صبح و شعر
657 subscribers
2.13K photos
278 videos
327 files
3.21K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*جمعه: #مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

آن‌ها می‌رفتند، همچنان می‌رفتند، و هنگامی که سرود ماتم قطع می‌شد، مانند این بود که در طول مسیرشان صدای پاها، اسب‌ها و وزش باد شنیده می‌شود. رهگذران کنار می‌رفتند تا راه را بر مشایعت‌کنند‌گان باز کنند، تاج گل‌ها را می‌شمردند و علامت صلیب می‌کشیدند، کنجکاوان به این گروه می‌پیوستند و می‌پرسیدند: «که را به خاک می‌سپارند؟» جواب می‌شنیدند: «ژیواگو» - درست، ثواب دارد، برای این مرد دعایی بکنیم - مرد نیست، زن است - چه فرق می‌کند. خدا بیامرزدش. مراسم خوبی است.

✍🏻:
#باریس_لئونیدویچ_پاسترناك از شاعران و نویسندگان روس بود
که موفق به دریافت جوایز ادبی و #نوبل ادبيات شد. شهرت وی در بیرون از روسیه بیشتر به خاطر رمان دكتر ژيواگو است ولی شهرت او در خود روسیه بیشتر به عنوان یک شاعر است.
این رمان، تاکنون سه بار توسط کامران بهمنی، علی اصغر خبره‌زاده و سروش حبیبی به فارسی ترجمه شده‌است.

رمان دکتر ژیواگو حماسی که به تأثیرات انقلاب روسیه و عواقب آن بر خانواده ای بورژوا و ثروتمند می پردازد، تا سال 1987 در اتحاد جماهیر شوروی اجازه ی چاپ نداشت. یکی از نتایج انتشار رمان دکتر ژیواگو در کشورهای غربی، طرد شدن همه جانبه ی بوریس پاسترناک توسط مقامات شوروی بود. زمانی که پاسترناک در سال 1958 برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد، به اجبار، از پذیرفتن آن امتناع کرد. گرچه کتاب، خیلی زود به یکی از پرفروش ترین آثار داستانی در سراسر دنیا تبدیل گردید. دکتر یوری ژیواگو، من دیگر خود نویسنده، شاعر، فیلسوف و پزشکی است که زندگی اش به واسطه ی جنگ و البته عشقش به لارا، همسر یک انقلابی، مختل شده است. سرشت ظریف و هنرمندانه ی ژیواگو، از او در برابر بی رحمی و خشونت بلشویک ها، انسانی بسیار آسیب پذیر ساخته است. اشعار این شخصیت به یاد ماندنی، جزء زیباترین قسمت های رمان دکتر ژیواگو جذاب و خاطره ساز است.

فايل pdf كتاب #دكترژيواگو در #صبح_و_شعر ببينيد💐😍

 ━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، روزتان زيبا و دلپذير 🙏🏻💐🌀

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دكلمه_هام 🎼🎶🎵🍃🌺

شبانه ماه را به آبگیر کوچک بیاور برابر روی

این فصل که نمایی ندارد از زمان و دقیقه
باران که نعره می‌زند بر آستین محو نور
تیغ که سر از پای نمی‌شناسد وقت صدا
حرف‌ها دارند اگر چه‌کسی بداند یا نه
چاه از درون خالی است و تمامی ندارد هرچیز
محو گردش و سکون که روشنای هر زاویه است

دریغ از جان به جهان آفرین سپردن در این حال

ما بهانه نداشتیم، که هیچ
زنده نبودیم که هیچ
آواره بودیم، مانند شن‎ها هر دانه
روانه بودیم و نبودیم در ناکجا
افسوس اگر جانکاه است، به یاد آوردنش نیز
آب اگر از آسمان باریدنش عجیب است بر زمین رفتنش نیز
اگر بگویم نه به آن معنا حیرانم نه حیرت معنا دارم چه
اگر به شما یادآور شوم که یادآورم چه
به خداوند که گفتند پدیده آورندی لامکان است گفته‌ام اما
اگر بگویم من خالق هر چه تو هستی بوده‌ام چه؟!
ما همه درگیر فراموشی و آرامشیم
در همه گیری این تلخی ما بهانه‌ایم بر مسیر گرداگرد

