Forwarded from اتچ بات
#شب_چله 💫☀️🍉🍉
بهردوم
🍂🍁
🔹گفته میشود که ریشههای گرامیداشت #شب_چله، از همان دورههای آیین میترایی در میان آریاییان وجود داشته است. این تجلیل از شب چله یا برگزاری #جشن_یلدا در تاریخ و فرهنگ آریاییان، ریشهی بسیار درازی دارد و باورها چنین است که چنین امری به همان دورههای میترایی میرسد و حتا گاهی نیز گفته شده است که از آن نیز، آنسوتر میرود.
🔸📚دانشمندان دراین زمینه، عمدتا، به دو منبع اشاره میکنند که در پیوند به چگونگی #آیین_یلدا و #جشن « #دیگان» یا جشن نخستین روز دیماه چیزهایی ـ و آن هم نه به تفصیل ـ گفته شده است؛
١- نخست زینالخبار گردیزی است و
٢- دوم آثارالباقیهی ابوریجانالبیرونی
🔻البیرونی نقل كرده است که «پادشاه از تخت شاهی به زیر میآمد و جامه سپید میپوشید و در بیابان بر فرشهای سپید مینشست و دربانها و یساولان و قراولان را که هیبت ملک بدانهاست، به کنار میراند و در امور دنیا فارغالبال نظر میکرد و هرکس که نیازمند میشد، که با پادشاه سخن گوید، خواه که گدا باشد، یا دارا و شریف باشد یا وضیع بدون هیچ حاجب و دربانی به نزد پادشاه میرفت و بدون هیچ مانعی، با او گفتگو میکرد. در این روز پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست میکرد و در یک سفره با ایشان غذا میخورد و میگفت: من امروز مانند یکی از شما هستم و من با شما برادر هستم زیرا قوام دنیا به کارهایی است که به دست شما میشود و قوام عمارت آن هم به پادشاه است. نه پادشاه را از رعیت گریزی است و نه رعیت را از پادشاه و چون حقیقت امر چنین شد، پس من که پادشاه هستم، با شما برزیگران برادر خواهم بود و مانند دو برادر، مهربان خواهیم بود.»
🔺در پیوند به این روایت آمده است که از بیرونی دیدگاههای همگونی وجود ندارد.
◽️شماری از پژوهشگران باور ندارند که چنین رسمی پیوسته در میان سلسلهی شاهان آریایی وجود داشته است، بلکه اندیشیده میشود که ممکن پادشاهی در زمان بیرونی یا زمان نزدیک به او چنین آیینی را بر پا کرده باشد. 🍂🍁
🔸به هر حال دو نکته در روایت بیرونی بسیار مهم به نظر میآید. 🔻نخست این که در جشن نخستین روز دیماه که در حقیقت همان جشن تولد مهر یا خورشید است ـ و آغاز سال بود ـ شاهان چنان جشن نوروز بار عام میدادند، همگان را ـ بدون استثنا و به دور از نگاه حاجبان و دربانان ـ میپذیرفتند. به سخنان آنها گوش میداند و به مشکلاتشان رسیدگی میکردند.
🔺نکتهی دیگر این که با مردم بر سر یک سفره نان میخوردند و این سفره، سفرهی خاصی بوده است. بدینگونه پادشاهان پیوند خود و مردم را استوارتر میساختند و رابطهی خود با مردم را، رابطهی برادری میخواندند. از این نقطهنظر، شب چله و روز دیماه نه تنها با خورشید و مهر پیوند استواری داشته؛ بلکه در زندگی سیاسی مردمان باستان و کشورداری شاهان نیز از اهمیت بزرگی برخوردار بوده است.
🍪🍩🍭🍡🍧🍉
🔶آداب ویژه در میان برخی ایرانیان کهن
🔹گستردن سفره ای از خوراکی های گوناگون ریشه در یکی از مراسم آیین مهر دارد که ” بزم مهر “ یا مهمانی مهر نام داشت.
🔺در این مراسم سفره ای آیینی گسترده می شد و پیروان مهر به نشانه همسانی و برابری و استواری در پیمان با همدیگر و با خداوند ، با یکدیگر همسفره و هم پیاله می شدند و به خوردن گوشت گاو و بعد ها نان مقدس درَونَ ( Draona ) و نوشیدن آشامیدنی مقدس هَومَ ( Haoma ) می پرداختند.
🔻گستردن این سفره آیینی هنوز نیز در بین زرتشتیان با نام ” میَزد” ( Myazd ) متداول است که بر آن خوراکی هایی همچون نان ، سیروگ ( نوعی نان روغنی ) ، انواع میوه ، شیرینی و آجیل لرک ( Lork ) که مخلوطی از مغز پسته ، بادام ، گردو ، فندق ، کشمش سبز، برگه زردآلو ، خرما خشکه و چند نمونه خشکبار دیگر است ، می نهند و پس از نیایش ، خوراکی ها بین حاضران پخش می شود و آن ها به نشانه تبرک از آن ها می خورند.
🔺این خوراکی ها را در بیشتر نواحی « شب چَره » می نامند و معمولا شامل هفت نوع میوه و آجیل هفت مغز می باشد. البته گاهی شمار آن ها از هفت نوع بیشتر می شود و افزون بر آن انواع شیرینی سنتی و غیر سنتی نیز تهیه می شود.
ادامه دارد...
@sobhosher
بهردوم
🍂🍁
🔹گفته میشود که ریشههای گرامیداشت #شب_چله، از همان دورههای آیین میترایی در میان آریاییان وجود داشته است. این تجلیل از شب چله یا برگزاری #جشن_یلدا در تاریخ و فرهنگ آریاییان، ریشهی بسیار درازی دارد و باورها چنین است که چنین امری به همان دورههای میترایی میرسد و حتا گاهی نیز گفته شده است که از آن نیز، آنسوتر میرود.
🔸📚دانشمندان دراین زمینه، عمدتا، به دو منبع اشاره میکنند که در پیوند به چگونگی #آیین_یلدا و #جشن « #دیگان» یا جشن نخستین روز دیماه چیزهایی ـ و آن هم نه به تفصیل ـ گفته شده است؛
١- نخست زینالخبار گردیزی است و
٢- دوم آثارالباقیهی ابوریجانالبیرونی
🔻البیرونی نقل كرده است که «پادشاه از تخت شاهی به زیر میآمد و جامه سپید میپوشید و در بیابان بر فرشهای سپید مینشست و دربانها و یساولان و قراولان را که هیبت ملک بدانهاست، به کنار میراند و در امور دنیا فارغالبال نظر میکرد و هرکس که نیازمند میشد، که با پادشاه سخن گوید، خواه که گدا باشد، یا دارا و شریف باشد یا وضیع بدون هیچ حاجب و دربانی به نزد پادشاه میرفت و بدون هیچ مانعی، با او گفتگو میکرد. در این روز پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست میکرد و در یک سفره با ایشان غذا میخورد و میگفت: من امروز مانند یکی از شما هستم و من با شما برادر هستم زیرا قوام دنیا به کارهایی است که به دست شما میشود و قوام عمارت آن هم به پادشاه است. نه پادشاه را از رعیت گریزی است و نه رعیت را از پادشاه و چون حقیقت امر چنین شد، پس من که پادشاه هستم، با شما برزیگران برادر خواهم بود و مانند دو برادر، مهربان خواهیم بود.»
🔺در پیوند به این روایت آمده است که از بیرونی دیدگاههای همگونی وجود ندارد.
◽️شماری از پژوهشگران باور ندارند که چنین رسمی پیوسته در میان سلسلهی شاهان آریایی وجود داشته است، بلکه اندیشیده میشود که ممکن پادشاهی در زمان بیرونی یا زمان نزدیک به او چنین آیینی را بر پا کرده باشد. 🍂🍁
🔸به هر حال دو نکته در روایت بیرونی بسیار مهم به نظر میآید. 🔻نخست این که در جشن نخستین روز دیماه که در حقیقت همان جشن تولد مهر یا خورشید است ـ و آغاز سال بود ـ شاهان چنان جشن نوروز بار عام میدادند، همگان را ـ بدون استثنا و به دور از نگاه حاجبان و دربانان ـ میپذیرفتند. به سخنان آنها گوش میداند و به مشکلاتشان رسیدگی میکردند.
🔺نکتهی دیگر این که با مردم بر سر یک سفره نان میخوردند و این سفره، سفرهی خاصی بوده است. بدینگونه پادشاهان پیوند خود و مردم را استوارتر میساختند و رابطهی خود با مردم را، رابطهی برادری میخواندند. از این نقطهنظر، شب چله و روز دیماه نه تنها با خورشید و مهر پیوند استواری داشته؛ بلکه در زندگی سیاسی مردمان باستان و کشورداری شاهان نیز از اهمیت بزرگی برخوردار بوده است.
🍪🍩🍭🍡🍧🍉
🔶آداب ویژه در میان برخی ایرانیان کهن
🔹گستردن سفره ای از خوراکی های گوناگون ریشه در یکی از مراسم آیین مهر دارد که ” بزم مهر “ یا مهمانی مهر نام داشت.
🔺در این مراسم سفره ای آیینی گسترده می شد و پیروان مهر به نشانه همسانی و برابری و استواری در پیمان با همدیگر و با خداوند ، با یکدیگر همسفره و هم پیاله می شدند و به خوردن گوشت گاو و بعد ها نان مقدس درَونَ ( Draona ) و نوشیدن آشامیدنی مقدس هَومَ ( Haoma ) می پرداختند.
🔻گستردن این سفره آیینی هنوز نیز در بین زرتشتیان با نام ” میَزد” ( Myazd ) متداول است که بر آن خوراکی هایی همچون نان ، سیروگ ( نوعی نان روغنی ) ، انواع میوه ، شیرینی و آجیل لرک ( Lork ) که مخلوطی از مغز پسته ، بادام ، گردو ، فندق ، کشمش سبز، برگه زردآلو ، خرما خشکه و چند نمونه خشکبار دیگر است ، می نهند و پس از نیایش ، خوراکی ها بین حاضران پخش می شود و آن ها به نشانه تبرک از آن ها می خورند.
🔺این خوراکی ها را در بیشتر نواحی « شب چَره » می نامند و معمولا شامل هفت نوع میوه و آجیل هفت مغز می باشد. البته گاهی شمار آن ها از هفت نوع بیشتر می شود و افزون بر آن انواع شیرینی سنتی و غیر سنتی نیز تهیه می شود.
ادامه دارد...
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
رزم رستم و كاموس
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
دل و جانت از غم تهى
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
رزم رستم و كاموس
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
دل و جانت از غم تهى
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
🍁🍂🍉
● آيين هاي جشن #شب_چله
🍉🍉
از آيين هاي شب چله در ايران،
تفال با ديوان حافظ است. مردم ديوان اشعار لسان الغيب را با نيت بهروزي و شادكامي مي گشايند و فال دل خويش را از او طلب
مي كنند.
در جاهايى از سرزمينمان هنوز #شاهنامه_خواني مرسوم است. و
بازگويي خاطرات و قصه گويي پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نيز يكي از مواردي است كه شب چله را براي خانواده ايراني دلپذيرتر مي كند. اما همه اينها ترفندهايي است تا خانواده ها گرد يكديگر آيند و بلندترين شب سال را با شادي و خرسندي به سپيده برسانند.
در سراسر ايران زمين، جايي را نمي يابيد كه خوردن هندوانه در شب چله جزء آداب و شيوه آن نباشد. در جاهاي گوناگون ايران، گونه هاي تنقلات و خوراكي ها به تبع شيوه زندگي مردم منطقه مرسوم است اما هندوانه ميوه اي است كه هيچ گاه از قلم نمي افتد، زيرا شمار زيادى به اين باورند كه اگر مقداري هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و كوچك يعني زمستاني كه در پيش دارند سرما و بيماري بر آنها غلبه نخواهد كرد.
پژوهشگران بر این باورند که خوردن هندوانه و انار در این شب معنایی رمزگونه در خود نهفته دارد و هندوانه و انار سرخ و گرد نمادی از گرمای مهر در شب سرد زمستان هستند.
🔥🌦
مردم #شيراز در شب چله به شب زنده داري مي پردازند و برخي نيز بسياري از دوستان و بستگان خود را دعوت مي كنند. آنها در اين شب سفره يي مي گسترانند كه بي شباهت به سفره هفت سين نوروز نيست و در آن آينه را جاي مي دهند. گونه هاي بي شمار آجيل و تنقلاتي چون نخودچي، كشمش، حلواشكري، رنگينك و خرما و ميوه هايي چون انار و به ويژه هندوانه خوراكي هاي اين شب را تشكيل مي دهند.
در #آذربايجان مردم هندوانه چله (چيله قارپوزي) مي خوردند و باور دارند كه با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثيري ندارد.
در #اردبيل رسم است كه مردم، چله بزرگ را سوگند مي دهند كه زياد سخت نگيرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچي و كشمش مي خورند. در گيلان هندوانه را حتماً فراهم مي كنند و باورمندند كه هركس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگي نمي كند و در زمستان سرما را حس نخواهد كرد. «آوكونوس» يكي ديگر از ميوه هايي است كه در اين منطقه در شب چله رواج دارد و به روش خاصي تهيه مي شود.
🍂🍁در فصل پاييز، ازگيل خام را در خمره مي ريزند، خمره را پر از آب مي كنند و كمي نمك هم به آن مي افزايند و در خم را مي بندند و در گوشه يي خارج از هواي گرم اتاق مي گذارند، ازگيل سفت و خام، پس از مدتي پخته و آبدار و خوشمزه مي شود.
🍂آوكونوس (ازگيل) در اغلب خانه هاي #گيلان تا بهار آينده يافت مي شود و هر زمان هوس كنند ازگيل و تازه و پخته را از خم بيرون مي آورند و آن را با گلپر و نمك در سينه كش آفتاب مي خورند.
بنا به روايت مردم #كرمان تا سحر انتظار مي كشند تا از قارون افسانه يي استقبال كنند. قارون در پوشاك هيزم شكن براي خانواده هاي فقير تكه هاي چوب مي آورد. اين چوب ها به زر دگرگون مي شوند و براي آن خانواده، ثروت و روزي به همراه مي آورند.
🍁🍉🧖🏻♀️شب چله برای تازه #عروسان و تازه #داماد ها👫
ازآدابی که در بیشتر خانواده های ایرانی متداول است ، بَُردن « شب چله ای » یا هدایای ویژه شب چله ( یلدا ) برای نوعروسان و تازه دامادان است.
💑
معمولا در خانواده هایی که به تازگی بین یک زوج جوان خطبه عقد خوانده شده اما هنور زندگی مشترک را به صورت رسمی آغاز نکرده اند ، در شب چله مادر داماد به همراه مجموعه ای از خوراکی های ویژه شب یلدا که با ذوق و سلیقه خاصی آراسته شده اند ، هدایای دیگری همچون لباس یا پارچه و طلا تهیه نموده و برای عروس می فرستد.
👨❤️👨
این عمل به صورت متقابل از سوی مادر عروس نیز صورت می گیرد که البته زمان آن در برخی مناطق یک شب بعد از شب چله و در بیشتر مناطق نخستین شب چله پس از آغاز زندگی مشترک زوج جوان در خانه بخت خواهد بود.
@sobhosher
● آيين هاي جشن #شب_چله
🍉🍉
از آيين هاي شب چله در ايران،
تفال با ديوان حافظ است. مردم ديوان اشعار لسان الغيب را با نيت بهروزي و شادكامي مي گشايند و فال دل خويش را از او طلب
مي كنند.
در جاهايى از سرزمينمان هنوز #شاهنامه_خواني مرسوم است. و
بازگويي خاطرات و قصه گويي پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نيز يكي از مواردي است كه شب چله را براي خانواده ايراني دلپذيرتر مي كند. اما همه اينها ترفندهايي است تا خانواده ها گرد يكديگر آيند و بلندترين شب سال را با شادي و خرسندي به سپيده برسانند.
در سراسر ايران زمين، جايي را نمي يابيد كه خوردن هندوانه در شب چله جزء آداب و شيوه آن نباشد. در جاهاي گوناگون ايران، گونه هاي تنقلات و خوراكي ها به تبع شيوه زندگي مردم منطقه مرسوم است اما هندوانه ميوه اي است كه هيچ گاه از قلم نمي افتد، زيرا شمار زيادى به اين باورند كه اگر مقداري هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و كوچك يعني زمستاني كه در پيش دارند سرما و بيماري بر آنها غلبه نخواهد كرد.
پژوهشگران بر این باورند که خوردن هندوانه و انار در این شب معنایی رمزگونه در خود نهفته دارد و هندوانه و انار سرخ و گرد نمادی از گرمای مهر در شب سرد زمستان هستند.
🔥🌦
مردم #شيراز در شب چله به شب زنده داري مي پردازند و برخي نيز بسياري از دوستان و بستگان خود را دعوت مي كنند. آنها در اين شب سفره يي مي گسترانند كه بي شباهت به سفره هفت سين نوروز نيست و در آن آينه را جاي مي دهند. گونه هاي بي شمار آجيل و تنقلاتي چون نخودچي، كشمش، حلواشكري، رنگينك و خرما و ميوه هايي چون انار و به ويژه هندوانه خوراكي هاي اين شب را تشكيل مي دهند.
در #آذربايجان مردم هندوانه چله (چيله قارپوزي) مي خوردند و باور دارند كه با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثيري ندارد.
در #اردبيل رسم است كه مردم، چله بزرگ را سوگند مي دهند كه زياد سخت نگيرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچي و كشمش مي خورند. در گيلان هندوانه را حتماً فراهم مي كنند و باورمندند كه هركس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگي نمي كند و در زمستان سرما را حس نخواهد كرد. «آوكونوس» يكي ديگر از ميوه هايي است كه در اين منطقه در شب چله رواج دارد و به روش خاصي تهيه مي شود.
🍂🍁در فصل پاييز، ازگيل خام را در خمره مي ريزند، خمره را پر از آب مي كنند و كمي نمك هم به آن مي افزايند و در خم را مي بندند و در گوشه يي خارج از هواي گرم اتاق مي گذارند، ازگيل سفت و خام، پس از مدتي پخته و آبدار و خوشمزه مي شود.
🍂آوكونوس (ازگيل) در اغلب خانه هاي #گيلان تا بهار آينده يافت مي شود و هر زمان هوس كنند ازگيل و تازه و پخته را از خم بيرون مي آورند و آن را با گلپر و نمك در سينه كش آفتاب مي خورند.
بنا به روايت مردم #كرمان تا سحر انتظار مي كشند تا از قارون افسانه يي استقبال كنند. قارون در پوشاك هيزم شكن براي خانواده هاي فقير تكه هاي چوب مي آورد. اين چوب ها به زر دگرگون مي شوند و براي آن خانواده، ثروت و روزي به همراه مي آورند.
🍁🍉🧖🏻♀️شب چله برای تازه #عروسان و تازه #داماد ها👫
ازآدابی که در بیشتر خانواده های ایرانی متداول است ، بَُردن « شب چله ای » یا هدایای ویژه شب چله ( یلدا ) برای نوعروسان و تازه دامادان است.
💑
معمولا در خانواده هایی که به تازگی بین یک زوج جوان خطبه عقد خوانده شده اما هنور زندگی مشترک را به صورت رسمی آغاز نکرده اند ، در شب چله مادر داماد به همراه مجموعه ای از خوراکی های ویژه شب یلدا که با ذوق و سلیقه خاصی آراسته شده اند ، هدایای دیگری همچون لباس یا پارچه و طلا تهیه نموده و برای عروس می فرستد.
👨❤️👨
این عمل به صورت متقابل از سوی مادر عروس نیز صورت می گیرد که البته زمان آن در برخی مناطق یک شب بعد از شب چله و در بیشتر مناطق نخستین شب چله پس از آغاز زندگی مشترک زوج جوان در خانه بخت خواهد بود.
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شب_چله بزرگداشت دانش در دوران باستان
#فریدون_جنیدی
#بنیادنیشابور
نياكان ما،7000سال پيش،به گاهشماری خورشيدی دست یافته با تفكر دريافتند نخستین شب زمستان بلندترين شب سال است.
آنها دريافتند كه گاهشماری بر پايه ماه نمیتواند درست باشد.
پس به پژوهش حركت خورشيد پرداخته و گاهشماری خود را بر پايه آن گذاشتند.
آنها حركت خورشيد را در برجهای آسمان اندازهگيری كردند و برای هر برجی نامی گذاشتند.
آنها دريافتند هنگامی كه برآمدن خورشيد با برآمدن برج بره یک زمان باشد، اول بهار است و روز و شب با هم برابر است.
آنها مانند ما میتوانستند در شب 6 برج را ببينند. از سر شب يكی یکی برجها از جلوی چشمها میگذرند.برج بره سپس برج گاو و...آنها میدانستند 6برج ديگر كه ديده نمی شوند در آنسوی زمين هستند و مردمانی در آنسوی زمين 6برج ديگر را می بینند.
آنها دريافتند كه اول پاييز و بهار روز و شب برابر و در اول تابستان روز بلندتر از شب است.
آنها گاهشماری خود را بر اساس 40روز، 40روز تقسيم كردند.
اما پس از مدتی اين روزها به 30روز تغيير كرد و ماه 30روزه شد.
نباشد بهار و زمستان پديد
نيارند هنگام رامش نوید
#شاهنامه
@sobhosher
#فریدون_جنیدی
#بنیادنیشابور
نياكان ما،7000سال پيش،به گاهشماری خورشيدی دست یافته با تفكر دريافتند نخستین شب زمستان بلندترين شب سال است.
آنها دريافتند كه گاهشماری بر پايه ماه نمیتواند درست باشد.
پس به پژوهش حركت خورشيد پرداخته و گاهشماری خود را بر پايه آن گذاشتند.
آنها حركت خورشيد را در برجهای آسمان اندازهگيری كردند و برای هر برجی نامی گذاشتند.
آنها دريافتند هنگامی كه برآمدن خورشيد با برآمدن برج بره یک زمان باشد، اول بهار است و روز و شب با هم برابر است.
آنها مانند ما میتوانستند در شب 6 برج را ببينند. از سر شب يكی یکی برجها از جلوی چشمها میگذرند.برج بره سپس برج گاو و...آنها میدانستند 6برج ديگر كه ديده نمی شوند در آنسوی زمين هستند و مردمانی در آنسوی زمين 6برج ديگر را می بینند.
آنها دريافتند كه اول پاييز و بهار روز و شب برابر و در اول تابستان روز بلندتر از شب است.
آنها گاهشماری خود را بر اساس 40روز، 40روز تقسيم كردند.
اما پس از مدتی اين روزها به 30روز تغيير كرد و ماه 30روزه شد.
نباشد بهار و زمستان پديد
نيارند هنگام رامش نوید
#شاهنامه
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
رزم رستم و كاموس٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
به بام جهان خنده هايت بلند
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
رزم رستم و كاموس٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
به بام جهان خنده هايت بلند
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#شب_چله(يلدا) در ادبيات فارسى📚
#شاهنامه_شب چله
📖در شاهنامه فردوسی داستان شب چله را با داستان بیژن و منیژه می شناسیم .عاشقان راستین که برای بیرون کشیدن صداقت و وفا،مهر و شرافت از چاه ناآگاهی تلاش ها می کنند.
🔹همسر فردوسی داستان بیژن و منیژه را برای او تعریف می کند. داستانی که باید خواند . داستانی که نقالان در مراسم یلدا آن را برای علاقمندان به هنر نقالی تعریف می کنند. داستان بیژن و منیژه یکی از داستانهای معروف کتاب شاهنامه، کتاب
حماسی ایرانیان به زبان فارسی است. این داستان روایت عشق بیژن پسر گیو و منیژه دختر افراسیاب است.
🔹و #فردوسی چنین بازگو می کند:🍂🍁
شبی چون شبه روی شسته بقیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
دگرگونه آرایشی کرد ماه بسیچ گذر کرد بر پیشگاه
شده تیره اندر سرای درنگ
میان کرده باریک و دل کرده تنگ
ز تاجش سه بهره شده لاژورد سپرده هوا را بزنگار و گرد
سپاه شب تیره بر دشت و راغ یکی فرش گسترده از پرزاغ
نموده ز هر سو بچشم اهرمن چو مار سیه باز کرده دهن
#یلدا جشن پیروزی روشنی بر تاریکی است . جشنی با ده هزار سال سابقه و ترویج داستان خوانی و داستان سرایی و انتقال پند و حکمت بزرگان به خانواده و جوانان فامیل .
🔻پیام این بود: ” بلندای شب و سکوت شب ، برای آموزش است . #شب_چله بلند ترین شب سال قرار است به پایان برسد، یعنی نادانی و تاریکی و جهل می رود تا جای خود را به بلند ترین روز سال بسپارد یعنی خورشید آگاهی طلوع کند وسپیده خرد بردمد.
🔺بلند ترین تاریکی برود ، بلند ترین #دانایی به جایش بنشیند . بلند ترین نادانی می رود تا، بلند ترین دانایی بیاید (با خواندن و مطالعه).با انتقال دانش .
🍂🍁
بیاورد شمع و بیامد بباغ
برافروخت رخشنده شمع و چراغ
می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی
مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار
نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه
جهان چون گذاری همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت
دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره نوروز کرد
بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی
🔸شاعران ديگر فارسى زبان نيز از چند زاویه به یلدا نگاه میکنند و در چگونگی این نگاه است که دست به ایجاد تصاویر گوناگون شعری میزنند. شب یلدا، سیاه است و دراز؛ به مانند زلف معشوق. #شب_چله را باید به امید پیروزی مهر تحمل کرد و چنین است که شاعران روزهای دوری خود از معشوق را به آن همانند میکنند. در #شب_چله ستیز و رویارویی اورمزد و اهریمن است که باید به پیروزی اورمزد امیدوار بود و امید را از دست نداد. گاهی هم در شعر و ادبیات معاصر دورههای استبدادی خوانین را نیز به شب یلدا تشبیه کردهاند.
در لغتنامهی دهخدا نمونههایی در پیوند به چگونگی کاربرد یلدا در شعر شاعران آمده است که نمونههایی را این جا نقل میکنیم:
◽️◽️🍁🍂
چون از خم زلف چهره بنمایی
خورشید براید از شب یلدا
#قاآنی
◽️🍂
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور
وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف توقصهای است ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی مشهور
#عبیدزاکانی
🍂🍁◽️
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
#ناصرخسرو
◽️🍂🍁
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه
خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا
#عنصری
🍁🍂◽️
چشم جان را سرمهاش اعمی کند
روز روشن را شب یلدا کند
#اقبال_لاهورى
◽️🍁🍂
همه شبهای غم آبستن روز طرب است
یوسف روز به چاه شب یلدا بینند
#خاقانی
🍂◽️
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
#سعدی
🍂
هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر شبان یلدا را
#سعدی
🍁
نظر به روی تو هر بامداد نوروز است
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
#سعدی
◽️🍂
تا در سر زلفش نکنی جان گرامی
پیش تو حدیث شب یلدا نتوان گفت
#خواجوی_کرمانی
🍂🍁🍁🍂
#شب_چله خجسته و مبارك
@sobhosher
#شاهنامه_شب چله
📖در شاهنامه فردوسی داستان شب چله را با داستان بیژن و منیژه می شناسیم .عاشقان راستین که برای بیرون کشیدن صداقت و وفا،مهر و شرافت از چاه ناآگاهی تلاش ها می کنند.
🔹همسر فردوسی داستان بیژن و منیژه را برای او تعریف می کند. داستانی که باید خواند . داستانی که نقالان در مراسم یلدا آن را برای علاقمندان به هنر نقالی تعریف می کنند. داستان بیژن و منیژه یکی از داستانهای معروف کتاب شاهنامه، کتاب
حماسی ایرانیان به زبان فارسی است. این داستان روایت عشق بیژن پسر گیو و منیژه دختر افراسیاب است.
🔹و #فردوسی چنین بازگو می کند:🍂🍁
شبی چون شبه روی شسته بقیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
دگرگونه آرایشی کرد ماه بسیچ گذر کرد بر پیشگاه
شده تیره اندر سرای درنگ
میان کرده باریک و دل کرده تنگ
ز تاجش سه بهره شده لاژورد سپرده هوا را بزنگار و گرد
سپاه شب تیره بر دشت و راغ یکی فرش گسترده از پرزاغ
نموده ز هر سو بچشم اهرمن چو مار سیه باز کرده دهن
#یلدا جشن پیروزی روشنی بر تاریکی است . جشنی با ده هزار سال سابقه و ترویج داستان خوانی و داستان سرایی و انتقال پند و حکمت بزرگان به خانواده و جوانان فامیل .
🔻پیام این بود: ” بلندای شب و سکوت شب ، برای آموزش است . #شب_چله بلند ترین شب سال قرار است به پایان برسد، یعنی نادانی و تاریکی و جهل می رود تا جای خود را به بلند ترین روز سال بسپارد یعنی خورشید آگاهی طلوع کند وسپیده خرد بردمد.
🔺بلند ترین تاریکی برود ، بلند ترین #دانایی به جایش بنشیند . بلند ترین نادانی می رود تا، بلند ترین دانایی بیاید (با خواندن و مطالعه).با انتقال دانش .
🍂🍁
بیاورد شمع و بیامد بباغ
برافروخت رخشنده شمع و چراغ
می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی
مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار
نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه
جهان چون گذاری همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت
دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره نوروز کرد
بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی
🔸شاعران ديگر فارسى زبان نيز از چند زاویه به یلدا نگاه میکنند و در چگونگی این نگاه است که دست به ایجاد تصاویر گوناگون شعری میزنند. شب یلدا، سیاه است و دراز؛ به مانند زلف معشوق. #شب_چله را باید به امید پیروزی مهر تحمل کرد و چنین است که شاعران روزهای دوری خود از معشوق را به آن همانند میکنند. در #شب_چله ستیز و رویارویی اورمزد و اهریمن است که باید به پیروزی اورمزد امیدوار بود و امید را از دست نداد. گاهی هم در شعر و ادبیات معاصر دورههای استبدادی خوانین را نیز به شب یلدا تشبیه کردهاند.
در لغتنامهی دهخدا نمونههایی در پیوند به چگونگی کاربرد یلدا در شعر شاعران آمده است که نمونههایی را این جا نقل میکنیم:
◽️◽️🍁🍂
چون از خم زلف چهره بنمایی
خورشید براید از شب یلدا
#قاآنی
◽️🍂
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور
وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف توقصهای است ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی مشهور
#عبیدزاکانی
🍂🍁◽️
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
#ناصرخسرو
◽️🍂🍁
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه
خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا
#عنصری
🍁🍂◽️
چشم جان را سرمهاش اعمی کند
روز روشن را شب یلدا کند
#اقبال_لاهورى
◽️🍁🍂
همه شبهای غم آبستن روز طرب است
یوسف روز به چاه شب یلدا بینند
#خاقانی
🍂◽️
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
#سعدی
🍂
هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر شبان یلدا را
#سعدی
🍁
نظر به روی تو هر بامداد نوروز است
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
#سعدی
◽️🍂
تا در سر زلفش نکنی جان گرامی
پیش تو حدیث شب یلدا نتوان گفت
#خواجوی_کرمانی
🍂🍁🍁🍂
#شب_چله خجسته و مبارك
@sobhosher
Forwarded from صبح و شعر
🍂🍁
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر #حافظ شیرین سخن ترانه توست
از آخرين شنبه پاييز با حافظ خوانى استاد #على_گلزاده به پيشواز بهار ميرويم 🌸🌸
همراه مان باشيد 💐
هر #شنبه غزل زيبايى از #حافظ_شيرازى
عكس از : #عليرضاايرانمهر
@sobhosher
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر #حافظ شیرین سخن ترانه توست
از آخرين شنبه پاييز با حافظ خوانى استاد #على_گلزاده به پيشواز بهار ميرويم 🌸🌸
همراه مان باشيد 💐
هر #شنبه غزل زيبايى از #حافظ_شيرازى
عكس از : #عليرضاايرانمهر
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
غزل: خواجه #حافظ_شیرازی
آوای: استاد #علی_گلزاده
🔹❄️
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهرهجری چشیدهام که مپرس
🔻این غزل احتمالاً کنایه ایست به صوفی مشهورشاه نعمت الله ولی.
این صوفی پرآوازه درغزلی شروع به تعریف وتمجید ازخود کرده وادّعانموده که درسیرو سلوک به مقاماتی رسیده است!
احتمالاً حافظ تحت تاثیراین غزل قرارگرفته وبه منظوربه رُخ کشیدن ِ قدرت عشق ونش#ان دادن مناظرزیبا وخیال انگیزطریق عشق، تصمیم به خَلق این اثرزیبا (درپاسخ به صوفی شهر) گرفته است.
🔸غزل #شاه_نعمت_الله:
رنج عشقی کشیده ام که مپرس
دُرد دردی چشیده ام که مپرس
در طریقی که نیست پایانش
بروبحری بریده ام که مپرس
دیده ام صورتی که دیده ندید
معنی ای را شنیده ام که مپرس
گفته ام نکته ای تو را که مگو
خط به حرفی کشیده ام که مپرس
بلبل مست گلشن عشقم
ز آشیانی پریده ام که مپرس
عاشق و رند و لاابالی وار
ازجهانی رسیده ام که مپرس
بنده ای وا فروختم به بها
سیدی را خریده ایم که مپرس
🔺باکمی دقّت درمضامین وعبارات این غزل، صحِت ِگمانه زنی درشان نزول غزل حافظ به شرحی که گذشت قوّت بیشتری به خودمی گیرد. امّا نکته ی مهمتراینکه : درمقایسه ی این دوغزل است که آدمی به جادوی کلام حافظ،قدرت وپختگی درسخنوری، اعجازقلم ،زبان وبیان رندانه ولطایف شعری خواجه ی شیراز پی
می برد وبی اختیارزبان به تحسین می گشاید.
@sobhosher
آوای: استاد #علی_گلزاده
🔹❄️
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهرهجری چشیدهام که مپرس
🔻این غزل احتمالاً کنایه ایست به صوفی مشهورشاه نعمت الله ولی.
این صوفی پرآوازه درغزلی شروع به تعریف وتمجید ازخود کرده وادّعانموده که درسیرو سلوک به مقاماتی رسیده است!
احتمالاً حافظ تحت تاثیراین غزل قرارگرفته وبه منظوربه رُخ کشیدن ِ قدرت عشق ونش#ان دادن مناظرزیبا وخیال انگیزطریق عشق، تصمیم به خَلق این اثرزیبا (درپاسخ به صوفی شهر) گرفته است.
🔸غزل #شاه_نعمت_الله:
رنج عشقی کشیده ام که مپرس
دُرد دردی چشیده ام که مپرس
در طریقی که نیست پایانش
بروبحری بریده ام که مپرس
دیده ام صورتی که دیده ندید
معنی ای را شنیده ام که مپرس
گفته ام نکته ای تو را که مگو
خط به حرفی کشیده ام که مپرس
بلبل مست گلشن عشقم
ز آشیانی پریده ام که مپرس
عاشق و رند و لاابالی وار
ازجهانی رسیده ام که مپرس
بنده ای وا فروختم به بها
سیدی را خریده ایم که مپرس
🔺باکمی دقّت درمضامین وعبارات این غزل، صحِت ِگمانه زنی درشان نزول غزل حافظ به شرحی که گذشت قوّت بیشتری به خودمی گیرد. امّا نکته ی مهمتراینکه : درمقایسه ی این دوغزل است که آدمی به جادوی کلام حافظ،قدرت وپختگی درسخنوری، اعجازقلم ،زبان وبیان رندانه ولطایف شعری خواجه ی شیراز پی
می برد وبی اختیارزبان به تحسین می گشاید.
@sobhosher
Telegram
attach 📎
آرزو ميكنم يلداى غمها و دلواپسيهاتون را به خير و خوشى سپرى كرده باشيد و اورمزد روز از دى ماهتان آغازشادمانيهاى بلند دامن و دلخوشيهاى ماندگار باشد!
حيفم آمد يلدا بگذرد و شما عزيزانم متن بسيار زيباى دكتر قدمعلى سرامى را كه براى موليان بانوى عزيز نوشته اند نخوانيد؛پس با تبريك مجددپيشكش مهربانى تان💫💐
در سنگلاخ شب 📝
يك شب، در ميان قصه به موليان گفتم: شب را برای انديشيدن و در خود فرورفتن آفريدهاند، حال آنكه روز را انگار برای كار و پيادهكردن انديشه و فرو رفتن در ديگران، پديد آوردهاند.
گفتم: دخترم! شب عمر رايگان است، آن را به تو بيبها و بهانه میدهند اما روز را بايد راه از خانه تا دبستان را بسپاری، در كلاسهای درسی يكی پس از ديگری شركت كنی، بشنوی، بگويی، بخوانی و بنويسی، آزمون كنی و آزموده شوی، تازه آغاز بازی ديگری است: بايد به خانه بازگردی، سگ گرسنهای را كه در تو، از اشتياق دمافزون خوردن و آشاميدن، كارش به هاري كشيده است، به آروارهاي از جوش بنشاني. حالا تازه خر بيار و معركه بار كن! اولِ مصيبت است: مشقها را بنويس، برنامههای دلخواه تلويزيون را تماشا كن، سفارشهای مامان و بابا را به بهترين وجه انجام بده و دهها كار ريز و درشت ديگر كه بيشتر وقتها آخرينشان شام خوردن و رفتن كپه لالا را گذاشتن است، در عين حال هم دوباره برخوردن به همين قلدرها است كه سر گردنهی فردا چشم به راه تو كمين كردهاند.
بعد به موليان گفتم: شب، شاعرجماعت را به ياد اسب نامدار خسرو پرويز، پادشاه ايران در روزگار ساسانيان میاندازد. آنوقت به شوخی ادامه دادم: من پريدم، الان سوار اويم! تو هم بپر بالا. پشت من خودت را محكم بگير و دستهايت را روی شكم من قفل كن! حالا فكر كن، بر پشت شبرنگ بهزاد نشستهای نه بر گردهی شبديز. اصلاً، بگذار بر هر دو اسب سوار باشيم.
موليان جان! يادم رفت بگويم، شبرنگ بهزاد، اسب سياووش و كيخسرو است كه پرواز هم میكرده است. بزن برويم يالّا! حتماً اين را خودت ميداني كه شيرين، همسر و معشوق خسروپرويز پادشاه ساساني بوده است.
بهترين وسيلهاي كه میتوان به كمك آن، راه دور و دراز زندگی را به آسانی و بیدردسر سپرد، همانا داشتن همراهی همدل و همداستان است. بعد شعر بر پشت شبديز را برايش خواندم:
شبي روشن، دل از ياد سحر كن!
سبك در سنگلاخ شب، سفر كن!
اگر چشم و چراغ ماه كور است،
تو، جای پای خود را راهبر كن!
***
برو! شب ظلمتي دارد دلاويز،
سوارت میكند بر پشت شبديز.
بتاز اكنون كه راهی بیكرانه است؛
خوشا همراهی شيرين و پرويز!
#قدمعلی_سرامی
@drghadamalisarami
@sobhosher
حيفم آمد يلدا بگذرد و شما عزيزانم متن بسيار زيباى دكتر قدمعلى سرامى را كه براى موليان بانوى عزيز نوشته اند نخوانيد؛پس با تبريك مجددپيشكش مهربانى تان💫💐
در سنگلاخ شب 📝
يك شب، در ميان قصه به موليان گفتم: شب را برای انديشيدن و در خود فرورفتن آفريدهاند، حال آنكه روز را انگار برای كار و پيادهكردن انديشه و فرو رفتن در ديگران، پديد آوردهاند.
گفتم: دخترم! شب عمر رايگان است، آن را به تو بيبها و بهانه میدهند اما روز را بايد راه از خانه تا دبستان را بسپاری، در كلاسهای درسی يكی پس از ديگری شركت كنی، بشنوی، بگويی، بخوانی و بنويسی، آزمون كنی و آزموده شوی، تازه آغاز بازی ديگری است: بايد به خانه بازگردی، سگ گرسنهای را كه در تو، از اشتياق دمافزون خوردن و آشاميدن، كارش به هاري كشيده است، به آروارهاي از جوش بنشاني. حالا تازه خر بيار و معركه بار كن! اولِ مصيبت است: مشقها را بنويس، برنامههای دلخواه تلويزيون را تماشا كن، سفارشهای مامان و بابا را به بهترين وجه انجام بده و دهها كار ريز و درشت ديگر كه بيشتر وقتها آخرينشان شام خوردن و رفتن كپه لالا را گذاشتن است، در عين حال هم دوباره برخوردن به همين قلدرها است كه سر گردنهی فردا چشم به راه تو كمين كردهاند.
بعد به موليان گفتم: شب، شاعرجماعت را به ياد اسب نامدار خسرو پرويز، پادشاه ايران در روزگار ساسانيان میاندازد. آنوقت به شوخی ادامه دادم: من پريدم، الان سوار اويم! تو هم بپر بالا. پشت من خودت را محكم بگير و دستهايت را روی شكم من قفل كن! حالا فكر كن، بر پشت شبرنگ بهزاد نشستهای نه بر گردهی شبديز. اصلاً، بگذار بر هر دو اسب سوار باشيم.
موليان جان! يادم رفت بگويم، شبرنگ بهزاد، اسب سياووش و كيخسرو است كه پرواز هم میكرده است. بزن برويم يالّا! حتماً اين را خودت ميداني كه شيرين، همسر و معشوق خسروپرويز پادشاه ساساني بوده است.
بهترين وسيلهاي كه میتوان به كمك آن، راه دور و دراز زندگی را به آسانی و بیدردسر سپرد، همانا داشتن همراهی همدل و همداستان است. بعد شعر بر پشت شبديز را برايش خواندم:
شبي روشن، دل از ياد سحر كن!
سبك در سنگلاخ شب، سفر كن!
اگر چشم و چراغ ماه كور است،
تو، جای پای خود را راهبر كن!
***
برو! شب ظلمتي دارد دلاويز،
سوارت میكند بر پشت شبديز.
بتاز اكنون كه راهی بیكرانه است؛
خوشا همراهی شيرين و پرويز!
#قدمعلی_سرامی
@drghadamalisarami
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🍉💫
#ثبت_يلدا در فهرست #ميراث_جهانى
به گزارش گروه اجتماعى خبرگزاری تسنیم ، #علی_اصغر_مونسان در مراسم یادمان یلدا با حضور نمایندگان و سفرای کشورهای مختلف، مسئولان و مدیران سازمان میراث فرهنگی و استادان و صاحبنظران حوزه فرهنگ برگزار شد، اظهار داشت: میراث ناملموس و آیین های مشترکی که با کشورهای همسایه داریم بیانگر نفوذ فرهنگی ایران است؛ این میراث مشترک نشان می دهد ملت های فارسی زبان همیشه در کنار هم بوده اند برآنيم که این رویداد فرهنگی در فهرست میراث جهانی ثبت شود.
@sobhosher
#ثبت_يلدا در فهرست #ميراث_جهانى
به گزارش گروه اجتماعى خبرگزاری تسنیم ، #علی_اصغر_مونسان در مراسم یادمان یلدا با حضور نمایندگان و سفرای کشورهای مختلف، مسئولان و مدیران سازمان میراث فرهنگی و استادان و صاحبنظران حوزه فرهنگ برگزار شد، اظهار داشت: میراث ناملموس و آیین های مشترکی که با کشورهای همسایه داریم بیانگر نفوذ فرهنگی ایران است؛ این میراث مشترک نشان می دهد ملت های فارسی زبان همیشه در کنار هم بوده اند برآنيم که این رویداد فرهنگی در فهرست میراث جهانی ثبت شود.
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
نبرد چنگش با رستم
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
سرت سبز و دلت شاد
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
نبرد چنگش با رستم
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
سرت سبز و دلت شاد
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
📖 #راز_ماندگارى_شاهنامه
🔶هر #حماسه اي تصویر روشن و رسا از روزگار به وجـود آمـدن خـود، ارائـه مـیدهـد کـه در صورت انطبـاق بـا نیازهـا و شـرایط انسـان دوره هـاي بعـد پایـدار مـیمانـد و بـه وسـیله ي مـردم روزگاران بعد حفظ و نگهداري میشود.
🔷 حضور و بقاي بیش از هزار ساله ي شـاهنامه درنوسـانهـاي تـاریخی و بحـرانهـاي سیاسـی، اجتماعی و فرهنگی که جامعـه ایـران پیوسـته بـا آن درگیـر بـوده اسـت بیـانگـر آن اسـت کـه #شاهنامه_فردوسی ظرفیت انطباق با روحیات جمعی و آرمانهاي انسان ایرانی در طول روزگار ممتد و مستمر را دارا بوده است و تصویري که از جوهره ایرانی بودن، انسان مانـدن، سـرافراز و پرافتخار زیستن و مقابله با بحرانها ومشکلات حیـات ارائـه مـیدهـد، بـه نیـاز تـاریخی ایرانیـان دربستر زمان پاسخی مناسب و شایسته میدهد و به عنوان عاملی پویا و خلاق در زندگی و منش
انسان ایرانی تأثیرگزار بوده است.
@sobhosher
🔶هر #حماسه اي تصویر روشن و رسا از روزگار به وجـود آمـدن خـود، ارائـه مـیدهـد کـه در صورت انطبـاق بـا نیازهـا و شـرایط انسـان دوره هـاي بعـد پایـدار مـیمانـد و بـه وسـیله ي مـردم روزگاران بعد حفظ و نگهداري میشود.
🔷 حضور و بقاي بیش از هزار ساله ي شـاهنامه درنوسـانهـاي تـاریخی و بحـرانهـاي سیاسـی، اجتماعی و فرهنگی که جامعـه ایـران پیوسـته بـا آن درگیـر بـوده اسـت بیـانگـر آن اسـت کـه #شاهنامه_فردوسی ظرفیت انطباق با روحیات جمعی و آرمانهاي انسان ایرانی در طول روزگار ممتد و مستمر را دارا بوده است و تصویري که از جوهره ایرانی بودن، انسان مانـدن، سـرافراز و پرافتخار زیستن و مقابله با بحرانها ومشکلات حیـات ارائـه مـیدهـد، بـه نیـاز تـاریخی ایرانیـان دربستر زمان پاسخی مناسب و شایسته میدهد و به عنوان عاملی پویا و خلاق در زندگی و منش
انسان ایرانی تأثیرگزار بوده است.
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
هومان ويسه و ناشناخت رفتن نزد رستم
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
به دل نيكخواه باش و آزادمرد
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
هومان ويسه و ناشناخت رفتن نزد رستم
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
به دل نيكخواه باش و آزادمرد
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
🔲 فرهنگ و آموزش در ايران پيش از اسلام
(بررسي #متن_پهلوي_اندرزکودکان )
استاد#فريدون_جنيدى
بهر نخست
🔸الف)گفتارديگران:
اوستا را که کهن ترين نمونه دفتر و ديوان جهان است، براي کهن بودن با داستان هومر همزمان مي شمارند!
#پرويز_ناتل_خانلرى ميگويد:
«دبيره اوستايي در هنگام ساسانيان پديدار شده است «متن اوستايي که اکنون در دست است؛ خط دقيق خاصي است که تنها براي نوشته هاي ديني ساخته شده و زمان وضع آن را درحدود قرن ششم ميلادي شمرده اند»(1)
#مهرداد_بهار مي گويد:«درايران مدرسه ومکتب وجود نداشت»(2)
و نيز همو مي گويد:
«کتب زرتشتي و هم شاهنامه، هر دو، مبتني بر روايات بسيار کهن حماسي اند که طي اعصار دراز، به صورت شفاهي منتقل مي شده اند، و از اواخر عصر ساساني شروع به کتابت آنها شده است»(3 )
و #احمد_تفضلي مينويسد: «ايرانيان داراى ادبيات شفاهي بوده اند»(4)
🔹ب)گفتارپيشينيان:
● در کاوشهاي #تپه_يحيي (کرمان) در لايه VI C که به زمان پنج هزارسال پيش بر مي گردد،19 لوحه خطي کهنتر از خط سومرى پيدا شده است(5).
#شاهنامه در رويدادهاي زمان بهرام گور از پيدا شدن گنجي به نام گنج گاو آگاهي مي دهد که دبيره اي جدا از دبيره زمان ساسانى داشته است که موبدان آنرا دبيره هنگام جمشيد شماردهاند.
● #ابوريحان_بيرونى مي نويسد:
«در زمان ما، در«جِي» که يکي از شهرهاي اصفهان است،ازتل هايي که شکافته شده، خانه هايي يافتند که عدلهاي بسياري از پوست درختي که توزنام دارد و با آن کمان وسپر را جلد مي کردند، پر بود و اين پوستهاي درخت به کتابت هايى مکتوب بود که دانسته نشد چيست»(6)
#ابن_نديم آورده است:
● «درسالخ سيصدوپنجاه قمري سغي[سقفي؟]خراب گرديد که جايش معلوم نشد.زيرا از بلند بودن سقف آن گمان مي کردند که توي آن خالي و مصمت است، زماني که فرو ريخت از آن کتابهاي زيادي به دست آمد که هيچ کس توانايي خواندن آن را نداشت»(7)
● «درکاوشهاي #شهرسوخته که به سال1377 به سرپرستي دکتر منصور سجادي انجام گرفت،جمجمهء دختري را يافتندکه از بيماري هيدروسفالي رنج مي برده است. پزشکان ايراني 4850 سال پيش استخوان پاريتال راست آن دختر را برداشته اند(کاري که امروز انجام ميشود)تا فشارآب را بر روي مغز کم کنند.پژوهشهاي پزشکان داوري مي کند که آن دختر چند ماه پس ازآن(عمل جراحي)به زندگي خود ادامه داده است زيراکه نسجهاي استخواني بريده شده پيرامون آن ترميم يافته است وترميم تنها با زنده بودن بيمارانجام مي گيرد»(8)
📚منابع
1-خانلري،تاريخ زبان فارسي جلداول، رويه 215
2ـ سخنراني مهرماه 1362 درانجمن زرتشتيان تهران.
3ـبهار، مهرداد، جستاري چند در فرهنگ ايران، رويه 14..
4ـ تاريخ ادبيات ايران پيش ازاسلام ؛ ژاله آموزگار ؛ احمد تفضلي رويهء 13. ونيز درجاي جاي دفتر نامبرده اين سخن کما بيش بازگو ميشود.
5_ C, C. LambergKarlovsky.1986.
6 ـ ابوريحان بيروني، آثاراالباقيه ترجمه اکبر دانا سرشت، رويهء 39.
7 ـ ابن النديم، الفهرست، روية 2400
8ـ براي آگاهي بيشتر بنگريد به کتاب حقوق جهان در ايران باستان، بخش آيين نظام پزشکي، چاپ دويم 1384 ، نشربلخ.
ادامه دارد...
@sobhosher
(بررسي #متن_پهلوي_اندرزکودکان )
استاد#فريدون_جنيدى
بهر نخست
🔸الف)گفتارديگران:
اوستا را که کهن ترين نمونه دفتر و ديوان جهان است، براي کهن بودن با داستان هومر همزمان مي شمارند!
#پرويز_ناتل_خانلرى ميگويد:
«دبيره اوستايي در هنگام ساسانيان پديدار شده است «متن اوستايي که اکنون در دست است؛ خط دقيق خاصي است که تنها براي نوشته هاي ديني ساخته شده و زمان وضع آن را درحدود قرن ششم ميلادي شمرده اند»(1)
#مهرداد_بهار مي گويد:«درايران مدرسه ومکتب وجود نداشت»(2)
و نيز همو مي گويد:
«کتب زرتشتي و هم شاهنامه، هر دو، مبتني بر روايات بسيار کهن حماسي اند که طي اعصار دراز، به صورت شفاهي منتقل مي شده اند، و از اواخر عصر ساساني شروع به کتابت آنها شده است»(3 )
و #احمد_تفضلي مينويسد: «ايرانيان داراى ادبيات شفاهي بوده اند»(4)
🔹ب)گفتارپيشينيان:
● در کاوشهاي #تپه_يحيي (کرمان) در لايه VI C که به زمان پنج هزارسال پيش بر مي گردد،19 لوحه خطي کهنتر از خط سومرى پيدا شده است(5).
#شاهنامه در رويدادهاي زمان بهرام گور از پيدا شدن گنجي به نام گنج گاو آگاهي مي دهد که دبيره اي جدا از دبيره زمان ساسانى داشته است که موبدان آنرا دبيره هنگام جمشيد شماردهاند.
● #ابوريحان_بيرونى مي نويسد:
«در زمان ما، در«جِي» که يکي از شهرهاي اصفهان است،ازتل هايي که شکافته شده، خانه هايي يافتند که عدلهاي بسياري از پوست درختي که توزنام دارد و با آن کمان وسپر را جلد مي کردند، پر بود و اين پوستهاي درخت به کتابت هايى مکتوب بود که دانسته نشد چيست»(6)
#ابن_نديم آورده است:
● «درسالخ سيصدوپنجاه قمري سغي[سقفي؟]خراب گرديد که جايش معلوم نشد.زيرا از بلند بودن سقف آن گمان مي کردند که توي آن خالي و مصمت است، زماني که فرو ريخت از آن کتابهاي زيادي به دست آمد که هيچ کس توانايي خواندن آن را نداشت»(7)
● «درکاوشهاي #شهرسوخته که به سال1377 به سرپرستي دکتر منصور سجادي انجام گرفت،جمجمهء دختري را يافتندکه از بيماري هيدروسفالي رنج مي برده است. پزشکان ايراني 4850 سال پيش استخوان پاريتال راست آن دختر را برداشته اند(کاري که امروز انجام ميشود)تا فشارآب را بر روي مغز کم کنند.پژوهشهاي پزشکان داوري مي کند که آن دختر چند ماه پس ازآن(عمل جراحي)به زندگي خود ادامه داده است زيراکه نسجهاي استخواني بريده شده پيرامون آن ترميم يافته است وترميم تنها با زنده بودن بيمارانجام مي گيرد»(8)
📚منابع
1-خانلري،تاريخ زبان فارسي جلداول، رويه 215
2ـ سخنراني مهرماه 1362 درانجمن زرتشتيان تهران.
3ـبهار، مهرداد، جستاري چند در فرهنگ ايران، رويه 14..
4ـ تاريخ ادبيات ايران پيش ازاسلام ؛ ژاله آموزگار ؛ احمد تفضلي رويهء 13. ونيز درجاي جاي دفتر نامبرده اين سخن کما بيش بازگو ميشود.
5_ C, C. LambergKarlovsky.1986.
6 ـ ابوريحان بيروني، آثاراالباقيه ترجمه اکبر دانا سرشت، رويهء 39.
7 ـ ابن النديم، الفهرست، روية 2400
8ـ براي آگاهي بيشتر بنگريد به کتاب حقوق جهان در ايران باستان، بخش آيين نظام پزشکي، چاپ دويم 1384 ، نشربلخ.
ادامه دارد...
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
هومان ويسه و ناشناخت رفتن نزد رستم٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
خرد باشدت رهنماى
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
هومان ويسه و ناشناخت رفتن نزد رستم٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
خرد باشدت رهنماى
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🔵 فرهنگ و آموزش در ايران پيش از اسلام (بهردوم)
#بررسي_متن_پهلوي_اندرز_کودکان
#فريدون_جنيدى
🔸از شوش پنج هزارساله لوحـه گليني که خويشکاري(تکليف)دانش آموزان پيدا شده است که بخش بندي پيرامون دايره را به 6 کمان برابر نشان مي دهدکه نشان دهنده آگاهي شگفت ايرانيان ازنسبت پرتودايره(شعاع) باشش بر منتظم محاط دردايره است!(9) (نگاره سوي چپ بالا)
🔹از اين برتر لوحه اي ديگر است از 3400 سال پيش خوزستان که پيرامون دايره را به هفت برمنتظم بخش بندي کرده است ،و اين کارتنها بايستي با بهره گيري از «فرمول جبري » انجام گيرد! (10) (نگاره سوي راست بالا)
▫️دراين لوحه استاد از شاگرد خواسته است که دو«قضيه» هندسي را ترسيم کند.
الف : فاصلهء هر نقطه از نيمساز زاويه با دوضلع زاويه برابر است.
ب:عمود منصف پايه در مثلث دوپهلوبرابر(متساوي الاضلاع) از رأس آن ميگذرد.
◾️شاگرد «قضيه»ي نخستين راکشيده است ودر قضيه دوم با لرزش دست خط را با فاصله از رأس بسوي چپ کشيده.
🔸استاد درکنارآن، عمود منصفِ درست را که از رأس ميگذردکشيده وبا دوکارد«قيچي» نيمي از آن گل را پاره کرده است تادانش آموزان ديگر نتوانند از آن براي خويشکاري هاى آينده سود ببرند! و اين کار در آن زمان، درست همانند خط زدن مشق امروز کودکان است که از آن دوباره نتوان به جاي مشق تازه سود برد.
از اين گونه دايره ها که به چند بخش تقسيم ميشوند ، «خبيس» (شهداد) کرمان و(گيان ) لرستان و (مارليک) گيلان نيز يافت شده است به نشانه روشن آ نکه اين آ گاهي ها تنها در خوزستان نبوده ودرهمهء سرزمين ايران پراکنده بوده است و چنين نگاره ها چند هزار سال پيش از اقليدس (که به گمان اروپائيان پدر هندسهء جهان است.) در ايران يافت شده است.
🔸داوري:
گمان غربيان و موافقانشان را خوانديد واز اين گستره شگفت دانش در ايران نيز آگاه شديد.
اکنون داوري با خواننده است !تنگ چشمي و کوته انديشي در هر کاري نکوهيده است به ويژه درپژوهشهاي
دانشي !راي آنان بر آنست که سرچشمهء همه چيز را يونان بدانند وانبوه يافته هاي باستانشناسي را يا از ايران به درمي برند يا در همين جا نابود مي کنند ، تا مبادا نياکان آنان، يونانيان ،شاگرد استادان ايراني در شمارآيند.
🔹آموزش درفرهنگستانهاى ايرانى:
نخستين آگاهي از رشته هاي آموزشي در ايران باستان بدست آمده است ، آموزش ويژهايست که « #سياوخش»را از آن گذراندهاند.
***
سواري وتيروکمان وکمند
عنان ورکيب و چه و چون وچند
نشستنگه مجلس وميگسار همان باز و شاهين و يوز و شکار
ز داد و ز بيداد وتخت وکلاه سخن گفتن رزم و راندن سپاه
🔸
🔺آموزش نخستين: ورزش وآمادگي جنگي، 🏇سواري و به کاربردن ابزارهاي نبرد، چون شمشير و تير وکمان وکمند وگرز🤺... که ويژه همگان بود.
🔻آموزش دو ديگر : چه و چون و چند :
الف: #چه ؟ «چه» در اين سخن به جاي دانش همگانى در آموزش امروز است زيرا که دانش آموز بايستى بداندکه هر چيز «چه» است ؟ ياچيست ؟
پاسخ به چيستى رويدادهاي پيرامون زندگي مردمان ، همان است که امروزبدان « #دانش » مي گويند.
ب: #چون؟ دراين سخن چگونه ؟ وچرا ؟ است.
چراچنين است؟ چگونه چنان رويداد رخ ميدهد؟ اين بخش از دانش را يونانيان « #فلسفه» نام نهادند.
پ : #چند؟
چند يا اندازه. دانشى است که ازاندازه وآمار وشمار ( #رياضيات) سخن مي گويد.
📚منبع:
٩ـ سهم ايرانيان در تمدن جهان. نيرنوري، و نيز تاريخ مهندسي ايران مهندس فرشاد.
١٠-سراميکهاي شرقي کلکسيونهاي بزرگ جهان ، دفتر چهارم موزه ايران
باستان، فيروز باقر زاده، آنِِِِِ سوارت، ماشيکو ساکو.توکيو 1987.
ادامه دارد...
@sobhosher
#بررسي_متن_پهلوي_اندرز_کودکان
#فريدون_جنيدى
🔸از شوش پنج هزارساله لوحـه گليني که خويشکاري(تکليف)دانش آموزان پيدا شده است که بخش بندي پيرامون دايره را به 6 کمان برابر نشان مي دهدکه نشان دهنده آگاهي شگفت ايرانيان ازنسبت پرتودايره(شعاع) باشش بر منتظم محاط دردايره است!(9) (نگاره سوي چپ بالا)
🔹از اين برتر لوحه اي ديگر است از 3400 سال پيش خوزستان که پيرامون دايره را به هفت برمنتظم بخش بندي کرده است ،و اين کارتنها بايستي با بهره گيري از «فرمول جبري » انجام گيرد! (10) (نگاره سوي راست بالا)
▫️دراين لوحه استاد از شاگرد خواسته است که دو«قضيه» هندسي را ترسيم کند.
الف : فاصلهء هر نقطه از نيمساز زاويه با دوضلع زاويه برابر است.
ب:عمود منصف پايه در مثلث دوپهلوبرابر(متساوي الاضلاع) از رأس آن ميگذرد.
◾️شاگرد «قضيه»ي نخستين راکشيده است ودر قضيه دوم با لرزش دست خط را با فاصله از رأس بسوي چپ کشيده.
🔸استاد درکنارآن، عمود منصفِ درست را که از رأس ميگذردکشيده وبا دوکارد«قيچي» نيمي از آن گل را پاره کرده است تادانش آموزان ديگر نتوانند از آن براي خويشکاري هاى آينده سود ببرند! و اين کار در آن زمان، درست همانند خط زدن مشق امروز کودکان است که از آن دوباره نتوان به جاي مشق تازه سود برد.
از اين گونه دايره ها که به چند بخش تقسيم ميشوند ، «خبيس» (شهداد) کرمان و(گيان ) لرستان و (مارليک) گيلان نيز يافت شده است به نشانه روشن آ نکه اين آ گاهي ها تنها در خوزستان نبوده ودرهمهء سرزمين ايران پراکنده بوده است و چنين نگاره ها چند هزار سال پيش از اقليدس (که به گمان اروپائيان پدر هندسهء جهان است.) در ايران يافت شده است.
🔸داوري:
گمان غربيان و موافقانشان را خوانديد واز اين گستره شگفت دانش در ايران نيز آگاه شديد.
اکنون داوري با خواننده است !تنگ چشمي و کوته انديشي در هر کاري نکوهيده است به ويژه درپژوهشهاي
دانشي !راي آنان بر آنست که سرچشمهء همه چيز را يونان بدانند وانبوه يافته هاي باستانشناسي را يا از ايران به درمي برند يا در همين جا نابود مي کنند ، تا مبادا نياکان آنان، يونانيان ،شاگرد استادان ايراني در شمارآيند.
🔹آموزش درفرهنگستانهاى ايرانى:
نخستين آگاهي از رشته هاي آموزشي در ايران باستان بدست آمده است ، آموزش ويژهايست که « #سياوخش»را از آن گذراندهاند.
***
سواري وتيروکمان وکمند
عنان ورکيب و چه و چون وچند
نشستنگه مجلس وميگسار همان باز و شاهين و يوز و شکار
ز داد و ز بيداد وتخت وکلاه سخن گفتن رزم و راندن سپاه
🔸
🔺آموزش نخستين: ورزش وآمادگي جنگي، 🏇سواري و به کاربردن ابزارهاي نبرد، چون شمشير و تير وکمان وکمند وگرز🤺... که ويژه همگان بود.
🔻آموزش دو ديگر : چه و چون و چند :
الف: #چه ؟ «چه» در اين سخن به جاي دانش همگانى در آموزش امروز است زيرا که دانش آموز بايستى بداندکه هر چيز «چه» است ؟ ياچيست ؟
پاسخ به چيستى رويدادهاي پيرامون زندگي مردمان ، همان است که امروزبدان « #دانش » مي گويند.
ب: #چون؟ دراين سخن چگونه ؟ وچرا ؟ است.
چراچنين است؟ چگونه چنان رويداد رخ ميدهد؟ اين بخش از دانش را يونانيان « #فلسفه» نام نهادند.
پ : #چند؟
چند يا اندازه. دانشى است که ازاندازه وآمار وشمار ( #رياضيات) سخن مي گويد.
📚منبع:
٩ـ سهم ايرانيان در تمدن جهان. نيرنوري، و نيز تاريخ مهندسي ايران مهندس فرشاد.
١٠-سراميکهاي شرقي کلکسيونهاي بزرگ جهان ، دفتر چهارم موزه ايران
باستان، فيروز باقر زاده، آنِِِِِ سوارت، ماشيکو ساکو.توکيو 1987.
ادامه دارد...
@sobhosher
Telegram
attach 📎