صبح و شعر
640 subscribers
2.11K photos
266 videos
324 files
3.15K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
برگردان: وحيد بيداريان

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💖❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

شنبه: #شعرديروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

دور دور گل و ایام نشاط است و بهار
چون توان بود در این وقت ز باران مهجور

رو به راه آر چو مردان و ز سر ساز قدم
ورنه حقا که تو از عقل نباشی معذور

نورم از دیده برفته ست چو یوسف برود
لاجرم دیده يعقوب بماند بی نور

ناامید از کرم حق نتوان بود کمال
ماه پنهان شده را هم برسد وقت ظهور

عاقبت عاقبت کار بخیر انجامد
آخر الأمر مبدل شود این غم به سرور

#كمال_خجندى
سده هشتم

ا—··‏​‏​​‏•✦❁💖❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼
درود و
آرزوی
بهترینها....

🌹
هفته اى با شروعى شور انگيز و پايانى دلپسند و نيك داشته باشيد 🙏🏻💐
━•··‏​‏​​‏•✦❁💖❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
درود و ادب💐
دوستان خوب و صميمى صبح و شعر پس از پايان يك دور #شاهنامه_خوانی
جناب شهريار قاسمى عزيز كمتر به شاهنامه پرداختيم تا ديروز كه زادروز استاد فريدون جنيدى بود و ديشب در گروه تلگرامى فرهيخنگان ادبيات چالوس جلسه ى پرسش و پاسخى بود با موضوع #شاهنامه؛

اين دو مرا بر آن داشت تا دوباره به تاريخ منظوم سرزمين مان نگاه كنم؛ به همين بهانه بخوانيد و بشنويد پرسش و پاسخى از جلسه ى ديشب را👇👇
ضمن سپاس فراوان از هر دو بزرگوار

پرسش جناب آريا پور فرياد گرامى:

سبک خراسانی دارای بینش اساطیری و میهنی است آنهم به ره خردگرایی بر پایه زبان دری.
بینش اساطیری را در چه رویکردهای دانشی از متن شاهنامه، بهتر می شود به کاوش و پژوهش برد؟

تا از این آگاهی رسیدن به شناخت بینش اساطیری جستار هویت خواهی را برای نسل امروز هویدا نمود؟

پاسخ خانم دكتر روحی فر عزيز و گرانقدر به اين پرسش:

@sobhosher
#سوزنی_به_خویشتن

از #جمشید تا #ضحاک!
دیدگاهی دیگر گون به #شاهنامه

فراز ١

🔹پیش تر، این دریافت از شاهنامه را واکافتیم که شاهان بخش آغازین شاهنامه (پیشدادیان)، «استعاره» و «جاندارپنداشته» ای از یک «روزگار» هستند!
كاویدیم که «جمشید = همزاد تابندگی» نماد یک برش زمانی (برآورد: سیزده هزار سال!) از زندگی نیاکان بر پهنه خاک است که همزاد بود با درخشش پیشرفتهای شگرف نیاکان در راه آسایش و زندگی بهتر!

🔸همچنین این دیدگاه در میان آمد که آنچه که به نام «استوره» می شناسیم، به راستی آمیزه ای است از یک هسته راستین و رخداده که در گذر بازگفتِ سینه به سینه از سدها زادمان(نسل)، با انبوهی از «پندار»ها، «باور»ها، «آرمان»ها، «آرزو»ها و «آرایه»ها درآمیخته و پوشیده شده و افسانه‌گون به زادمان‌های پسین رسیده است!

🔹شاهنامه سرگذشت راستینی است که با چنین پوششی به خداینامه، شاهنامه ابومنصوری و سپس به فردوسی فرزانه و با اعجاز سخن آن بزرگمرد به ما رسیده است!

آن گونه که از شاهنامه بر می آید، نیاکان بدان هنگام که داستان‌های سینه به سینه رسیده را باز می‌نوشتند، بر این باور بودند که،

سر نیکوی ها و دست بدی،
در دانش و کوشش و بخردی،
همه پاک در گردن پادشاست!
اُ زو ویژه پیدا شود کژّ و راست!

🔺این باور که استوار دارنده تخت شاهان بود، همراه با باور به فر ایزدی کیان، شاهان را جایگاهی فرازمینی می‌بخشید و مردم را از هر نگاه چپ به تخت و تاج باز می داشت!
هم این باور بود که داشتن سپاهی نیرومند برای نگاهبانی تخت و تاج و سرزمین و نیز نهادن «گنج» برای فراهم ساختن هزینه‌های سپاه را روا می دانست! و بر بنیاد همین باور است که روزگارِ همزادی و هماغوشی با پیشرفتهای درخشان (جمشید) را -که از بنیاد در آن دوران نه جنگی در میان بود و نه نیازی به سپاهیگری(میلیتاریزم) و از بنیاد هنوز آدمی به فلز دست نیافته بود!!- به آرایه ساخت جنگ‌افزار و سپاهیگری می‌آلاید و گنج نهادن از راه سپاهیگری (تاراج) را می رواید:

نخست، آلت جنگ را دست برد!!
در نام جستن به گُردان سپُرد!!.
به فرّ کَیی نرم کرد آهنا!!
چو خود و زره کرد و چون جوشنا!!
چو خَفتان و چون تیغ و برگُستوان
همه کرد پیدا به روشن رُوان!!
بدین اندرون، سال پنجاه رنج،
ببرد و از این چند بنهاد گنج!

🔻آن کدام «رنج»(=کوشش) است و این کدام «گنج»!!؟؟ این کدام گنج است که با یاری گُردان و با جنگ افزار نهاده شد!؟ جز «چپاول و غارت»!؟

🔹هرآینه این رویدادی نبود که به راستی رخ داد باشد! این پیرایه را باور بازگوکنندگان آن رویدادِ راستین تاریخی برآن بربست!! و هم این باور است که هماره زمینه را برای خودکامگی و چپاول فرمانروایان فراهم ساخته!!

🔸به برداشت نگارنده، این پیرایه تنها یک «باور بازدارنده» و از آنِ روزگار پسین (روزگار بازنوشتن خداینامه) بود و آموزه های روزگار جمشید را باید جدای از این پیرایه واکاوید و بررسید!!

به یاری یزدان، بر خواهیم رسید!
ایدون باد.

نگارنده: #سیروس_حامی
یاری‌نامه : جامعه شناسی خودکامگی - علی رضاقلی
منبع:⬅️ @shahnamehToosi
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎵🎶🌸🍃
#شعر_خوب_بخوانيم

من خودم رفتنی ام

با غرور بی دلیلت منو آزار نده
به من خسته و بی حوصله . هشدار نده
بذار این سکوت سنگین . به شکستن نرسه
به خودت هم بیش از این زحمت اقرار نده
به خدا . به خدا . من خودم رفتنیم . من خودم رفتنیم
به خدا . به خدا . من خودم رفتنیم
واسه دیگران تو شمعی . واسه من خاموش و غمگین
برای خودی تو دردی . واسه غریبه تسکین
واسه دیگران حقیقت . واسه من عین سرابی
برای همه ستاره . واسه من مثل شهابی
وقت و بی وقت لحظه ها رو به دلم زهر نکن
بیا و این دم آخر صحبت از قهر نکن
به خدا . به خدا . من خودم رفتنیم . من خودم رفتنیم
واسه دیگران تو شمعی . واسه من خاموش و غمگین
برای خودی تو دردی . واسه غریبه تسکین
به خدا . به خدا . من خودم رفتنیم
با غرور بی دلیلت منو آزار نده
به من خسته و بی حوصله . هشدار نده
بذار این سکوت سنگین . به شکستن نرسه
به خودت هم بیش از این زحمت اقرار نده
به خدا . به خدا . من خودم رفتنیم . من خودم رفتنیم
من خودم رفتنیم…



ترانه‌سرا و آهنگساز: #جهانبخش_پازوکی
تنظيم: مجتبی میرزاده
آواى: بانو #هايده فراخور گرامى زادروزش
مانا ياد و نامش🙏🏻💐
آلبوم خداحافظ

تنور دلتان گرم🥰🙏🏻
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎵🎶🍃🌸
#شعر_خوب_بخوانيم

نگو نگو نمیام نگو نگو نمیام
امید رو پر دادن (دیگه سخته برام)

حالا که دست گلدون به ساقه گل رسیده
حالا که عطر آشتی تو خونمون پیچیده

حالا که خوب می دونی دلم هوا تو کرده
حالا که بغض و کینه پاشو کنار کشیده

نگو نگو نمیام نگو نگو نمیام
امید رو پر دادن دیگه سخته برام

آلاله غنچه کرده کاش بودی و میدیدی
کبوتر بچه کرده کاش بودی و میدیدی

گلها چشم انتظارن تا از در برسی تو
گلها غرق بهارن ...

ترانهو موسيقى: #جهانبخش_پازوکی
تنظیم: منوچهر چشم‌آذر
آواى: بانو #هايده فراخور گرامى زادروزش مانا يادو نامش💐🙏🏻

عطر بهار تنيده در تار و پود لحظه هاتان🥰🙏🏻

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
برگردان: وحيد بيداريان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*۱ شنبه ها : #شعرامروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

خون است دلم برای ایران
جان و تن من فدای ایران!

بهتر ز هزار گونه آوای
در گوش دلم نوای ایران

خوشتر ز صفای باغ ایران
من را به نظر صفای ایران

همچون دم عیسیِ مسیحا
جان‌بخش بود هوای ایران

افسوس ز ظلم روس منکوس
تشدید شده عزای ایران!

وان دشمن وحشی ستمکار
برده‌ست همه غذای ایران

وین تفرقه و نفاق اشرار
خسته دل با صفای ایران

گشته‌ست کنون بسی غم افزای
آن ساحت غم‌زدای ایران

اینک که وطن شده‌ست بیمار
دانی چه دهد شفای ایران؟

یکرنگی ملت است و دولت
داروی شفای‌زای ایران

ایران عزیز را خدایی‌ست
امّید کند خدای ایران

از چشم بد شریر حفظش!
تا بیش شود بهای ایران

تا مسکن اجنبی‌ست کشور
حاصل نشود رضای ایران

زیبد که ستوده‌وار گویی
خون است دلم برای ایران

#منوچهرستوده

بندر انزلی، ششم اسفند ۱۳۲۱
زاده ٢٨تير ١٢٩٢-٢٠فروردين١٣٩٥
گرامى يادش🍃

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
✋🏼
درود و ادب و ارادت🥰
🌀

يكرنگى و انصاف، دواى درد ملت ماست كه هيچ قدرتى تحريمش نميكند مگر خود ما!
حال دلتون خوب💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

🔹 یکشنبه
🔹 ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ش
🔹 ۲۸ شعبان ۱۴۴۲ ق
🔹 ۱۱ آوریل ۲۰۲۱م

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
صبح و شعر
‍ #سوزنی_به_خویشتن از #جمشید تا #ضحاک! دیدگاهی دیگر گون به #شاهنامه فراز ١ 🔹پیش تر، این دریافت از شاهنامه را واکافتیم که شاهان بخش آغازین شاهنامه (پیشدادیان)، «استعاره» و «جاندارپنداشته» ای از یک «روزگار» هستند! كاویدیم که «جمشید = همزاد تابندگی» نماد…
.
#سوزنی_به_خویشتن

از
#جمشید تا #ضحاک!
دیدگاهی دیگر گون به
#شاهنامه

فراز ٢- مایه‌خوری و رکود

🔹
در فراز پیشین، گفته آمد که داستانهای شاهنامه برآمده از یک #هسته_کوچک_راستین_تاریخی است که هزاران سال سینه به سینه بازگو و با انبوهی از پیرایه‌ها که در این رهگذر پذیرفته؛ در ناخودآگاه گروهی نیاکان نهادینه شده و با همین انبوه پیرایه‌ها در خدای‌نامه و پس آنگه در شاهنامه بازتاب یافته!

🔸یکی از پذیرفته‌های ناخودآگاه گروهی مردم، رواییِ تاراجگری و سپاهیگری پادشاهان بود!
آغاز پادشاهی جمشید با سپاهیگری و تاراج برایِ نهادن گنج، نمودِآشکارِ این پندار و این پیرایه داستان است!

این پیرایه را پنداری بازدارنده دانستیم که بخشی از داستان و بخشی از تاریخ شناخته شد!(ن.ک. فراز١)

روزگار همزاد و همراه درخشش پیشرفت(جمشید)، همراه با اقتصاد نهادگرا و مایه آفرینش(خلاقیت) بود و نهادهای چهارگانه هستی یافتند،

از این هر یَکی را یکی پایگاه،
سَزاوار بگزید و بنمود راه!
که تا هرکس اندازه خویش را،
ببینند و دانند کم بیش را!

🔅این نهادگرایی و شناخت اندازه‌ها(حدود، قانون)، زمینه ساز پیشرفت‌های درخشان مردمان در «رشتن و بافتن» و «جامه دوختن» و « شستن و پلشت بری» و «کار گل» و «کامجویی» و «کاربری بوی خوش» و «پزشکی و درمان» و «دریانوردی» و «شادخواری» و «خنیاگری» و... گردید!
همه این پیشرفتها با «جاندار انگاریِ» روزگاری که «جمشید=همزاد درخشش» نامیده و انگاشته شد، همراه بود!

🔹این «شاه» نیز همچون فرمانروایان دیگر در برابر کشش درون به رنج کمتر و بهره بیشتر، تاب نیاورد و فزون‌خواهی پیشه کرد و جهان (کنایه از دهش‌های ایزدی) را همه از آن خویش خواست!
🔺این همان چیزی است که در اقتصاد(و نیز سیاست) امروز «انحصار» خوانده می شود!
🔻فزون‌خواهی و انحصار، انگیزه‌ها را خفه می سازد، اقتصاد را از آفرینش و پیشرفت باز می دارد، تولید را می‌کاهد، و «افزونی تولید بر مصرف» را که خمیرمایه «رشد اقتصادی» است، از میان می‌برد و به زبان امروز، «رکود» می‌آفریند! این «رکود» است که گرسنگی و نارضایتی مردم را در پی دارد و جامعه‌ای که در چنبره رکود و نومیدی گروهی مردم گرفتار شد، انجامی جز فروپاشی ندارد!

و.....
▫️جمشید فرو پاشید!

🔺
آنچه که پیامدهای این فروپاشی را پابرجا ساخت،
نبود ساختارهای اجتماعی و سازوکارهای مردمی بود در کنار ساختار سیاسی و باور همگانی به «اصلاحات از بالا»!!

🔻برآیند چنین باوری این بود که «باید کسی(شاهی) دیگر بیاید و کشور را درست کند»!!!
سازوكارهازمانی که نیروی مردم را باور ندارد و به جای ارزش‌افزایی(value adding) به اقتصاد «منابع محور» و «مصرف گرا» می‌گراید، باوری جز این ندارد که:

شهر خالی است ز عشاق، بود کز طرفی،
دستی از غیب برون آید و کاری بکند!!
«حافظ»

🔺
گرایش همیشگی به حذف #خودکامه (نه #خودکامگی!) و این باور که به گفته حافظ،
«طلب از سایۀ میمون همایی بکنیم»،
جز راهجویی از چاله به چاه نبوده و نیست!! این همان راهی است که روزگار جمشید را به ضحاک راه برد!

سخن دنبال خواهد شد! به یاری یزدان.

نگارنده: #سیروس_حامی
یاری‌نامه : جامعه شناسی خودکامگی - علی رضاقلی
@ShahnamehToosi

@sobhosher
مَثَل‌های #کرونایی

🔅اگه نزده‌یم واکسنِ گرون، دیده‌یم دستِ دیگرون.

🔅با یه دوز واکسیناسیون نمی‌شه.

🔅دوزِ واکسنِ پیش‌کشی‌و نمی‌شمارن.

🔅کرونا آخرش خوشه.

🔅کرونای انگلیسی به کرونای آفریقایی می‌گه روت سیاه.

🔅واکسنی که عوارض داره گِله نداره.

🔅واکسیناسیون که دیر شد، چه یه ماه چه صد ماه.

🔅هرکی واکسن می‌زنه، پای عوارضش هم می‌شینه.

🔅یه دوز واکسن چه‌قدر عوارض داره.

🔅یه فایزر به خودت بزن، یه اسپوتنیک به دیگران.

یک‌شنبه ۱۴۰۰/۱/۲۲
از گزين گويه ها
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎶🎵🌸🍃
#شعر_خوب_بخوانيم
 
«گورنبشته»

دیواری که پیامبران بر آن نگاشتند
دارد از درزهایش می‌شکافد
آفتاب بر آلات مرگ به روشنی می‌درخشد
آن‌گاه که هر آدمی به دو نیم می‌شود با کابوس‌ها و با رویاها
هیچکس تاج افتخار نخواهد گذاشت
آنگاه که سکوت فریادها را به قعر می‌کشد
 
سردرگمی گورنبشته من خواهد بود
همچنان که در راهی پر خار و خس سینه خیز خود را می‌کشم
اگر به مقصد برسیم  همگی می‌توانیم بنشینیم و بخندیم
اما می‌هراسم که فردا گریان باشم
 هراسم همه از فرداست که گریان باشم

میان دروازه‌های پولادین ازل و ابد
بذر زمان پاشیده شد
و آبیاری شد با کردار آنان
همانان که آگاهند و آنان که تشخیص می‌دهند
آگاهی دوستی مرگبار است
آنگاه که کسی قانونی وضع نمی‌کند
دریافتم که سرنوشت تمام انسانها
در دستان احمق‌هاست

"Epitaph"
 
The wall on which the prophets wrote
Is cracking at the seams
Upon the instruments of death
The sunlight brightly gleams
When every man is torn apart
With nightmares and with dreams
Will no one lay the laurel wreath
When silence drowns the screams
 
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying
Yes I fear tomorrow I'll be crying
 
Between the iron gates of fate
The seeds of time were sown
And watered by the deeds of those
Who know and who are known
Knowledge is a deadly friend
When no one sets the rules
The fate of all mankind I see
Is in the hands of fools

برگردان:
#میثم_مظاهری | #محمد_سرو | #مانی_مظاهری
موسيقى: King Crimson
Epitaph
(1969)

گردش روزگار به كامتان🥰💐

@Sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
برگردان: وحيد بيداريان

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*٢شنبه ها : #نثر_فارسى
━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

آورده اند که زاهدی از جهت قربان گوسپندی خرید، در راه قومی بدیدند، طمع کردند و با یکدیگر قرار دادند که او را بفریبند و گوسپند بِبَرند.
پس یک تن از پیش درآمد و گفت:‌ای شیخ این سگ از کجا می‌آری؟
دیگری بدو بگذشت و گفت: شیخ مگر عزم شکار دارد؟
سیّم بدو پیوست و گفت: این مرد در کسوه‌ی اهل صلاح است، امّا زاهد نمی‌نماید، که زاهد را با سگ صحبت نباشد و دست و جامه‌ی خویش را از او صیانت واجب دارد.
از این نسق هر کس چیزی گفت: تاشکّی در دل او افتاد و خود را متهم گردانید و گفت:
"شاید بود که فروشنده‌ی این جادو بوده است و چشم بندی کرده"
در حال گوسپند بگذاشت و برفت
و آن جماعت بِبُردند.

#کلیله_ودمنه
باب البوم و الغراب
(حکایت زاهد و گوسفند و طراران)
#نصرالله_منشى سده ششم

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
✋🏼
درود و ادب و ارادت🥰
🌀

روزتان زيبا و دلپذير

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

🔹 دوشنبه
🔹 ۲٣ فروردین ۱۴۰۰ ش
🔹 ۲٩ شعبان ۱۴۴۲ ق
🔹 ۱٢ آوریل ۲۰۲۱م

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
صبح و شعر
. ‍ #سوزنی_به_خویشتن از #جمشید تا #ضحاک! دیدگاهی دیگر گون به #شاهنامه فراز ٢- مایه‌خوری و رکود 🔹در فراز پیشین، گفته آمد که داستانهای شاهنامه برآمده از یک #هسته_کوچک_راستین_تاریخی است که هزاران سال سینه به سینه بازگو و با انبوهی از پیرایه‌ها که در این…
.
#سوزنی_به_خویشتن

از #جمشید تا #ضحاک!
دیدگاهی دیگر گون به #شاهنامه

فراز ۳ - «نفرین منابع»

🔹گفته آمد که داستانها(استوره‌ها)یِ شاهنامه، بازتاب رویدادهای تاریخی یا پدیده‌های زاستاری(طبیعی) در ذهن مردم روزگار است که هزاران سال سینه به سینه باز گفته شده و در این رهگذر با انبوهی پیرایه درآمیخته تا به نوشته شدن در خدای‌نامه رسیده و هرآینه از هنایش (تاثير)باورها و پندارهای نویسندگان خدای‌نامه نیز دور نمانده اند!

🔸همچنین گفتیم که امروزه -با یارمندی دانش روز- بسیار از آن رویدادهای تاریخی که هسته نهادین داستان‌های شاهنامه اند بازشناخته می شوند! یکی از این رویدادها چیرگی هزارساله ساستار تازیان(ضحاک) بر سرزمین ما و شکنجه و کشتار و سوختار و تاراج گسترده یاوه‌باوران تازی آن روزگار است! در این پیرامون سخنها رفته و می رود!

🔹از سوی دیگر بازشناسی پیرایه‌ها ،که همانگونه که گفتیم از باورها و پندارها و آرمانها و آرزوها و رویاهای مردم روزگاران برآمده و ریخت یافته اند! خود ارزش و جایگاهی ویژه دارد و می‌تواند ما را به فرهنگ و دگرگونیهای آن در گذر روزگاران راه بَرَد که زمینه ساز بسیار دگرگونی‌های تاریخی بوده و خود می‌تواند آموزه‌ها داشته باشد!

🔸نخستین نکته پیرامونی که از داستان جمشید برداشتیم،
🔺گرایش پیشوایان هازمان(جامعه) در روزگار جمشید به خودکامگی و تاراج در نبود اهرمهای بازدارنده مردمی بود!

🔻سویه ای دیگر از باورهای مردم آن روزگار را در غاز انگاری «مرغ همسایه» می بینیم! این انگاره از بیتهای آغازین داستان «مِرداس» بر می آید:

یَکی مرد بود اندر آن روزگار،
ز دشت سُواران نیزه گزار؛
گرانمایه هم شاه و هم نیک‌مرد،
ز ترس جهاندار با بادِ سرد؛
که مِرداس نام گرانمایه بود،
به داد و دِهِش برترین پایه بود؛
مر او را ز دوشیدنی چارپای،
ز هر یک هَزار آمدندی به جای؛
همان گاو دوشا به فرمان‌بری،
همان تازی اسب و هیون مری!
بز و شیرور میش بُد همچنین،
به دوشندگان داده بد پاکدین!
به شیر آن کسی را که بودی نیاز،
بدان خواسته دست بردی فراز!

▫️این بیتها، بازتاب آرمانها و رویاهای مردم روزگار جمشید تا نویسندگان خدای‌نامه از یک فرمانروایی خوب (Good Government) است:

١- فرمانروا ی خوب جنگاور است(نیزه گزار)!
٢- فرمانروای خوب خداترس است!
٣- فرمانروای خوب نیکمرد است!
٤- فرمانروای خوب هزاران چارپای دوشیدنی (منابع ثروت) دارد!
٥- مردم به رایگان و هراندازه بخواهند، از چارپایان می دوشند!

🔸این رؤیا که فرمانروا، «بز» و «شیرورمیش» و «گاو دوشا» و «هیون مری(=شیرده)» فراوان دارد و به فرمان مردم می‌دهد!
همان باوری است که امروزه «#اقتصاد_منابع_محور» گفته می‌شود! رویگردانی هازمان(جامعه) از تلاش برای تولید ثروت و ارزش افزایی، سرانجامی دارد که در دانش اقتصاد امروز «#نفرین_منابع Resource Curse» خوانده است! مردمی که شیفته مایه‌خواری و مست درآمدهای سرشارِ برآمده از خام‌فروشی هستند، همیشه تاریخ تنها و تنها به «نفرین منابع» و فلاکت دست یافته اند!

🔹آیا انگاره «مِرداس» نه همان است که هزاران سال دیرتر در جامه‌یِ «رویای پرداخت روزانه پول نفت درِ خانه ها» و «آب وبرق رایگان» خود می‌نماید!!؟ مردمی با این آرمان، هزاران سال دیرتر در همان دشت سواران نیزه گزار (جنوب غرب فلات ایران) و پیرامون آن، گاو دوشای دیگری به نام #نفت می یابند و اقتصادشان را برآن استوار می‌سازند!
باز همین رویا، همیشه چشم هازمانی را به راه یک رهاننده می دارد و اندیشه خامِ
دستی که از غیب برون آید و کاری بکند!!

سخن دنباله دارد؛ همراه باشید!

نگارنده: #سیروس_حامی

@ShahnamehToosi
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎵🎶🍃🌸
#موسيقى_بيكلام

Experience

آهنگ تجربه از دانیل هوپ و لودویکو اناودی؛ پیانیست ایتالیایی فضای عجیبی دارد.
درگردیسی که از شروع  تا پایان موسیقی میشنویم گويى یك داستانُ روایت میکند، این داستان میتواند
يك زندگی باشد با تمام اوج و فرودش ، داستان یك عشق یا حتی یك رابطه معمولى.

شما اما گوش بدهيد و داستان خودتان را همراه موسیقی برای خود روایت کنید..‌.
در کمال تعجب خواهید دید که انگار این موسیقی به صورت کاملاً سفارشی برای داستان شما ساخته شده. به نظرم برای همین است آهنگساز ، اسمش را "تجربه" گذاشته، تجربه ای که به ازای یکان یکان شما منحصر بفرد خواهد بود.


Ludovico Einaudi, Daniel Hope,
I Virtuosi Italiani

و

آن روزهای خوش، کِی از راه خواهند رسید؟

شبتان آرام و رام 🥰🙏🏻
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
برگردان: وحيد بيداريان

@sobhosher