«دکتر صفوت شخصیتی است مرکب از دانش و هنر و اخلاق، همراه با قلبی آکنده از عشق و ایمان به موسیقی ایرانی که مدام در تپش است»
"جلال ذوالفنون"
#معرفی_موسیقی_بیکلام 🎵🎶🎼
داریوش صفوت (۷ آذر ۱۳۰۷، شیراز - ۲۷ فروردین ۱۳۹۲، کرج) موسیقی دان سنتی ایرانی، نوازنده سنتور و سهتار بود. او از جمله بنیانگذاران مرکز حفظ و اشاعه موسیقی در سال ۱۳۴۷ است.
وی یادگیری سهتار را نزد پدر (علیاصغر صفوت) آغاز کرد و به دلیل نشست و برخاست پدرش با اهالی هنر، از جمله حبیب سماعی در ۱۶ سالگی (سال ۱۳۲۳) نزد وی رفت و سنتور را نزدش آموخت. از سال ۱۳۲۶ تا سال ۱۳۳۶ به تکمیل نوازندگی سهتار و سنتور نزد ابوالحسن صبا اقدام نمود به نحوی که بعدها صبا در جایی از وی به عنوان یکی از بهترین شاگردان خود یاد کرد که درکی دقیق و ظریف از موسیقی ایرانی دارند. در سال ۱۳۳۲ به اخذ درجه لیسانس حقوق از دانشکده حقوق دانشگاه تهران نائل آمد. در اواخر سال ۱۳۳۹ برای تدریس در مرکز مطالعات موسیقی شرقی در انستیتو موسیقیشناسی سوربن به فرانسه رفت. و از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۸ به تحقیق در ردیف موسیقی سنتی ایران و تکمیل سهتار در محضر حاج آقا محمد ایرانی مجرد اشتغال ورزید.
شاگردان سرشناس او:مجید کیانی, پرویز مشکاتیان, هما سادات افسری, پریسا, حسین علیزاده, نورالدین رضوی سوستانی هستند.
بشنوید پنجه ای بر #سه_تار استاد #صفوت 🎶🎼 بداهه ای در #بیات_اصفهان تقدیم شماکه چون او دلتان برای موسیقی زیبای ایرانی می تپد.💐🙏
@sobhosher
"جلال ذوالفنون"
#معرفی_موسیقی_بیکلام 🎵🎶🎼
داریوش صفوت (۷ آذر ۱۳۰۷، شیراز - ۲۷ فروردین ۱۳۹۲، کرج) موسیقی دان سنتی ایرانی، نوازنده سنتور و سهتار بود. او از جمله بنیانگذاران مرکز حفظ و اشاعه موسیقی در سال ۱۳۴۷ است.
وی یادگیری سهتار را نزد پدر (علیاصغر صفوت) آغاز کرد و به دلیل نشست و برخاست پدرش با اهالی هنر، از جمله حبیب سماعی در ۱۶ سالگی (سال ۱۳۲۳) نزد وی رفت و سنتور را نزدش آموخت. از سال ۱۳۲۶ تا سال ۱۳۳۶ به تکمیل نوازندگی سهتار و سنتور نزد ابوالحسن صبا اقدام نمود به نحوی که بعدها صبا در جایی از وی به عنوان یکی از بهترین شاگردان خود یاد کرد که درکی دقیق و ظریف از موسیقی ایرانی دارند. در سال ۱۳۳۲ به اخذ درجه لیسانس حقوق از دانشکده حقوق دانشگاه تهران نائل آمد. در اواخر سال ۱۳۳۹ برای تدریس در مرکز مطالعات موسیقی شرقی در انستیتو موسیقیشناسی سوربن به فرانسه رفت. و از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۸ به تحقیق در ردیف موسیقی سنتی ایران و تکمیل سهتار در محضر حاج آقا محمد ایرانی مجرد اشتغال ورزید.
شاگردان سرشناس او:مجید کیانی, پرویز مشکاتیان, هما سادات افسری, پریسا, حسین علیزاده, نورالدین رضوی سوستانی هستند.
