صبح و شعر
648 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.24K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_ششسد_نود
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

#يك_برگ_كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

هیچ وسیله‌ای نیست که ارزشمند باشد. اشیاء فقط قیمت دارند و قیمتشان بر اساسِ توقعات است.وقت، تنها چیز روی کره زمین است که ارزش دارد. یک ثانیه همیشه یک ثانیه است، بی‌هیچ چک و چانه‌ای.آدم درحال معامله زندگی است، هر روز.

اما ما می‌تونیم با پول، افسردگی رو درمان کنیم. مطمئنم خودت می‌دونی خیلی از مردم افسرده‌ان، چون می‌ترسن که خوشبخت باشن. گاهی افسردگی مثل یه حبابه امنه. باعث می‌شه به این فکر کنی که اگه ناراحت بودن و عصبانی بودن رو از خودم کسر کنم ، این کسی که می‌مونه کیه ؟


✍🏻 #فردریک_بکمن
📚: مردم مشوش

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_ششسد_نود_یکم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━··‏​‏​​‏•✦❁🍂❁✦•‏​‏··•​​‏━
#شعرجهان

━··‏​‏​​‏•✦❁🍁❁✦•‏​‏··•​​‏━

رویای هر کودک صلح است
رویای هر مادر صلح است
کلام عشقی که بر زیر درختان می تراود
صلح است.
پدری که در غبار
با تبسمی در چشم‌هایش
با سبدی میوه در دست‌هایش
با قطرات عرق بر جبینش
که چون ترمه‌ای بر طاقچه خشک می‌شود
باز گردد
صلح است.
آن هنگام که زخم‌ها
بر چهره ی جهان التیام یابد،
آن هنگام که چاله‌ی بمب‌های خورده بر تنش را درخت بکاریم،
آن هنگام که اولین شکوفه‌های امید
بر قلب‌های سوخته در حریق
جوانه زند،
آن هنگام که مرده‌ها بر پهلوهای خویش بغلطند و بی‌هیچ گلایه‌ای به خواب روند
و آسوده خاطر باشند که خونشان بیهوده ریخته نشده،
آن هنگام،
درست آن هنگام
صلح است.
صلح

آری.صلح این است.
صلح
لیوان شیر گرم است و کتاب
به بالین کودکی که بیدار می‌شود از خواب.

صلح
نان داغ بر میز جهان است.
لبخند مادر است
تنها همین
نه چیزی جز این.

بر قافیه‌ی فقراتم
قطاری به سوی آینده رهسپار است
با سوغات گندم و رز.
آری. صلح همین است.
ای برادران من!
تمام عالم و امیالش
تنها در صلح نفسی عمیق می‌کشد.
دستانتان را به ما دهید، برادران.
آری.صلح همین است.

 
✍🏻: #یانیس_ریتسوس
برگردان: بابک زمانی

#برای_صلح_برای_آزادی🕊

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━

پاییز آمدست کــــه خود را ببارمت
پاییز لفظ دیگر"من دوست دارمت"

بر باد می دهــم همـه ی بــود خویش را
یعنی تو را به دست خودت می‌سپارمت

باران بشو ، ببار بــه کاغذ ،سخن بگــو
وقتی که در میان خودم می‌فشارمت

پایان تو رسیده گل کاغذی من
حتی اگر خاک شوم تا بکارمت

اصرار می کنـــی کـــه مرا زود تر بگو
گاهی چنان سریع که جا می‌گذارمت

پاییز من ، عزیـــز غــم انگیز برگریـــز
یک روز می رسم و تو را می‌بهارمت!!!
.

✍🏻: #سیدمهدی_موسوی فراخور گرامی‌زادروزش💐
او بر این باور است که غزل پست مدرن شعریست که زندگی امروز و دغدغه ها ی فلسفی جامعه امروز درآن نمود داشته باشد. غزل پست مدرن با وجودآنکه از اروپا الهام نگرفته اما دارای تلفیق سنت و مدرنیسم است. به زعم او شاید نتوان به طور قطعی قضاوت کرد که چه اثری پست مدرن است و چه اثری نیست، اما میگویند "پست مدرنیست به بزرگی و گستردگی ادعای پست مدرن است" تفکری که پشت آثار است از اثر پست مدرن می سازد نه خود اثر بی واسطه.



━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#شاهنامه شناسنامه ماست

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•━​​‏


دبیر جهاندیده را پیش خواند
ازان چاره و چنگ چندی براند

بر تخت بنشست فرخ دبیر
قلم خواست و قرطاس و مشک و عبیر

نخستین که نوک قلم شد سیاه
گرفت آفرین بر خداوند ماه

خداوند کیوان و ناهید و هور
خداوند پیل و خداوند مور

خداوند پیروزی و فرهی
خداوند دیهیم و شاهنشهی

خداوند جان و خداوند رای
خداوند نیکی‌ده و رهنمای

ازو جاودان کام گشتاسپ شاد
به مینو همه یاد لهراسپ باد

رسیدم به راهی به توران زمین
که هرگز نخوانم برو آفرین

اگر برگشایم سراسر سخن
سر مرد نو گردد از غم کهن

چه دستور باشد مرا شهریار
بخوانم برو نامهٔ کارزار

به دیدار او شاد و خرم شوم
ازین رنج دیرینه بی‌غم شوم

وزان چاره‌هایی که من ساختم
که تا دل ز کینه بپرداختم


📚:شاه‌نامه (هفت‌خوان اسفندیار)
✍️ #فردوسی

💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 📝 #شنبه‌هاباداستان‌های_شاه‌نامه
#داستان_شب


داستان برادرکشی


🔹بخش هجدهم
کین‌خواهی(۳)

#یونس_پیرزاده
🎤#الهام_رضازاده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━··‏​‏​​‏•✦❁🍂❁✦•‏​‏··•​​‏━
#شعرامروز

━··‏​‏​​‏•✦❁🍁❁✦•‏​‏··•​​‏━

گوش کن ،
جاده صدا می زند از دور قدم های ترا.
چشم تو زینت تاریکی نیست.
پلک ها را بتکان ،
کفش به پا کن ،
و بیا.
و بیا تا جایی ،
که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام ترا،
مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند.
پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت :
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است.
 
✍🏻: #سهراب_سپهری فراخور گرامی زادروزش( ۱۴مهر)💐 مانا یاد و نامش
شعر وی صمیمی، سرشار از تصویرهای بکر و تازه‌است که با زبانی نرم، لطیف، پاک همراه است.

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
჻ᭂ ☀️تک‌خط خاص☀️჻ᭂ

دهان، گلخانهٔ فکر است.

✍🏻: #سهراب_سپهری
خط خوش: #بختیاری

@sobhosher
჻ᭂ ☀️تک‌خط خاص☀️჻ᭂ
جای مردان سیاست بنشانید درخت
که هوا تازه شود...

✍🏻: این شعر به #سهراب_سپهری نسبت داده‌شده‌ است اما من آن‌را در هشت کتاب او نیافتم🤔
خط خوش: #محمدقادرتوکلی

@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_ششسد_نود_دوم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━··‏​‏​​‏•✦❁🍂❁✦•‏​‏··•​​‏━
#نثرفارسی

━··‏​‏​​‏•✦❁🍁❁✦•‏​‏··•​​‏━

شیطان همچنان که چشم بر هم گذاشته بود سخن می‌گفت و بازوان یکلیا را نوازش می‌داد:
_بله یکلیا!
عسابا شراب می‌نوشید تا فراموش کند که زمین انسان را فراموش کرده و به جای آن دنبال پستی می‌دود؛ تا فراموش کند که زمین از گدایان ،آن‌ها که روحشان تحقیر شده و ان تحقیر را اکنون حس نمی‌کنند، بیشتر خوشنود است.
هان یکلیا؟ گریه میکنی؟
گریه برای کودکان که بیچاره و ذلیلند آفریده شده و اکنون همهٔ بشر بدان محتاج است
و این جهانی نبود که من به خاطر آن رنج کشیدم.

✍🏻: #تقی_مدرسی فراخور گرامی‌زادروزش (۱۷مهر)💐 مانا یاد و نامش☘️ او را جزو نویسندگان پیشروی ایرانی می‌دانند که جنگ را دست‌مایه نوشتن رمان قرار داده است، اگرچه از دریچه نگاه خود.

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_ششسد_نود_سوم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━··‏​‏​​‏•✦❁🍂❁✦•‏​‏··•​​‏━
#شعردیروز

━··‏​‏​​‏•✦❁🍁❁✦•‏​‏··•​​‏━

داور جانی، پس این فریاد جان چون نشنوی
یارب آخر یارب فریاد خوان چون نشنوی

داد خواهم بر درت در خاک و خون افغان کنان
گیر داد عاشقان ندهی فغان چون نشنوی

آه سوزان کز ره دل می‌برم سوی دهان
سوی دل باز آرم از ره دهان چون نشنوی

هر زمان گوئی بگو تا خود نشان عشق چیست
من چه دانم داد عشقت را نشان چون نشنوی

در کمین غمزها ترکان کمان کش داشتی
گاه تیر افشاندن آواز کمان چون نشنوی

جوش دریای سرشکم گوش ماهی بشنود
چون در آن دریا تو راندی جوش آن چون نشنوی

پرسی از حال دلم چون بشنوی فریاد من
حال دل چون پرسی از من هر زمان چون نشنوی

گوش زیر زلف و زیور زان نهان کردی که آه
نشنوی پیدا ز من باری نهان چون نشنوی

گویمت کامروز جانم رفت زودش برزنی
چون توئی جان داور ای جان حال جان چون نشنوی

هر دمت خاقانی از چشم و زبان گنجی دهد
نام خاقانی به گوش دوستان چون نشنوی

کوه سیمینی و در کوه اوفتد آواز گنج
آخر این آوازهٔ گنج روان چون نشنوی

✍🏻: #خاقانی
سده۶
━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher