صبح و شعر
652 subscribers
2.14K photos
280 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
#شب_چله(يلدا) در ادبيات فارسى📚
#شاهنامه_شب چله

📖در شاهنامه فردوسی داستان شب چله را با داستان بیژن و منیژه می شناسیم .عاشقان راستین که برای بیرون کشیدن صداقت و وفا،مهر و شرافت از چاه ناآگاهی تلاش ها می کنند.
🔹همسر فردوسی داستان بیژن و منیژه را برای او تعریف می کند. داستانی که باید خواند . داستانی که نقالان در مراسم یلدا آن را برای علاقمندان به هنر نقالی تعریف می کنند. داستان بیژن و منیژه یکی از داستان‌های معروف کتاب شاهنامه، کتاب
حماسی ایرانیان به زبان فارسی است. این داستان روایت عشق بیژن پسر گیو و منیژه دختر افراسیاب است.

🔹و #فردوسی چنین بازگو می کند:🍂🍁

شبی چون شبه روی شسته بقیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر

دگرگونه آرایشی کرد ماه بسیچ گذر کرد بر پیشگاه

شده تیره اندر سرای درنگ
میان کرده باریک و دل کرده تنگ

ز تاجش سه بهره شده لاژورد سپرده هوا را بزنگار و گرد

سپاه شب تیره بر دشت و راغ یکی فرش گسترده از پرزاغ

نموده ز هر سو بچشم اهرمن چو مار سیه باز کرده دهن

#یلدا جشن پیروزی روشنی بر تاریکی است . جشنی با ده هزار سال سابقه و ترویج داستان خوانی و داستان سرایی و انتقال پند و حکمت بزرگان به خانواده و جوانان فامیل .

🔻پیام این بود: ” بلندای شب و سکوت شب ، برای آموزش است . #شب_چله بلند ترین شب سال قرار است به پایان برسد، یعنی نادانی و تاریکی و جهل می رود تا جای خود را به بلند ترین روز سال بسپارد یعنی خورشید آگاهی طلوع کند وسپیده خرد بردمد.

🔺بلند ترین تاریکی برود ، بلند ترین #دانایی به جایش بنشیند . بلند ترین نادانی می رود تا، بلند ترین دانایی بیاید (با خواندن و مطالعه).با انتقال دانش .
🍂🍁
بیاورد شمع و بیامد بباغ
برافروخت رخشنده شمع و چراغ

می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی

مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار

نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه

جهان چون گذاری همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد

گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت

دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره نوروز کرد

بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی


🔸شاعران ديگر فارسى زبان نيز از چند زاویه به یلدا نگاه می‌کنند و در چگونگی این نگاه است که دست به ایجاد تصاویر گوناگون شعری می‌زنند. شب یلدا، سیاه است و دراز؛ به مانند زلف معشوق. #شب_چله را باید به امید پیروزی مهر تحمل کرد و چنین است که شاعران روز‌های دوری خود از معشوق را به آن همانند می‌کنند. در #شب_چله ستیز و رویارویی اورمزد و اهریمن است که باید به پیروزی اورمزد امیدوار بود و امید را از دست نداد. گاهی هم در شعر و ادبیات معاصر دوره‌های استبدادی خوانین را نیز به شب یلدا تشبیه کرده‌اند.
در لغتنامه‌ی دهخدا نمونه‌هایی در پیوند به چگونگی کاربرد یلدا در شعر شاعران آمده است که نمونه‌هایی را این جا نقل می‌کنیم:

◽️◽️🍁🍂
چون از خم زلف چهره بنمایی
خورشید براید از شب یلدا
#قاآنی
◽️🍂
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور

وی روی خوشت به ترکتازی مشهور

با زلف توقصه‌ای است ما را مشکل

همچون شب یلدا به درازی مشهور

#عبیدزاکانی
🍂🍁◽️
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد

مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا

#ناصرخسرو

◽️🍂🍁

چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه

خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا

#عنصری
🍁🍂◽️

چشم جان را سرمه‌اش اعمی کند

روز روشن را شب یلدا کند

#اقبال_لاهورى

◽️🍁🍂
همه شب‌های غم آبستن روز طرب است

یوسف روز به چاه شب یلدا بینند

#خاقانی
🍂◽️

باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

#سعدی
🍂
هنوز با همه دردم امید درمان است

که آخری بود آخر شبان یلدا را
#سعدی
🍁
نظر به روی تو هر بامداد نوروز است

شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
#سعدی
◽️🍂

تا در سر زلفش نکنی جان گرامی

پیش تو حدیث شب یلدا نتوان گفت

#خواجوی_کرمانی

🍂🍁🍁🍂
#شب_چله خجسته و مبارك

@sobhosher
Forwarded from صبح و شعر
🍂🍁
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر #حافظ شیرین سخن ترانه توست

از آخرين شنبه پاييز با حافظ خوانى استاد #على_گلزاده به پيشواز بهار ميرويم 🌸🌸
همراه مان باشيد 💐
هر #شنبه غزل زيبايى از #حافظ_شيرازى

عكس از : #عليرضاايرانمهر

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
غزل: خواجه #حافظ_شیرازی
آوای: استاد #علی_گلزاده
🔹❄️
درد عشقی کشیده‌ام که مپرس
زهرهجری چشیده‌ام که مپرس
🔻این غزل احتمالاً کنایه ایست به صوفی مشهورشاه نعمت الله ولی.
این صوفی پرآوازه درغزلی شروع به تعریف وتمجید ازخود کرده وادّعانموده که درسیرو سلوک به مقاماتی رسیده است!
احتمالاً حافظ تحت تاثیراین غزل قرارگرفته وبه منظوربه رُخ کشیدن ِ قدرت عشق ونش#ان دادن مناظرزیبا وخیال انگیزطریق عشق، تصمیم به خَلق این اثرزیبا (درپاسخ به صوفی شهر) گرفته است.
🔸غزل #شاه_نعمت_الله:
رنج عشقی کشیده ام که مپرس
دُرد دردی چشیده ام که مپرس
در طریقی که نیست پایانش
بروبحری بریده ام که مپرس
دیده ام صورتی که دیده ندید
معنی ای را شنیده ام که مپرس
گفته ام نکته ای تو را که مگو
خط به حرفی کشیده ام که مپرس
بلبل مست گلشن عشقم
ز آشیانی پریده ام که مپرس
عاشق و رند و لاابالی وار
ازجهانی رسیده ام که مپرس
بنده ای وا فروختم به بها
سیدی را خریده ایم که مپرس
🔺باکمی دقّت درمضامین وعبارات این غزل، صحِت ِگمانه زنی درشان نزول غزل حافظ به شرحی که گذشت قوّت بیشتری به خودمی گیرد. امّا نکته ی مهمتراینکه : درمقایسه ی این دوغزل است که آدمی به جادوی کلام حافظ،قدرت وپختگی درسخنوری، اعجازقلم ،زبان وبیان رندانه ولطایف شعری خواجه ی شیراز پی
می برد وبی اختیارزبان به تحسین می گشاید.

@sobhosher
آرزو ميكنم يلداى غمها و دلواپسيهاتون را به خير و خوشى سپرى كرده باشيد و اورمزد روز از دى ماهتان آغازشادمانيهاى بلند دامن و دلخوشيهاى ماندگار باشد!
حيفم آمد يلدا بگذرد و شما عزيزانم متن بسيار زيباى دكتر قدمعلى سرامى را كه براى موليان بانوى عزيز نوشته اند نخوانيد؛پس با تبريك مجددپيشكش مهربانى تان💫💐

در سنگلاخ شب‌ 📝

يك شب، در ميان قصه به موليان گفتم: شب را برای انديشيدن و در خود فرورفتن آفريده‌اند، حال آن‌كه روز را انگار برای كار و پياده‌كردن انديشه و فرو رفتن در ديگران، پديد آورده‌اند.

گفتم: دخترم! شب عمر رايگان است، آن را به تو بي‌بها و بهانه می‌دهند اما روز را بايد راه از خانه تا دبستان را بسپاری، در كلاس‌های درسی يكی پس از ديگری شركت كنی، بشنوی، بگويی، بخوانی و بنويسی، آزمون كنی و آزموده شوی، تازه آغاز بازی ديگری است: بايد به خانه بازگردی، سگ گرسنه‌ای را كه در تو، از اشتياق دم‌افزون خوردن و آشاميدن، كارش به هاري كشيده است، به آرواره‌اي از جوش بنشاني. حالا تازه خر بيار و معركه بار كن! اولِ مصيبت است: مشق‌ها را بنويس، برنامه‌های دلخواه تلويزيون را تماشا كن، سفارش‌های مامان و بابا را به بهترين وجه انجام بده و ده‌ها كار ريز و درشت ديگر كه بيشتر وقت‌ها آخرين‌شان شام خوردن و رفتن كپه لالا را گذاشتن است، در عين حال هم دوباره برخوردن به همين قلدرها است كه سر گردنه‌ی فردا چشم به راه تو كمين كرده‌اند.

بعد به موليان گفتم: شب، شاعرجماعت را به ياد اسب نامدار خسرو پرويز، پادشاه ايران در روزگار ساسانيان می‌اندازد. آنوقت به شوخی ادامه دادم: من پريدم، الان سوار اويم! تو هم بپر بالا. پشت من خودت را محكم بگير و دست‌هايت را روی شكم من قفل كن! حالا فكر كن، بر پشت شبرنگ بهزاد نشسته‌ای نه بر گرده‌ی شبديز. اصلاً، بگذار بر هر دو اسب سوار باشيم.

موليان جان! يادم رفت بگويم، شبرنگ بهزاد، اسب سياووش و كيخسرو است كه پرواز هم می‌كرده است. بزن برويم يالّا! حتماً اين را خودت مي‌داني كه شيرين، همسر و معشوق خسروپرويز پادشاه ساساني بوده ‌است.

بهترين وسيله‌اي كه می‌توان به كمك آن، راه دور و دراز زندگی را به آسانی و بی‌دردسر سپرد، همانا داشتن همراهی همدل و هم‌داستان است. بعد شعر بر پشت شبديز را برايش خواندم:

شبي روشن، دل از ياد سحر كن!
سبك در سنگلاخ شب، سفر كن!
اگر چشم و چراغ ماه كور است،
تو، جای پای خود را راهبر كن!
***
برو! شب ظلمتي دارد دلاويز،
سوارت می‌‌كند بر پشت شبديز.
بتاز اكنون كه راهی بی‌كرانه است؛
خوشا همراهی شيرين و پرويز!

#قدمعلی_سرامی
@drghadamalisarami
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🍉💫
#ثبت_يلدا در فهرست #ميراث_جهانى

به گزارش گروه اجتماعى خبرگزاری تسنیم ، #علی_اصغر_مونسان در مراسم یادمان یلدا با حضور نمایندگان و سفرای کشورهای مختلف، مسئولان و مدیران سازمان میراث فرهنگی و استادان و صاحبنظران حوزه فرهنگ برگزار شد، اظهار داشت: میراث ناملموس و آیین های مشترکی که با کشورهای همسایه داریم بیانگر نفوذ فرهنگی ایران است؛ این میراث مشترک نشان می دهد ملت های فارسی زبان همیشه در کنار هم بوده اند برآنيم که این رویداد فرهنگی در فهرست میراث جهانی ثبت شود.

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
نبرد چنگش با رستم
آوای: استاد #شهریار_قاسمی

درود
سرت سبز و دلت شاد
💐🙏
@sobhosher
📖 #راز_ماندگارى_شاهنامه

🔶هر #حماسه اي تصویر روشن و رسا از روزگار به وجـود آمـدن خـود، ارائـه مـیدهـد کـه در صورت انطبـاق بـا نیازهـا و شـرایط انسـان دوره هـاي بعـد پایـدار مـیمانـد و بـه وسـیله ي مـردم روزگاران بعد حفظ و نگهداري میشود.
🔷 حضور و بقاي بیش از هزار ساله ي شـاهنامه درنوسـانهـاي تـاریخی و بحـرانهـاي سیاسـی، اجتماعی و فرهنگی که جامعـه ایـران پیوسـته بـا آن درگیـر بـوده اسـت بیـانگـر آن اسـت کـه #شاهنامه_فردوسی ظرفیت انطباق با روحیات جمعی و آرمانهاي انسان ایرانی در طول روزگار ممتد و مستمر را دارا بوده است و تصویري که از جوهره ایرانی بودن، انسان مانـدن، سـرافراز و پرافتخار زیستن و مقابله با بحرانها ومشکلات حیـات ارائـه مـیدهـد، بـه نیـاز تـاریخی ایرانیـان دربستر زمان پاسخی مناسب و شایسته میدهد و به عنوان عاملی پویا و خلاق در زندگی و منش
انسان ایرانی تأثیرگزار بوده است.

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
هومان ويسه و ناشناخت رفتن نزد رستم
آوای: استاد #شهریار_قاسمی

درود
به دل نيكخواه باش و آزادمرد
💐🙏
@sobhosher
🔲 فرهنگ و آموزش در ايران پيش از اسلام

(بررسي #متن_پهلوي_اندرزکودکان )
استاد#فريدون_جنيدى
بهر نخست

🔸الف)گفتارديگران:
اوستا را که کهن ترين نمونه دفتر و ديوان جهان است، براي کهن بودن با داستان هومر همزمان مي شمارند!
#پرويز_ناتل_خانلرى مي‏گويد:
«دبيره اوستايي در هنگام ساسانيان پديدار شده است «متن اوستايي که اکنون در دست است؛ خط دقيق خاصي است که تنها براي نوشته هاي ديني ساخته شده و زمان وضع آن را درحدود قرن ششم ميلادي شمرده اند»(1)

#مهرداد_بهار مي گويد:«درايران مدرسه ومکتب وجود نداشت»(2)
و نيز همو مي گويد:
«کتب زرتشتي و هم شاهنامه، هر دو، مبتني بر روايات بسيار کهن حماسي اند که طي اعصار دراز، به صورت شفاهي منتقل مي شده اند، و از اواخر عصر ساساني شروع به کتابت آنها شده است»(3 )
و #احمد_تفضلي مينويسد: «ايرانيان داراى ادبيات شفاهي بوده اند»(4)

🔹ب)گفتارپيشينيان:

● در کاوشهاي #تپه_يحيي (کرمان) در لايه VI C که به زمان پنج هزارسال پيش بر مي گردد،19 لوحه خطي کهن‏تر از خط سومرى پيدا شده است(5).
#شاهنامه در رويدادهاي زمان بهرام گور از پيدا شدن گنجي به نام گنج گاو آگاهي مي دهد که دبيره اي جدا از دبيره زمان ساسانى داشته است که موبدان آنرا دبيره هنگام جمشيد شمارده‏اند.

#ابوريحان_بيرونى مي نويسد:
«در زمان ما، در«جِي» که يکي از شهرهاي اصفهان است،ازتل هايي که شکافته شده، خانه هايي يافتند که عدلهاي بسياري از پوست درختي که توزنام دارد و با آن کمان وسپر را جلد مي کردند، پر بود و اين پوستهاي درخت به کتابت هايى مکتوب بود که دانسته نشد چيست»(6)

#ابن_نديم آورده است:
● «درسالخ سيصدوپنجاه قمري سغي[سقفي؟]خراب گرديد که جايش معلوم نشد.زيرا از بلند بودن سقف آن گمان مي کردند که توي آن خالي و مصمت است، زماني که فرو ريخت از آن کتابهاي زيادي به دست آمد که هيچ کس توانايي خواندن آن را نداشت»(7)

● «درکاوشهاي #شهرسوخته که به سال1377 به سرپرستي دکتر منصور سجادي انجام گرفت،جمجمهء دختري را يافتندکه از بيماري هيدروسفالي رنج مي برده است. پزشکان ايراني 4850 سال پيش استخوان پاريتال راست آن دختر را برداشته اند(کاري که امروز انجام ميشود)تا فشارآب را بر روي مغز کم کنند.پژوهشهاي پزشکان داوري مي کند که آن دختر چند ماه پس ازآن(عمل جراحي)به زندگي خود ادامه داده است زيراکه نسجهاي استخواني بريده شده پيرامون آن ترميم يافته است وترميم تنها با زنده بودن بيمارانجام مي گيرد»(8)

📚منابع

1-خانلري،تاريخ زبان فارسي جلداول، رويه 215
2ـ سخنراني مهرماه 1362 درانجمن زرتشتيان تهران.
3ـبهار، مهرداد، جستاري چند در فرهنگ ايران، رويه 14..
4ـ تاريخ ادبيات ايران پيش ازاسلام ؛ ژاله آموزگار ؛ احمد تفضلي رويهء 13. ونيز درجاي جاي دفتر نامبرده اين سخن کما بيش بازگو ميشود.
5_ C, C. LambergKarlovsky.1986.
6 ـ ابوريحان بيروني، آثاراالباقيه ترجمه اکبر دانا سرشت، رويهء 39.
7 ـ ابن النديم، الفهرست، روية 2400
8ـ براي آگاهي بيشتر بنگريد به کتاب حقوق جهان در ايران باستان، بخش آيين نظام پزشکي، چاپ دويم 1384 ، نشربلخ.

ادامه دارد...
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
هومان ويسه و ناشناخت رفتن نزد رستم٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی

درود
خرد باشدت رهنماى
💐🙏
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🔵 فرهنگ و آموزش در ايران پيش از اسلام (بهردوم)
#بررسي_متن_پهلوي_اندرز_کودکان
#فريدون_جنيدى

🔸از شوش پنج هزارساله لوحـه گليني که خويشکاري(تکليف)دانش آموزان پيدا شده است که بخش بندي پيرامون دايره را به 6 کمان برابر نشان مي دهدکه نشان دهنده آگاهي شگفت ايرانيان ازنسبت پرتودايره(شعاع) باشش بر منتظم محاط دردايره است!(9) (نگاره سوي چپ بالا)

🔹از اين برتر لوحه اي ديگر است از 3400 سال پيش خوزستان که پيرامون دايره را به هفت برمنتظم بخش بندي کرده است ،و اين کارتنها بايستي با بهره گيري از «فرمول جبري » انجام گيرد! (10) (نگاره سوي راست بالا)

▫️دراين لوحه استاد از شاگرد خواسته است که دو«قضيه» هندسي را ترسيم کند.
الف : فاصلهء هر نقطه از نيمساز زاويه با دوضلع زاويه برابر است.
ب:عمود منصف پايه در مثلث دوپهلوبرابر(متساوي الاضلاع) از رأس آن مي‏گذرد.
◾️شاگرد «قضيه»ي نخستين راکشيده است ودر قضيه دوم با لرزش دست خط را با فاصله از رأس بسوي چپ کشيده.
🔸استاد درکنارآن، عمود منصفِ درست را که از رأس ميگذردکشيده وبا دوکارد«قيچي» نيمي از آن گل را پاره کرده است تادانش آموزان ديگر نتوانند از آن براي خويشکاري هاى آينده سود ببرند! و اين کار در آن زمان، درست همانند خط زدن مشق امروز کودکان است که از آن دوباره نتوان به جاي مشق تازه سود برد.
از اين گونه دايره ها که به چند بخش تقسيم ميشوند ، «خبيس» (شهداد) کرمان و(گيان ) لرستان و (مارليک) گيلان نيز يافت شده است به نشانه روشن آ نکه اين آ گاهي ها تنها در خوزستان نبوده ودرهمهء سرزمين ايران پراکنده بوده است و چنين نگاره ها چند هزار سال پيش از اقليدس (که به گمان اروپائيان پدر هندسهء جهان است.) در ايران يافت شده است.

🔸داوري:
گمان غربيان و موافقانشان را خوانديد واز اين گستره شگفت دانش در ايران نيز آگاه شديد.
اکنون داوري با خواننده است !تنگ چشمي و کوته انديشي در هر کاري نکوهيده است به ويژه درپژوهشهاي
دانشي !راي آنان بر آنست که سرچشمهء همه چيز را يونان بدانند وانبوه يافته هاي باستانشناسي را يا از ايران به درمي برند يا در همين جا نابود مي کنند ، تا مبادا نياکان آنان، يونانيان ،شاگرد استادان ايراني در شمارآيند.
🔹آموزش درفرهنگستانهاى ايرانى:
نخستين آگاهي از رشته هاي آموزشي در ايران باستان بدست آمده است ، آموزش ويژه‏ايست که « #سياوخش»را از آن گذرانده‏اند.
***
سواري وتيروکمان وکمند
عنان ورکيب و چه و چون وچند
نشستنگه مجلس وميگسار همان باز و شاهين و يوز و شکار
ز داد و ز بيداد وتخت وکلاه سخن گفتن رزم و راندن سپاه
🔸
🔺آموزش نخستين: ورزش وآمادگي جنگي، 🏇سواري و به کاربردن ابزارهاي نبرد، چون شمشير و تير وکمان وکمند وگرز🤺... که ويژه همگان بود.
🔻آموزش دو ديگر : چه و چون و چند :
الف: #چه ؟ «چه» در اين سخن به جاي دانش همگانى در آموزش امروز است زيرا که دانش آموز بايستى بداندکه هر چيز «چه» است ؟ ياچيست ؟
پاسخ به چيستى رويدادهاي پيرامون زندگي مردمان ، همان است که امروزبدان « #دانش » مي گويند.
ب: #چون؟ دراين سخن چگونه ؟ وچرا ؟ است.
چراچنين است؟ چگونه چنان رويداد رخ ميدهد؟ اين بخش از دانش را يونانيان « #فلسفه» نام نهادند.
پ : #چند؟
چند يا اندازه. دانشى است که ازاندازه وآمار وشمار ( #رياضيات) سخن مي گويد.

📚منبع:
٩ـ سهم ايرانيان در تمدن جهان. نيرنوري، و نيز تاريخ مهندسي ايران مهندس فرشاد.
١٠-سراميکهاي شرقي کلکسيونهاي بزرگ جهان ، دفتر چهارم موزه ايران

باستان، فيروز باقر زاده، آنِِِِِ سوارت، ماشيکو ساکو.توکيو 1987.
ادامه دارد...

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
اندر آمدن پيران ويسه نزد رستم ١
آوای: استاد #شهریار_قاسمی

درود
كه دور از دلت غصه ء روزگار
💐🙏
@sobhosher
🔵 فرهنگ و آموزش در ايران پيش از اسلام (بهرسوم)
#بررسي_متن_پهلوي_اندرز_کودکان
#فريدون_جنيدى
🔸
١ـ اندازه زمين وساختمانها و بلندا و پهناي هرچيز که امروزه آن را هندسه مي ناميم.
اندازه زمين دشتها وکوه ها و رود ها و درياها،در زمان ما جغرافيا خوانده مي شود که واژه اي فرنگي است، و برابر فارسي آن «زمين نگاري» يا «زمين پيمايي » و مانند اينها است.
اين دانش درپنج هزار سال پيش بدانجا رسيده بود که ايرانيان بدانند ميانهء جهان شهر زرنگ سيستان است و به همين روي سيستان را نيمروز مي ناميدند ،که نيمروز نيمهء جهان شناخته شده باستان است وهنگامي که در همة جهان باستان (ازژاپن تا ايسلند ) روز باشد، خورشيد بر فراز نيمروز است.
بدينروي ايرانيان در آن هنگام همهء جهان باستان را پيموده بودند که مي دانستند ميانهء آن کجاست.
اندازه ساختمانها بلندي و پهناي چيزها را از آن دسته از ساختمانها که از ده هزار وچهارسد سال پيش در گنج دره #هرسين_کرما‏شان ،و نيز شهر هشت هزارساله در #تپه_زاغه_قزوين و #چغاميش هفت هزارسالهء #خوزستان و #شهرسوخته پنج هزار سالهء #سيستان مي توان سنجيد و داوري کرد که ايرانيان چندهزارسال پيش ازيونانيان اندازه اي راکه امروز هندسه مي ناميم مي دانسته اند.
2 ـ اندازه آسمان و اختران گردش خورشيد و ماه وستارگان وبرجها، وسالماري و گاهشماري.
اين دانش، دو بخش ميشود : ستاره شناسي (نجوم) ، گاهشماري (تقويم).
سديگر: آن کسان که براي فرمانروايي آموزش مي ديدند ، مي بايستي که افزون بر جنگاوري و دانشهاي ديگر از دانشهاي ويژه برخوردار باشند :
🔻 داد يا دادگستري
داد گستري نيز يکي ازشاخه هاي دانش آن روزگار بوده است وکساني از موبدان «دات وَر» خوانده مي شدند که امروز« داور» شان مي خوانيم از اين سخن نيز روشن مي شود که فرمانروايان مي بايستي افزون بر دانشهاي ديگر از «داد» نيز آگاه باشند تا به بيداد دست نيازند.
🔺از آيينهاي تخت وکلاه که در همين داستان از آن به نام «هنرهاي شاهان » نام برده مي شود،سخن گفتن خوب، آواي نرم ، شيوه مهمانداري ازفرستادگان کشورها ، ونشستن درانجمن سور وچگونگي خوردن خوراک و نوشيدن باده ، آيين شکار ونخجير وسخن گفتن با سپاهيان وشيوة راندن سپاه وسپه کشي است که امروزه هر يک را دانشي نو مي شمارند !

🔹گونهء پهلوي واژه استاد در زبان پهلوي #هيرپت ودر زبان فارسي #هيربد است به معني آموزگار، استاد علوم، و جايي که دانش آموزان ديني درآن آموزش مي ديدند، #هيرپتستان ناميده مي‏شد. اما آن کسان که آموزش فرا ديني مي ديدند در #فرهنگستان به خواندن مي پرداختند.
🔺ودر #شاهنامه اشاره به چنين جاي شده است.

سپاريد کودک به فرهنگيان
کسي کش بود مايه وهنگ آن
يا
به هر برزني بر دبستان بدي همان جاي آتش پرستان بدي(11)

🔻همچنين :
فرمان بزرگمهر به پدران براي آموزش فرزندان :

فزودن به فرزند بر، مهر خويش
چو در آب ديدن بود، چهر خويش
ز فرهنگ، وز دانش آمــوختن
مجو چاره جز، جانش افروختن

🔻اندرز بزرگمهر به پادشاه براي آموزش فرزندِ شاه و آينده کشور :

سپردن به فرهنگ فرزند خُرد
که گيتي به نادان نبايد سپرد

🔺گفتار ديگر از کارنامه اردشير بابکان است، آنجا که اردوان، اردشير پانزده ساله را سرزنش مي‏کند :
«اردشير را به آخور ستوران فرستاد و فرمود که : بنگر که شب و روز از نزديک ستوران به نخچير و چوگان و فرهنگستان نروي»(12)

🔸مدرکي ديگر که در اين باره هنوز دردست است متني است به زبان پهلوي و دين دبيره بنام«اندرخويشکاري ريتَکان»(13) (در تکليف دانش آموزان)، که درآن يک دانش آموز آموز تکاليفي را که دارد برشمرده است وآن يک «انشاء» به زبان امروزي است که در آن نيز به فرهنگستان به معني آموزشگاه اشاره شده است.(14)
🔹درمدرک بسيار ارزنده ديگر که خوشبختانه به خط پهلوي موجود است بنام«خسروکواتان وريتک » (15) که داستان پسري است که فرهنگستان را به پايان رسانيده ازشاهنشاه درخواست «کار» مي‏کند:
«به هنگام به فرهنگستانم دادند و من در فرهنگ کردن ساخته (آماده) وشتابنده بودم»(16)
📚منابع
11ـ آتش پرست: نگهبان آتش
12- کارنامه اردشير بابکان، بهرام فره‏وشي، دانشگاه تهران، 1378، رويه 19
13 ـ ريتک پهلوي، ريدک فارسي، پسران ميان 10 تا 15 ساله.
14ـ مجموعة 50 متن پهلوي مؤسسة آسيايي شيراز. (اين نوشته در پايان گفتار با ترجمهء آن می‏آيد)
15 ـ ايرج ملکي يک ترجمهء ازاين متن به دست داده است ونام آنرا «خسرو و ريدک » نهاده.
16 ـ همان ، رويه 1.
ادامه دارد...

@sobhosher
صبح و شعر
🔵 فرهنگ و آموزش در ايران پيش از اسلام (بهرسوم) #بررسي_متن_پهلوي_اندرز_کودکان #فريدون_جنيدى 🔸 ١ـ اندازه زمين وساختمانها و بلندا و پهناي هرچيز که امروزه آن را هندسه مي ناميم. اندازه زمين دشتها وکوه ها و رود ها و درياها،در زمان ما جغرافيا خوانده مي شود که واژه…
روزهاى غمبار

😔🖤لوازم گرمايشى غير استاندارد بلاى جان دانش آموزان
🖤😔فرسودگی ناوگان حمل و نقل دانشگاه، بلای جان دانشجویان

ديگر چه جاى تسليت!?
تكرار اين حوادث تلخ، دليلى جز بيتوجهى، بى كفايتى و وظيفه نشناسى مسئولان در بالاترين رده هاى مديريتى ندارد.
كسانى كه مسئوليت امنيت و رفاه حال مردم را به عهده گرفته اند, در اين آزمون مردود شده اند اما مانند مبصر پنج ساله كلاس همچنان در پستهاى مديريتى خود به تكرار خطاها مشغولند.
آزموده را آزمودن خطاست!
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
اندر آمدن پيران ويسه نزد رستم ٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی

درود
ز بخشندگى شاديت بيشتر
💐🙏
@sobhosher
💐
#جشن_ديگان 💐❄️💫

🔸#دی_به_آذر، دومین جشن دیگان است که در روز #هشتم_دی ماه جشن گرفته می‌شود. در این روز نیز زرتشتیان مانند سایر جشن‌ها به نیایش اهورامزدا می‌پردازند.

ايرانيان قديم، گذشته از جشن‌هایی كه به مناسبت‌های گوناگون برگزار می‌كردند، همنام شدن روز و ماه را هم در هر ماه جشن می‌گرفتند. از اين گونه جشن‌ها در ماه‌های پيش، جشن‌هایی چون تيرگان و مهرگان را داشتيم.
🔺 اما ماه دی تفاوتی اساسی با ماه‌های ديگر دارد. از یک‌سو، «دی» نام هيچ یک از امشاسپندان يا ايزدان آيين زردشت نيست، در حالی كه ديگر ماه‌های سال و بيشتر روزهای ماه با نام اين نيروهای مينوی نامگذاری شده‌اند كه هنوز هم اين نام‌ها در تقويم ايرانی باقی است. از سوی ديگر، در هر ماه، سه روز به نام «دی» نامگذاری شده است و به اين ترتيب، در ماه دی سه جشن با نام ديگان داريم. «دی» از چنان اهميتی برخوردار بوده كه سه روز در هر ماه را به نام خود اختصاص داده است.

🔹دی درحقیقت صفت خدای یگانه و بزرگ در آیین زرتشت، اهورامزدا است. دی از صورت پهلوی «دَی» و اوستایی «دَذوَه» به معنی آفریننده است. در سراسر ادبیات زرتشتی، اهورامزدا با صفت دادار یا آفریننده نامیده شده، زرتشت هم در گاهان او را «آفریننده زندگی» می خواند.
با این توضیح، سردترین ماه سال به نام خدای بزرگ نامگذاری شده بود تا در گذراندن سرمای سخت یاری بخش مردمان باشد.

🔸ماه سی روزه زرتشتی به چهار بخش می شده است که در آغاز نخستین بخش نام اهورامزدا و در آغاز سه بخش دیگر نام «دی»، صفت اهورامزدا قرار داشته است و این چیزی شبیه به تقسیم ماه به هفته سامی است. به این ترتیب، هر بخش ماه به نام خدا آغاز می شده است: اول ماه به نام هُرمزد، هشتم و پانزدهم و بیست و سوم ماه به نام دی.
🔻هر یک از این چهار روز معرف آغاز هفته ای تازه در ماه است و برای آن که دی ها با هم اشتباه نشوند، هر یک از آنها را با نام روز بعد همراه می کنند و بدین گونه، روز #هشتم را #دی_به_آذر روز، روز #پانزدهم را دی_به_مهر روز سومین جشن دیگان و روز #بیست_سوم را #دی_به_دین روز چهارمین جشن دیگان می گویند.

🔺در ماه دی، در هر سه این روزها جشن دیگان در ستایش و نیایش خدای بزرگ برگزار می شد، سه جشن نیایشی در سردترین ماه سال.
🔻مطابق تقویم رسمی کشور، این سه جشن دیگان به روزهای دوم و نهم و هفدهم دی ماه موکول می شود. علت آن که همه ماه های زرتشتی سی روزه هستند، در حالی که در تقویم رسمی کشور، شش ماه، سی و یک روزه داریم. این شش روز اختلاف سبب شده که هشتم دی زرتشتی با دوم دی تقویم رسمی مطابق شود و به همین ترتیب بنا بر کتاب پهلوی بُندهشن (= آغاز آفرینش) این چهار روز ماه که به نام هورمزد و سه دی است، یکی بر نام، یکی بر گاه، یکی بر دین و یکی بر زمان دلالت می کنند که همیشه بوده اند.

🔺همچنین در همین کتاب آمده است که هر گلی از آنِ یکی از آنان است: « #مورد و #یاسمن هرمزد را خویش است، با درنگ دی به آذر را، #کاردَک دی به مهر را، #شنبلید دی به دین را.»

🔹اما بسیاری از دانشمندان از این که «دی» #نخستین ماه سال نبوده است، اظهار شگفتی کرده اند. به نظر بسیاری از آنان، از جمله مارکوارت، دانشمند آلمانی، در اصل چنین نبوده و انتظار می رود که اهورامزدا جای برجسته ای را در سال تقبّل کند، یا در آغاز (چنان که در مورد روزهای ماه چنین است) یا در وسط.
گایگر (Geiger) دیگر دانشمند آلمانی معتقد است ماه دی در آغاز یا زمانی در دوره ساسانیان است. مصادف با اعتدال بهاری بوده است و به همین دلیل در این ماه جشن دیگان برگزار میشده است. «آرتور کریستن سن» ،دانشمند دانمارکی، از مجموع نظریاتی که در خصوص تقویم ایرانی ارائه شده، نتیجه میگیرد که ایرانیان دو #تقویم سالیانه داشته اند.

یکی #سال_عامه که از انقلاب تابستانی آغاز می شده و نخستین ماه آن فروردین بوده و دی، یعنی ماه دهم، از اعتدال بهاری شروع می شده است و یکی #سال_دینی که مانند سال بابلیان از اعتدال بهاری آغاز می شده و در نتیجه، نخستین ماه آن دی یعنی ماه آفریدگار و اول دی، یعنی خرم روز، روز اول آن بوده است.


شادباش جشن ديگان💐💐
@sobhosher