صبح و شعر
650 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

٢شنبه با #نثر_فارسى

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━


اورهان ساکت ماند. نمی خواست تنها بماند.می ترسید رای پیرمرد بر گردد. گفت: «گرگ های این فصل رحم ندارند.»
پیرمرد سیگاری با سیگار روشن کرد: «گرگ ها هیچ وقت رحم ندارند.تو آبادی بالا، سه تا آدم را روز روشن خورده اند.»
ص٤٨

اما روزگار همیشه یکجور نبود. روزهای خوب بود و روزهای بد هم بود. و ما بزرگ تر که می شدیم بدتر می شد.

ص٧٢

📚 #سمفونی_مردگان
✍🏻 #عباس_معروفی

 ━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، روزتان زيبا🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دكلمه_ها🎼🎵🎶🍃🌺

"قصۀ مردی که لب نداشت"

یه مردی بود حسین قلی
چشاش سیا لپاش گلی
غصه و قرض و تب نداشت
اما واسه خنده لب نداشت
خنده ی بی لب کی دیده ؟
مهتاب بی شب کی دیده ؟
لب که نباشه خنده نیس
پر نباشه پرنده نیس
شبای دراز بی سحر
حسین قلی نشس پکر
تو رخت خوابش دمرو
تا بوق سگ اوهو اوهو
تموم دنیا جم شدن
هی راس شدن هی خم شدن
فرمایشا طبق طبق
همگی به دورش وق و وق
بستن به نافش چپ و راس
جوشونده ی ملا پیناس
دم اش دادن جوون و پیر
نصیحتای بی نظیر :
حسین قلی غصه خورک
خنده نداری به درک
خنده که شادی نمیشه
عیش دومادی نمیشه
خنده ی لب پشک خره
خنده ی دل تاج سره
خنده ی لب خاک و گله
خنده ی اصلی به دله
حیف که وقتی خوابه دل
وز هوسی خرابه دل
وقتی که دل هواش پسه
اسیر چنگ هوسه
دل سوزی از غصه جداس
هر چی بگی باد هواس !
حسین قلی با اشک و آه
رف دم باغچه لب چاه
گف :« _ ننه چاه ، هلاکتم
مرده ی خلق پاکتم
حسرت جونم رو دیدی
لبتو امونت نمی دی؟
لب تو بده خنده کنم
یه عیش پاینده کنم »
ننه چاه گف : حسین قلی
یاوه نگو ، مگه تو خلی ؟
اگه لبمو بدم به تو
صبح ، چه امونت چه گرو ،
واسه یی که لب تر بکنن
چی چی تو سماور بکنن ؟
ظهر که می باس آب بکشن
بالای باهار خواب بکشن
یا شب میان آب ببرن
سبو رو به سرداب ببرن
سطلو که بالا کشیدن
لب چاهو اینجا ندیدن
کجا بذارن که جا باشه
لایق سطل ما باشه؟
دید که نه ولل لا ، حق میگه
حسین قلی با اشک و آ
رف لب حوض ماهیا
گف : بابا حوض ترتری
به آرزوم راه می بری؟
میدی که امانت ببرم
راهی به جماعت ببرم
لب تو رو مرد و مردونه
با خودم یه ساعت ببرم؟
حوض بابا غصه دار شد
غم به دلش هوار شد
گف : ببه جان ، بگم چی
اگه نخام که همچی
نشکنه قلب نازت
غم نکنه درازت ...

شعر و آواى: #احمد_شاملو

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*٣شنبه: #شعرديروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━
 
گر در شراب عشقم از تیغ میزنی حد،
ای مست محتسب کش حدیست این ستم را!

گفتی که غم همی خور من خود خورم ولیکن
ای گنج شادمانی اندازه ییست غم را!

#امیرخسرو_دهلوی
سده ٧

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، حال دلتان خوب🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎶🎵🍃🌺
#موسیقی_بیکلام

افكار سرگردان
Wandering thouhts
ساخته: Peder B. Helland

شبتان آرام و رام🥰🙏🏻

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
برگردان: آلا شریفیان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*٤شنبه: #يك_برگ_كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​—

شر و بدی که در دنیا وجود دارد پیوسته از نادانی می‌زاید و حسن‌نیت نیز اگر از روی اطلاع نباشد ممکن است به اندازه شرارت تولید خسارت کند.
مردم کم یا زیاد نادانند و همین است که فضیلت یا ننگ شمرده می‌شود.
ناامید کننده ترین ننگ‌ها، ننگ نادانی است که گمان می‌کند همه چیز را می‌داند و در نتیجه به خودش اجازه آدم‌کشی می‌دهد.



✍🏻: #آلبر_کامو
📚: #بیگانه

فايل pdfكتاب را در صبح و شعر ببينيد@sobhosher

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، حال دلتان خوش🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎵🎶🍃🌺
#شعرخوب_بخوانیم

نورتراشی Sculpting in Light

هَميشه لَحظِه هاي مويه کَردن هست
هَميشه لَکِه هايي روي ساتَن هست
کِنارِ اين هَمه وِل، بي دِل و بي خود
از اين بِـهتَر مَگه مي شِه خَرابِت شُد؟

از اين بِـهتَر مَگه مي شِه تو رو فَهميد؟
تو رو بوييد، تو رو رَقصيد، تو رو لَرزيد
نِمي شه ساده تَر شُد، از خوشي سَر رَفت
گُرُسنه، تِشنه تَر تا شامِ آخَر رَفت

دِلي دارم که ريش ريشه
اَز اين بِـهتَر، اَز اين بِـهتَر مَگه مي شِه؟
دِلي دارم که ريش ريشه
اَز اين بِـهتَر، اَز اين بِـهتَر مَگه مي شِه؟

بِهتَرين خَبَر، خودِ تو
نورِ پُشتِ در، خودِ تو
خوش تَرين سَفرِ، خودِ تو
عَطرِ پُشتِ سَر، خودِ تو




دِلي دارم که ريش ريشه
اَز اين بِـهتَر، اَز اين بِـهتَر مَگه مي شِه؟
دِلي دارم که ريش ريشه
اَز اين بِـهتَر، اَز اين بِـهتَر مَگه مي شِه؟

خَراشِ دِل تراشِ لَحظِه ي رَفتَن
هَمين بُغضِ گَلو تَر کُن قَطارِ مَن
در اين فَصلِ بَدِ ناشادِ پُر فَرياد
تويي دِل گوشِه ي نايابِ پَرت آباد

زيرِ بارون، کِنارِ پلِه ي پاييز
تو با يک قُوي زَخمي، پَرده ايي دِل ريز
عَروسَک هاي سوخته گوشِه ي ديوار
هَمه در حَسرتِ دَستِ تو بَر سي تار

دِلي دارم که ريش ريشه
اَز اين بِـهتَر، اَز اين بِـهتَر مَگه مي شِه؟
دِلي دارم که ريش ريشه
اَز اين بِـهتَر، اَز اين بِـهتَر مَگه مي شِه؟


ترانه و آهنگ: #شهیارقنبری فراخور گرامى زادروزش💐
هشتمين قطعه از آلبوم Ciné mot شهیار قنبری یکی از سه تفنگدار ترانه‌سرایی نوین در ایران (شهیار، ایرج، اردلان) است که در عرصه‌های گوناگون فعالیت دارد. او به دلیل نوآوری در واژه و مضمون، سرآغاز ترانه‌گویی نوین فارسی و ترانه مدرن ایرانی است.
تنطيم: اتابک سهیلی

شبتان از ترانه سرشار🙏🏻🥰
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
برگردان: بهروز صفرزاده

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*٥شنبه: #شعرجهان

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

«دﺍﯾﺮﻩﯼ ﻧﺨﺴﺖ»

ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺍﺳﺖ
ﺩﻭ ﻏُﺮﺍﺏ ﮐﻪ ﻣﯽﺟﻨﮕﻨﺪ
ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻩﯼ ﺳﺎﻝ ِ
ﮐﻬﻨﻪ.
ﺍﺯ ﺳﻠﻮﻝ ﺟﻬﺎﻥ ِ ﺑﯽﺭﺣﻢ ِ ﺳﺮﺩ ﻣﯽﺑﯿﻨﻢ .

ﺍﯾﻦ ﺁﻣﺎﺳﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﻃﻦ ﺭﺍ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﺳﻠﻮﻝﻫﺎ،
ﺷﮑﻨﺠﻪ، ﺧﻮﻥ
ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ.

ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺳﺮ ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﺩُﻣﻞ،
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ.

ﻭﻗﺘﯽ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﻧﺪ
ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ِ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ
ﮐﺠﺎ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﮐﻨﻮﻥ
ﺩﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ؟

ﺁﻥ ﺷﺐ ﺻﺪﺍﯼ ﻧﺎﻟﻪ ﺷﻨﯿﺪﻡ
ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ
ﮐﺪﺍﻡ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ
ﺭﺍﻩ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺍﺑﻪﻫﺎﯼ ِ ﺳﺘﻢ.

ﺁﻥﮔﺎﻩ ﺳﺮ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﯼ،
ﮐﻤﺮ ﺭﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﻩ،
ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻥ ِﺧﻮﻧﯿﻦ.
ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ.

✍🏻: #کوفی_آوونور
شاعر مبارز غنا

 
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، لحظه هاتون دلكش و ناب 🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎶🎵🍃🌺
#شعرخوب_بخوانیم

زندگى

آمدمت که بنگرم گریه نمی‌دهد امان
نامدگان و رفتگان از دو کرانه‌ی زمان
سوی تو می‌دوند هان ای تو همیشه در میان
در چمن تو می‌چرد آهوی دشت آسمان
گرد سر تو می‌پرد باز سپید کهکشان
هر چه به گرد خویشتن می‌نگرم درین چمن
آینه‌ی ضمیر من جز تو نمی‌دهد نشان
ای گل بوستان سرا از پس پرده‌ها در آ
بوی تو می‌کشد مرا وقت سحر به بوستان
ای که نهان نشسته‌ای باغ درون هسته‌ای
هسته فروشکسته‌ای کاین همه باغ شد روان
مست نیاز من شدی پرده‌ی ناز پس زدی
از دل خود بر آمدی آمدن تو شد جهان
آه که می‌زند برون از سر و سینه موج خون
من چه کنم که از درون دست تو می‌کشد کمان
پیش وجودت از عدم زنده و مرده را چه غم
کز نفس تو دم‌به‌دم می‌شنویم بوی جان
پیش تو جامه در برم نعره زند که بر درم
آمدمت که بنگرم گریه نمی‌دهد امان

شعر : #هوشنگ_ابتهاج
موسيقى: #حافظ_ناظرى فراخور گرامى زادروزش💐
اولين قطعه از هستى دومين فصل از آلبوم ناگفته
شبتان از ترانه سرشار🥰🙏🏻

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*جمعه: #مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

آن‌ها می‌رفتند، همچنان می‌رفتند، و هنگامی که سرود ماتم قطع می‌شد، مانند این بود که در طول مسیرشان صدای پاها، اسب‌ها و وزش باد شنیده می‌شود. رهگذران کنار می‌رفتند تا راه را بر مشایعت‌کنند‌گان باز کنند، تاج گل‌ها را می‌شمردند و علامت صلیب می‌کشیدند، کنجکاوان به این گروه می‌پیوستند و می‌پرسیدند: «که را به خاک می‌سپارند؟» جواب می‌شنیدند: «ژیواگو» - درست، ثواب دارد، برای این مرد دعایی بکنیم - مرد نیست، زن است - چه فرق می‌کند. خدا بیامرزدش. مراسم خوبی است.

✍🏻:
#باریس_لئونیدویچ_پاسترناك از شاعران و نویسندگان روس بود
که موفق به دریافت جوایز ادبی و #نوبل ادبيات شد. شهرت وی در بیرون از روسیه بیشتر به خاطر رمان دكتر ژيواگو است ولی شهرت او در خود روسیه بیشتر به عنوان یک شاعر است.
این رمان، تاکنون سه بار توسط کامران بهمنی، علی اصغر خبره‌زاده و سروش حبیبی به فارسی ترجمه شده‌است.

رمان دکتر ژیواگو حماسی که به تأثیرات انقلاب روسیه و عواقب آن بر خانواده ای بورژوا و ثروتمند می پردازد، تا سال 1987 در اتحاد جماهیر شوروی اجازه ی چاپ نداشت. یکی از نتایج انتشار رمان دکتر ژیواگو در کشورهای غربی، طرد شدن همه جانبه ی بوریس پاسترناک توسط مقامات شوروی بود. زمانی که پاسترناک در سال 1958 برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد، به اجبار، از پذیرفتن آن امتناع کرد. گرچه کتاب، خیلی زود به یکی از پرفروش ترین آثار داستانی در سراسر دنیا تبدیل گردید. دکتر یوری ژیواگو، من دیگر خود نویسنده، شاعر، فیلسوف و پزشکی است که زندگی اش به واسطه ی جنگ و البته عشقش به لارا، همسر یک انقلابی، مختل شده است. سرشت ظریف و هنرمندانه ی ژیواگو، از او در برابر بی رحمی و خشونت بلشویک ها، انسانی بسیار آسیب پذیر ساخته است. اشعار این شخصیت به یاد ماندنی، جزء زیباترین قسمت های رمان دکتر ژیواگو جذاب و خاطره ساز است.

فايل pdf كتاب #دكترژيواگو در #صبح_و_شعر ببينيد💐😍

 ━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، روزتان زيبا و دلپذير 🙏🏻💐🌀

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دكلمه_هام 🎼🎶🎵🍃🌺

شبانه ماه را به آبگیر کوچک بیاور برابر روی

این فصل که نمایی ندارد از زمان و دقیقه
باران که نعره می‌زند بر آستین محو نور
تیغ که سر از پای نمی‌شناسد وقت صدا
حرف‌ها دارند اگر چه‌کسی بداند یا نه
چاه از درون خالی است و تمامی ندارد هرچیز
محو گردش و سکون که روشنای هر زاویه است

دریغ از جان به جهان آفرین سپردن در این حال

ما بهانه نداشتیم، که هیچ
زنده نبودیم که هیچ
آواره بودیم، مانند شن‎ها هر دانه
روانه بودیم و نبودیم در ناکجا
افسوس اگر جانکاه است، به یاد آوردنش نیز
آب اگر از آسمان باریدنش عجیب است بر زمین رفتنش نیز
اگر بگویم نه به آن معنا حیرانم نه حیرت معنا دارم چه
اگر به شما یادآور شوم که یادآورم چه
به خداوند که گفتند پدیده آورندی لامکان است گفته‌ام اما
اگر بگویم من خالق هر چه تو هستی بوده‌ام چه؟!
ما همه درگیر فراموشی و آرامشیم
در همه گیری این تلخی ما بهانه‌ایم بر مسیر گرداگرد

به توهم اشاره دارم، که چه می‌کند حالا
که چه کرده‌ام بارها و بارها
تیغ از لابه لای زندگی‌ام چه کرده عبور
آستین خیس به سویم اشاره چه داشته از تیزی
من از کبودی چشم، گریان دور گونه، گرفته‌ام
به هیچ شکلی هم برنخواهم گشت،
مگر هوایی پراکنده
به هیچ دستی نخواهم رویید
مگر نادیده، بیرونِ بیرون زمان


✍🏻: #داریوش_معمار
🎤: #مريم_رضوى
🎼: Porcelain rose
Al marconi

@sobhosher
صبح و شعر
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━ *خداوند بهترین یاور ماست* ━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━  *جمعه: #مشاهير ━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━ آن‌ها می‌رفتند، همچنان می‌رفتند، و هنگامی که سرود ماتم قطع می‌شد، مانند این بود که در طول مسیرشان صدای پاها، اسب‌ها و وزش باد…
 


📚٩نکته جذاب درباره دکتر ژیواگو

 
به گزارش فرارو به نقل از اکسپرس، نام این کتاب برگرفته از شخصیت اول آن است. در سال ۱۹۶۵، دیوید لین از روی این کتاب فیلمی به همین نام ساخت. در ادامه ٩ نکته جذاب و خواندنی را درباره دکتر ژیواگو بخوانید.
 
١.    پاسترناک در سال ١٩١٥این داستان را شروع کرد، اما سال ١٩٥٦ آن را تمام کرد.
٢.    از چاپ آن در روسیه جلوگیری شد، چرا که « رئالیسم سوسیالیستی» را رد می‌کرد.
٣.    این رمان از روسیه به بیرون قاچاق شد و در غرب انتشار یافت. سازمان سیا به طور کاملا محرمانه‌ای تلاش کرد تا کمیته انتخاب برنده جایزه نوبل را مجاب کند که جایزه نوبل ادبی را در سال ١٩٥٨ به پاسترناک اعطا کند.
٤.    پاسترناک از قبول این جایزه خودداری کرد. زیرا به او گفته بودند که اگر این جایزه را قبول کند، دیگر اجازه ورود به خاک روسیه را نخواهد داشت.
٥.    فیلمی که دیوید لین از روی این کتاب ساخت، پنج جایزه اسکار را دریافت کرد. در این فیلم عمر شریف بازی کرد.
٦.    عمر شریف نقش خود را در فیلم ایفا کرد. تارک شریف، پسر عمر، هشت‌سالگی دکتر ژیواگو را در این فیلم بازی کرد.
٧.    ژیواگو از کلمه روسیِ «ژیو» می‌آید که معنای آن «زندگی» است.
٨.    پسر پاسترناک بالاخره موفق شد که در سال ١٩٨٩برای دریافت جایزه پدرش به سوئد برود.
٩.    دکتر ژیواگو در سال ١٩٨٨ در روسیه چاپ شد و سال ٢٠٠٦ نیز یک مینی سریال از روی آن ساخته شد.

@sobhosher
〰️🔅🔅〰️
🔍 #راز_واژه

درود😊
«دست‌مریزاد»

🔹می‌دانیم که این تعبیر معادل عبارت «دستت درد نکند (نکنه)» به‌کار‌می‌رود. «دستتان درد مکناد» معادل مفهومی همان ساختار است.
در منابع مکتوب و مجازی در توضیح آن آورده‌اند « دستانت دچار لرزش مباد». در «فرهنگ بزرگ سخن» ( به سرپرستی استاد دکتر حسن انوری) که ماحصل چند سده سنت لغت‌نامه‌نویسی فارسی‌زبانان و اثر ارجمندی است، ذیل « مریزاد» با ارجاع به « دست‌مریزاد» در همان فرهنگ آمده: « دچار لرزش و کاستی نباشد». در « پارسی‌ویکی» آمده:« منظور این است که دست تو دچار بیماری نشود به‌گونه‌ای که با گرفتار‌شدن به بیماری دچار لرزش شوی و چیزها از دستت بریزد...».
🔸برداشت‌ه‍ای نادرست‌تری نیز از این تعبیر شده‌است. در « ویکی‌واژه» آمده: «دست شما آزار نبیند. دست شما از آزار دور باد». حتی برخی این تعبیر را به‌صورت « دست‌مریضاد» (در معنای « مریض مباد») می‌نویسند.
اما در این تعبیر، « ریختن» در معنای پوسیده‌شدن و تجزیه‌شدن ( به‌ویژه در خاک گور) به ‌کا‌ر رفته‌است. این مصدر به‌صورت « ریزیدن» نیز در متون کهن کاربرد فراوان داشته و صفت‌های مفعولی‌شان نیز (« ریخته» و « ریزیده») به‌ویژه در تفاسیر کهن آمده‌است.

🔺سعدی در گلستان می‌گوید:«یکی از ملوک خراسان محمود سبکتگین را به‌ خواب چنان دید که جمله وجود او ریخته ‌بود و خاک‌ شده مگر چشمان او...» ( چاپ استاد یوسفی، انتشارات خوارزمی، ص۵۹). گاه این تعبیر را هنگامی که تن کسی بالای دار می‌ماند و می‌پوسید نیز به کار می‌بردند. در بیتی از غزلی منتسب به حافظ ( در لغت‌نامهٔ دهخدا به‌سبب نامشخص بودن شاعر نشانهٔ (؟) آمده) نیز آمده:
بنازیم دستی که انگور چید
مریزاد پایی که درهم‌فشرد
که مصرع دوم اشاره دارد به فشردن و لگد‌مال کردن انگور در حوض (چَرخُشت) برای تهیهٔ شراب که تفصیل آن به‌ویژه در شعر منوچهری خواندنی است.
دهخدا در توضیح یادآور شده « کلمهٔ تحسین باشد استادان پیشه‌ور و ارباب صنایع را» که بیانگر سبب وجود واژهٔ « دست» در این عبارت است.
▫️ باید گفت مریزاد در این تعبیر فعل دعایی برای سپاسگزاری از کسی است که کاری برای کسی کرده و یا محبتی از او دیده شده است. معنای کنایی این تعبیر « ان‌شاءالله زنده باشی» است. درست شبیه تعبیر «تن‌درست باشی/ باشید».

@sobhosher