به توهم اشاره دارم، که چه می‌کند حالا
که چه کرده‌ام بارها و بارها
تیغ از لابه لای زندگی‌ام چه کرده عبور
آستین خیس به سویم اشاره چه داشته از تیزی
من از کبودی چشم، گریان دور گونه، گرفته‌ام
به هیچ شکلی هم برنخواهم گشت،
مگر هوایی پراکنده
به هیچ دستی نخواهم رویید
مگر نادیده، بیرونِ بیرون زمان


✍🏻: #داریوش_معمار
🎤: #مريم_رضوى
🎼: Porcelain rose
Al marconi

@sobhosher
صبح و شعر
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━ *خداوند بهترین یاور ماست* ━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━  *جمعه: #مشاهير ━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━ آن‌ها می‌رفتند، همچنان می‌رفتند، و هنگامی که سرود ماتم قطع می‌شد، مانند این بود که در طول مسیرشان صدای پاها، اسب‌ها و وزش باد…
 


📚٩نکته جذاب درباره دکتر ژیواگو

 
به گزارش فرارو به نقل از اکسپرس، نام این کتاب برگرفته از شخصیت اول آن است. در سال ۱۹۶۵، دیوید لین از روی این کتاب فیلمی به همین نام ساخت. در ادامه ٩ نکته جذاب و خواندنی را درباره دکتر ژیواگو بخوانید.
 
١.    پاسترناک در سال ١٩١٥این داستان را شروع کرد، اما سال ١٩٥٦ آن را تمام کرد.
٢.    از چاپ آن در روسیه جلوگیری شد، چرا که « رئالیسم سوسیالیستی» را رد می‌کرد.
٣.    این رمان از روسیه به بیرون قاچاق شد و در غرب انتشار یافت. سازمان سیا به طور کاملا محرمانه‌ای تلاش کرد تا کمیته انتخاب برنده جایزه نوبل را مجاب کند که جایزه نوبل ادبی را در سال ١٩٥٨ به پاسترناک اعطا کند.
٤.    پاسترناک از قبول این جایزه خودداری کرد. زیرا به او گفته بودند که اگر این جایزه را قبول کند، دیگر اجازه ورود به خاک روسیه را نخواهد داشت.
٥.    فیلمی که دیوید لین از روی این کتاب ساخت، پنج جایزه اسکار را دریافت کرد. در این فیلم عمر شریف بازی کرد.
٦.    عمر شریف نقش خود را در فیلم ایفا کرد. تارک شریف، پسر عمر، هشت‌سالگی دکتر ژیواگو را در این فیلم بازی کرد.
٧.    ژیواگو از کلمه روسیِ «ژیو» می‌آید که معنای آن «زندگی» است.
٨.    پسر پاسترناک بالاخره موفق شد که در سال ١٩٨٩برای دریافت جایزه پدرش به سوئد برود.
٩.    دکتر ژیواگو در سال ١٩٨٨ در روسیه چاپ شد و سال ٢٠٠٦ نیز یک مینی سریال از روی آن ساخته شد.

@sobhosher
〰️🔅🔅〰️
🔍 #راز_واژه

درود😊
«دست‌مریزاد»

🔹می‌دانیم که این تعبیر معادل عبارت «دستت درد نکند (نکنه)» به‌کار‌می‌رود. «دستتان درد مکناد» معادل مفهومی همان ساختار است.
در منابع مکتوب و مجازی در توضیح آن آورده‌اند « دستانت دچار لرزش مباد». در «فرهنگ بزرگ سخن» ( به سرپرستی استاد دکتر حسن انوری) که ماحصل چند سده سنت لغت‌نامه‌نویسی فارسی‌زبانان و اثر ارجمندی است، ذیل « مریزاد» با ارجاع به « دست‌مریزاد» در همان فرهنگ آمده: « دچار لرزش و کاستی نباشد». در « پارسی‌ویکی» آمده:« منظور این است که دست تو دچار بیماری نشود به‌گونه‌ای که با گرفتار‌شدن به بیماری دچار لرزش شوی و چیزها از دستت بریزد...».
🔸برداشت‌ه‍ای نادرست‌تری نیز از این تعبیر شده‌است. در « ویکی‌واژه» آمده: «دست شما آزار نبیند. دست شما از آزار دور باد». حتی برخی این تعبیر را به‌صورت « دست‌مریضاد» (در معنای « مریض مباد») می‌نویسند.
اما در این تعبیر، « ریختن» در معنای پوسیده‌شدن و تجزیه‌شدن ( به‌ویژه در خاک گور) به ‌کا‌ر رفته‌است. این مصدر به‌صورت « ریزیدن» نیز در متون کهن کاربرد فراوان داشته و صفت‌های مفعولی‌شان نیز (« ریخته» و « ریزیده») به‌ویژه در تفاسیر کهن آمده‌است.

🔺سعدی در گلستان می‌گوید:«یکی از ملوک خراسان محمود سبکتگین را به‌ خواب چنان دید که جمله وجود او ریخته ‌بود و خاک‌ شده مگر چشمان او...» ( چاپ استاد یوسفی، انتشارات خوارزمی، ص۵۹). گاه این تعبیر را هنگامی که تن کسی بالای دار می‌ماند و می‌پوسید نیز به کار می‌بردند. در بیتی از غزلی منتسب به حافظ ( در لغت‌نامهٔ دهخدا به‌سبب نامشخص بودن شاعر نشانهٔ (؟) آمده) نیز آمده:
بنازیم دستی که انگور چید
مریزاد پایی که درهم‌فشرد
که مصرع دوم اشاره دارد به فشردن و لگد‌مال کردن انگور در حوض (چَرخُشت) برای تهیهٔ شراب که تفصیل آن به‌ویژه در شعر منوچهری خواندنی است.
دهخدا در توضیح یادآور شده « کلمهٔ تحسین باشد استادان پیشه‌ور و ارباب صنایع را» که بیانگر سبب وجود واژهٔ « دست» در این عبارت است.
▫️ باید گفت مریزاد در این تعبیر فعل دعایی برای سپاسگزاری از کسی است که کاری برای کسی کرده و یا محبتی از او دیده شده است. معنای کنایی این تعبیر « ان‌شاءالله زنده باشی» است. درست شبیه تعبیر «تن‌درست باشی/ باشید».

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎶🎵🍃🌺
#شعرخوب_بخوانیم

رسمو بهم زدی با من قدم زدی از عشق دم زدی
تا روزگارمو بعدا سیاه کنی
رو ردپای رود
بارون گرفته بود شب جون گرفته بود
چادر زدم که تو موهاتو وا کنی
گفتم که جونمو قلب جوونمو قد کمونمو
نذر چشات کنم تا اعتنا کنی
کشتی بهارمو قلب مزارمو دار و ندارمو
دادم که دردمو شاید دوا کنی

چشمای آسمون رنگین ترین کمون تعارف نکن بمون
کفشاتو در بیار تا خون به پا کنی
درداتو مو به مو تو گوش من بگو تا خنده هاتو تو
جغرافیای عشق فرمانروا کنی
ماهی کنار رود از غصه مرده بود خوابم نبرده بود
گفتی که نذرتو باید ادا کنی


آهنگساز و خواننده: #محسن_چاوشی فراخور زادروزش 💐
تنظیم کننده: #اشکان_عرب
ترانه سرا: #پدرام_پاریزی

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*شنبه با #شاهنامه

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

چوداری بدست اندرون خواسته
زر و سیم و اسبان آراسته
هزینه چنان کن که بایدت کرد
نشاید گشاد و نباید فشرد
خردمند کز دشمنان دور گشت
تن دشمن او را چو مزدور گشت
چو داد تن خویشتن داد مرد
چنان دان که پیروز شد در نبرد
مگو آن سخن کاندرو سود نیست
کزان آتشت بهره جز دود نیست
میندیش ازان کان نشاید بدن
نداند کس آهن به آب آژدن

📖: پادشاهى كسرى انوشيروان
✍🏻 : #فردوسى
 
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، گذر روزهاتان همراه با شادمانى پايدار💐🙏🏻

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
#دیو_در_شاهنامه
پنجره ۲ : دگرگونی اندریافت «دیو» با پیدایی زرتشت

۱. آریاییان از دیر باز نیکوی و بدی را بنیاد هستی می دانستند و بر این باور بودند که موجودات گیتی از یک سوی موجودات نیکوکارند که به آدمی دهش و خوشی می‌رسانند و در دیگرسوی موجودات زشتکارند که سرچشمه‌ی بدی‌ها و با دستهٔ نخست در جنگ و ستیزند. این دوگانه باوری (ثنویت) به بخش شدن ایزدان به دو گروه «اهورا» و «اهریمن» یا «اهورایان و دیوان» نیز انجامید!

۲. تا پیش از جداشدن دو تیره‌ی هند و ایرانی از یکدیگر، در باورهای همه آریاییان، ایزدان بر دو دسته بودند! گروهی را «دیو» و گروه دیگر را «اسورا» یا «اهورا» می خواندند.

۳. پیش از زرتشت، «اهورایان» ایزدان زشتکار و «دیوان» ایزدان نیکوکار دانسته می‌شدند!

۴. پس از زرتشت در ایران، باور کهن آریایی‌ها دگرگون و زان سپس در ایران، اهوراها نیک‌رفتار و دیوان پلید و زشت‌رفتار (اهرمن) شناخته شدند! ولی در هند، دیوان همچنان دوست‌داشتنی ماندند!

۵. در #شاهنامه، اندریافتِ پس از زرتشت چیره است و دیو، بیشتر پلید و اهریمنی شناسانده می‌شود!

@ShahnamehToosi
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
برگردان: وحيد بيداريان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

١شنبه با #شعرامروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏—

زمزمه

این روزها سخاوت باد صبا کم است
یعنی خبر ز سوی تو این روزها کم است

اینجا کنار پنجره تنها نشسته ام
در کوچه ای که عابر درد آشنا کم است

من دفتری پر از غزلم، ناب ناب ناب
چشمی که عاشقانه بخواند مرا کم است

باز آ ببین که بی تو در این شهر پر ملال
احساس ، عشق ، عاطفه ، یا نیست یا کم است

اقرار می کنم که در اینجا بدون تو
حتی برای آه کشیدن هوا کم است

دل در جواب زمزمه های بمان من
می گفت می روم که در این سینه جا کم است
غیر از خدا که را بپرستم؟ تو را ، تو را
حس می کنم برای دلم یک خدا کم است

#محمدسلمانی
 
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، حال دلتان خوب 🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
پرواز اسطوره اسطوره‌پرداز
 
🔸به قلم:
دكتر بهمن نامورمطلق

دکتر جلال ستاری از محققان برجسته هنر و ادبیات بار سفر را بست؛ جسمش را به خاک سپرد و روحش برای عروج، رهسپار آسمان شد. او از خود آثاری ارزشمند و گران‌سنگ برای ما زمینیان به یادگار گذاشت، آثار و داستان‌های رمزی از چگونه زیستن، دوست داشتن و بیان کردن. او افسون افسانه‌ها را می‌دانست و وجه نمادین نمایش‌ها را می‌شناخت. او جلال اسطوره‌شناسی بود.
ستاری به تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین عشقی عمیق می‌ورزید و این عشق ورزیدن را به دیگر کسان هم آموزش می‌داد. او در بسیاری از حوزه‌های تخصصی، آغازگر بحث‌ها بود و پای دیگر محققان ایرانی را به محفل محققان بزرگ جهانی باز کرد.
جلال ستاری همچون ژینوس، یک روی به داخل داشت و یک روی به خارج. از همین روی، او پیوند میان برون و درون بود. با تحقیقات تطبیقی خود، نشان داد که انسان‌ها تا چه حد شبیه و نیازمند به هم هستند و گفتگو بزرگ‌ترین معجزه انسان‌هاست؛ چگونه رؤیاهای جمعی آنها، که در اسطوره‌ها متبلور شده است، همدیگر را فرامی‌خوانند و دنیا با ستیز چه نازیبا و کریه‌تر و نیازمند تعزیت می‌شود.
او برزویه زمان خویش بود که برای یافتن گیاه جاودانی به آن سوی جهان سفر کرد و آموخت که آن گیاه در پردیس همین وطن روییده است. با وجود همه مشکلات و ناملایمات، برخلاف برخی از محققان و پژوهشگران، در گوشه‌ای از این خاک ریشه دواند و استوار ایستاد تا محققان جوان از سایه و میوه‌هایش بهرمند شوند، و چنین هم شد.
یادش گرامی و روحش شاد.

#جلال_ستاری
🖤☘️
@sobhosher
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎵🎶🌺🍃
#شعرخوب_بخوانیم

«خاک خوبان»
ای بهشت برین که شدی سرای من
هرکجا بروم نفسی برای من
جان و دل تو بگو که دهم به پای تو
با تو شد سپری غم روزگار من
مهر تو عجین با دلم ای وطن ای وطن
عشق تو در آب و گلم ای وطن ای وطن
نام تو بود جاودان ای شکوه جهان
تا ابد بمان بام ایران
در راه موتن پاک پر گهر جان را کنم در بر دشمنان سپر
روشن نما طاق جهان ز مهر خود
از تو گرفته مه آسمان شبم
جان دهم به رهت ایران وطن شیران تو بمان سرزمین پارس
قامتت به جهان برپان نفست برجان ز خزر تا خلیج فارس
جان دهم به رهت ایران وطن شیران تو بمان سرزمین پارس
قامتت به جهان برپان نفست برجان ز خزر تا خلیج فارس
در خاک تو ریشه ای اعتبار من
بی تو نپاید نفسی بهار من
برپا بود قله ی استوار تو
ایران تویی مایه ی افتخار من
تو بمان

خواننده و ترانه سرا: #ماندانا_خضرایی
آهنگساز و تنظیم کننده: #بابک_شهرکی

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

٢شنبه با #نثر_فارسى

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━


           حاكم و فراشان

...ناگاه از طرف دیگر صدای دور باش بلند شد از بانگ فرّاشان که «چشم بپوش، برگرد،بالا برو،پایین بیا» گوش آسمان کر می شد .دیدم از دوطرف صف  فرّاشان است که می آیند . همان طورکه در شاهرود دیده بودیم ،در میان صفوف فرّاشان کالسکه ای در حرکت بود.دیدم مردم رو به دیوار کرده ایستادند . در شاهرود این تشریفات  را یادگرفته امّا رو به دیوار کردن را ندیده بودم . خلاصه به مردم تبعیّت نموده روی به دیوار کردیم. آستاری [ظ:پشت] روی به طرف کالسکه ایستادیم. چون که به یوسف عمو در شاهرود تعلیم داده بودند که در آن حال رکوع نماید ، یعنی خم شود.بی چاره روی به دیوار کرنش کرده معلوم است پشت به خانم بود. فرّاشان خیال کردند که این استهزا میکند، مخصوصاً طرف وارون را به خانم نشان می دهد.من هم رو به دیوار ایستاده بودم . یک وقت دیدم که بزن بزن است . به سر وصورت بیچاره ،یوسف عمو، هی مشت وسیلی وچوب است که از در ودیوار فرومی ریزد. بی چاره هی داد می زند:«بابا چرا میزنید ،تقصیر من چیست؟»
من هم پیش رفته ،گفتم :«بابا آخر مسلمانید ،این غریب بی چاره را چرا میزنید؟»
گفتند:«این پدر سوخته به شاه زاده خانم بی ادبی کرده ،هی پدر سوخته ...».
کالسکه گذشت، فرّاشان ماندند که یوسف عمو را ببرند من با خود در اندیشه ام که خدایا چه کنم؟ به این و آن بنای عجز ولابه گذاشتم ،که« بابا جان به خدای تعظیم کرده» .دیدم به جایی نمی رسد. یک دفعه به خاطرم آمد که در این گونه موارد بنا به عادت زشت این مملکت پول ،حلّال همه ی مشکلات است.یواشکی پنج قران درآوردم ،محض دیدن پول اختیار از دستشان رفت . چون موم نرم شدند.وآن مبلغ را از دستم گرفته در رفتند، ماهم خلاص شدیم.

📚 #سياحتنامه_ابراهيم_بيك
در واقع دائره‌المعارف جامع اوضاع ايران در اوايل قرن حاضر است كه با قلمي تند و بي‌پروا و بي‌گذشت تحرير شده است.
✍🏻 #زین_العابدین_مراغه_ای


 ━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، لحظه هاتان دلكش وناب🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎵🎶🍃🌺
#شعرخوب_بخوانیم

اطرافم چهره های آشنایی هستند
All around me are familiar faces
جاهای فرسوده ، چهره های فرسوده
Worn out places, worn out faces
روشن و زود برای مسابقات روزانه
Bright and early for the daily races
به جایی نرسید ، به هیچ جا نرسید
Going nowhere, going nowhere
اشک هایشان در حال پر شدن لیوانشان است
Their tears are filling up their glasses
نه بیانی ، نه بیانی
No expression, no expression
سرم را پنهان کن ، می خواهم غمم را غرق کنم
Hide my head, I wanna drown my sorrow
نه فردا ، نه فردا
No tomorrow, no tomorrow
و به نظرم خنده دار است
And I find it kind of funny
به نظرم غم انگیز است
I find it kind of sad
رویاهایی که در آنها می میرم
The dreams in which I'm dying
بهترین هایی هستند که تا به حال داشته ام
Are the best I've ever had
به سختی می توانم به شما بگویم
I find it hard to tell you
به نظرم سخت است
I find it hard to take
وقتی مردم در دایره می دوند ، این بسیار ، بسیار است
When people run in circles it's a very, very

دنیای دیوانه ، دنیای دیوانه
Mad world, mad world
کودکانی که منتظر روزی هستند که احساس خوبی دارند
Children waiting for the day they feel good
تولدت مبارک تولدت مبارک
Happy birthday, happy birthday
و من احساس می کنم که هر بچه ای باید
And I feel the way that every child should
بنشینید و گوش دهید ، بنشینید و گوش دهید
Sit and listen, sit and listen
مدرسه رفتم و من خیلی عصبی بودم
Went to school and I was very nervous
هیچ کس مرا نمی شناخت ، هیچ کس مرا نمی شناخت
No one knew me, no one knew me
سلام معلم!
Hello, teacher!
به من بگو درس من چیست؟
Tell me, what's my lesson?
درست از طریق من نگاه کن ، درست از طریق من نگاه کن
Look right through me, look right through me
و به نظرم خنده دار است
And I find it kind of funny
به نظرم غم انگیز است
I find it kind of sad
رویاهایی که در آنها می میرم
The dreams in which I'm dying
بهترین هایی هستند که تا به حال داشته ام
Are the best I've ever had

به سختی می توانم به شما بگویم
I find it hard to tell you
به نظرم سخت است
I find it hard to take
وقتی مردم در دایره می دوند ، این بسیار ، بسیار است
When people run in circles it's a very, very
دنیای دیوانه ، دنیای دیوانه
Mad world, mad world
جهان خود را بزرگتر کنید
Enlarging your world

موسيقى: #مایکل_اندروز

شبتان شاد🥰🙏🏻
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM