سعداء/ حجت‌الاسلام راجی
7.86K subscribers
3.6K photos
2.3K videos
363 files
1.52K links
🌱 پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@soada_ir

🌱 کانال خانواده
@soada_reyhaneh

🌱 منبرک
@manbarak

ارتباط با ادمین:
@aadmin_soada1
Download Telegram
نمودار خلاصه منبر:
#جهاد

جلسه چهارم: جهاد فکری- جهاد اجتماعی- جهاد خانوادگی


پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
جهاد_مبارزه_نسخه_موبایلی_جلسه_4.pdf
372.6 KB
فایل پی دی اف -نسخه موبایلی- خلاصه منبر:

#جهاد

جلسه چهارم: جهاد فکری- جهاد اجتماعی- جهاد خانوادگی

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
جهاد فکری جهاد اجتماعی جهاد خانوادگی
حجت الاسلام راجي
فایل صوتی منبر:

#جهاد

جلسه چهارم: جهاد فکری- جهاد اجتماعی- جهاد خانوادگی

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جهاد - جلسه پنجم

منبر آخر ماه صفر

—----------------------------------
🔷 موضوع جلسه پنجم: ابزار جهاد- ایجاد روحیه جهاد- شهادت محصول نهایی جهاد🔷

🔸ابزار جهاد
ما با چه ابزاری می توانیم جهاد کنیم؟ هر کدام از ابزارهایی که عرض می کنم در یکی از جهادهایی که در جلسات قبل گفته شد نقش پر رنگی دارد.

🌺اميرالمؤمنين (عليه السلام): «وَاللهَ اللهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَأَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ الله». خدا را خدا را، درباره جهاد با اموال و جان و زبانتان در راه خدا.
در اين روايت 3 ابزار جهاد مطرح مي شود:
🔻 1- مال: که در بحث جهاد اقتصادی توضیح دادیم. گاهی اوقات لازم است انسان با مال جهاد کند. لازم است وقفی، صدقه ای انجام بدهد.
🔻2- جان: انسان در این راه سختی می کشد، کشته می شود. این بحث در جهاد نظامی گفته شد.
🔻3- زبان: این ابزار در جهاد فرهنگی و جهاد هنری و فکری مورد استفاده قرار می گیرد.
مبلغين، علما، کسانی که تبیین می کنند، جهادشان با زبان است.

🔹- جناب ميثم تمار، جهادش با زبان بود. ایشان خرما فروش بود اما زمانی که مردم از او خرما می خریدند همینطور که داشت خرما می فروخت می گفت: بگذارید روایتی از امام علی (عليه السلام) هم برایتان بگویم. همانجا روایت می گفت. تا اینکه عبیدالله بن زیاد ایشان را دستگیر کرد. میثم تمار، کیفیت شهادت خود را از مولای متقیان، امیرمؤمنان شنیده و خود را برای مرگ سعادتمند آماده می کرد. روزی حضرت دست میثم را گرفته و درخت خرمایی که میثم بالای آن به دار آویخته می شود، به او نشان داد. میثم همواره به کنار آن درخت می رفت و در سایه آن به عبادت می پرداخت. وقتی عبیداللّه بن زیاد را ملاقات کرد، گفت: امیرمؤمنان به من خبر داده است که انسانی ستمگر و فرومایه و پسر کنیزی بدکاره، عبیداللّه بن زیاد مرا دستگیر کرده و به دار می آویزد و زبانم را می بُرد و من اولین مسلمانی هستم که افسار بر دهانش می بندند تا سخن حق نگوید.
عبیدالله گفت: برای اینکه بدانی علی کذاب است من تو را بر درخت می بندم اما زبانت را نمی برم. میثم تمار که با دست ها و پاهای بریده، بر بالای دار بود، فرصت را غنیمت شمرده و نهایت عشق و ارادت خود را به مولا و مقتدای خویش و خشم و کینه خود را به دشمنان اهل بیت (عليه السلام) به نمایش گذاشت. او با همان حالت شروع به سخنرانی کرد. مردم زیادی گرد او جمع شده و به سخنان او گوش دادند. وقتی این خبر به دار الاماره رسید، ابن زیاد دستور داد افساری بر دهان او بزنند. میثم، با همان حال، به افشاگری های خود بر ضد دستگاه ظالم بنی امیه ادامه داد تا اینکه به دستور ابن زیاد، زبانش را قطع کردند و با این حرکت، حقانیت و درستی گفتار امیرمؤمنان به اثبات رسید.

دیگر ابزارهای جهاد عبارتند از:
🔻4- زمان: گاهی انسان باید وقت بگذارد. در رابطه با احسان به والدین که بحث می شوند بعضی ها می گویند ما وقت نداریم برویم پدر و مادرمان را ببینیم. چطور برای خیلی کارهای دیگر وقت داریم؟ وقت داریم ساعت ها پای برنامه ای بنشینیم که مثلا توپ از این خطر عبور کرد یا نه؟ اما وقتی صله رحم و همسایه و روضه امام حسین (عليه السلام) و حرم امام رضا (عليه السلام) که می شود دیگر وقت نداریم. بعضی ها وقت دارند روزی 12 ساعت بخوابند، وقت دارند ساعت ها در بازار باشند، اما وقت دیدن پدر و مادر ندارند. امروزه در قرنی هستیم که رفتن به کره ماه را آزمایش می کنند. کره ماه را بلد است برود خانه پدرش را بلد نیست برود.

👈کار فرهنگی، کار جهادگونه، وقت لازم دارد. همسران کسانی که جهاد فرهنگی می کنند هم باید جهاد خانوادگی کنند. اجازه دهند شوهرانشان کار فرهنگی کنند. نه اینکه تا خواستند در مسجد کاری کنند بگویند بیا در خانه کار کن.
🔹- همسر شهید مدافع حرم، شهید صدر زاده می گوید: هفته اول که به خانه مان رفتیم گازش قطع بود. یک روز بهش زنگ زدم گفتم: کجایی؟ گفت: بچه های بسیج را اردو برده ایم. گفتم: امروز اینقدر در خانه کار داریم، تو باید اردو بروی؟ گفت: اگر امروز نروم به ماه رمضان می خورد دیگر نمی توانم بچه ها را اردو ببرم. ایشان با همسرش شرط کرده بود که کار فرهنگی را بعد از ازدواج کنار نمی گذارم.
🔻5- فكر: در جهاد تبیینی و روشنگری و فرهنگی عرض شد. در جهاد فکری عرض شد که انسان باید برای کاری که می خواهد انجام دهد، فکر کند. گاهی باید ساعت ها فکر کنیم. مثلا می خواهیم به نزدیکانمان یا فامیل امر به معروف کنیم گاهی باید یک روز فکر کنیم چه جمله ای بگوییم بهتر است؟ یا برای اینکه همسایه مان را مسجدی کنیم گاهی باید یک ماه فکر کنیم. جهاد فکری راحت نیست.

ادامه👇👇👇
🔹- شخصی می گفت: یکی از مسئولین بازاریابی شبکه ای را گرفته بودند. یکی از اتهاماتش این بوده که در هفته مثلا 100 تا پیامک برای شماره های ناشناس می فرستاده و آنها را جذب می کرده است. قاضی سوال می کند: از این 100 تا پیامک معمولا چند نفر جذب می شدند؟ گفت: تقریبا 80 نفر. 80 درصد با یک پیامک جذب می شدند. قاضی پرسیده بود: برای هر پیامک چقدر وقت می گذاشتی؟ گفته بود: گاهی وقت ها بیش از یک هفته فکر می کردم چه جمله ای بنویسم که منظورم را برسانم و دیگران جذب شوند.
👈انصافا برای دعوت مردم به نماز تا حالا در عمرمان، یک هفته فکر کرده ایم؟ برای اینکه جامعه مان جامعه مومنی باشد یک هفته فکر کرده ایم؟ آنها روی کار باطل خودشان محکم اند اما گاهی وقت ها ما حال و حوصله نداریم. الان زائران پیاده به مشهد آمدند ما یک هفته فکر کردیم برایشان چکار کنیم؟ این همه جمعیت می آیند و برمی گردند، ما چکار کردیم عاشق امام رضا (ع) بشوند؟ یک درس از امام رضا (ع) بگیرند و بروند؟
🔻6- آبرو: انسان گاهی مجبور است به خاطر دین، آبرویش را کف دست بگذارد. کسانی که در طول تاریخ ریزش پیدا کردند، کسانی بودند که آبرویشان را بر اسلام مقدم می دانستند.
🔹- نامه ای است معروف به «رنج نامه» که حاج احمد آقا به آیت الله منتظری می نویسد، ایشان یک جمله حضرت امام را توضیح می دهد. ایشان می نویسد امام در عزل شما جمله ای فرمودند: «من کار به تاریخ و آنچه می گذرد و قضاوت می کند ندارم». حاج احمد آقا توضیح می دهد و می گوید: «فرق شما با امام در این بود؛ شما همه کار می کردید تا اسمتان در تاریخ خوب مطرح شود اما امام هیچ وقت کاری نکرد تا اسمش در تاریخ خوب ثبت شود، امام نگاه می کرد وظیفه اش چیست؟ همان را انجام می داد. حالا تاریخ خوب بنویسد یا بد». ایشان به عنوان مصداق می گفت: «وقتی به امام گزارش هایی از فساد را می دادند امام سریع در تلویزیون موضعی بر علیه آنها نمی گرفتند که خودشان عزیز بشوند. امام نگاه می کرد ببیند کجا موضع بگیرد فایده بیشتری دارد. برای همین امام در خیلی از جاها هیچی نمی گفت.»
👈مثل همین الان: مردم می گویند اگر مقام معظم رهبری فلانی ها را عزل کند، چقدر محبوب می شود؟ دو نفر از این افرادی که فیش نجومی گرفته اند را عزل کند جلو همه محبوب می شود. فکر کردیم آقا بلد نیست این کار را انجام دهد؟ آقا نگاه می کند ببیند وظیفه چیست. اگر آقا این کار را انجام دهد پس قوه قضائیه به چه کار می آید؟ برای چه رئیس جمهور و مجلس انتخاب کردیم؟
🔸در ذیل آیه «و مما رزقناهم ينفقون» یکی از انفاق ها این است که انسان از آبرويش براي اسلام خرج كند. البته انسان تا می تواند نباید بگذارد آبرویش برود اما زمانی مجبور می شود.

🔹شهید بهشتی مصداق کامل این روحیه بود. چقدر به ایشان توهین کردند؟ چقدر ایشان را تحقیر کردند؟
- یک نفر به ایشان گفت: شما که اینقدر پیش امام (ره) می روید بگویید امام در دفاع از شما یک جمله بگوید. یک جمله امام بگوید تمام است. تمام دشمنی های انقلابی ها به دوستی تبدیل می شود. ایشان گفت: «قرار نیست ما امام را سپر خودمان کنیم، ما آمدیم سپر امام بشویم». این جهاد با آبرو می شود. خدا هم چه آّبرویی به اینها داد. آبروی دنیا و آخرت برای همین شهدا بود.
🔻7- خانواده: گاهی انسان مجبور است خانواده اش را هم در مسیر اسلام فدا کند. نمونه اش مشخص است، اباعبدالله (عليه السلام).
امام حسين (عليه السلام) دیدند اگر با خانواده و زن و بچه بیایند، پیام عاشورا بعدا منتقل خواهد شد، در غیر این صورت پیام عاشورا چه می شد؟ چه کسی در کوفه صحبت می کرد؟ چه کسی در شام خطبه می خواند؟ چه کسی مظلومیت اباعبدالله (عليه السلام) و اسلام را می دید؟ بعدا می گفتند امام حسین (عليه السلام) آمد و جنگی شد و امام وسط جنگ کشته شد. اما امام جهاد را با خانواده انجام می دهد.
اینها ابزار جهاد بودند که در جلسات قبل به طور مفصل عرض شد. اما چه کنیم در بین خودمان و مردم روحیه جهادی گسترش پیدا کند؟
👇👇👇
♦️ايجاد روحيه جهاد
دو راه برای گسترش روحیه جهاد در جامعه
1- خودمان را با دشمن مقایسه کنیم.

خداوند در قرآن می فرماید: «انْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ». اگر شما درد مى ‏كشيد آنان [نيز] همان گونه كه شما درد مى ‏كشيد درد مى ‏كشند.(سوره نساء، آیه 104)
👈ببینیم که دشمن هم دارد جهاد می کند البته جهاد غیر مقدس. اگر ما مبازره می کنیم، داعش هم مبارزه می کند. خوارج هم مبارزه می کرد. الان بهاییان در اطراف شیراز صبح های جمعه می روند که مردم را بهایی کنند، چقدر زحمت می کشند. یک ساعت و نیم قبل از نماز صبح چندین کیلومتر تا جاده ای می روند تا بچه هایی که به مدرسه می روند را از خیابان رد کنند، چون آنجا چند نفر کشته داده بود. خوب معلوم است اینها بهایی می شوند. یا اگر بهایی نشوند تفکر بهایی پیدا می کنند. در روستایی خواهر و برادر با هم ازدواج کرده بودند. به دلیل تفکر وهابیت که هیچ چیزی را اشکالی نمی دانند. بهائیت فرقه ای است که هیچ قانونی ندارد. نه نماز نه عبادت، هر کار دوست داری انجام بده. با هر کسی می خواهی ازدواج کن. البته بعضی ها ازدواج با مادر را جایز نمی دانند! زحمت کشیده اند! اما اینها سختی می شکند؟ چند نفر شیعه حاضر است این کار را انجام بدهد؟ به شما بگویند در نیشابور جاده ای است که چند نفر کشته داده. شما هر روز باید ساعت 3 بلند شوی ماشین دنبالتان می آید بروی و بچه ها را از این جاده رد کنی. شما حاضرید این کار را انجام دهید؟
👈 مسیحیت، وهابیت، یهودیت چقدر زحمت می کشند. یهودی ها چقدر کار فکری دارند؟ تبلیغ می کنند. هزینه می کنند. اگر دانشجویی در یکی از دانشگاه های خوب مشهد قبول شود ماهیانه تا 500 هزار تومان می دهند. اگر در دانشگاه تربیت مدرس قبول شوند ماهیانه 5 میلیون تومان می دهند. بعد ما می گوییم یا اباعبدالله (ع) چرا اینها اینقدر پیشرفت می کنند؟ ما چقدر دیگ شله زدیم؟ آنها دارند مبارزه غیر مقدس می کنند، پس اگر ما هم مبارزه کنیم چیزی نیست چون دشمنمان در حال مبارزه است.
🔸2- نگاهی به الگوهای واقعی و حقیقی بیندازیم، به شهدای عزیزمان که جهاد و مبارزه کردند.
«لَقَدْ کانَ لَکُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود. (سوره احزاب، آیه 21)
در قرآن خداوند پیاپی بیان می کند: «و اذکر فی الکتاب ابراهیم» «و اذکر فی الکتاب اسحاق» «و اذکر فی الکتاب مریم» پیامبر نام اینها را ذکر کن. چون اینها الگویند. چرا ما اینقدر از علما و شهدا و امام داستان می گوییم؟ چون اینها الگویند. ما باید خودمان را با آنها تطبیق بدهیم.

🔹- روحیه جهاد را شهید برونسی داشت، «شهید بزرگ استان خراسان» که می گویند ایشان حتی یک دندان نداشت. چون ساواک تمام دندان های ایشان را کشید، اما حاضر نشده بود به اندازه سر سوزنی اطلاعات به ساواک بدهد.
🔹- سر و جمجمه شهید آیت الله سعیدی را با مته و دریل سوراخ کردند و به شهادت رساندند. مبارزه را امثال ایشان کردند.
🔹- شهیده ناهید فاتحی کرجو، چقدر شکنجه شد. گفتند فقط یک فحش به خمینی بده. موهایش و ابروهایش را تراشیدند و برای تحقیر در شهر چرخاندند. گفتند فحش بده اما قبول نکرد. تمام رگ های بدنش را زدند. مادرش نيز از اندوه فراق ناهید، بیمار شد و از دنیا رفت. الان قبر ایشان در بهشت زهرا است. تازه پدرش سنی بود.
👈انسان باید خودش را با این الگوها مقایسه کند، با کسانی که کار کردند.
شکنجه و شهادت سه تن از پاسداران انقلاب اسلامی به دست مجاهدین خلق
🔹- مهران اصدقی (یکی از عوامل سازمان مجاهدین خلق) در اعترافات خود نحوه شکنجه دو برادر پاسدار طالب طاهری و محسن میرجلیلی (و همچنین پاسدار شاهرخ طهماسبی) را گفته است:
جواد محمدی، رضا هاشملو و نبی ضیایی، برادران پاسدار را با ماشین در حالیکه آنها را به پایین صندلی ماشین دولا کرده بودند وارد خانه کردند. چون به برادران پاسدار [در حین دستگیری] گفته بودند ما کمیته ای هستیم و به شما مشکوکیم، درخانه نیز می خواستند با همین وضع با آنها برخورد کنند ولی وقتی آنها را داخل اتاق وارد می کنند برادران پاسدار عکس موسی خیابانی که به دیوار چسبیده بوده را می بینند و متوجه می شوند که به وسیله چه کسانی ربوده شده اند. به همین خاطر از همان ابتدا سکوت می کنند. جواد به همراه افرادی که در خانه بودند همان ابتدا سکوت کرده و دست به شکنجه می زنند. برادران پاسدار را روی صندلی نشانده و با طناب دست ها و پاهای آنها را می بندند و با کابل به کف پا و سر و صورت و بدن پاسداران می زنند.

👇👇👇
روز بعد من برای شکنجه به آنجا رفتم. ابتدا وارد حمام شدم. یکی از پاسداران به نام محسن میر جلیلی که حدود 25-26 سال داشت و لاغر و قد بلند بود را در حمام با زنجیر بسته بودند در حالیکه پاهایش تاول هایی زده بود که خون داخل آنها مرده بود. پاسدار دیگر را که طالب طاهری نام داشت و حدودا 17 ساله بود در اتاق با زنجیر بسته بودند. پاهایش متورم و کبود و تاول زده بود.
من به همراه مصطفی و شهرام و محمدرضا کار شکنجه را در حمام شروع کردیم. ابتدا آنها را روی صندلی بستیم و سپس صندلی را خواباندیم. من کابل می زدم و مصطفی معدن پیشه دهانشان را با پارچه گرفته بود تا صدا بیرون نرود. در اثرضربات کابل، از تاول های پایشان، خون کف حمام راه افتاده بود. به مصطفی گفتم پاهایش را باند پیچی کن تا بتوانیم مجدد آنها را بزنیم. آنها مرتب مطالب راتکذیب می کردند و هنگامی که خیلی از فشار ضربات دردشان می آمد الله اکبر می گفتند. تا عصر شکنجه را ادامه دادیم.
روز بعد باز دست به کار شدیم. در حمام من و مسعود قربانی سراغ محسن میر جلیلی رفتیم. مسعود قربانی خطاب به محسن گفت: شنیده ام تو اطلاعات نمی دهی. می دانی ما با دشمنانمان چطور رفتار می کنیم؟ اگر اطلاعات ندهی تو را می پزیم. سپس به من گفت اتو بیاور. مسعود اتو را به برق زد. اتو که داغ شد مسعود قربانی مجددا سوال کرد حرف می زنی یا نه؟ که به دنبال این حرف ناگهان اتو را به کمر محسن میر جلیلی چسباند و او از شدت درد با حالت عجیبی دهانش را باز کرد و سپس از هوش رفت. سپس مسعود به محمدرضا گفت آب سرد رویش بریز تا به هوش بیاید.
من به اتاق دیگر رفتم. جواد محمدی خطاب به طالب می گفت زندگی و نجاتت دست خودت است یا باید اطلاعات بدهی یا پوستت را می کنم. سپس به مصطفی گفت: برو چاقو بیاور. چاقو را گرفت و دو بار چاقو را روی بازوی طالب کشید که خون نیامد. بار سوم چاقو را محکم کشید که بازوی طالب را برید. ناگهان طالب بر اثر درد شدید تکان خورد و خون از بازویش جاری شد. می خواست چیزی بگوید که جواد گفت: خفه شو. دوباره خواست حرفی بزند باز جواد گفت خفه شو و با مشت توی دهان طالب کوبید. طوریکه دندان هایش شکست و دهانش خونی شد. باز که خواست حرفی بزند جواد گفت الآن حالیت می کنم و سپس میله ای سربی را برداشت و به دهان و فک و چانه و دندان های او زد مصطفی نیز با میله سربی دیگر که در دستش بود به جاهای مختلف بدن طالب می زد و این ضربات آنقدر محکم بود که طالب از ناحیه دنده هایش احساس درد شدید می کرد.
سپس به حمام رفتم. دیدم محسن به هوش آمده است. مسعود گفت: باید با آب داغ حال اینها را جا آورد. آب داغ را یواش یواش بریز تا بیشتر زجر بکشد. تمام تاول های پایش ترکید و حال خیلی وحشتناکی پیدا کرد. از جای باندها خون آبه راه افتاده بود و پوست پاها از بدن جدا می شد. محسن بیهوش شد. وقتی به هوش آمد مسعود آب داغ را روی دست های محسن ریخت که دستهایش پف کرد و چروک شد و حالت پختگی گرفت.
من که عرق کرده بودم از حمام خارج شدم و به اتاق رفتم. آنجا با صحنه دلخراشی مواجه شدم: پوست سمت راست سر طالب به همراه موهایش کنده شده بود. وقتی طالب به هوش آمد مصطفی سر او را محکم گرفت و جواد با عصبانیت گوش و بینی طالب را برید. طالب بیهوش شد. جواد محمدی چاقو را کنار چشم طالب گذاشت و فشار داد که خون از چشمش بیرون ریخت. وقتی که طالب دوباره به هوش آمد مصطفی با کابل به سینه و پاهای طالب می زد.
به حمام رفتم و با کابل شروع به زدن محسن کردم. محمدرضا هم دهان محسن را گرفته بود. بعد از آن محسن را که دیگر رمقی در بدن نداشت باز کردیم و داخل اتاق دیگر بردیم و با زنجیر به میز بستیم.
من مجددا به اتاقی که طالب در آن شکنجه می شد رفتم. طالب بیهوش، در حالیکه خون در جاهای مختلف صورتش خشکیده بود روی صندلی همچنان در حال شکنجه شدن بود و جواد محمدی در حالیکه انبردست در دستش بود مشغول کشیدن دندان های طالب بود. طالب که به هوش آمد جواد از او اطلاعات می خواست و در مورد یکسری کارت و مدارک پاسداری که از جیب طالب به دست آورده بود سوال می کرد و می گفت: آدرس دوستانت را به ما بده. اما طالب جوابی نمی داد. جواد گفت: اینطوری نمی شود؛ باید این را کبابش کرد. مصطفی به آشپزخانه رفت و یک گاز پیک نیک و یک سیخ به همراه خودش آورد و به جواد داد و ... .
شب آمپول سیانور به بدنشان تزریق کردیم که بعد از تزریق سیانور صدای خر خر از گلوی آنها خارج می شد و ما آنها را که هنوز زنده اما در حال جان دادن بودند طوری طناب پیچ کردیم که داخل صندوق عقب ماشین جا شوند. حین طناب پیچ کردن دیدم داخل لباس های طالب خرده شیشه است. به طرف خیابان نظام آباد به راه افتادیم تا ماشین را تحویل خروزندی و محمد جعفر هادیان برای دفن بدهیم.

👇👇👇
پاسدار سومی هم به نام شاهرخ طهماسبی توسط محمد شعبانی (با نام مستعار نادر) و حمید از مسوولان نظامی واحدهای دیگر ربوده شد و در یکی از خانه های تیمی مورد شکنجه واقع شد که پس از مقاومت زیادی که در قبال شکنجه می کرد به شهادت می رسد. سپس بدن او را هم در محلی دفن می کنند.
پاسداران در مقابل اقدامات ما هیچگونه اطلاعاتی ندادند و مقاومت کردند و با این حساب هیچ نتیجه ای از شکنجه ها نصیب ما نشد.
👈خمینی مظلوم تر از تو و فرزندانت در این تاریخ نیست که حالا بعد از بیست سال یک فایل صوتی از آن شخصی که خودش الان دارد با مجاهدین خلق عذاب می شود پخش کنند که چرا ما اینها [مجاهدین خلق] را اعدام کردیم؟ حالا باید انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی جواب بدهد. اینها که خوب بودند فقط اعتصاب غذا کردند. اینها 17000 نفر را کشتند. ما 17000 شهید ترور داریم که اکثرا توسط مجاهدین خلق بود. حالا باید جواب هم بدهیم؟ حالا هم که آن شخصی که این فایل را پخش کرده که پسر همین آقا است، را حکم زندان داده اند، تحصن شده که فایل صوتی بوده. ببینید از جمهوری اسلامی مظلومتر کجا پیدا می کنید؟ مقتدر و مظلوم. در اوج اقتدار اینقدر مظلوم باشد.

♦️شهادت، محصول نهايي جهاد
مزد جهاد شهادت است. هر کس کار مجاهده گونه انجام داد شهید خواهد شد. گاهی با تیر و بمب و ... است گاهی ثواب شهادت است. کسانی که کار فکری انجام می دهند در بستر هم بمیرند شهید اند. یعنی اجر حضرت امام از شهدا کمتر بود؟ قطعا حضرت امام شهید حساب می شود. بالاترین مزدی که خداوند به یک انسان می دهد شهادت است.
پيامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم): «فَوْقَ كُلِّ بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ الرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اللَّه». بالای هر نیکی، نیکی است مگر که کسی در راه خدا به شهادت برسد.
🌺رسول خدا مردی را دید دعا می کند و می گوید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تُسْأَلُ». خدایا از تو می خواهم بهترین چیزی را که به بندگان شایسته ات مرحمت می کنی به من مرحمت کنی، حضرت به او فرمود: اگر دعایت مستجاب شود، خونت در راه خدا ریخته می شود. (و به فیض شهادت می رسی).
آرزو کنیم خدا شهادت را نصیب و روزی ما کند. شهدا اجر زیادی دارند.
🔹«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون‏». هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند ، مردگانند! بلکه آنان زنده اند ، و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. (سوره آل عمران، آیه 169)
👈کتاب «شهیدان زنده اند» چاپ موسسه شهید ابراهیم هادی را حتما تهیه بفرمایید. خاطره 40 شهیدی که بعد از شهادت برگشتند و حماسه ای را خلق کردند را در آن کتاب نوشته است.
در این کتاب داستان «امضايي از بهشت» از حجت الاسلام سيد مجتبي صالحي خوانساري آمده است:
🔹- دختر ایشان می گوید: «یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می رفتم، وقتی وارد مدرسه شدم، دیدم که برای تجلیل از پدرم مراسم تدارک دیده اند، پس از مراسم راهی کلاس شدم، خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد، در غیاب من همه بچه ها برنامه امتحانی شان را گرفته بودند و فقط من مانده بودم، ناظم از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم، به فکر فرورفتم چه کسی آن را برایم امضا کند، نسبت به درس و مدسه ام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس تر کرده بود. وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد، در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی می کرد و ما هم از سر و کولش بالا می رفتیم. پرسیدم آقاجون ناهار خوردید، گفت: نه نخوردم، به آشپزخانه رفتم تا برای پدرغذا بیاورم، پدر گفت: زهرا برنامه ات را بیاور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام برنامه؟ گفت: همان برنامه ای که امروز در مدرسه دادند. رفتم و برنامه امتحانی ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد، می دانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه. اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم، نگران به سمت حیاط دویدم دیدم باغچه را بیل می زند، آخر دم عید بود و بایستی باغچه صفایی پیدا می کرد، پدر هم که عاشق گل و گیاه بود.برگشتم تا غذا را به حیاط بیاورم ولی پدر را ندیدم این بار هراسان و گریان به دنبال او دویدم اما دیگر پیدایش نکردم ناگهان از خواب پریدم اما وقتی خاله برایم آب آورد دوباره آرام گرفتم و خوابیدم.

