازی شدن، نه تنها واقعیت، که نشانه و استعاره نیز نابود گشتهاند. این بار تصویر است که به واسطهی دیجیتالی شدن و پیشی گرفتن از واقعیت، ناپدید گشته است.
آنچه در این جا وجود دارد بیشتر شبیه یک استراتژی مرگبار در رابطه با گریختن از جهان نمود و وارد شدن به جهان وانمایی، به جهانی ساختگی است که به لحاظ مجازی بودن، بالقوه بینقص است.
امروزه وانمایی فرم مجازی به خود گرفته است، که به واسطه آن در تلاش برای ابداع جهانی تمام و کمال و یکسان با خود جهان بیرون هستیم این همان چیزی است که بودریار از آن به عنوان جنایت کامل یاد میکند، جنایتی که سعی در پاک کردن رد و نشان خود دارد. جنایتی که به لحاظ وجودی ما را به درون جهانی از ابتذال نامحدود پرتاب می کند؛ و به لحاظ اخلاقی در درون وضعیتی از بیتفاوتی قرار گرفتهایم که در آن به قول نیچه در «فراسوی خیر و شر » قرار نداریم، بلکه جایی هستیم که در آن خیر و شر فراسوی ما هستند.
✍🏻: #ژان_بودریار
📚: هوش شر يا معاهده شفافيت
ترجمه حسين محمدی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب،بهروز و فرخنده #شهریور روز (شهریاری اهورایی)
به شهریور اندر شَوی شادخوار،
کنی در سپندارمز کشت و کار.
#ملکالشعرابهار
🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
کتاب با این دو جمله پر مفهوم شروع میشود:
ما به امر واقعی باور داریم تنها به این خاطر که احساس میکنیم واقعیت وجود ندارد.
#خورخه_لوئیس_بورخس
شب گذشته رویایی درباره ی واقعیت داشتم. بیدار شدن از آن رویا تسکینی بزرگ بود.
#استانیسلاو_جی_لک
پس از حملات ۱۱ سپتامبر، پس از تهاجم به افغانستان و عراق و در اوج "جنگ علیه ترور"، ژان بودریار، متفکر جنجالی پست مدرنیست، کتاب "هوش شر" را نوشت.
در پرداختن به لفاظی به اصطلاح «برخورد تمدنها» بین غرب سرمایهداری و اسلام دینی بنیادگرا، این کتاب همچنین جمعبندی بسیاری از مهمترین مضامین پروژه فلسفی بودریار را ارائه میکند.
ما در جهانی مملو از واقعیات میزییم؛ واقعیاتی بیش از حد واقعی که به گفته بودریار در حین آن که در حال انتشار و گسترش است، به طور متناقضی زمینهی نابودی خود را فراهم میسازد.
به قول والتر بنیامین، هرجا که خطر است رهایی نیز همانجاست. جهان پیش روی ما به لطف شبکهها و نرم افزارهای کاربردی به سوی الگوی وانمایی مطلق، که مجازی شدن است، به پیش میراند. در ساحت مجازی شدن، نه تنها واقعیت، که نشانه و استعاره نیز نابود گشتهاند. این بار تصویر است که به واسطهی دیجیتالی شدن و پیشی گرفتن از واقعیت، ناپدید گشته است.
آنچه در این جا وجود دارد بیشتر شبیه یک استراتژی مرگبار در رابطه با گریختن از جهان نمود و وارد شدن به جهان وانمایی، به جهانی ساختگی است که به لحاظ مجازی بودن، بالقوه بینقص است.
امروزه وانمایی فرم مجازی به خود گرفته است، که به واسطه آن در تلاش برای ابداع جهانی تمام و کمال و یکسان با خود جهان بیرون هستیم این همان چیزی است که بودریار از آن به عنوان جنایت کامل یاد میکند، جنایتی که سعی در پاک کردن رد و نشان خود دارد. جنایتی که به لحاظ وجودی ما را به درون جهانی از ابتذال نامحدود پرتاب می کند؛ و به لحاظ اخلاقی در درون وضعیتی از بیتفاوتی قرار گرفتهایم که در آن به قول نیچه در «فراسوی خیر و شر » قرار نداریم، بلکه جایی هستیم که در آن خیر و شر فراسوی ما هستند.
✍🏻: #ژان_بودریار
📚: هوش شر يا معاهده شفافيت
ترجمه حسين محمدی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب،بهروز و فرخنده #شهریور روز (شهریاری اهورایی)
به شهریور اندر شَوی شادخوار،
کنی در سپندارمز کشت و کار.
#ملکالشعرابهار
🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from Nahid parpinchi
تا دست
به اتفاق بر هم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم
خیزیم و دمی
زنیم پیش از دمِ صبح
کاین صبح بسی دمد که ما دَم نزنیم ...
#خیام
#صبح_ت_بخیر_جانااا👌👍♥️
@sobhosher
به اتفاق بر هم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم
خیزیم و دمی
زنیم پیش از دمِ صبح
کاین صبح بسی دمد که ما دَم نزنیم ...
#خیام
#صبح_ت_بخیر_جانااا👌👍♥️
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
برای رفتن به بهشت
باید از آن دیگری رانده شده باشی؛
رفتن به جهنم
اما
هیچ پیشینهیی نیاز ندارد.
✍🏻: #روبرتو_خوارز ( Roberto Juarroz) | آرژانتین، ۱۹۹۵-۱۹۲۵ ]
برگردان: مودب میرعلایی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ،در بهروز و فرخنده #سپندارمزد (فروتنی پاک و سپند) مقدس
تندرست باشید 🌸☘️
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
برای رفتن به بهشت
باید از آن دیگری رانده شده باشی؛
رفتن به جهنم
اما
هیچ پیشینهیی نیاز ندارد.
✍🏻: #روبرتو_خوارز ( Roberto Juarroz) | آرژانتین، ۱۹۹۵-۱۹۲۵ ]
برگردان: مودب میرعلایی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ،در بهروز و فرخنده #سپندارمزد (فروتنی پاک و سپند) مقدس
تندرست باشید 🌸☘️
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
😉#پنجشنبه ها و #طنازى_ادبى
🔹سيد شرف الدين رضا سبزوارى
در شعر طبع بلند داشت و در زمان ميرزا شاهرخ پيشوايى و کلانترى مردم سبزوار تعلق به وى داشت.
از او پيش خواجه پيراحمد خوافى که چهل سال وزير ميرزا شاهرخ بود، جمعی از حاسدان دشمنی کردند، خواجه کس فرستاد تا سيد را بند گران بر پای نهاده
از سبزوار به هرات آوردند،
در آن وقت در هرات پيری بود ۷۰ ساله در کمال برودت و خنکی که او را «ميرويس»صدر میگفتند و عادت او آن بود که هنوز آفتاب در برج حوت(اسفند) بود که کلاه نوروزی از نمد سفيد بر سر مینهاد. و در آن سن کلاه نوروزی، بر سر او عظيم خنک مینمود و آن کلاه نوروزی او در هرات به خنکی و برودت مشهور بود و ضرب المثل مردم شده بود.
روزی خواجه پيراحمد بفرمود تا سيد را به آن بند گران بر سر ديوان آوردند
اتفاقا در آن مجمع ميرويس صد که کلاه نوروزی بر سر نهاده حاضر بود.
خواجه رو به سيد کرد و گفت شنيده ام که شعر نيکو ميگويی و طبعی روان داری اکنون حسب حال خود و حسب حال ميرويس و کلاه نوروزی او بديههای بگوی. سيد في الحال اين رباعی گفت:
ای آصف جم مرتبهٔ کيوان قدر
مانند هلال، حلقه در گوش تو بَدر
بسيار خنک شده است در شهر هرات
زنجير من و کلاه نوروزیِ صدر
خواجه را اين رباعی بسيار خوش آمد. بفرمود تا بند از پای او بگشادند و خلعت خاص و صله بِوِی دادند و نشان امضا کرده به آبروی تمام به سبزوار باز فرستادند. (ص ۲۶۲)
📚: لطائف الطوایف
✍🏻: #فخرالدين_على_صفى
@sobhosher
🔹سيد شرف الدين رضا سبزوارى
در شعر طبع بلند داشت و در زمان ميرزا شاهرخ پيشوايى و کلانترى مردم سبزوار تعلق به وى داشت.
از او پيش خواجه پيراحمد خوافى که چهل سال وزير ميرزا شاهرخ بود، جمعی از حاسدان دشمنی کردند، خواجه کس فرستاد تا سيد را بند گران بر پای نهاده
از سبزوار به هرات آوردند،
در آن وقت در هرات پيری بود ۷۰ ساله در کمال برودت و خنکی که او را «ميرويس»صدر میگفتند و عادت او آن بود که هنوز آفتاب در برج حوت(اسفند) بود که کلاه نوروزی از نمد سفيد بر سر مینهاد. و در آن سن کلاه نوروزی، بر سر او عظيم خنک مینمود و آن کلاه نوروزی او در هرات به خنکی و برودت مشهور بود و ضرب المثل مردم شده بود.
روزی خواجه پيراحمد بفرمود تا سيد را به آن بند گران بر سر ديوان آوردند
اتفاقا در آن مجمع ميرويس صد که کلاه نوروزی بر سر نهاده حاضر بود.
خواجه رو به سيد کرد و گفت شنيده ام که شعر نيکو ميگويی و طبعی روان داری اکنون حسب حال خود و حسب حال ميرويس و کلاه نوروزی او بديههای بگوی. سيد في الحال اين رباعی گفت:
ای آصف جم مرتبهٔ کيوان قدر
مانند هلال، حلقه در گوش تو بَدر
بسيار خنک شده است در شهر هرات
زنجير من و کلاه نوروزیِ صدر
خواجه را اين رباعی بسيار خوش آمد. بفرمود تا بند از پای او بگشادند و خلعت خاص و صله بِوِی دادند و نشان امضا کرده به آبروی تمام به سبزوار باز فرستادند. (ص ۲۶۲)
📚: لطائف الطوایف
✍🏻: #فخرالدين_على_صفى
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_بیست_چهارم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_بیست_چهارم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from Nahid parpinchi
صبح در کوچهٔ ما منتظر خنده ی توست
وقت آن است که خورشید مجدد باشی
"ابراهیم فراهانی"
سلام و درود.... روزتون شاد😍
@sobhosher
وقت آن است که خورشید مجدد باشی
"ابراهیم فراهانی"
سلام و درود.... روزتون شاد😍
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
━•··•✦❁☀️❁✦•··•━
🌞 #طلوع در #شاهنامه
🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
چو خورشید تابنده بگشاد راز
به هر جای بنمود چهر از فراز
#فردوسی
🎤: #مریم_رضوی
🎼: رخس باد
بداهه نوازى تنبور #سهراب_پور_ناظری
دودک : #روبیک_آروتزیان
🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
@sobhosher
🌞 #طلوع در #شاهنامه
🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
چو خورشید تابنده بگشاد راز
به هر جای بنمود چهر از فراز
#فردوسی
🎤: #مریم_رضوی
🎼: رخس باد
بداهه نوازى تنبور #سهراب_پور_ناظری
دودک : #روبیک_آروتزیان
🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
بفرمود تا نوذر آمدش پیش؛
ورا پندها داد از اندازه بیش
که این تخت شاهی فسون است و باد
بر او جاودان دل نباید نهاد.
مرا بر صدو بیست شد سالیان؛
به رنج و به سختی ببستم میان.
بسی شادی و کامِ دل راندم؛
به رزم اندرون، دشمنان ماندم.
به فرٌ فریدون ببستم میان؛
به پندش ،مرا سود شد هر زیان.
