سعداء/ حجت‌الاسلام راجی
8.06K subscribers
3.69K photos
2.41K videos
364 files
1.62K links
🌱 پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@soada_ir

🌱 کانال خانواده
@soada_reyhaneh

🌱 منبرک
@manbarak

ارتباط با ادمین:
@aadmin_soada1
Download Telegram
نمودار خلاصه منبر:
#جهاد

جلسه اول: جهاد نظامی و سیاسی


پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
جهاد_مبارزه_نسخه_موبایلی_جلسه_1.pdf
359.2 KB
فایل پی دی اف -نسخه موبایلی- خلاصه منبر:

#جهاد

جلسه اول: جهاد نظامی و سیاسی

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
جهاد نظامي و جهاد سياسي
حجت الاسلام راجي
فایل صوتی منبر:

#جهاد

جلسه اول: جهاد نظامی و سیاسی

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی آخر ماه صفر - #جلسه_دوم_جهاد

با موضوع:

#جهاد

#جهاد_اقتصادی
#جهاد_با_نفس

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
#جهاد - جلسه دوم_جهاد

منبر آخر ماه صفر

—----------------------------------
🔷 موضوع جلسه دوم: جهاد اقتصادی و جهاد با نفس🔷

3- جهاد اقتصادی:
🔸رمز موفقيت و نفوذ در ساير ملل و بقاي يك جامعه كار و تلاش در عرصه هاي مختلفي مخصوصا در عرصه اقتصاد است. در هر زمان يکي از حربه هاي دشمن استفاده از مسئله اقتصاد بر عليه يک ملت بوده است، اگر يک نگاه کوتاهي از صدر اسلام تا به حال داشته باشيم نمونه هاي زيادي در اين مورد قابل ذکر است که فقط به دو مورد يکي از صدر اسلام و ديگري از زمان حال اشاره مي شود.

♦️در صدر اسلام مشرکين مکه براي براي غلبه بر مسلمانان و از پاي درآوردن آنها که در سال هفتم بعثت، رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله و سلم)، بني هاشم و مسلمانان به سبب آزارهاي مشرکان مکه به شعب ابي طالب پناه برده بودند. سه سال در محاصره اقتصادي و اجتماعي قرار دادند، که به حمد الله در سايه لطف الهي و پايداري مسلمانان و حمايتهاي مالي و اقتصادي حضرت خديجه کبري (سلام‌الله علیها) دشمن نتوانست به اهداف خود دست يابد.

🔹«وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّکُمْ کَيْدُهُمْ شَيْئاً». و اگر صبر کنید و پروا پیشه کنید نیرنگ آنها هیچ زیانی به شما نمی رساند. (سوره آل عمران، آیه 120)

♦️نمونه ديگر در زمان حال که به عينه با آن مواجه هستيم و مشاهده مي کنيم اين است که دشمنان قسم خورده ايران اسلامي چندين سال است که از اين حربه هم براي ضربه زدن و تسليم مردم غيور و ولايتمدار اين مرز و بوم تلاش مي کنند.
اگر انسان برای رفاه خانواده اش دنبال مال حلال باشد فی نفسه ثواب دارد. کار و تلاش در عرصه اقتصادي اهميت زيادي دارد که به اختصار از منظر قرآن و ائمه معصومين اشاره مي شود.

🔹ارزش کار از منظر قرآن و ائمه معصومين
اسلام با توجه به اهميت فوق العاده «كار» در زندگي فردي و اجتماعي بشر، بر كار و تلاش انسان تاكيد ويژه اي مي كند. قرآن كريم نيز به طور صريح، همه بهره مندي هاي انسان را در گرو كار و تلاش او مي داند،
آنجا كه مي فرمايد:
🔸«لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ». ... براي مردان را از كار و كسب خود نصيبى است، و براي زنان را از كار و كسب خود نصيبى ... (سوره نساء، آيه 32)
🔸«وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى». انسان چيزى جز آنچه براى آن تلاش كرده است ندارد. (سوره نجم، آيه 39)
هر انسانی در گرو سعی خود است.

و همچنين است اهميت و ارزش کار و فعاليت اقتصادي در کلام ائمه معصومين (علیهم‌السلام) از جمله:
🔸قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «الْعِبَادَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِي طَلَبِ الْحَلَالِ». عبادت ده جز است که نه جز آن در کار و تلاش براي به دست آوردن روزي حلال است. (منبع: جامع الأخبار(للشعيري)، ص 139)

🔸پيامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم): هر کس از راه، حلال برای استغنای خود و خانواده اش تلاش کند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد کرده است و هر کس با تلاش و آبرو، در پی حلال دنیا باشد، در مرتبه شهدا خواهد بود.

در روایت داریم اگر کسی در راهی که دارد برای خانواده اش کار می کند کشته شود حکم شهید را دارد.

🔸پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم): «الكادّ على عياله كالمجاهد في سبيل اللَّه». كسى كه براى تأمين زندگى عيال خود زحمت (و رنج) مى‏كشد، همچون مجاهد در راه خدا است.

🔹حمايت از توليد داخلي
اما اصل جهاد در مقابل دشمن است. امروز مهمترین مصداق جهاد اقتصادی حمایت از کار و سرمایه ایرانی است. همانطور که امام(ره) گفتند: سوسنگرد باید آزاد بشود و آزاد شد. مهران باید آزاد بشود و آزاد شد. هیچکس نگفت چطور و با کدام مهمات و ... امام(ره) فرمودند باید آزاد شود و رزمنده ها انجام دادند. مقام معظم رهبری هم می فرمایند: باید کالای ایرانی استفاده کنید.

♦️«نمی‌گوییم خرید جنس خارجی حرام است، امّا عرض می‌کنیم خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاوم‌سازی اقتصاد است و بر روی همه چیز این کشور تأثیر می‌گذارد. باید به این توجّه کرد؛ این نقش همه‌ی مردم است.» (بیانات مقام معظم رهبری در حرم مطهر امام رضا عليه السلام 1/1/1393)
🔸- چند وقت پیش در تلویزیون خانم ژاپنی که شیعه شده بود و برای طلبگی به حوزه علمیه قم آمده بود را نشان می داد. از او پرسیدند: کشور شما بهترین وسایل را تولید می کند. کالاهای خانه شما همه ژاپنی است؟ ایشان گفت: نه ما همه کالاهایمان ایرانی است چون رهبر ایران گفته اند کالای ایرانی را برای خودتان فریضه بدانید.
👈او هم می داند که کالای ژاپنی مرغوبیتش بیشتر از کالای ایرانی است. ما نمی گوییم همه چیز را ایرانی بخرید می گوییم چیزهایی که می شود را ایرانی بخرید. بعضی چیزها را ایران اصلا تولید نمی کند یا واقعا قابل استفاده نیست اما چیزهایی را که می شود استفاده کرد چرا خارجی می خریم؟

ادامه👇👇👇
🔸- آیت الله مرعشی نجفی هیچ وقت لباس خارجی به تن نمی‌کردند و از خیاط می‌خواست که با پارچه‌های تولید داخل برایشان لباس بدوزد. آن موقع در ایران دکمه تولید نمی‌شد و خیاط از دکمه خارجی استفاده کرده بود، ايشان از خیاط خواسته بودند که با پارچه دکمه درست کنند. نمونه‌ای از لباس ایشان در کتابخانه مرعشی نجفی قم محفوظ است که با این طریق تهیه شده است.
🔸- همسر شهيد حاج عبدالمهدي مغفوري - قائم مقام رئیس ستاد لشکر 41 ثارالله کرمان - تعریف می کند: روزی به بازار رفتم و یک دست استکان خریدم. وقتی ایشان آمد و مارک استکان ها را دید خیلی ناراحت شد. و گفت: چرا ما نبايد توليدات كشور خودمان را استفاده كنيم و در اين شرايط به نظام و انقلاب كمك كنيم؟
👈کسانی که امروز ادعای میهن پرستی را دارند اولین چیزی که باید رعایت کنند استفاده از کالای ایرانی است اما معمولا استفاده نمی کنند. فقط ادعا می کنند. اگر کسی عاشق ایران هست باید به فکر ایران باشد. اگر عاشق کارگر ایرانی هست باید از کالاهای داخلی استفاده کند.
👈طبق گزارشی که در یکی از برنامه های صدا و سیما ارائه شد اگر همه مردم ایران فقط از مسواک ایرانی استفاده کنند نزدیک ده هزار شغل ایجاد می شود یا همه از خودکار ایرانی استفاده کنند چندین هزار شغل ایجاد می شود.
همین چیزهای معمولی را ایرانی استفاده کنیم.

♦️عقوبت نفع رساندن به دشمن
🔸- ابن ابی یعفور که از برترین صحابه‌ی امام ششم محسوب می شود، گوید: روزی در نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم که یکی از شیعیان وارد شد. وی این سوال را از محضر امام پرسید: چه بسا می شود که مومنی در زندگی دچار مضیقه ی مالی است. در همین اثناء از سوی حکومت جور، دعوت به همکاری می شود، می تواند بپذیرد؟ حضرت فرمودند:
«مَا أُحِبُّ أَنِّی عَقَدْتُ لَهُمْ عُقْدَهً أَوْ وَکَیْتُ لَهُمْ وِکَاءً وَ إِنَّ لِی مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا لَا وَ لَا مَدَّهً بِقَلَمٍ إِنَّ أَعْوَانَ الظَّلَمَهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِی سُرَادِقٍ مِنْ نَارٍ حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنَ الْعِبَادِ». من دوست ندارم حتی برای ظالمین گرهی باز کنم یا اینکه تکیه گاهی فراهم کنم و یا یک قلمی به دست آنها بدهم. زیرا کسانی به کمک کار ظالمین باشند در روز قیامت در آتش خواهند بود. در روایتی دیگر حتی از کمک کردن به ظالمین در بنای مسجد نیز نهی شده است.

👈مگر در زیارت عاشورا ما اینطور افراد را لعن نمی کنیم؟ مگر نمی گوییم «و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله»؟ مگر نمی گوییم «و الجمت و تنقبت لقتالک»؟ بعضی از اینها کاری نکرده بودند فقط پیاده نظام بودند. حتی یک سنگ پرت نکردند، یک شمشیر نزدند، حتی برای امام حسین (علیه‌السلام) گریه هم کردند، اما ما در زیارت عاشورا آنها را لعنت می کنیم. چون اگر پیاده نظام ها نبودند لشکر عمر بن سعد اینقدر پا نمی گرفت.

🔹- صفوان مردی بود که -به اصطلاح امروز- یک بنگاه کرایه وسائل حمل و نقل داشت که آن زمان بیشتر شتر بود، و به قدری متشخص و وسائلش زیاد بود که گاهی دستگاه خلافت، او را برای حمل و نقل بارها می خواست. روزی هارون برای یک سفری که می خواست به مکه برود، شترهای او را کرایه کرد. روزی نزد امام کاظم (علیه‌السلام) رفت، امام فرمود: چرا شترهایت را به این مرد ظالم ستمگر کرایه دادی؟ گفت: من که به او کرایه دادم، برای سفر معصیت نبود. چون سفر، سفر حج و سفر طاعت بود کرایه دادم و الا کرایه نمی دادم. فرمود: پولهایت را گرفته ای یا نه؟ یا لا اقل پس کرایه هایت مانده یا نه؟ بله، مانده. فرمود: به دل خودت یک مراجعه ای بکن، الآن که شترهایت را به او کرایه داده ای، آیا ته دلت علاقه مند است که لا اقل هارون این قدر در دنیا زنده بماند که برگردد و پس کرایه تو را بدهد؟ گفت: بله. فرمود: تو همین مقدار راضی به بقای ظالم هستی و همین گناه است.

♦️در بین علما، پیشتازان مبارزه با دشمن در امور اقتصادی خیلی زیاد دیده می شود.
🔸- زمانی که قرارداد 1907 در 9 شهریور 1286، در سن‌پطرزبورگ پایتخت روسیه بین دولت‌های روس و انگلیس در مورد تقسیم ایران به امضا رسید که به موجب این قرارداد ایران به سه منطقه تقسیم می شد. قسمت شمال تحت نفوذ روسیه، قسمت جنوب تحت نفوذ بریتانیا و یک منطقه هم بی‎طرف. در همان دوران 12 نفر از علمای اصفهان بیانیه‌ای در رد مصرف کالای خارجی و تاکید بر مصرف کالای داخلی امضا کردند که چند فراز داشت:
اولا: قبالجات و احکام شرعیه، از شنبه (14 جمادی الاول) به بعد باید روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شد، اگر بر کاغذ‌های دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمی‌نویسیم، قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد، امضاء نمی‌نماییم. حرام نیست کاغذ غیرایرانی و کسی را مانع نمی‌شویم، ما با این روش متعهدیم.
👇👇👇
🔸ثانیا: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه دیگر ایرانی باشد، متعهد شده‌ایم، بر آن میت نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلوة بر آن میت بخواهند، ما را معاف دارند.
🔸ثالثا: ملبوس مردانه جدید که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می‌شود، هر چه بدلی آن در ایران یافت نمی‌کنیم و حرام نمی‌دانیم لباس‌های غیر ایرانی را، اما ما ملتزم شده‌ایم، حتی‌المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از نسج ایرانی بنماییم، تا بعین ماها نیز کذلک. و متخلف توقع احترام از ما نداشته باشد، آنچه از سابق پوشیده داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.
🔸رابعا: میهمانی‌ها بعد ذلک، ولو اعیانی باشد، چه عامه چه خاصه، باید مختصر باشد؛ یک پلو و یک چلو و یک خورش و یک افشره، اگر زائد بر این کسی تکلف دهد، ما را به محضر خود وعده نگیرد، خودمان نیز به همین روش میهمانی می‌نمائیم، هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ما خواهد بود.

استقامت و جهاد لازم است.
🌺حضرت علي (علیه‌السلام):«فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ‏ الرَّعِیَّهُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاهِ وَ لَا تَصْلُحُ‏ الْوُلَاهُ إِلَّا بِاسْتِقَامَهِ الرَّعِیَّهِ». پس كار رعيت سامان نمى‌يابد مگر به شايستگى و درست كارى حكمرانان و كار حاكمان سامان نمى‌يابد مگر با پايدارى مردم.
👈اگر مردم درخواست کالای ایرانی بدهند مسئولین مجبورند رعایت کنند. همین ماه مهر که آمد انسان می توانست برای فرزندش دفتر و مداد و خودکار و کیف ایرانی بخرد. ممکن است دفتری هم که می خریم مقداری گران تر باشد اما حمایت ما باعث می شود چند نفر جوان سر کار بروند. فکر کنیم جوان خودمان است. اگر به ما بگویند جوانتان را سر کار می فرستیم به شرط اینکه کالای ایرانی بخرید، مسلما ما قبول می کنیم.

🔸- یکی از علمای طراز اول شیعه میرحامد حسین هندی است که کتاب مهم «عبقات الانوار» برای ایشان است و در اثبات تشیع، این کتاب خدمت بسیار بزرگی به تشیع محسوب می شود. شیخ آقا بزرگ تهرانی نکته اخلاقی قابل توجهی را درباره علامه بزرگوار میرحامد حسین بیان می کند: امر عجیب این است میرحامد حسین این همه کتاب های نفیس و این دائرة المعارف های بزرگ را تالیف کرده است، در حالی که جز با کاغذ و مرکب اسلامی (یعنی کاغذ و مرکبی که در سرزمین های اسلامی به دست مسلمانان تهیه می شده است) نمی نوشته است و این به دلیل تقوای فراوان و ورع بسیار او بوده است اصولا دوری وی از به کار بردن صنایع غیر مسلمانان مشهور همگان است.

♦️دوري از تجملات
آن چیزی که باعث شده است مردم امروزه از کالای ایرانی استفاده نکنند، تجملات است. این تجملات زندگی ها را از بین می برد. بسیاری از وسائل لوکس تولید داخل نیست. چقدر ارز باید از کشور خارج شود تا یک آقای نوکیسه و تازه به دوران رسیده اموالش را به مردم نشان بدهد. مثلا 500 میلیون یا یک میلیارد فقط خرج ماشین آن آقا می شود. از مستضعفین بزنند که این آقا می خواهد ماشین اینطور سوار شود. تجملات باعث می شود انسان از کالای داخلی استفاده نکند.

♦️كارآفريني
بعضی ها می توانند کارآفرینی کنند، مثلا در مغازه ای که هستند شاگرد بگیرند. درست است سود خودش کم می شود اما خانواده ای نان می خورد.
🌺پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) : «بهترین مردم، کسی است که برای مردم، سودمندتر باشد.»
🔸- شهيد طلبه، محمد شريفي، در وصيت نامه اش می گوید: سعي كنيد خودتان تولید كنيد و خودتان تمام اين وظايف مشكل را بپذيريد، بايد ايران عزيز را به جايي برسانيد كه دنيا محتاج شما شود.
چه بسا این شهیدان اگر بودند امروز چرخ اقتصاد و سیاست و ... خیلی سریعتر می چرخید.

4- جهاد با نفس : اگر جهاد نظامی جهاد اصغر بود، جهاد سیاسی و جهاد اقتصادی جهاد کبیر هست، این جهاد، جهاد اکبر است.

🔸عن أبی عبدالله (ع) أن النبی بعث سریّة فلمّا رجعوا قال مرحباً بقوم قضوا الجهاد الأصغر و بقی علیهم الجهاد الأکبر. فقیل یا رسول­الله ما الجهاد الأکبر؟ قال: جهاد النفس: پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) گروهی را به جنگ با دشمنان فرستاد و چون برگشتند فرمود: مرحبا به گروهی که جهاد اصغر را انجام دادند و تکلیف جهاد اکبر هم ­چنان بر دوش آن­ هاست... آنان گفتند: یا رسول الله جهاد اکبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس.

👈این روایت اولین روایت در باب جهاد با نفس وسائل الشیعه بود.
آیت الله بهجت درباره ی مطالعه کتاب «جهاد با نفس» می فرمایند: «هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب «جهاد النفس» وسایل الشیعه را مطالعه کنید و سعی نمایید به آن عمل کنید. بعد از یک سال خواهید دید که حتما عوض شده اید مانند دارویی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی می کند.»
👇👇👇
👈وسائل الشیعه کتابی فقهی است. شیخ حر عاملی روایت فقهی را در آن جمع کرده است اما ایشان به باب جهاد که می رسد با عنایت خدا، باب جهاد با نفس را شروع می کند. این باب ترجمه شده و در بازار با نام «جهاد با نفس» وسائل الشیعه موجود است. ایشان بحث جهاد نظامی را که مطرح می فرماید حدودا 300 روایت می آورد اما برای جهاد با نفس بیش از 900 روایت می آورد.
این جهاد اخلاقی را جهاد اکبر، جهاد با نفس می گویند.

🔸خداوند در قرآن می فرماید: «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ». کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد می کند. (سوره عنکبوت، آیه 6)
این جهاد، جهاد اخلاقی و جهاد با نفس است. الگوی قرآنی جهاد با نفس حضرت یوسف (علیه‌السلام) است. آنجایی که می توانست فسادی انجام دهد این کار را انجام نداد.
🌺امیرالمومنین علی (علیه السلام): «مَا الْمُجاهِدُ الشهیدُ في سَبيل‌اللهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ؛ لَكَادَ الْعَفيفُ أنْ يَكونَ مَلْكاً مِنَ الْمَلائِكَة». پاداش مجاهدي كه در راه خدا به شهادت رسيده برتر از پاكدامني نيست كه توان گناه دارد و گناه نكند، كه پاكدامن در آستانه فرشته شدن است. (نهج البلاغه، حکمت 466)
🔸- طلبه جوانی به نام محمد باقر شب در حجره ي خود مشغول مطالعه بود كه به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت: شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد. از آن طرف چون این دختر شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند. صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ... . محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... . لذا علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند. شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملاصدار اشاره نمود.
اميرمؤمنان علي‌ (عليه‌السلام): «أَفْضَلُ العِبادَةِ الْعَفافُ». برترین عبادت پاکدامنی است. (منبع: ميزان الحكمه، ح 13116)

👈مثلا چشم انسان می تواند جایی را ببیند، گوشش می تواند خیلی از چیز ها را بشنود، بدنش می تواند خیلی از چیزها را لمس کند اما خودش را در این موقعیت ها قرار نمی دهد. الگوهای این جهاد زیادند.

🔹عفت ورزی شیخ رجبعلی خیاط
شیخ رجبعلی خیاط می گوید: در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا می‌تواند تو را خیلی امتحان كند، بیا یك بار تو خدا را امتحان كن! و از این حرام آماده و لذتبخش به خاطر خدا صرف نظر كن. سپس به خداوند عرضه داشتم: خدایا! من این گناه را برای تو ترك می‌كنم، تو هم مرا برای خودت تربیت كن.
آنگاه دلیرانه، همچون حضرت یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت می‌كند و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب می‌ورزد و به سرعت از دام خطر می‌گریزد. این كف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد. دیده برزخی او باز می‌شود و آن چه را كه دیگران نمی‌دیدند و نمی‌شنیدند، می‌بیند و می‌شنود. به طوری كه چون از خانه خود بیرون می‌آید، بعضی از افراد را به ‌صورت واقعی خود می‌بیند و برخی اسرار برای او كشف می‌شود.

🔹عفت ورزی شهید برونسی
شهید عبدالحسین برونسی دوران خدمت خود را در دوران رژیم ستمشاهی سپری می‌کرد که برای نگهبانی در منزل یکی از افسران ارتش گماشته می‌شود. فضای حاکم بر آن منزل (بی‌دین و لاقید بودند) به‌گونه‌ای بود که برای شهید برونسی قابل تحمل نبود. بنابراین، برونسی از آن‌جا فرار می‌کند و گرفتار وقایعی می‌شود. ایشان بخاطر این کار، تحقیر و تنبیه بسیاری شدند اما به بالاترین مرتبه که شهادت است، رسیدند.
👇👇👇
🔹عفت ورزی ابن سیرین
جوانک شاگرد بزاز، بی خبر بود که چه دامی در راهش گسترده شده. او نمی‏دانست این زن زیبا و متشخص که به بهانه خرید پارچه به مغازه آنها رفت و آمد می‏کند، عاشق دلباخته او است، و در قلبش طوفانی از عشق و هوس و تمنا بر پاست. یک روز همان زن به در مغازه آمد و دستور داد مقدار زیادی جنس بزازی‏ جدا کردند، آنگاه به عذر اینکه قادر به حمل اینها نیستم، به علاوه پول‏ همراه ندارم، گفت: " پارچه‏ها را بدهید این جوان بیاورد، و در خانه‏ به من تحویل دهد و پول بگیرد ".
مقدمات کار قبلا از طرف زن فراهم شده بود، خانه از اغیار خالی بود، جز چند کنیز، کسی در خانه نبود. پس از مدتی پرده بالا رفت. خانم در حالی که خود را هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه پا به درون اطاق‏ گذاشت. ابن سیرین در یک لحظه کوتاه فهمید که دامی برایش گسترده شده ‏خواهش کرد، فایده نبخشید. گفت چاره‏ای نیست باید کام مرا بر آوری.
فکر کرد یک راه‏ باقی است، به بهانه قضاء حاجت، از اتاق بیرون‏ رفت، بعد از کمی با سر و صورت و لباس آلوده از دستشویی برگشت. و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی درهم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد. محمد خود را به نزدیکی آب روانی رساند و خود را شست، تنش برای همیشه بوی عطری بر خود گرفت از هرجا که عبور می کرد همه متوجه می شدند که محمد ابن سیرین از اینجا گذشته است.
- یک روز به شهید ابراهیم هادی گفتند بخاطر بدن ورزیده و لباس های ورزشی و ساک ورزشی ات مشخص است که ورزشکار هستی و به همین خاطر دخترها زیاد نگاهت می کردند که ایشان از فردای آن روز، با لباس گشاد و موی تراشیده می آمد و لباس هایش را داخل پلاستیک با خود حمل می کرد.

🔹داستان تکان دهنده امیر
نوجوانی خوش سیما به نام ” امیر" در خانواده ای بسیار ثروتمند و مرفه زندگی می کرد ، پدر و مادرش هردو پزشک بودند و از آنجا که افکار غربی داشتند به ارزش ها و دستورهای دین چنان که باید پایبند نبودند. آنها صبح زود از خانه بیرون می رفتند و فقط آخر شب برای استراحت به خانه بر می گشتند. و برای آنکه امیر احساس تنهایی نکند ، دختر خاله ی او را که او نیز هم سنّ امیر بود به فرزند خواندگی پذیرفتند و او را در خانه ی خویش جای دادند. از آن زمان، آرامش زندگی امیر بهم خورد چرا که دختر خاله اش همانند زلیخا ، همواره خود را به امیر عرضه می داشت و درخواست عمل نامشروع می کرد!
لکن امیر ، یوسف وار امتناع می ورزید و خود را به چنین گناه بزرگی آلوده نمی کرد ؛ او از این وضعیتِ پیش آمده بسیار نگران بود که نکند خدای نکرده سرانجام تسلیم شود و گوهر عفاف خود را از دست دهد! امیر در این میدان مبارزه با نفس و شیطان ، و در این نگرانی بسیار شدید ،نامه ای به مجله "زن روز" می نویسد و از آنها راه چاره می جوید ، لیکن یک هفته بعد از نوشتن نامه ، یک شخصیت معنوی را در خواب می بیند که به او می گوید: "امین"! برو به دانشگاه اصلی ، وقتت را تلف نکن! بدین ترتیب امیر ، که اینک مفتخر به عنوان "امین" شده بود، عازم جبهه نور می شود و پیش از رفتن، نامه ای دیگر برای مجله "زن روز" می نویسد و سرانجام ، چهار روز پس از اعزام به جبهه ، در عملیات کربلای ۴ در میقاتگاه شلمچه، شهد شیرین شهادت را می نوشد و به دیدار پروردگار مهربان می رسد.

👈خدا جهاد اخلاقی را اینطور قبول می کند. مزد جهاد شهادت است. مزد جهاد اخلاقی که بالاترین جهادها است شهادت است.

🔸در یاران معصومین هم خیلی ها اهل جهاد با نفس بودند. کربلا، صحنه مبارزه با نفس و جهاد با نفس بود. عاشورا نقطه ای است که تمام جهادها در آن جمع شده است. جهاد اخلاقی یاران اباعبدالله این هست که قبلش آلوده نبودند و در جریان کربلا هم به دروغ و دیگر گناهان آلوده نشدند. آنها توانستند با نفسشان مبارزه کنند، آن موقع لیاقت پیدا کردند در کنار امامشان به شهادت برسند. یکی از آن یاران و افرادی که در کربلا به شهادت رسید حضرت علی اکبر (علیه‌السلام) است. در رابطه با حضرت علی اکبر (علیه‌السلام) نقل شده است که ایشان بسیار اهل خودسازی و جهاد با نفس بود. دشمن و شیاطین نتوانستند ایشان را فریب بدهند. خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً شباهت به 🌺 پیامبر مکرم اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) داشتند...


#منبر_آخر_ماه_صفر

جهاد (مبارزه) - جلسه دوم

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
نمودار خلاصه منبر:
#جهاد

جلسه دوم: جهاد اقتصادی و جهاد با نفس


پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
جهاد_مبارزه_نسخه_موبایلی_جلسه_2.pdf
481.6 KB
فایل پی دی اف -نسخه موبایلی- خلاصه منبر:

#جهاد

جلسه دوم: جهاد اقتصادی و جهاد با نفس

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
جهاد اقتصادي و جهاد اخلاقي
حجت الاسلام راجي
فایل صوتی منبر:

#جهاد

جلسه دوم: جهاد اقتصادی و جهاد با نفس

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی آخر ماه صفر - #جلسه_سوم_جهاد

با موضوع:

#جهاد

#جهاد_علمی
#جهاد_هنری
#جهاد_فرهنگی

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
#جهاد - جلسه سوم

منبر آخر ماه صفر

—----------------------------------
🔷 موضوع جلسه سوم: جهاد علمی- جهاد هنری- جهاد فرهنگی🔷


5- جهاد علمی:
🔸خداوند در قرآن در رابطه با فضیلت علم آموزی نکات زیادی را بیان می فرمایند. یکی از سوالات قرآنی همین است که خداوند می فرماید: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ». آیا کسانی که علم دارند با کسانی که علم ندارند یکسانند؟! (سوره زمر آیه 9)

🔹امام صادق (علیه‌السلام) می فرمایند: «ِاذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ». زمانی که روز قیامت شود، خدای (عزّ‌وجلّ) مردم را در یکجا جمع می‌کند و ترازوهای عدالت گذاشته می‌شود و خون شهیدان با قلم دانشمندان وزن‌کشی می‌شود، پس قلم عالمان بر خون شهیدان برتری می‌کند.

🔹نتیجه در سنجش این است: «مِدادُ الْعُلَمآءِ أَفْضَلُ مِنْ دِمآءِ الشُّهَداءِ». مداد علما از خون شهیدان برتر است.
🔸اینقدر علم آموزی مهم است که وقتی حضرت سموئیل یک فرمانده نظامی به نام حضرت طالوت را از جانب خدا مشخص می کنند، مردم اعتراض می کنند که چرا این شخص باید فرمانده شود؟ این پیامبر بزرگ الهی بیان می کند خداوند فرمود: در او دو ویژگی وجود دارد: «زَادَهُ بَسْطَةً فِی اَلْعِلْمِ وَ اَلْجِسْمِ». (خداوند) او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. (سوره بقره، آیه 247)
👈آن چیزی که انسان نیاز دارد، علم داشتن است. کسی که علم ندارد، زود سرش کلاه می رود، در فتنه ها زود گیر می کند، در شبهات زود از میدان به در می شود. برای این هست که می گویند علم آموزی جهاد است.

🔸- استاد مطهری، علاوه بر آن که خود همیشه با وضو بودند، به دوستان و شاگردان خود نیز توصیه می کردند سعی کنید همیشه با وضو باشید. عجیب این بود که در مدّت 24 سالی که در دانشکده الهیات بودند، دانشکده را سنگر علمی می دانستند و بسیاری از کارهای علمی و تحقیقاتی خود را، در همان دانشکده انجام می دادند و برای دانشگاه و دانشکده، احترام زیادی قائل بودند. ایشان بارها به دانشجویان می گفتند: «دانشگاه، به منزله مسجد است. سعی کنید بدون وضو وارد دانشگاه نشوید». خود ایشان به یکی از دانشجویان گفته بودند: «من هیچ وقت بدون وضو وارد کلاس نمی شوم».

👈همانطور که در مسجد علم و ایمان در کنار هم است، در کلاس درس حوزه و دانشگاه هم باید علم و ایمان کنار هم باشد. چرا ما به علم آموزی جهاد می گوییم؟ دلیلش این است که دشمن برای از میدان به در کردن مومنین و مسلمان ها و انسان های حزب اللهی از مسیر علمی وارد شده است. الان دشمن برای اینکه یک کشور را عقب مانده کند، از همین بحث علم وارد می شود.

♦️نقشه هاي دشمن براي سلطه برجهان
🔸الف. ترفند اول: تسخیر ملتها از طریق تثبیت عقب ماندگی همیشگی و گرفتن اراده مبارزه از آ نهاست. [می گویند شما از قدیم عقب مانده بوده اید، جهان سومی هستید، ما جهان اولی هستیم. دیگر یک دانشجو به خودش جرات نمی دهد که در بسیاری از جاها حرف بزند.]

🔸ب. ترفند دوم: القای «نمی‌توانید». [می گویند شما که نمی توانید این کار را انجام بدهید. شما که نمی توانید یک وسیله کوچک بسازید می خواهید موشک بسازید، یا می خواهید سوخت 20 درصد تولید کنید. شعار ما نمی توانیم که پایه گذارش رضاشاه بود تا همین الان هم مانده است. تا جوانی می خواهد کاری انجام دهد سریع می گویند نمی توانی. چرا نمی تواند؟ جوان ایرانی مسلمان با ذهن و همتش همه کار توانسته انجام بدهد. موقعی که غربی ها هیچی نداشتند این جوان مومن انقلابی ایرانی به همه جا رسیده بود.]

🔸ج. ترفند سوم: صادرات محصولات نهایی علمی و فنّاورانه، برای جلوگیری از پیشرفت علمی و تولید فناوری در داخل کشورها. [آنها محصولات نهایی شان را صادر می کنند نه فرمول ها را. هیچ وقت فرمول را صادر نمی کنند. حتی اگر آن محصول نهایی یک نوشابه باشد. هیچ وقت فرمول ساخت نوشابه را به شما نمی دهند. اما می گویند هر چه می خواهید از چیزهایی که ما تولید کرده ایم، ببرید. ]

🔸د: ترفند چهارم: در دسترس قرار دادن «علوم از رده خارج و غیر دسته اول» برای سایر ملتهاست. [در دانشگاه ها گاها چیزهایی را تدریس می کنند که اصلا متون دست اول نیست. متونی است که خود غربی ها آنها را از رده خارج کرده اند اما در دانشگاه ها تدریس می شود.]

👈آنجایی را جهاد می گوییم که در مقابل دشمن باشد. یعنی اول باید ثابت کنیم که در بحث علم، دشمن جلو ماست. دشمن اجازه نمی دهد ما به قله علم برسیم. حالا که ما می خواهیم به قله علم برسیم به آن جهاد می گویند.

ادامه 👇👇👇
🔸در روایت هست: «العلم سلطان». علم سلطان است. کشوری که علم داشت می تواند دست برتر را داشته باشد. یکی از نمونه های شاخص شعار ما می توانیم و مجاهدت در مسیر علم «شهید دکتر چمران» بود.

🔹ایشان چقدر زحمت کشید تا به مرحله پروفسوری رسید اما آن را رها می کند و به لبنان می آید. آموزش نطامی می دهد و بعد در جنگ به ایران می آید. ابعاد شخصیت شهید چمران تماما ناشناخته مانده است. روحیه عرفانی و عبادت، همسرداری، سیاست و اختراعات ایشان را هنوز کسی کار نکرده است. ایشان در جنگ چندین اختراع انجام می دهد:
🔸- زیردریایی معروفی که برای جاسوسی از عراقی ها ساختند. کسانی که در زیردریایی بودند بدون تلفات می رفتند و برمی گشتند.
🔸- شبه موشک هایی که ایران در زمان جنگ بود طوری بود که دشمن سریع محل موشک را تشخیص می داد و آن را می زد. شهید چمران با ساعت و چند وسیله دیگر موشكهاي زمان دار را ساخت. ساعت را تنظیم می کرد که در زمان معنی موشک پرتاب شود. مکان مورد نظر را خالی می کردند و موشک پرتاب می شد. دشمن تا ساعت ها آن محل را می زد. به جای آن همه عملیات های ایضایی که انجام شود و شهید بدهیم، می بینید وقتی علم در مسیر دین قرار بگیرد این خدمت انجام می شود.
🔸- کانال چمران که آب را به سمت سنگرهای دشمن روانه ساخت و سنگرهای آنها از بین رفت. بعد که عراقی ها پاتک زدند نشان داد اختراع شهید چمران چقدر مهم بود. ایشان با یک تغییر کوچک تمام سنگرهای آنها را از بین برد.
🔸- و همچنین پل یونیلیتی که حتی اگر خمپاره به آن برخورد می کرد، باز هم حالت معلق بودنش را از دست نمی داد.
🔸- و یا ماشینی که ایشان ساختند که می توانست روی رمل حرکت کند و نیروها را جابجا کند.
و بسیاری از خدمات دیگر که این دانشمند عالم و مجاهد انجام داد.

👈و یا شهيد شهرياري كه ايران را به فناوري سوخت 20 درصد رساند. ایشان کسی بود که به گفته همسرش، نماز شبش ترک نمی شد. کسی که مسجدش ترک نمی شد. کسی که هر روز صبح غسل شهادت انجام می داد. حتی در آخرین لحظات که در ماشین نشسته بود از رادیو تفسیر آیت الله جوادی آملی را گوش می داد. این انسان مومن دانشمند از لحاظ علمی نظیر نداشت.

🔹- یکی از شاگردان استاد می گوید: در يكي از درس‌هاي مرجع يك سوال سختي برايم به وجود آمد كه به سراغ بسياري از اساتيد مدرس آن درس رفتم اما كسي نتوانست پاسخ بدهد يك روز دنبال دكتر شهرياري گشتم تا سراغ او بروم و جواب سوالم را از او بگيرم. ديدم دكتر وضو مي‌گيرد. سوال را برايش گفتم. او سوال را گوش كرد و در حين وضو گرفتن وقتي صورتش را شست يك قسمت از سوال را جواب داد، دست راستش را شست و يك قسمت ديگر و دست چپش را شست و يك قسمت ديگرش را. تا اينكه مسح پاي چپش را كشيد و سوال من را به طور كامل جواب داد. در حالي كه چندين استاد مدرس اين درس نتوانستند، برخي هم گفتند اين سوال مشكل دارد يا اينكه ما نمي‌توانيم آن را جواب بدهيم.

🔹- یا شهید کاظمی آشتیانی، رئیس پژوهشکده رویان، که به ایشان پیشنهاد کردند عضو هیئت علمی دانشگاه تهران شود اما ایشان قبول نکرد و گفت: روزی این پژوهشکده را به جایی می رسانم که تمام هیئت علمی دانشگاه تهران آرزو داشته باشند که وارد پژوهشکده شوند. و همین کار را انجام داد.
👈مردمی که نمی توانستند فرزند دار شوند، بیشترین جمعیتی بودند که از ایران خارج می شدند. اما الان چقدر از جاهای مختلف دنیا به همین پژوهشکده رویان می آیند؟

🔹- یا شهید احمدی روشن، دوست شهید می گوید: ایشان ورودی سال 77 رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف بود. علاوه بر درس، در کانون نهج‌البلاغه و بسیج دانشجویی نیز فعالیت می‌کرد. از سال سوم به دنبال فعالیت‌های پژوهشی بود. یک روز آمده بود توی اتاق و گفت: "پاشو بریم یه چیزی نشونت بدم". یک ماهی‌تابه برداشت و رفتیم توی حیاط خوابگاه. دست کرد توی جیبش و یک پاکت آورد بیرون. ماده خمیری مانند سفیدی را انداخت توی ماهی‌تابه. کبریت بهش زد و گفت «در رو!». دویدیم پشت درخت‌ها. چند ثانیه بعد یک دفعه ماهی‌تابه گَر گرفت. مثل فشفشه این طرف و آن طرف می‌رفت. آتش که تمام شد، رفتیم سر وقت قابلمه. قدر یک کف دست سوراخ شده بود. مصطفی از اینترنت یک جور سوخت موشک را پیدا کرده بود؛ داشت درصد مواد را آزمایش می‌کرد.

👈دشمن می داند باید چه کسی را از صحنه خارج کند. می داند گاهی خسارت خارج کردن این افراد و شهید کردن این افراد برای کشور ما به حدی است که قابل جبران نیست. البته دشمن چون ایمان ندارد این حرف را می زند. وگرنه اگر قبول داشت «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها». هر حکمی را نسخ کنیم، و یا نسخ آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن ، یا همانند آن را می آوریم. (سوره بقره، آیه 106)
🔸یا پدر موشکی ایران، شهید تهرانی مقدم، وسط جنگ شروع به ساخت موشک کرد.
👇👇👇
🔸- شهید تهرانی مقدم چند سال پیشش به روسیه رفتند. فرمانده ارتش روسیه موشک ها را نشان می داد. شهید تهرانی مقدم رو به فرمانده کرد و گفت: می شود به ما هم یاد بدهید چگونه موشک می سازید؟ کسانی که ایستاده بودند همه خندیدند. گفت: نه کسی فرمول ساخت موشک را نمی دهد. ایشان گفتند: خودمان موشک مجهزتر از شما می سازیم. همه قاه قاه خندیدند. وقتی به ایران آمد هر کاری کرد نتوانست آن موشک ها را بسازد. به مشهد امد و سه روز در حرم امام رضا (علیه‌السلام) ماند. در حرم نقشه موشک را کشید. موشکی مجهزتر از موشک روسیه ساخت.

👈این جهاد علمی می شود. این افراد مصادیق کامل جهاد علمی بودند و هر جا وظیفه خودشان ببینند حضور دارند. مثل شهید چمران اگر بخواهند در صحنه جنگ باشند در جنگ اند. یا اگر لازم باشد در صنعت موشکی باشند آنجا می روند. یا بحث هسته ای. نگاه می کنند ببینند بار کجا روی زمین است.
🔹- آنچه می خوانید متن نامه ایست از شهید احمدرضا احدی دارنده ی رتبه ی نخست کنکور پزشکی سال ۶۴ ، که ساعتی قبل از شهادت نوشته شده است. «بسم رب الشهدء و الصدیقین». چه کسی می داند جنگ چیست؟ چه کسی می داند فرود یک خمپاره ، قلب چند نفر را می درد؟ چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هرجا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوال و جواب ها قرار گرفته ایم؟

کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود، از قصه ی دختران معصوم سوسنگرد باخبر است؟ کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده، کشته شده و در آن جا دفن شده؟ چه کسی است که معنی این جمله را درک کند: «نبرد تن و تانک!». اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟ چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود؟

آیا می توانید این مسئله را حل کنید: گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله‌ی هزار متری شلیک می شود و در مبدأ به حلقومی اصابت و آن را سوراخ و گذر می کند. حالا معلوم نمایید، سر کجا افتاده است؟ کدام گریبان پاره می شود؟ کدام کودک در انزوا و خلوت اشک می ریزد؟ و کدام… و کدام…؟ توانستید؟! اگر نمی توانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید:
هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ۱۰ متری سطح زمین، ماشین لندکروزی را که با سرعت در جاده ی مهران- دهلران حرکت می کند، مورد اصابت قرار می‌دهد. اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنید کدام تَن می سوزد؟ کدام سر می پرد؟.... دلت را به چه بسته ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه‌ی فوق دکترا؟... صفایی ندارد ارسطو شدن، خوشا پرکشیدن، پرستو شدن…
👈این بخشی از جملات این شهید دانشمند است. اینها جهاد علمی را انجام دادند. نه فقط جهاد علمی بلکه در همه ابعاد جهاد انجام دادند.

6- جهاد هنری: در قرآن باب هنر زیاد باز است. نزدیک 260 داستان قرآنی، نشان دهنده اهمیت اسلام به بحث هنر است. اهمیت شعر و شاعری، اگر یک انسانی مومن و اهل شعر باشد چقدر می تواند خدمت کند؟

👈گاهی اوقات یک بیت شعر از منبر رفتن تاثیرش بیشتر است. حتی بعضی اوقات یک بیت شعر اشتباه زندگی مردم را تحت تاثیر قرار می دهد. مثلا این شعر: می بخور، منبر بسوزان، مردم آزاری نکن. همه چیزش اشتباه است یا عبادت به جز خدمت خلق نیست. چه کسی گفته عبادت به جز خدمت خلق نیست؟ یکی از مهمترین اجزا عبادت خدمت به خلق است. یا چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.

🔸امثال این جملات شاعرانه و ابیات زندگی را متحول می کند. این ارزش یک هنر و شعر است که اگر در مسیر دین قرار بگیرد می تواند خدمت کند. گاهی وقت ها در امر به معروف و نهی از منکر یک بیت شعر می تواند خیلی موثر باشد. مثلا شما می بینید دوستتان در خیابان چشم چرانی می کند، خوب این جوان است و فوتبال هم دوست دارد. یک شعر برایش می خوانید که هم چشم چرانی داشته باشد و هم فوتبال؛

خواهی نخوری زتیم ابلیس شکست * باید به دفاع از دل و دیده نشست
چون شوت شود بسوی دل توپ گناه * دروازۀ دل به روی آن باید بست

👈این، جهاد هنری می شود. کسانی که در این مسیر زحمت می کشند، جهاد می کنند. فیلم سازی هم جهاد هنری است. فیلم «مختار» واقعا چقدر خدمت بود؟ چند نفر می توانند اینطور خدمت کنند؟ چقدر افراد بواسطه دیدن این فیلم شیعه شدند؟ چقدر افراد اشک ریختند، بصیرت پیدا کردند، تزویر را شناختند؟ یک فیلم می تواند اینقدر خدمت کند. یا فیلم «یتیم خانه ایران» چقدر توانسته است خدمت کند؟ یا فیلم پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، همه اینها خدمات هنری است.
👇👇👇
🔸شهید بزرگوار، شهید آوینی که جز پیشگامان این عرصه بود، چقدر خدمت کرد؟ آخر هم در همین مسیر مزد خدمتش را گرفت. در فضای مجازی هم الان همینطور است. انسان بتواند از هنر استفاده کند. یک تصویر قشنگ را طراحی کند، یک نقاشی خوب بکشد، می تواند در فضای مجازی خیلی خدمت کند. اینها همه خدمات و جهاد هنری است که انسان می تواند انجام بدهد.
7- جهاد فرهنگی (تبلیغی): امروزه از جهادهای مهم است.

👈این که انسان در مسجد بنشیند و با دو نفر صحبت کند و نیروسازی کند، این جهاد فرهنگی است. به چند نوجوان مسئله ای را یاد بدهد. بسیاری از شهدا در این مسیرها بودند. حاج آقای ظابط علمدار روایتگری بودند. عمرشان را در مناطق راهیان نور گذاشتند. ایشان با جوان ها و نوجوان هایی که به راهیان نور می آمدند صحبت می کرد و چقدر افرادی بودند که متحول شدند.
🔸- یکی از همین افراد می گوید: کنار جاده می‌ایستاد. انگار نه انگار که بیابان است. دست تکان می‌داد تا یکی از اتوبوس‌های راهیان نور، جلوی پایش ترمز می‌زد. سوار می‌شد. کمی گرم می‌گرفت و روایت گری‌اش را شروع می‌کرد. یک روز سوار اتوبوسي شديم كه وضعیتش فرق می کرد. انگار یک اتوبوس بمب متحرک! راه انداخته بودند. یکی از یکی شرتر و جسور تر. چشمشان که به حاجی افتاد، به جای سلام، اول بسم الله گفتند: به به... آخوند! آه از نهادم بلند شد. این هم از شانس ما! دم غروبی گرفتار چه آدمایی شده بویم. تا توانستند حاجی رو دست انداختند. داشتم از کوره در می رفتم. علامت داد چیزی نگویم. خودش لبخند داشت و نگاهشان می کرد. شوخی را از حد خودش گذرانده بودند. یقین داشتم که دیگر حاجی پیاده می شود. بر خلاف تصور من، از جا بلند شد و رفت ته اتوبوس نشست. دستانش را برهم زد و گفت: بچه ها دوست دارین براتون بخونم و کف بزنین؟!... گل از گلشان شکفت. گویا سوژه ی جدیدی پیدا کرده اند. یک صدا گفتند: بعله ...! حاجی خواند و آنها کف زدند. محفل را که دست گرفت یوش یواش مسیر شعر ها را عوض کرد ... باید پیاده می شدیم. بعضی ها می خواستند پای حاجی را ببوسند تا پیششان بماند. اما نوبتی هم باشد نوبت دیگران بود! تا چند قدم آن طرف ترشان، صدای هق هق گریه هایشان بدرقه راهمان بود.
این جهاد فرهنگی می شود.

🔹- شهید مصطفی صدر زاده از شهدای مدافع حرم موقع خواستگاری شرطشان این بود که می خواهند کار فرهنگی انجام دهند. موقعی هم که به شهادت می رسند شب قبل از تشییعش به خواب همسرش می آید و به او می گوید: فقط کار فرهنگی انجام بده.
👈امروز مهمترین جهادها، جهاد فرهنگی است. این که کسی بتواند یک جوان، نوجوان و یک انسان را به سمت خدا جذب کند.

🔸«و مَنْ اَحْیاها فَکَاَنَّما اَحْیَا النَّاسَ جَمیعا». هر کس ، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است. (سوره مائده، آیه 32)
🌺امام صادق (علیه‌السلام) یکی از مصادیق این آیه را چنین تبیین می‌فرماید: اگر فردی بتواند دست کم، یک فرد را از راه گمراهی به راه هدایت بکشاند مانند آن است که تمام مردم را به راه راست هدایت کرده باشد.

👈از کار فرهنگی غفلت نکنیم، گاهی کار فرهنگی یک لبخند است. ما که در مسجد هستیم به نوجوان ها لبخند بزنیم، یک هدیه کوچک مانند شکلات یا اسکناس نو پنجاه تومانی یا کتاب بهشان بدهیم. این ها کار فرهنگی می شود. بزرگان دین ما به دشمنشان هدیه می دادند.

🔸- آقای ابوترابی زمانی که در اردوگاه اسرا در عراق بود زیر شدیدترین شکنجه‌ها قرار داشت. اما هیچ‌گاه آه و ناله نکرد. افسر ارشد اردوگاه که بسیار ایشان را شکنجه می‌کرد ترفیع درجه گرفت و سرهنگ شد. مراسم جشن برای او در اردوگاه برگزار شد. همه افسران عراقی به او تبریک می‌گفتند. آقای ابوترابی از دوستانش خواست تا با کمی آرد و شکر یک کیک کوچک درست کنند. بعد کیک را در لای یک پارچه پیچید و به دفتر سرهنگ رفت. ایشان ارشد اردوگاه بود و به نمایندگی از دیگر اسرای ایرانی وارد اتاق سرهنگ شد. سرهنگ مثل همیشه با حالتی غرور آمیز گفت: چی شده؟ امروز توی جشن ما چه می‌خواهی؟ آقای ابوترابی پارچه را از روی کیک برداشت و گفت: ما و اسرا شنیده‌ایم که ترفیع درجه گرفته‌اید. برای عرض تبریک این کیک را از سهمیه آرد و شکر خودمان برای شما درست کردیم. نمی‌دانید این برخورد آقای ابوترابی چه تأثیری داشت! از آن روز برخورد این سرهنگ با همه اسرا تغییر کرد.

👈همین اخلاق نبوی ایشان بود که توانست بسیاری را در زندان تربیت کند.
👇👇👇
🔹- در اردوگاه تکریت ۵ مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی بود به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر. یکی از برادران کاظم، اسیر رزمندگان ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچه‌دار نمی‌شد. با این اوصاف کینه‌ خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی می‌دانست! در این میان آقای ابوترابی را بیشتر اذیت می‌کرد. او می‌دانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد می‌کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچ‌گاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام می‌گذاشت! …

یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید آزادگان آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و … اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمی‌زد. حتی به آقای ابوترابی احترام می‌گذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم … ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: «خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانی‌ها را اذیت کنی. اما مادرم دیشب خواب حضرت زینب (علیه‌السلام) را دیده و حضرت زینب (علیه‌السلام) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده! صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانی‌ها را اذیت می‌کنی؟ حلالت نمی‌کنم. حالا من آمده‌ام که حلالیت بطلبم.» کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانواده‌اش را از حاج آقا می‌پرسید. آقای اوحدی ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه شهید ابوترابی بسیار خوب بود. تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل می‌کرد … کاظم می‌خواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهره‌مند شود. روزها گذشت تا اینکه اسرای ایرانی آزاد شدند. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد. او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید حاج‌آقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شده‌اند به شدت متأثر شد. برای همین به مشهد و سرمزار آقای ابوترابی رفت و مدت‌ها آنجا بود. کاظم از خدا می‌خواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آن‌ها بابت شکنجه‌ها و … حلالیت طلبید. کاظم مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب (علیه‌السلام) در سوریه به شهادت رسید. او ثابت کرد که مانند حر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، می‌توانیم حتی به مقام شهادت برسیم. [با تلخیص، کتاب مدافعان حرم، موسسه شهید ابراهیم هادی]

👈این کار فرهنگی می شود. کاری که حاج آقای ابوترابی انجام داد.
کار فرهنگی همین هیئت ها، مسجد، بسیج و کارهای تشکیلاتی است. کارهایی که معلم ها مومن مذهبی انجام می دهند. اخلاق نبوی را ما از پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) یاد می گیریم. در کار فرهنگی حتما باید اخلاق نبوی باشد.

🔸چقدر پیامبر مکرم اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) را شکنجه دادند و اذیت کردند. اینقدر سنگ پشت پای ایشان می زدند که از پایشان خون جاری می شد اما پیامبر ص با اخلاق خوب خودشان توانستند مردم را هدایت کنند. یکی از صحنه های دلخراش از اذیت و آزارهایی که پیامبر رحمت را می کردند همان شخص یهودی بود که روی سر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) آشغال و خاکروبه می انداخت... اما پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) اینقدر اخلاق خوبی داشتند که او مسلمان شد.

#منبر_آخر_ماه_صفر

جهاد (مبارزه) - جلسه سوم

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir