Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎵🎶🌾🍃
#شعر_خوب_بخوانيم
صدای در
شب شد و مه آمد تو هم بیا
حلقه به در زن درآ
همچون مه و پروين جلوه نما
شور دگر كن به پا
شب من كم كم رسيد از ره
تو بگو امشب كجاهايى...
آواى: #پوران
شعر: #عبدالله_الفت
آهنگساز: رضا ناروند
چهارگاه
شبتان عاشقانه🥰🙏🏻
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانيم
صدای در
شب شد و مه آمد تو هم بیا
حلقه به در زن درآ
همچون مه و پروين جلوه نما
شور دگر كن به پا
شب من كم كم رسيد از ره
تو بگو امشب كجاهايى...
آواى: #پوران
شعر: #عبدالله_الفت
آهنگساز: رضا ناروند
چهارگاه
شبتان عاشقانه🥰🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*٤شنبه: #يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•——
آنها دیگر مسئولیت دفاع از ایده های گزاف دینی که از پدران شان به آنها رسیده را ندارند.
مرد برنزی خود را نگهبان آنها کرده است دایره المعارف چند خط را به این شخصیت اختصاص داده است ها را پارسال خواندهام آن جلد را روی طاقچه پنجره گذاشته ام .
می توانم جمجمه سبز این ایمپتراز را از توی صفحه ببینم یافتم که او از حدود سال ۱۸۹۰ شکوفا شد.
📚: #تهوع
✍🏻: #ژان_پل_سارتر
ص ۶۱
فايل كامل pdf كتاب را در صبح و شعر ببينيد @sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، لحظه هاتان دلپذير 🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*٤شنبه: #يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•——
آنها دیگر مسئولیت دفاع از ایده های گزاف دینی که از پدران شان به آنها رسیده را ندارند.
مرد برنزی خود را نگهبان آنها کرده است دایره المعارف چند خط را به این شخصیت اختصاص داده است ها را پارسال خواندهام آن جلد را روی طاقچه پنجره گذاشته ام .
می توانم جمجمه سبز این ایمپتراز را از توی صفحه ببینم یافتم که او از حدود سال ۱۸۹۰ شکوفا شد.
📚: #تهوع
✍🏻: #ژان_پل_سارتر
ص ۶۱
فايل كامل pdf كتاب را در صبح و شعر ببينيد @sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، لحظه هاتان دلپذير 🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from ربات حذف ✂️
تهوع از ژان پل سارتر.pdf
2.2 MB
Tears For Barcelona
David Broza
🙏#موسيقى_خوب_بشنويم🎼🎶🌾🍃
#موسیقی_بیکلام
Tears for barcelona
"اشک برای بارسلونا" اولین تک آهنگ از آلبوم جدید David Broza ، خواننده و ترانه سرا و گیتاریست اسرائیلی است که در سال 2020 در S-Curve Records/BMG به منظور ادای احترام به مردم سراسر کاتالونیا و سراسر اسپانیا منتشر کرد. بروزا اظهار داشت: "با همه گیری جهانی آخرالزمانی امروز ، ملودی به داستان بزرگتری تبدیل می شود. امیدوارم این قطعه ثبت شود و برای بسیاری از قلب ها آرامش بخش باشد. "
شبتان آرام و رام🥰🙏
@sobhosher
#موسیقی_بیکلام
Tears for barcelona
"اشک برای بارسلونا" اولین تک آهنگ از آلبوم جدید David Broza ، خواننده و ترانه سرا و گیتاریست اسرائیلی است که در سال 2020 در S-Curve Records/BMG به منظور ادای احترام به مردم سراسر کاتالونیا و سراسر اسپانیا منتشر کرد. بروزا اظهار داشت: "با همه گیری جهانی آخرالزمانی امروز ، ملودی به داستان بزرگتری تبدیل می شود. امیدوارم این قطعه ثبت شود و برای بسیاری از قلب ها آرامش بخش باشد. "
شبتان آرام و رام🥰🙏
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*٥شنبه: #شعرجهان
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
من پرندگان پاییز را دوست میدارم
روزانهها
دوست دارم مثل پرندگان پاییزی،
گاهبهگاه گم شوم
میخواهم وطنی پیدا کنم
وطنی نو
بیهیچ دیّاری
و خدایی که
مرا تعقیب نکند
و سرزمینی که
به دشمنیام برنخیزد
میخواهم از پوست خویش بگریزم؛
از صدای خویش
و از زبان خویش
میخواهم مثل شمیم بستانها بگریزم
میخواهم از سایهی خویش بگریزم
و از نشانی خویش
میخواهم از شرقِ خرافهها و ماران بگریزم
از خُلفا و از تمام پادشاهان
میخواهم مثل پرندگان پاییزی،
عشق بِورزَم؛
ای شرق چوبههای دار و دشنهها
و امیران
از تمام پادشاهان…
میخواهم مثل پرندگان پاییزی،
عشق بِورزَم؛
ای شرقِ چوبههای دار و دشنهها
و امیران
از تمام پادشاهان…
میخواهم مثل پرندگان پاییزی،
عشق بِورزَم؛
ای شرق چوبههای دار و دشنهها.
✍🏻: #نزارقبانى
برگردان: صالح بوعذار
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، روزتون دلكش و ناب 🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*٥شنبه: #شعرجهان
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
من پرندگان پاییز را دوست میدارم
روزانهها
دوست دارم مثل پرندگان پاییزی،
گاهبهگاه گم شوم
میخواهم وطنی پیدا کنم
وطنی نو
بیهیچ دیّاری
و خدایی که
مرا تعقیب نکند
و سرزمینی که
به دشمنیام برنخیزد
میخواهم از پوست خویش بگریزم؛
از صدای خویش
و از زبان خویش
میخواهم مثل شمیم بستانها بگریزم
میخواهم از سایهی خویش بگریزم
و از نشانی خویش
میخواهم از شرقِ خرافهها و ماران بگریزم
از خُلفا و از تمام پادشاهان
میخواهم مثل پرندگان پاییزی،
عشق بِورزَم؛
ای شرق چوبههای دار و دشنهها
و امیران
از تمام پادشاهان…
میخواهم مثل پرندگان پاییزی،
عشق بِورزَم؛
ای شرقِ چوبههای دار و دشنهها
و امیران
از تمام پادشاهان…
میخواهم مثل پرندگان پاییزی،
عشق بِورزَم؛
ای شرق چوبههای دار و دشنهها.
✍🏻: #نزارقبانى
برگردان: صالح بوعذار
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، روزتون دلكش و ناب 🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎼🎶🎵🌾🍃
#شعر_خوب_بخوانيم
"ما و آنها
Us (us, us, us, us) and them (them, them, them, them)
And after all we're only ordinary men
ما و اونها
هرچی که باشه آدمای معمولی هستیم
Me
And you (you, you, you)
God only knows
It's not what we would choose (choose, choose) to do (to do, to do)
من و تو
فقط خدا میدونه این اون چیزی نیست که میخوایم انجام بدیم
Forward he cried from the rear
And the front rank died
And the general sat
And the lines on the map
Moved from side to side
"به پیش!"
از پشت سر داد زد
خط مقدم شکست
ژنرال از پا نشست
خطوط توی نقشه
از اینور به اونور حرکت کرد (مرزها جابجا شد)
Black (black, black, black)
And blue (blue, blue)
And who knows which is which and who is who
سیاه و کبود
کی میدونه کدوم به کدومه و کی به کیه
Up (up, up, up, up)
And down (down, down, down, down)
And in the end it's only round 'n round (round, round, round)
بالا و پایین
آخرش فقط دور باطله و دور باطل
Haven't you heard it's a battle of words
The poster bearer cried
"Listen son", said the man with the gun
There's room for you inside
نشنیدی
این جنگ جملههاست
خبررسان داد زد
گوش کن پسر
مرد تفنگدار گفت
داخل، جا واسهت هست
"I mean, they're not gonna kill ya
So if you give 'em a quick short, sharp, shock
They won't do it again. Dig it?
I mean he get off lightly, 'cause I would've given him a thrashing
I only hit him once! It was only a difference of opinion, but really
I mean good manners don't cost nothing do they, eh?"
خب منظورم اینه که اونا مث بقیه میکشنت، اگه بهشون یه تلنگر تند و تیز ریز بزنی، دیگه این کارو نمیکنن.
قبول داری؟ منظورم اینه اون سبک سری رو ول کرد چون من میتونستم کتک کاریش کنم اما فقط یه بار زدمش.
مسئله فرق بین کار درست و غلطه، نیست؟ منظورم اینه که کار درست بی ثمر نیست، اینطور نیست؟ ها؟
Down (down, down, down, down)
And out (out, out, out, out)
It can't be helped that there's a lot of it about
شکست بی برو برگرده
هیچ کاریش هم نمیشه کرد، ولی خیلی کارا میشه کرد
With (with, with, with), without
And who'll deny it's what the fighting's all about?
با ، بی
کی منکرشه که جنگ همش سر همینه
Out of the way
It's a busy day
I've got things on my mind
For the want of the price
Of tea and a slice
The old man died
تمام روز یهریز
ذهنم مشغول یه چیزایی بود
مردای (بی ادعای) قدیم
واسه یه چایی و یه لقمه مردن
🎼: Richard William Wright / ✍🏻:George Roger Waters
لحطه هاتان ترانه ساز شادمانى🥰🙏🏻
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانيم
"ما و آنها
Us (us, us, us, us) and them (them, them, them, them)
And after all we're only ordinary men
ما و اونها
هرچی که باشه آدمای معمولی هستیم
Me
And you (you, you, you)
God only knows
It's not what we would choose (choose, choose) to do (to do, to do)
من و تو
فقط خدا میدونه این اون چیزی نیست که میخوایم انجام بدیم
Forward he cried from the rear
And the front rank died
And the general sat
And the lines on the map
Moved from side to side
"به پیش!"
از پشت سر داد زد
خط مقدم شکست
ژنرال از پا نشست
خطوط توی نقشه
از اینور به اونور حرکت کرد (مرزها جابجا شد)
Black (black, black, black)
And blue (blue, blue)
And who knows which is which and who is who
سیاه و کبود
کی میدونه کدوم به کدومه و کی به کیه
Up (up, up, up, up)
And down (down, down, down, down)
And in the end it's only round 'n round (round, round, round)
بالا و پایین
آخرش فقط دور باطله و دور باطل
Haven't you heard it's a battle of words
The poster bearer cried
"Listen son", said the man with the gun
There's room for you inside
نشنیدی
این جنگ جملههاست
خبررسان داد زد
گوش کن پسر
مرد تفنگدار گفت
داخل، جا واسهت هست
"I mean, they're not gonna kill ya
So if you give 'em a quick short, sharp, shock
They won't do it again. Dig it?
I mean he get off lightly, 'cause I would've given him a thrashing
I only hit him once! It was only a difference of opinion, but really
I mean good manners don't cost nothing do they, eh?"
خب منظورم اینه که اونا مث بقیه میکشنت، اگه بهشون یه تلنگر تند و تیز ریز بزنی، دیگه این کارو نمیکنن.
قبول داری؟ منظورم اینه اون سبک سری رو ول کرد چون من میتونستم کتک کاریش کنم اما فقط یه بار زدمش.
مسئله فرق بین کار درست و غلطه، نیست؟ منظورم اینه که کار درست بی ثمر نیست، اینطور نیست؟ ها؟
Down (down, down, down, down)
And out (out, out, out, out)
It can't be helped that there's a lot of it about
شکست بی برو برگرده
هیچ کاریش هم نمیشه کرد، ولی خیلی کارا میشه کرد
With (with, with, with), without
And who'll deny it's what the fighting's all about?
با ، بی
کی منکرشه که جنگ همش سر همینه
Out of the way
It's a busy day
I've got things on my mind
For the want of the price
Of tea and a slice
The old man died
تمام روز یهریز
ذهنم مشغول یه چیزایی بود
مردای (بی ادعای) قدیم
واسه یه چایی و یه لقمه مردن
🎼: Richard William Wright / ✍🏻:George Roger Waters
برگردان
: محمد سرو &میثم مظاهری لحطه هاتان ترانه ساز شادمانى🥰🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*جمعه: #مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
دیر آمدی که دست ز دامن ندارمت
جان مژده داده ام که چوجان در بر آرمت
تا شویمت از آن گل عارض، غبار راه
ابری شدم ز شوق که اشگی ببارمت
عمری دلم به سینه فشردی در انتظار
تا درکشم به سینه و در بر فشارمت
این سان که دارمت چو لئیمان نهان ز خلق
ترسم بمیرم و به رقیبان گذارمت
داغ فراق بین که طربنامه وصال
ای لاله رخ به خون جگر می نگارمت
چند است نرخ بوسه به شهر شما که من
عمری است کز دو دیده گهر می شمارمت
دستی که در فراق تو میکوفتم به سر
باور نداشتم که به گردن درآرمت
ای غم که حق صحبت دیرینه داشتی
باری چو می روی به خدا می سپارمت
روزی که رفتی از بر بالین شهریار
گفتم که ناله ای کنم و بر سر آرمت
✍🏻: سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به #شهریار که به زبانهای فارسی و ترکی آذربایجانی، شعر سرودهاست. وی در تبریز در خانوادهای بستانآبادی به دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد گرامى ياد و مانا نامش💐. ۲۷ شهریور را به واسطهٔ روز درگذشت او « #روزشعروادب_فارسی» نامیدهاند.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، آدينه روزتان زيبا🙏🏻💐🌀
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*جمعه: #مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
دیر آمدی که دست ز دامن ندارمت
جان مژده داده ام که چوجان در بر آرمت
تا شویمت از آن گل عارض، غبار راه
ابری شدم ز شوق که اشگی ببارمت
عمری دلم به سینه فشردی در انتظار
تا درکشم به سینه و در بر فشارمت
این سان که دارمت چو لئیمان نهان ز خلق
ترسم بمیرم و به رقیبان گذارمت
داغ فراق بین که طربنامه وصال
ای لاله رخ به خون جگر می نگارمت
چند است نرخ بوسه به شهر شما که من
عمری است کز دو دیده گهر می شمارمت
دستی که در فراق تو میکوفتم به سر
باور نداشتم که به گردن درآرمت
ای غم که حق صحبت دیرینه داشتی
باری چو می روی به خدا می سپارمت
روزی که رفتی از بر بالین شهریار
گفتم که ناله ای کنم و بر سر آرمت
✍🏻: سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به #شهریار که به زبانهای فارسی و ترکی آذربایجانی، شعر سرودهاست. وی در تبریز در خانوادهای بستانآبادی به دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد گرامى ياد و مانا نامش💐. ۲۷ شهریور را به واسطهٔ روز درگذشت او « #روزشعروادب_فارسی» نامیدهاند.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، آدينه روزتان زيبا🙏🏻💐🌀
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دكلمه_هام🎼🎵🎶🍃🌾
دوست داشتن یکنفر، مثل نقل مکان کردن به یه خونهست.
اولش عاشق همهی چیزهایی میشی که برات تازگی دارن. هر روز صبح از اینکه میبینی این همه چیز بهت تعلق داره حیرانی. بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده میشن. چوبها از بعضی قسمتها پوسیده میشن و میفهمی که عشقت به اون خونه به خاطر کمالش نیست؛ بلکه به خاطر عیب و نقص هاش…
✍🏻: #فردریک_بکمن
🎼: Love the
Vangelis
🎤: #مريم_رضوى
@sobhosher
دوست داشتن یکنفر، مثل نقل مکان کردن به یه خونهست.
اولش عاشق همهی چیزهایی میشی که برات تازگی دارن. هر روز صبح از اینکه میبینی این همه چیز بهت تعلق داره حیرانی. بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده میشن. چوبها از بعضی قسمتها پوسیده میشن و میفهمی که عشقت به اون خونه به خاطر کمالش نیست؛ بلکه به خاطر عیب و نقص هاش…
✍🏻: #فردریک_بکمن
🎼: Love the
Vangelis
🎤: #مريم_رضوى
@sobhosher
Telegram
attach 📎
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود😊
🔸« #مرسی» فارسی است!
برخی بهکار بردنِ واژههای فرنگی را مطلقا نمیپسندند و برخی نیز گمان کردهاند که تکرارِ یک واژۀ مشخص، در موقعیتهای گوناگون، مانند همین «مرسی»، نشانۀ تنبلیِ زبانی است و یا زبان را از تنوع میاندازد. در این فرسته، بیآنکه درصدد رد یا تأیید سخنی باشم، به چند نکته اشاره میکنم و تأکید میکنم که سخن بیشتر بر سر گفتار مردم است (از خواص تا عوام):
۱) اهل زبان معمولاً میکوشند سخنشان را از کوتاهترین راه و با کمترین لفظ بگویند. پس یا از سروتهِ گفتارشان میزنند و یا کوتاهترین تعبیرها را برمیگزینند. به این «کمکوشیِ زبانی» میگویند. «مرسی» یکی از کوتاهترین واژههایی است که در فارسی داریم. هم کوتاه است، هم خوشآواست و هم آسانتر و سریعتر از برابرهایش ادا میشود: «سپاس/ سپاسگزارم»، «ممنون/ ممنونم»، «تشکر/ متشکرم/ تشکر میکنم»، و ... .
۲) در گفتار، و حتی در نوشتار، برای تشکر کردن از هر کسی و در هر مقامی، واژهای مناسب بهکار میبریم. مثلاً ممکن است به همسر یا دوست صمیمیمان بگوییم «مرسی»، به رانندۀ تاکسی بگوییم «ممنون»، به رئیس اداره بگوییم «مچکرم»، و در یک مصاحبۀ تلویزیونی بگوییم «سپاسگزارم». شاید «مرسی» کمابیش بسامد بیشتری در گفتار داشته باشد، ولی طبعاً به همۀ مخاطبانمان «مرسی» نمیگوییم. پس در موقعیتِ غیررسمی و برای ابراز صمیمیتِ بیشتر، میگوییم «مرسی» و در حالت معمولی، ممکن است بگوییم «ممنون» و در حالت رسمی، «تشکر یا سپاسگزاری یا قدردانی میکنیم».
٣) آیا «مرسی» فرانسوی است؟ هم آری هم خیر! واژههای زبان فارسی، به یک اعتبار، دو گونهاند: واژههایی که اصالتاً فارسیاند؛ واژههایی که هویتاً فارسیاند. بسیاری از واژهها سالها و بلکه قرنهاست که مهمان زبان فارسی شدهاند و در بافتها و حتی معانیِ گوناگون نیز بهکار میروند. اینها گرچه اصالتی غیرفارسی دارند، اما هویتی فارسی یافتهاند و جزو واژگان این زبان شدهاند، مانند واژههای فرانسویِ «آسفالت، آنتن، بانک، بلوک، بلیت، بودجه، پرانتز، تابلو، تلفن، دوش، رژیم، شومینه، فیلم، کافه، کنکور، مانتو، موتور» و هزاران واژۀ دیگر جاافتاده و فارسیده هستند. («فارسیده» یعنی «فارسیشده».)
٤) وقتی میخواهیم دربارۀ کاربرد واژهای سخن بگوییم، ابتدا باید مشخص کنیم که مقصودمان دقیقاً چیست. آیا کاربرد آن در #گفتار مدنظر است یا در نوشتار. برخی از واژهها معمولاً در گفتار بهکار میروند و، در #نوشتار، یا بهکار نمیروند و یا بسیار کمتر بهکار میروند. «مرسی» جایگاهی در نوشتار ندارد، مگر بهندرت در نوشتارهای غیررسمی. البته میتوان مثلاً از «مرسی» در برخی از گفتوگوهای داستان یا رمان بهره بُرد و اشکالی هم ندارد. مانند👇🏻
- «رو کردم به کلْفت و گفتم: مرسی، من چیزی نمیخواهم.» (بزرگ علوی)
- «در جواب، سرش را تکان داد و گفت: مرسی.» (صادق هدایت)
٥) در پایان، فراموش نکنیم که تکرارِ یک واژه برای یک مفهوم لزوماً ناپسند نیست و زبان را هم از تنوع نمیاندازد و ارتباطی هم صرفاً به تنبلیِ زبانی ندارد، زیرا مثلاً فارسیزبانان، در رفتوآمدها و موقعیتهای گوناگون، همیشه اول «سلام» میکنند و در پایان «خداحافظی». کمتر کسی «درود» و «بدرود» میگوید. پس باید بگوییم زبان از تنوع افتاده؟ تنبل شدهایم؟ بیاییم از این پس، بهجای «سلام» و «خداحافظ»، از واژههای مشابه و متنوع استفاده کنیم؟ البته اگر دوست دارید، مختارید که استفاده کنید. اما استفادۀ دیگران از یک واژۀ خاص را به حساب تنبلی یا هر چیزِ دیگری نگذارید. مرسی! 😊
✍🏻: سید محمد بصام
در واپسين روز هفته به كشف راز واژگان ميپردازيم.
با ما همراه باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود😊
🔸« #مرسی» فارسی است!
برخی بهکار بردنِ واژههای فرنگی را مطلقا نمیپسندند و برخی نیز گمان کردهاند که تکرارِ یک واژۀ مشخص، در موقعیتهای گوناگون، مانند همین «مرسی»، نشانۀ تنبلیِ زبانی است و یا زبان را از تنوع میاندازد. در این فرسته، بیآنکه درصدد رد یا تأیید سخنی باشم، به چند نکته اشاره میکنم و تأکید میکنم که سخن بیشتر بر سر گفتار مردم است (از خواص تا عوام):
۱) اهل زبان معمولاً میکوشند سخنشان را از کوتاهترین راه و با کمترین لفظ بگویند. پس یا از سروتهِ گفتارشان میزنند و یا کوتاهترین تعبیرها را برمیگزینند. به این «کمکوشیِ زبانی» میگویند. «مرسی» یکی از کوتاهترین واژههایی است که در فارسی داریم. هم کوتاه است، هم خوشآواست و هم آسانتر و سریعتر از برابرهایش ادا میشود: «سپاس/ سپاسگزارم»، «ممنون/ ممنونم»، «تشکر/ متشکرم/ تشکر میکنم»، و ... .
۲) در گفتار، و حتی در نوشتار، برای تشکر کردن از هر کسی و در هر مقامی، واژهای مناسب بهکار میبریم. مثلاً ممکن است به همسر یا دوست صمیمیمان بگوییم «مرسی»، به رانندۀ تاکسی بگوییم «ممنون»، به رئیس اداره بگوییم «مچکرم»، و در یک مصاحبۀ تلویزیونی بگوییم «سپاسگزارم». شاید «مرسی» کمابیش بسامد بیشتری در گفتار داشته باشد، ولی طبعاً به همۀ مخاطبانمان «مرسی» نمیگوییم. پس در موقعیتِ غیررسمی و برای ابراز صمیمیتِ بیشتر، میگوییم «مرسی» و در حالت معمولی، ممکن است بگوییم «ممنون» و در حالت رسمی، «تشکر یا سپاسگزاری یا قدردانی میکنیم».
٣) آیا «مرسی» فرانسوی است؟ هم آری هم خیر! واژههای زبان فارسی، به یک اعتبار، دو گونهاند: واژههایی که اصالتاً فارسیاند؛ واژههایی که هویتاً فارسیاند. بسیاری از واژهها سالها و بلکه قرنهاست که مهمان زبان فارسی شدهاند و در بافتها و حتی معانیِ گوناگون نیز بهکار میروند. اینها گرچه اصالتی غیرفارسی دارند، اما هویتی فارسی یافتهاند و جزو واژگان این زبان شدهاند، مانند واژههای فرانسویِ «آسفالت، آنتن، بانک، بلوک، بلیت، بودجه، پرانتز، تابلو، تلفن، دوش، رژیم، شومینه، فیلم، کافه، کنکور، مانتو، موتور» و هزاران واژۀ دیگر جاافتاده و فارسیده هستند. («فارسیده» یعنی «فارسیشده».)
٤) وقتی میخواهیم دربارۀ کاربرد واژهای سخن بگوییم، ابتدا باید مشخص کنیم که مقصودمان دقیقاً چیست. آیا کاربرد آن در #گفتار مدنظر است یا در نوشتار. برخی از واژهها معمولاً در گفتار بهکار میروند و، در #نوشتار، یا بهکار نمیروند و یا بسیار کمتر بهکار میروند. «مرسی» جایگاهی در نوشتار ندارد، مگر بهندرت در نوشتارهای غیررسمی. البته میتوان مثلاً از «مرسی» در برخی از گفتوگوهای داستان یا رمان بهره بُرد و اشکالی هم ندارد. مانند👇🏻
- «رو کردم به کلْفت و گفتم: مرسی، من چیزی نمیخواهم.» (بزرگ علوی)
- «در جواب، سرش را تکان داد و گفت: مرسی.» (صادق هدایت)
٥) در پایان، فراموش نکنیم که تکرارِ یک واژه برای یک مفهوم لزوماً ناپسند نیست و زبان را هم از تنوع نمیاندازد و ارتباطی هم صرفاً به تنبلیِ زبانی ندارد، زیرا مثلاً فارسیزبانان، در رفتوآمدها و موقعیتهای گوناگون، همیشه اول «سلام» میکنند و در پایان «خداحافظی». کمتر کسی «درود» و «بدرود» میگوید. پس باید بگوییم زبان از تنوع افتاده؟ تنبل شدهایم؟ بیاییم از این پس، بهجای «سلام» و «خداحافظ»، از واژههای مشابه و متنوع استفاده کنیم؟ البته اگر دوست دارید، مختارید که استفاده کنید. اما استفادۀ دیگران از یک واژۀ خاص را به حساب تنبلی یا هر چیزِ دیگری نگذارید. مرسی! 😊
✍🏻: سید محمد بصام
در واپسين روز هفته به كشف راز واژگان ميپردازيم.
با ما همراه باشيد 💐
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎵🎶🍃🌾
#موسيقى_بيكلام
Colorsof the Rainbow
🎼؛ Leo Rojas
خوان لئوناردو سانتیلیا روخاس نوازنده پان فلوت
باران ميبارد و قطره ها با سرانگشتان نوازشگر آفتاب رنگ ميگيرند تا نتهاى سنفونى هفت رنگ رنگين كمان شوند امشب مهمان اين جشن باشكوه باش🥰🙏🏻
@sobhosher
#موسيقى_بيكلام
Colorsof the Rainbow
🎼؛ Leo Rojas
خوان لئوناردو سانتیلیا روخاس نوازنده پان فلوت
باران ميبارد و قطره ها با سرانگشتان نوازشگر آفتاب رنگ ميگيرند تا نتهاى سنفونى هفت رنگ رنگين كمان شوند امشب مهمان اين جشن باشكوه باش🥰🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
✴️هرشب يك پرسش
شاعر شعر سپيد كيست؟
پاسخ كامل در💡
شاعر شعر سپيد كيست؟
پاسخ كامل در💡
Anonymous Quiz
38%
اخوان ثالث
9%
فريدون مشيرى
45%
احمد شاملو
3%
صائب تبريزى
5%
سيمين بهبهانى
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*شنبه با #شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
*تاجگذاری فریدون
چو شد بر جهان کامگار
ندانست جز خویشتن شهریار
به روز خجسته *سر مهرماه
به سر برنهاد آن کیانی کلاه
دل از داوریها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
می روشن و چهرهء شاه نو
جهان نو ز داد و سر ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
✍🏻 : #فردوسى
*پ. نوشت:٢٦شهریور= روز #اورمزد؛ نخستين روز از ماه مهر = روز گیاه
* آغاز گاهنبار چهارم (آفرینش گیاه)
"چهارم، گیاه را آفرید به بیست و پنج روز (که از روز هرمزد، ماه مهر تا روز اَرد است) پنج روز درنگ کرد تا روز اَنغَران، پنج روز گاهنبار و او را نام اَیاسریم است که او را گزارش این که برگ و بوی و رنگ و سبزی پیدا شد.(بن دهش)
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، دلتان شاد💐🙏🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*شنبه با #شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
*تاجگذاری فریدون
چو شد بر جهان کامگار
ندانست جز خویشتن شهریار
به روز خجسته *سر مهرماه
به سر برنهاد آن کیانی کلاه
دل از داوریها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
می روشن و چهرهء شاه نو
جهان نو ز داد و سر ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
✍🏻 : #فردوسى
*پ. نوشت:٢٦شهریور= روز #اورمزد؛ نخستين روز از ماه مهر = روز گیاه
* آغاز گاهنبار چهارم (آفرینش گیاه)
"چهارم، گیاه را آفرید به بیست و پنج روز (که از روز هرمزد، ماه مهر تا روز اَرد است) پنج روز درنگ کرد تا روز اَنغَران، پنج روز گاهنبار و او را نام اَیاسریم است که او را گزارش این که برگ و بوی و رنگ و سبزی پیدا شد.(بن دهش)
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، دلتان شاد💐🙏🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
صبح و شعر
تو این را دروغ و فسانه مدان 🔘آشنایی با رازها و نمادهای #شاهنامه #دیو_در_شاهنامه پنجره ٧: #دیوان_مازندران (کوههای سخت گذر) «بخش١» از این پنجره نگاهی داریم به اندریافت(مفهوم) شگرف دیگری از واژۀ«دیو»! 🔹داستان «لشگرکشی کاووس به مازندران» بازتاب گوشه ای از…
▫️
#دیو_در_شاهنامه
پنجره٨- انگیزه های بازدارنده و ویرانگر درونی
پیش تر در همین زنجیره ( #دیو در شاهنامه) از اندریافت(مفهوم)های چندگانه واژه «دیو» در گفتار های پهلوی و در #شاهنامه گفتیم!
🔹در این جستار گذری کوتاه به این نکته داریم که در باور دیالکتیکی نیاکان، جهان هماره مَیدان برخورد دو سپاه است.
🔺نخست سپاه «اهورا مزدا» یا «امشاسپندان» (فروزه های پاک هورمزد) که شش تن از ایشان «مینویان» ند:
١-وهومن (بهمن – اندیشه نیک)
٢-اَشَ وَ هیشتَ (اَردیبهشت–بهترین اشا/راستی)
٣-شهریور(شهریاری پسندیده و استوار)
٤-سپندارمذ (سْپِنْتَه آرمَئیتی- فروتنی و بخشندگی و بردباری)
٥-خورداد(هوروتات ؛ رسایی و کمال ؛ نگاهبان آبها)
٦-اَمُرداد (اَمِرِتاتَ – بی مرگی، جاودانگی).
🔻دودیگر، سپاه اهریمن یا «دیوان» (دشمنان و نابودگران فروزه های پاک) که زشت ترین و پلیدترینشان «دیوهای کماله» (کماله = چه سر تنفر انگیزی!) شش دیو بودند!
١-اکومن (اندیشه بد)
٢- اَندَر(ورهرام – ناپاک دینی ؛ ناسپاسی)
٣-ساوول(پادشایی بد؛ ستم و بیداد)
٤- ناگهیس یا تَرومَد ( ناخرسندی ؛ پستی)
٥-تَریز (نیاز، پستی)
٦- زَریز (زهر ریز، زهرساز ؛ کینه).
🔸بر بنیاد باورهای ایرانی هر یک از این شش «دیو کماله» به همین رَستاگ(ترتیب) بر یکی از امشاسپندان آمدند(با او ستیزیدند)!
دیوهای کماله ، در تازش بر آفریدگان هورمزد از یاری دیوانی چون خشم (خونین سلاح) و رشک (میهوخت) و دروغ و آز و فریفتار و آناست(زورگویی) و اسپزگ(سخن چینی) و تنبلی(بوشاسپ) و وَرَن (کامجویی، شهوت) و ... برخوردارند!
🔹بازتاب این باور نیاکانی در شاهنامه در پاسخ بزرگمهر به خسرو انوشیروان نمایان است:
بدو گفت کسرا که ده دیو چیست
کزیشان خرد را بباید گریست!؟
چنین داد پاسخ که: «آز و نیاز،
دو دیوند با زور و گردن فراز!
دگر خشم و رشک است و ننگ است و کین؛
چو نمام و دوروی و ناپاک دین!
دهم آنک از کس ندارد سپاس
به نیکی و هم نیست یزدان شناس !
یاری نامه :
-وندیداد اوستا - جلیل دوستخواه
- پژوهشی در اساطیر ایرن - مهرداد بهار
- بندهش - مهرداد بهار
@ShahnamehToosi
@sobhosher
#دیو_در_شاهنامه
پنجره٨- انگیزه های بازدارنده و ویرانگر درونی
پیش تر در همین زنجیره ( #دیو در شاهنامه) از اندریافت(مفهوم)های چندگانه واژه «دیو» در گفتار های پهلوی و در #شاهنامه گفتیم!
🔹در این جستار گذری کوتاه به این نکته داریم که در باور دیالکتیکی نیاکان، جهان هماره مَیدان برخورد دو سپاه است.
🔺نخست سپاه «اهورا مزدا» یا «امشاسپندان» (فروزه های پاک هورمزد) که شش تن از ایشان «مینویان» ند:
١-وهومن (بهمن – اندیشه نیک)
٢-اَشَ وَ هیشتَ (اَردیبهشت–بهترین اشا/راستی)
٣-شهریور(شهریاری پسندیده و استوار)
٤-سپندارمذ (سْپِنْتَه آرمَئیتی- فروتنی و بخشندگی و بردباری)
٥-خورداد(هوروتات ؛ رسایی و کمال ؛ نگاهبان آبها)
٦-اَمُرداد (اَمِرِتاتَ – بی مرگی، جاودانگی).
🔻دودیگر، سپاه اهریمن یا «دیوان» (دشمنان و نابودگران فروزه های پاک) که زشت ترین و پلیدترینشان «دیوهای کماله» (کماله = چه سر تنفر انگیزی!) شش دیو بودند!
١-اکومن (اندیشه بد)
٢- اَندَر(ورهرام – ناپاک دینی ؛ ناسپاسی)
٣-ساوول(پادشایی بد؛ ستم و بیداد)
٤- ناگهیس یا تَرومَد ( ناخرسندی ؛ پستی)
٥-تَریز (نیاز، پستی)
٦- زَریز (زهر ریز، زهرساز ؛ کینه).
🔸بر بنیاد باورهای ایرانی هر یک از این شش «دیو کماله» به همین رَستاگ(ترتیب) بر یکی از امشاسپندان آمدند(با او ستیزیدند)!
دیوهای کماله ، در تازش بر آفریدگان هورمزد از یاری دیوانی چون خشم (خونین سلاح) و رشک (میهوخت) و دروغ و آز و فریفتار و آناست(زورگویی) و اسپزگ(سخن چینی) و تنبلی(بوشاسپ) و وَرَن (کامجویی، شهوت) و ... برخوردارند!
🔹بازتاب این باور نیاکانی در شاهنامه در پاسخ بزرگمهر به خسرو انوشیروان نمایان است:
بدو گفت کسرا که ده دیو چیست
کزیشان خرد را بباید گریست!؟
چنین داد پاسخ که: «آز و نیاز،
دو دیوند با زور و گردن فراز!
دگر خشم و رشک است و ننگ است و کین؛
چو نمام و دوروی و ناپاک دین!
دهم آنک از کس ندارد سپاس
به نیکی و هم نیست یزدان شناس !
یاری نامه :
-وندیداد اوستا - جلیل دوستخواه
- پژوهشی در اساطیر ایرن - مهرداد بهار
- بندهش - مهرداد بهار
@ShahnamehToosi
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎵🎶🌾🍃
#شعر_خوب_بخوانيم
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
🎤: شيدا و مسعود جاهد
✍🏻:زنده ياد #شهريار 💐
🎼: روح الله خالقى
گرامى داشت روز شعر و ادب فارسى
شبتان شاد🥰🙏🏻
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانيم
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
🎤: شيدا و مسعود جاهد
✍🏻:زنده ياد #شهريار 💐
🎼: روح الله خالقى
گرامى داشت روز شعر و ادب فارسى
شبتان شاد🥰🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
✴️ هرشب يك پرسش
كدام جمله نادرست است؟
كدام جمله نادرست است؟
Anonymous Quiz
26%
او از نتيجه كارتان خشنود بود
29%
روزگارش را كج دار و مريز ادامه ميداد
22%
مطمئن بودم جام قهرمانى را ميبريم.
23%
خودش را فاطمۀ عظيمى معرفى كرد.