Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫🤴
🔹در #شاهنامه، قانون «👌🏻هر کسی را بهر کاری ساختند»، رعایت می گردد. در این کتاب عظیم، به طور مداوم به این مسائل برمی خوریم که سزاوار هر کسی، کاری وجود دارد و باید به همان بپردازد. سپاهی، گرزدار و دیگری کارورز. اگر چنین نکند، زمین، پرآشوب، و عدل و داد، خدشهدار می گردد. البته هیچ گاه حرفه هایی مانند #کشاورزی و #صنعتگری را تحقیر نمی کند؛ چه آن که شغلهای مهمی محسوب می شوند؛ زیرا اینان محل درآمد دولت هستند.
🔸در #شاهنامه، یک نوع تقسیم کار وجود دارد و هر شغلی، خصلت و اخلاق خود را ایجاد می کند. جنگ، دفاع، حکومتداری و دبیری، هر کدام جداگانه خلق و خوی خاص خود را می طلبد و از حساسیت بیشتری برخوردارند؛ از این جهت که باید از سرزمین و سلطنت در برابر اهریمن و دشمنان محافظت نمایند.
🔹یکی از معروفترین داستانها در این باب،
🔺تقاضای مرد کفشفروش از انوشیروان عادل است که فرزندش را به فرهنگیان (معلمان) بسپارد تا دبیری آموزد. انوشیروان، درخواست وی را رد می کند.
چو بازارگان بچه گردد دبیر
هنرمئد و با دانش و یادگیر
چو فرزند ما برنشیند به تخت
دبیری ببایدش پیروز بخت
هنر باید از مرد موزه فروش
بدین کار دیگر تو با من مکوش
بدست خردمند و مرد نژاد
نماند به جز حسرت و سردباد
شود پیش او خوار مردم شناس
چو پاسخ دهد زو پذیرد سپاس
بما بر پس از مرگ نفرین بود
چو آیین این روزگار این بود
🔺انوشیروان بر آنست تا شأن و منزلت طبقات حفظ گردد تا شهریار، دبیر و یا کاردانی، شأن بالا داشته باشد. شاید این عمل انوشیروان با نگاه امروز، عملی ظالمانه است؛ از این رو در زمان خودش، بر خلاف این نظر، بیداد می نمود.
🔸 داد، میانه روی است
ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی بداد آفرین
🔺🔻🔺
🔹افراط و تفریط، انسان را به ورطه هلاکت می کشاند. فردوسی به این مهم، التفات داشته است. انسان، هنگامی به کمال می رسد که میانه روی را سرلوحه زندگی خود قرار دهد. شهریار باید بیاموزد نه تندی و نه آن قدر سست عمل کند که کارها معطل بماند. بردباری، حد وسط شتاب و تنبلی است.
🔻در افراط و تفریط، انسان در دام اهریمن گرفتار می شود. صفات اهریمنی یا در افراطند و یا در تفریط. صفات اهورایی در حد وسط قرار دارند. #داد نیز به عنوان ویژگی نیک شهریار، در میانه جای می گیرد و اگر از #اندازه بگذرد، #ظلم تلقی می گردد.
چنین گفت کای شهریار جهان
ز تو شاد یکسر کهان و مهان
کز اندازه دادت همی بگذرد
ازین خامشی گنج کیفر برد
همه کار گیتی به اندازه به
دل شاه از اندیشه ها تازه به
🔺🔻🔺
🔸صفات و ویژگی های نیک اگر از اندازه عدول کنند، باعث رنجش خواهند شد. شهریار باید سعی کند که حد میانه را نگه دارد تا کسی آزرده خاطر نگردد.
#کشاورز و #دهقان و #مرد نژاد
نباید که آزار یابد ز #داد
🔺🔻🔺
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
🔹در #شاهنامه، قانون «👌🏻هر کسی را بهر کاری ساختند»، رعایت می گردد. در این کتاب عظیم، به طور مداوم به این مسائل برمی خوریم که سزاوار هر کسی، کاری وجود دارد و باید به همان بپردازد. سپاهی، گرزدار و دیگری کارورز. اگر چنین نکند، زمین، پرآشوب، و عدل و داد، خدشهدار می گردد. البته هیچ گاه حرفه هایی مانند #کشاورزی و #صنعتگری را تحقیر نمی کند؛ چه آن که شغلهای مهمی محسوب می شوند؛ زیرا اینان محل درآمد دولت هستند.
🔸در #شاهنامه، یک نوع تقسیم کار وجود دارد و هر شغلی، خصلت و اخلاق خود را ایجاد می کند. جنگ، دفاع، حکومتداری و دبیری، هر کدام جداگانه خلق و خوی خاص خود را می طلبد و از حساسیت بیشتری برخوردارند؛ از این جهت که باید از سرزمین و سلطنت در برابر اهریمن و دشمنان محافظت نمایند.
🔹یکی از معروفترین داستانها در این باب،
🔺تقاضای مرد کفشفروش از انوشیروان عادل است که فرزندش را به فرهنگیان (معلمان) بسپارد تا دبیری آموزد. انوشیروان، درخواست وی را رد می کند.
چو بازارگان بچه گردد دبیر
هنرمئد و با دانش و یادگیر
چو فرزند ما برنشیند به تخت
دبیری ببایدش پیروز بخت
هنر باید از مرد موزه فروش
بدین کار دیگر تو با من مکوش
بدست خردمند و مرد نژاد
نماند به جز حسرت و سردباد
شود پیش او خوار مردم شناس
چو پاسخ دهد زو پذیرد سپاس
بما بر پس از مرگ نفرین بود
چو آیین این روزگار این بود
🔺انوشیروان بر آنست تا شأن و منزلت طبقات حفظ گردد تا شهریار، دبیر و یا کاردانی، شأن بالا داشته باشد. شاید این عمل انوشیروان با نگاه امروز، عملی ظالمانه است؛ از این رو در زمان خودش، بر خلاف این نظر، بیداد می نمود.
🔸 داد، میانه روی است
ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی بداد آفرین
🔺🔻🔺
🔹افراط و تفریط، انسان را به ورطه هلاکت می کشاند. فردوسی به این مهم، التفات داشته است. انسان، هنگامی به کمال می رسد که میانه روی را سرلوحه زندگی خود قرار دهد. شهریار باید بیاموزد نه تندی و نه آن قدر سست عمل کند که کارها معطل بماند. بردباری، حد وسط شتاب و تنبلی است.
🔻در افراط و تفریط، انسان در دام اهریمن گرفتار می شود. صفات اهریمنی یا در افراطند و یا در تفریط. صفات اهورایی در حد وسط قرار دارند. #داد نیز به عنوان ویژگی نیک شهریار، در میانه جای می گیرد و اگر از #اندازه بگذرد، #ظلم تلقی می گردد.
چنین گفت کای شهریار جهان
ز تو شاد یکسر کهان و مهان
کز اندازه دادت همی بگذرد
ازین خامشی گنج کیفر برد
همه کار گیتی به اندازه به
دل شاه از اندیشه ها تازه به
🔺🔻🔺
🔸صفات و ویژگی های نیک اگر از اندازه عدول کنند، باعث رنجش خواهند شد. شهریار باید سعی کند که حد میانه را نگه دارد تا کسی آزرده خاطر نگردد.
#کشاورز و #دهقان و #مرد نژاد
نباید که آزار یابد ز #داد
🔺🔻🔺
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
گرگين ودروغ گفتن
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
دلت از خوشى پر نور باشد
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
گرگين ودروغ گفتن
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
دلت از خوشى پر نور باشد
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫🤴
#شهریاری و #دین و #داد
📖در #شاهنامه، بین شهریاری و دین، پیوند ناگسستنی وجود دارد. در صورتی که شهریار دین را بستاید، دین و شهریاری مانند برادر می شوند. دین بدون یاری و کمک شهریار بر پای نمی ایستد و اگر دین نباشد شهریاری به جای نمی ماند. این دو در هم تنیده اند و متقابلاً به هم نیاز دارند و از یکدیگر، پاسداری می کنند. در مورد شهریار گفته می شود که وی باید دیندار و پارسا باشد.
چو بر دین کند شهریار آفرین
برادر شود شهریاری و دین
نه بی تخت شاهیست دینی بپای
نه بی دین بود شهریاری بجای
دو دیباست یک در دگر بافته
برآورده پیش خرد تافته
نه از پادشا بی نیازست دین
نه بی دین بود شاه را آفرین
چنین پاسبانان یکدیگرند
تو گویی که در زیر یک چادرند
🔺🔻🔺
🔸البته شهریار اهمیت فراوان می یابد؛ زیرا شهریار، قدرتمند است و دستگاه و دیهیم و زور دارد. حیات جهان را بیپادشاه، امکانپذیر نمی داند. وجود شهریار، ضرورت است. خردمندی و دین، بیپادشاه، ارزش و جایگاهی ندارد.
بپرسید موبد ز شاه زمین
سخن راند از پادشاهی و دین
که بی دین جهان به که بی پادشا
خردمند باشد برین برگوا
هر آنگه که شد تخت بی پادشا
خردمندی و دین ندارد بها
🔺🔻🔺
🔹جهان، 🤴بیپادشاه، نظم و سامان ندارد. دلیل دیگری که می توان بر اهمیت آن افزود، این است که دادگری، وظیفه شهریار است و حیطه دادگری را وسیع می گیرند و دین را در درون داد جای می دهند.
چون دیندار کین دارد از پادشاه
مخوان تا توانی و را پارسا
هر آنکس که بر دادگر شهریار
گشاید زبان مرد دینش مدار
چه گفت آن سخن گوی با آفرین
که چون بنگری مغز دادست دین
🔻🔺🔻
🔸در بالا، ارتباط داد و دین، دین و شهریاری را بیان نمودیم. این ارتباطات در شاهنامه، تفکیک ناپذیرند؛ بدین معنا که به هم متصلند و لازم و ملزوم یکدیگرند. فردوسی در اثر عظیمش، نظریه «درجه پادشاهی به مرتبه نبوت» را مطرح می کند.
چنان دان که شاهی و پیغمبری
دو گوهر بود در یک انگشتری
از این دو یکی را همی بشکنی
روان و خرد را بپا افگنی
🔺🔻🔺
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
#شهریاری و #دین و #داد
📖در #شاهنامه، بین شهریاری و دین، پیوند ناگسستنی وجود دارد. در صورتی که شهریار دین را بستاید، دین و شهریاری مانند برادر می شوند. دین بدون یاری و کمک شهریار بر پای نمی ایستد و اگر دین نباشد شهریاری به جای نمی ماند. این دو در هم تنیده اند و متقابلاً به هم نیاز دارند و از یکدیگر، پاسداری می کنند. در مورد شهریار گفته می شود که وی باید دیندار و پارسا باشد.
چو بر دین کند شهریار آفرین
برادر شود شهریاری و دین
نه بی تخت شاهیست دینی بپای
نه بی دین بود شهریاری بجای
دو دیباست یک در دگر بافته
برآورده پیش خرد تافته
نه از پادشا بی نیازست دین
نه بی دین بود شاه را آفرین
چنین پاسبانان یکدیگرند
تو گویی که در زیر یک چادرند
🔺🔻🔺
🔸البته شهریار اهمیت فراوان می یابد؛ زیرا شهریار، قدرتمند است و دستگاه و دیهیم و زور دارد. حیات جهان را بیپادشاه، امکانپذیر نمی داند. وجود شهریار، ضرورت است. خردمندی و دین، بیپادشاه، ارزش و جایگاهی ندارد.
بپرسید موبد ز شاه زمین
سخن راند از پادشاهی و دین
که بی دین جهان به که بی پادشا
خردمند باشد برین برگوا
هر آنگه که شد تخت بی پادشا
خردمندی و دین ندارد بها
🔺🔻🔺
🔹جهان، 🤴بیپادشاه، نظم و سامان ندارد. دلیل دیگری که می توان بر اهمیت آن افزود، این است که دادگری، وظیفه شهریار است و حیطه دادگری را وسیع می گیرند و دین را در درون داد جای می دهند.
چون دیندار کین دارد از پادشاه
مخوان تا توانی و را پارسا
هر آنکس که بر دادگر شهریار
گشاید زبان مرد دینش مدار
چه گفت آن سخن گوی با آفرین
که چون بنگری مغز دادست دین
🔻🔺🔻
🔸در بالا، ارتباط داد و دین، دین و شهریاری را بیان نمودیم. این ارتباطات در شاهنامه، تفکیک ناپذیرند؛ بدین معنا که به هم متصلند و لازم و ملزوم یکدیگرند. فردوسی در اثر عظیمش، نظریه «درجه پادشاهی به مرتبه نبوت» را مطرح می کند.
چنان دان که شاهی و پیغمبری
دو گوهر بود در یک انگشتری
از این دو یکی را همی بشکنی
روان و خرد را بپا افگنی
🔺🔻🔺
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
گرفتن خاقان را
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
شكوه خرد شادى لحظه هات
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
گرفتن خاقان را
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
شكوه خرد شادى لحظه هات
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫🤴
🔵 #داد از ملزومات اداره جامعه است. امنیت، آسایش، رفاه و آبادانی از داد، منتج می گردد. این مؤلفه ها، کالاهای اساسی مورد نیاز رعیت؛
و دولت، مسئول عرضه آنها است.
🔆 #نتایج_داد
🔸الف ) #امنیت
🔻#امنیت، یکی از مؤلفه هایی است که یک نظام سیاسی برای دوام نیاز دارد مردم با خیال آسوده به کسب و کار می پردازند و خیر و برکت، به آنان روی می آورد. امنیت را می توان به امنیت داخلی و خارجی تقسیم کرد. امنیت با داد، ارتباط مستقیم دارد. امنیت داخلی در صورتی حاصل می گردد که فرد واجدالشرایط، حکومت کند. از ویژگی های این فرد، این است که در آرامش و آسایش به سر می برد و این آرامش در وجود شهریار، زیردستان را نیز مستفیض می گرداند و آنان به یکدیگر طمع نمی ورزند و در هراس از هم به سر نمی برند و این گونه، جهان، ایمن می شود.
🔻🔺🔻
چو یکچند گاهی برآمد برین
جهان گشت ایمن به داد و بدین
کسی را ببد از کسی بیم نه
طمع کس ز کس بر جوی سیم نه
#آرامش از نشانه های امنیت است. غلبه نیروهای خیر بر نیروهای شر در وجود شهریار، اولین گام اجرای عدالت در گیتی می باشد و آن گاه، امنیت، رواج می یابد و شهریار نیز ایمن می گردد.
یکی دیگر از نشانه های امنیت، این است که فضا برای فعالیت انسانهای نیک فراهم باشد و بتوانند با #آسایش زندگی کنند و در #شادی و #ایمنی به سر برند و انسانهای بد، همواره در خوف و هراس باشند و فضا برای آنان تنگ گردد. اگر این گونه افراد، آزادی عمل داشته باشند، امنیت نیکان را به خطر می اندازند و سلطنت، دیگر روی امنیت را نخواهد دید.
🔻🔺🔻
دگر گفت با تاج ونام بلند
کرا خوانی از خسروان سودمند
چنین داد پاسخ کزان شهریار
که ایمن بود مرد پرهیزکار
وز آواز او بد هراسان بود
زمین زیر تختش تن آسان بود
امنیت از #خارج مرزها در صورتی خدشه دار می گردد که در داخل سرزمین، مشکل یا خلأیی یافت شود یا سلطنت، بی شاه بماند و یا شهریار به بیداد گراید. به عبارت دیگر، ناامنی در داخل، کشور را از جانب دشمنان خارجی، ناامن می گرداند.
انوشیروان از بزرگمهر پرسید:
🔻🔺🔻
بدو گفت کسری که آبادشهر
کدامست و مازو چه داریم بهر
چنین داد پاسخ که آباد جای
ز داد جهاندار باشد به پای
و در نهایت در اثر عمران و آبادگری هم دولت و هم مردم ذینفع هستند.
جهان را چو آباد داری بداد
بود تخت آباد و دهراز تو شاد
🔸ب) #آبادانی_آبادگری
پیآمد دیگر داد، آبادانی است. شهریار از تمام نیروی خود در جهت آبادکردن گیتی استفاده می کند؛ زيرا آبادانی جهان، سبب پسروی اهریمن و تاریکی، و افزایش حوزه اهورامزدا می گردد و این، رخ نمی دهد مگر در سایه داد شهریار نیک. شهریار، در راه آبادانی از بخشش گنج، دریغ نمی کند. سیم و زر به ارزانیان یا همان کشاورزان و صاحبان صنایع داده تا زمین را آباد کنند. #اقتدار شاه از راه برقراری #عدل و #داد، افزایش می یابد.
🔺🔻🔺
بهر سو فرستاد پس موبدان
بی آزار و بیدار دل بخردان
که تا هر سوی شهرها ساختند
بدین نیز گنجی بپرداختند
بدان تا کسی را که بی خانه بود
نبودش نوا بخت بیگانه بود
همان تا فراوان شود زیردست
خورش ساخت با جایگاه نشست
🔺#انوشیروان، خراج را از زمینهایی که به آنها آفت رسیده بود، برداشت و به بیمایگان، وسایل و ابزار کار داد تا زمینشان را آباد گردانند.
🔻🔺🔻
زمینی را که آن را خداوند نیست
بمرد و ورا خویش و پیوند نیست
نباید که آن بوم ویران بود
که در سایه شاه ایران بود
که بدگو برین کار تنگ آورد
که چونین بهانه بچنگ آورد
ز گنج آنچه باید مدارید باز
که کردست یزدان مرا بی نیاز
چو ویران بود بوم در برّ من
نتابد در و سایه فرّ من
کسی را که باشد برین مایه کار
اگر گیرد این کار دشوار خوار
کنم زنده بردار جایی که هست
اگر سرفرازست و گر زیر دست
🔻انوشیروان، ظلم کنندگان به زیر دست و سبک شمرندگان فرمان وی را به کیفر سخت می رساند. یکی از مهمترین علت، آن این است که کار عمران به تأخیر نیفتد. در صورت بروز ظلم، رعیت از کار و معاش باز می مانند و آبادانی صورت نمی گیرد.
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
🔵 #داد از ملزومات اداره جامعه است. امنیت، آسایش، رفاه و آبادانی از داد، منتج می گردد. این مؤلفه ها، کالاهای اساسی مورد نیاز رعیت؛
و دولت، مسئول عرضه آنها است.
🔆 #نتایج_داد
🔸الف ) #امنیت
🔻#امنیت، یکی از مؤلفه هایی است که یک نظام سیاسی برای دوام نیاز دارد مردم با خیال آسوده به کسب و کار می پردازند و خیر و برکت، به آنان روی می آورد. امنیت را می توان به امنیت داخلی و خارجی تقسیم کرد. امنیت با داد، ارتباط مستقیم دارد. امنیت داخلی در صورتی حاصل می گردد که فرد واجدالشرایط، حکومت کند. از ویژگی های این فرد، این است که در آرامش و آسایش به سر می برد و این آرامش در وجود شهریار، زیردستان را نیز مستفیض می گرداند و آنان به یکدیگر طمع نمی ورزند و در هراس از هم به سر نمی برند و این گونه، جهان، ایمن می شود.
🔻🔺🔻
چو یکچند گاهی برآمد برین
جهان گشت ایمن به داد و بدین
کسی را ببد از کسی بیم نه
طمع کس ز کس بر جوی سیم نه
#آرامش از نشانه های امنیت است. غلبه نیروهای خیر بر نیروهای شر در وجود شهریار، اولین گام اجرای عدالت در گیتی می باشد و آن گاه، امنیت، رواج می یابد و شهریار نیز ایمن می گردد.
یکی دیگر از نشانه های امنیت، این است که فضا برای فعالیت انسانهای نیک فراهم باشد و بتوانند با #آسایش زندگی کنند و در #شادی و #ایمنی به سر برند و انسانهای بد، همواره در خوف و هراس باشند و فضا برای آنان تنگ گردد. اگر این گونه افراد، آزادی عمل داشته باشند، امنیت نیکان را به خطر می اندازند و سلطنت، دیگر روی امنیت را نخواهد دید.
🔻🔺🔻
دگر گفت با تاج ونام بلند
کرا خوانی از خسروان سودمند
چنین داد پاسخ کزان شهریار
که ایمن بود مرد پرهیزکار
وز آواز او بد هراسان بود
زمین زیر تختش تن آسان بود
امنیت از #خارج مرزها در صورتی خدشه دار می گردد که در داخل سرزمین، مشکل یا خلأیی یافت شود یا سلطنت، بی شاه بماند و یا شهریار به بیداد گراید. به عبارت دیگر، ناامنی در داخل، کشور را از جانب دشمنان خارجی، ناامن می گرداند.
انوشیروان از بزرگمهر پرسید:
🔻🔺🔻
بدو گفت کسری که آبادشهر
کدامست و مازو چه داریم بهر
چنین داد پاسخ که آباد جای
ز داد جهاندار باشد به پای
و در نهایت در اثر عمران و آبادگری هم دولت و هم مردم ذینفع هستند.
جهان را چو آباد داری بداد
بود تخت آباد و دهراز تو شاد
🔸ب) #آبادانی_آبادگری
پیآمد دیگر داد، آبادانی است. شهریار از تمام نیروی خود در جهت آبادکردن گیتی استفاده می کند؛ زيرا آبادانی جهان، سبب پسروی اهریمن و تاریکی، و افزایش حوزه اهورامزدا می گردد و این، رخ نمی دهد مگر در سایه داد شهریار نیک. شهریار، در راه آبادانی از بخشش گنج، دریغ نمی کند. سیم و زر به ارزانیان یا همان کشاورزان و صاحبان صنایع داده تا زمین را آباد کنند. #اقتدار شاه از راه برقراری #عدل و #داد، افزایش می یابد.
🔺🔻🔺
بهر سو فرستاد پس موبدان
بی آزار و بیدار دل بخردان
که تا هر سوی شهرها ساختند
بدین نیز گنجی بپرداختند
بدان تا کسی را که بی خانه بود
نبودش نوا بخت بیگانه بود
همان تا فراوان شود زیردست
خورش ساخت با جایگاه نشست
🔺#انوشیروان، خراج را از زمینهایی که به آنها آفت رسیده بود، برداشت و به بیمایگان، وسایل و ابزار کار داد تا زمینشان را آباد گردانند.
🔻🔺🔻
زمینی را که آن را خداوند نیست
بمرد و ورا خویش و پیوند نیست
نباید که آن بوم ویران بود
که در سایه شاه ایران بود
که بدگو برین کار تنگ آورد
که چونین بهانه بچنگ آورد
ز گنج آنچه باید مدارید باز
که کردست یزدان مرا بی نیاز
چو ویران بود بوم در برّ من
نتابد در و سایه فرّ من
کسی را که باشد برین مایه کار
اگر گیرد این کار دشوار خوار
کنم زنده بردار جایی که هست
اگر سرفرازست و گر زیر دست
🔻انوشیروان، ظلم کنندگان به زیر دست و سبک شمرندگان فرمان وی را به کیفر سخت می رساند. یکی از مهمترین علت، آن این است که کار عمران به تأخیر نیفتد. در صورت بروز ظلم، رعیت از کار و معاش باز می مانند و آبادانی صورت نمی گیرد.
ادامه دارد...
💫⚖️
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from صبح و شعر
🍂🍁
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر #حافظ شیرین سخن ترانه توست
از آخرين شنبه پاييز با حافظ خوانى استاد #على_گلزاده به پيشواز بهار ميرويم 🌸🌸
همراه مان باشيد 💐
هر #شنبه غزل زيبايى از #حافظ_شيرازى
عكس از : #عليرضاايرانمهر
@sobhosher
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر #حافظ شیرین سخن ترانه توست
از آخرين شنبه پاييز با حافظ خوانى استاد #على_گلزاده به پيشواز بهار ميرويم 🌸🌸
همراه مان باشيد 💐
هر #شنبه غزل زيبايى از #حافظ_شيرازى
عكس از : #عليرضاايرانمهر
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
هزيمت تركان
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
بيداردل باشى و شادكام
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
هزيمت تركان
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
بيداردل باشى و شادكام
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#چرخه_عدالت_درشاهنامه ⚖️ 💫🤴
🔴 #بیداد
بعد از ترسیم چرخه عدالت، به نظر می رسد بهتر است به حکومت بر اساس بیداد نیز اشاره كنيم.
🤴🏼#شهریار_بد که جایگاهش در #توران است، اصل و اساس سلطنتش بر بیداد، استوار است؛ زیرا در اثر آلوده شدن به صفات رذیله، در سرزمین تیرگی به سر می برد و اما در مورد شهریاران سرزمین روشنی در اثر سرپیچی از داد، حوادث سهمگینی بر گیتی وارد می کنند.
🔸نخست، آن که بیداد، نشانه افول سلطنت است. اگر به راه داد برنگردد، در واقع، نامه عزل خویش را امضا کرده است، حتماً نابود خواهد شد و همه از او به بدی یاد می کنند.
🔺🔻🔺
چنین گفت نوشین روان قباد
که چون شاه را دل بپیچد ز داد
کند چرخ منشور اورا سیاه
ستاره نخواند و را نیز شاه
ستم نامه عزل شاهان بود
چو درد دل بیگناهان بود
ستایش نبرد انک بیدار بود
بگنج و به تخت مهی شاد بود
گسسته شود در جهان کام اوی
نخواند به گیتی کسی نام اوی
🔹دوم، ویرانی در اثر بی کفایتی و بی لیاقتی شهریار که البته نتیجه بیخردی وی می باشد. گیتی به سوی تباهی و ویرانی کشیده می شود. مردمان، رفاه، آسایش و آرامش نخواهند داشت. همه معادلات به هم می خورد و نتیجه اعمال خود را هم در دنیا و هم در آخرت خواهند دید.
🔺🔻🔺
چو بیدادگر پادشاهی کند
جهان پر ز گرم و تباهی کند
اگر پشه از شاه یابد ستم
روانش به دوزخ بماند دژم
📚نوشته: طاهره عزيزى
باشگاه شاهنامه پژوهان
💫⚖️
@sobhosher
🔴 #بیداد
بعد از ترسیم چرخه عدالت، به نظر می رسد بهتر است به حکومت بر اساس بیداد نیز اشاره كنيم.
🤴🏼#شهریار_بد که جایگاهش در #توران است، اصل و اساس سلطنتش بر بیداد، استوار است؛ زیرا در اثر آلوده شدن به صفات رذیله، در سرزمین تیرگی به سر می برد و اما در مورد شهریاران سرزمین روشنی در اثر سرپیچی از داد، حوادث سهمگینی بر گیتی وارد می کنند.
🔸نخست، آن که بیداد، نشانه افول سلطنت است. اگر به راه داد برنگردد، در واقع، نامه عزل خویش را امضا کرده است، حتماً نابود خواهد شد و همه از او به بدی یاد می کنند.
🔺🔻🔺
چنین گفت نوشین روان قباد
که چون شاه را دل بپیچد ز داد
کند چرخ منشور اورا سیاه
ستاره نخواند و را نیز شاه
ستم نامه عزل شاهان بود
چو درد دل بیگناهان بود
ستایش نبرد انک بیدار بود
بگنج و به تخت مهی شاد بود
گسسته شود در جهان کام اوی
نخواند به گیتی کسی نام اوی
🔹دوم، ویرانی در اثر بی کفایتی و بی لیاقتی شهریار که البته نتیجه بیخردی وی می باشد. گیتی به سوی تباهی و ویرانی کشیده می شود. مردمان، رفاه، آسایش و آرامش نخواهند داشت. همه معادلات به هم می خورد و نتیجه اعمال خود را هم در دنیا و هم در آخرت خواهند دید.
🔺🔻🔺
چو بیدادگر پادشاهی کند
جهان پر ز گرم و تباهی کند
اگر پشه از شاه یابد ستم
روانش به دوزخ بماند دژم
📚نوشته: طاهره عزيزى
باشگاه شاهنامه پژوهان
💫⚖️
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#حافظ_خوانى
#غزل : حضرت #حافظ
آواى: استاد #على_گلزاده
🔆❄️✨
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت, واندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست؟
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
در نمیگیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست
خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت
خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت
شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت
🔺🔻🔺
اين غزل را حافظ احتمالاً بين سنين ۵۵ و ۶۰ سالگي يعني پس از بازگشت از تبعيد به شيراز سروده است.
🔺مفاد چهار بيت اول اين غزل در واقع بازگو كننده حالت خود شاعر در زمان سرودن غزل است. چنين به نظر ميرسد كه حافظ پس از مراجعت از تعبيد در مجالس بزرگان قوم حاضر ميشده ليكن به مانند سابق از تعارفات و عنايات شاه شجاع برخوردار نبوده است.
🔻در بيت چهارم اشاره به اين دارد كه هركار ميكنم چه قهر و چه لطف، موفق به نرم كرن دل شاهشجاع نميشوم و در ابيات بعدي غزل شاعر كيفيات عقيدتي خود را به زيباترين وجه منعكس ميكند.
🔺در بيت پنجم همه چيز را از جانب خدا و سرنوشت محتوم ازلي ميداند و در ابيات ششم و هفتم شجاعت و شهامت شيخ صنعان را كه در راه عشق پريساي ترسايي متحمل شده و در نتيجه پشت پا به آبرو و حيثيت خود زده است ميستايد و به خود و ديگران اين شيوه (#ملامتي) را توصيه ميكند.
@sobhosher
#غزل : حضرت #حافظ
آواى: استاد #على_گلزاده
🔆❄️✨
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت, واندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست؟
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
در نمیگیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست
خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت
خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت
شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت
🔺🔻🔺
اين غزل را حافظ احتمالاً بين سنين ۵۵ و ۶۰ سالگي يعني پس از بازگشت از تبعيد به شيراز سروده است.
🔺مفاد چهار بيت اول اين غزل در واقع بازگو كننده حالت خود شاعر در زمان سرودن غزل است. چنين به نظر ميرسد كه حافظ پس از مراجعت از تعبيد در مجالس بزرگان قوم حاضر ميشده ليكن به مانند سابق از تعارفات و عنايات شاه شجاع برخوردار نبوده است.
🔻در بيت چهارم اشاره به اين دارد كه هركار ميكنم چه قهر و چه لطف، موفق به نرم كرن دل شاهشجاع نميشوم و در ابيات بعدي غزل شاعر كيفيات عقيدتي خود را به زيباترين وجه منعكس ميكند.
🔺در بيت پنجم همه چيز را از جانب خدا و سرنوشت محتوم ازلي ميداند و در ابيات ششم و هفتم شجاعت و شهامت شيخ صنعان را كه در راه عشق پريساي ترسايي متحمل شده و در نتيجه پشت پا به آبرو و حيثيت خود زده است ميستايد و به خود و ديگران اين شيوه (#ملامتي) را توصيه ميكند.
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from صبح و شعر
🍂🍁
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر #حافظ شیرین سخن ترانه توست
از آخرين شنبه پاييز با حافظ خوانى استاد #على_گلزاده به پيشواز بهار ميرويم 🌸🌸
همراه مان باشيد 💐
هر #شنبه غزل زيبايى از #حافظ_شيرازى
عكس از : #عليرضاايرانمهر
@sobhosher
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر #حافظ شیرین سخن ترانه توست
از آخرين شنبه پاييز با حافظ خوانى استاد #على_گلزاده به پيشواز بهار ميرويم 🌸🌸
همراه مان باشيد 💐
هر #شنبه غزل زيبايى از #حافظ_شيرازى
عكس از : #عليرضاايرانمهر
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
هزيمت تركان
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
بر و بوم ايرانت آباد باد
🙏🏻💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
هزيمت تركان
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
بر و بوم ايرانت آباد باد
🙏🏻💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
آوردن گيو گرگين نزد شاه
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
تن و جانت سلامت
جهانت امن و راحت
🙏🏻💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
آوردن گيو گرگين نزد شاه
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
تن و جانت سلامت
جهانت امن و راحت
🙏🏻💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
ديدن كيخسرو بيژن را در جام
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
سرو سامان بگيرى تو به لبخند
🙏🏻💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
ديدن كيخسرو بيژن را در جام
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
سرو سامان بگيرى تو به لبخند
🙏🏻💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🌍
#جام_جهان_نما
🔶در فرهنگ و ادب ايران، #جامِ جهان نماي جمشيد و #كيخسرو مشـهورترين نمونـه هـايِ
جام ويژه اند كه شعرا، مورخان، فرهنگ نويسـان، و پـژوهشگـران بـه كـرّات از آنهـا يـاد كرده اند.
در فرهنگهاى عموميِ قديم و جديد نيز اشاره هايي به اين دو جام ديده ميشـود.
🔻در روايتهاي حماسي و اساطيريِ ايرانِ پيش از اسلام كه به شكلِ مكتوب باقي مانده است، هيچ اشاره صريحي وجود ندارد كه بتوان آن را خاستگاه يا الگويِ كهـنِِ جـامِ جهـان نمـايِ #جمشيد يا #كيخسرو دانست. بـه همـين سـبب، محققـان از حـدود 150 سـالِ پـيش تـاكنون حدسهايي درباره منشأ و پيش نمونه باستانيِ اين جامها مطرح كرده اند.
🔺كنت دوگوبينو در سال 1869، جام جمشـيد را در ادبيـات ايـران مضموني سامي دانست و آن را با جام حضرت يوسف (ع)مقايسـه كـرد .
🔸چند دهه پس از او، هلموت ريتر در كتاب دريـاي جـان )1955( پـس از اشاره به مأخذ تورات ـ يهوديِ داستان طاس حضرت يوسف در منطق الطيرِ عطار نوشته است: »جام جمشيد نيز از همان منبع تفسير يهودى درباره سـفر پيـدايش، اخذ شده است.
🔹آيدانلو نيز نخست اين فرضيه را پذيرفته بود و با تفصيلِ بيشتري توضيح داده بود.
🔻خالقي مطلق بنابر رساله پهلويِ ماه فـروردين روز خـرداد، »پيمانـه«اي را كـه جمشـيد از دوزخ بيرون مى آورد همان جامِ گيتي نما دانسته است
🔺و چند سال پس ازآن در نظري جديد، با احتمال، جـامي بـه نـامِ »كُنـدي« را كـه در خوابگـاه پادشاهان پارس گذاشته ميشد و در گزارشِ آثنايس يوناني از سده دوم ميلادي آمـده اسـت، كهنترين نمونه #جام_جم معرفي كرده است.
🔹به عقيـده مزداپـور »جام جهان نماي كيخسر و... به خوبي ميتواند تصوري دگرگون از همـان طشـت سـيمين يـا زرين باشد كه از آنِِ هوم است و در مراسم مـذهبي كـاربرد داشـته اسـت.
🔸اكبري مفاخر نيز داستان »جمشيد و آسن خرد« = خرد فطـريِ انسـان( را در دينكـرد سوم، پيش نمونه جام جم ميدانند كه در آن جمشـيد، #آسـن_خـرد و رازابـزار ويـژه ديـوان را ميستاند. اين همان روايت است كه به صورت داستانِ جمشيد و پيمانِ گيتي در مينـوي خـرد آمده است.
♦️آيدانلو معتقـد اسـت كـه هيچيك از ابزارهاي يادشده دقيقاً و صريحاً نمونة همانند جام جهان نما در روايتهاي ايراني نيست، و به جايِ پيونددادنِ جامها و تشتهاي گوناگون با دو جام جمشـيد و كيخسـرو يـا قائل شدنِ خاستگاهي سامي ـ توراتى براي آن، شرط احتياط علمـي ايـن اسـت كـه آنهـا را نمودي از بنمايه جهانيِ »گيتى نمايي و رازگشايى« بدانيم كه در ادبيات و روايـتهـاي ملـلِ گوناگون در قالبِ وسيله هاي مختلف بروز يافته است.
⚪️گردونـه آينه وار و رازنمايِ پادشاه شكوه نيز در كفالايا با توجه بـه دوره حيـات مـاني )216 م- 274، 276، يا 277 م( فعلاً كهنترين نمود يا ابزارِ مضمونِ جهـان نمـايي در روايـتهـا و اسـاطيرِ ايراني است كه بايد در همين حد و به منزله نمونه يا وسـيله اي مشـابه جـام هـاي جمشـيد و
كيخسرو مطرح شود، و نميتوان لزوماً آن را الگو يا منشأ اين دو جام انگاشت..
🔴درحال حاضر، قديمى ترين منبعي كه در آن از »جام جهان نما« ياد شده داستان » #بيژن_منيژه« شاهنامه فردوسى است كه مطابقِ آن، اين جامِ ويژه در اختيار #كيخسرو است و او با استفاده از آن بيژن را در بن چاهي در تـوران مـييابـد ؛ زيرا داستان »بيژن و منيژه« براساسِ مـأخذي مكتوب به نظم درآمده كه منبع يا منـابعِ آن متنِ منثور نيز به يك يا چند واسطه به ادبيات ايرانِ پيش از اسلام ميرسد و ازسوى ديگر قرايني بر ديرينگيِ اين روايت و احتمالِ تعلقِ آن به دوره اشكانيان و ادب پارتي وجود دارد.
ادامه دارد...
@sobhosher
#جام_جهان_نما
🔶در فرهنگ و ادب ايران، #جامِ جهان نماي جمشيد و #كيخسرو مشـهورترين نمونـه هـايِ
جام ويژه اند كه شعرا، مورخان، فرهنگ نويسـان، و پـژوهشگـران بـه كـرّات از آنهـا يـاد كرده اند.
در فرهنگهاى عموميِ قديم و جديد نيز اشاره هايي به اين دو جام ديده ميشـود.
🔻در روايتهاي حماسي و اساطيريِ ايرانِ پيش از اسلام كه به شكلِ مكتوب باقي مانده است، هيچ اشاره صريحي وجود ندارد كه بتوان آن را خاستگاه يا الگويِ كهـنِِ جـامِ جهـان نمـايِ #جمشيد يا #كيخسرو دانست. بـه همـين سـبب، محققـان از حـدود 150 سـالِ پـيش تـاكنون حدسهايي درباره منشأ و پيش نمونه باستانيِ اين جامها مطرح كرده اند.
🔺كنت دوگوبينو در سال 1869، جام جمشـيد را در ادبيـات ايـران مضموني سامي دانست و آن را با جام حضرت يوسف (ع)مقايسـه كـرد .
🔸چند دهه پس از او، هلموت ريتر در كتاب دريـاي جـان )1955( پـس از اشاره به مأخذ تورات ـ يهوديِ داستان طاس حضرت يوسف در منطق الطيرِ عطار نوشته است: »جام جمشيد نيز از همان منبع تفسير يهودى درباره سـفر پيـدايش، اخذ شده است.
🔹آيدانلو نيز نخست اين فرضيه را پذيرفته بود و با تفصيلِ بيشتري توضيح داده بود.
🔻خالقي مطلق بنابر رساله پهلويِ ماه فـروردين روز خـرداد، »پيمانـه«اي را كـه جمشـيد از دوزخ بيرون مى آورد همان جامِ گيتي نما دانسته است
🔺و چند سال پس ازآن در نظري جديد، با احتمال، جـامي بـه نـامِ »كُنـدي« را كـه در خوابگـاه پادشاهان پارس گذاشته ميشد و در گزارشِ آثنايس يوناني از سده دوم ميلادي آمـده اسـت، كهنترين نمونه #جام_جم معرفي كرده است.
🔹به عقيـده مزداپـور »جام جهان نماي كيخسر و... به خوبي ميتواند تصوري دگرگون از همـان طشـت سـيمين يـا زرين باشد كه از آنِِ هوم است و در مراسم مـذهبي كـاربرد داشـته اسـت.
🔸اكبري مفاخر نيز داستان »جمشيد و آسن خرد« = خرد فطـريِ انسـان( را در دينكـرد سوم، پيش نمونه جام جم ميدانند كه در آن جمشـيد، #آسـن_خـرد و رازابـزار ويـژه ديـوان را ميستاند. اين همان روايت است كه به صورت داستانِ جمشيد و پيمانِ گيتي در مينـوي خـرد آمده است.
♦️آيدانلو معتقـد اسـت كـه هيچيك از ابزارهاي يادشده دقيقاً و صريحاً نمونة همانند جام جهان نما در روايتهاي ايراني نيست، و به جايِ پيونددادنِ جامها و تشتهاي گوناگون با دو جام جمشـيد و كيخسـرو يـا قائل شدنِ خاستگاهي سامي ـ توراتى براي آن، شرط احتياط علمـي ايـن اسـت كـه آنهـا را نمودي از بنمايه جهانيِ »گيتى نمايي و رازگشايى« بدانيم كه در ادبيات و روايـتهـاي ملـلِ گوناگون در قالبِ وسيله هاي مختلف بروز يافته است.
⚪️گردونـه آينه وار و رازنمايِ پادشاه شكوه نيز در كفالايا با توجه بـه دوره حيـات مـاني )216 م- 274، 276، يا 277 م( فعلاً كهنترين نمود يا ابزارِ مضمونِ جهـان نمـايي در روايـتهـا و اسـاطيرِ ايراني است كه بايد در همين حد و به منزله نمونه يا وسـيله اي مشـابه جـام هـاي جمشـيد و
كيخسرو مطرح شود، و نميتوان لزوماً آن را الگو يا منشأ اين دو جام انگاشت..
🔴درحال حاضر، قديمى ترين منبعي كه در آن از »جام جهان نما« ياد شده داستان » #بيژن_منيژه« شاهنامه فردوسى است كه مطابقِ آن، اين جامِ ويژه در اختيار #كيخسرو است و او با استفاده از آن بيژن را در بن چاهي در تـوران مـييابـد ؛ زيرا داستان »بيژن و منيژه« براساسِ مـأخذي مكتوب به نظم درآمده كه منبع يا منـابعِ آن متنِ منثور نيز به يك يا چند واسطه به ادبيات ايرانِ پيش از اسلام ميرسد و ازسوى ديگر قرايني بر ديرينگيِ اين روايت و احتمالِ تعلقِ آن به دوره اشكانيان و ادب پارتي وجود دارد.
ادامه دارد...
@sobhosher
Telegram
attach 📎