بجستم زِ سلم و زِ تور سِتُرگ،
همان کینِ ایرج نیای بزرگ.
جهان ویژه کردم زِ پتیاره ها؛
بسی شهر کردم، بسی باره ها.
چنانم که گویی ندیدم جهان؛
شمارِ گذشته شد اندر نِهان.
نیرزد همی زندگانی به مرگ؛
درختی که زهر آورد بار و برگ.
از آن پس که بردم بسی درد و رنج؛
سپردم تو را تخت شاهیٌ و گنج
✍🏻: #فردوسی
اندرز (وصیت) کردن منوچهر نوذر را
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼
درود و ادب، #امروز فرخ روز #اَمُرداد امشاسپند،
بی مرگی و جاودانگی سهم شادمانگیهاتان💐🙏🏻🌸
روز #امرداد مژده دان بدان
که جهان شدبه طبع باز جوان
#مسعودسعد
🌀
#گل چَمبک(زنبق ) #نماد امرداد است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
بفرمود تا نوذر آمدش پیش؛
ورا پندها داد از اندازه بیش
که این تخت شاهی فسون است و باد
بر او جاودان دل نباید نهاد.
مرا بر صدو بیست شد سالیان؛
به رنج و به سختی ببستم میان.
بسی شادی و کامِ دل راندم؛
به رزم اندرون، دشمنان ماندم.
به فرٌ فریدون ببستم میان؛
به پندش ،مرا سود شد هر زیان.
بجستم زِ سلم و زِ تور سِتُرگ،
همان کینِ ایرج نیای بزرگ.
جهان ویژه کردم زِ پتیاره ها؛
بسی شهر کردم، بسی باره ها.
چنانم که گویی ندیدم جهان؛
شمارِ گذشته شد اندر نِهان.
نیرزد همی زندگانی به مرگ؛
درختی که زهر آورد بار و برگ.
از آن پس که بردم بسی درد و رنج؛
سپردم تو را تخت شاهیٌ و گنج
✍🏻: #فردوسی
اندرز (وصیت) کردن منوچهر نوذر را
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼
درود و ادب، #امروز فرخ روز #اَمُرداد امشاسپند،
بی مرگی و جاودانگی سهم شادمانگیهاتان💐🙏🏻🌸
روز #امرداد مژده دان بدان
که جهان شدبه طبع باز جوان
#مسعودسعد
🌀
#گل چَمبک(زنبق ) #نماد امرداد است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_بیست_پنجم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_دویست_بیست_پنجم
داستانگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#دكلمه_هام
وقتی با آیینه گفت و گو میکنم
اقلیم نازک پردهها تاریک میشود
و بوی غلیظ نارنج
از آخرین پنجرهی خانه عزم سفر میکند
وقتی با آیینه گفت و گو میکنم
سرزمین کوچک گلدانها
اشتیاق به احوال بیابان دارد
و ابرهای آبستن از عبور خورشید
سوی ملیح بادها را فراموش میکنند
محبوب من!
وقتی از اندوه شبانه با آیینه میگویم
آرامِ جهان به آشوب میرسد
انگار اساس آفرینش بر طراوت قلب توست
✍🏻: #محمدصالح_هاشمیان
🎤: #مریم_رضوی
@Ranjeroshan
@sobhosher
وقتی با آیینه گفت و گو میکنم
اقلیم نازک پردهها تاریک میشود
و بوی غلیظ نارنج
از آخرین پنجرهی خانه عزم سفر میکند
وقتی با آیینه گفت و گو میکنم
سرزمین کوچک گلدانها
اشتیاق به احوال بیابان دارد
و ابرهای آبستن از عبور خورشید
سوی ملیح بادها را فراموش میکنند
محبوب من!
وقتی از اندوه شبانه با آیینه میگویم
آرامِ جهان به آشوب میرسد
انگار اساس آفرینش بر طراوت قلب توست
✍🏻: #محمدصالح_هاشمیان
🎤: #مریم_رضوی
@Ranjeroshan
@sobhosher