Forwarded from اتچ بات
🌸🌺#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
داستان بهرام گور و دختران برُزين دهقان
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
ز دانش به اندر جهان هيچ نيست
💐🙏🏻
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
داستان بهرام گور و دختران برُزين دهقان
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
ز دانش به اندر جهان هيچ نيست
💐🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
صبح و شعر
#صدسال_به_عشق_من_و_تو بهار كه ميشود زندگى جوانه ميزند لبخند شكوفه ميكند, دوست داشتن جان ديگرى ميگيرد; از نو ميشود تازه ميشود صد سال به عشق من و تو❤️ 🔻🔺🔻 رقص کنان با دف و سنتور و سه تار آمده ای مست و خرامانی و از باغِ انار آمده ای سیب لب و سُنبله مو،…
#صدسال_به_عشق_من_و_تو 🥰❤️بهار كه ميشود؛سال نو كه مى آيد
اميدواريم غم و غصه ها تمام شود و رخت نو ، رخت شادى به تن كنيم؛
شوق و مهر در دلها بحوشد و عشق جوانه بزند
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
#سهپاره
عمرِ غم و غصّه به سر آمده،
خرم و خندان و خوش و دلگشا؛
غصّه به در آمده!
برلبِ دریا و به دامانِ کوه،
جنگلِ سرسبز، بسا دلگشا؛
چون دلِ صحراست هیاهو به پا.
رقصکنان غنچه و گل شادمان،
بلبلِ خوشخوان به بَرَش نغمهخوان؛
خُرّم وخوش، کودک و پیر و جوان.
عاشق و معشوقه به شوقِ وصال،
طرفِ چمن، سبزه گِرِه میزنند؛
سیزدهمین سنگ برآب افکنند.
برهمه این #سال نو و روزِ نیک،
خوب و خوش وخرّم و فرخنده باد؛
زاغ و زغن، محو و پراکنده باد!
عشق به گُلگَشت و سفر آمده،
یارِ من از خانه به در آمده؛
غصه به در آمده!...
#فرهاد_عطار_حمیدی_لنگرودی
@attarhamidilangroodi_3
@sobhosher
اميدواريم غم و غصه ها تمام شود و رخت نو ، رخت شادى به تن كنيم؛
شوق و مهر در دلها بحوشد و عشق جوانه بزند
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
#سهپاره
عمرِ غم و غصّه به سر آمده،
خرم و خندان و خوش و دلگشا؛
غصّه به در آمده!
برلبِ دریا و به دامانِ کوه،
جنگلِ سرسبز، بسا دلگشا؛
چون دلِ صحراست هیاهو به پا.
رقصکنان غنچه و گل شادمان،
بلبلِ خوشخوان به بَرَش نغمهخوان؛
خُرّم وخوش، کودک و پیر و جوان.
عاشق و معشوقه به شوقِ وصال،
طرفِ چمن، سبزه گِرِه میزنند؛
سیزدهمین سنگ برآب افکنند.
برهمه این #سال نو و روزِ نیک،
خوب و خوش وخرّم و فرخنده باد؛
زاغ و زغن، محو و پراکنده باد!
عشق به گُلگَشت و سفر آمده،
یارِ من از خانه به در آمده؛
غصه به در آمده!...
#فرهاد_عطار_حمیدی_لنگرودی
@attarhamidilangroodi_3
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🌸🌺#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎶 🎵
#شعر_خوب_بخوانیم
رتم و صحرا
رتم وه صحرا وه لوه جويي، وه لوه جويي
دیم دس مي شست سوزه چش كاوي
به صحرا رفتم و به لب جويي رسيدم كه
ديدم يه سبزه ي چشم آبي دست و صورتش را مي شست
قصه واش كردم سرن ون وه هار سرن ون وه هار
و سیل چشش کردم گرفتار کردم گرفتار
با او صحبت كردم كه او سرش را پايين انداخت. و با نگاهش مرا گرفتار کرد
دسمه بئير بورم وه مالت اسيرم كرده او چشيا كالت
دستم را بگير و به خانه ات ببر، چشمان قشنگ تو مرا اسير كرده
اگر مي داشتم صلا ده باوش دسي مياوردم وه سر زلفش
اگر از پدرش اجازه مي داشتم، دستي بر سربندش(روسري) مي كشيدم
دسمه بئير بورم وه مالت اسيرم كرده او چشيا كالت
دستم را بگير و به خانه ات ببر، چشمان قشنگ تو مرا اسير كرده
صو تا ایواره لو آو جاشه خوشال و کوره همیشه واشه
هرکسی دوسه مثل یه داره خو د زنی د غمه ناره
هركسى مثل تو راداشته باشه تو زندگى غمى نداره
دسمه بئير بورم وه مالت اسيرم كرده او چشيا كالت
دستم را بگير و به خانه ات ببر، چشمان قشنگ تو مرا اسير كرده
اگر مي داشتم صلا ده باوش دسي مياوردم وه سر زلفش
اگر از پدرش اجازه مي داشتم، دستي بر سربندش(روسري) مي كشيدم
دسمه بئير بورم وه مالت اسيرم كرده او چشيا كالت
دستم را بگير و به خانه ات ببر، چشمان قشنگ تو مرا اسير كرده
صداى: زنده ياد استاد #رضاسقایی
چهره ماندگار موسيقى لرستان فراخور گرامى زاد روزش💐
شبتان سرشار شوق
🥰💐
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانیم
رتم و صحرا
رتم وه صحرا وه لوه جويي، وه لوه جويي
دیم دس مي شست سوزه چش كاوي
به صحرا رفتم و به لب جويي رسيدم كه
ديدم يه سبزه ي چشم آبي دست و صورتش را مي شست
قصه واش كردم سرن ون وه هار سرن ون وه هار
و سیل چشش کردم گرفتار کردم گرفتار
با او صحبت كردم كه او سرش را پايين انداخت. و با نگاهش مرا گرفتار کرد
دسمه بئير بورم وه مالت اسيرم كرده او چشيا كالت
دستم را بگير و به خانه ات ببر، چشمان قشنگ تو مرا اسير كرده
اگر مي داشتم صلا ده باوش دسي مياوردم وه سر زلفش
اگر از پدرش اجازه مي داشتم، دستي بر سربندش(روسري) مي كشيدم
دسمه بئير بورم وه مالت اسيرم كرده او چشيا كالت
دستم را بگير و به خانه ات ببر، چشمان قشنگ تو مرا اسير كرده
صو تا ایواره لو آو جاشه خوشال و کوره همیشه واشه
هرکسی دوسه مثل یه داره خو د زنی د غمه ناره
هركسى مثل تو راداشته باشه تو زندگى غمى نداره
دسمه بئير بورم وه مالت اسيرم كرده او چشيا كالت
دستم را بگير و به خانه ات ببر، چشمان قشنگ تو مرا اسير كرده
اگر مي داشتم صلا ده باوش دسي مياوردم وه سر زلفش
اگر از پدرش اجازه مي داشتم، دستي بر سربندش(روسري) مي كشيدم
دسمه بئير بورم وه مالت اسيرم كرده او چشيا كالت
دستم را بگير و به خانه ات ببر، چشمان قشنگ تو مرا اسير كرده
صداى: زنده ياد استاد #رضاسقایی
چهره ماندگار موسيقى لرستان فراخور گرامى زاد روزش💐
شبتان سرشار شوق
🥰💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from وقت شعر
۲۰ فروردین زادروز فریدون جنیدی نویسندهٔ اهل ایران و از پژوهندگان فرهنگ و زبانهای باستانی است. زمینهٔ تخصصی فعالیت او شاهنامهپژوهی است.
فریدون جنیدی، فرزند بکتاش ایرانی و پدربزرگی قندهاری در ۲۰ فروردین ۱۳۱۸ در کوهستانِ ریوندِ نیشابور(روستای معدن) زاده شد.
در سال ۱۳۵۸، بنیاد نیشابور را بنیان نهاد و اکنون مدیر بنیاد نیشابور و نشر بلخ است.و اکنون نیز به صورت آزاد و رایگان به آموزش زبانهای پهلوی و اوستایی و برگزاری انجمنهای شاهنامهخوانی در بنیاد نیشابور مشغول است.
از آثار او به جز نسخه ویراسته شاهنامه از دیدگاه خود او ، نامه پهلوانی، خودآموز خط و زبان پهلوی ساسانی و اشکانی زندگی و مهاجرت آریاییان بر پایه گفتارهای ایرانی، فرهنگ هزوارشهای پهلوی، داستانهای رستم پهلوان (مجموعه یازده جلدی)، زروان، سنجش زمان در ایران باستان (دربارهٔ مناسبتهای روزها و ماههای سال در ایران باستان)، فضل بن شادان نیشابوری و نبرد اندیشهها در ایران پس از اسلام ، زمینهٔ شناخت موسیقی ایران را می توان نام برد .
@poemtimes
فریدون جنیدی، فرزند بکتاش ایرانی و پدربزرگی قندهاری در ۲۰ فروردین ۱۳۱۸ در کوهستانِ ریوندِ نیشابور(روستای معدن) زاده شد.
در سال ۱۳۵۸، بنیاد نیشابور را بنیان نهاد و اکنون مدیر بنیاد نیشابور و نشر بلخ است.و اکنون نیز به صورت آزاد و رایگان به آموزش زبانهای پهلوی و اوستایی و برگزاری انجمنهای شاهنامهخوانی در بنیاد نیشابور مشغول است.
از آثار او به جز نسخه ویراسته شاهنامه از دیدگاه خود او ، نامه پهلوانی، خودآموز خط و زبان پهلوی ساسانی و اشکانی زندگی و مهاجرت آریاییان بر پایه گفتارهای ایرانی، فرهنگ هزوارشهای پهلوی، داستانهای رستم پهلوان (مجموعه یازده جلدی)، زروان، سنجش زمان در ایران باستان (دربارهٔ مناسبتهای روزها و ماههای سال در ایران باستان)، فضل بن شادان نیشابوری و نبرد اندیشهها در ایران پس از اسلام ، زمینهٔ شناخت موسیقی ایران را می توان نام برد .
@poemtimes
Forwarded from اتچ بات
🌸🌺#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
بهرام گور و گوهر فروش
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
بدانید کاین تیرگردان سپهر
ننازد به داد و نیازد به مهر
💐🙏🏻
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
بهرام گور و گوهر فروش
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
بدانید کاین تیرگردان سپهر
ننازد به داد و نیازد به مهر
💐🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
فرهاد قنبری:
#نسل_بی_کلمه
#هاینریش_بل نویسنده و روشنفکر آلمانی پس از جنگ جهانی دوم می نویسد " بعد از هیتلر، همهٔ آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور آورده است؛ اما یک چیز نابود شدهٔ اساسی بود که هرکسی نمیفهمید و آن، خیانت هیتلر به کلمات بود! خیلی از کلمات شریف، معنی خود را از دست داده بودند و پوچ و مسخره شده بودند. کلماتی مثل آزادی، پیشرفت و عدالت"
در ایران هم به فراخور هر دولتی که به قدرت رسید بسیاری از واژه ها حرمت خود را از دست داد.
در دولت احمدی نژاد کلماتی مانند عدالت، مهرورزی، راستگویی، کرامت، توانستن و... به کلماتی چنان مبتذل و بی معنی تبدیل شد که هنوز در اغلب مکالمات مردم برای تمسخر و لودگی و دست انداختن یکدیگر به کار برده می شوند.
دولت آقای روحانی نیز به واسطه عملکردشان کلماتی مانند تدبیر، امید، گشایش، نشاط و امثالهم به کلماتی بی معنی و بی ارزش بدل شده اند که هیچ بار معنایی و انگیزشی را تولید نمی کنند.
روزگاری بشریت برای زنده نگه داشتن همین کلمه ساده و پیش پا افتاده شده "عدالت" برای زنده نگه داشتن همین کلمه مبتذل شده "امید"، برای کلمه "مهر و محبت" برای واژه های "صداقت و راستگویی" و در کل برای تک تک این کلمات معنا زدایی شده چه زجرها کشیده و چه خون هایی که فدا کرده است..
اما حالا بعد از گذر سالها ما مانده ایم و نسل بی کلمه، نسلی که با هیچ واژه ای تحریک نمی شود، نسلی که یاد گرفته است به واژه ها پوزخند بزند، نسلی که از آزادی، عدالت، امید، وطن، صداقت، نشاط و هر کلمه معنا بخشی چیزی جز کاریکاتوری آزاردهنده به یاد نمی آورد...
😔
@sobhosher
#نسل_بی_کلمه
#هاینریش_بل نویسنده و روشنفکر آلمانی پس از جنگ جهانی دوم می نویسد " بعد از هیتلر، همهٔ آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور آورده است؛ اما یک چیز نابود شدهٔ اساسی بود که هرکسی نمیفهمید و آن، خیانت هیتلر به کلمات بود! خیلی از کلمات شریف، معنی خود را از دست داده بودند و پوچ و مسخره شده بودند. کلماتی مثل آزادی، پیشرفت و عدالت"
در ایران هم به فراخور هر دولتی که به قدرت رسید بسیاری از واژه ها حرمت خود را از دست داد.
در دولت احمدی نژاد کلماتی مانند عدالت، مهرورزی، راستگویی، کرامت، توانستن و... به کلماتی چنان مبتذل و بی معنی تبدیل شد که هنوز در اغلب مکالمات مردم برای تمسخر و لودگی و دست انداختن یکدیگر به کار برده می شوند.
دولت آقای روحانی نیز به واسطه عملکردشان کلماتی مانند تدبیر، امید، گشایش، نشاط و امثالهم به کلماتی بی معنی و بی ارزش بدل شده اند که هیچ بار معنایی و انگیزشی را تولید نمی کنند.
روزگاری بشریت برای زنده نگه داشتن همین کلمه ساده و پیش پا افتاده شده "عدالت" برای زنده نگه داشتن همین کلمه مبتذل شده "امید"، برای کلمه "مهر و محبت" برای واژه های "صداقت و راستگویی" و در کل برای تک تک این کلمات معنا زدایی شده چه زجرها کشیده و چه خون هایی که فدا کرده است..
اما حالا بعد از گذر سالها ما مانده ایم و نسل بی کلمه، نسلی که با هیچ واژه ای تحریک نمی شود، نسلی که یاد گرفته است به واژه ها پوزخند بزند، نسلی که از آزادی، عدالت، امید، وطن، صداقت، نشاط و هر کلمه معنا بخشی چیزی جز کاریکاتوری آزاردهنده به یاد نمی آورد...
😔
@sobhosher
صبح و شعر
#صدسال_به_عشق_من_و_تو 🥰❤️بهار كه ميشود؛سال نو كه مى آيد اميدواريم غم و غصه ها تمام شود و رخت نو ، رخت شادى به تن كنيم؛ شوق و مهر در دلها بحوشد و عشق جوانه بزند 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 #سهپاره عمرِ غم و غصّه به سر آمده، خرم و خندان و خوش و دلگشا؛ غصّه به در آمده!…
🌸🌿❤️ #صدسال_به_عشق_من_و_تو
سال نو شده است بهار آمده، اينهمه زيبايي جادويت ميكند افسونت ميكند؛ تن به درياى پرتلاطم عشق ميزنى ترميشوى
ترميشوى
كه
"بهترين چيز رسيدن به نگاهيست كه از حادثه عشق تر است.."
#سهراب_سپهرى
🔻🔺🔻
#صدسال_به_عشق_من_و_تو
گل امید
هوا هوای #بهار است و باده بادهی ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب.
در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست
كه خوش به جان هم افتادهاند آتش و آب.
فرشته روی من، ای آفتاب صبح #بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب.
به جام هستی ما، ای شراب #عشق بجوش!
به بزم سادهی ما، ای چراغ ماه بتاب!
گُل امید من امشب شكفته در بر من
بیا و یك نفس ای چشم سرنوشت بخواب.
مگر نه خاك ره ِ این خرابه باید شد؟
بیا كه كام بگیریم از این جهان خراب.
- #فریدون_مشیری
- از دفتر: " #گناه_دریا "
@FereydoonMoshiri
@sobhosher
سال نو شده است بهار آمده، اينهمه زيبايي جادويت ميكند افسونت ميكند؛ تن به درياى پرتلاطم عشق ميزنى ترميشوى
ترميشوى
كه
"بهترين چيز رسيدن به نگاهيست كه از حادثه عشق تر است.."
#سهراب_سپهرى
🔻🔺🔻
#صدسال_به_عشق_من_و_تو
گل امید
هوا هوای #بهار است و باده بادهی ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب.
در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست
كه خوش به جان هم افتادهاند آتش و آب.
فرشته روی من، ای آفتاب صبح #بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب.
به جام هستی ما، ای شراب #عشق بجوش!
به بزم سادهی ما، ای چراغ ماه بتاب!
گُل امید من امشب شكفته در بر من
بیا و یك نفس ای چشم سرنوشت بخواب.
مگر نه خاك ره ِ این خرابه باید شد؟
بیا كه كام بگیریم از این جهان خراب.
- #فریدون_مشیری
- از دفتر: " #گناه_دریا "
@FereydoonMoshiri
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از دولتِ عشق آبرو می خواهیم
فریادِ نشسته در گلو می خواهیم
غمباد گرفته ایم در ظلمت شب
یک مرد شبیه شاملو می خواهیم
✍️ #سجاد_سعیدنژاد
#مارگوت_بیکل
#احمد_شاملو
@sajjadsaeidnejad
@sobhosher
فریادِ نشسته در گلو می خواهیم
غمباد گرفته ایم در ظلمت شب
یک مرد شبیه شاملو می خواهیم
✍️ #سجاد_سعیدنژاد
#مارگوت_بیکل
#احمد_شاملو
@sajjadsaeidnejad
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎶🎵
#شعر_خوب_بخوانیم 🌺🌸
"آزاده"
با عزیزان دَرنیامیزد دل دیوانه ام
در میان آشنایانم ولی بیگانه ام
از چو من آزاده ای الفت بریدن سهل نیست
از چو من آزاده ای الفت بریدن سَهل نیست
می رود با چشم گریان سِیل از
ویرانه ام
........
با آنکه همچون اشکِ غم بر خاکِ رَه افتاده ام من
با آنکه هَر شَب ناله ها چون مرغِ شب سَرداده ام من
در سر ندارم هَوَسی
چَشمی ندارم به کَسی
آزاده ام من
با آنکه از بی حاصلی سَر در گریبانم چو گل
شادم که از روشندلی پاکی زِ دامانم چو گل
خَندان لَب و خونین جِگر
مانند جامِ باده ام
آزاده ام من
یارب چو من افتاده ای کُو
افتاده ی آزاده ای کُو
تا رفته از جانم بُرون سودای هستی آسوده ام آسوده از غُوغای هستی
گُلبانگ مستی آفرین هَمچون رَهی سَرداده ام من
مرغ شباهنگم ولی در دامِ غم افتاده ام من
خندان لب و خونین جِگر
مانند جامِ باده ام
آزاده ام من
...........
ما را دلی بُوَد که زِ دنیای دیگر است
ماییم جایِ دیگر و او جایِ دیگر است
گَر خلق را بُوَد سَر و سُودای مال وُ جاه آزاده مرد را سَر و سودایِ دیگر است
..........
ساقیا در ساغرِ هستی
شراب ناب نیست
وانکه در جامِ
شفق بینی
به جز خوناب نیست
زندگی خوشتَر بُوَد در پرده ی وَهم وُ خیال
صبح روشن را
صفایِ سایه مهتاب نیست
آنچه نایاب است در عالم وفا و مهرِ ماست
وَرنه در گلزار هستی سَرو و گل نایاب نیست
جایِ آسایش چه می جویی رَهی در مُلکِ عشق
موج را موج را آسودگی در بَحرِ بی پایاب نیست
..............
اشکم ولی به پایِ عزیزان چکیده ام
خارَم ولی به سایه یِ گل آرمیده ام
اِی سَروِ پای بسته به آزادگی مَناز
آزاده من که از همه عالم بریده ام
.............
با آنکه همچون اشک غم بَر خاکِ رَه افتاده ام من
با آنکه هَر شب ناله ها چون مرغِ شب سَرداده ام من
در سَر ندارم هَوسی
چَشمی ندارم به کَسی
آزاده ام من
با آنکه از بی حاصلی سَر دَر گریبانم چو گل
شادم که از روشندلی پاکی زِ دامانم چو گل
خَندان لب وُ خونین جِگر
مانند جامِ باده ام
آزاده ام من
یارب چُو من افتاده ای کو
افتاده یِ آزاده ای کو
تا رفته از جانم برون سُودایِ هستی آسوده ام آسوده از غُوغایِ هستی
گُلبانگ مَستی آفرین هَمچون رَهی سَرداده ام من
مرغ شباهنگم ولی در دامِ غم افتاده ام من
خندان لب وُ خونین جِگر
مانند جامِ باده ام
آزاده ام من
آوای : #هایده فراخور گرامى زادروز نادره بانوى موسيقى سنتى و پاپ ايران ،مانا نامش💐
ترانه سرا : #رهی_معيری
آهنگساز و تنظیم : #علی_تجویدی
شب تان آرام و رام💐🥰
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانیم 🌺🌸
"آزاده"
با عزیزان دَرنیامیزد دل دیوانه ام
در میان آشنایانم ولی بیگانه ام
از چو من آزاده ای الفت بریدن سهل نیست
از چو من آزاده ای الفت بریدن سَهل نیست
می رود با چشم گریان سِیل از
ویرانه ام
........
با آنکه همچون اشکِ غم بر خاکِ رَه افتاده ام من
با آنکه هَر شَب ناله ها چون مرغِ شب سَرداده ام من
در سر ندارم هَوَسی
چَشمی ندارم به کَسی
آزاده ام من
با آنکه از بی حاصلی سَر در گریبانم چو گل
شادم که از روشندلی پاکی زِ دامانم چو گل
خَندان لَب و خونین جِگر
مانند جامِ باده ام
آزاده ام من
یارب چو من افتاده ای کُو
افتاده ی آزاده ای کُو
تا رفته از جانم بُرون سودای هستی آسوده ام آسوده از غُوغای هستی
گُلبانگ مستی آفرین هَمچون رَهی سَرداده ام من
مرغ شباهنگم ولی در دامِ غم افتاده ام من
خندان لب و خونین جِگر
مانند جامِ باده ام
آزاده ام من
...........
ما را دلی بُوَد که زِ دنیای دیگر است
ماییم جایِ دیگر و او جایِ دیگر است
گَر خلق را بُوَد سَر و سُودای مال وُ جاه آزاده مرد را سَر و سودایِ دیگر است
..........
ساقیا در ساغرِ هستی
شراب ناب نیست
وانکه در جامِ
شفق بینی
به جز خوناب نیست
زندگی خوشتَر بُوَد در پرده ی وَهم وُ خیال
صبح روشن را
صفایِ سایه مهتاب نیست
آنچه نایاب است در عالم وفا و مهرِ ماست
وَرنه در گلزار هستی سَرو و گل نایاب نیست
جایِ آسایش چه می جویی رَهی در مُلکِ عشق
موج را موج را آسودگی در بَحرِ بی پایاب نیست
..............
اشکم ولی به پایِ عزیزان چکیده ام
خارَم ولی به سایه یِ گل آرمیده ام
اِی سَروِ پای بسته به آزادگی مَناز
آزاده من که از همه عالم بریده ام
.............
با آنکه همچون اشک غم بَر خاکِ رَه افتاده ام من
با آنکه هَر شب ناله ها چون مرغِ شب سَرداده ام من
در سَر ندارم هَوسی
چَشمی ندارم به کَسی
آزاده ام من
با آنکه از بی حاصلی سَر دَر گریبانم چو گل
شادم که از روشندلی پاکی زِ دامانم چو گل
خَندان لب وُ خونین جِگر
مانند جامِ باده ام
آزاده ام من
یارب چُو من افتاده ای کو
افتاده یِ آزاده ای کو
تا رفته از جانم برون سُودایِ هستی آسوده ام آسوده از غُوغایِ هستی
گُلبانگ مَستی آفرین هَمچون رَهی سَرداده ام من
مرغ شباهنگم ولی در دامِ غم افتاده ام من
خندان لب وُ خونین جِگر
مانند جامِ باده ام
آزاده ام من
آوای : #هایده فراخور گرامى زادروز نادره بانوى موسيقى سنتى و پاپ ايران ،مانا نامش💐
ترانه سرا : #رهی_معيری
آهنگساز و تنظیم : #علی_تجویدی
شب تان آرام و رام💐🥰
@sobhosher
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سینه ام دکان عطاری ست
دردت چیست؟
شنبلیله، رازیانه، شاهی و گشنیز
هِل و آویشن، نبیذِ سرخِ شور انگیز ...
#محمد_صالح_علاء
@sobhosher
دردت چیست؟
شنبلیله، رازیانه، شاهی و گشنیز
هِل و آویشن، نبیذِ سرخِ شور انگیز ...
#محمد_صالح_علاء
@sobhosher
Forwarded from روزشمار ادبی
فراخوان بخش تکداستان جشنواره داستان مازندران
مهلت ارسال تا پایان فروردین ۱۳۹۹
- داستان پیش از این نمی بایست در کتابی مستقل یا مشترک و یا هرگونه مجله کاغذی منتشر شده باشد. این محدودیت شامل بازه زمانی برگزاری جایزه نیز می شود.
۲- کمینه واژه ها ۱۰۰۰ و بیشینه آن ۵۰۰۰ است . بنابراین داستانک و داستان بلند مورد پذیرش دبیرخانه نخواهد بود.
۳- دبیرخانه پذیرای آثار بزرگسال تمامی فارسی نویسان ( داستان هایی به خط و زبان فارسی) می باشد. بدین ترتیب محدودیت جغرافیایی و اقلیمی برای شرکت در جایزه وجود ندارد.
۴- هر نویسنده می تواند تنها با یک داستان ( موضوع آزاد) و یک ایمیل مستقل در جایزه شرکت کند. داستان ، لزوماً باید در محیط word و با فونت nazanin 14 نگاشته شده و به صورت ضمیمه ایمیل به نشانی dastan.mazandaran99@gmail.com
و یا از طریق سایت رسمی جایزه داستان مازندران(( از قسمت دوره دوم ) ارسال گردد.
۵- ضروری است مشخصات کامل نویسنده به همراه نشانی دقیق ( در مورد نویسندگان خارج از ایران ذکر نام کشور محل اقامت ) و شماره تماس در پایان اثر و نیز در متن ایمیل درج گردد.
۶- داستان ارسالی پیش از این نباید در جوایز ادبی معتبر برگزیده شده باشد.
۷- مهلت ازسال آثار تا پایان فروردین ۱۳۹۹ می باشد.
۸- دبیرخانه در گزینش و انتشار داستان های برگزیده به صورت کتاب،مجاز می باشد.
https://t.me/rozshomareadabi
مهلت ارسال تا پایان فروردین ۱۳۹۹
- داستان پیش از این نمی بایست در کتابی مستقل یا مشترک و یا هرگونه مجله کاغذی منتشر شده باشد. این محدودیت شامل بازه زمانی برگزاری جایزه نیز می شود.
۲- کمینه واژه ها ۱۰۰۰ و بیشینه آن ۵۰۰۰ است . بنابراین داستانک و داستان بلند مورد پذیرش دبیرخانه نخواهد بود.
۳- دبیرخانه پذیرای آثار بزرگسال تمامی فارسی نویسان ( داستان هایی به خط و زبان فارسی) می باشد. بدین ترتیب محدودیت جغرافیایی و اقلیمی برای شرکت در جایزه وجود ندارد.
۴- هر نویسنده می تواند تنها با یک داستان ( موضوع آزاد) و یک ایمیل مستقل در جایزه شرکت کند. داستان ، لزوماً باید در محیط word و با فونت nazanin 14 نگاشته شده و به صورت ضمیمه ایمیل به نشانی dastan.mazandaran99@gmail.com
و یا از طریق سایت رسمی جایزه داستان مازندران(( از قسمت دوره دوم ) ارسال گردد.
۵- ضروری است مشخصات کامل نویسنده به همراه نشانی دقیق ( در مورد نویسندگان خارج از ایران ذکر نام کشور محل اقامت ) و شماره تماس در پایان اثر و نیز در متن ایمیل درج گردد.
۶- داستان ارسالی پیش از این نباید در جوایز ادبی معتبر برگزیده شده باشد.
۷- مهلت ازسال آثار تا پایان فروردین ۱۳۹۹ می باشد.
۸- دبیرخانه در گزینش و انتشار داستان های برگزیده به صورت کتاب،مجاز می باشد.
https://t.me/rozshomareadabi
Telegram
روزشمار ادبی
خبر، فراخوان جوایز ادبی، نشستهای ادبی
اطلاع از تازه ترین رویدادهای ادبی ایران و جهان، آگاهی از کارگاههای تخصصی ادبیات و هنر
معرفی کتاب و نویسنده
جُستارها و مطالب خواندنی ادبی
صفحهی هفتاقلیم ادبی در اینستاگرام 👇
http://Www.instagram.com/7eghlimketab
اطلاع از تازه ترین رویدادهای ادبی ایران و جهان، آگاهی از کارگاههای تخصصی ادبیات و هنر
معرفی کتاب و نویسنده
جُستارها و مطالب خواندنی ادبی
صفحهی هفتاقلیم ادبی در اینستاگرام 👇
http://Www.instagram.com/7eghlimketab
صبح و شعر
🌸🌿❤️ #صدسال_به_عشق_من_و_تو سال نو شده است بهار آمده، اينهمه زيبايي جادويت ميكند افسونت ميكند؛ تن به درياى پرتلاطم عشق ميزنى ترميشوى ترميشوى كه "بهترين چيز رسيدن به نگاهيست كه از حادثه عشق تر است.." #سهراب_سپهرى 🔻🔺🔻 #صدسال_به_عشق_من_و_تو گل امید …
#صدسال_به_عشق_من_و_تو 💐❤️🌸🌺
عشق و عاشقى كه وقت نميشناسد! ناغافل راه كج ميكند و جا خوش ميكند وسط پنج برعكس تپنده در سينه ات💘
اما
قصه بهار چيز ديگريست؛هيچى جلودارش نيست،
نوبت، نوبتِ عاشقيست!
دل بده به دل بهار
آغوش بگشا
عشق كه شكوفه كند باغ دلت تماشاييست!😍🥰
#صدسال_به_عشق_من_و_تو
بهار روح هستی
رقص این چلچلهها، وین همه آوا و نوا
همه گویند که: از راه رسیدهست بهار
کاروانِ گل و زیبایی و شادی در راه
سخت در جلگهی پر برف دویدهست بهار
عشق و شادابی و نور و نفس و شور و امید
همه را بهر تو بر دوش کشیدهست بهار
ارمغانیست که هر سال به ایثار و نثار
مهربانانه سر راه تو چیدهست #بهار
بیدُ بن غرق جوانهست و به رقص آمده است
از در و بام و هوا بس که شنیدهست بهار!
خیز و آغوش در آغوش لطیفش بگشای
روح هستیست که جانبخش وزیدهست بهار
چشم بیدار بر این تلخی ایام ببند
خوابهایی شکرین بهر تو دیدهست بهار...
- #فریدون_مشیری
از دفتر: #تا_صبح_تابناک_اهورایی
@fereydoonmoshiri
@sobhosher
عشق و عاشقى كه وقت نميشناسد! ناغافل راه كج ميكند و جا خوش ميكند وسط پنج برعكس تپنده در سينه ات💘
اما
قصه بهار چيز ديگريست؛هيچى جلودارش نيست،
نوبت، نوبتِ عاشقيست!
دل بده به دل بهار
آغوش بگشا
عشق كه شكوفه كند باغ دلت تماشاييست!😍🥰
#صدسال_به_عشق_من_و_تو
بهار روح هستی
رقص این چلچلهها، وین همه آوا و نوا
همه گویند که: از راه رسیدهست بهار
کاروانِ گل و زیبایی و شادی در راه
سخت در جلگهی پر برف دویدهست بهار
عشق و شادابی و نور و نفس و شور و امید
همه را بهر تو بر دوش کشیدهست بهار
ارمغانیست که هر سال به ایثار و نثار
مهربانانه سر راه تو چیدهست #بهار
بیدُ بن غرق جوانهست و به رقص آمده است
از در و بام و هوا بس که شنیدهست بهار!
خیز و آغوش در آغوش لطیفش بگشای
روح هستیست که جانبخش وزیدهست بهار
چشم بیدار بر این تلخی ایام ببند
خوابهایی شکرین بهر تو دیدهست بهار...
- #فریدون_مشیری
از دفتر: #تا_صبح_تابناک_اهورایی
@fereydoonmoshiri
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🌺🌸🎧🎼🎶🎵
Nevruz Ateşi
آتش نوروز
Bir acemi düşte gördüm
یک غریبه را در رویا دیدم
Ağlayan gülüşte gördüm
که خنده ای گریان داشت
Güller açmıştı yeni ülke
در سرزمین جدید گل ها باز شده بودند
Bayram yeriydi çarşılar
بازارهای عید برقرار بود
Ölüleri halayda gördüm
مردگان را در "هالای" (رقص اصیل کردی- ترکی) دیدم
Devasa ateşler yanmış
آتش های غول پیکر افروخته بود
Çadır kurulmuş dağlara
بر کوه هایی که پر از چادرهای برپا شده بود
Külleri savrulur durur
اخگر آتش ها پخش می شدند و می ایستادند
Karışıyor yıldızlara
و به ستارگان می پیوستند
Aylar boyu yollar gittik
در طول ماه ها، راه ها رفتیم
Kanal boyunca sınır boyunca
در طول کانال، در طول مرز
Ay ışığı şamdan değil
نور ماه از شبانگاه نیست
Ay ışığı şamdan değil
نور ماه از شبانگاه نیست
Ölüm olunca; ölüm olunca
تا وقتی که مرگ هست؛ تا وقتی که مرگ هست
Devasa ateşler yanmış
آتش های غول پیکر افروخته بود
Çadır kurulmuş dağlara
بر کوه هایی که پر از چادرهای برپا شده بود
Külleri savrulur durur
اخگر آتش ها پخش می شدند و می ایستادند
Karışı
#احمدكايا
تنوردلتون گرم
شبتون خوش🥰💐
@sobhosher
Nevruz Ateşi
آتش نوروز
Bir acemi düşte gördüm
یک غریبه را در رویا دیدم
Ağlayan gülüşte gördüm
که خنده ای گریان داشت
Güller açmıştı yeni ülke
در سرزمین جدید گل ها باز شده بودند
Bayram yeriydi çarşılar
بازارهای عید برقرار بود
Ölüleri halayda gördüm
مردگان را در "هالای" (رقص اصیل کردی- ترکی) دیدم
Devasa ateşler yanmış
آتش های غول پیکر افروخته بود
Çadır kurulmuş dağlara
بر کوه هایی که پر از چادرهای برپا شده بود
Külleri savrulur durur
اخگر آتش ها پخش می شدند و می ایستادند
Karışıyor yıldızlara
و به ستارگان می پیوستند
Aylar boyu yollar gittik
در طول ماه ها، راه ها رفتیم
Kanal boyunca sınır boyunca
در طول کانال، در طول مرز
Ay ışığı şamdan değil
نور ماه از شبانگاه نیست
Ay ışığı şamdan değil
نور ماه از شبانگاه نیست
Ölüm olunca; ölüm olunca
تا وقتی که مرگ هست؛ تا وقتی که مرگ هست
Devasa ateşler yanmış
آتش های غول پیکر افروخته بود
Çadır kurulmuş dağlara
بر کوه هایی که پر از چادرهای برپا شده بود
Külleri savrulur durur
اخگر آتش ها پخش می شدند و می ایستادند
Karışı
#احمدكايا
تنوردلتون گرم
شبتون خوش🥰💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from هنرمندان ایران
🎨فراخوان ششمین جشنواره بین المللی نقاشی برای کودکان بیمار
🇮🇷 تهران، ایران
🗓 آبانماه ۱۳۹۹
https://m.aparat.com/v/kbCUL
❌مهلت ارسال آثار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۹
📧ارسال نقاشی و همکاری در جشنواره:
ifppp.heart@gmail.com
🏩امکان شرکت برای همه کودکان و نوجوانان با سابقه حداقل یکبار بستری در مراکز درمانی
https://usern.tums.ac.ir/SiteContent/Show/heart
🆔@HealthAndArt
🆔@usern_net
🇮🇷 تهران، ایران
🗓 آبانماه ۱۳۹۹
https://m.aparat.com/v/kbCUL
❌مهلت ارسال آثار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۹
📧ارسال نقاشی و همکاری در جشنواره:
ifppp.heart@gmail.com
🏩امکان شرکت برای همه کودکان و نوجوانان با سابقه حداقل یکبار بستری در مراکز درمانی
https://usern.tums.ac.ir/SiteContent/Show/heart
🆔@HealthAndArt
🆔@usern_net
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
فراخوان ششمین جشنواره بین المللی نقاشی برای کودکان بیمار