صبح و شعر
653 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_چهارسد_نود_نهم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━
تجربهٔ یونان قدیم بسیار اهمیت دارد، زیرا تنها دورهٔ رواج دیکتاتوری که از نظر شدت وحدت با دورهٔ کنونی دیکتاتوری قابل مقایسه باشد…رهبری حزب توده‌ها در دست یکی از اعضای خاندان‌های اشرافی قدیمی بود که پس از کسب قدرت، حکومتی استبدادی برپا می‌کرد، خاندان‌های اشرافی رقیب خود را به تبعید می‌فرستاد، اموال آن‌ها را مصادره می‌کرد و میان پیروان خود پخش می‌کرد.
نکتهٔ قابل توجه این‌که اعضای حزب دیکتاتور آینده را سربازان مزدور و مردمان ناراضی کوچه و بازار تشکیل می‌دادند، سربازانی که نه به شهر خود بلکه به فرمانده و خانوادهٔ او وفادار بودند، و مردمانی که از اشراف استثمارگر نفرت داشتند.
استفاده از سربازان برای هدف‌های گروهی زمانی ممکن شد که تشکیلات تازه‌ای در ارتش استقرار یافت؛ تشکیلاتی که براساس آن، همهٔ کسانی که می‌توانستند از سلاح خود استفاده کنند سرباز تلقی می‌شدند.
به این ترتیب بسیاری از مردم سرباز می‌شدند و جان خود را در راه میهن به خطر می‌انداختند، بی‌آن‌که در مجلس شهر کوچک‌ترین حقی داشته باشند. 

📚: مکتب دیکتاتورها ،از هفت رمان‌ برتر سیاسی جهان است، نویسنده در این اثر با طنزی تلخ شخصیت دلقک‌وار دو شخصیت داستانش را ترسیم می‌کند اما مسئله‌ای که در سطرسطر کتاب مطرح می‌شود به‌شدت دقیق و موشکافانه است و جایی برای خنده و سرگرمی باقی نمی‌گذارد. در کل کتاب و دیالوگ‌های شخصیت‌ها، تومازوی( شخصیت سوم) است که رشته سخن را در دست دارد و انگار او نماینده خود نویسنده است. درواقع سیلونه در لباس تومازوی تبعیدی تجربیات خود از مبارزه بر ضد دیکتاتوری را بازگو می‌کند و خواننده را وامی‌دارد تا بر جزییات گفته‌های او تأمل کند، به دلیل همین تجربهٔ طولانی و از نزدیک لمس‌شده، بیان سیلونه هرگز حالت بی‌تفاوت و یک‌بعدی تحلیل‌ها و نظریه‌پردازی‌های یک روشنفکر دور از صحنهٔ عملی مبارزه را به خود نمی‌گیرد.

✍🏻: #اینیاتسیو_سیلونه متولد ۱ مهٔ ۱۹۰۰ است او در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و شروع به مبارزه با دستگاه فاشیستی موسولینی کرد. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند نویسندگان دیگر راه مستقلی در پیش گرفت. سیلونه که سال‌ها از پیشگامان مبارزه با فاشیسم بود، به نیکی دریافته بود که دغدغهٔ احزاب کمونیست برقراری دمکراسی نیست. از کتاب‌های او می‌توان؛ فونتامارا، نان و شراب، مکتب دیکتاتورها، دانهٔ زیر برف، یک مشت تمشک، خروج اضطراری، ماجرای یک پیشوای شهید، راز دل لوکا و روباه و گل‌های کاملیا را نام برد. 
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏—

@sobhosher
مکتب دیکتاتور - اینیاتسیو سیلونه.zip
21.3 MB
📗 مکتب دیکتاتورها
👤 اینیاتسیو سیلونه

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

دیکتاتوری رژیمی‌ست که در آن مردم به جای فکر کردن نقل قول می‌کنند
و همه هم از یک کتاب نقل‌قول می‌کنند.

مکتب دیکتاتورها
#اینیاتسیو_سیلونه

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
〰️🔅🔅〰️
🔍 #راز_واژه

درود
🔅 « #ایاب_و_ذهاب»

«ایاب و ذهاب» یعنی رفت و برگشت: وسیلۀ ایاب و ذهابِ کارکنان فراهم است.

در عربی « #إیاب»، بر وزنِ فِعال، از ریشۀ «أوب» و به معنیِ #بازگشتن، برگشتن، و مراجعت کردن است:
آبَ یَؤوبُ أوبًا و إیابًا: بازگشت؛ برگشت.

«مَآب»، بر وزنِ مَفعَل (در اصل: مَأوَب)، اسم‌ِمکانِ این ریشه و بنا بر این به معنیِ محلِ بازگشت و «بازگشت‌گاه» است.
این واژه در فارسی به‌ صورتِ پس‌وندواره به کار می‌رود و نوعی رفتار یا منش را نشان می‌دهد: تاجرمآب، درویش‌مآب، عرفان‌مآب، فرنگی‌مآب، قلدرمآب، نوکرمآب.

« َهاب»، بر وزنِ فَعال، به معنیِ #رفتن است:
ذَهَبَ یَذهَبُ ذَهابًا و ذُهوبًا: رفت.
«مَذهَب»، بر وزنِ مَفعَل، اسم‌ِمکانِ این ریشه و بنا بر این به معنیِ راه است که در آن می‌روند.

در عربی به بلیتِ رفت و برگشت می‌گویند: تذکِرة ذَهابٍ و إیابٍ.

از لحاظِ منطقی، رفتن مُقدّم بر بازگشتن است. شما اول به جایی می‌روید، سپس از آن‌جا بازمی‌گردید. به همین دلیل «رفت و برگشت» می‌گوییم، نه «برگشت و رفت».
اما در ترکیبِ عطفیِ «ایاب و ذهاب» این ترتیبِ منطقی، ظاهراً برای سهولتِ تلفظ، وارونه شده‌است! حق این بود که بگویند «ذهاب و ایاب»، نه «ایاب و ذهاب».

✍🏻: #بهروز_صفرزاده

در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #فردوسی
برگردان: وحید بیداریان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#شاهنامه

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

الا ای خریدار مغز سخن
دلت برگسل زین سرای کهن

کجا چون من و چون تو بسیار دید
نخواهد همی با کسی آرمید

اگر شهریاری و گر پیشکار
تو ناپایداری و او پایدار

چه با رنج باشی چه با تاج و تخت
ببایدت بستن به فرجام رخت

اگر ز آهنی چرخ بگدازدت
چو گشتی کهن نیز ننوازدت

چو سرو دلارای گردد به خم
خروشان شود نرگسان دژم

همان چهرهٔ ارغوان زعفران
سبک مردم شاد گردد گران

اگر شهریاری و گر زیردست
بجز خاک تیره نیابی نشست

کجا آن بزرگان با تاج و تخت
کجا آن سواران پیروزبخت

کجا آن خردمند گندآوران
کجا آن سرافراز و جنگی سران

کجا آن گزیده نیاکان ما
کجا آن دلیران و پاکان ما

همه خاک دارند بالین و خشت
خنک آنک جز تخم نیکی نکشت

#فردوسی
پادشاهی اردشیر

💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
روز مترچم
بر مترجمان عزیز به‌ویژه یاران صمیمی صبح و
شعر، مبارک باشد 💐

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

هرکس نکشد کمان، کمان ارزان نیست
رستم باید که کار نامردان نیست
✍🏻: #مولانا

#هشتم_مهرماه
بزرگداشت #مولوی شاعر نامی ایران زمین گرامی و خجسته 💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 📝 #شنبه‌هاباداستان‌های_شاهنامه
#داستان_شب

🔅 داستان داراب

🔹بخش نخست
اردشیر دراز دست

○داستان کودکی که در درون صندوقچه ای به رود فرات انداخته می شود...

#یونس_پیرزاده
🎤#مهرنوش_مستحقان_زاده


@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرامروز
━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

چه آرام می‌گذرد از پهنای این لحظه سایه
اگر دیوارها فراموش کنند چه می‌شود
اگر درختان فراموش کنند
اگر سایه خودش فراموش کند
و چیزی بر چیزی دیگر تکیه نکند
کدام دست باقی می‌ماند
کدام لحظه
آرام به من بگو
برای سایه‌ها چند رنگ بگذارم
چند خط
چند هاشور
شاید خورشید را باید بگردم
یادش بیاید سایه حقِ زندگی دارد

✍🏻: #یلدا_‌شعبانی

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

خزان به لطف تو چشم و چراغ تقویم است
که دیدن تو در این فصل، اتفاق افتاد

#حسین_منزوی

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

اندوهگین‌ نباش‌ سرزمین‌ من؛
در شکاف‌ زخم‌های‌ تو
بذر گل‌ کاشته‌ام.
تو روزی،
سراسر‌ گلستان‌ خواهی‌ شد.

#علیرضا‌_روشن



━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#نثر_فارسی
━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

از میان شاخه‌های پیچ در پیچ سبز رطوبتی خنک به سمتش می‌آمد. حس کرد شاخه‌ها تکان می‌خورند و یا مثلا... تیمسار اِشراقی روی کاناپه‌ی تاب نشسته است و یک حوریِ بهشتی هم گلابی‌ای قاچ کرده دهانش می‌گذارد.
یک‌هو ترس برش داشت. نکند برگردند؟ سر و گردن را با هول لرزاند. حتی چیز موهومی را از جلوی چشم‌ها پس راند. و بعد به فکر و خیالش خندید. حتی دست به کشاله‌ی ران برد. حالا کجا بودند! چشم‌ها را به سمت آسمان دراند. یک عمر خون ملت را توی شیشه کردند، تا توانستند جاسوسی‌یِ اجانب را کردند و حالا هم آمریکا و این ور و آن ور فراری شده‌اند. و بعد صف خائنین از برابرش گذشت، از یک راهروی باریک و خودش آن بالا بود، دست‌ها به کمر، به پاهای ورم کرده نگاه می‌کرد.
طلا گفت: آن به ژاپنی‌ها را می‌بینی؟ آن‌ها را از کاخ نیاوران برایم آورده‌اند. آن کاکتوس‌ها... آن‌ها که گل بنفش دارند، آن‌ها را هم خودم کاشته‌ام. آن گلایول‌های نارنجی وقتی این جا را خریدم توی باغچه‌ها بود. تیمسار اشراقی بهم گفت که بته‌اش را از فرانسه برایش آورده‌اند.

✍🏻: #امیرحسین_چهل‌تن فراخور گرامی زادروزش💐
📚 : تهران شهر بی آسمان

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher