صبح و شعر
648 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.24K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

#يك_برگ_كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

در این دنیا بیشتر از ستارگان آسمان، استاد و شیخ دروغین وجود دارد! مرشد واقعی تو را به نگاه کردن در درونت و کشف زیبایی‌های آن رهنمون می‌کند،
نه اینکه تمام سعی‌اش در این باشد که تو را مرید و شیفته‌ی خود کند!

✍🏻: #الیف_شافاک
📚: ملت عشق

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_پانسد_هشتاد_دوم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from ایران زیبايم (Mary R)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#تهران
#زمستان٤٠٢
#برف
پیمایش در #توچال تا ایستگاه دو

برف می‌بارد بـه روی خار و خارا سنگ
کوه‌ ها خاموش
دره‌ ها دلتنگ
راه‌ ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ
بر نمی‌شد گر ز بام کلبه‌ای دودی
یا که سوسوی چراغی گر پیامی‌ مان نمی‌آورد
ردپا‌ها گر نمی‌افتاد روی جاده‌‌ها لغزان
مـا چـه می‌کردیم در کولاک دل آشفته دم‌سرد؟

✍🏻: #سياوش_كسرايى
🎥: بانو مريم

@sobhosher

@My_BeautifulIran
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

#شعرجهان

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

قاضی: آیا تو بودی
که در فلان تاریخ و فلان روز 
در میدان‌های عمومی وخیابان‌های شلوغ فریاد می‌زدی
که وطن با کفش برابر است
متهم: بله
قاضی: و در برابرِ صفوفِ کارگران وکشاورزان
متهم: بله
قاضی: و در برابرِ مجسمه‌های قهرمانان و در آرام‌گاه شهیدان
متهم: بله
قاضی:
ودر برابرِ مراکزِ داوطلبان و کهنه‌سربازان
متهم: بله
قاضی:
و در برابرِ انبوهِ جهان‌گردان و گردش‌گران
متهم: بله
قاضی: و در برابرِ دفاترِ روزنامه‌ها و نمایندگیِ خبرگزاری‌ها
متهم: بله
قاضی: وطن رؤیای کودکی است
و خاطراتِ سال‌خوردگی و دغدغه‌ی جوانان
و گورستانِ متجاوزان و طمع‌کاران و از جان‌گذشتگان با هر آن‌چه که باارزش و بی‌ارزش است
به نظرت بیش از یک کفش ارزش ندارد؟
چرا؟
چرا؟
متهم: آخر من پابرهنه بودم سرورم.

✍🏻: #محمد_الماغوط
(سوریه، ۲۰۰۶–۱۹۳۴)
برگردان: #احمد_دریس


━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
😉#پنجشنبه ها و #طنازى_ادبى

آهای ای خلق ایرانی کجایید؟
زمان رای گیری شد، بیایید

بیایید ای خلایق از چپ و راست
که میهن باز محتاج شماهاست

اگر بی کار هستی یا "سر کار"
اگر هستی "سر و مر" یا که بی مار!

بیا ای هموطن، ایرانی پاک
طرفداران من، قوم یقه چاک

بیا با نای و شیپور و دف و بوق
بریز آرای خود را توی صندوق

به نفع من بده رای خودت را
که من بهترترینم جان مولا….

خلایق اقتدا بر من نمایید
ادای دین بر میهن نمایید

📚: #هالو

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_پانسد_هشتاد_سوم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━

چه آرزوها
که داشتم من و دیگر ندارم
چه ها می بینم و باور ندارم
چه ها ، چه ها ، چه ها...
که می بینم و باور ندارم

حذر نجویم از هر چه مرا بر سر آید
گو در آید ، در آید
که بگذر ندارد و من هم که بگذر ندارم...

اگر چه باور ندارم که یاور ندارم
چه آرزوها که داشتم من و دیگر ندارم
سپیده سر زد و من خوابم نبرده باز
نه خوابم که سیر ستاره و مهتابم
نبرده باز...

چه آرزوها که داشتیم و دگر نداریم
خبر نداریم ، خوشا که از این بستر
دیگر سر بر نداریم...

در این غم چون شمع ماتم
عجب!
که از گریه خوابم نبرده باز...

چه ها ، چه ها ، چه ها
که می بینم و باور ندارم!

چه آرزوها که داشتم من و دیگر ندارم...،

✍🏻: #مهدی_اخوان_ثالث فراخور گرامی زادروزش 💐 مانا یاد و نامش (درباره روز تولدش دو نقل است یکی
۱۷بهمن دیگری ۱۰ اسفند)☘️
تخلص وی در اشعارش «م. امید» بود.
اشعار اخوان ريشه‌های اجتماعی و عاشقانه دارد. اخوان در جوانی با شعر كلاسيك فارسي آشنا شد و به سرودن قصيده و غزل پرداخت اما همواره به دنبال نوعی تازگی در شعر بود در پی آشنايی با نيما تحت تأثير شعر او دگرگون شد.
اشعار نخستين او تماماً به شيوه كهن است كه حاكي از توانايی وی در سرودن به شيوه سنتی است. سبك‌ شعری اخوان‌ ثالث‌ در اغلب‌ مجموعه‌‌های‌ او سبك‌ حماسی‌ و اساطيری‌كهن‌ با الهام‌ از ‌فردوسی است‌ و تأثير شاهنامه‌ در بيشتر اشعار او آشكار است‌ بطوريكه‌ شيوه‌ شاعری‌ او نوعی سبك‌ خراسانی نوين‌ است‌.
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏—

@sobhosher
〰️🔅🔅〰️
🔍 #راز_واژه

درود
🔅 « #مغازه »
🔸واژه مغازه از واژهٔ magaza ترکی استانبولی (عثمانی) به معنی «فروشگاه» گرفته شده و خود این واژه ترکی هم برگرفته از

🔻واژه فرانسوی magasin (ماگازن) به همین معنی است. این واژه فرانسوی و همچنین
🔺 واژه انگلیسی magazine به معنی انبار یا مخزن هر دو از واژه عربی مخازن» (جمع مخزن) گرفته شده اند.

🔹فروشگاه انبار یا مخزن کالاهاست. معنی دیگر magazine یعنی «مجله هم ناشی از این است که مجله را مخزن اطلاعات دانسته اند.


✍🏻: بهروز صفرزاده
📚: سایت موسسهٔ دهخدا

در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ━•··‏​‏​​‏•✦❁☀️❁✦•‏​‏··•​​‏━

🌞 #طلوع در #شاهنامه

🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅

چو شب دامن روز اندر کشید.
درفش خور آمد ز بالا پدید.

✍🏻: #فردوسی
🎤: #مریم_رضوی
🎼: #کیهان_کلهر (ترقه)

🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅

@sobhosher
يك حبه شعر #پارسى با چاى #انگليسى☕️
✍🏻: #فردوسی
برگردان: وحيد بيداريان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#شاهنامه

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

دبیر جهاندیده را پیش خواند
هرانچش به دل بود با او براند

به مادر یکی نامه فرمود و گفت
که آگاهی مرگ نتوان نهفت

ز گیتی مرا بهره این بد که بود
زمان چون نکاهد نشاید فزود

تو از مرگ من هیچ غمگین مشو
که اندر جهان این سخن نیست نو

هرآن‌کس که زایَد ببایدْش مُرد
اگر شهرْیارست اگر مَردِ خُرد

بدار و ببخش آن‌چه افزون بوَد
وز اندازه‌ی خویش بیرون بوَد

نداری تنِ خویش را رنجهْ بس
که اندر جَهان نیست جاویدْ کس

چو با راستی باشی و مردمی
نبینی جز از خوبی و خرّمی

#فردوسی
پادشاهی اسکندر

💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
#پند_از_شاهنامه

نداری تنِ خویش را رنجهْ بس
که اندر جَهان نیست جاویدْ کس

#فردوسی

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 📝 #شنبه‌هاباداستان‌های_شاهنامه
#داستان_شب

🔹‏ داستان ممنوع شدن شراب
بخش نخست

○ در دوره فرمانروایی بهرام گور ماجرایی رخ می‌دهد که موجب ممنوعیت شراب در کشور می‌شود اما یک تازه داماد باعث لغو قانون می‌شود.

#یونس_پیرزاده
🎤#معصومه_رمضانی

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
يك حبه شعر #پارسى با چاى #انگليسى☕️
✍🏻: #فرح_آریا
برگردان: فرح_آریا
موسیقی: ماندانا خضرایی(بزن باران)

یاد فرزندان دشتیاری سیستان و بلوچستان که می‌افتم دلم می‌خواهد فریاد بزنم
مزن باران … مزن باران که سیلت خانمان‌سوزست

@Poetry_in_the_language
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
#شعرامروز
━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کَند ما یک‌لاقبایان را

رهِ ماتم‌سرای ما ندانم از که می‌پرسد
زمستانی که نشناسد درِ دولت‌سرایان را

به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می‌آید
که لرزاند تنِ عریانِ بی‌برگ‌و‌نوایان را

به کاخِ ظلم باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را

طبیبِ بی‌مروّت کی به بالینِ فقیر آید
که کس در بند درمان نیست درد بی‌دوایان را

به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزاده‌مرد این بی‌صفایان را

به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یارب دست آن مشکل‌گشایان را

نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را

به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلتید
خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را

به کام مُحتَکِر روزیِ مردم دیدم و گفتم
که روزی سفره خواهد شد شکم این اژدهایان را…

✍🏻: #شهریار
نوازنده تمبک: امیرآقائی
نوازنده تار: حمیدآقائی
خواننده: امیر حق‌دوست

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@hamidaghaei
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
#شعرامروز
━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

زمستان پوستین افزود بر تن، کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کَند، ما یک‌لاقبایان را

رهِ ماتم‌سرای ما ندانم از که می‌پرسد؟
زمستانی که نشناسد درِ دولت‌سرایان را!

به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می‌آید
که لرزاند تنِ عریانِ بی‌برگ‌و‌نوایان را

به کاخِ ظلم، باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را

طبیبِ بی‌مروّت کی به بالینِ فقیر آید؟
که کس در بند درمان نیست درد بی‌دوایان را

به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزاده‌مرد این بی‌صفایان را

به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یارب دست آن مشکل‌گشایان را؟

نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد، بیگانه دیدیم آشنایان را

به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلتید
خدا ویران گذارد کاخِ این فرمانروایان را

به کام مُحتَکِر روزیِ مردم دیدم و گفتم
که روزی سفره خواهد شد شکم، این اژدهایان را

به عزّت چون نبخشیدی به ذلّت می‌سِتانَندَت
چرا عاقل نیندیشد هم از آغاز، پایان را؟

حریفی با تمسخر گفت زاری شهریارا بس
که می‌گیرند در شهر و دیار ما گدایان را
✍🏻: #شهریار

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​——
@sobhosher