Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎶🎵❄️
#شعر_خوب_بخوانيم
آزاده ام
یارب چو من افتادهای کو؟ / افتاده آزادهای کو؟ / تا رفته از جانم برون، سودای هستی/ آسوده ام، آسوده از غوغای هستی/ گلبانگ مستی آفرین/ هم چون رهی سر داده ام من/ مرغ شباهنگم ولی/ در دام غم افتاده ام من/ خندان لب و خونینجگر/ مانند جام باده ام/ آزاده ام من!..."
آهنگ : #علی_تجویدی
سروده: #رهی_معیری
آواز: گرامى ياد و نام #هایده
اين كار نخستين اجراى بانو هایده و آخرین سرودهٔ رهی معیرى است.
ياد و نامشان تا هماره ى ايران زمين برقرار💐
دقايقتان از موسيقى مهربانى و عشق سرشار
🥰🙏🏻
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانيم
آزاده ام
یارب چو من افتادهای کو؟ / افتاده آزادهای کو؟ / تا رفته از جانم برون، سودای هستی/ آسوده ام، آسوده از غوغای هستی/ گلبانگ مستی آفرین/ هم چون رهی سر داده ام من/ مرغ شباهنگم ولی/ در دام غم افتاده ام من/ خندان لب و خونینجگر/ مانند جام باده ام/ آزاده ام من!..."
آهنگ : #علی_تجویدی
سروده: #رهی_معیری
آواز: گرامى ياد و نام #هایده
اين كار نخستين اجراى بانو هایده و آخرین سرودهٔ رهی معیرى است.
ياد و نامشان تا هماره ى ايران زمين برقرار💐
دقايقتان از موسيقى مهربانى و عشق سرشار
🥰🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
❄️🌨#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
ستودن خراد اردشير را
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
خنك انكه آباد دارد جهان
بود آشكاراى او چون نهان
🙏🏻💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
ستودن خراد اردشير را
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
خنك انكه آباد دارد جهان
بود آشكاراى او چون نهان
🙏🏻💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from Mary R
#پند_اردشیربابکان
در اهمیت آموزش فرزندان
بود بر دل هرکسی ارجمند
که یابند ازو ایمنی از گزند
زمانی میاسای ز آموختن
اگر جان همی خواهی افروختن
چو فرزند باشد به فرهنگ دار
زمانه ز بازی برو تنگ دار
همه یاد دارید گفتار ما
کشیدن بدین کار تیمار ما
همه گوش دارید پند مرا
سخن گفتن سودمند مرا
همان کودکان را به فرهنگیان
سپردی چو بودی ورا هنگ آن
به هر برزنی در دبستان بدی
همان جای آتشپرستان بدی
#فردوسی
کیمیای هستی، سرای شعر و ادب🍀
🆔 @kimiayehasti
در اهمیت آموزش فرزندان
بود بر دل هرکسی ارجمند
که یابند ازو ایمنی از گزند
زمانی میاسای ز آموختن
اگر جان همی خواهی افروختن
چو فرزند باشد به فرهنگ دار
زمانه ز بازی برو تنگ دار
همه یاد دارید گفتار ما
کشیدن بدین کار تیمار ما
همه گوش دارید پند مرا
سخن گفتن سودمند مرا
همان کودکان را به فرهنگیان
سپردی چو بودی ورا هنگ آن
به هر برزنی در دبستان بدی
همان جای آتشپرستان بدی
#فردوسی
کیمیای هستی، سرای شعر و ادب🍀
🆔 @kimiayehasti
Forwarded from Deleted Account
🌈
@kimiayehasti
#شاهنامه
ملتي نيست كه نخواهد زبان و ادبياتش از مرزهاي جغرافيايي سرزمينش در گذرد. از جهانگيري و جهانداري كه بگذريم، پايايي و پويايي هر ملتي نيز در فرامرزي شدنِ فرهنگ آن است.
ما اكنون به خود ميباليم كه براي نمونه خيام نيشابوريمان جهاني است و رباعياتش ـ به هر حال ـ به بسياري از زبانهاي دنيا ترجمه شده و گاه شمار اين ترجمهها در يك زبان، مثل عربي از پنجاه فراتر است.
اما در ميان ميراث فرهنگي ايرانيان شايد هيچ اثري به پاي شاهنامه فردوسي نرسد.
شاهنامه بيگمان راز مانايي ما ايرانيان است. شاهنامه به مثابۀ شناسنامۀ زبان و فرهنگ اين سرزمين ـ و به تعبير ابناثير، اديب نامور عرب «قرآن عجم» (ابناثير، 1999م، ج2، ص397) ـ از ديرباز از مرزهاي ايران فراتر رفته و بهويژه به بلاد عرب رسيده است...
گامهاي نخست در ترجمۀ منظوم شاهنامه به زبان عربی
دکتر محمدرضا ابنالرسول
فصلنامه دریچه شماره سی و یکم
@kimiayehasti
#شاهنامه
ملتي نيست كه نخواهد زبان و ادبياتش از مرزهاي جغرافيايي سرزمينش در گذرد. از جهانگيري و جهانداري كه بگذريم، پايايي و پويايي هر ملتي نيز در فرامرزي شدنِ فرهنگ آن است.
ما اكنون به خود ميباليم كه براي نمونه خيام نيشابوريمان جهاني است و رباعياتش ـ به هر حال ـ به بسياري از زبانهاي دنيا ترجمه شده و گاه شمار اين ترجمهها در يك زبان، مثل عربي از پنجاه فراتر است.
اما در ميان ميراث فرهنگي ايرانيان شايد هيچ اثري به پاي شاهنامه فردوسي نرسد.
شاهنامه بيگمان راز مانايي ما ايرانيان است. شاهنامه به مثابۀ شناسنامۀ زبان و فرهنگ اين سرزمين ـ و به تعبير ابناثير، اديب نامور عرب «قرآن عجم» (ابناثير، 1999م، ج2، ص397) ـ از ديرباز از مرزهاي ايران فراتر رفته و بهويژه به بلاد عرب رسيده است...
گامهاي نخست در ترجمۀ منظوم شاهنامه به زبان عربی
دکتر محمدرضا ابنالرسول
فصلنامه دریچه شماره سی و یکم
چند بیت از #شاهنامه که به صورت #ضرب_المثل در آمده است
*به نرمی برآید ز سوراخ مار!--- که تیزی و تندی نیاید به کار(فردوسی)
*پسر کو ندارد نشان از پدر!--- تو بیگانه خوانش؛ مخوانش پسر(فردوسی)
*ز کس گر نترسی بترس از خدای!(فردوسی)
*تیغ دادن در کف زنگی مست---
به که آید؛ علم ناکس را بدست!(فردوسی)
*میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
#ضرب_المثل_درشعرفردوسی
@sobhosher
*به نرمی برآید ز سوراخ مار!--- که تیزی و تندی نیاید به کار(فردوسی)
*پسر کو ندارد نشان از پدر!--- تو بیگانه خوانش؛ مخوانش پسر(فردوسی)
*ز کس گر نترسی بترس از خدای!(فردوسی)
*تیغ دادن در کف زنگی مست---
به که آید؛ علم ناکس را بدست!(فردوسی)
*میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
#ضرب_المثل_درشعرفردوسی
@sobhosher
“انتخاب و اعلام نخستین روز بهمن ماه به عنوان زادروز #فردوسی”
هیچ سند تاریخی در این زمینه وجود ندارد و نام بردن از این روز به عنوان زادروز فردوسی صرفا بر اساس محاسبات سرانگشتی، غیرعلمی و غیر رسمی صورت گرفته است. #محمدجعفرياحقى
@sobhosher
هیچ سند تاریخی در این زمینه وجود ندارد و نام بردن از این روز به عنوان زادروز فردوسی صرفا بر اساس محاسبات سرانگشتی، غیرعلمی و غیر رسمی صورت گرفته است. #محمدجعفرياحقى
@sobhosher
صبح و شعر
“انتخاب و اعلام نخستین روز بهمن ماه به عنوان زادروز #فردوسی” هیچ سند تاریخی در این زمینه وجود ندارد و نام بردن از این روز به عنوان زادروز فردوسی صرفا بر اساس محاسبات سرانگشتی، غیرعلمی و غیر رسمی صورت گرفته است. #محمدجعفرياحقى @sobhosher
ا امروز، اول بهمن، بهعنوانِ "زادروزِ فردوسی" تبریک گفته میشود.
آیا این زادروز واقعی/دقیق است؟
-جواب منفیست.
واقعیت این است که مورخان نهتنها روز، که حتی سالِ تولدِ فردوسی را هم ثبت نکردهاند. تنها در دو سدهی اخیر بوده که کسانی بر پایهی چند اشارهی خودِ شاعر در شاهنامه به روزهایی از عمرِ خود، و سعی در تطبیقِ آن با رویدادهای ثبتشدهی تاریخی، چون بهتخت نشستنِ سلطان محمود، به حدسهای مختلف دربارهی سالِ تولدِ شاعر رسیدهاند، که در بازهی نسبتاً گستردهی ۳۱۸ تا ۳۳۱ قمری میگنجد، و البته محتملترین آنها ۳۲۹ قمریست. اما بهدست آوردنِ روزِ تولدِ شاعر کارِ دشوارتریست چون نیازِ دقیقتری به دانستن این دارد که شاعر آن چند "واقعه"ی مورداشارهاش در شاهنامه را براساسِ چه گاهشماریای از میانِ گاهشماریهای مختلفِ قدیمِ ایرانی ثبت کرده تا بتوان تاریخها را تطبیق داد؛ نیز دانستنِ ثابت یا سیار بودنِ آن گاهشماری، و درصورتِ سیار بودن، نیاز به دانستنِ دقیقِ چگونگیِ حساب کردنِ سالهای کبیسه در آن گاهشماری و کبیسههای استثنائیِ آن، که در نبودِ اطلاعاتِ کافی عملاً به هیچ نتیجهای درموردِ روزِ تولدِ شاعر نمیرسند؛ اما پژوهشهایی، با گرفتنِ فقط یکی از این شاخههای این درختِ احتمالات، و انجامِ محاسبات بر آنپایه، به این روزِ اول بهمن رسیدهاند. بنابراین فرضِ روزِ اولِ بهمن برای زادروزِ فردوسی، صرفاً شاخهایست -تنومندتر- از درختِ سیصدوشصتوپنجروزهی سال. البته که اگر بخواهیم، میتوانیم "نمادین"زادروز فردوسی بدانیمش.
اضافه کنیم که تنها تاریخی که به"روز" از آن در خودِ شاهنامه توسطِ فردوسی یاد شده، و احتمالاتِ کمتری در نادرستیِ آن وجود دارد، روزِ پایانِ نگارشِ دومِ شاهنامهست، بیستوپنجم اسفند (۴۰۰ قمری) که میتواند درستتر باشد -و فرخندهتر- برای هر روزِ نمادینی در بزرگداشتِ شاهنامه و شاعرش. و برای آن که با شاهنامه نزدیک است،
#هرروزروزِ #شاهنامهست و #فردوسی.
@sobhosher
آیا این زادروز واقعی/دقیق است؟
-جواب منفیست.
واقعیت این است که مورخان نهتنها روز، که حتی سالِ تولدِ فردوسی را هم ثبت نکردهاند. تنها در دو سدهی اخیر بوده که کسانی بر پایهی چند اشارهی خودِ شاعر در شاهنامه به روزهایی از عمرِ خود، و سعی در تطبیقِ آن با رویدادهای ثبتشدهی تاریخی، چون بهتخت نشستنِ سلطان محمود، به حدسهای مختلف دربارهی سالِ تولدِ شاعر رسیدهاند، که در بازهی نسبتاً گستردهی ۳۱۸ تا ۳۳۱ قمری میگنجد، و البته محتملترین آنها ۳۲۹ قمریست. اما بهدست آوردنِ روزِ تولدِ شاعر کارِ دشوارتریست چون نیازِ دقیقتری به دانستن این دارد که شاعر آن چند "واقعه"ی مورداشارهاش در شاهنامه را براساسِ چه گاهشماریای از میانِ گاهشماریهای مختلفِ قدیمِ ایرانی ثبت کرده تا بتوان تاریخها را تطبیق داد؛ نیز دانستنِ ثابت یا سیار بودنِ آن گاهشماری، و درصورتِ سیار بودن، نیاز به دانستنِ دقیقِ چگونگیِ حساب کردنِ سالهای کبیسه در آن گاهشماری و کبیسههای استثنائیِ آن، که در نبودِ اطلاعاتِ کافی عملاً به هیچ نتیجهای درموردِ روزِ تولدِ شاعر نمیرسند؛ اما پژوهشهایی، با گرفتنِ فقط یکی از این شاخههای این درختِ احتمالات، و انجامِ محاسبات بر آنپایه، به این روزِ اول بهمن رسیدهاند. بنابراین فرضِ روزِ اولِ بهمن برای زادروزِ فردوسی، صرفاً شاخهایست -تنومندتر- از درختِ سیصدوشصتوپنجروزهی سال. البته که اگر بخواهیم، میتوانیم "نمادین"زادروز فردوسی بدانیمش.
اضافه کنیم که تنها تاریخی که به"روز" از آن در خودِ شاهنامه توسطِ فردوسی یاد شده، و احتمالاتِ کمتری در نادرستیِ آن وجود دارد، روزِ پایانِ نگارشِ دومِ شاهنامهست، بیستوپنجم اسفند (۴۰۰ قمری) که میتواند درستتر باشد -و فرخندهتر- برای هر روزِ نمادینی در بزرگداشتِ شاهنامه و شاعرش. و برای آن که با شاهنامه نزدیک است،
#هرروزروزِ #شاهنامهست و #فردوسی.
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شعر_خوب_بخوانيم
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎶🎵❄️
گر با غم عشق سازگار آيد دل
بر مركب آرزو سوار آيد دل
گر دل نبود كجا وطن سازد عشق؟
ور عشق نباشد به چه كار آيد دل؟
رباعی: گرامى ياد و نام #ابوسعیدابوالخیر
صداى: #بیژن_مفید
موسیقی: #کامبیزروشن_روان
تنور دلتون گرم
مانا ايران زمين با عشق
شبتون خوب🥰🙏🏻
@sobhosher
#موسيقى_خوب_بشنويم🎧🎼🎶🎵❄️
گر با غم عشق سازگار آيد دل
بر مركب آرزو سوار آيد دل
گر دل نبود كجا وطن سازد عشق؟
ور عشق نباشد به چه كار آيد دل؟
رباعی: گرامى ياد و نام #ابوسعیدابوالخیر
صداى: #بیژن_مفید
موسیقی: #کامبیزروشن_روان
تنور دلتون گرم
مانا ايران زمين با عشق
شبتون خوب🥰🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
❄️🌨#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
سپردن اردشير شاهى به شاپور
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
ميانه گزيني، بماني به جاى
خردمند خوانَدَت، پاكيزه راى
🙏🏻💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
سپردن اردشير شاهى به شاپور
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
ميانه گزيني، بماني به جاى
خردمند خوانَدَت، پاكيزه راى
🙏🏻💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#جشن_بهمنگان
❄️🌨
همسوی تراداد جشنهای ماهیانه، در #بهمن روز از بهمن ماه جشنی به نام #بهمنگان برگزار میشده است.
بهمن از واژه اوستایی #وهومن به
چم #اندیشه_نیک میباشد، وهومن یکی از امشاسپندان نزدیک به اهورامزدا میباشد. زرتشت برای دریافت پیامهای اهورایی از وهومن یاری میگیرد. پاسبانی چهارپایان سودمند در جهان گیتیک به این امشاسپند واگذار میشود. از این رو زرتشتیان در جشن بهمنگان یا بهمنجه که در روز بهمن از ماه بهمن است از ❌کشتار جانوران سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری مینمایند و برخی از زرتشتیان پرهیز از خوردن و کشتار را در همه ی روزهای بهمن انجام میدهند.
«بهمن» برترین امشاسپند دین زرتشتی است. این واژه با «اندیشه نیک»، «منش نیک» و «خرد سپندینه» برابر نهاده شدهاست.
در گاتها آمده است که اشوزرتشت به یاری مهین «بهمن» به پیامآوری برگزیده شد. چگونگی برگزیده شدن اشوزرتشت به پیامآوری، با همراهی بهمن امشاسپند، از شگفتیهای این کتاب ورجاوند ست.
بهمن در جهان مینوی نماد منش نیک اهورامزدا ست. و با خواست اوست که بهمن به اشوزرتشت رو میآورد و او را با گفتار و خواست اهورایی پیوند میدهد و اشوزرتشت میتواند با دلداده اش به گفتگو بنشیند. بهمن به اشوزرتشت راه مینمایاند تا نخست به داد و هنجار هستی - «اشا» - پی برد و این همراهی تا بدان گاه میرسد که اشوزرتشت سرچشمه یکتای هستی را مییابد و آنچنان به او دل میبندد و برای مردم سخنانی میسراید که تا آن زمان کسی نسروده است.
در اوستا بهشت، خانه بهمن خوانده شدهاست...و نیکوکاران در سرای بهمن (بهشت) به پاداش ایزدی میرسند. در نوشتههای پهلوی چون دینکرد وبندهش بهمن نخستین آفریده دادار است. اگر بخواهیم آموزشهای اشوزرتشت را به درستی دریابیم، نخست باید بهمن را بشناسیم. آیا بهمن همان خرد سپندینهاست، آیا همان منش پاک است، آیا اندیشه نیک است، آیا به منشی ست؟ آیا او را نجوییم، چرا که هرچه بیشتر بجوییم، کمتر خواهیم یافتش؟ به سرای دل برویم یا به ژرفای اندیشه، کجا در پی او باشیم؟ بار دیگر راه اشوزرتشت را پی گیریم، تا شاید راز «بهمن» را دریابیم: او نخست میپرسد و میجوید. همه جا و همه چیز را میکاود تا راز آفرینش و پدیدار شدن هستی را دریابد. کوششی خستگی ناپذیری دارد از برای جستن «چرایی بودن» و گشایش «رمز هستی» و «چگونه بودن» و چگونه «به بودن» و «به زیستن». پس گام نخست اندیشیدن است و پرسیدن و جستجو کردن. نور و تابش اهورا داده در اندیشه اش میدرخشد، چرا که خواست او «دانستن» است.
۱
@khashatra
@sobhosher
❄️🌨
همسوی تراداد جشنهای ماهیانه، در #بهمن روز از بهمن ماه جشنی به نام #بهمنگان برگزار میشده است.
بهمن از واژه اوستایی #وهومن به
چم #اندیشه_نیک میباشد، وهومن یکی از امشاسپندان نزدیک به اهورامزدا میباشد. زرتشت برای دریافت پیامهای اهورایی از وهومن یاری میگیرد. پاسبانی چهارپایان سودمند در جهان گیتیک به این امشاسپند واگذار میشود. از این رو زرتشتیان در جشن بهمنگان یا بهمنجه که در روز بهمن از ماه بهمن است از ❌کشتار جانوران سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری مینمایند و برخی از زرتشتیان پرهیز از خوردن و کشتار را در همه ی روزهای بهمن انجام میدهند.
«بهمن» برترین امشاسپند دین زرتشتی است. این واژه با «اندیشه نیک»، «منش نیک» و «خرد سپندینه» برابر نهاده شدهاست.
در گاتها آمده است که اشوزرتشت به یاری مهین «بهمن» به پیامآوری برگزیده شد. چگونگی برگزیده شدن اشوزرتشت به پیامآوری، با همراهی بهمن امشاسپند، از شگفتیهای این کتاب ورجاوند ست.
بهمن در جهان مینوی نماد منش نیک اهورامزدا ست. و با خواست اوست که بهمن به اشوزرتشت رو میآورد و او را با گفتار و خواست اهورایی پیوند میدهد و اشوزرتشت میتواند با دلداده اش به گفتگو بنشیند. بهمن به اشوزرتشت راه مینمایاند تا نخست به داد و هنجار هستی - «اشا» - پی برد و این همراهی تا بدان گاه میرسد که اشوزرتشت سرچشمه یکتای هستی را مییابد و آنچنان به او دل میبندد و برای مردم سخنانی میسراید که تا آن زمان کسی نسروده است.
در اوستا بهشت، خانه بهمن خوانده شدهاست...و نیکوکاران در سرای بهمن (بهشت) به پاداش ایزدی میرسند. در نوشتههای پهلوی چون دینکرد وبندهش بهمن نخستین آفریده دادار است. اگر بخواهیم آموزشهای اشوزرتشت را به درستی دریابیم، نخست باید بهمن را بشناسیم. آیا بهمن همان خرد سپندینهاست، آیا همان منش پاک است، آیا اندیشه نیک است، آیا به منشی ست؟ آیا او را نجوییم، چرا که هرچه بیشتر بجوییم، کمتر خواهیم یافتش؟ به سرای دل برویم یا به ژرفای اندیشه، کجا در پی او باشیم؟ بار دیگر راه اشوزرتشت را پی گیریم، تا شاید راز «بهمن» را دریابیم: او نخست میپرسد و میجوید. همه جا و همه چیز را میکاود تا راز آفرینش و پدیدار شدن هستی را دریابد. کوششی خستگی ناپذیری دارد از برای جستن «چرایی بودن» و گشایش «رمز هستی» و «چگونه بودن» و چگونه «به بودن» و «به زیستن». پس گام نخست اندیشیدن است و پرسیدن و جستجو کردن. نور و تابش اهورا داده در اندیشه اش میدرخشد، چرا که خواست او «دانستن» است.
۱
@khashatra
@sobhosher
#اندیشیدن با #درخشیدن_تابش_خرد وبا بینش همراه میشوند، و او را به جهان ناشناختهها میبرند وگام به گام هر آنچه را که میخواهد بداند، درمی یابد. هنوز دیو تاریکی وبی دانشی شکست نخوردهاست. کشمکش ونبرد برای به دست آوردن دانایی وآگاهی نمیتواند او را به زانو درآورد. او درخودش، اراده واندیشه وبینش اهورا داده را میبالاند ومیپروراند تا بدانجایی که سرچشمه وبن هنجار وداد چیره بر گیتی را پیدا میکند و«اشا» مینامدش. او در مییابد که بر هستی با این بزرگی وبهنجاری دادی چیرهاست واین داد آنچنان نیرومند وهوشمند است که همه هستی را در دست توانمند خود دارد وهیچ ارادهای نمیتواند از این توانایی سرپیچی کند، و تا جهان هست، اشا هم هست. تا اینجا، کشمکش با نادانی به پیروزی انجامیده وپیام آور توانسته به گشایش رمز یکی از رازهای بزرگ جهان هستی دست پیدا کند. به این پیدایش بسنده نمیکند. بازهم جستجو میکند، تا اینکه این اشتهای سیری ناپذیر دانستن، این بار آتشی را در دلش میافروزد: «شادی یافتن»، با «دوست داشتن ومهرورزیدن به یافتهها» به هم میآمیزند وهمراه هم میشوند وفروزههای این تازگی وسرزندگی برای اشوزرتشت به مانند راهی نو خود مینمایاند. این آتش درونی اندیشیدن را راهنماست وپرتوی تابناک این شادی به سان خورشیدی که تازه از پس ابرهای تیره وتار سر بر آورده، جایگاه اندیشه را گرمی میبخشد. واز این زمان است که دلدادگی وفرزانگی پیام آور آغاز میشود. به هر چه دست مییابد مهرش در دل جای میگیرد وبه همه هستی با خرد وبینش ومهر ودوستی نگاه میکند. به هرجا چشم میاندازد رخ یار میبیند ودلداده میشود به هر آنچه که میبیند. درخود میکاود که این چه دگرگونیست؛
«در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم واو درفغان ودر غوغاست».
یک تازگی در درونش روییده، همدلی وهماندیشی را در نهاد خویش مییابد که به تازگی بااو همخانه شده، هر چند که تا کنون با هم بودهاند، ودرکنار هم، ولی تا به این اندازه به هم نزدیک نشده بودند. او را «بهمن» مینامد واز این پس با نور او به کندوکاو راه میرود. تا دور دستها را میتواند ببیند. درخلوت، آنجایی که هیچ سخنی به گوش نمیرسد، آغاز گفتار اوست. بهمن او را به جایی میبرد سرشار از نور وسرور، به راز ونیاز با اهورامزدا. برای نخستین بار است که شادی با شکوه وبسیار بزرگی را درخود میبیند واین شادی وآتش درونی آنچنان گرمی بهاو میبخشد که به سخن میآید، وهمه ناگفتنیهای زمان خود را میگوید وبه خرسندی وشادی بی پایان وسرانجام به جاودانگی دست مییابد. بهمن را دوست میداریم، وبر میگزینیم وباور داریم که: سپیدی ازآن بهمن امشاسپند است. گل یاس سپید، نماد اوست. به همه جانداران مهر میورزد. وآرزو کنیم که شادی جشن بهمنگان دل هایمان را به هم پیوند زند.
🍃🌸 جشن باستانی بهمنگان(بهمنجه) را به همه هم میهنان شادباش میگویم وامیدوارم که دراین جشن زیبا به همراهی اندیشه نیک، این خرد سپندینه اندکی از اندوه این روزهایمان کاسته شود.
(میترا آذرمهر)
✔️ برگرفته درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدكورش نیکنام
(پایان)
@sobhosher
«در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم واو درفغان ودر غوغاست».
یک تازگی در درونش روییده، همدلی وهماندیشی را در نهاد خویش مییابد که به تازگی بااو همخانه شده، هر چند که تا کنون با هم بودهاند، ودرکنار هم، ولی تا به این اندازه به هم نزدیک نشده بودند. او را «بهمن» مینامد واز این پس با نور او به کندوکاو راه میرود. تا دور دستها را میتواند ببیند. درخلوت، آنجایی که هیچ سخنی به گوش نمیرسد، آغاز گفتار اوست. بهمن او را به جایی میبرد سرشار از نور وسرور، به راز ونیاز با اهورامزدا. برای نخستین بار است که شادی با شکوه وبسیار بزرگی را درخود میبیند واین شادی وآتش درونی آنچنان گرمی بهاو میبخشد که به سخن میآید، وهمه ناگفتنیهای زمان خود را میگوید وبه خرسندی وشادی بی پایان وسرانجام به جاودانگی دست مییابد. بهمن را دوست میداریم، وبر میگزینیم وباور داریم که: سپیدی ازآن بهمن امشاسپند است. گل یاس سپید، نماد اوست. به همه جانداران مهر میورزد. وآرزو کنیم که شادی جشن بهمنگان دل هایمان را به هم پیوند زند.
🍃🌸 جشن باستانی بهمنگان(بهمنجه) را به همه هم میهنان شادباش میگویم وامیدوارم که دراین جشن زیبا به همراهی اندیشه نیک، این خرد سپندینه اندکی از اندوه این روزهایمان کاسته شود.
(میترا آذرمهر)
✔️ برگرفته درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدكورش نیکنام
(پایان)
@sobhosher
#آداب_بهمنگان
بَهْمَنْجَنَه
جشن بهمنگان یا بهمنجَنَه در قرون پس از ساسانیان، تا پیش از حمله مغول، بسیار مرسوم بوده و آداب و تشریفات آن رواج تقريبا عام داشت.
#روزدوم هر ماه به نام نخستین امشاسپند و مَلَک دیانت زرتشتی است. در اوستا، وُهومَنَه مركب است از دو جزء وُهو به معنی خوب و نیک - و مَنَهْ از ریشه مَن به معنی اندیشیدن. پس وهومن که در فارسی جدید بهمن شده به معنی نیک منشی است.
در جهان مینوی وی در هیات نیک منشی و خوب اندیشی و خرد و دانایی خداوند و از صفات بارز اهورایی است. اما در جهان مادی و صورت زمینی سرپرستی و نگاهبانی انسان و ستور را به عهده دارد. یازدهمین ماه سال خورشیدی نیز نامزد است به نام وی. به همین جهت برابر با قاعده کلی که بر اثر توافق نام روز و ماه، جشن است، دوم بهمن نیز جشن بهمنگان برگزار می شد.
🔹برخی از آداب و رسومی که از این جشن باقی است، و رسومی که از یاد رفته و به ما نرسیده است، منسوب می باشد به جاماسب، وزیر خردمند شاه ویشتاسب که گویند در چنین روزی این کارها را انجام می داده و به همین جهت ایرانیان بر آن بودند که انجام چنین رسوم و اعمالی، در این روز نتایج پر سودتری دارد.
🥣پختن نوعی آش بهمنگان موسوم به دیگ بهمنجنه بسیار رایج و معمول بوده است. در خانه بزرگان و روسای خانواده ها، دیگ بهمنگان مهیا و میهمانی دایر بوده است. طباخان اغلب در این روز، آش ویژه را پخته و در معرض فروش می نهادند. در این آش از هر نوع حبوب و سبزی و گوشت که موجود فصل بود ریخته و می پختند در هر خوراکی از گیاه بهمن سرخ و بهمن سفید استفاده می کردند. این گیاه دارای خواص دارویی است و در روزگار باستان ایرانیان معتقد بودند که خوردن آن به تقویت حافظه بسیار کمک می کند. آن را به صورت تازه در خوراکها می پختند، خشک شده آن را دم کرده و مینوشیدند و یا به صورت گرد بر روی غذا می ریختند و یا با گرد قند و نبات آمیخته و می خوردند.
🔸روز بهمنگان مرسوم بود که بامدادان پگاه، بهمن سرخ و سفید را با شیر تازه و خالص می نوشیدند تا حافظه شان نیرومندی یابد.
🔺یکی از رسوم نیک این روز، آن بود که طی تشریفاتی به کوه و دشت رفته و گیاهان ویژه ای را که خواص دارویی داشت می کندند تا در طول سال مورد استفاده قرار دهند.
🔻همچنین تهیه شیره ها و روغن های نباتی و ساقه ها و چوبها و برگ های سوزاندنی که بوی خوش پراکنده و گندزدا باشند در این روز انجام می شد.
🔺🔻🔺
رسم بهمن گیر و از نو تازه کن بهمنجنه
ای درخت ملک، بارت عزّ و بیداری تنه
اورمزدِ بهمن و بهمنجنه فرّخ بُوَد
فرخت باد اورمزدِ بهمن و بهمنجنه
(👈#منوچهری)
بهمنجنه است خيز و می آرای چراغ دی
تا برچینم گوهر شادی زگنج می
این یک دومه سپاه طرب را مدد دهیم
تا بگذرد زصحرا فوج سپاه دی
(👈#عثمانی_مختاری)
فرخش باد و خداوندش فرخنده کناد
عید فرخنده و بهمنجنه و بهمن ماه
(👈 #فرخی)
@sobhosher
بَهْمَنْجَنَه
جشن بهمنگان یا بهمنجَنَه در قرون پس از ساسانیان، تا پیش از حمله مغول، بسیار مرسوم بوده و آداب و تشریفات آن رواج تقريبا عام داشت.
#روزدوم هر ماه به نام نخستین امشاسپند و مَلَک دیانت زرتشتی است. در اوستا، وُهومَنَه مركب است از دو جزء وُهو به معنی خوب و نیک - و مَنَهْ از ریشه مَن به معنی اندیشیدن. پس وهومن که در فارسی جدید بهمن شده به معنی نیک منشی است.
در جهان مینوی وی در هیات نیک منشی و خوب اندیشی و خرد و دانایی خداوند و از صفات بارز اهورایی است. اما در جهان مادی و صورت زمینی سرپرستی و نگاهبانی انسان و ستور را به عهده دارد. یازدهمین ماه سال خورشیدی نیز نامزد است به نام وی. به همین جهت برابر با قاعده کلی که بر اثر توافق نام روز و ماه، جشن است، دوم بهمن نیز جشن بهمنگان برگزار می شد.
🔹برخی از آداب و رسومی که از این جشن باقی است، و رسومی که از یاد رفته و به ما نرسیده است، منسوب می باشد به جاماسب، وزیر خردمند شاه ویشتاسب که گویند در چنین روزی این کارها را انجام می داده و به همین جهت ایرانیان بر آن بودند که انجام چنین رسوم و اعمالی، در این روز نتایج پر سودتری دارد.
🥣پختن نوعی آش بهمنگان موسوم به دیگ بهمنجنه بسیار رایج و معمول بوده است. در خانه بزرگان و روسای خانواده ها، دیگ بهمنگان مهیا و میهمانی دایر بوده است. طباخان اغلب در این روز، آش ویژه را پخته و در معرض فروش می نهادند. در این آش از هر نوع حبوب و سبزی و گوشت که موجود فصل بود ریخته و می پختند در هر خوراکی از گیاه بهمن سرخ و بهمن سفید استفاده می کردند. این گیاه دارای خواص دارویی است و در روزگار باستان ایرانیان معتقد بودند که خوردن آن به تقویت حافظه بسیار کمک می کند. آن را به صورت تازه در خوراکها می پختند، خشک شده آن را دم کرده و مینوشیدند و یا به صورت گرد بر روی غذا می ریختند و یا با گرد قند و نبات آمیخته و می خوردند.
🔸روز بهمنگان مرسوم بود که بامدادان پگاه، بهمن سرخ و سفید را با شیر تازه و خالص می نوشیدند تا حافظه شان نیرومندی یابد.
🔺یکی از رسوم نیک این روز، آن بود که طی تشریفاتی به کوه و دشت رفته و گیاهان ویژه ای را که خواص دارویی داشت می کندند تا در طول سال مورد استفاده قرار دهند.
🔻همچنین تهیه شیره ها و روغن های نباتی و ساقه ها و چوبها و برگ های سوزاندنی که بوی خوش پراکنده و گندزدا باشند در این روز انجام می شد.
🔺🔻🔺
رسم بهمن گیر و از نو تازه کن بهمنجنه
ای درخت ملک، بارت عزّ و بیداری تنه
اورمزدِ بهمن و بهمنجنه فرّخ بُوَد
فرخت باد اورمزدِ بهمن و بهمنجنه
(👈#منوچهری)
بهمنجنه است خيز و می آرای چراغ دی
تا برچینم گوهر شادی زگنج می
این یک دومه سپاه طرب را مدد دهیم
تا بگذرد زصحرا فوج سپاه دی
(👈#عثمانی_مختاری)
فرخش باد و خداوندش فرخنده کناد
عید فرخنده و بهمنجنه و بهمن ماه
(👈 #فرخی)
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شعر_خوب_بخوانيم ❄️🌨
تا آفتابي ديگر
رهروان خسته را احساس خواهم داد
ماه هاي ديگري در آسمان کهنه خواهم کاشت
نورهاي تازه اي در چشم هاي مات خواهم ريخت
لحظه ها را در دو دستم جاي خواهم داد
سهره ها را از قفس پرواز خواهم داد
چشم ها را باز خواهم کرد
خواب ها را در حقيقت روح خواهم داد
ديده ها را از پس ظلمت به سوي ماه خواهم خواند
نغمه ها را در زبان چشم خواهم کاشت
گوش ها را باز خواهم کرد
آفتاب ديگري در آسمان لحظه خواهم کاشت
لحظه ها را در دو دستم جاي خواهم داد
سوي خورشيدي دگر پرواز خواهم کرد
شعر : #خسروگلسرخى
فراخور گرامى زادروزش مانا نام و يادش💐🙏🏻
طلوع آفتاب فردايتان سرشار از اميد و روشنى
دور از بدخواهي تاريك انديشان
@sobhosher
تا آفتابي ديگر
رهروان خسته را احساس خواهم داد
ماه هاي ديگري در آسمان کهنه خواهم کاشت
نورهاي تازه اي در چشم هاي مات خواهم ريخت
لحظه ها را در دو دستم جاي خواهم داد
سهره ها را از قفس پرواز خواهم داد
چشم ها را باز خواهم کرد
خواب ها را در حقيقت روح خواهم داد
ديده ها را از پس ظلمت به سوي ماه خواهم خواند
نغمه ها را در زبان چشم خواهم کاشت
گوش ها را باز خواهم کرد
آفتاب ديگري در آسمان لحظه خواهم کاشت
لحظه ها را در دو دستم جاي خواهم داد
سوي خورشيدي دگر پرواز خواهم کرد
شعر : #خسروگلسرخى
فراخور گرامى زادروزش مانا نام و يادش💐🙏🏻
طلوع آفتاب فردايتان سرشار از اميد و روشنى
دور از بدخواهي تاريك انديشان
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
❄️🌨#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
پادشاهى شاپور
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
يكى آنكه از بخشش دادگر
به آز و به كوشش نيابى گذر
🙏🏻💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی
پادشاهى شاپور
آوای: استاد #شهریار_قاسمى
يكى آنكه از بخشش دادگر
به آز و به كوشش نيابى گذر
🙏🏻💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