صبح و شعر
655 subscribers
2.11K photos
266 videos
325 files
3.16K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
🔵 فرهنگ و آموزش در ايران پيش از اسلام (بهرسوم)
#بررسي_متن_پهلوي_اندرز_کودکان
#فريدون_جنيدى
🔸
١ـ اندازه زمين وساختمانها و بلندا و پهناي هرچيز که امروزه آن را هندسه مي ناميم.
اندازه زمين دشتها وکوه ها و رود ها و درياها،در زمان ما جغرافيا خوانده مي شود که واژه اي فرنگي است، و برابر فارسي آن «زمين نگاري» يا «زمين پيمايي » و مانند اينها است.
اين دانش درپنج هزار سال پيش بدانجا رسيده بود که ايرانيان بدانند ميانهء جهان شهر زرنگ سيستان است و به همين روي سيستان را نيمروز مي ناميدند ،که نيمروز نيمهء جهان شناخته شده باستان است وهنگامي که در همة جهان باستان (ازژاپن تا ايسلند ) روز باشد، خورشيد بر فراز نيمروز است.
بدينروي ايرانيان در آن هنگام همهء جهان باستان را پيموده بودند که مي دانستند ميانهء آن کجاست.
اندازه ساختمانها بلندي و پهناي چيزها را از آن دسته از ساختمانها که از ده هزار وچهارسد سال پيش در گنج دره #هرسين_کرما‏شان ،و نيز شهر هشت هزارساله در #تپه_زاغه_قزوين و #چغاميش هفت هزارسالهء #خوزستان و #شهرسوخته پنج هزار سالهء #سيستان مي توان سنجيد و داوري کرد که ايرانيان چندهزارسال پيش ازيونانيان اندازه اي راکه امروز هندسه مي ناميم مي دانسته اند.
2 ـ اندازه آسمان و اختران گردش خورشيد و ماه وستارگان وبرجها، وسالماري و گاهشماري.
اين دانش، دو بخش ميشود : ستاره شناسي (نجوم) ، گاهشماري (تقويم).
سديگر: آن کسان که براي فرمانروايي آموزش مي ديدند ، مي بايستي که افزون بر جنگاوري و دانشهاي ديگر از دانشهاي ويژه برخوردار باشند :
🔻 داد يا دادگستري
داد گستري نيز يکي ازشاخه هاي دانش آن روزگار بوده است وکساني از موبدان «دات وَر» خوانده مي شدند که امروز« داور» شان مي خوانيم از اين سخن نيز روشن مي شود که فرمانروايان مي بايستي افزون بر دانشهاي ديگر از «داد» نيز آگاه باشند تا به بيداد دست نيازند.
🔺از آيينهاي تخت وکلاه که در همين داستان از آن به نام «هنرهاي شاهان » نام برده مي شود،سخن گفتن خوب، آواي نرم ، شيوه مهمانداري ازفرستادگان کشورها ، ونشستن درانجمن سور وچگونگي خوردن خوراک و نوشيدن باده ، آيين شکار ونخجير وسخن گفتن با سپاهيان وشيوة راندن سپاه وسپه کشي است که امروزه هر يک را دانشي نو مي شمارند !

🔹گونهء پهلوي واژه استاد در زبان پهلوي #هيرپت ودر زبان فارسي #هيربد است به معني آموزگار، استاد علوم، و جايي که دانش آموزان ديني درآن آموزش مي ديدند، #هيرپتستان ناميده مي‏شد. اما آن کسان که آموزش فرا ديني مي ديدند در #فرهنگستان به خواندن مي پرداختند.
🔺ودر #شاهنامه اشاره به چنين جاي شده است.

سپاريد کودک به فرهنگيان
کسي کش بود مايه وهنگ آن
يا
به هر برزني بر دبستان بدي همان جاي آتش پرستان بدي(11)

🔻همچنين :
فرمان بزرگمهر به پدران براي آموزش فرزندان :

فزودن به فرزند بر، مهر خويش
چو در آب ديدن بود، چهر خويش
ز فرهنگ، وز دانش آمــوختن
مجو چاره جز، جانش افروختن

🔻اندرز بزرگمهر به پادشاه براي آموزش فرزندِ شاه و آينده کشور :

سپردن به فرهنگ فرزند خُرد
که گيتي به نادان نبايد سپرد

🔺گفتار ديگر از کارنامه اردشير بابکان است، آنجا که اردوان، اردشير پانزده ساله را سرزنش مي‏کند :
«اردشير را به آخور ستوران فرستاد و فرمود که : بنگر که شب و روز از نزديک ستوران به نخچير و چوگان و فرهنگستان نروي»(12)

🔸مدرکي ديگر که در اين باره هنوز دردست است متني است به زبان پهلوي و دين دبيره بنام«اندرخويشکاري ريتَکان»(13) (در تکليف دانش آموزان)، که درآن يک دانش آموز آموز تکاليفي را که دارد برشمرده است وآن يک «انشاء» به زبان امروزي است که در آن نيز به فرهنگستان به معني آموزشگاه اشاره شده است.(14)
🔹درمدرک بسيار ارزنده ديگر که خوشبختانه به خط پهلوي موجود است بنام«خسروکواتان وريتک » (15) که داستان پسري است که فرهنگستان را به پايان رسانيده ازشاهنشاه درخواست «کار» مي‏کند:
«به هنگام به فرهنگستانم دادند و من در فرهنگ کردن ساخته (آماده) وشتابنده بودم»(16)
📚منابع
11ـ آتش پرست: نگهبان آتش
12- کارنامه اردشير بابکان، بهرام فره‏وشي، دانشگاه تهران، 1378، رويه 19
13 ـ ريتک پهلوي، ريدک فارسي، پسران ميان 10 تا 15 ساله.
14ـ مجموعة 50 متن پهلوي مؤسسة آسيايي شيراز. (اين نوشته در پايان گفتار با ترجمهء آن می‏آيد)
15 ـ ايرج ملکي يک ترجمهء ازاين متن به دست داده است ونام آنرا «خسرو و ريدک » نهاده.
16 ـ همان ، رويه 1.
ادامه دارد...

@sobhosher
صبح و شعر
🔵 فرهنگ و آموزش در ايران پيش از اسلام (بهرسوم) #بررسي_متن_پهلوي_اندرز_کودکان #فريدون_جنيدى 🔸 ١ـ اندازه زمين وساختمانها و بلندا و پهناي هرچيز که امروزه آن را هندسه مي ناميم. اندازه زمين دشتها وکوه ها و رود ها و درياها،در زمان ما جغرافيا خوانده مي شود که واژه…
روزهاى غمبار

😔🖤لوازم گرمايشى غير استاندارد بلاى جان دانش آموزان
🖤😔فرسودگی ناوگان حمل و نقل دانشگاه، بلای جان دانشجویان

ديگر چه جاى تسليت!?
تكرار اين حوادث تلخ، دليلى جز بيتوجهى، بى كفايتى و وظيفه نشناسى مسئولان در بالاترين رده هاى مديريتى ندارد.
كسانى كه مسئوليت امنيت و رفاه حال مردم را به عهده گرفته اند, در اين آزمون مردود شده اند اما مانند مبصر پنج ساله كلاس همچنان در پستهاى مديريتى خود به تكرار خطاها مشغولند.
آزموده را آزمودن خطاست!
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
اندر آمدن پيران ويسه نزد رستم ٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی

درود
ز بخشندگى شاديت بيشتر
💐🙏
@sobhosher
💐
#جشن_ديگان 💐❄️💫

🔸#دی_به_آذر، دومین جشن دیگان است که در روز #هشتم_دی ماه جشن گرفته می‌شود. در این روز نیز زرتشتیان مانند سایر جشن‌ها به نیایش اهورامزدا می‌پردازند.

ايرانيان قديم، گذشته از جشن‌هایی كه به مناسبت‌های گوناگون برگزار می‌كردند، همنام شدن روز و ماه را هم در هر ماه جشن می‌گرفتند. از اين گونه جشن‌ها در ماه‌های پيش، جشن‌هایی چون تيرگان و مهرگان را داشتيم.
🔺 اما ماه دی تفاوتی اساسی با ماه‌های ديگر دارد. از یک‌سو، «دی» نام هيچ یک از امشاسپندان يا ايزدان آيين زردشت نيست، در حالی كه ديگر ماه‌های سال و بيشتر روزهای ماه با نام اين نيروهای مينوی نامگذاری شده‌اند كه هنوز هم اين نام‌ها در تقويم ايرانی باقی است. از سوی ديگر، در هر ماه، سه روز به نام «دی» نامگذاری شده است و به اين ترتيب، در ماه دی سه جشن با نام ديگان داريم. «دی» از چنان اهميتی برخوردار بوده كه سه روز در هر ماه را به نام خود اختصاص داده است.

🔹دی درحقیقت صفت خدای یگانه و بزرگ در آیین زرتشت، اهورامزدا است. دی از صورت پهلوی «دَی» و اوستایی «دَذوَه» به معنی آفریننده است. در سراسر ادبیات زرتشتی، اهورامزدا با صفت دادار یا آفریننده نامیده شده، زرتشت هم در گاهان او را «آفریننده زندگی» می خواند.
با این توضیح، سردترین ماه سال به نام خدای بزرگ نامگذاری شده بود تا در گذراندن سرمای سخت یاری بخش مردمان باشد.

🔸ماه سی روزه زرتشتی به چهار بخش می شده است که در آغاز نخستین بخش نام اهورامزدا و در آغاز سه بخش دیگر نام «دی»، صفت اهورامزدا قرار داشته است و این چیزی شبیه به تقسیم ماه به هفته سامی است. به این ترتیب، هر بخش ماه به نام خدا آغاز می شده است: اول ماه به نام هُرمزد، هشتم و پانزدهم و بیست و سوم ماه به نام دی.
🔻هر یک از این چهار روز معرف آغاز هفته ای تازه در ماه است و برای آن که دی ها با هم اشتباه نشوند، هر یک از آنها را با نام روز بعد همراه می کنند و بدین گونه، روز #هشتم را #دی_به_آذر روز، روز #پانزدهم را دی_به_مهر روز سومین جشن دیگان و روز #بیست_سوم را #دی_به_دین روز چهارمین جشن دیگان می گویند.

🔺در ماه دی، در هر سه این روزها جشن دیگان در ستایش و نیایش خدای بزرگ برگزار می شد، سه جشن نیایشی در سردترین ماه سال.
🔻مطابق تقویم رسمی کشور، این سه جشن دیگان به روزهای دوم و نهم و هفدهم دی ماه موکول می شود. علت آن که همه ماه های زرتشتی سی روزه هستند، در حالی که در تقویم رسمی کشور، شش ماه، سی و یک روزه داریم. این شش روز اختلاف سبب شده که هشتم دی زرتشتی با دوم دی تقویم رسمی مطابق شود و به همین ترتیب بنا بر کتاب پهلوی بُندهشن (= آغاز آفرینش) این چهار روز ماه که به نام هورمزد و سه دی است، یکی بر نام، یکی بر گاه، یکی بر دین و یکی بر زمان دلالت می کنند که همیشه بوده اند.

🔺همچنین در همین کتاب آمده است که هر گلی از آنِ یکی از آنان است: « #مورد و #یاسمن هرمزد را خویش است، با درنگ دی به آذر را، #کاردَک دی به مهر را، #شنبلید دی به دین را.»

🔹اما بسیاری از دانشمندان از این که «دی» #نخستین ماه سال نبوده است، اظهار شگفتی کرده اند. به نظر بسیاری از آنان، از جمله مارکوارت، دانشمند آلمانی، در اصل چنین نبوده و انتظار می رود که اهورامزدا جای برجسته ای را در سال تقبّل کند، یا در آغاز (چنان که در مورد روزهای ماه چنین است) یا در وسط.
گایگر (Geiger) دیگر دانشمند آلمانی معتقد است ماه دی در آغاز یا زمانی در دوره ساسانیان است. مصادف با اعتدال بهاری بوده است و به همین دلیل در این ماه جشن دیگان برگزار میشده است. «آرتور کریستن سن» ،دانشمند دانمارکی، از مجموع نظریاتی که در خصوص تقویم ایرانی ارائه شده، نتیجه میگیرد که ایرانیان دو #تقویم سالیانه داشته اند.

یکی #سال_عامه که از انقلاب تابستانی آغاز می شده و نخستین ماه آن فروردین بوده و دی، یعنی ماه دهم، از اعتدال بهاری شروع می شده است و یکی #سال_دینی که مانند سال بابلیان از اعتدال بهاری آغاز می شده و در نتیجه، نخستین ماه آن دی یعنی ماه آفریدگار و اول دی، یعنی خرم روز، روز اول آن بوده است.


شادباش جشن ديگان💐💐
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
اندر آمدن پيران ويسه نزد رستم ٣
آوای: استاد #شهریار_قاسمی

درود
دلت از غم و غصه بس دور باد
💐🙏
@sobhosher
صبح و شعر
🔵 فرهنگ و آموزش در ايران پيش از اسلام (بهرسوم) #بررسي_متن_پهلوي_اندرز_کودکان #فريدون_جنيدى 🔸 ١ـ اندازه زمين وساختمانها و بلندا و پهناي هرچيز که امروزه آن را هندسه مي ناميم. اندازه زمين دشتها وکوه ها و رود ها و درياها،در زمان ما جغرافيا خوانده مي شود که واژه…
.

🔵 فرهنگ و آموزش در ايران پيش از اسلام (بهر پايانى)
#بررسي_متن_پهلوي_اندرز_کودکان
#فريدون_جنيدى

🔺گزيده اي از آنچه ريدک درباره آموزشهاي خويش مي گويد چنين است:
خواندنِ اوستا، نويسندگي ،دانش، تاريخ،گويندگي،سواري وکمان‏وري و نيزه اندازي وشمشيرزني، چوگان، نواختن چنگ و وَن و بربت و تنبور، کُنار و سرود، و چکامه و پاي بازي(رقص)، اخترماري و ستاره شناسي،شترنگ ونرد و هشت پاي!
پسانگاه شاه پرسشي چند از وي مي کندکه به ديگرآموزشهاي(مواد درسي) فرهنگستان ره مي نمايد و روشن مي شود که افزون براينها ، کسي که تا پانزده سالگي در فرهنگستان آموزش ديده باشد از اين دانشها نيز برخوردار است:

▫️ـ آشپزي وخانه داري، گياه شناسي، جانورشناسي، باره شناسي (اسب و شتر و ستور و چارپايان اهلي)، مي شناسي، باده خواري ،بزم آرايي، خنياگري،رامشگري و...
وگمان مي رود که چنين آموزشها افزون بر دانشها ، همانست که امروز «فوق برنامه اش» مي خوانيم.
▪️از ميان هنرهاي آموخته شده به خط باريک وخط راز، اشاره شده است واين خود نشان مي دهدکه هنر خطاطي نيز از جمله هنرهاي موردآموزش بوده است و #بزرگمهر نيز درباره دانش آموختگان و ويژگيهايي که کار آنان بايد داشته باشد ، به همين نکته اشاره مي فرمايد:

بلاغت چو با خط فراز آيدش به گفتار و معني نياز آيدش؛
بلفظ آن گزيـندکـه کوتاهـتر بخط آن نويسد که دلخواه تر

🔸در پندنامه‏اي که از آذرباد ماراسپندان در يکسد و پنجاه و چهار گفتار بر جاي مانده است، در گفتار سيزدهم چنين آمده است :
🔺«زن و فرزند خويشتن (را) جدا از فرهنگ مَهِل (مگذار) که بر تو تيمار و رنج گران نرسد.» (17)

🔹امروز روشن است که #دانشگاه_گنديشاپور پس از اسلام نيز پايدار ماند و دانشمندان در آنجا به آموزش مي‏پرداختند و اين پايداري چندان به درازا کشيد که استادان تازه بدانجا ره يافتند و چون از دفترهاي پيشين اندکي نمانده بود، آنان روي به دفتريونانيان کردند و شيوه هاي انديشه ودانش يوناني در آن دانشگاه روايي يافت. چنانکه تا کنون نيز از چنگ آن رهايي نيافته‏ايم.اما انبوه دانشمندان ايراني که پايه گذاران جبرومثلثات ولگاريتم ونجوم به شيوه برتر، که چشم به يونان ندوخته بودند ،تا سده هاي چهارم وپنجم آسمان دانش ايران وجهان را ستاره باران کردند.
وچون از پس سده ها، سرچشمهء آن درخشش ها از چشمها دور گرديد. ستارگان تازه ، کور سويي مي نمودند تا به ياد آن درخشش پر شکوه، خاموش نشود وفرزندان ايران، دراين هنگام درانديشه درفشداري جهان دانش، به کوشش خويش بيفزايند.

📚منابع
17- متن هاي پهلوي، دستورجاماسب – منوچهر جاماسي اسانا، با مقدمه‏اي از بهرام گور انکلساريا و ديباچه‏اي از ماهيار نوابي، بنياد فرهنگ ايران، رويه‏ي 59 –
_پارهء ١٣

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
📖 غزل: #حافظ
🎤آواى: #علی_گلزاده

❄️💫

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود
عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش؟!
❄️💫

@sobhosher
#پند_از_حافظ

با به كارگرفتن واژه هاى خوب و مثبت معجزه كنيد💐
@sobhosher
Forwarded from صبح و شعر
💐
#جشن_ديگان 💐❄️💫

🔸#دی_به_آذر، دومین جشن دیگان است که در روز #هشتم_دی ماه جشن گرفته می‌شود. در این روز نیز زرتشتیان مانند سایر جشن‌ها به نیایش اهورامزدا می‌پردازند.

ايرانيان قديم، گذشته از جشن‌هایی كه به مناسبت‌های گوناگون برگزار می‌كردند، همنام شدن روز و ماه را هم در هر ماه جشن می‌گرفتند. از اين گونه جشن‌ها در ماه‌های پيش، جشن‌هایی چون تيرگان و مهرگان را داشتيم.
🔺 اما ماه دی تفاوتی اساسی با ماه‌های ديگر دارد. از یک‌سو، «دی» نام هيچ یک از امشاسپندان يا ايزدان آيين زردشت نيست، در حالی كه ديگر ماه‌های سال و بيشتر روزهای ماه با نام اين نيروهای مينوی نامگذاری شده‌اند كه هنوز هم اين نام‌ها در تقويم ايرانی باقی است. از سوی ديگر، در هر ماه، سه روز به نام «دی» نامگذاری شده است و به اين ترتيب، در ماه دی سه جشن با نام ديگان داريم. «دی» از چنان اهميتی برخوردار بوده كه سه روز در هر ماه را به نام خود اختصاص داده است.

🔹دی درحقیقت صفت خدای یگانه و بزرگ در آیین زرتشت، اهورامزدا است. دی از صورت پهلوی «دَی» و اوستایی «دَذوَه» به معنی آفریننده است. در سراسر ادبیات زرتشتی، اهورامزدا با صفت دادار یا آفریننده نامیده شده، زرتشت هم در گاهان او را «آفریننده زندگی» می خواند.
با این توضیح، سردترین ماه سال به نام خدای بزرگ نامگذاری شده بود تا در گذراندن سرمای سخت یاری بخش مردمان باشد.

🔸ماه سی روزه زرتشتی به چهار بخش می شده است که در آغاز نخستین بخش نام اهورامزدا و در آغاز سه بخش دیگر نام «دی»، صفت اهورامزدا قرار داشته است و این چیزی شبیه به تقسیم ماه به هفته سامی است. به این ترتیب، هر بخش ماه به نام خدا آغاز می شده است: اول ماه به نام هُرمزد، هشتم و پانزدهم و بیست و سوم ماه به نام دی.
🔻هر یک از این چهار روز معرف آغاز هفته ای تازه در ماه است و برای آن که دی ها با هم اشتباه نشوند، هر یک از آنها را با نام روز بعد همراه می کنند و بدین گونه، روز #هشتم را #دی_به_آذر روز، روز #پانزدهم را دی_به_مهر روز سومین جشن دیگان و روز #بیست_سوم را #دی_به_دین روز چهارمین جشن دیگان می گویند.

🔺در ماه دی، در هر سه این روزها جشن دیگان در ستایش و نیایش خدای بزرگ برگزار می شد، سه جشن نیایشی در سردترین ماه سال.
🔻مطابق تقویم رسمی کشور، این سه جشن دیگان به روزهای دوم و نهم و هفدهم دی ماه موکول می شود. علت آن که همه ماه های زرتشتی سی روزه هستند، در حالی که در تقویم رسمی کشور، شش ماه، سی و یک روزه داریم. این شش روز اختلاف سبب شده که هشتم دی زرتشتی با دوم دی تقویم رسمی مطابق شود و به همین ترتیب بنا بر کتاب پهلوی بُندهشن (= آغاز آفرینش) این چهار روز ماه که به نام هورمزد و سه دی است، یکی بر نام، یکی بر گاه، یکی بر دین و یکی بر زمان دلالت می کنند که همیشه بوده اند.

🔺همچنین در همین کتاب آمده است که هر گلی از آنِ یکی از آنان است: « #مورد و #یاسمن هرمزد را خویش است، با درنگ دی به آذر را، #کاردَک دی به مهر را، #شنبلید دی به دین را.»

🔹اما بسیاری از دانشمندان از این که «دی» #نخستین ماه سال نبوده است، اظهار شگفتی کرده اند. به نظر بسیاری از آنان، از جمله مارکوارت، دانشمند آلمانی، در اصل چنین نبوده و انتظار می رود که اهورامزدا جای برجسته ای را در سال تقبّل کند، یا در آغاز (چنان که در مورد روزهای ماه چنین است) یا در وسط.
گایگر (Geiger) دیگر دانشمند آلمانی معتقد است ماه دی در آغاز یا زمانی در دوره ساسانیان است. مصادف با اعتدال بهاری بوده است و به همین دلیل در این ماه جشن دیگان برگزار میشده است. «آرتور کریستن سن» ،دانشمند دانمارکی، از مجموع نظریاتی که در خصوص تقویم ایرانی ارائه شده، نتیجه میگیرد که ایرانیان دو #تقویم سالیانه داشته اند.

یکی #سال_عامه که از انقلاب تابستانی آغاز می شده و نخستین ماه آن فروردین بوده و دی، یعنی ماه دهم، از اعتدال بهاری شروع می شده است و یکی #سال_دینی که مانند سال بابلیان از اعتدال بهاری آغاز می شده و در نتیجه، نخستین ماه آن دی یعنی ماه آفریدگار و اول دی، یعنی خرم روز، روز اول آن بوده است.


شادباش جشن ديگان💐💐
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
اندر آمدن پيران ويسه نزد رستم ٤
آوای: استاد #شهریار_قاسمی

درود
ز شادى دلت خانه ى نور باد

💐🙏
@sobhosher
#دکترژاله_آموزگار یگانه ی فرهنگ،زبان و اسطوره است.استاد ممتاز و بی بدیل دانشگاه تهران،مسلط به چندین زبان زنده دنیا و زبانهای باستانی،متعلق به نسل ممکن ها.بانویی فرهیخته که محبوب دانشجویانش است و از حضور و وجود پر برکتش انسان به ایرانی بودن خود افتخار میکند.منزلت و جایگاه علمی وی بحدی است که او را در خارج از کشور با نام کوچک صدا میزنند و اخیرا دولت فرانسه او را به دریافت نشان لژیون دو نور مفتخر کرده است.
از گذشته های ایران آخرین کتاب این بانوی دانشمند و فرهیخته است که در شش بخش گردآوری شده است:
1.ایرا نشهر 2.سنگ نوشته ها و متون کهن 3. شاهنامه و اسطوره 4. خدمتگزاران فرهنگ ایران 5. نقدها و بررسی ها 6. گفت و گوها. و بقول ایشان در پیشگفتار کتاب:
((موضوعاتی هستند که در باره ی آنها اندیشیده ام،اندیشه ام را پرورانده ام و سپس نگاشته ام . با اینهمه کار مغان به پایان نرسیده و باده های ناخورده هنوز در رگ تاک بود و هست و امیدوارم همچنان باشد.))
@sobhosher
شب گاتاها، نغمه های ایران باستان
سخنرانان:
ژاله آموزگار، محمدرضا درویشی، سید محمد بهشتی، فرامرز نیکنام، داریوش فرهود، موبد کورش نیکنام، عبدالرضا مجدی، علی دهباشی
سه شنبه ۱۱ دی ماه
خانه اندیشمندان علوم انسانی

@bukharamag
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
اندر آمدن پيران ويسه نزد رستم ٥
آوای: استاد #شهریار_قاسمی

درود
هماره خرد باشدت رهنمون

💐🙏
@sobhosher
#نقالى (خادمان بى نام و نشان #شاهنامه)

مردم ساده‌دل در پایان روز سری به قهوه‌خانه‌هایی می‌زدند که در آن خبری از قهوه نبود. در آن محافل همه مهمان شاهنامه بودند،‌شاهنامه‌ای مردمی‌تر و مهمانانی پر از صفا. این محافل از سویی آمیزه‌ای از فرهنگ عامه و شاهنامه نیز بود. نقالان با آبروی فردوسی بر آبروی خود در میان جمع می‌افزودند و روایات شاهنامه را به میان مردم می‌بردند. شاهرخ مسکوب آن‌ها را خادمان بی نام و نشان شاهنامه می خواند. از سویی دیگر نقالان داستان‌های شاهنامه را با آموزه‌های دینی در هم می‌آمیختند و در نتیجه آن مخاطبان نزدیکی بیشتری با قهرمانان شاهنامه حس می کردند. تاریخچه نقالی به دوران صفویه می‌رسد.

#ژاله_آموزگار
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
لشكر آراستن ايرانيان
آوای: استاد #شهریار_قاسمی

درود
پر از مهر و شادى دل و جانتان
💐🙏
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🔸کهن‌ترین تصویر #فردوسی در نسخه‌های شاهنامه ومنابع ديگر
دكتر #ابوالفضل_خطيبى


🔺به گمانم کهن‌ترین تصویر فردوسی در نسخۀ معروف به نسخۀ قوام‌الدین حسنِ وزیر مورَّخِ ۷۴۱ق آمده باشد (نک: تصویر۱ در همین صفحه). در مقدمۀ نسخه، در برگی که به مشاعرۀ معروف فردوسی با سه شاعر دربار محمود اختصاص دارد، تصویری از هر چهار شاعر دیده می‌شود. چنانکه ملاحظه می‌شود، نقاش نام خود را عبدالکریم نوشته است. چگونه می‌توان شاعران را شناسایی کرد؟ به گمانم شاعرِ سمت چپ فردوسی باشد، به دو دلیل: یکی اینکه زاویۀ نشستن این شخص با دیگران فرق می‌کند و دیگر اینکه نگاه هرسه شاعر دیگر به سوی اوست. چنین می‌نماید شاعر سوم از سمت چپ، عنصری، ملک‌الشعرای محمود باشد که با آن جامۀ فاخرِ سرخ‌رنگ و چهرۀ مغرور از دیگران متمایز شده است. شاعر دوم بازهم از سم چپ، شاید فرّخی باشد که او هم جامۀ فاخری بر تن دارد و سرانجام شاعر شمارۀ ۴ کسی نیست جز عسجدی که نسبت به شاعران دیگر در مرتبۀ فروتری قرار گرفته است. در این تصویر فردوسی چهرۀ، زیباتر و معصوم‌تری دارد. تازه ریش او هم کوتاه‌تر از بقیه است. در دست عنصری و فرّخی جام بادۀ سرخ‌رنگ دیده می‌شود و گویا نقاش حواسش بوده که جام باده را نباید به دست فردوسی می‌داده است.

🔸کهن‌ترین تصویر فردوسی در منابع دیگر: عارف اردبیلی منظومه‌ای دارد به نام فرهادنامه که در ۱۳۵۵ش بر اساس یگانه نسخه‌ای که تا آن زمان شناخته شده بود (نسخۀ ایاصوفیه) به کوشش عبدالرضا آذر به چاپ رسید (انتشارات بنیاد فرهنگ)، ولی بعدها نسخه‌ای به خط سراینده، مورَّخ ۷۷۳ق همراه با چندین تصویر، محفوظ در کتابخانۀ طوپقاپوسرای استانبول معرفی شد که یکی از این تصاویر مربوط است به فردوسی و درباریان دیگرِ دربار محمود از آنجا که در این صفحه ابیات شاعر دربارۀ فردوسی است، تردیدی برجای نمی‌ماند که مانند همۀ تصویرهای این نسخه که متن با تصویر تطبیق می‌کند، تصویر این صفحه نیز به فردوسی مربوط است. در این نقاشی که به نظر چندان پخته نمی‌نماید، ۷ نفر دیده می‌شود که در برابر سلطان محمود ایستاده‌اند. چنین می‌نماید، آنکه جامۀ کِرِم‌رنگ بر تن دارد و متمایز از دیگران در جلوی آنها جای دارد، فردوسی باشد. عارف اردبیلی در همینجا و در دو موضع دیگر اطلاعاتی دربارۀ فردوسی به دست می‌دهد که تا کنون شاهنامه‌شناسان بدان توجّهی نکرده‌اند. نخست ابیاتی که در همین برگ تصویردار آمده است، نقل می شود:
▫️▫️▫️
الف) نیم فردوسی طوسی که از شاه
/ توقع تاج زرین دارم و گاه

ز سلطان تاج و تخت طوس خواهد /
/برآی نام خود ناموس خواهد

چو او شاهنشه اهل هنر بود/
چو شاهان در خور تاج و کمر بود

به همت زان چو طوبی سروری داشت /
که از فردوس اعلی برتری داشت

من از دنیا قناعت را گزیدم /
که در یاری به از وی کس ندیدم

ز خسرو گشته‌ام راضی به چیزی /
که پیش همتش باشد پشیزی
🔻🔻🔻
البته «پشیزِ» شاعر اقلام زیر است:
غلامی زانکه چاکر باشم او را /
گه مدحت ثناگر باشم او را

کنیزی زانکه رخ در پاش سایم /
فقاع عاشقی از وی گشایم

زر و سیمی کزان گردم توانگر /
گزیده خلعتی زیب تن و سر

سمندی تیز باید زیر رانم /
که رانم را خبر نبود چو رانم
(متن چاپی، ص ۱۳۰، ب۲۷۰۴ به بعد، آغاز بخش فرهاد و شیرین)
🔺🔺🔺
🤔از این شاعرِ عارف باید پرسید: احیاناً گوجه‌ای، کباب کوبیدۀ اضافی یا چیز دیگری نمی‌خواهد. تازه عارف ما قناعت هم برگزیده است. باری عارف اردبیلی در این بیت‌ها می‌گوید:
فردوسی در ازای تقدیم شاهنامه به سلطان محمود «تاج و تختِ» (حکومتِ) طوس را خواسته است، 🧐ولی تا آنجا که نگارنده می‌داند، نشانی از این روایت در منابع دیگر نیست. می‌دانیم داستان رنجش فردوسی و هجو سلطان محمود بر سر هر کوی و بازاری بوده است و از این رو، شاید عارف اردبیلی هم با نقل یا ساختن این روایت بی‌آنکه به هجونامه اشاره کند، قصد داشته است داستان هجو سلطان محمود را فرایاد ممدوح خود آورد و با زبان بی زبانی به او حالی کند که اگر صلۀ درست و حسابی در کار نباشد، ممکن است مانند سلطان محمود هجو شود.
▫️▫️▫️
ب) چنین فرمود آن پیر کهنسال(منظور نظامی است) /
به گاه شعر گفتن صورت حال
چو نتوان راستی را درج کردن /
دروغی را چه باید خرج کردن
درین گفتار گوش فتنه مالید /
که با فردوسی طوسی سگالید

(ص۱۳۲، ب۲۷۴۴-۲۷۴۶)
▪️▪️▪️
ج) ز بهر پادشاهان جهانجوی /
نبینی همچو فردوسی سخنگوی
به نور رای کز شهنامه افروخت /
شهان را پادشاهی کردن آموخت
مخوان در پیش شاهان زمانه /
گه و بیگاه غیر از شاهنامه

(ص۱۴۷، ب۳۰۶۹-۳۰۷۱

📚

برگی که تصویر فردوسی و سه شاعر دیگر عهدِ غزنوی را در بر دارد و در همین صفحه مشاهده می‌فرمایید، در مجموعه صدرالدین آقاخان در ژنو سوییس به نشانِ Ir.M.56v نگهداری می‌شود.

◀️ از سايت شاهنامه پژوهان
@sobhosher