Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
خواب ديدن سياوش
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
لحظه هاتان به نيكويي مزين
🙏💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
خواب ديدن سياوش
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
لحظه هاتان به نيكويي مزين
🙏💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
این نگاره از #شاهنامه شاه طهماسبی حدود هفت سال پیش به قیمت هفت و نیم میلیون پوند در یک حراجی در لندن به فروش رفته است.
http://www.bbc.com/persian/arts/2011/04/110407_l11_ferdowsi_shahnameh_painting_auction
@sobhosher
http://www.bbc.com/persian/arts/2011/04/110407_l11_ferdowsi_shahnameh_painting_auction
@sobhosher
BBC News فارسی
برگهای از شاهنامه طهماسبی، رکورد فروش آثار هنری اسلامی را شکست
صفحهای از شاهنامه طهماسبی روز چهارشنبه، ششم آوریل در حراجی ساتبی در لندن به قیمت ۴ ,۷ میلیون پوند فروخته شد و رکوردی در فروش آثار هنری اسلامی برجا گذاشت.
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
بازگفتن سياوش بودني هارا
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
دل و جانتان از غم رها🙏💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
بازگفتن سياوش بودني هارا
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
دل و جانتان از غم رها🙏💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
گرفتار شدن سياوش
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
جانتان زآتش عشق فروزان🙏💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
گرفتار شدن سياوش
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
جانتان زآتش عشق فروزان🙏💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
گرفتار شدن سياوش٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
به آزادگي شهره ي شهر باش 🖤🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
گرفتار شدن سياوش٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
به آزادگي شهره ي شهر باش 🖤🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
20110219133824_روابط_بینامتنی_میان.pdf
487.2 KB
#مقاله
روابط بينامتني ميان داستان سياوش از #شاهنامه_فردوسي و تعزيه مجلس شهادت امام #حسين (ع)
نويسنده: آزاده دلير
@sobhosher
روابط بينامتني ميان داستان سياوش از #شاهنامه_فردوسي و تعزيه مجلس شهادت امام #حسين (ع)
نويسنده: آزاده دلير
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
كشته شدن سياوش
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
به عشق و اميد بردباري آسان شود🖤🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
كشته شدن سياوش
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
به عشق و اميد بردباري آسان شود🖤🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
آیینهای #سیاوشان در سوگواریهای مذهبی شیعیان
در #ایران از دیرباز، از زمان آل بویه رسم بر این بوده که برای سالار کربلا مویه سر دهند و دسته و گروه راه بیندازند. دسته و گروهی که در هر شهری رسم و آئین خود را یدک میکشد. قبل از اینکه سراغ تاریخچه و نکات مورد توجه رسوم سوگواری امام حسین(ع) در شهرهای مختلف ایران برویم. نخست برآنیم تا از سوگواری ایرانیان سخن بگوییم. از این رو صفحاتی از جلد بیستم کتاب « #تاریخ_جامع_ایران» را ورق زدیم و اطلاعاتی را این جلد درباره عاشورا و امام حسین(ع) گردآوری کردهایم.
مجموعه 20 جلدی «تاریخ جامع ایران» مشتمل بر وجوه مختلف تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران از دوران پیش از اسلام تا انقراض قاجار است که تحقیق، تدوین و نگارش آن در «مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی» انجام شده است. در این اثر سترگ منظور از ایران، دنیای ایرانی یا ایران فرهنگی است که همواره قلمرو گستردهتر از مرزهای جغرافیایی این سرزمین را شامل میشده است.
مجلد بیستم از شباهتهای برخی رسوم عزاداران حسینی با ایران باستان چنین میگوید: «در میان شیعیان ایران سالروز رحلت پیامبر(ص)، شهادت حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س) و مخصوصا شهادت امام حسین(ع) دیگر امامان ایام سوگواری به شمار میرود. گاه در سوگواریهای مذهبی در میان شیعیان آیینهای سیاوشان دیده میشود. نوع برگزاری عزاداری برای امام سوم شیعیان عراق نیز بهآیین سیاوشان نزدیک است، در حالی که در میان سنیها عزاداری به این سبک وجود ندارد، و آنرا دلیلی بر ایرانی بودن این نوع سوگواری دانستهاند.» (ص 97)
در عزاداریهای ایرانیان رسومی جاری است و وسایلی برای همراه کردن عزاداران به خدمت میگیرند که وجود برخی از این وسایل از فلسفه خاصی سرچشمه میگیرد که باعث میشود سراغ مطالعه پیشینه این آئینها برویم. درباره آتشافروزی در عزاداریها آمده است: «جامه نیلی کردن و سیاه پوشیدن در عزای امام سوم شیعیان و نیز در سوگواریهای ایرانیان از سوگ سیاوش سرچشمه گرفته است. در تعزیه آمدن اسب و شیون و مویه زنان دیده میشود که در بسیاری از نقاط ایران این نوع سوگواری را برای افراد معمولی نیز برگزار میکنند. آتشافروزی در تکیهها رسمی بوده است که از دوران کهن نشانه دارد. در عقدا که شهری میان نائین و اردکان یزد است سه تکیه وجود دارد که بر روی تکیه بزرگتر در عزاداری عاشوار آتش میافروختهاند. این آتش که کدک نام دارد، باید در طول دهه روشن بماند و یکی از بزرگان خانوادههای آنجا به نگهبانی آن میپردازد تا آتش خاموش نشود و بر طاقنمای تکیه نیز چراغ روشن میکردهاند.» (ص 98)
انتخاب: رضوي
@sobhosher
در #ایران از دیرباز، از زمان آل بویه رسم بر این بوده که برای سالار کربلا مویه سر دهند و دسته و گروه راه بیندازند. دسته و گروهی که در هر شهری رسم و آئین خود را یدک میکشد. قبل از اینکه سراغ تاریخچه و نکات مورد توجه رسوم سوگواری امام حسین(ع) در شهرهای مختلف ایران برویم. نخست برآنیم تا از سوگواری ایرانیان سخن بگوییم. از این رو صفحاتی از جلد بیستم کتاب « #تاریخ_جامع_ایران» را ورق زدیم و اطلاعاتی را این جلد درباره عاشورا و امام حسین(ع) گردآوری کردهایم.
مجموعه 20 جلدی «تاریخ جامع ایران» مشتمل بر وجوه مختلف تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران از دوران پیش از اسلام تا انقراض قاجار است که تحقیق، تدوین و نگارش آن در «مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی» انجام شده است. در این اثر سترگ منظور از ایران، دنیای ایرانی یا ایران فرهنگی است که همواره قلمرو گستردهتر از مرزهای جغرافیایی این سرزمین را شامل میشده است.
مجلد بیستم از شباهتهای برخی رسوم عزاداران حسینی با ایران باستان چنین میگوید: «در میان شیعیان ایران سالروز رحلت پیامبر(ص)، شهادت حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س) و مخصوصا شهادت امام حسین(ع) دیگر امامان ایام سوگواری به شمار میرود. گاه در سوگواریهای مذهبی در میان شیعیان آیینهای سیاوشان دیده میشود. نوع برگزاری عزاداری برای امام سوم شیعیان عراق نیز بهآیین سیاوشان نزدیک است، در حالی که در میان سنیها عزاداری به این سبک وجود ندارد، و آنرا دلیلی بر ایرانی بودن این نوع سوگواری دانستهاند.» (ص 97)
در عزاداریهای ایرانیان رسومی جاری است و وسایلی برای همراه کردن عزاداران به خدمت میگیرند که وجود برخی از این وسایل از فلسفه خاصی سرچشمه میگیرد که باعث میشود سراغ مطالعه پیشینه این آئینها برویم. درباره آتشافروزی در عزاداریها آمده است: «جامه نیلی کردن و سیاه پوشیدن در عزای امام سوم شیعیان و نیز در سوگواریهای ایرانیان از سوگ سیاوش سرچشمه گرفته است. در تعزیه آمدن اسب و شیون و مویه زنان دیده میشود که در بسیاری از نقاط ایران این نوع سوگواری را برای افراد معمولی نیز برگزار میکنند. آتشافروزی در تکیهها رسمی بوده است که از دوران کهن نشانه دارد. در عقدا که شهری میان نائین و اردکان یزد است سه تکیه وجود دارد که بر روی تکیه بزرگتر در عزاداری عاشوار آتش میافروختهاند. این آتش که کدک نام دارد، باید در طول دهه روشن بماند و یکی از بزرگان خانوادههای آنجا به نگهبانی آن میپردازد تا آتش خاموش نشود و بر طاقنمای تکیه نیز چراغ روشن میکردهاند.» (ص 98)
انتخاب: رضوي
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
كشته شدن سياوش٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
روز و روزگارتان بهترين🖤🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
كشته شدن سياوش٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
روز و روزگارتان بهترين🖤🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
پیشینه دراز #تابوتهای_تمثیلی در #ایران
برخی ابزاری که در سوگواریهای محرم کاربرد دارد، از پیشینهای طولانی برخوردار است درباره استفاده از تابوت در عزاداریها میخوانیم: «در سوگواریهای مذهبی شیعیان ایران مرسوم بوده است که صندوقها، صورتها، ضریح، صندوق گور، هودج عماری، نخل و غیره را بیارایند و به خاصه تابوت شهیدان دینی در گذرها بگردانند. ساختن تابوتهای تمثیلی در ایران پیشینهای دراز دارد و به سوگواریهای سیاوش و گرداندن تابوت او بازمیگردد. در ماوراءالنهر تا سدههای نخست اسلامی شبیه سیاوش را میساختند و در تابوت میگرداندند.» (ص ٩٨)
شاید به شهرهای جنوبی ایران سفر کرده باشید، در تهران و برخی شهرهای دیگر در ایام عزاداری عاشورا دستههایی را مشاهده میکنید که مردمانی از جنوبیهای مهاجر هستند و در سوگواریهای خود رسوم جنوب ایران را انجام میدهند در این مراسمها، نخلگردانی جایگاه ویژهای دارد. مولفان جلد بیستم « #تاریخ_جامع_ایران» در رابطه با آئین نخلگردانی مینویسند: «در اوایل سده پنج قمری از کاربرد شعاری مخصوص در میان شیعیان سخن رفته و آمده است که شیعیان بغداد با رفتن به زیارت مزار امام علی(ع) و امام حسین(ع) دستگاههایی آرایهبندی و طلاکاری شده به نام منجیق با خود میبردند که همان نخستین تابوتواره مذهبی شیعیان، و شبیه به نخل امروزی شیعیان ایران بوده است. نخلگردانی از آداب عزاداری برای امام سوم شیعیان در ایران، و نخل اتاق کوچکی است که مقطع عمومی دو طرف آن مانند سرو است و از چوب و دیوارههای شبکهدار ساخته میشود. آنرا با پارچه، شال و ترمه میآرایند و در روز عزا به ویژه عاشورا بر دوش میکشند در شهر میگردانند. این آداب را بازمانده سیاوشانهای کهن دانستهاند که مانند آن در مینیاتور یاد شده آمده است. وجود نخل به عنوان تابوت را با خدای گیاهی بودن سیاوش مرتبط دانستهاند.» (ص٩٨)
مطالعه کلیات سوگواری در ایران حاکی از این است که برخی سنتها و آداب گذشته ایرانیان به شکل گلچین شدهای به عزاداری در ایران اسلامی منتقل شده است، رسومی که به مردم هر شهر کمک کرده تا با شیوه و پیشینه خود در زنده نگه داشتن نام سرور آزادگان تلاش کنند. اگرچه این شیوهها و رسوم به دلیل ورود به دنیای مدرن تا حدودی و برخی معذوریتها از سوی دیگر در حال کمرنگ شدن است، اما هنوز هسته اصلی عزاداری ایرانیان برای امام حسین(ع) و اهلبیتش باعث میشود تا ایران یکپارچه در یک دهه مهمان خامس آلعبا باشد.
انتخاب:رضوي
عكس: نخل #جوشقان_قالي شهريور٩٧
anahitagirl
#اصفهان
@BiutifulIran
@sobhosher
برخی ابزاری که در سوگواریهای محرم کاربرد دارد، از پیشینهای طولانی برخوردار است درباره استفاده از تابوت در عزاداریها میخوانیم: «در سوگواریهای مذهبی شیعیان ایران مرسوم بوده است که صندوقها، صورتها، ضریح، صندوق گور، هودج عماری، نخل و غیره را بیارایند و به خاصه تابوت شهیدان دینی در گذرها بگردانند. ساختن تابوتهای تمثیلی در ایران پیشینهای دراز دارد و به سوگواریهای سیاوش و گرداندن تابوت او بازمیگردد. در ماوراءالنهر تا سدههای نخست اسلامی شبیه سیاوش را میساختند و در تابوت میگرداندند.» (ص ٩٨)
شاید به شهرهای جنوبی ایران سفر کرده باشید، در تهران و برخی شهرهای دیگر در ایام عزاداری عاشورا دستههایی را مشاهده میکنید که مردمانی از جنوبیهای مهاجر هستند و در سوگواریهای خود رسوم جنوب ایران را انجام میدهند در این مراسمها، نخلگردانی جایگاه ویژهای دارد. مولفان جلد بیستم « #تاریخ_جامع_ایران» در رابطه با آئین نخلگردانی مینویسند: «در اوایل سده پنج قمری از کاربرد شعاری مخصوص در میان شیعیان سخن رفته و آمده است که شیعیان بغداد با رفتن به زیارت مزار امام علی(ع) و امام حسین(ع) دستگاههایی آرایهبندی و طلاکاری شده به نام منجیق با خود میبردند که همان نخستین تابوتواره مذهبی شیعیان، و شبیه به نخل امروزی شیعیان ایران بوده است. نخلگردانی از آداب عزاداری برای امام سوم شیعیان در ایران، و نخل اتاق کوچکی است که مقطع عمومی دو طرف آن مانند سرو است و از چوب و دیوارههای شبکهدار ساخته میشود. آنرا با پارچه، شال و ترمه میآرایند و در روز عزا به ویژه عاشورا بر دوش میکشند در شهر میگردانند. این آداب را بازمانده سیاوشانهای کهن دانستهاند که مانند آن در مینیاتور یاد شده آمده است. وجود نخل به عنوان تابوت را با خدای گیاهی بودن سیاوش مرتبط دانستهاند.» (ص٩٨)
مطالعه کلیات سوگواری در ایران حاکی از این است که برخی سنتها و آداب گذشته ایرانیان به شکل گلچین شدهای به عزاداری در ایران اسلامی منتقل شده است، رسومی که به مردم هر شهر کمک کرده تا با شیوه و پیشینه خود در زنده نگه داشتن نام سرور آزادگان تلاش کنند. اگرچه این شیوهها و رسوم به دلیل ورود به دنیای مدرن تا حدودی و برخی معذوریتها از سوی دیگر در حال کمرنگ شدن است، اما هنوز هسته اصلی عزاداری ایرانیان برای امام حسین(ع) و اهلبیتش باعث میشود تا ایران یکپارچه در یک دهه مهمان خامس آلعبا باشد.
انتخاب:رضوي
عكس: نخل #جوشقان_قالي شهريور٩٧
anahitagirl
#اصفهان
@BiutifulIran
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Audio
برادر غرق خونه
آواز: محمدرضا شجریان
شعر: اصلان اصلانیان
آهنگساز: محمدرضا لطفی
#اهوازتسليت
#ايران_تسليت
@sobhosher🖤
آواز: محمدرضا شجریان
شعر: اصلان اصلانیان
آهنگساز: محمدرضا لطفی
#اهوازتسليت
#ايران_تسليت
@sobhosher🖤
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
زادن كيخسرو١
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
كه فرجامتان با نيكويي بهترين🙏💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
زادن كيخسرو١
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
كه فرجامتان با نيكويي بهترين🙏💐
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
زادن كيخسرو٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
به مهر شادمان باشيد و به روزگار
🙏💐
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
زادن كيخسرو٢
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
به مهر شادمان باشيد و به روزگار
🙏💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
بخشي از سخنراني
دكتر #ابوالقاسم_اسماعيل_پور #تجلي_اسطوره_درشاهنامه
#سياوش١
داستان سياوش يكي از سوگنامه هاي اصلي شاهنامه را تشكيل مي دهد و كيخسرو هم كه آخرين چهره اساطيري شاهنامه است. سياوش يك نام اوستايي بنام قهرمان سياه است. او دو چهره برجسته دارد؛ يكي چهره اساطيري و ديگري چهره حماسي. اين دو چهره او زمينه هايي متفاوت ولي ريشه هايي يكسان دارند. سياوش اسطوره جزو ايزدان است و قداست دارد. او را نماد پاكي و رستگاري و خداي مرگ راستين و شهادت مي دانند. البته خداي گياهي نيز به شمار مي آورند چرا كه بعدها از خون او گياه مي رويد. استاد مهرداد بهار، سياوش را باز مانده آيين قديمي و اصيل در بين النهرين مي نامد و آورده است كه ايزدي بوده است به نام تموز كه او را بسيار شبيه به سياوش مي دانند؛ چرا كه اعتقاد براين بوده است كه تموز در زمستان شهيد مي شود و دوباره در ابتداي بهار زنده مي شود و با زنده شدنش گياهان و نباتات مي رويند. سوگ سياوش در ايران قديم گرامي داشته مي شده است و حتي در بخارا و نقاطي ديگر براي او سوگواري مي كرده و او را ايزد شهادت مي دانسته اند. مرگ او يكي از اندوهبارترين مرگهايي است كه در حماسه هاي ملي جهان به ثبت رسيده است. اين مرگ كه بسيار ناجوانمردانه صورت گرفت در دوره آميختگي رخ مي دهد كه البته با رستگاري و رهايي ايرانيان به پايان مي رسد. سياوش در حماسه نيز پهلواني است كه فرزند كيكاووس است. نه تنها ايزد نيست بلكه يك انسان است و قبلا نيز ذكر شد كه خدايان اساطيري در حماسه تبديل به قهرمانان زميني مي شوند. سياوش حماسه قرباني دسيسه هاي دربار كاووس مي شود. البته سودابه است كه باعث و باني تمام اين دسيسه هاست. او ايراني نيست بلكه اهل هاماوران در جنوب غربي ايران است كه اصيلتي عرب دارد. در آن زمان هاماوراني ها جزو دشمنان ايران بودند و اصولا اين وصلتها در جريان صلح نامه ها و براي آشتي دو ملت انجام مي شوند و اينجاست كه درمي يابيم او به هيچ وجه ايران دوست نبوده است و به نوعي در پي جبران ستمهاي قديم ايران به آنهاست. داستان از اين قرار است كه سودابه عاشق سياوش مي شود و همان عشق است كه باعث طرد و نهايتا نابودي سياوش مي شود. در ادامه مي بينيم كه سياوش از سودابه دوري مي كند و سودابه به منظور تلافي كردن به دسيسه چيني مي پردازد. نزد كاووس مي رود و اذعان مي كند كه سياوش قصد تعرض به وي را دارد. كاووس با وجود آنكه مي داند كه پسرش سياوش گناهكار نيست ولي براي اثبات اين قضيه آزمايش عبور از آتش را به اجرا مي گذارد. در ايران باستان براي اثبات گناهكاري يا بي گناهي متهم دو روش را بكار مي بردند: اول اينكه آتش بزرگي همانند آتشي كه زرتشتيان در آتشكده ها داشتند برپا مي كردند و فرد را از آن عبور مي دادند. اگر سالم بيرون مي آمد بي گناه بود در غير اين صورت حتما كشته مي شد. ديگر اينكه آب گوگردداري را كه سوگند نام داشت به فرد مي خوراندند. واژه سوگند خوردن هم از آنجا نشات مي گيرد و معناي آن آب گوگرددار خوردن است. سياوش از اين آزمون دشوار سالم بيرون مي آيد و همانند يوسف از آتش به سلامت عبور مي كند. البته تفاوت او با يوسف اينست كه يوسف پس از اين ماجرا رو به اعتلاء و پيشرفت مي رود ولي سياوش افول مي كند و تباه مي شود. در ادامه داستان هم مي بينيم كه او سودابه را مي بخشد و از كشتن سودابه صرف نظر مي كند. سپس جنگي ميان ايران و تورانيان درمي گيرد و افراسياب به ايران حمله مي كند. سياوش هم با اجازه گرفتن از كيكاووس داوطلبانه به جنگ مي رود تا خود را از اين مخمصه و تهمتي كه به او زده اند برهاند و هم احساس مي كند كه ادامه حياتش در ايران جايز نيست. كاووس هم براي خلاص شدن از دست سياوش از اين پيشنهاد استقبال مي كند و سپاهي را به ياري سياوش مي فرستد.
انتخاب: #رضوي
@sobhosher
دكتر #ابوالقاسم_اسماعيل_پور #تجلي_اسطوره_درشاهنامه
#سياوش١
داستان سياوش يكي از سوگنامه هاي اصلي شاهنامه را تشكيل مي دهد و كيخسرو هم كه آخرين چهره اساطيري شاهنامه است. سياوش يك نام اوستايي بنام قهرمان سياه است. او دو چهره برجسته دارد؛ يكي چهره اساطيري و ديگري چهره حماسي. اين دو چهره او زمينه هايي متفاوت ولي ريشه هايي يكسان دارند. سياوش اسطوره جزو ايزدان است و قداست دارد. او را نماد پاكي و رستگاري و خداي مرگ راستين و شهادت مي دانند. البته خداي گياهي نيز به شمار مي آورند چرا كه بعدها از خون او گياه مي رويد. استاد مهرداد بهار، سياوش را باز مانده آيين قديمي و اصيل در بين النهرين مي نامد و آورده است كه ايزدي بوده است به نام تموز كه او را بسيار شبيه به سياوش مي دانند؛ چرا كه اعتقاد براين بوده است كه تموز در زمستان شهيد مي شود و دوباره در ابتداي بهار زنده مي شود و با زنده شدنش گياهان و نباتات مي رويند. سوگ سياوش در ايران قديم گرامي داشته مي شده است و حتي در بخارا و نقاطي ديگر براي او سوگواري مي كرده و او را ايزد شهادت مي دانسته اند. مرگ او يكي از اندوهبارترين مرگهايي است كه در حماسه هاي ملي جهان به ثبت رسيده است. اين مرگ كه بسيار ناجوانمردانه صورت گرفت در دوره آميختگي رخ مي دهد كه البته با رستگاري و رهايي ايرانيان به پايان مي رسد. سياوش در حماسه نيز پهلواني است كه فرزند كيكاووس است. نه تنها ايزد نيست بلكه يك انسان است و قبلا نيز ذكر شد كه خدايان اساطيري در حماسه تبديل به قهرمانان زميني مي شوند. سياوش حماسه قرباني دسيسه هاي دربار كاووس مي شود. البته سودابه است كه باعث و باني تمام اين دسيسه هاست. او ايراني نيست بلكه اهل هاماوران در جنوب غربي ايران است كه اصيلتي عرب دارد. در آن زمان هاماوراني ها جزو دشمنان ايران بودند و اصولا اين وصلتها در جريان صلح نامه ها و براي آشتي دو ملت انجام مي شوند و اينجاست كه درمي يابيم او به هيچ وجه ايران دوست نبوده است و به نوعي در پي جبران ستمهاي قديم ايران به آنهاست. داستان از اين قرار است كه سودابه عاشق سياوش مي شود و همان عشق است كه باعث طرد و نهايتا نابودي سياوش مي شود. در ادامه مي بينيم كه سياوش از سودابه دوري مي كند و سودابه به منظور تلافي كردن به دسيسه چيني مي پردازد. نزد كاووس مي رود و اذعان مي كند كه سياوش قصد تعرض به وي را دارد. كاووس با وجود آنكه مي داند كه پسرش سياوش گناهكار نيست ولي براي اثبات اين قضيه آزمايش عبور از آتش را به اجرا مي گذارد. در ايران باستان براي اثبات گناهكاري يا بي گناهي متهم دو روش را بكار مي بردند: اول اينكه آتش بزرگي همانند آتشي كه زرتشتيان در آتشكده ها داشتند برپا مي كردند و فرد را از آن عبور مي دادند. اگر سالم بيرون مي آمد بي گناه بود در غير اين صورت حتما كشته مي شد. ديگر اينكه آب گوگردداري را كه سوگند نام داشت به فرد مي خوراندند. واژه سوگند خوردن هم از آنجا نشات مي گيرد و معناي آن آب گوگرددار خوردن است. سياوش از اين آزمون دشوار سالم بيرون مي آيد و همانند يوسف از آتش به سلامت عبور مي كند. البته تفاوت او با يوسف اينست كه يوسف پس از اين ماجرا رو به اعتلاء و پيشرفت مي رود ولي سياوش افول مي كند و تباه مي شود. در ادامه داستان هم مي بينيم كه او سودابه را مي بخشد و از كشتن سودابه صرف نظر مي كند. سپس جنگي ميان ايران و تورانيان درمي گيرد و افراسياب به ايران حمله مي كند. سياوش هم با اجازه گرفتن از كيكاووس داوطلبانه به جنگ مي رود تا خود را از اين مخمصه و تهمتي كه به او زده اند برهاند و هم احساس مي كند كه ادامه حياتش در ايران جايز نيست. كاووس هم براي خلاص شدن از دست سياوش از اين پيشنهاد استقبال مي كند و سپاهي را به ياري سياوش مي فرستد.
انتخاب: #رضوي
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
بردن كيخسرو را نزد افراسياب
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
به اميد پرودگار جهان آفرين ،بود روز وروزگارتان بهترين💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
بردن كيخسرو را نزد افراسياب
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
به اميد پرودگار جهان آفرين ،بود روز وروزگارتان بهترين💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
بخشي از سخنراني دكتر #ابوالقاسم_اسماعيلپور #تجلي_اسطوره_درشاهنامه
#سياوش٢
پس از هفت سال جنگ و درگيري بالاخره سياوش و افراسياب صلح مي كنند و پيمان نامه اي بين خود به اجرا مي گذارند. كاووس كه ازاين صلح نامه مطلع مي شود به سياوش پيغام مي فرستد و از او مي خواهد كه گروگانها و اسرايي را كه از تورانيان گرفته است بكشد و پيمان را زير پا بگذارد ولي سياوش هرگز اين كار را نمي كند؛ چرا كه او نماد نيكي و وفاداري به عهد است و بنابر سنت اوستا عمل مي كند كه مي گويد: «پيمان خود را نشكن حتي اگر با دشمن باشد». سپس مخالفت شديد كاووس را مي بينيم و سياوش درمي يابد كه ديگر اميدي براي بازگشت به ايران نيست و چنانچه برگردد حتما توسط كاووس دستگير مي شود؛ چرا كه كاووس تصور مي كند كه سياوش با افراسياب همدست است. از اين رو سياوش به عنوان يك ايراني اصيل مجبور به زندگي در سرزمين د شمن مي شود. افراسياب وزيري داشت بنام پيران ويسه كه فرد خردمندي بوده است. او افراسياب را مجاب مي كند تا سياوش در توران زندگي كند و حتي دختر افراسياب را به همسري او در مي آورند. سياوش نيز به ناچار سالها زندگي در سرزمين بيگانه را مي پذيرد و در آن سرزمين دو شهر و كاخ بزرگ بنا مي كند: يكي «كنگ دژ» و ديگري «سياوش كرد». اين دو كاخ عظيم و قدرتي كه سياوش دارد رشك دشمن را برمي انگيزد و دشمنان عليه او توطئه هايي انجام مي دهند؛ چراكه احساس مي كنند سياوش قصد دارد در آنجا قدرت بگيرد و حكمراني كند. در راس اين دسيسه ها گريسيوز، برادر افراسياب است كه با او صحبت مي كند و نظر او را نسبت به سياوش برمي گرداند. در واقع سياوش، هم در ايران و هم در سرزمين دشمن دچار دسيسه و نيرنگ مي شود. كم كم اين تهمت ها و توطئه ها به قدري زياد مي شود كه افراسياب به سياوش به چشم دشمن مي نگرد و به دستور او سياوش را در «سياوش كرد» گردن مي زنند و به شهادت مي رسانند. مرگ سياوش جنبه اساطيري نيز دارد چرا كه از خون او گياهي به نام پرسياوشان مي رويد. در سوگ سياوش ما آيين هاي زيادي در ايران قديم داشته ايم. نمونه آن در كتاب سيمين دانشور است كه مي بينيم مردم فارس آيين سووشون را داشته اند. حتي در منطقه كهگيلويه تا همين سي سال قبل آيين سوسياوشون را گرامي داشته اند كه همان سوگ سياوش است. ما در آيين ايراني نكته اي جالب توجه داريم و آن حاجي فيروز است. به گفته مرحوم بهار، پيراهن سرخي كه حاجي فيروز برتن دارد نماد خون سياوش است و چهره سياه وي هم نماد مرگ سياوش مي باشد و برگرفته از نام وي «قهرمان سياه» نيز هست. البته بيشتر هم به اين ارتباط دارد كه او از دنياي مردگان به دنياي زندگان مي آيد و نويد شادي و نوروز است. در واقع داستان شهادت او برگرفته از باور قديمي زرواني گري نيز هست كه به هرحال اين مرگ بايد رقم بخورد و فقط تضاد بين خير و شر نيست، بلكه اين تقديرگرايي است كه شادي، پايان جهان و هزاره رستگاري را رقم مي زند و نور بر ظلمت پيروز مي شود. در پايان داستان سياوش، پسر او كيخسرو انتقام پدرش را از تورانيان مي گيرد و باعث رهايي و رستگاري ايرانيان مي شود و همين كين ستايي هم از آيينهاي قديمي و اصيل ايرانيان بوده است. شهادت سياوش را با تصليب حضرت عيسي مسيح هم مقايسه نموده اند؛ چون روزي كه او كشته مي شود آسمان تيره مي شود و طوفاني تيره سراسر جهان را فرا مي گيرد كه درست همانند زمان پس از تصليب حضرت مسيح است.
انتخاب: #رضوي
@sobhosher
#سياوش٢
پس از هفت سال جنگ و درگيري بالاخره سياوش و افراسياب صلح مي كنند و پيمان نامه اي بين خود به اجرا مي گذارند. كاووس كه ازاين صلح نامه مطلع مي شود به سياوش پيغام مي فرستد و از او مي خواهد كه گروگانها و اسرايي را كه از تورانيان گرفته است بكشد و پيمان را زير پا بگذارد ولي سياوش هرگز اين كار را نمي كند؛ چرا كه او نماد نيكي و وفاداري به عهد است و بنابر سنت اوستا عمل مي كند كه مي گويد: «پيمان خود را نشكن حتي اگر با دشمن باشد». سپس مخالفت شديد كاووس را مي بينيم و سياوش درمي يابد كه ديگر اميدي براي بازگشت به ايران نيست و چنانچه برگردد حتما توسط كاووس دستگير مي شود؛ چرا كه كاووس تصور مي كند كه سياوش با افراسياب همدست است. از اين رو سياوش به عنوان يك ايراني اصيل مجبور به زندگي در سرزمين د شمن مي شود. افراسياب وزيري داشت بنام پيران ويسه كه فرد خردمندي بوده است. او افراسياب را مجاب مي كند تا سياوش در توران زندگي كند و حتي دختر افراسياب را به همسري او در مي آورند. سياوش نيز به ناچار سالها زندگي در سرزمين بيگانه را مي پذيرد و در آن سرزمين دو شهر و كاخ بزرگ بنا مي كند: يكي «كنگ دژ» و ديگري «سياوش كرد». اين دو كاخ عظيم و قدرتي كه سياوش دارد رشك دشمن را برمي انگيزد و دشمنان عليه او توطئه هايي انجام مي دهند؛ چراكه احساس مي كنند سياوش قصد دارد در آنجا قدرت بگيرد و حكمراني كند. در راس اين دسيسه ها گريسيوز، برادر افراسياب است كه با او صحبت مي كند و نظر او را نسبت به سياوش برمي گرداند. در واقع سياوش، هم در ايران و هم در سرزمين دشمن دچار دسيسه و نيرنگ مي شود. كم كم اين تهمت ها و توطئه ها به قدري زياد مي شود كه افراسياب به سياوش به چشم دشمن مي نگرد و به دستور او سياوش را در «سياوش كرد» گردن مي زنند و به شهادت مي رسانند. مرگ سياوش جنبه اساطيري نيز دارد چرا كه از خون او گياهي به نام پرسياوشان مي رويد. در سوگ سياوش ما آيين هاي زيادي در ايران قديم داشته ايم. نمونه آن در كتاب سيمين دانشور است كه مي بينيم مردم فارس آيين سووشون را داشته اند. حتي در منطقه كهگيلويه تا همين سي سال قبل آيين سوسياوشون را گرامي داشته اند كه همان سوگ سياوش است. ما در آيين ايراني نكته اي جالب توجه داريم و آن حاجي فيروز است. به گفته مرحوم بهار، پيراهن سرخي كه حاجي فيروز برتن دارد نماد خون سياوش است و چهره سياه وي هم نماد مرگ سياوش مي باشد و برگرفته از نام وي «قهرمان سياه» نيز هست. البته بيشتر هم به اين ارتباط دارد كه او از دنياي مردگان به دنياي زندگان مي آيد و نويد شادي و نوروز است. در واقع داستان شهادت او برگرفته از باور قديمي زرواني گري نيز هست كه به هرحال اين مرگ بايد رقم بخورد و فقط تضاد بين خير و شر نيست، بلكه اين تقديرگرايي است كه شادي، پايان جهان و هزاره رستگاري را رقم مي زند و نور بر ظلمت پيروز مي شود. در پايان داستان سياوش، پسر او كيخسرو انتقام پدرش را از تورانيان مي گيرد و باعث رهايي و رستگاري ايرانيان مي شود و همين كين ستايي هم از آيينهاي قديمي و اصيل ايرانيان بوده است. شهادت سياوش را با تصليب حضرت عيسي مسيح هم مقايسه نموده اند؛ چون روزي كه او كشته مي شود آسمان تيره مي شود و طوفاني تيره سراسر جهان را فرا مي گيرد كه درست همانند زمان پس از تصليب حضرت مسيح است.
انتخاب: #رضوي
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شاهنامه_خوانی
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
رفتن كيخسرو به ايران
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
كه يزدان پناهت ز شر و بدي 💐🙏
@sobhosher
شاهنامه حماسهٔ ملی ایران
سروده:حکیم #ابوالقاسم_فردوسی توسی
رفتن كيخسرو به ايران
آوای: استاد #شهریار_قاسمی
درود
كه يزدان پناهت ز شر و بدي 💐🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
بخشي از سخنراني دكتر #ابوالقاسم_اسماعيلپور #تجلي_اسطوره_درشاهنامه
#كيخسرو١
همانطور كه مي دانيد #كيخسرو از كيانيان است. كيانيان سلسله اي دين آور و روحاني بودند كه كاوي هم نام داشتند. كي به معناي فرزانه و دانا مي باشد و خسرو هم معناي خوشنام مي دهد. در ادبيات هندي او را از ياران ايندرا مي دانند كه خداي بزرگ جنگ است و شخصيت جنگاوري و انتقامجويي او در اساطير هندي نيز به چشم مي خورد. او واپسين چهره دوره اساطيري شاهنامه است و در دوره رستگاري واقع است. زماني كه سياوش مي ميرد پيران ويسه به نوعي زن و فرزند سياوش را نجات مي دهد و آنان را در خفا به ايران مي رساند. كيكاووس كناره گيري مي كند و سلطنت را به كيخسرو واگذار مي كند؛ چرا كه خود را در مرگ سياوش مقصر مي داند اما بعضي از پهلوانان به مخالفت مي پردازند و شرطي را براي سلطنت مي گذارند كه آن شرط فتح «بهمن دژ» است. در ميان پهلوانان تنها كيخسرو است كه موفق به فتح بهمن دژ مي شود. او بهمن دژ را فتح مي كند و در آنجا آتشكده اي بنا مي كند. اين نمايانگر ديدگاه ديني كيخسرو نيز هست كه دژ بت پرستان را تسخير مي كند و دين بهي را گسترش مي دهد. او علاوه بر پهلواني، شخصيت ديني و آرماني دارد. به هرحال او به سلطنت مي رسد و سپس 40 سال به جنگ با تورانيان مي پردازد. در واقع او ناجي ايران و مغلوب كننده افراسياب است. افراسياب شكست مي خورد و آواره و فراري مي شود و تمام توران زمين به دست ايرانيان مي افتد. يكي از پهلوانان، افراسياب را كه پنهان شده بود اسير مي كند و به ايران مي آورد. در ايران كيخسرو او را گردن مي زند و #انتقام_سياوش را از او مي گيرد. در شاهنامه و حماسه ايراني، دو نوع پادشاهي به چشم مي خورد. يكي حكومت آرماني است مانند حكومتي كه كيخسرو انجام داد و ديگري حكومتي مانند حكومت گشتاسب است كه نمونه حكومت جبر و ظلم و ستم است. در ابيات پاياني هر داستان به خوبي در مي يابيم كه فردوسي مدافع حكومت آرماني بوده است. آنچه كه در مبارزات كيخسرو اهميت دارد فقط زور بازو و دلاوري هاي وي نيست، بلكه عزم ملي و اتحاد ايرانيان در آن اهميت دارد. در داستان كيخسرو مشاهده مي كنيم كه تمام اقشار ملت #متحدند و #عزم_ملي و ديني در آنان به چشم مي خورد و درمي يابيم كه در يك برهه زماني خاص، ايرانيان #همدل و يكپارچه شده اند و پس از 40 سال مبارزه موفق مي شوند استقلال ايران را رقم بزنند.
ادامه دارد...
انتخاب:رضوي
@sobhosher
#كيخسرو١
همانطور كه مي دانيد #كيخسرو از كيانيان است. كيانيان سلسله اي دين آور و روحاني بودند كه كاوي هم نام داشتند. كي به معناي فرزانه و دانا مي باشد و خسرو هم معناي خوشنام مي دهد. در ادبيات هندي او را از ياران ايندرا مي دانند كه خداي بزرگ جنگ است و شخصيت جنگاوري و انتقامجويي او در اساطير هندي نيز به چشم مي خورد. او واپسين چهره دوره اساطيري شاهنامه است و در دوره رستگاري واقع است. زماني كه سياوش مي ميرد پيران ويسه به نوعي زن و فرزند سياوش را نجات مي دهد و آنان را در خفا به ايران مي رساند. كيكاووس كناره گيري مي كند و سلطنت را به كيخسرو واگذار مي كند؛ چرا كه خود را در مرگ سياوش مقصر مي داند اما بعضي از پهلوانان به مخالفت مي پردازند و شرطي را براي سلطنت مي گذارند كه آن شرط فتح «بهمن دژ» است. در ميان پهلوانان تنها كيخسرو است كه موفق به فتح بهمن دژ مي شود. او بهمن دژ را فتح مي كند و در آنجا آتشكده اي بنا مي كند. اين نمايانگر ديدگاه ديني كيخسرو نيز هست كه دژ بت پرستان را تسخير مي كند و دين بهي را گسترش مي دهد. او علاوه بر پهلواني، شخصيت ديني و آرماني دارد. به هرحال او به سلطنت مي رسد و سپس 40 سال به جنگ با تورانيان مي پردازد. در واقع او ناجي ايران و مغلوب كننده افراسياب است. افراسياب شكست مي خورد و آواره و فراري مي شود و تمام توران زمين به دست ايرانيان مي افتد. يكي از پهلوانان، افراسياب را كه پنهان شده بود اسير مي كند و به ايران مي آورد. در ايران كيخسرو او را گردن مي زند و #انتقام_سياوش را از او مي گيرد. در شاهنامه و حماسه ايراني، دو نوع پادشاهي به چشم مي خورد. يكي حكومت آرماني است مانند حكومتي كه كيخسرو انجام داد و ديگري حكومتي مانند حكومت گشتاسب است كه نمونه حكومت جبر و ظلم و ستم است. در ابيات پاياني هر داستان به خوبي در مي يابيم كه فردوسي مدافع حكومت آرماني بوده است. آنچه كه در مبارزات كيخسرو اهميت دارد فقط زور بازو و دلاوري هاي وي نيست، بلكه عزم ملي و اتحاد ايرانيان در آن اهميت دارد. در داستان كيخسرو مشاهده مي كنيم كه تمام اقشار ملت #متحدند و #عزم_ملي و ديني در آنان به چشم مي خورد و درمي يابيم كه در يك برهه زماني خاص، ايرانيان #همدل و يكپارچه شده اند و پس از 40 سال مبارزه موفق مي شوند استقلال ايران را رقم بزنند.
ادامه دارد...
انتخاب:رضوي
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
به پاييز نگاه كن!موسيقي رنگارگ برگها را ميشنوي. mary
#معرفی_موسیقی_بیکلام 🎵🎶🎼
آهنگ #گلهاي_پاييزي دومين قطعه از آلبوم:Winter Story تاریخ انتشار:۲۰۱۴
در ژانرنیو ایج به آهنگسازي هنرمند Grigor Iliev است. اين اجراي زيبا و عاشقانه پيشكش شما خوبان 💐🎶
@sobhosher
#معرفی_موسیقی_بیکلام 🎵🎶🎼
آهنگ #گلهاي_پاييزي دومين قطعه از آلبوم:Winter Story تاریخ انتشار:۲۰۱۴
در ژانرنیو ایج به آهنگسازي هنرمند Grigor Iliev است. اين اجراي زيبا و عاشقانه پيشكش شما خوبان 💐🎶
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🖤
#اهواز مرد خسته ی دلخون چه میڪنی
با روزه های مریم کارون چه میکنی
از منطق خبائث دوران چه میکنی
با عقل قوم قاعده بیرون چه میکنی
دیروز در حوالی آتش بسوز دل
ققنوس دلشکسته ام اکنون چه میکنی
ضحاک دیو مست به تکریت مرده است
حالا بگو به شط شبیخون چه میکنی
لیلا هنوز داغ جگرگوشه می کشد
بانخل های بی سر مجنون چه میکنی
تو پاره ی تنی که فراموشمان شدی
تو ایرجی برای فریدون، چه میکنی
وقتی شغادها به پریشانیت خوشند
با این جنون جماعت ملعون چه میکنی
دشداشه های نفتی وکبریت پیش روست
با دستهای خونی صیهون چه میکنی
ای سردوگرم چرخ چشیده بلند شو
اهواز مرد خسته ی محزون چه میکنی
شاعر: #علی_مظفر
اجرا: #مریم_رضوی
موسیقی: #قنبرنارویی
@alimozafar1349
@sobhosher
#اهواز مرد خسته ی دلخون چه میڪنی
با روزه های مریم کارون چه میکنی
از منطق خبائث دوران چه میکنی
با عقل قوم قاعده بیرون چه میکنی
دیروز در حوالی آتش بسوز دل
ققنوس دلشکسته ام اکنون چه میکنی
ضحاک دیو مست به تکریت مرده است
حالا بگو به شط شبیخون چه میکنی
لیلا هنوز داغ جگرگوشه می کشد
بانخل های بی سر مجنون چه میکنی
تو پاره ی تنی که فراموشمان شدی
تو ایرجی برای فریدون، چه میکنی
وقتی شغادها به پریشانیت خوشند
با این جنون جماعت ملعون چه میکنی
دشداشه های نفتی وکبریت پیش روست
با دستهای خونی صیهون چه میکنی
ای سردوگرم چرخ چشیده بلند شو
اهواز مرد خسته ی محزون چه میکنی
شاعر: #علی_مظفر
اجرا: #مریم_رضوی
موسیقی: #قنبرنارویی
@alimozafar1349
@sobhosher
Telegram
attach 📎