بشنوید پنجه ای بر #سه_تار استاد #صفوت 🎶🎼 بداهه ای در #بیات_اصفهان تقدیم شماکه چون او دلتان برای موسیقی زیبای ایرانی می تپد.💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Audio
دست نمی دهد مرا....
سروده: #عطارنیشابوری
اجرا: #مریم_رضوی
موسیقی: #شکرلب
بداهه در مایه #ابوعطا
#سه_تار: #حمیدآقائی
@hamidaghaei
@sobhosher
سروده: #عطارنیشابوری
اجرا: #مریم_رضوی
موسیقی: #شکرلب
بداهه در مایه #ابوعطا
#سه_تار: #حمیدآقائی
@hamidaghaei
@sobhosher
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ای ساقی آرامم کن ...
بر سر تربت شیخ اجل، حضرت #سعدی
#سه_تار #سوپرانو : #حمیدآقائی
یازدهم شهریورماه ۱۳۹۵
@hamidaghaei
@sobhosher
بر سر تربت شیخ اجل، حضرت #سعدی
#سه_تار #سوپرانو : #حمیدآقائی
یازدهم شهریورماه ۱۳۹۵
@hamidaghaei
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم
#شعر_خوب_بخوانيم
🎧🎼🎵🎶
#لالایی ..
قطعه ایی سراسر آرامش و احساس عرفانی از استاد بزرگ و مسلم #سه_تارنوازى "استاد #جلال_ذوالفنون "
شبتون آرام و رام 💐🥰
@sobhosher
#موسيقى_خوب_بشنويم
#شعر_خوب_بخوانيم
🎧🎼🎵🎶
#لالایی ..
قطعه ایی سراسر آرامش و احساس عرفانی از استاد بزرگ و مسلم #سه_تارنوازى "استاد #جلال_ذوالفنون "
شبتون آرام و رام 💐🥰
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شعر_خوب_بخوانيم
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎶🎵🎼🎧
🍂🍁
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و توست
که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم
پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم
🍂🍁
تو آمدى! رنج مرا فزوده رفتى
قرار و آرام مرا ربوده رفتى
ز غم تو فصل دگرى گشوده رفتى
...
آواز: #بنان
آهنگ: گرامى ياد و نام #نصرالله_زرين_پنجه💐
شعر: مطلع از #سعدى
تصنيف؛ ؟
در دستگاه : #سه_گاه
از شوق هستى سرمست باشيد
شبتون دلكش و ناب🥰💐
@sobhosher
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎶🎵🎼🎧
🍂🍁
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و توست
که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم
پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم
🍂🍁
تو آمدى! رنج مرا فزوده رفتى
قرار و آرام مرا ربوده رفتى
ز غم تو فصل دگرى گشوده رفتى
...
آواز: #بنان
آهنگ: گرامى ياد و نام #نصرالله_زرين_پنجه💐
شعر: مطلع از #سعدى
تصنيف؛ ؟
در دستگاه : #سه_گاه
از شوق هستى سرمست باشيد
شبتون دلكش و ناب🥰💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎶🎵❄️
«باد مراد»
اجرای خصوصی در #سه_گاه
تار: استاد جلیل #شهناز
تنبک: استاد جهانگیر ملک
لحظه هاتان از موسيقى لبريز
🥰💐
@sobhosher
«باد مراد»
اجرای خصوصی در #سه_گاه
تار: استاد جلیل #شهناز
تنبک: استاد جهانگیر ملک
لحظه هاتان از موسيقى لبريز
🥰💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#پر_سیمرغ_ویروس_کرونا!!!
به تازگی یادداشتی دربارۀ پر سیمرغ با عنوانِ « #رازفردوسی» در شبکههای مجازی دست به دست میشود و دوستان نازنینم نظر مرا دربارۀ آن جویا شدهاند. نخست چکیدۀ یادداشت را بخوانید:
🔺سیمرغ هنگام خداحافظی از زال، سه پَر از پَرهای خود را به زال میدهد و به او می گوید. «هر وقت در تنگنا قرار گرفتی پرها را به آتش بکش تا به یاریات بشتابم». زال اولین پر سیمرغ را در ماجرای تولد رستم از رودابه به آتش میکشد و سیمرغ ظاهر میشود و با یاری او رستم زاده میشود و دو پر دیگر را زال در اواخر عمر به رستم میدهد تا هنگام گرفتاریها به آتش بکشد. رستم پر دوم را هنگامی که در نبرد با اسفندیار زخمهای بسیاری برمیدارد، در آتش میافکند و سیمرغ راز کشتن اسفندیار را به رستم نشان میدهد. اما راز سر به مُهر فردوسی پر سوم است که در هیچ جای شاهنامه خبری از آن نیست، نه در هفتخوان و نبرد رستم با با دیو سیاه و سفید و نه در رزم او با سهراب و نه حتی در هنگام مرگش در چاه نابرادریاش شغاد». نویسنده در پایان مینویسد: فردوسی که با هوش تاریخیاش روزهای تیرهگون میهنش را میدیده، پر سوم را برای ایرانیان به میراث گذاشته است. «ایران خانۀ سیمرغ است وما نوادگان رستم و زالیم. سومین پر سیمرغ را به آتش خواهیم کشید تا سیمرغ خرد و شادی ... بر فلات ایران لبخند بزند. آری ما وارثان پر سیمرغایم (سعید نفری). انتهی.
🔹دوستان عزیز! این متن ترکیبی است از مطالب شاهنامه و تراوشات ذهن نویسنده که برای منظور خاصی به اصطلاح #دراماتیزه شده. متنی است ادبی که با شاهنامه تطبیق نمیکند.
در شاهنامه به هیچ روی از #سه_پر سیمرغ سخنی #نیست.
🔸در نخستین جا سیمرغ به زال میگوید: «ابا خویشتن بَر یَکی پرِّ من». دو بیت پایینتر: «بر آتش برافگن یَکی پرِّ من»
که از این مصراع شاید بتوان برداشت کرد که بیش از یک پر در میان بوده است، ولی در ماجرای زادن رستم باز سخن از یک پر است:
«چو زان پرِّ سیمرغش آمد به یاد» و نیز بیت بعدی
«وزان پرِّ سیمرغ لختی بسوخت».
از این مصراع میتوان برداشت کرد که گویا سوزاندن بخشی از پر هم کافی بوده است که سیمرغ درزمان ظاهر شود و لابد بخشِ دیگرِ پر برای زمانی دیگر هم میتوانسته به کار آید.
▫️در داستان رستم و اسفندیار هم میگوید « به بالای آن (مجمر) پرّ لختی بسوخت».
در اینجا «پرّ لختی» یعنی همان «لختی پرِّ سیمرغ» در مصراع پیشگفته.
شاید هم به قول دوستمان حضرت داوود هربار که سیمرغ به حضور زال میرسیده، پر جدیدی به جای پر سوخته شدۀ قبلی تقدیم میکرده است. ▪️نویسنده نوشته است که زال دو پر دیگر را در اواخر عمر به رستم میدهد»؛ ولی در شاهنامه نه زال پر سیمرغ را به رستم میدهد و نه اساساً سخنی از اواخر عمر زال و مرگ او در میان است.
#زال مظهر زمانِ بیکرانه است. چنانکه ملاحظه شد، پر سیمرغ فقط در اختیار زال بوده و در ماجرای رستم با اسفندیار هم – برخلاف نوشتۀ نویسنده- این زال است که پر میسوزاند نه رستم. پس، 🔻استفادۀ رستم از پر سیمرغ در گرفتاریهایش به قول اهل منطق قضیۀ سالبۀ بانتفاء موضوع است.
#رستم اساساً پری نداشته تا برای ما ایرانیان به میراث بگذارد.
کاش پر سیمرغی داشتیم و در این دوران پرآشوب که ویروس کرونا ما را در حصار گرفته است، آن را به آتش میکشیدیم تا سیمرغ درزمان ظاهر شود و ویروسها را بسوزاند، اما « #نجاتدهنده_درگورخفته_است».
🔹باید خود آستین همّت بالا زنیم، پیش از آنکه کرونای دیهیمدار ترگِ مرگ بر سر ما بگذارد.
دوست دیگری پرسیده است: آیا در شاهنامه ویروس کرونا آمده است؟ پاسخ دادم: آری، با خشم و خروش هم آمده است. آنجا که میفرماید
: برآمد خروشیدن کورُنای!!!!
@dr_khatibi_abolfazl
@sobhosher
به تازگی یادداشتی دربارۀ پر سیمرغ با عنوانِ « #رازفردوسی» در شبکههای مجازی دست به دست میشود و دوستان نازنینم نظر مرا دربارۀ آن جویا شدهاند. نخست چکیدۀ یادداشت را بخوانید:
🔺سیمرغ هنگام خداحافظی از زال، سه پَر از پَرهای خود را به زال میدهد و به او می گوید. «هر وقت در تنگنا قرار گرفتی پرها را به آتش بکش تا به یاریات بشتابم». زال اولین پر سیمرغ را در ماجرای تولد رستم از رودابه به آتش میکشد و سیمرغ ظاهر میشود و با یاری او رستم زاده میشود و دو پر دیگر را زال در اواخر عمر به رستم میدهد تا هنگام گرفتاریها به آتش بکشد. رستم پر دوم را هنگامی که در نبرد با اسفندیار زخمهای بسیاری برمیدارد، در آتش میافکند و سیمرغ راز کشتن اسفندیار را به رستم نشان میدهد. اما راز سر به مُهر فردوسی پر سوم است که در هیچ جای شاهنامه خبری از آن نیست، نه در هفتخوان و نبرد رستم با با دیو سیاه و سفید و نه در رزم او با سهراب و نه حتی در هنگام مرگش در چاه نابرادریاش شغاد». نویسنده در پایان مینویسد: فردوسی که با هوش تاریخیاش روزهای تیرهگون میهنش را میدیده، پر سوم را برای ایرانیان به میراث گذاشته است. «ایران خانۀ سیمرغ است وما نوادگان رستم و زالیم. سومین پر سیمرغ را به آتش خواهیم کشید تا سیمرغ خرد و شادی ... بر فلات ایران لبخند بزند. آری ما وارثان پر سیمرغایم (سعید نفری). انتهی.
🔹دوستان عزیز! این متن ترکیبی است از مطالب شاهنامه و تراوشات ذهن نویسنده که برای منظور خاصی به اصطلاح #دراماتیزه شده. متنی است ادبی که با شاهنامه تطبیق نمیکند.
در شاهنامه به هیچ روی از #سه_پر سیمرغ سخنی #نیست.
🔸در نخستین جا سیمرغ به زال میگوید: «ابا خویشتن بَر یَکی پرِّ من». دو بیت پایینتر: «بر آتش برافگن یَکی پرِّ من»
که از این مصراع شاید بتوان برداشت کرد که بیش از یک پر در میان بوده است، ولی در ماجرای زادن رستم باز سخن از یک پر است:
«چو زان پرِّ سیمرغش آمد به یاد» و نیز بیت بعدی
«وزان پرِّ سیمرغ لختی بسوخت».
از این مصراع میتوان برداشت کرد که گویا سوزاندن بخشی از پر هم کافی بوده است که سیمرغ درزمان ظاهر شود و لابد بخشِ دیگرِ پر برای زمانی دیگر هم میتوانسته به کار آید.
▫️در داستان رستم و اسفندیار هم میگوید « به بالای آن (مجمر) پرّ لختی بسوخت».
در اینجا «پرّ لختی» یعنی همان «لختی پرِّ سیمرغ» در مصراع پیشگفته.
شاید هم به قول دوستمان حضرت داوود هربار که سیمرغ به حضور زال میرسیده، پر جدیدی به جای پر سوخته شدۀ قبلی تقدیم میکرده است. ▪️نویسنده نوشته است که زال دو پر دیگر را در اواخر عمر به رستم میدهد»؛ ولی در شاهنامه نه زال پر سیمرغ را به رستم میدهد و نه اساساً سخنی از اواخر عمر زال و مرگ او در میان است.
#زال مظهر زمانِ بیکرانه است. چنانکه ملاحظه شد، پر سیمرغ فقط در اختیار زال بوده و در ماجرای رستم با اسفندیار هم – برخلاف نوشتۀ نویسنده- این زال است که پر میسوزاند نه رستم. پس، 🔻استفادۀ رستم از پر سیمرغ در گرفتاریهایش به قول اهل منطق قضیۀ سالبۀ بانتفاء موضوع است.
#رستم اساساً پری نداشته تا برای ما ایرانیان به میراث بگذارد.
کاش پر سیمرغی داشتیم و در این دوران پرآشوب که ویروس کرونا ما را در حصار گرفته است، آن را به آتش میکشیدیم تا سیمرغ درزمان ظاهر شود و ویروسها را بسوزاند، اما « #نجاتدهنده_درگورخفته_است».
🔹باید خود آستین همّت بالا زنیم، پیش از آنکه کرونای دیهیمدار ترگِ مرگ بر سر ما بگذارد.
دوست دیگری پرسیده است: آیا در شاهنامه ویروس کرونا آمده است؟ پاسخ دادم: آری، با خشم و خروش هم آمده است. آنجا که میفرماید
: برآمد خروشیدن کورُنای!!!!
@dr_khatibi_abolfazl
@sobhosher
Audio
دست نمی دهد مرا....
سروده: #عطارنیشابوری
اجرا: #مریم_رضوی
موسیقی: #شکرلب
بداهه در مایه #ابوعطا
#سه_تار: #حمیدآقائی
@hamidaghaei
@sobhosher
سروده: #عطارنیشابوری
اجرا: #مریم_رضوی
موسیقی: #شکرلب
بداهه در مایه #ابوعطا
#سه_تار: #حمیدآقائی
@hamidaghaei
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎵🎶🌺🌸
#شعرخوب_بخوانيم
برگ سبز٦٩
دوش رفتـــم بـــه کـــوی بــاده فــروش
زآتش روز عشق دل ز جـوش و خـروش
شعر: #هاتف_اصفهانى
دقيقه اى عشق
ميروم از کـویت ای گل چـون وفـا نبود تو را
مـردم از ایـن غـم کـه جـز خار جفا نبود تو را
از کـدورت دل نخــواهـد بـا تـو گشتن روبــرو
دانــم ای آئینــه رو بــا مــا صفــا نبــود تـو را
عاقبت ای دوست میدانم به قهرم میکشی
زانکـه در دل بیمــی از روز جــزا نبــود تـــو را
تـا که با من بر سر مهـر آید آن مه یک نفس
در دلش ای نـالـه تـاثیـری چنـان نبـود تــو را
شعر: #سهيلى_خوانسارى
اجراى : روشنك
همنوازى
تار : #فرهنگ_شریف
ویلن : #علی_تجویدی
تنبک : #امیرناصرافتتاح
دستگاه: #سه_گاه
سرود هستى در گوش جان و دلتان شادمانى و سلامتى
شبتان خوش🥰💐
@sobhosher
#شعرخوب_بخوانيم
برگ سبز٦٩
دوش رفتـــم بـــه کـــوی بــاده فــروش
زآتش روز عشق دل ز جـوش و خـروش
شعر: #هاتف_اصفهانى
دقيقه اى عشق
ميروم از کـویت ای گل چـون وفـا نبود تو را
مـردم از ایـن غـم کـه جـز خار جفا نبود تو را
از کـدورت دل نخــواهـد بـا تـو گشتن روبــرو
دانــم ای آئینــه رو بــا مــا صفــا نبــود تـو را
عاقبت ای دوست میدانم به قهرم میکشی
زانکـه در دل بیمــی از روز جــزا نبــود تـــو را
تـا که با من بر سر مهـر آید آن مه یک نفس
در دلش ای نـالـه تـاثیـری چنـان نبـود تــو را
شعر: #سهيلى_خوانسارى
اجراى : روشنك
همنوازى
تار : #فرهنگ_شریف
ویلن : #علی_تجویدی
تنبک : #امیرناصرافتتاح
دستگاه: #سه_گاه
سرود هستى در گوش جان و دلتان شادمانى و سلامتى
شبتان خوش🥰💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
▫️درباره #سه_تابلوی_مریم
#عشقى اين منظومه را زماني سرود كه در سال ۱۳۴۲ قمري دبير اعظم و رئيس كابينه وزارت جنگ از مردم و نويسندگان درخواست كرد تا ايده آل خودشان را براي ايجاد يك حكومت مركزي مقتدر به دست سردار سپه بنويسند و در روزنامه «شفق سرخ» كه از مهم ترين روزنامه هاي آن دوران بود چاپ كنند.عشقي خود در اين باره مي گويد: «از بنده هم خواستند، من هم سه تابلوي ايده آل را كه مطالعه مي فرماييد ساختم و البته تصديق خواهيد كرد كه مفاد ايده آل بنده با منظور آنها مخالفت دارد.»
سه تابلوي ايده آل پيرمرد دهگاني است كه به آن سه تابلو مريم نيز مي گويند. هم از جهت محتوا، آنجا كه فرجام انقلاب مشروطه را با شاعرانه ترين حالت ممكن به تصوير مي كشد اهميت دارد و هم از لحاظ ساختار منظومه مورد نظر جزء اولين اشعاري است كه قواعد شعر و ادبيات كلاسيك را شكسته و از مرزهاي ممنوعه تخطي كرده است. قهرمان داستان، مرد ايراني ميهن پرستي است كه از سه فرزند خود دو تا را در جنگ هاي انقلاب مشروطه از دست داده، زنش دق مرگ شده و يگانه دخترش مريم هم به وسيله جواني اشراف زاده گمراه و بدبخت مي شود و در پايان خودكشي مي كند.
تابلوي اول و دوم كه شاعرانه ترين بخش منظومه نيز هست، بيشتر در پي به تصوير كشيدن سرنوشت مريم است. مريم نماد انقلاب مشروطه است، او كه پدرش از فعالين مشروطه و مادرش يك زن مشروطه خواه است، روز انقلاب مشروطه به دنيا مي آيد و پس از شكست مشروطه او نيز چشم از جهان فرومي بندد.
درست روزى كه شهريار اعلان داد
يگانه دختر ناكام من ز مادر زاد
تمام مردم دلشاد مرگ استبداد
من از دو مسئله خوشحال و خرم و دلشاد
يكي ز زادن مريم دگر ز وضع نوين
در تابلوي اول، مريم در يكي از باغ هاي شميران و در پي عشق صميمانه مورد فريب و بالاخره تجاوز يك جوانك جلف تهراني كه فكل دارد قرار مي گيرد. نتيجه اين تجاوز در تابلوي دوم با بيان خودكشي مريم به گونه اي شاعرانه و سرانجام به خاك سپردن جنازه مريم توسط پدرش به تصوير درمي آيد.
و در تابلوى سوم، ميرزاده عشقى را در حالي كه پاي صحبت پدر مريم نشسته است مي بينيم تا سرگذشتش را از زبان خودش بشنويم.
پدر مريم:
چه گويمت من از اين انقلاب بدبنياد
كه شد وسيله اي از بهر عده اي شياد
چه مردمان خرابي از آن شدند آباد
گر انقلاب بد اين، زنده باد استبداد
كه هرچه بود از اين انقلاب بود بهين
مرگ مريم نقطه پايان وحشتناكي بر دفتر مبارزه مشروطه و مشروطه خواهي و تمثيل يك شكست بزرگ است.
#میرزاده_عشقی فراخور گرامى زادروزش
#شاعرونمایشنامه_نویس_معاصر
کیمیای هستی، سرای شعر و ادب🍀
🆔 @kimiayehasti
@sobhosher
#عشقى اين منظومه را زماني سرود كه در سال ۱۳۴۲ قمري دبير اعظم و رئيس كابينه وزارت جنگ از مردم و نويسندگان درخواست كرد تا ايده آل خودشان را براي ايجاد يك حكومت مركزي مقتدر به دست سردار سپه بنويسند و در روزنامه «شفق سرخ» كه از مهم ترين روزنامه هاي آن دوران بود چاپ كنند.عشقي خود در اين باره مي گويد: «از بنده هم خواستند، من هم سه تابلوي ايده آل را كه مطالعه مي فرماييد ساختم و البته تصديق خواهيد كرد كه مفاد ايده آل بنده با منظور آنها مخالفت دارد.»
سه تابلوي ايده آل پيرمرد دهگاني است كه به آن سه تابلو مريم نيز مي گويند. هم از جهت محتوا، آنجا كه فرجام انقلاب مشروطه را با شاعرانه ترين حالت ممكن به تصوير مي كشد اهميت دارد و هم از لحاظ ساختار منظومه مورد نظر جزء اولين اشعاري است كه قواعد شعر و ادبيات كلاسيك را شكسته و از مرزهاي ممنوعه تخطي كرده است. قهرمان داستان، مرد ايراني ميهن پرستي است كه از سه فرزند خود دو تا را در جنگ هاي انقلاب مشروطه از دست داده، زنش دق مرگ شده و يگانه دخترش مريم هم به وسيله جواني اشراف زاده گمراه و بدبخت مي شود و در پايان خودكشي مي كند.
تابلوي اول و دوم كه شاعرانه ترين بخش منظومه نيز هست، بيشتر در پي به تصوير كشيدن سرنوشت مريم است. مريم نماد انقلاب مشروطه است، او كه پدرش از فعالين مشروطه و مادرش يك زن مشروطه خواه است، روز انقلاب مشروطه به دنيا مي آيد و پس از شكست مشروطه او نيز چشم از جهان فرومي بندد.
درست روزى كه شهريار اعلان داد
يگانه دختر ناكام من ز مادر زاد
تمام مردم دلشاد مرگ استبداد
من از دو مسئله خوشحال و خرم و دلشاد
يكي ز زادن مريم دگر ز وضع نوين
در تابلوي اول، مريم در يكي از باغ هاي شميران و در پي عشق صميمانه مورد فريب و بالاخره تجاوز يك جوانك جلف تهراني كه فكل دارد قرار مي گيرد. نتيجه اين تجاوز در تابلوي دوم با بيان خودكشي مريم به گونه اي شاعرانه و سرانجام به خاك سپردن جنازه مريم توسط پدرش به تصوير درمي آيد.
و در تابلوى سوم، ميرزاده عشقى را در حالي كه پاي صحبت پدر مريم نشسته است مي بينيم تا سرگذشتش را از زبان خودش بشنويم.
پدر مريم:
چه گويمت من از اين انقلاب بدبنياد
كه شد وسيله اي از بهر عده اي شياد
چه مردمان خرابي از آن شدند آباد
گر انقلاب بد اين، زنده باد استبداد
كه هرچه بود از اين انقلاب بود بهين
مرگ مريم نقطه پايان وحشتناكي بر دفتر مبارزه مشروطه و مشروطه خواهي و تمثيل يك شكست بزرگ است.
#میرزاده_عشقی فراخور گرامى زادروزش
#شاعرونمایشنامه_نویس_معاصر
کیمیای هستی، سرای شعر و ادب🍀
🆔 @kimiayehasti
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎶🎵❄️💫
#موسيقى_بيكلام
بداهه ای در #سه_گاه
تار : استاد #فرهنگ_شریف
از آلبوم بداهه سرایان
تنور دلتون گرم 🥰🙏🏻
@sobhosher
#موسيقى_بيكلام
بداهه ای در #سه_گاه
تار : استاد #فرهنگ_شریف
از آلبوم بداهه سرایان
تنور دلتون گرم 🥰🙏🏻
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎼🎶🎵⛄️🌨❄️
#شعر_خوب_بخوانیم
برگزیده از #برگ_سبز شماره 96
🎤: استاد #حسین_قوامی
نوازندگی سنتور استاد #رضا_ورزنده فراخور گرامى زادروزش💐
تمبک :استاد #امیرناصر_افتتاح
مایه : #سه_گاه
کوک: La
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانیم
برگزیده از #برگ_سبز شماره 96
🎤: استاد #حسین_قوامی
نوازندگی سنتور استاد #رضا_ورزنده فراخور گرامى زادروزش💐
تمبک :استاد #امیرناصر_افتتاح
مایه : #سه_گاه
کوک: La
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎼🎶🎵⛄️🌨❄️
#موسیقی_بیکلام
«باد مراد»
اجرای خصوصی در #سه_گاه
تار: استاد #جلیل_شهناز
تنبک: استاد #جهانگیر_ملک فراخور گرامی رادروزش 💐 مانا یاد و نامش🙏🏻
لحظه هاتان از موسيقى لبريز
🥰💐
@sobhosher
#موسیقی_بیکلام
«باد مراد»
اجرای خصوصی در #سه_گاه
تار: استاد #جلیل_شهناز
تنبک: استاد #جهانگیر_ملک فراخور گرامی رادروزش 💐 مانا یاد و نامش🙏🏻
لحظه هاتان از موسيقى لبريز
🥰💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
#سه_گانی
با لطف و مهربانی
از شاعران دنیا
دل می بَرد سهگانی!
#نعیمه_المولی
💥🎂فراخور سیزدهمین سال تولد 🎂🎉 #سهگانی
تبریک به شاعران و سخنوران این قالب از شعر پارسی💐💥
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
#سه_گانی
با لطف و مهربانی
از شاعران دنیا
دل می بَرد سهگانی!
#نعیمه_المولی
💥🎂فراخور سیزدهمین سال تولد 🎂🎉 #سهگانی
تبریک به شاعران و سخنوران این قالب از شعر پارسی💐💥
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
#سه_گانی:
شبنامهی شبنم سحر این است:
اشکی که برای عشق میریزی،
شیرین است.
#علیرضا_فولادی فراخور گرامی زادروز(نهم تیر)
مبدع قالب سهگانی💐
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
#سه_گانی:
شبنامهی شبنم سحر این است:
اشکی که برای عشق میریزی،
شیرین است.
#علیرضا_فولادی فراخور گرامی زادروز(نهم تیر)
مبدع قالب سهگانی💐
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
#سه_گانی:
نیشهای نغز میزند؛
عشق، سادگی نمیکند،
اولش به مغز میزند.
#علیرضا_فولادی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
#سه_گانی:
نیشهای نغز میزند؛
عشق، سادگی نمیکند،
اولش به مغز میزند.
#علیرضا_فولادی
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⚜یک عکس و چند شعر⚜
گیرم که برگ و بار وجودم هنوز سبز،
در تنگنای حادثهها دل، چه خسته است.
همچون درخت رسته میان دو تخته سنگ؛
کش ریشهاش به زیر یکی زآن دو رسته است
#پرهوده
🔅🔅
صخره هم سد راه من نکند
من که از صخره سر درآوردم
قد کشیدم دوباره روییدم
عشق را از قفس درآوردم
#ترمک
⚜⚜
طعمِ زندگیست؛ دانه کاشتن
گاه یک درخت میدهد به من،
حسّ ِخوبِ داشتن.
#صفیه_قومنجانی
#سه_گانی
🔅🔅
گرچه زنکوه ستبری شرزه و فولاد دل
عاقبت از سینه سنگات بهار آید برون
#موسوی
⚜⚜
در سرم هست که تا خانهی امید و سعادت
به شکیبایی خود در دل سنگ تو بسازم
#تاجمرادی
@sobhosher
گیرم که برگ و بار وجودم هنوز سبز،
در تنگنای حادثهها دل، چه خسته است.
همچون درخت رسته میان دو تخته سنگ؛
کش ریشهاش به زیر یکی زآن دو رسته است
#پرهوده
🔅🔅
صخره هم سد راه من نکند
من که از صخره سر درآوردم
قد کشیدم دوباره روییدم
عشق را از قفس درآوردم
#ترمک
⚜⚜
طعمِ زندگیست؛ دانه کاشتن
گاه یک درخت میدهد به من،
حسّ ِخوبِ داشتن.
#صفیه_قومنجانی
#سه_گانی
🔅🔅
گرچه زنکوه ستبری شرزه و فولاد دل
عاقبت از سینه سنگات بهار آید برون
#موسوی
⚜⚜
در سرم هست که تا خانهی امید و سعادت
به شکیبایی خود در دل سنگ تو بسازم
#تاجمرادی
@sobhosher