🌸☘️🌸
از صدای پر مرغان سحر
لاله از خواب گران دیده گشود
اولین پرتو سیـمایی صبح
بوسه بر گنبد مینا زده بود
✍🏻: #فریدون_مشیری
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود صبحتان زیبا🍃🌱🪸🌸
@sobhosher
از صدای پر مرغان سحر
لاله از خواب گران دیده گشود
اولین پرتو سیـمایی صبح
بوسه بر گنبد مینا زده بود
✍🏻: #فریدون_مشیری
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود صبحتان زیبا🍃🌱🪸🌸
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
اعتقاد داشت در سلوک انسان هیچجایی برای بیراههرفتن وجود ندارد، چه در سیاست باشد و چه در عشق. بهاعتقاد او تمام اعمال انسان بر اساس اصل یکسانی بودند: اینکه میبایست بر سیاست، عشق، و اخلاق هم همچون بروج فلکی، قوانین ثابتی حاکم باشد.
در سیاست فساد مردم را پاک میکند و ریاکاری بیش از صداقت نصفهنیمه باعث آشکار شدن ذات بشری میشود. پلیدی میتواند ولو برای یک لحظه، باعث برانگیختن حس اعتمادی ناگزیر شود. درست مثل وقتی که لباسهای شستهشده را درون خشککن میریزید و آنقدر تند میچرخند که پیش چشمتان ناپدید میشوند، آنچیزی هم که در حالت عادی طبیعت بشری مینامیم، فوراً در گرداب سیاست ناپدید میشود.
✍🏻 #یوکیو_میشیما
📚: پایان ضیافت
ترجمه: شیوا مقانلو
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
اعتقاد داشت در سلوک انسان هیچجایی برای بیراههرفتن وجود ندارد، چه در سیاست باشد و چه در عشق. بهاعتقاد او تمام اعمال انسان بر اساس اصل یکسانی بودند: اینکه میبایست بر سیاست، عشق، و اخلاق هم همچون بروج فلکی، قوانین ثابتی حاکم باشد.
در سیاست فساد مردم را پاک میکند و ریاکاری بیش از صداقت نصفهنیمه باعث آشکار شدن ذات بشری میشود. پلیدی میتواند ولو برای یک لحظه، باعث برانگیختن حس اعتمادی ناگزیر شود. درست مثل وقتی که لباسهای شستهشده را درون خشککن میریزید و آنقدر تند میچرخند که پیش چشمتان ناپدید میشوند، آنچیزی هم که در حالت عادی طبیعت بشری مینامیم، فوراً در گرداب سیاست ناپدید میشود.
✍🏻 #یوکیو_میشیما
📚: پایان ضیافت
ترجمه: شیوا مقانلو
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
🌸☘️🌸
َ
خوشا صحرای عشق و وادی او
خوشا ایام وصل و شادی او
خوشا تاریکی شام جدایی
که بخشد صبح وصلش روشنایی
✍🏻: #وحشی_بافقی
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود روزتان زیبا
🍃🌱🪸🌸
@sobhosher
َ
خوشا صحرای عشق و وادی او
خوشا ایام وصل و شادی او
خوشا تاریکی شام جدایی
که بخشد صبح وصلش روشنایی
✍🏻: #وحشی_بافقی
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود روزتان زیبا
🍃🌱🪸🌸
@sobhosher
📡 #پیام_ادبی ━•··•✦❁🔆
انجمن ادبی #فروغ برگزار میکند
🔅درود بر دوستان جان
در دور جدید سلسله نشستهای انجمن ادبی فروغ مفتخریم به همراهیتان
کارشناس مجری: #تارا_کسرایی
📆: دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲
⏰ ۱۶ تا ۱۹
کارشناس مجری: تارا کسرایی
نشانی: کارگرشمالی. ضلع غربی پارک لاله. بازارچه خوداشتغالی لاله. کافه قادری
مقدم تک تک دوستان شاعر، نویسنده و ادب دوست بر چشمانمان
@anjomanadabiforoogh
━•··•✦❁🌐❁✦•··•━
@sobhosher
انجمن ادبی #فروغ برگزار میکند
🔅درود بر دوستان جان
در دور جدید سلسله نشستهای انجمن ادبی فروغ مفتخریم به همراهیتان
کارشناس مجری: #تارا_کسرایی
📆: دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲
⏰ ۱۶ تا ۱۹
کارشناس مجری: تارا کسرایی
نشانی: کارگرشمالی. ضلع غربی پارک لاله. بازارچه خوداشتغالی لاله. کافه قادری
مقدم تک تک دوستان شاعر، نویسنده و ادب دوست بر چشمانمان
@anjomanadabiforoogh
━•··•✦❁🌐❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسی
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
از مینیبوس پیاده شد. کوله را روی شانهاش چرخاند.
ایستاد، سرش را بالا گرفت و دور و بر را تماشا کرد.
گاری دستفروشها، شعارهای روی دیوار، صدای کرکر خندهی دخترهایی که به آنسو میآیند، سپور پیری که بغل وا کرده تا کپهی برگهای خشک را از روی زمین بردارد و دختری که جلوی ورودی روستا کنار دیوار، رو به میدان ایستاده است و دارد کتاب میخواند یا شاید نقشهای چیزی در دست دارد. چرخید.
کوله را از شانه برداشت و به دست گرفت. رفت به سمت مغازههای جنوب میدان. منقل جگرکیها دود میکرد، شاگرد مغازه میرفت و میآمد و سیخها را میچرخاند...
✍🏻: #حامد_اسماعیلیون
📚 : مجموعه داستان قناریباز
توصیفهای زیبا و پر از جزئیات و لطیف این کتاب با داستانهای عاطفیاش تمام احساس خواننده را به بازی میگیرد.
درونمایه غالب این مجموعه داستان حسرت است و پر است از فلاشبک و گریز به گذشته.
بین داستانهای مجموعه ارتباطی نیست و هرکدام راوی و ماجرای خود را دارند. در این داستانها ما شاهد حسرت انسانها بر چیزهای از دست رفتهشان هستیم. چیزهای عزیزی مثل انسانی دیگر، عمر و یا یک حس دوست داشتنی.
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسی
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
از مینیبوس پیاده شد. کوله را روی شانهاش چرخاند.
ایستاد، سرش را بالا گرفت و دور و بر را تماشا کرد.
گاری دستفروشها، شعارهای روی دیوار، صدای کرکر خندهی دخترهایی که به آنسو میآیند، سپور پیری که بغل وا کرده تا کپهی برگهای خشک را از روی زمین بردارد و دختری که جلوی ورودی روستا کنار دیوار، رو به میدان ایستاده است و دارد کتاب میخواند یا شاید نقشهای چیزی در دست دارد. چرخید.
کوله را از شانه برداشت و به دست گرفت. رفت به سمت مغازههای جنوب میدان. منقل جگرکیها دود میکرد، شاگرد مغازه میرفت و میآمد و سیخها را میچرخاند...
✍🏻: #حامد_اسماعیلیون
📚 : مجموعه داستان قناریباز
توصیفهای زیبا و پر از جزئیات و لطیف این کتاب با داستانهای عاطفیاش تمام احساس خواننده را به بازی میگیرد.
درونمایه غالب این مجموعه داستان حسرت است و پر است از فلاشبک و گریز به گذشته.
بین داستانهای مجموعه ارتباطی نیست و هرکدام راوی و ماجرای خود را دارند. در این داستانها ما شاهد حسرت انسانها بر چیزهای از دست رفتهشان هستیم. چیزهای عزیزی مثل انسانی دیگر، عمر و یا یک حس دوست داشتنی.
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨
✨ معلم کُتّابی دیدم در دیار مغرب ترشروی تلخ گفتار بدخوی مردم آزار گدا طبع ناپرهیزگار که عیش مسلمانان به دیدن او تبه گشتی و خواندن قرآنش دل مردم سیه کردی. جمعی پسران پاکیزه و دختران دوشیزه به دست جفای او گرفتار نه زهره خنده و نه یارای گفتار گه عارض سیمین یکی را طپنچه زدی و گه ساق بلورین دیگری شکنجه کردی.
القصه شنیدم که طرفی از خبائث نفس او معلوم کردند و بزدند و براندند و مکتب او را به مصلحی دادند پارسای سلیم نیک مرد حلیم که سخن جز به حکم ضرورت نگفتی و موجب آزار کس بر زبانش نرفتی.
کودکان را هیبت استاد نخستین از سر برفت…
🔻ادامه در بخش نظرات👇🏻
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب هفتم (در تاثیر تربیت)
*کتّاب، مکتبخانه: مکانی برای تحصیل
*طپانچه. اصلش تپانچه است. سیلی. زخم با کف دست
*طرفی: بخشی
*خبائث. پلیدیها
*هیبت. ترس ، هول
*خرسک : يک نوع بازى كودكانه
* لاحول: هیچ حرکت در جهان آفرینش جز به خواست خداوند وجود ندارد.
*جور استاد : خشم و جذبه معلم
🍃آدمی به ظلم عادت میکند و رفتار ظالمانه را تکرار میکند
و
رنج و سختی راه دانش برتر از مهر پدر است.
🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨
✨ معلم کُتّابی دیدم در دیار مغرب ترشروی تلخ گفتار بدخوی مردم آزار گدا طبع ناپرهیزگار که عیش مسلمانان به دیدن او تبه گشتی و خواندن قرآنش دل مردم سیه کردی. جمعی پسران پاکیزه و دختران دوشیزه به دست جفای او گرفتار نه زهره خنده و نه یارای گفتار گه عارض سیمین یکی را طپنچه زدی و گه ساق بلورین دیگری شکنجه کردی.
القصه شنیدم که طرفی از خبائث نفس او معلوم کردند و بزدند و براندند و مکتب او را به مصلحی دادند پارسای سلیم نیک مرد حلیم که سخن جز به حکم ضرورت نگفتی و موجب آزار کس بر زبانش نرفتی.
کودکان را هیبت استاد نخستین از سر برفت…
🔻ادامه در بخش نظرات👇🏻
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب هفتم (در تاثیر تربیت)
*کتّاب، مکتبخانه: مکانی برای تحصیل
*طپانچه. اصلش تپانچه است. سیلی. زخم با کف دست
*طرفی: بخشی
*خبائث. پلیدیها
*هیبت. ترس ، هول
*خرسک : يک نوع بازى كودكانه
* لاحول: هیچ حرکت در جهان آفرینش جز به خواست خداوند وجود ندارد.
*جور استاد : خشم و جذبه معلم
🍃آدمی به ظلم عادت میکند و رفتار ظالمانه را تکرار میکند
و
رنج و سختی راه دانش برتر از مهر پدر است.
🍃
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_چهارسد_شصتم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_چهارسد_شصتم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
🌸☘️🌸
چندان بنشینم که برآید نفس صبح
کان وقت به دل میرسد از دوست پیامی..
✍🏻: #سعدی
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود روزتون قشنگ🍃🌱🪸🌸
@sobhosher
چندان بنشینم که برآید نفس صبح
کان وقت به دل میرسد از دوست پیامی..
✍🏻: #سعدی
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود روزتون قشنگ🍃🌱🪸🌸
@sobhosher
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #ه_ا_سایه
خط: شهابالدین ارفعی
تذهیب: نسرین یزدانپناه
@sobhosher
☕️
✍🏻: #ه_ا_سایه
خط: شهابالدین ارفعی
تذهیب: نسرین یزدانپناه
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعردیروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
از صفای دل نباشد حاصلی درویش را
نان به خون تر میشود صبحِ صداقتکیش را
نیست غیر از بستنِ چشم و لب و گوش و دهان
رخنهای گر هست این زندانِ پر تشویش را
شرکت روزی خسیسان را به فریاد آورد
بر سرِ نانپاره سگ دشمن بود درویش را
مردمِ کوتهنظر در انتظارِ محشرند
نقد باشد محنتِ فردا مآلاندیش را
آسمانِ سنگدل از خاکِ راهش برنداشت
بر زمین چندان که زد خورشیدِ تابان خویش را
در خورِ پروانهام بزمِ جهان شمعی نداشت
سوختم از گرمی پرواز، بالِ خویش را
صبرکن بر تلخکامیها که آخر روزگار
چشمهسارِ نوش سازد بوسهگاهِ نیش را
از حبابِ خود هزاران چشم در هر جلوهای
میکند ایجاد دریا تا ببیند خویش را
گر به درد آمد دلت از نالهٔ صائب، ببخش
ناله دردآلود میباشد درونِ ریش را
✍🏻: #صائب_تبريزى
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعردیروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
از صفای دل نباشد حاصلی درویش را
نان به خون تر میشود صبحِ صداقتکیش را
نیست غیر از بستنِ چشم و لب و گوش و دهان
رخنهای گر هست این زندانِ پر تشویش را
شرکت روزی خسیسان را به فریاد آورد
بر سرِ نانپاره سگ دشمن بود درویش را
مردمِ کوتهنظر در انتظارِ محشرند
نقد باشد محنتِ فردا مآلاندیش را
آسمانِ سنگدل از خاکِ راهش برنداشت
بر زمین چندان که زد خورشیدِ تابان خویش را
در خورِ پروانهام بزمِ جهان شمعی نداشت
سوختم از گرمی پرواز، بالِ خویش را
صبرکن بر تلخکامیها که آخر روزگار
چشمهسارِ نوش سازد بوسهگاهِ نیش را
از حبابِ خود هزاران چشم در هر جلوهای
میکند ایجاد دریا تا ببیند خویش را
گر به درد آمد دلت از نالهٔ صائب، ببخش
ناله دردآلود میباشد درونِ ریش را
✍🏻: #صائب_تبريزى
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
دیدن عیب به هم می شکند شاخ غرور
مصلحت نیست که طاووس بپوشد پا را
#صائب
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
دیدن عیب به هم می شکند شاخ غرور
مصلحت نیست که طاووس بپوشد پا را
#صائب
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_چهارسد_شصت_یکم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_چهارسد_شصت_یکم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
🌸☘️🌸
هان ای نسیم صبح..
که بویت معطرست...
همراه با تو خاک سر کوی دلبرست..
محتاج نیست...
بر سر ره مشک ریختن...
کآنجا که دوست پای نهد خاک عنبرست..
✍🏻: #سیف_فرغانی
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود صبحتون زیبا🍃🌱🪸🌸
هان ای نسیم صبح..
که بویت معطرست...
همراه با تو خاک سر کوی دلبرست..
محتاج نیست...
بر سر ره مشک ریختن...
کآنجا که دوست پای نهد خاک عنبرست..
✍🏻: #سیف_فرغانی
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود صبحتون زیبا🍃🌱🪸🌸