#زبان_فارسی📖
بهر چهارم
🔴٤- آيين يگانه در زبان:
🔸اگر کشوري در جهان باشد که برای فرمانروايی بر آن، هر روز آئينی و دادی تازه بنهند، يا هر گاه که خواهند برای يک کار آئينی جدا از آئينهای روان برگزينند، می بايد دانست که آن کشور تازه خاسته است و فرمانروايان آن برای سنجيدن خويش و مردمان خود نياز به زمان دارند.
اکنون همين سخن برای زبان به کار می آيد و داوری ديگر هم برای آن نمی بايد. زبان در جهان است که آئين يگانه برای همه زمانها و واژه ها و گروه بنديها و چونيها و چنديهای خويش دارد و يک واژه يا يک سخن در آن نمی توان يافت که آئينی جدا بخواهد، يا از آئين و دستور همگانی زبان سر بر تابد، باز آن که زبانهای انگليسی و فرانسه و روسی و آلمانی که به گمان گويندگان آن زبان دانش بشمار می روند، سرشار از جدا آئينی اند و برای خواننده نيازی به برشمردن آنها نمی بينيم.
🔵٥- پيوند زبان يا ريشه های کهن:
🔸در بسی از زبانها بدان روی که در گرداب زمان ناهماهنگ چرخيده اند، ريشه واژه های امروزين شان پيدا نيست و بسيار واژه های بی ريشه در آنها روان است، چنان که واژه در زبان بکار می رود، اما روشن نيست که از کجا آمده و چسان روان است!
🔻برای نمونه واژه «براوو» در زبانهای اروپايی به نام يکی از آواها بکار می رود و روشن نيست که چيست؟
🔺همين واژه در روستاهای نيشابور به گونه «بوراباد» برّاباد، يا برنده باد برای برانگيختن پهلوانان يا بازيگران کاربرد دارد و هر دو بخش آن نيز روشن است.
🔺پيشوند واژه های تودی today و tonight انگليسی به نشانهء اين، يا نزديک، بکار می رود و آن گاه همين پيشوند، برای فردا tomorrow نيز بر زبان می رود، که دور است!
اکنون اگر اين پيشوند در هر سه واژه يکی است، چرا کاربرد آن دگرگون است و اگر اين از آن جدا است، ريشه اش کدامين است؟
🔺واژه touyours در فرانسه نيز دو بخش دارد که بخش نخستين آن، tout «همه» می باشد و بخش دويم آن ژور= روز و بر روی هم هرروز يا همهء روزها.
اين واژه بجای همواره يا هميشه فارسی کاربرد دارد و اگر شب هم باشد همان واژه روز را برايش بکار می برند.
🔻در زبان انگليسی هم اگر بخواهند بگويند « هميشه» می گويند همهء راه always.
اما خود واژهء #ژور در فرانسه چيست ؟
اين واژه جابجا شده واژه روز #کردی است.و اگر ژور در زبان فارسى
تنها به گونهء نام به کار می رود، در زبان کردی ريشهء ژرفتر دارد:
کهنتر از روز کردی، واژهء روچ #بلوچی است که در پهلوی نيز برای روز به کار می رود و کهنتر از آن رئوچ #فارسی_باستان و کهنتر از رئوچنگه #اوستائی!
اين که اگر واژهء رئوچنگه اوستايی را نيک بنگريم، می بينيم که همان #روشن فارسی است... و به آن گاه از زمان که جهان روشن، يا رئوچنگه باشد روژ يا روز يا روچ مي گوييم!
🔺انيشتين دانشمند بزرگ روزگار ما، هنگامی که دريافت ذره های بس ريز در فروغ خورشيد يا فروغ هر چيز ديگر روان است و خواست بر آن نام بنهد، از زبان يونانی ياری گرفت و واژهء فوتون را بر آن نهاد تا به آن ذره های هميشگی نامی کهن داده باشد، اما اين نام در زبانهای امروز اروپا باز شناخته نمی شد؛ مگر پس از انيشتين، باز آن که در زبانهای ايرانی با چنين ويژگيها، هر نام تازه که از ريشه های کهن بسازند، بيدرنگ باز شناخته می شود، چنان که منوچهری در آن چامهء شبنامهء خود، چگونگی يک خيزاب را در سخنی کوتاه «دراز آهنگ و پيچان و زمين کن» خوانده است و تا آن جا که من می دانم واژهء «دراز آهنگ» پيش از منوچهری به کار نرفته است و او خود، اين واژه را از ژرفای انديشه برآورده.
اما همين که يک ايرانی آنرا می شنود بيدرنگ می داند که منوچهری چه را می خواسته است گفتن يا واژهء «زمين کن» در همين سروده ... پس واژهء تازه در زبانهای ايرانی، به آسانی شناخته می شود و ريشهء خويش را نيز به روشنی می نماياند!
دکتر #فریدون_جنیدی
@sobhosher
بهر چهارم
🔴٤- آيين يگانه در زبان:
🔸اگر کشوري در جهان باشد که برای فرمانروايی بر آن، هر روز آئينی و دادی تازه بنهند، يا هر گاه که خواهند برای يک کار آئينی جدا از آئينهای روان برگزينند، می بايد دانست که آن کشور تازه خاسته است و فرمانروايان آن برای سنجيدن خويش و مردمان خود نياز به زمان دارند.
اکنون همين سخن برای زبان به کار می آيد و داوری ديگر هم برای آن نمی بايد. زبان در جهان است که آئين يگانه برای همه زمانها و واژه ها و گروه بنديها و چونيها و چنديهای خويش دارد و يک واژه يا يک سخن در آن نمی توان يافت که آئينی جدا بخواهد، يا از آئين و دستور همگانی زبان سر بر تابد، باز آن که زبانهای انگليسی و فرانسه و روسی و آلمانی که به گمان گويندگان آن زبان دانش بشمار می روند، سرشار از جدا آئينی اند و برای خواننده نيازی به برشمردن آنها نمی بينيم.
🔵٥- پيوند زبان يا ريشه های کهن:
🔸در بسی از زبانها بدان روی که در گرداب زمان ناهماهنگ چرخيده اند، ريشه واژه های امروزين شان پيدا نيست و بسيار واژه های بی ريشه در آنها روان است، چنان که واژه در زبان بکار می رود، اما روشن نيست که از کجا آمده و چسان روان است!
🔻برای نمونه واژه «براوو» در زبانهای اروپايی به نام يکی از آواها بکار می رود و روشن نيست که چيست؟
🔺همين واژه در روستاهای نيشابور به گونه «بوراباد» برّاباد، يا برنده باد برای برانگيختن پهلوانان يا بازيگران کاربرد دارد و هر دو بخش آن نيز روشن است.
🔺پيشوند واژه های تودی today و tonight انگليسی به نشانهء اين، يا نزديک، بکار می رود و آن گاه همين پيشوند، برای فردا tomorrow نيز بر زبان می رود، که دور است!
اکنون اگر اين پيشوند در هر سه واژه يکی است، چرا کاربرد آن دگرگون است و اگر اين از آن جدا است، ريشه اش کدامين است؟
🔺واژه touyours در فرانسه نيز دو بخش دارد که بخش نخستين آن، tout «همه» می باشد و بخش دويم آن ژور= روز و بر روی هم هرروز يا همهء روزها.
اين واژه بجای همواره يا هميشه فارسی کاربرد دارد و اگر شب هم باشد همان واژه روز را برايش بکار می برند.
🔻در زبان انگليسی هم اگر بخواهند بگويند « هميشه» می گويند همهء راه always.
اما خود واژهء #ژور در فرانسه چيست ؟
اين واژه جابجا شده واژه روز #کردی است.و اگر ژور در زبان فارسى
تنها به گونهء نام به کار می رود، در زبان کردی ريشهء ژرفتر دارد:
کهنتر از روز کردی، واژهء روچ #بلوچی است که در پهلوی نيز برای روز به کار می رود و کهنتر از آن رئوچ #فارسی_باستان و کهنتر از رئوچنگه #اوستائی!
اين که اگر واژهء رئوچنگه اوستايی را نيک بنگريم، می بينيم که همان #روشن فارسی است... و به آن گاه از زمان که جهان روشن، يا رئوچنگه باشد روژ يا روز يا روچ مي گوييم!
🔺انيشتين دانشمند بزرگ روزگار ما، هنگامی که دريافت ذره های بس ريز در فروغ خورشيد يا فروغ هر چيز ديگر روان است و خواست بر آن نام بنهد، از زبان يونانی ياری گرفت و واژهء فوتون را بر آن نهاد تا به آن ذره های هميشگی نامی کهن داده باشد، اما اين نام در زبانهای امروز اروپا باز شناخته نمی شد؛ مگر پس از انيشتين، باز آن که در زبانهای ايرانی با چنين ويژگيها، هر نام تازه که از ريشه های کهن بسازند، بيدرنگ باز شناخته می شود، چنان که منوچهری در آن چامهء شبنامهء خود، چگونگی يک خيزاب را در سخنی کوتاه «دراز آهنگ و پيچان و زمين کن» خوانده است و تا آن جا که من می دانم واژهء «دراز آهنگ» پيش از منوچهری به کار نرفته است و او خود، اين واژه را از ژرفای انديشه برآورده.
اما همين که يک ايرانی آنرا می شنود بيدرنگ می داند که منوچهری چه را می خواسته است گفتن يا واژهء «زمين کن» در همين سروده ... پس واژهء تازه در زبانهای ايرانی، به آسانی شناخته می شود و ريشهء خويش را نيز به روشنی می نماياند!
دکتر #فریدون_جنیدی
@sobhosher
🍂🍁
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر #حافظ شیرین سخن ترانه توست
از آخرين شنبه پاييز با حافظ خوانى استاد #على_گلزاده به پيشواز بهار ميرويم 🌸🌸
همراه مان باشيد 💐
هر #شنبه غزل زيبايى از #حافظ_شيرازى
عكس از : #عليرضاايرانمهر
@sobhosher
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر #حافظ شیرین سخن ترانه توست
از آخرين شنبه پاييز با حافظ خوانى استاد #على_گلزاده به پيشواز بهار ميرويم 🌸🌸
همراه مان باشيد 💐
هر #شنبه غزل زيبايى از #حافظ_شيرازى
عكس از : #عليرضاايرانمهر
@sobhosher
Audio
یک کلبه ی چوبی...
سروده: #شهراد_میدری
اجرا : #مريم_رضوي
موسيقي: #Hulf_Moon_Run
@shahradmeidary
@sobhosher
سروده: #شهراد_میدری
اجرا : #مريم_رضوي
موسيقي: #Hulf_Moon_Run
@shahradmeidary
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🍁🍂مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم🍁🍂
سروده:#حافظ
آواى: استاد #علی_گلزاده
🍂🍁
#غزل در حدود سال ۷۸۶ و قبل از وفات شاه شجاع است و حافظ در این سال نزدیک به هفتاد سالگی است و این است که به پیری خود اشاره می نماید و می فرماید :
*گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
*تا سحــــــرگه ز کنار تـــو جوان برخیزم
🤴🏽شاه شجاع که برای تصرف آذربایجان رفته بود و بعد از تصرف تبریز سپاهیان خود را برای تصرف ارمنستان می فرستد ولی به او خبر می رسد که شاه یحیی قصد تصرف شیراز را دارد و از این نظر پیروزی خود را ناتمام گذاشته و به شیراز باز می گردد و در بازگشت است که بیماری نقرس او شدت می گیرد و گفته ایم که دلیل آن افراط در نوشیدن شراب بود و این باعث می شود که پزشکان او را از سوار بر اسب شدن منع نمایند و شاه مجبور است به صورت خوابیده حرکت نماید و این باعث کندی حرکت شاه می شود و برای همین هم حافظ می فرماید :
*خیز و بالا بنما ای بت شیرین حـرکات
*کز سر جـان و جهان دست فشان برخیزم
غزل به نظر می رسد که نوعی دلداری است که حافظ به شاه می دهد و این نشان گر آن است که طبیبان دست از معالجه ی شاه برداشته و دیگر امیدی به زنده ماندن او ندارند و این است که حافظ در بیت مقطع صریحا می فرماید :
*روز مرگم نفسی مهلت دیــــدار بده
*تا چــو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم
یعنی آرزو دارد قبل از مرگش او را ببیند . در ظاهر چنان به نظر می رسد که حافظ مرگ خود را می گوید ولی با کمی دقت متوجه می شویم که منظور مرگ شاه است و حافظ در واقع مرگ شاه را پیش بینی می نماید و مدتی نه چندان دور در همان سال یعنی ۷۸۶ در شیراز فوت می نماید .
منبع:شرح سرخى چاپ ١٣٩٥📖
این غزل به خط خوش نستعلیق بر روی #سنگ_مزار_حافظ که از مرمر است حک شده است .
🍁🍂
@sobhosher
سروده:#حافظ
آواى: استاد #علی_گلزاده
🍂🍁
#غزل در حدود سال ۷۸۶ و قبل از وفات شاه شجاع است و حافظ در این سال نزدیک به هفتاد سالگی است و این است که به پیری خود اشاره می نماید و می فرماید :
*گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
*تا سحــــــرگه ز کنار تـــو جوان برخیزم
🤴🏽شاه شجاع که برای تصرف آذربایجان رفته بود و بعد از تصرف تبریز سپاهیان خود را برای تصرف ارمنستان می فرستد ولی به او خبر می رسد که شاه یحیی قصد تصرف شیراز را دارد و از این نظر پیروزی خود را ناتمام گذاشته و به شیراز باز می گردد و در بازگشت است که بیماری نقرس او شدت می گیرد و گفته ایم که دلیل آن افراط در نوشیدن شراب بود و این باعث می شود که پزشکان او را از سوار بر اسب شدن منع نمایند و شاه مجبور است به صورت خوابیده حرکت نماید و این باعث کندی حرکت شاه می شود و برای همین هم حافظ می فرماید :
*خیز و بالا بنما ای بت شیرین حـرکات
*کز سر جـان و جهان دست فشان برخیزم
غزل به نظر می رسد که نوعی دلداری است که حافظ به شاه می دهد و این نشان گر آن است که طبیبان دست از معالجه ی شاه برداشته و دیگر امیدی به زنده ماندن او ندارند و این است که حافظ در بیت مقطع صریحا می فرماید :
*روز مرگم نفسی مهلت دیــــدار بده
*تا چــو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم
یعنی آرزو دارد قبل از مرگش او را ببیند . در ظاهر چنان به نظر می رسد که حافظ مرگ خود را می گوید ولی با کمی دقت متوجه می شویم که منظور مرگ شاه است و حافظ در واقع مرگ شاه را پیش بینی می نماید و مدتی نه چندان دور در همان سال یعنی ۷۸۶ در شیراز فوت می نماید .
منبع:شرح سرخى چاپ ١٣٩٥📖
این غزل به خط خوش نستعلیق بر روی #سنگ_مزار_حافظ که از مرمر است حک شده است .
🍁🍂
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#زبــــان_فــارســـــی
بهر پنجم
🔶 ٦-زبان از ديگر زبانها که در پهنهء دانش ميکوشند، جدا نباشد:
🔹اين بر همگان پيداست که #دانش_ايرانی در گرما گرم آن جنگها که برای چليپا روی می داد و پس از آن، به اروپا ره يافت.
اروپاييان بسی از واژه های اين دانش را که يا به زبان فارسی يا به زبان تازی بوده، پذيرفتند يا اندکی دگرگونی دادند.
🔻چنان که #ابن_سينا را «اوي سينا» خواندند و #خوارزمی را «الخوارزمي» ناميدند و کار بزرگ وی را نيز با کمی دگرگونی «لگاريتم» خواندند. اما امروز بر هيچ کس پوشيده نيست که اروپاييان پيشتاز دانشی اند که با فن يا (تکنيک) همراه و همراز است و به سختی نيز می تازند و واژه های فراوان نيز در اين زمينه می سازند.
🔺اين نيز روشن است که کشوری چون چين که از زمان باستان نيز چون ايران گاهوارهء دانش بوده است. واژه هايی برای خويش در اين زمينه دارد ... اما واژه های چينی دشوار ، راه به کاروان واژه های دانشی اروپا می يابند و بدين روی آنان نيز برای گزينش واژه های اروپايی گاهگاه ناچارند.
زبان فارسی، مثل همهء زبانهای ايرانی، چون پيوند خويش را با ديگر زبانهای آريايی نگسسته است چنين توانايی را دارد که واژه بسازد و سخنگويان اروپايی نيز آن را از زبان و انديشهء خويش دور نبينند . چنان که نمونه ای چند از آن در بخش پيشين آمد.
🔷٧-کوشش گويندگان در دراز نای زمان برای ژرفا و گسترش بخشيدن به زبان بهم پيوسته باشد.
🔸برای اين بخش گفتار در کار نيست، زيرا که همگان دانند که در جهان برای هيچ زبانی چنان کوششی که برای زبان فارسی و ژرفا بخشيدن بدان و گستردن آن انجام گرفته، نگرفته و انبوه دفترها و ديوانها و نامه های دانش و بينش و شناخت و چامه و ترانه و زبانزد و متل و چيستان ... که در زبان فارسی پديدار گشته است، خود چونان آفتــاب جهان تاب روشنی می بخشد. چنان که با استواری می توان گفت که در همه اروپا و به همهء اروپا و به همهء زبانهای آن، چندان چامه و سرود، نسروده اند که تنها در زمان سامانيان و دوران رودکی سمرقندی. اين کوشش همگانی دراز آهنگ، روشن است که به يک چنين زبان ژرفا و گسترگی و توان و نيرو می بخشد، بيش از همهء زبانهای جهان!
ادامه دارد...
دكتر #فریدون_جنیدی
@sobhosher
بهر پنجم
🔶 ٦-زبان از ديگر زبانها که در پهنهء دانش ميکوشند، جدا نباشد:
🔹اين بر همگان پيداست که #دانش_ايرانی در گرما گرم آن جنگها که برای چليپا روی می داد و پس از آن، به اروپا ره يافت.
اروپاييان بسی از واژه های اين دانش را که يا به زبان فارسی يا به زبان تازی بوده، پذيرفتند يا اندکی دگرگونی دادند.
🔻چنان که #ابن_سينا را «اوي سينا» خواندند و #خوارزمی را «الخوارزمي» ناميدند و کار بزرگ وی را نيز با کمی دگرگونی «لگاريتم» خواندند. اما امروز بر هيچ کس پوشيده نيست که اروپاييان پيشتاز دانشی اند که با فن يا (تکنيک) همراه و همراز است و به سختی نيز می تازند و واژه های فراوان نيز در اين زمينه می سازند.
🔺اين نيز روشن است که کشوری چون چين که از زمان باستان نيز چون ايران گاهوارهء دانش بوده است. واژه هايی برای خويش در اين زمينه دارد ... اما واژه های چينی دشوار ، راه به کاروان واژه های دانشی اروپا می يابند و بدين روی آنان نيز برای گزينش واژه های اروپايی گاهگاه ناچارند.
زبان فارسی، مثل همهء زبانهای ايرانی، چون پيوند خويش را با ديگر زبانهای آريايی نگسسته است چنين توانايی را دارد که واژه بسازد و سخنگويان اروپايی نيز آن را از زبان و انديشهء خويش دور نبينند . چنان که نمونه ای چند از آن در بخش پيشين آمد.
🔷٧-کوشش گويندگان در دراز نای زمان برای ژرفا و گسترش بخشيدن به زبان بهم پيوسته باشد.
🔸برای اين بخش گفتار در کار نيست، زيرا که همگان دانند که در جهان برای هيچ زبانی چنان کوششی که برای زبان فارسی و ژرفا بخشيدن بدان و گستردن آن انجام گرفته، نگرفته و انبوه دفترها و ديوانها و نامه های دانش و بينش و شناخت و چامه و ترانه و زبانزد و متل و چيستان ... که در زبان فارسی پديدار گشته است، خود چونان آفتــاب جهان تاب روشنی می بخشد. چنان که با استواری می توان گفت که در همه اروپا و به همهء اروپا و به همهء زبانهای آن، چندان چامه و سرود، نسروده اند که تنها در زمان سامانيان و دوران رودکی سمرقندی. اين کوشش همگانی دراز آهنگ، روشن است که به يک چنين زبان ژرفا و گسترگی و توان و نيرو می بخشد، بيش از همهء زبانهای جهان!
ادامه دارد...
دكتر #فریدون_جنیدی
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
خاقان چين و پيران در آراستن لشكر توران
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
دل و جانت ازدلخوشيها لبريز
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
خاقان چين و پيران در آراستن لشكر توران
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
دل و جانت ازدلخوشيها لبريز
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#زبــــان_فــارســـــی
بهر ششم
📖
🔶٨- توان زبان برای کوشش در همهء زمينه ها:
🔹اروپاييان، امروز چنين پراکنده اند که زبان آلمانی؛ زبان فلسفه و زبان فرانسوی، زبان مهر و سرود و زبان انگليسی؛ زبان بازار و دانش است، اما پيره زنان روستاهای ايران بزرگ همه از بر دارند که ...
🔅«آن چه خوبان همه دارند، تو تنها داری.»
🔻برای آن که خوانندگان بيدار دل را گمان نيفتد، که اين سخنان از روی يکسونگری و خودخواهی گفته می شود، رهنمونشان می شوم به دو ديوان چامه:
يکی ديوان #اطعمه، سرودهء مولانا #بسحق_شيرازی
ديگری ديوان #البسه، سرودهء مولانا #محمودنظام_قاری_يزدی
تا روشن شود که ايرانيان در شناخت يزدان و چگونگی آفرينش ايزدی و بهر مردمان از آن و انديشه در چه و چون و چند (فيزيک و فلسفه و رياضی) به کدام پايگاه بلند رسيده اند که می توانند با سرودن يک دفتر چامه و سرود پرآهنگ، در زير نگاره های زيره، شوربا، دارچين، روغن، بادام، برنج، آش و کباب در ديوان اطعمه. و نيز در زير پوشش آستين، درز، چاک، تريز، دامن، نخ و سوزن در ديوان البسه،
نازکترين انديشه های مردمی را دربارهء زندگی و زمان و جان و جهان و زندهء هميشه نگاهبان ... چگونه گفته اند و در زير سخنان آشکار، آن پيدای همواره بيدار را چگونه پنهان کرده اند.
🔺سخن را بسنده می دانم اما می بايد بدين استوار بود آن مردمان که نخستين پديده های مثلثات و لگاريتم و گرانی ويژه و پيدايی زمين و گرمای ميانی ... را به جهانيان پيشکش کرده اند، برای دانششان واژه نيز در دسترس داشته اند و اکنون نيز می توانند چنين کنند.
🔷٩- زبان خوش آهنگ و زيبا باشد:
🔸در زبان فارسی واکه های درشت، فروافتاده و آواهای خشن پديدار نيست و و ساختار واژه ها که يک آوايی و يا دو آوايی اند، به همديگر توان آميزش می بخشند، چنان که واژه ها همچون سرشکهای تابان در جويی آوازه خوان بر روی هم می غلتند، و آواهای خوش پديدار
می کنند و چنين است که خوش آهنگترين سروده های جهان را ايرانيان گفته اند و داوری اروپاييان دربارهء اين چامه های زبان، همواره با شگفتی و آفرين همراه بوده است و اگر آنان چامهء فردوسی، يا رودکی يا خيام را می ستايند، ستايش از زبانی نيز می کنند که اين چامه ها بدان سروده شده است!
دور می دانم که در همهء جهان گفتاری بدين فشردگي، با چنين گستردگي انديشه و استواری در سخن بر جای مانده باشد:
🔅
جان در حمايت يک دم است و جهان وجودی بين دو عدم (سعدي)
سخنوران بزرگ، سخن را بر زيباترين تخت می نشانند!
ادامه دارد...
دكتر #فریدون_جنیدی
@sobhosher
بهر ششم
📖
🔶٨- توان زبان برای کوشش در همهء زمينه ها:
🔹اروپاييان، امروز چنين پراکنده اند که زبان آلمانی؛ زبان فلسفه و زبان فرانسوی، زبان مهر و سرود و زبان انگليسی؛ زبان بازار و دانش است، اما پيره زنان روستاهای ايران بزرگ همه از بر دارند که ...
🔅«آن چه خوبان همه دارند، تو تنها داری.»
🔻برای آن که خوانندگان بيدار دل را گمان نيفتد، که اين سخنان از روی يکسونگری و خودخواهی گفته می شود، رهنمونشان می شوم به دو ديوان چامه:
يکی ديوان #اطعمه، سرودهء مولانا #بسحق_شيرازی
ديگری ديوان #البسه، سرودهء مولانا #محمودنظام_قاری_يزدی
تا روشن شود که ايرانيان در شناخت يزدان و چگونگی آفرينش ايزدی و بهر مردمان از آن و انديشه در چه و چون و چند (فيزيک و فلسفه و رياضی) به کدام پايگاه بلند رسيده اند که می توانند با سرودن يک دفتر چامه و سرود پرآهنگ، در زير نگاره های زيره، شوربا، دارچين، روغن، بادام، برنج، آش و کباب در ديوان اطعمه. و نيز در زير پوشش آستين، درز، چاک، تريز، دامن، نخ و سوزن در ديوان البسه،
نازکترين انديشه های مردمی را دربارهء زندگی و زمان و جان و جهان و زندهء هميشه نگاهبان ... چگونه گفته اند و در زير سخنان آشکار، آن پيدای همواره بيدار را چگونه پنهان کرده اند.
🔺سخن را بسنده می دانم اما می بايد بدين استوار بود آن مردمان که نخستين پديده های مثلثات و لگاريتم و گرانی ويژه و پيدايی زمين و گرمای ميانی ... را به جهانيان پيشکش کرده اند، برای دانششان واژه نيز در دسترس داشته اند و اکنون نيز می توانند چنين کنند.
🔷٩- زبان خوش آهنگ و زيبا باشد:
🔸در زبان فارسی واکه های درشت، فروافتاده و آواهای خشن پديدار نيست و و ساختار واژه ها که يک آوايی و يا دو آوايی اند، به همديگر توان آميزش می بخشند، چنان که واژه ها همچون سرشکهای تابان در جويی آوازه خوان بر روی هم می غلتند، و آواهای خوش پديدار
می کنند و چنين است که خوش آهنگترين سروده های جهان را ايرانيان گفته اند و داوری اروپاييان دربارهء اين چامه های زبان، همواره با شگفتی و آفرين همراه بوده است و اگر آنان چامهء فردوسی، يا رودکی يا خيام را می ستايند، ستايش از زبانی نيز می کنند که اين چامه ها بدان سروده شده است!
دور می دانم که در همهء جهان گفتاری بدين فشردگي، با چنين گستردگي انديشه و استواری در سخن بر جای مانده باشد:
🔅
جان در حمايت يک دم است و جهان وجودی بين دو عدم (سعدي)
سخنوران بزرگ، سخن را بر زيباترين تخت می نشانند!
ادامه دارد...
دكتر #فریدون_جنیدی
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
آمدن اشكبوس به ايران١
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
پيوسته دلت شاد و سرت سبز
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
آمدن اشكبوس به ايران١
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
پيوسته دلت شاد و سرت سبز
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#زبــــان_فــارســـــی
بهر پايانى
🔷١٠-سخنوران بزرگ به آن زبان نوشته و سروده باشند:
🔸 و هم اينجا است که از گفتار پيشين به گفتاری تازه اندر می شويم که ديباچهء اين بخش است و در اين هيچ گمان نيست که در همهء جهان به اندازهء ايران سخنور و سخندان نداشته ايم و انبوه انبوه نويسندگان و سرايندگان ايرانی چنان در سراسر جهان آشکارند که نيازی به يادآوری نامشان ديده نمی شود.
🔶 ١١- داوری داوران بزرگ برای برتری زبان فارسی:
🔹در ميان نويسندگان و چامه سرايان جهان، #خيام_نيشابوری جايگاهی ويژه دارد و در همه جهان سروده های وی پراکنده است و نامش در همه جا زنده و ترجمهء سروده هايش در جهان پس از شمار چاپ شدهء انجيل برآورد شده است. خيام خود در ستايش اين زبان
می فرمايد:
🔅🔅
روزی است، خوش و هوا نه گرم است و نه سرد
ابر از رخ گلزار همی شويد گرد
بـلـبـــــــــل به زبـــــان پهلوى، با گل زرد
فرياد همی زند که می بايد خورد
🔆🔅
#حافظ نيز بدنبال اين گفتار
می افزايد:
بلبل به شاخ سرو، به گلبانگ پهلوی
میخواند دوش، درس مقامات معنوی
🔅🔅
و #زبان_پهلوی اگرچه نام ويژه برای زبان هنگام اشکانيان و ساسانيان شمرده شده، اما نام همگانی زبانهای ايرانی است. از کردی و بلوچی گرفته تا سغدی و يغنابی.
در ميان دانشمندان پس از اسلام برترين دانشمند را #ابوريحان_بيرونی می شناسيم و هم او بود که همراه لشکر محمود به هندوستان رفت و پهنهء دانش آن سرزمين را با تيغ خامهء خود بگرفت و دفتر شگفتی آوردهِ «ماللهند» را پديد آورد و نخستين سانسکريت شناس جهان، پس از اسلام بشمار می رود.
وی بسياری از دفترهای دانشی خويش را به زبان تازی نيز نوشته است و تازی نويسی او نيز سرآمد نوشته های ديگران است و بنابراين از او کسی بزرگتر در همه جهان سراغ نداريم که سه زبان سانسکريت و تازی و فارسی را به جهان ارائه کرده باشد.
دكتر #فريدون_جنيدي
@sobhosher
بهر پايانى
🔷١٠-سخنوران بزرگ به آن زبان نوشته و سروده باشند:
🔸 و هم اينجا است که از گفتار پيشين به گفتاری تازه اندر می شويم که ديباچهء اين بخش است و در اين هيچ گمان نيست که در همهء جهان به اندازهء ايران سخنور و سخندان نداشته ايم و انبوه انبوه نويسندگان و سرايندگان ايرانی چنان در سراسر جهان آشکارند که نيازی به يادآوری نامشان ديده نمی شود.
🔶 ١١- داوری داوران بزرگ برای برتری زبان فارسی:
🔹در ميان نويسندگان و چامه سرايان جهان، #خيام_نيشابوری جايگاهی ويژه دارد و در همه جهان سروده های وی پراکنده است و نامش در همه جا زنده و ترجمهء سروده هايش در جهان پس از شمار چاپ شدهء انجيل برآورد شده است. خيام خود در ستايش اين زبان
می فرمايد:
🔅🔅
روزی است، خوش و هوا نه گرم است و نه سرد
ابر از رخ گلزار همی شويد گرد
بـلـبـــــــــل به زبـــــان پهلوى، با گل زرد
فرياد همی زند که می بايد خورد
🔆🔅
#حافظ نيز بدنبال اين گفتار
می افزايد:
بلبل به شاخ سرو، به گلبانگ پهلوی
میخواند دوش، درس مقامات معنوی
🔅🔅
و #زبان_پهلوی اگرچه نام ويژه برای زبان هنگام اشکانيان و ساسانيان شمرده شده، اما نام همگانی زبانهای ايرانی است. از کردی و بلوچی گرفته تا سغدی و يغنابی.
در ميان دانشمندان پس از اسلام برترين دانشمند را #ابوريحان_بيرونی می شناسيم و هم او بود که همراه لشکر محمود به هندوستان رفت و پهنهء دانش آن سرزمين را با تيغ خامهء خود بگرفت و دفتر شگفتی آوردهِ «ماللهند» را پديد آورد و نخستين سانسکريت شناس جهان، پس از اسلام بشمار می رود.
وی بسياری از دفترهای دانشی خويش را به زبان تازی نيز نوشته است و تازی نويسی او نيز سرآمد نوشته های ديگران است و بنابراين از او کسی بزرگتر در همه جهان سراغ نداريم که سه زبان سانسکريت و تازی و فارسی را به جهان ارائه کرده باشد.
دكتر #فريدون_جنيدي
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
آمدن اشكبوس به ايران٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
سربلندى، سهمت از چرخش روزگار
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
آمدن اشكبوس به ايران٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
سربلندى، سهمت از چرخش روزگار
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🍂🍁
#شب_چله
🍉🍉
✨💫🌨☃️
نام ایرانی #شب_یلدا ، #شب_چله است 🌨که بلندترین شب سال در نیمکره شمالی است.🌙🌍
🔸این شب بین” زمان فرورفتن آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا برآمدن آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان)” گفته میشود.
این شب در نیمکره شمالی با #انقلاب_زمستانی برابر است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
🔹مراسم شب چله از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شود.
🔅به گفته دکتر الهام باقری شب چله به میتراییسم و آیین مهرپرستی بازمیگردد. قدمت این آیین در ایران به بیش از پنج هزار سال میرسد. 🔺طبق این آیین در آخرین روز پاییز که بلندترین شب سال است خورشید یا همان مهر متولدمی شود و این زمینه جشن بزرگی برای ایرانیان باستان بود.
🔻جالب است بدانیم که نیاکان ما پنج هزار سال پیش توانسته بودند تفاوت #یکدقیقهای شب چله نسبت به دیگر شبهای سال را محاسبه کنند.
🔸نکته جالبتر اینکه دلیل باور آنان بر تولد خورشید در شب چله هم یک دلیل علمی است آنهم محل🌛 🌏 قرارگیری زمین در وضعیتی که فاصله زیادی از ماه دارد و بهنوعی در تاریکی بسیار شب سرانجام خورشید متولد میشود.
🔺#میتراییسم برآمده از #آیین_مهر که در بین رومیها و اروپاییان بسیار رسوخ کرد حتی بسیاری از مراسمهایی که امروز موردتوجه جهانیان است برگرفته از این آیین است.
🔹شب چله برای اروپاییان هم اهمیت یافت البته به شکلی دیگر با باوری متفاوت، در دوره اشکانیان آیین مهرپرستی حتی در تاریخ تولد حضرت مسیح هم تأثیر گذاشت، بهطوریکه مسیحیانی که باور بر مرگ مسیح نداشتند و اعتقادشان به عروج آن حضرت بود بهنوعی تولد او خورشید را یکی دانستند.
🔻تا صدها سال پس از دوره اشکانیان روز تولد مسیح و شب چله در یک تاریخ و امروز هم با اندک تغییری میتوان متوجه این اتفاق بود. درواقع مسیحیان تولد مسیح را به تولد خورشید نسبت دادهاند.
شاید این تنها نشانه رسوخ آیین میتراییسم در میان مسیحیان و همچنین اروپاییان نباشد اما نشانه خوبی بر تأثیر شب چله بر فرهنگ آنان است.
◾️#یلدا را با واژهی نویل، از ریشهی ناتالیس (Natalis) رومی برابر دانستهاند که به مفهوم تولد است؛ یعنی تولد یا میلاد خورشید، مهر یا میترا. گویند رومیان آن را ناتالیس انویکتوس (Natalis Inoviktos) ـ روز تولد مهر شکستناپذیر ـ میخواندند.
🔹در شب چله، دو مفهوم متضاد نهفته است. یکی این که اين شب، درازترین و سیاهترین شب سال است و در تمام این شب #اهریمن با #اورمزد در ستیز است. شب مقابلهی شیطان است با مهر؛ ستیز ظلمت است با نور. چون درازترین شب است، پس درازترین حملهی شیطان بر اورمزد در همین شب است.
🔻از این دیدگاه، قدیمیان شب چله راشب مبارک نمیدانستند و آن را #نحس میخواندند. چنین بود که تمام شب، چراغ روشن میداشتند و شبزندهداری میکردند؛ آتش میافروختند تا در روشنایی چراغ و آتش، اهریمن نتواند به خانههای آن هاراه یابد. گویی بدینگونه میخواستهاند تا اورمزد را و نور را و نیکی را در پیروزی بر اهریمن و تاریکی یاری رسانند؛
باوری که دکتر معین هم در کتاب خود به آن اشارهکرده است. طولانی بودن این شب نسب به دیگر شبهای سال و شوم بودن که باعث شده مردم نخواهند بهتنهایی آن را بگذرانند و با خوردن نعمتها و جمع شدن دورهم آن را سپری میکنند.
🔸اما در بُعد دیگر، اهریمن نماد تاریکی و زشتی است، در این ستیز سرانجام شکست میخورد و میترای شکستناپذیر با نور و گرمای خویش بر او پیروز میشود، 💥☀️مهر تولد مییابد و پس از آن، روز و روشنی است که فزونی میگیرد و روزها درازترمی شود. مردم، در پایان شب چله در انتظار طلوع خورشید🌞 که مظهر میتراست، میمانند و چون خورشید طلوع میکند، در حقیقت همان تجسم میترای پیروزمند است که از جنگ با اهریمن میآید. مردم این خورشید را، خورشید تازه و نو میانگاشتند و از این جهت، اين شب 🌤را شب میلاد و زایش مهر. و همهساله با آیینهای خاصی، آن را گرامی میداشتند و به همینگونه نخستین روز #دیماه یا #جدی را نیز جشن میگرفتند که با بیست و یکم دسامبر برابر بوده است.
ادامه دارد..
@sobhosher
#شب_چله
🍉🍉
✨💫🌨☃️
نام ایرانی #شب_یلدا ، #شب_چله است 🌨که بلندترین شب سال در نیمکره شمالی است.🌙🌍
🔸این شب بین” زمان فرورفتن آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا برآمدن آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان)” گفته میشود.
این شب در نیمکره شمالی با #انقلاب_زمستانی برابر است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
🔹مراسم شب چله از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شود.
🔅به گفته دکتر الهام باقری شب چله به میتراییسم و آیین مهرپرستی بازمیگردد. قدمت این آیین در ایران به بیش از پنج هزار سال میرسد. 🔺طبق این آیین در آخرین روز پاییز که بلندترین شب سال است خورشید یا همان مهر متولدمی شود و این زمینه جشن بزرگی برای ایرانیان باستان بود.
🔻جالب است بدانیم که نیاکان ما پنج هزار سال پیش توانسته بودند تفاوت #یکدقیقهای شب چله نسبت به دیگر شبهای سال را محاسبه کنند.
🔸نکته جالبتر اینکه دلیل باور آنان بر تولد خورشید در شب چله هم یک دلیل علمی است آنهم محل🌛 🌏 قرارگیری زمین در وضعیتی که فاصله زیادی از ماه دارد و بهنوعی در تاریکی بسیار شب سرانجام خورشید متولد میشود.
🔺#میتراییسم برآمده از #آیین_مهر که در بین رومیها و اروپاییان بسیار رسوخ کرد حتی بسیاری از مراسمهایی که امروز موردتوجه جهانیان است برگرفته از این آیین است.
🔹شب چله برای اروپاییان هم اهمیت یافت البته به شکلی دیگر با باوری متفاوت، در دوره اشکانیان آیین مهرپرستی حتی در تاریخ تولد حضرت مسیح هم تأثیر گذاشت، بهطوریکه مسیحیانی که باور بر مرگ مسیح نداشتند و اعتقادشان به عروج آن حضرت بود بهنوعی تولد او خورشید را یکی دانستند.
🔻تا صدها سال پس از دوره اشکانیان روز تولد مسیح و شب چله در یک تاریخ و امروز هم با اندک تغییری میتوان متوجه این اتفاق بود. درواقع مسیحیان تولد مسیح را به تولد خورشید نسبت دادهاند.
شاید این تنها نشانه رسوخ آیین میتراییسم در میان مسیحیان و همچنین اروپاییان نباشد اما نشانه خوبی بر تأثیر شب چله بر فرهنگ آنان است.
◾️#یلدا را با واژهی نویل، از ریشهی ناتالیس (Natalis) رومی برابر دانستهاند که به مفهوم تولد است؛ یعنی تولد یا میلاد خورشید، مهر یا میترا. گویند رومیان آن را ناتالیس انویکتوس (Natalis Inoviktos) ـ روز تولد مهر شکستناپذیر ـ میخواندند.
🔹در شب چله، دو مفهوم متضاد نهفته است. یکی این که اين شب، درازترین و سیاهترین شب سال است و در تمام این شب #اهریمن با #اورمزد در ستیز است. شب مقابلهی شیطان است با مهر؛ ستیز ظلمت است با نور. چون درازترین شب است، پس درازترین حملهی شیطان بر اورمزد در همین شب است.
🔻از این دیدگاه، قدیمیان شب چله راشب مبارک نمیدانستند و آن را #نحس میخواندند. چنین بود که تمام شب، چراغ روشن میداشتند و شبزندهداری میکردند؛ آتش میافروختند تا در روشنایی چراغ و آتش، اهریمن نتواند به خانههای آن هاراه یابد. گویی بدینگونه میخواستهاند تا اورمزد را و نور را و نیکی را در پیروزی بر اهریمن و تاریکی یاری رسانند؛
باوری که دکتر معین هم در کتاب خود به آن اشارهکرده است. طولانی بودن این شب نسب به دیگر شبهای سال و شوم بودن که باعث شده مردم نخواهند بهتنهایی آن را بگذرانند و با خوردن نعمتها و جمع شدن دورهم آن را سپری میکنند.
🔸اما در بُعد دیگر، اهریمن نماد تاریکی و زشتی است، در این ستیز سرانجام شکست میخورد و میترای شکستناپذیر با نور و گرمای خویش بر او پیروز میشود، 💥☀️مهر تولد مییابد و پس از آن، روز و روشنی است که فزونی میگیرد و روزها درازترمی شود. مردم، در پایان شب چله در انتظار طلوع خورشید🌞 که مظهر میتراست، میمانند و چون خورشید طلوع میکند، در حقیقت همان تجسم میترای پیروزمند است که از جنگ با اهریمن میآید. مردم این خورشید را، خورشید تازه و نو میانگاشتند و از این جهت، اين شب 🌤را شب میلاد و زایش مهر. و همهساله با آیینهای خاصی، آن را گرامی میداشتند و به همینگونه نخستین روز #دیماه یا #جدی را نیز جشن میگرفتند که با بیست و یکم دسامبر برابر بوده است.
ادامه دارد..
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
اشكبوس ٣
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
خردمند باشى و روشن روان
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
اشكبوس ٣
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
خردمند باشى و روشن روان
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شب_چله 💫☀️🍉🍉
بهردوم
🍂🍁
🔹گفته میشود که ریشههای گرامیداشت #شب_چله، از همان دورههای آیین میترایی در میان آریاییان وجود داشته است. این تجلیل از شب چله یا برگزاری #جشن_یلدا در تاریخ و فرهنگ آریاییان، ریشهی بسیار درازی دارد و باورها چنین است که چنین امری به همان دورههای میترایی میرسد و حتا گاهی نیز گفته شده است که از آن نیز، آنسوتر میرود.
🔸📚دانشمندان دراین زمینه، عمدتا، به دو منبع اشاره میکنند که در پیوند به چگونگی #آیین_یلدا و #جشن « #دیگان» یا جشن نخستین روز دیماه چیزهایی ـ و آن هم نه به تفصیل ـ گفته شده است؛
١- نخست زینالخبار گردیزی است و
٢- دوم آثارالباقیهی ابوریجانالبیرونی
🔻البیرونی نقل كرده است که «پادشاه از تخت شاهی به زیر میآمد و جامه سپید میپوشید و در بیابان بر فرشهای سپید مینشست و دربانها و یساولان و قراولان را که هیبت ملک بدانهاست، به کنار میراند و در امور دنیا فارغالبال نظر میکرد و هرکس که نیازمند میشد، که با پادشاه سخن گوید، خواه که گدا باشد، یا دارا و شریف باشد یا وضیع بدون هیچ حاجب و دربانی به نزد پادشاه میرفت و بدون هیچ مانعی، با او گفتگو میکرد. در این روز پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست میکرد و در یک سفره با ایشان غذا میخورد و میگفت: من امروز مانند یکی از شما هستم و من با شما برادر هستم زیرا قوام دنیا به کارهایی است که به دست شما میشود و قوام عمارت آن هم به پادشاه است. نه پادشاه را از رعیت گریزی است و نه رعیت را از پادشاه و چون حقیقت امر چنین شد، پس من که پادشاه هستم، با شما برزیگران برادر خواهم بود و مانند دو برادر، مهربان خواهیم بود.»
🔺در پیوند به این روایت آمده است که از بیرونی دیدگاههای همگونی وجود ندارد.
◽️شماری از پژوهشگران باور ندارند که چنین رسمی پیوسته در میان سلسلهی شاهان آریایی وجود داشته است، بلکه اندیشیده میشود که ممکن پادشاهی در زمان بیرونی یا زمان نزدیک به او چنین آیینی را بر پا کرده باشد. 🍂🍁
🔸به هر حال دو نکته در روایت بیرونی بسیار مهم به نظر میآید. 🔻نخست این که در جشن نخستین روز دیماه که در حقیقت همان جشن تولد مهر یا خورشید است ـ و آغاز سال بود ـ شاهان چنان جشن نوروز بار عام میدادند، همگان را ـ بدون استثنا و به دور از نگاه حاجبان و دربانان ـ میپذیرفتند. به سخنان آنها گوش میداند و به مشکلاتشان رسیدگی میکردند.
🔺نکتهی دیگر این که با مردم بر سر یک سفره نان میخوردند و این سفره، سفرهی خاصی بوده است. بدینگونه پادشاهان پیوند خود و مردم را استوارتر میساختند و رابطهی خود با مردم را، رابطهی برادری میخواندند. از این نقطهنظر، شب چله و روز دیماه نه تنها با خورشید و مهر پیوند استواری داشته؛ بلکه در زندگی سیاسی مردمان باستان و کشورداری شاهان نیز از اهمیت بزرگی برخوردار بوده است.
🍪🍩🍭🍡🍧🍉
🔶آداب ویژه در میان برخی ایرانیان کهن
🔹گستردن سفره ای از خوراکی های گوناگون ریشه در یکی از مراسم آیین مهر دارد که ” بزم مهر “ یا مهمانی مهر نام داشت.
🔺در این مراسم سفره ای آیینی گسترده می شد و پیروان مهر به نشانه همسانی و برابری و استواری در پیمان با همدیگر و با خداوند ، با یکدیگر همسفره و هم پیاله می شدند و به خوردن گوشت گاو و بعد ها نان مقدس درَونَ ( Draona ) و نوشیدن آشامیدنی مقدس هَومَ ( Haoma ) می پرداختند.
🔻گستردن این سفره آیینی هنوز نیز در بین زرتشتیان با نام ” میَزد” ( Myazd ) متداول است که بر آن خوراکی هایی همچون نان ، سیروگ ( نوعی نان روغنی ) ، انواع میوه ، شیرینی و آجیل لرک ( Lork ) که مخلوطی از مغز پسته ، بادام ، گردو ، فندق ، کشمش سبز، برگه زردآلو ، خرما خشکه و چند نمونه خشکبار دیگر است ، می نهند و پس از نیایش ، خوراکی ها بین حاضران پخش می شود و آن ها به نشانه تبرک از آن ها می خورند.
🔺این خوراکی ها را در بیشتر نواحی « شب چَره » می نامند و معمولا شامل هفت نوع میوه و آجیل هفت مغز می باشد. البته گاهی شمار آن ها از هفت نوع بیشتر می شود و افزون بر آن انواع شیرینی سنتی و غیر سنتی نیز تهیه می شود.
ادامه دارد...
@sobhosher
بهردوم
🍂🍁
🔹گفته میشود که ریشههای گرامیداشت #شب_چله، از همان دورههای آیین میترایی در میان آریاییان وجود داشته است. این تجلیل از شب چله یا برگزاری #جشن_یلدا در تاریخ و فرهنگ آریاییان، ریشهی بسیار درازی دارد و باورها چنین است که چنین امری به همان دورههای میترایی میرسد و حتا گاهی نیز گفته شده است که از آن نیز، آنسوتر میرود.
🔸📚دانشمندان دراین زمینه، عمدتا، به دو منبع اشاره میکنند که در پیوند به چگونگی #آیین_یلدا و #جشن « #دیگان» یا جشن نخستین روز دیماه چیزهایی ـ و آن هم نه به تفصیل ـ گفته شده است؛
١- نخست زینالخبار گردیزی است و
٢- دوم آثارالباقیهی ابوریجانالبیرونی
🔻البیرونی نقل كرده است که «پادشاه از تخت شاهی به زیر میآمد و جامه سپید میپوشید و در بیابان بر فرشهای سپید مینشست و دربانها و یساولان و قراولان را که هیبت ملک بدانهاست، به کنار میراند و در امور دنیا فارغالبال نظر میکرد و هرکس که نیازمند میشد، که با پادشاه سخن گوید، خواه که گدا باشد، یا دارا و شریف باشد یا وضیع بدون هیچ حاجب و دربانی به نزد پادشاه میرفت و بدون هیچ مانعی، با او گفتگو میکرد. در این روز پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست میکرد و در یک سفره با ایشان غذا میخورد و میگفت: من امروز مانند یکی از شما هستم و من با شما برادر هستم زیرا قوام دنیا به کارهایی است که به دست شما میشود و قوام عمارت آن هم به پادشاه است. نه پادشاه را از رعیت گریزی است و نه رعیت را از پادشاه و چون حقیقت امر چنین شد، پس من که پادشاه هستم، با شما برزیگران برادر خواهم بود و مانند دو برادر، مهربان خواهیم بود.»
🔺در پیوند به این روایت آمده است که از بیرونی دیدگاههای همگونی وجود ندارد.
◽️شماری از پژوهشگران باور ندارند که چنین رسمی پیوسته در میان سلسلهی شاهان آریایی وجود داشته است، بلکه اندیشیده میشود که ممکن پادشاهی در زمان بیرونی یا زمان نزدیک به او چنین آیینی را بر پا کرده باشد. 🍂🍁
🔸به هر حال دو نکته در روایت بیرونی بسیار مهم به نظر میآید. 🔻نخست این که در جشن نخستین روز دیماه که در حقیقت همان جشن تولد مهر یا خورشید است ـ و آغاز سال بود ـ شاهان چنان جشن نوروز بار عام میدادند، همگان را ـ بدون استثنا و به دور از نگاه حاجبان و دربانان ـ میپذیرفتند. به سخنان آنها گوش میداند و به مشکلاتشان رسیدگی میکردند.
🔺نکتهی دیگر این که با مردم بر سر یک سفره نان میخوردند و این سفره، سفرهی خاصی بوده است. بدینگونه پادشاهان پیوند خود و مردم را استوارتر میساختند و رابطهی خود با مردم را، رابطهی برادری میخواندند. از این نقطهنظر، شب چله و روز دیماه نه تنها با خورشید و مهر پیوند استواری داشته؛ بلکه در زندگی سیاسی مردمان باستان و کشورداری شاهان نیز از اهمیت بزرگی برخوردار بوده است.
🍪🍩🍭🍡🍧🍉
🔶آداب ویژه در میان برخی ایرانیان کهن
🔹گستردن سفره ای از خوراکی های گوناگون ریشه در یکی از مراسم آیین مهر دارد که ” بزم مهر “ یا مهمانی مهر نام داشت.
🔺در این مراسم سفره ای آیینی گسترده می شد و پیروان مهر به نشانه همسانی و برابری و استواری در پیمان با همدیگر و با خداوند ، با یکدیگر همسفره و هم پیاله می شدند و به خوردن گوشت گاو و بعد ها نان مقدس درَونَ ( Draona ) و نوشیدن آشامیدنی مقدس هَومَ ( Haoma ) می پرداختند.
🔻گستردن این سفره آیینی هنوز نیز در بین زرتشتیان با نام ” میَزد” ( Myazd ) متداول است که بر آن خوراکی هایی همچون نان ، سیروگ ( نوعی نان روغنی ) ، انواع میوه ، شیرینی و آجیل لرک ( Lork ) که مخلوطی از مغز پسته ، بادام ، گردو ، فندق ، کشمش سبز، برگه زردآلو ، خرما خشکه و چند نمونه خشکبار دیگر است ، می نهند و پس از نیایش ، خوراکی ها بین حاضران پخش می شود و آن ها به نشانه تبرک از آن ها می خورند.
🔺این خوراکی ها را در بیشتر نواحی « شب چَره » می نامند و معمولا شامل هفت نوع میوه و آجیل هفت مغز می باشد. البته گاهی شمار آن ها از هفت نوع بیشتر می شود و افزون بر آن انواع شیرینی سنتی و غیر سنتی نیز تهیه می شود.
ادامه دارد...
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
رزم رستم و كاموس
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
دل و جانت از غم تهى
💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
رزم رستم و كاموس
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
دل و جانت از غم تهى
💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
🍁🍂🍉
● آيين هاي جشن #شب_چله
🍉🍉
از آيين هاي شب چله در ايران،
تفال با ديوان حافظ است. مردم ديوان اشعار لسان الغيب را با نيت بهروزي و شادكامي مي گشايند و فال دل خويش را از او طلب
مي كنند.
در جاهايى از سرزمينمان هنوز #شاهنامه_خواني مرسوم است. و
بازگويي خاطرات و قصه گويي پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نيز يكي از مواردي است كه شب چله را براي خانواده ايراني دلپذيرتر مي كند. اما همه اينها ترفندهايي است تا خانواده ها گرد يكديگر آيند و بلندترين شب سال را با شادي و خرسندي به سپيده برسانند.
در سراسر ايران زمين، جايي را نمي يابيد كه خوردن هندوانه در شب چله جزء آداب و شيوه آن نباشد. در جاهاي گوناگون ايران، گونه هاي تنقلات و خوراكي ها به تبع شيوه زندگي مردم منطقه مرسوم است اما هندوانه ميوه اي است كه هيچ گاه از قلم نمي افتد، زيرا شمار زيادى به اين باورند كه اگر مقداري هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و كوچك يعني زمستاني كه در پيش دارند سرما و بيماري بر آنها غلبه نخواهد كرد.
پژوهشگران بر این باورند که خوردن هندوانه و انار در این شب معنایی رمزگونه در خود نهفته دارد و هندوانه و انار سرخ و گرد نمادی از گرمای مهر در شب سرد زمستان هستند.
🔥🌦
مردم #شيراز در شب چله به شب زنده داري مي پردازند و برخي نيز بسياري از دوستان و بستگان خود را دعوت مي كنند. آنها در اين شب سفره يي مي گسترانند كه بي شباهت به سفره هفت سين نوروز نيست و در آن آينه را جاي مي دهند. گونه هاي بي شمار آجيل و تنقلاتي چون نخودچي، كشمش، حلواشكري، رنگينك و خرما و ميوه هايي چون انار و به ويژه هندوانه خوراكي هاي اين شب را تشكيل مي دهند.
در #آذربايجان مردم هندوانه چله (چيله قارپوزي) مي خوردند و باور دارند كه با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثيري ندارد.
در #اردبيل رسم است كه مردم، چله بزرگ را سوگند مي دهند كه زياد سخت نگيرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچي و كشمش مي خورند. در گيلان هندوانه را حتماً فراهم مي كنند و باورمندند كه هركس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگي نمي كند و در زمستان سرما را حس نخواهد كرد. «آوكونوس» يكي ديگر از ميوه هايي است كه در اين منطقه در شب چله رواج دارد و به روش خاصي تهيه مي شود.
🍂🍁در فصل پاييز، ازگيل خام را در خمره مي ريزند، خمره را پر از آب مي كنند و كمي نمك هم به آن مي افزايند و در خم را مي بندند و در گوشه يي خارج از هواي گرم اتاق مي گذارند، ازگيل سفت و خام، پس از مدتي پخته و آبدار و خوشمزه مي شود.
🍂آوكونوس (ازگيل) در اغلب خانه هاي #گيلان تا بهار آينده يافت مي شود و هر زمان هوس كنند ازگيل و تازه و پخته را از خم بيرون مي آورند و آن را با گلپر و نمك در سينه كش آفتاب مي خورند.
بنا به روايت مردم #كرمان تا سحر انتظار مي كشند تا از قارون افسانه يي استقبال كنند. قارون در پوشاك هيزم شكن براي خانواده هاي فقير تكه هاي چوب مي آورد. اين چوب ها به زر دگرگون مي شوند و براي آن خانواده، ثروت و روزي به همراه مي آورند.
🍁🍉🧖🏻♀️شب چله برای تازه #عروسان و تازه #داماد ها👫
ازآدابی که در بیشتر خانواده های ایرانی متداول است ، بَُردن « شب چله ای » یا هدایای ویژه شب چله ( یلدا ) برای نوعروسان و تازه دامادان است.
💑
معمولا در خانواده هایی که به تازگی بین یک زوج جوان خطبه عقد خوانده شده اما هنور زندگی مشترک را به صورت رسمی آغاز نکرده اند ، در شب چله مادر داماد به همراه مجموعه ای از خوراکی های ویژه شب یلدا که با ذوق و سلیقه خاصی آراسته شده اند ، هدایای دیگری همچون لباس یا پارچه و طلا تهیه نموده و برای عروس می فرستد.
👨❤️👨
این عمل به صورت متقابل از سوی مادر عروس نیز صورت می گیرد که البته زمان آن در برخی مناطق یک شب بعد از شب چله و در بیشتر مناطق نخستین شب چله پس از آغاز زندگی مشترک زوج جوان در خانه بخت خواهد بود.
@sobhosher
● آيين هاي جشن #شب_چله
🍉🍉
از آيين هاي شب چله در ايران،
تفال با ديوان حافظ است. مردم ديوان اشعار لسان الغيب را با نيت بهروزي و شادكامي مي گشايند و فال دل خويش را از او طلب
مي كنند.
در جاهايى از سرزمينمان هنوز #شاهنامه_خواني مرسوم است. و
بازگويي خاطرات و قصه گويي پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نيز يكي از مواردي است كه شب چله را براي خانواده ايراني دلپذيرتر مي كند. اما همه اينها ترفندهايي است تا خانواده ها گرد يكديگر آيند و بلندترين شب سال را با شادي و خرسندي به سپيده برسانند.
در سراسر ايران زمين، جايي را نمي يابيد كه خوردن هندوانه در شب چله جزء آداب و شيوه آن نباشد. در جاهاي گوناگون ايران، گونه هاي تنقلات و خوراكي ها به تبع شيوه زندگي مردم منطقه مرسوم است اما هندوانه ميوه اي است كه هيچ گاه از قلم نمي افتد، زيرا شمار زيادى به اين باورند كه اگر مقداري هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و كوچك يعني زمستاني كه در پيش دارند سرما و بيماري بر آنها غلبه نخواهد كرد.
پژوهشگران بر این باورند که خوردن هندوانه و انار در این شب معنایی رمزگونه در خود نهفته دارد و هندوانه و انار سرخ و گرد نمادی از گرمای مهر در شب سرد زمستان هستند.
🔥🌦
مردم #شيراز در شب چله به شب زنده داري مي پردازند و برخي نيز بسياري از دوستان و بستگان خود را دعوت مي كنند. آنها در اين شب سفره يي مي گسترانند كه بي شباهت به سفره هفت سين نوروز نيست و در آن آينه را جاي مي دهند. گونه هاي بي شمار آجيل و تنقلاتي چون نخودچي، كشمش، حلواشكري، رنگينك و خرما و ميوه هايي چون انار و به ويژه هندوانه خوراكي هاي اين شب را تشكيل مي دهند.
در #آذربايجان مردم هندوانه چله (چيله قارپوزي) مي خوردند و باور دارند كه با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثيري ندارد.
در #اردبيل رسم است كه مردم، چله بزرگ را سوگند مي دهند كه زياد سخت نگيرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچي و كشمش مي خورند. در گيلان هندوانه را حتماً فراهم مي كنند و باورمندند كه هركس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگي نمي كند و در زمستان سرما را حس نخواهد كرد. «آوكونوس» يكي ديگر از ميوه هايي است كه در اين منطقه در شب چله رواج دارد و به روش خاصي تهيه مي شود.
🍂🍁در فصل پاييز، ازگيل خام را در خمره مي ريزند، خمره را پر از آب مي كنند و كمي نمك هم به آن مي افزايند و در خم را مي بندند و در گوشه يي خارج از هواي گرم اتاق مي گذارند، ازگيل سفت و خام، پس از مدتي پخته و آبدار و خوشمزه مي شود.
🍂آوكونوس (ازگيل) در اغلب خانه هاي #گيلان تا بهار آينده يافت مي شود و هر زمان هوس كنند ازگيل و تازه و پخته را از خم بيرون مي آورند و آن را با گلپر و نمك در سينه كش آفتاب مي خورند.
بنا به روايت مردم #كرمان تا سحر انتظار مي كشند تا از قارون افسانه يي استقبال كنند. قارون در پوشاك هيزم شكن براي خانواده هاي فقير تكه هاي چوب مي آورد. اين چوب ها به زر دگرگون مي شوند و براي آن خانواده، ثروت و روزي به همراه مي آورند.
🍁🍉🧖🏻♀️شب چله برای تازه #عروسان و تازه #داماد ها👫
ازآدابی که در بیشتر خانواده های ایرانی متداول است ، بَُردن « شب چله ای » یا هدایای ویژه شب چله ( یلدا ) برای نوعروسان و تازه دامادان است.
💑
معمولا در خانواده هایی که به تازگی بین یک زوج جوان خطبه عقد خوانده شده اما هنور زندگی مشترک را به صورت رسمی آغاز نکرده اند ، در شب چله مادر داماد به همراه مجموعه ای از خوراکی های ویژه شب یلدا که با ذوق و سلیقه خاصی آراسته شده اند ، هدایای دیگری همچون لباس یا پارچه و طلا تهیه نموده و برای عروس می فرستد.
👨❤️👨
این عمل به صورت متقابل از سوی مادر عروس نیز صورت می گیرد که البته زمان آن در برخی مناطق یک شب بعد از شب چله و در بیشتر مناطق نخستین شب چله پس از آغاز زندگی مشترک زوج جوان در خانه بخت خواهد بود.
@sobhosher