صبح و شعر
652 subscribers
2.14K photos
280 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
Forwarded from آرشیو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #رضاکاظمی
برگردان: سعید عزیزی

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#نثر_فارسی
━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

همه چیز فقط برای این شروع شد که از چرخاندن کلید در قفل نفرت داشت. چرخاندن کلید در قفل به معنی باز کردن دری بود که به روی تاریکی و سکوت باز می‌شد. از همه درهایی که ناله‌کنان به روی پاشنه می‌چرخیدند و به سوی تاریکی و سکوت باز می‌شدند متنفر بود. وقتی غروب‌ها از سرکار برمی‌گشت در راه هرچه را باید انجام می‌داد یکی یکی در ذهنش مرور می‌کرد. می‌دانست وقتی به خانه رسید باید کلید را در قفل بچرخاند بعد در ناله‌کنان به روی پاشنه می‌چرخد و به روی تنهایی‌اش باز می‌شود. از همین نفرت داشت.
سال‌ها بود که دیگر هیچ‌کس در خانه انتظارش را نمی‌کشید. به جز او همه خانه را ترک کرده بودند. بچه‌ها بزرگ شده و رفته بودند، بقیه را هم مرگ با خود برده بود. بچه‌ها گاهی نامه می‌دادند. عکس می‌فرستادند، هر چند وقت یک بار هم از او می‌خواستند سری به آن‌ها بزند. می‌دانستند نمی‌رود. می‌دانست نخواهد رفت. می‌ترسید آنجا از این هم تنهاتر شود. عکس‌های بچه‌ها را هر جا دم دستش می‌رسید می‌گذاشت. اما آن‌ها را نمی‌شناخت. همه تغییر کرده بودند. از دنیای آن‌ها چیزی نمی‌دانست. از زندگی‌هایشان خبری نداشت. می‌گفتند خوب هستیم. هرکس می‌پرسید می‌گفت: «خوب هستند.»

✍🏻: #گيتاگركانی فراخور گرامی زادروزش💐

📚 : مجموعه داستان «سکوت و داستان‌های دیگر» در سال ۱۳۹۱ منتشر شد. این کتاب شامل سیزده داستان کوتاه است که عبارت‌اند از: سکوت، سگ و گربه و قناری، سرگرمی، بروت، روز موعود، پسرک و دریا، عطر مریم، مریم ۴۱۲، جاده، بانو، رنگ‌ها، گلادیوس و نسیم عزیز. داستان سکوت از این کتاب درباره‌ی گفت‌وگوهای ذهنی زنی بی‌هوش است.
━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 😴
#داستان_شب

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_چهارسد_سی‌_سوم
داستانگو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
Forwarded from آرشیو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعردیروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

آنان که نه حیران تو حیرت به حرامان
دلبستهٔ غیر تو محبت به حرامان

درد تو جفاپیشه حلالِ دلِ ما باد
آنان که نه بیمار تو راحت به حرامان

دیروز نه این بودی و امروز نه آنی
تا باز چه گفتند نصیحت به حرامان

با لطف به ما دلبر رنجیده ز ما را
دیدند و نمردند رقابت به حرامان

با او دگری دیدی و تأثیر نمردی
گشتی تو هم از جملهٔ غیرت به حرامان



✍🏻: #محسن_تأثیر_تبریزی
سده ۱۲

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

به ضعف و قوت بازوی عشق حیرانم
که کوه می‌کند و دل، نمی‌تواند کند
 
#تاثیر_تبریزی

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
نمک‌نشناس را این نکتۀ سربسته بس باشد
که می‌گیرد نمک در ابتدا چشم نمک‌دان را

#تاثیر_تبریزی
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from آرشیو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #فریبا_نجفی
برگردان: وحید بیداریان

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸☘️🌸
در مسجد و میخانه خیالت اگر آید
محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم

گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی
چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم


✍🏻: #حافظ
🎤: #ناهیدپرپینچی

درود صبحتون زیبا🍃🌱🪸🌸

@sobhosher
Forwarded from آرشیو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

شما هم لابد اخبار دنیا را گوش می‌دهید و روزنامه ها را ورق می‌زنید. من الان ۸۴ سال دارم. اما به نوزده، بیست سالگی ام برگشته‌ام. همان دختر جوانی شده‌ام که دارد اروپا را می گردد و دائم ازخودش می‌پرسد چرا؟
من الان دائم دارم از خودم می‌پرسم چرا؟ چرا؟ چرا؟
روزنامه را باز می‌کنم, می‌بینم که در انفجاری در پاکستان چندین کودک کشته شده‌اند. کتابی که می خوانم درباره کودکان عراقی است که بمب‌ها نابودشان می‌کند. نگاه کنید به ثروتی که صرف ساختن سلاح و جنگ می شود. ما مگر که هستیم؟ چرا زمین را داریم این طور از بین می‌بریم؟ چرا طبیعت را نابود می‌کنیم؟ من الان شده ام همان دختر جوانی که وارد بازداشتگاه‌های آلمانی می‌شود و کوره های آدم سوزی را می‌بیند. همه ذهن من دنبال این است که مسئله ما کجاست؟ ما دچار چه مشکلی هستیم؟"
"من در حدود سال های ۱۳۳۲، ۳۳ در مطالعاتم به این نتیجه رسیدم که ریشه این فساد و اشتباه رفتن، در آموزش و پرورش است. به این نتیجه رسیدم که تمام تلاشم را متوجه آموزش و پرورش بکنم. همیشه سعی کرده ام تلاش کنم تا آموزش و پرورش، برده بار نیاورد و انسان بار بیاورد.

#توران_میرهادی (زادهٔ ۲۶خرداد) فراخورگرامی زادروزش💐
مانا یاد و نام☘️‌مامان توران، استاد ادبیات کودک، نویسنده و کارشناس آموزش وپرورش و پایه گذار مجتمع آموزشی تجربی فرهاد، و از بنیانگذاران شورای کتاب کودک و بنیانگذار فرهنگنامه کودکان و نوجوانان بود.
او را « #مادر ادبیات کودک و نوجوان در ایران» می‌دانند.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏—

@sobhosher
Forwarded from آرشیو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #فردوسی
برگردان: وحید بیداریان

@sobhosher
Forwarded from آرشیو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#نثر_فارسی
━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

آره داشتیم چی میگفتیم؟
بنویس: مارو دیوونه و رسوا کردی، حالیته؟
مارو آواره صحرا کردی، حالیته؟
آخه مام واسه خودمون معقول آدمی بودیم، دستکم هرچی که بود آدم بیغمی بودیم، حالیته؟
سروسامون داشتیم، کس و کاری داشتیم؛ هی دیگه، یادش به خیر، ننه مون جورابمونو وصله میزد، مارو نفرین میکرد، بابامون خدابیامرز سرمون داد میکشید، بهمون فحش میداد، با کمربند زمون اجباریش پامونو محکم میبست، ترکه های آلبالو رو کف پامون میشکست.
حالیته؟
هههی یاد اونروزا به خیر! چون بازم هرچی که بود سر و سامونی بود، حالیته؟
ننه ای بود که نفرین بکنه، بعد نصفه شب پاشه لحاف رو آدم بکشه، که مبادا پسرش خدا نکرده بچاد؛ که مبادا نکنه نورچشمش سینه پهلو بکنه، حالیته؟
هه! بابایی بود که گاه و بیگاه سرمون داد بزنه، باهامون دعوا کنه، پامونو فلک کنه، بعد صب زود پاشه مارو تو خواب بغل کنه، اشکای شب قبلو که روی صورتمون ماسیده بود، کم کمک با دستای زبر خودش پاک بکنه، حالیته؟

✍🏻: #بیژن_مفید فراخور گرامی زادروزش💐 مانا یاد و نامش ☘️
📚 : شهر قصه
داستان در اصل از یک روایت عامیانه گرفته شده، منتهی بیژن مفید به این روایت شکلی تمثیلی داده‌است. اپ در این نمایشنامه کوشید تا نظمی را که خاص زبان این قبیل روایت‌های عامیانه ‌است در گفتگوی آدم‌های این نمایش حفظ شود.
«شهر قصه» حکایت دردناک آدمی است که نادانی‌ها، خرافات و سنت‌ها و نظام‌های تحمیل شده‌ ای زندگی‌ اش را محدود کرده‌اند”. “انسان‌هایی که ماسک حیوانات را به چهره دارند و به دنیای پر از ریا و دروغ کوچکشان خو گرفته‌اند. یک روز یک انسان جدید به شهر وارد می‌شود و به رنگ آن‌ها درمی‌آید و هویت خود را از دست می‌دهد. شهر قصه حکایت حلقه‌ی گرگ‌هاست و تراژدی نکبت‌بار آدمیزاد. شاید اگر هرکدام از آن‌ها حرکتی می‌کرند، وضعشان این‌همه دردناک نبود.”
به امید روزی که شهر قصهٔ ما پر از عشق و‌ شادی باشد.
#برای_عشق
#زن_زندگی_آزادی


━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher