Forwarded from اتچ بات
🍃🌺 #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
فرستادن شطرنج نزد نوشين روان
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
فرستادن شطرنج نزد نوشين روان
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
صبح و شعر
📚آنچه بزرگترین نویسندگان و شاعران دنیا روزانه انجام میدادند. 🔺#پل_آستر من بهار و تابستان بیس بال بازی میکردم ولی تمام سال کتاب میخواندم. 🔻کتاب خواندن یکی از نخستین دلمشغولیهام بود و هرچقدر بزرگتر میشدم، بیشتر میشد. بهنظرم محال است کسی که در نوجوانی…
📚آنچه بزرگترین نویسندگان و شاعران دنیا روزانه انجام میدادند.
🔺#ساموئل_بکت
پل استراترن زندگی بکت را چنین توصیف میکند: "زندگیاش عمدتا در اتاقش میگذشت، منفک ازجهان، به مواجهه با شیاطین وجودش و در تلاش برای کشف ساز و کارهای ذهنش. بخش اعظم برنامه روزانه اش خیلی ساده بود.
🔻حوالی بعد از ظهر از خواب بر می خاست برای خودش خاگینه درست میکرد و تا هر چند ساعت که در توانش بود خودش را در اتاق حبس می کرد. بعدش خانه را ترک می گفت و به مهمان خانه موناپارناس سری می زد و کلی نوشیدنی ارزان قیمت میخورد.
پیش از سپیده دم به خانه بر می گشت و تلاش زیادی میکرد تا خوابش ببرد. تمام زندگی اش حول گرایش جنون آمیزش به #نوشتن میچرخید."
براى مطالعه بيشتر درباره او و آثارش كانال صبح و شعر را ببينيد 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@sobhosher
🔺#ساموئل_بکت
پل استراترن زندگی بکت را چنین توصیف میکند: "زندگیاش عمدتا در اتاقش میگذشت، منفک ازجهان، به مواجهه با شیاطین وجودش و در تلاش برای کشف ساز و کارهای ذهنش. بخش اعظم برنامه روزانه اش خیلی ساده بود.
🔻حوالی بعد از ظهر از خواب بر می خاست برای خودش خاگینه درست میکرد و تا هر چند ساعت که در توانش بود خودش را در اتاق حبس می کرد. بعدش خانه را ترک می گفت و به مهمان خانه موناپارناس سری می زد و کلی نوشیدنی ارزان قیمت میخورد.
پیش از سپیده دم به خانه بر می گشت و تلاش زیادی میکرد تا خوابش ببرد. تمام زندگی اش حول گرایش جنون آمیزش به #نوشتن میچرخید."
براى مطالعه بيشتر درباره او و آثارش كانال صبح و شعر را ببينيد 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@sobhosher
بیرون رانده,ساموئل بکت
@behtarinhayesoti
#داستان_کوتاه
عنوان:بیرون رانده
نویسنده: #ساموئل_بکت
مترجم: ابوالحسن نجفی
گوینده: امیراردلان داوودی
@sobhosher
عنوان:بیرون رانده
نویسنده: #ساموئل_بکت
مترجم: ابوالحسن نجفی
گوینده: امیراردلان داوودی
@sobhosher
عنوان #مجموعه_آثار_نمایشی_بکت
نویسنده #ساموئل_بکت
مترجم #علی_باش
راوی #پریوش_زاهدی
مجموعه آثار نمایشی #بکت: این کتاب مجموعه ای از٣٣نمایشنامه "ساموئل بکت" است. برخی از این نمایشنامه ها عبارت هستند از : در انتظار گودو، آخر بازی، همه ی افتادگان، آخرین نوار کراپ، پاره های آتش و....
#ساموئل_بکت در نمایشنامه در انتظار گودو سرگردانی بشر امروز را به تصویر کشیده است. او در دو شخصیت اصلی این نمایشنامه به نامهای استراگون و ولادیمیر انتظار پوچ و بینتیجه برای آمدن شخصی به نام گودو را به گونهای نوشته که هر بار که این دو نفر از آمدن گودو ناامید میشوند سلسله عواملی دست به دست هم میدهند تا امیدی واهی در این دو نفر آنها را به ادامه این انتظار بکشاند.
محل قرار استراگون و ولادیمیر با گودو روی تلی خاک کنار یک درخت است. استراگون فردی سر به هوا و بیتوجه است که دچار حواس پرتی است و دائم حوادثی که اتفاق میافتد را از یاد میبرد.
ولادیمیر دقیقتر از او و نسبتا محتاطتر است. او استراگون را به صبر کردن برای آمدن گودو تشویق میکند.
به نظر من بکت با استفاده از درخت و تپه خاکی در این نمایش نشان داده که به نمایش نویسی ساده توجه دارد و روی صحنه در این نمایش این شخصیت ها هستند که اهمیت دارند. اگر بکت به کلاه های شخصیت ها توجه دارد نه به خاطر آن است که این اشیاء به خودی خود در نمایش مهم هستند بلکه به این دلیل است که شخصیتها از کلاههای خود و دیگران استفاده های مخصوص به خود دارند. حتی راه رفتن استراگون و ولادیمیر در جاده مد نظر بکت نیست بلکه او سرگردانی این دو نفر را با قرار دادنشان زیر یک درخت نشان داده است. آنچه مهم است گفتگوی بین شخصیتها برای معلق نگه داشتن زمان و طولانی کردن انتظارشان برای دیدن گودو است.
#ترانه_جوانبخت
@sobhosher
نویسنده #ساموئل_بکت
مترجم #علی_باش
راوی #پریوش_زاهدی
مجموعه آثار نمایشی #بکت: این کتاب مجموعه ای از٣٣نمایشنامه "ساموئل بکت" است. برخی از این نمایشنامه ها عبارت هستند از : در انتظار گودو، آخر بازی، همه ی افتادگان، آخرین نوار کراپ، پاره های آتش و....
#ساموئل_بکت در نمایشنامه در انتظار گودو سرگردانی بشر امروز را به تصویر کشیده است. او در دو شخصیت اصلی این نمایشنامه به نامهای استراگون و ولادیمیر انتظار پوچ و بینتیجه برای آمدن شخصی به نام گودو را به گونهای نوشته که هر بار که این دو نفر از آمدن گودو ناامید میشوند سلسله عواملی دست به دست هم میدهند تا امیدی واهی در این دو نفر آنها را به ادامه این انتظار بکشاند.
محل قرار استراگون و ولادیمیر با گودو روی تلی خاک کنار یک درخت است. استراگون فردی سر به هوا و بیتوجه است که دچار حواس پرتی است و دائم حوادثی که اتفاق میافتد را از یاد میبرد.
ولادیمیر دقیقتر از او و نسبتا محتاطتر است. او استراگون را به صبر کردن برای آمدن گودو تشویق میکند.
به نظر من بکت با استفاده از درخت و تپه خاکی در این نمایش نشان داده که به نمایش نویسی ساده توجه دارد و روی صحنه در این نمایش این شخصیت ها هستند که اهمیت دارند. اگر بکت به کلاه های شخصیت ها توجه دارد نه به خاطر آن است که این اشیاء به خودی خود در نمایش مهم هستند بلکه به این دلیل است که شخصیتها از کلاههای خود و دیگران استفاده های مخصوص به خود دارند. حتی راه رفتن استراگون و ولادیمیر در جاده مد نظر بکت نیست بلکه او سرگردانی این دو نفر را با قرار دادنشان زیر یک درخت نشان داده است. آنچه مهم است گفتگوی بین شخصیتها برای معلق نگه داشتن زمان و طولانی کردن انتظارشان برای دیدن گودو است.
#ترانه_جوانبخت
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#ساموئل_بکت علی رغم تلاش های بسیار تا پنجاه سالگی هیچ موفقیت عمده ای در نویسندگی بدست نیاورده بود. او در این زمان نمایشنامه ای نوشت به نام #در_انتظار_گودو که چندان مورد استقبال قرار نگرفت ، در نهایت صاحب یک تماشاخانه ورشکسته حاضر شد، سالن خود را به اجرای این نمایشنامه اختصاص دهد. نمایش به روی صحنه رفت و تماشاگران اندک روزهای اول به تدریج زیاد شدن، آنها حس می کردند با نمایشنامه ی متفاوتی روبه رو هستند حتی کسانی که در انتظار گودو را دوست نداشتند فکر می کردند این نمایشنامه در خارج از درک آنها قرار دارد. سرانجام این نمایشنامه هم نویسنده میانسالش و هم صاحب سالن را به شهرت جهانی رساند.
📚 #نمایشنامه #درانتظارگودو
✍ نویسنده #ساموئل_بکت
@sobhosher
📚 #نمایشنامه #درانتظارگودو
✍ نویسنده #ساموئل_بکت
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
📚 شب نشينى
با چهار تن كه #نوشتن را زندگى كرده اند.💐
#چخوف
نویسنده: #ریموند_کارور
برگردان: #جعفرمدرس_صادقی
به روایت : #علیرضاایرانمهر
(بخش دوم)
🔺انتقام شگفتی که چخوف با لبخند از زندگی بیرحم و کوتاه گرفت!
نویسندهی بیماری که پزشکان را به سکوت واداشت!
چرا تلخی قصههای چخوف چنین دلچسب است؟
از مجموعه: #داستانهایی_که_دنیای_مرا_ساختند
منبع⬅️ راديوایرانمهر
▶️ @hafezkk
@sobhosher
با چهار تن كه #نوشتن را زندگى كرده اند.💐
#چخوف
نویسنده: #ریموند_کارور
برگردان: #جعفرمدرس_صادقی
به روایت : #علیرضاایرانمهر
(بخش دوم)
🔺انتقام شگفتی که چخوف با لبخند از زندگی بیرحم و کوتاه گرفت!
نویسندهی بیماری که پزشکان را به سکوت واداشت!
چرا تلخی قصههای چخوف چنین دلچسب است؟
از مجموعه: #داستانهایی_که_دنیای_مرا_ساختند
منبع⬅️ راديوایرانمهر
▶️ @hafezkk
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🍃🌺 #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
بوذرجمهر و ساختن نرد
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
بوذرجمهر و ساختن نرد
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
20120413135638-1175-139.pdf
462.9 KB
پيشنهاد #مطالعه
عنوان: نظريه تخت نرد
بازتاب جهان بينى نياكان ما در بازى تخت نرد
نويسنده: امير شاهد
@sobhosher
عنوان: نظريه تخت نرد
بازتاب جهان بينى نياكان ما در بازى تخت نرد
نويسنده: امير شاهد
@sobhosher
صبح و شعر
📚آنچه بزرگترین نویسندگان و شاعران دنیا روزانه انجام میدادند. 🔺#ساموئل_بکت پل استراترن زندگی بکت را چنین توصیف میکند: "زندگیاش عمدتا در اتاقش میگذشت، منفک ازجهان، به مواجهه با شیاطین وجودش و در تلاش برای کشف ساز و کارهای ذهنش. بخش اعظم برنامه روزانه اش…
📚آنچه بزرگترین نویسندگان و شاعران دنیا روزانه انجام میدادند.
🔺🔻#ایوان_تورگنیف
نویسنده «#پدران_و_پسران» بدون شک پرشورترین و لذتگراترین شخصیت در تاریخ ادبیات روسی بود. او مدتها معشوقهای داشت که خواننده اپرا بود و او به دنبالش به اطراف اروپا میرفت. تورگنیف بدعنق و دمدمیمزاج بود. یک بار وقتی معشوقهاش او را آزار داد، جوهر دوات را به سویش پرتاب کرد و به سارا برنارد، هنرپیشه تئاتر فرانسوی گفت که او را به یاد وزغ میاندازد.
🔺او رابطه دوستی عشق و نفرتی با تولستوی داشت.
تورگنیف ده سالی از تولستوى بزرگتر بود و تولستوی مسحور او شـد. تـورگنیف هـم او را به خاطر داستانهای«کودکی»، «نـوجوانی» و«جـوانی» کـه در «عصر جدید» چاپ شده بود، ستایش میکرد، اما بعد که این دو نفر بیشتر همدیگر را دیدند، دچار درگیریهای لفظی متعدد شدند.
زمانی که با هم خوب بودند، در میان بچههای تولستوی به عمو بامزهه معروف بود.
🔻تورگونيوف وقتی مریض شد راهی بهتر از چخوف در پیش گرفت و برای درمان سرطان نخاعش روزی نه تا ده لیوان شیر مینوشید. این نهایت خوشبینی بود که البته اثری هم نداشت.
آثار اورا در كانال صبح و شعر ببينيد 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@sobhosher
🔺🔻#ایوان_تورگنیف
نویسنده «#پدران_و_پسران» بدون شک پرشورترین و لذتگراترین شخصیت در تاریخ ادبیات روسی بود. او مدتها معشوقهای داشت که خواننده اپرا بود و او به دنبالش به اطراف اروپا میرفت. تورگنیف بدعنق و دمدمیمزاج بود. یک بار وقتی معشوقهاش او را آزار داد، جوهر دوات را به سویش پرتاب کرد و به سارا برنارد، هنرپیشه تئاتر فرانسوی گفت که او را به یاد وزغ میاندازد.
🔺او رابطه دوستی عشق و نفرتی با تولستوی داشت.
تورگنیف ده سالی از تولستوى بزرگتر بود و تولستوی مسحور او شـد. تـورگنیف هـم او را به خاطر داستانهای«کودکی»، «نـوجوانی» و«جـوانی» کـه در «عصر جدید» چاپ شده بود، ستایش میکرد، اما بعد که این دو نفر بیشتر همدیگر را دیدند، دچار درگیریهای لفظی متعدد شدند.
زمانی که با هم خوب بودند، در میان بچههای تولستوی به عمو بامزهه معروف بود.
🔻تورگونيوف وقتی مریض شد راهی بهتر از چخوف در پیش گرفت و برای درمان سرطان نخاعش روزی نه تا ده لیوان شیر مینوشید. این نهایت خوشبینی بود که البته اثری هم نداشت.
آثار اورا در كانال صبح و شعر ببينيد 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شروع_داستان
پس از مدتی که مهمانان به خانه های خود بازگشتند و ساعت دیواری یک و نیم شب را نواخت، در اتاق فقط میزبان و سرگی نیکولایویچ و ولادیمیر پتروویچ ماندند. میزبان زنگ را زد و به نوکرها دستور داد ظرفهای میز را جمع آوری کنند. میزبان در صندلی راحتی کمی فرو رفت و پس از روشن کردن سیگار برگ به مهمانان گفت: تصمیم بر این است که هر یک از ما تاریخچه ی نخستین عشق خود را تعریف کند. نوبت شماست، سرگی نیکولایویچ.
نخستین عشق
#ایوان_تورگنیف
@sobhosher
پس از مدتی که مهمانان به خانه های خود بازگشتند و ساعت دیواری یک و نیم شب را نواخت، در اتاق فقط میزبان و سرگی نیکولایویچ و ولادیمیر پتروویچ ماندند. میزبان زنگ را زد و به نوکرها دستور داد ظرفهای میز را جمع آوری کنند. میزبان در صندلی راحتی کمی فرو رفت و پس از روشن کردن سیگار برگ به مهمانان گفت: تصمیم بر این است که هر یک از ما تاریخچه ی نخستین عشق خود را تعریف کند. نوبت شماست، سرگی نیکولایویچ.
نخستین عشق
#ایوان_تورگنیف
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
📚 شب نشينى
با چهار تن كه #نوشتن را زندگى كرده اند.💐
🔺#چخوف
نویسنده: #ریموندکارور
مترجم: #جعفرمدرس_صادقی
به روایت : #علیرضاایرانمهر
(بخش سوم)
چه رازی در آن بتری شامپاین پنهان است؟
از مجموعه: #داستانهایی_که_دنیای_مرا_ساختند
منبع⬅️ راديوایرانمهر
▶️ @hafezkk
@sobhosher
با چهار تن كه #نوشتن را زندگى كرده اند.💐
🔺#چخوف
نویسنده: #ریموندکارور
مترجم: #جعفرمدرس_صادقی
به روایت : #علیرضاایرانمهر
(بخش سوم)
چه رازی در آن بتری شامپاین پنهان است؟
از مجموعه: #داستانهایی_که_دنیای_مرا_ساختند
منبع⬅️ راديوایرانمهر
▶️ @hafezkk
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🍃🌺 #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
ناشناختن هنديان راز بازى نرد را
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
ناشناختن هنديان راز بازى نرد را
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