👇👇👇
صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می کردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانی ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود، وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود، خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم و تاکید کردم که به کسی نگوید. پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: «اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود.
آیت الله خزعلی از خانواده شهید صالحی می خواهد تا پیش کسی موضوع را مطرح نکنند علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید می کنند و برنامه به رویت حضرت امام (ره) نیز می رسد. اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد.
شهیدان واقعا زنده اند.

🔸- پس از عروج ملکوتی شهید جاج ابراهیم همت، شبی فرزند کوچکش مریض می شود و در تب شدیدی می سوزد همراه با گلودردی سخت. هرچه همسر شهید می خواهد بچه را دکتر ببرد می بیند همه به او می گویند فردا مراجعه کنید. شب به منزل می آید ولی بچه سخت بی قراری می کند. مادر هرکاری می کند مانند پاشوری و گذاشتن کیسه ی یخ روی پیشانی بچه هیچ کدام افاقه نمی کند و بچه شروع می کند به هذیان گویی، گریه کردن و بهانه ی پدر را گرفتن. در نیمه ی شب، همسر شهید، طاقت خود را از دست می دهد و درحالت خستگی شدید و خواب و بیداری شروع می کند با حاج همت درد دل کردن و می گوید: حاج همت! مگر نمی گویند که شهدا زنده اند؟ من این همه شب و روز بچه ها را نگه داشتم یک شب هم تو بیا و از این بچه پرستاری کن! همین طوری که بالای سر بچه نشسته بود خوابش می برد و در خواب می بیند شهید آمده به خانه و به او می گوید: چرا این قدر ناراحتی؟ خیلی خوب چند ساعت هم من بچه را نگه می دارم. می نشیند کنار خانم و بستر بچه. بچه اش را بغل گرفته و ناز و نوازش می کند. مادر در حال تماشای این صحنه ی شیرین است که ناگهان بچه می گوید: مامان! پاشو من حالم خوب شده است، الآن بابا این جا بود. وقتی همسر شهید به خود می آید چیزی نمی بیند ولی بوی عطر خاصی فضای اتاق را عطر آگین نموده است.
باید باور کنیم این شهدا زنده اند.
🔹- یک استاد دانشگاه می گفت خوابیده بودم، خواب شهید همت را دیدم. با موتور آمد به من گفت: بپر بالا. از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم در یک خانه رسیدیم. از خواب پریدم ..... به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست؟ گفتند: آدرس خانه را بلدی؟ گفتم: بله. گفتند معلوم است، حاج ابراهیم گفته آنجا بروی. رفتم در خانه، دیدم جوان دانشجویی دم در آمد. گفتم: شما با حاج ابراهیم همت کاری داشتی؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد. گفتم: چه شده؟ گفت: من می خواستم خودکشی کنم. داشتم فکر می کردم، از اتوبان شهید همت که رد شدم گفتم: شهید، مگر نمی گویند شما زنده اید، اگر مردی و زنده ای بیا، به من بگو خودکشی نکنم.

👈باور کنیم شهدا زنده اند. اجر مجاهدت، شهادت است. خوش به حال کسانی که شهید می شوند و خوش به حال کسانی که در آرزوی شهادت اند.
🌺«مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضي‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً». در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. (سوره احزاب، آِیه 23)

#منبر_آخر_ماه_صفر

جهاد (مبارزه) - جلسه پنجم

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
نمودار خلاصه منبر:
#جهاد

جلسه پنجم: ابزار جهاد- ایجاد روحیه جهاد- شهادت محصول نهایی جهاد


پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
جهاد_مبارزه_نسخه_موبایلی_جلسه_5.pdf
344 KB
فایل پی دی اف -نسخه موبایلی- خلاصه منبر:

#جهاد

جلسه پنجم: ابزار جهاد- ایجاد روحیه جهاد- شهادت محصول نهایی جهاد

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
ابزار جهاد- ایجاد روحیه جهاد- شهادت محصول نهایی جهاد
حجت الاسلام راجي
فایل صوتی منبر:

#جهاد

جلسه پنجم: ابزار جهاد- ایجاد روحیه جهاد- شهادت محصول نهایی جهاد

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
کانال اختصاصی احکام روز و جدید
زیر نظر سایت رسمی احکام جامع و بعضی اساتید فقه و نمایندگان بعضی از مراجع تقلید
احکام تصویری و مسائل محل ابتلا با منابع و مدارک مستند
با عرض تبریک ایام میلاد پر برکت رسول اکرم حضرت محمد مصطفی - صلی الله علیه و اله وسلم - و #هفته_وحدت،

متن و صوت جلسه ششم از سری جلسات #راه_های_نفوذ_دشمن،

با موضوع:
#فرقه_سازی و #تفرقه

بازنشر می شود:
👇👇👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#راه_های_نفوذ_دشمن - جلسه ششم

منبر دهه سوم محرم:

—----------------------------------
🔷 موضوع جلسه ششم : فرقه سازی و تفرقه🔷

👈یکی از راه هایی که دشمن از آنها استفاده می کند تا در پیکره امت اسلام نفوذ کند از طریق فرقه سازی و تفرقه است. ضرب المثلی هست که می گوید: تفرقه بینداز و حکومت کن. دشمن همیشه از این اصل استفاده کرده و معمولا هم موفق بوده است. چه بسیار فرقه ها که در امت اسلام درست کردند.

🔸ابتدا امت اسلام را به دو دسته قسمت کردند، شیعه و اهل سنت. باز می بینیم چقدر فرقه از شیعه درست شد. فرقه «بهائیت» ابتدا از شیعه منشعب شد. فرقه «شیخیه»، «اخباریه»، فرقه های غیر دوازده امامی مثل یک امامی ها یا «علویّون»، که عموما در سوریه هستند مثلا آقای بشار اسد علوی است.

سه امامی داریم، «حنفیّه» داریم که به محمد بن حنفیه منسوب اند و می گویند بعد از امام حسین(ع)، او امام شد. چهار امامی یا «زیدیه»، پنج امامی یا «محمّدیه»، شش امامی یا «جعفریه»، شش امامی دیگری داریم به نام «اسماعیلیه»، هفت امامی یا «واقفیّه»، اما هشت امامی و نه امامی و ده و یازده امامی نداریم. یکی از دلایلی که به امام رضا(ع) «غریب الغربا» گفته می شود مربوط به همین موضوع است.

دلیل اول غریب الغربا بودنشان این است که قبر شریفشان از بقیه ائمه جدا افتاده است. اما دلیل دوم و اصلی در بحث فرقه ها است. کسی که امام رضا(ع) را قبول داشته باشد، دوازده امامی است. شخصیت امام رضا(ع)، برای شیعیان دوازده امامی بسیار مهم است.

⛔️شکل گیری فرقه وهابیت⛔️
دشمن چقدر فرقه درست کرد و به جان اسلام انداخت. در اهل سنت الی ماشاءالله! که بدترین فرقه اش "وهابیت" است. محمدبن عبدالوهاب شاگرد نجار بود اما عشق ریاست داشت.

جاسوس بریتانیا او را شکار می کند و به بریتانیا خبر می دهد که من شخصی را پیدا کرده ام که خیلی مستعد است، آنها می گویند هرچه پول می خواهی می فرستیم، او را تربیت کن.

این جاسوس می گوید: من رفاقتم را با او بیشتر کردم و به او اعتماد به نفس می دادم. یک شب به او گفتم پیامبر را در خواب دیدم که فرمودند: دین من از بین رفته است، فقط یک نفر که هم نام من است می آید و دین را اصلاح می کند. ای محمد بن عبدالوهاب، آن شخص تو هستی. و کم کم او را لاقید و بی دین کردم.

او صیغه را حرام می دانست. یکبار به او گفتم چرا صیغه را حرام می دانی در حالیکه قرآن حرام نمی داند؟ گفت: خلیفه اول گفته است. گفتم خب بگوید، تو قرار است به دین خودت باشی نه به دین دیگران. وقتی قبول کرد از سفارت بریتانیا چند تا خانم فرستادند و او هر شب تا نیمه های شب با این خانم ها بود.

روزی از او پرسیدم : چرا شراب نمی خوری؟ گفت: شراب حرام است. گفتم: خدا در قرآن گفته 🔸«...لا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى ...دﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻣﺴﺘﻴﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻧﺸﻮﻳﺪ...»؛ (نساء/۴۳) وقتی مست هستید نماز نخوانید. نمی گوید کلا مست نباشید؛ فقط وقتی مست هستید نماز نخوانید. جاسوس فقط همین آیه را می خواند و این بی سوادی محمدبن عبدالوهاب را نشان می دهد. این جاسوس می گوید که او شراب می خورد و تا صبح نعره می زد و صبح ها حوصله خواندن نماز صبح را نداشت.

بعد به او گفتم: اصلا چه کسی گفته نماز واجب است؟ اصلا نماز واجب نیست و برایش دلیل آوردم. ماه رمضان شد، به او شراب تعارف کردم، گفت روزه است، بعد به او گفتم که روزه واجب نیست. و در قرآن گفته که 🔸«أَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ (بقره/۱۸۴) یعنی اگر روزه بگیرید برایتان بهتر است. می گوید وقتی او را به این صورت تربیت دادم، کم کم فرقه وهابیت شکل گرفت.

⛔️شکل گیری فرقه بابیت⛔️
در شیعه فرقه «بابیّه» را راه انداختند. فرقشان این بود که وهابیت از دل اهل سنت بود، اما بابیه از دل شیعه نبود. برای همین هیچوقت پا نگرفت.

کینیاز دالگورکی، سفیر روسیه، در خاطرات خودش جریان شکل گیری این فرقه را توضیح می دهد. کلا هجده نفر به «باب» ایمان آوردند که با خودش نوزده نفر شدند، برای همین، عدد نوزده برای آنها مقدس است.

مثلا کتاب «بیانی» آنها نوزده باب دارد. تعداد ماه هایشان نوزده ماه و تعداد روزهایشان نوزده روز است. همه چیز را با محوریت نوزده قرار می دهند. جالب است که خداوند می فرماید: تعداد فرشتگان جهنم نوزده تاست. 🔸«عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ».(مدّثر/۳۰)

ادامه👇👇👇
🔸یکی از لاقیدترین و بی دین ترین فرقه ها، فرقه بابیه است. هرکس حال و حوصله دینداری ندارد وارد این فرقه می شود.

آنها آنقدر بی دین اند که ازدواج با محارم و لواط را جایز می دانند. کسی که نمی خواهد دین داشته باشد، این برایش چیز خوبی است؛ هم ادعا می کند دین دارم و هم به این صورت فسادش را انجام می دهد.

🔴قبله آنها در حال حاضر رژیم غاصب صهیونیستی است! قبر بهاء در اسراییل است و به همان سمت هم نماز می خوانند. نماز هم دارند. نمازشان خنده دار است، به این ترتیب که می توانی در عمرت یکبار انجام دهی و اگر خواستی همان را هم انجام ندهی، بالاخره هرطور که راحتی، کلا راحت باش!

👈برای اطلاعات بیشتر در مورد فرقه ها کتاب «فرهنگ فرق اسلامی» را مطالعه بفرمایید و ببینید چقدر فرقه در اسلام درست کرده اند.

تفرقه بین فرقه ها🔴
وقتی این فرقه ها را درست کردند، گام بعدی را برداشتند: یعنی تفرقه درست کردن. این فرقه ها را به جان هم می انداختند.

👈 اگر این فرقه ها به جان هم بیفتند دیگر هیچ زمانی به این فکر نمی افتند که با دشمن اصلی خود مبارزه کنند.

👈 امروز دشمن چقدر هزینه می کند که بین شیعه و سنی اختلاف بیاندازد؟ قبلا ما باید روی منبر یک ساعت استدلال و دلیل می آوردیم که این شبکه های زنجیره ای تشیع انگلیسی، پولشان از انگلیس گرفته می شود.

اما همین چند وقت پیش یک آخوند بیسواد یکی از همین شبکه ها گفت پولی که برای شبکه مان می گیریم از سردمداران انگلیس است و گفت انگلیسی ها خیلی هم خوب اند. تشیع انگلیسی همین است.

یا آن «الهیاری» که می گوید اگر می خواهید در جایی از دنیا تشیع را پیدا کنید آنجا آمریکاست.😐 همه آمریکایی ها شیعه واقعی اند و ما پولمان را از آنها می گیریم. آمریکا شد شیعه، جمهوری اسلامی شد ضد شیعه!

امروزه با این شبکه های مختلف ماهواره ای تفرقه انداختن را آموزش می دهند و همواره آب در آسیاب دشمن می ریزند. یاسر الحبیب سه جلد کتاب به زبان عربی نوشته است که در ایران ممنوع است و آنقدر نام کتاب زشت است که من نمی توانم نامش را ذکر کنم، فقط به یکی از همسران پیامبر تهمت زنا می زند.

پس آیه قرآن چه می گوید که 🔸«الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ...»(نور/۲۶)

زن خبیث برای مرد خبیث است. اما آیا این به پیامبر برمی گردد؟ همسران پیامبران هیچکدام بحث فساد جنسی نداشتند. اگر همسر حضرت نوح و لوط مشکلی داشتند، مشکلشان چیز دیگری بود.

سه چهار سال است که در این شبکه شان -شبکه فدک- مد شده است در هجدهم ماه رمضان، روز فوت عایشه، مراسم می گیرند. «عایشه فی النّار»، کیک می برند، لباس قرمز می پوشند خب این چه خدمتی به شیعه است؟

🔴مگر یادتان نیست دو سال پیش در مشهد بعد از این جریان چه اتفاقی افتاد؟ آنها 18 رمضان این کار را کردند. در 21 رمضان تعدادی در مشهد لباس قرمز پوشیدند و در بلوار پیروزی راه رفتند. آیا این خدمت است؟

🔸آنها راحت ترین کار را انتخاب می کنند. می گویند ما که سواد و حوصله مناظره نداریم پس فحش می دهیم.

به مقام معظم رهبری چه توهین هایی می کنند؟ چون ایشان قائل بر وحدت اند. یا به آیت الله بهجت آن جمله زشت را می گویند یا رهبر را بعد از هر جلسه لعن می کنند.

👈وحدت از زمان حضرت علی(ع) صورت گرفت، ایشان بنیانگذار وحدت بودند. ما هم پیرو همان امام هستیم. وگرنه با لعن ما مشکلی نداریم. مگر آمریکا و یزید و معاویه را لعن نمی کنیم.

🔸- ابن عباس از امام علی علیه السلام خواست داخل شورای شش نفره نشود چون ترکیب شورا طوری بود که امام رای نمی آورد. اما امام گفت: من اختلاف را دوست ندارم.

🔸- یکی از فرزندان ابولهب اشعاری در فضیلت حضرت علی(ع) و مذمت خلفا می گوید. اما امام می فرمایند: برای ما سلامت اسلام از هر چیزی مهمتر است. دیگر این شعر ها را نخوانید.

🔸- یکی از روحانیون قم منظومه شعری نوشته بود، آن را نزد آیت الله بروجردی برد. یکی از ابیات منظومه توهین به خلفا بود ایشان فرمودند: در این شرایط وقت این حرف هاست؟

🔸- خطبه 162 نهج البلاغه حرف را کامل مشخص می کند. موقعی که حضرت علی(ع) خلیفه شدند و قدرت دست ایشان بود، شخصی نزد ایشان آمد و گفت: چه شد که حق شما را غصب کردند؟ (جا داشت در جواب این سؤال حضرت روی منبر می رفتند و خطبه می خواندند.) حضرت فرمودند: تو شخصی هستی که موقعیت زمانت را تشخیص نمی دهی. بگذار در رابطه با معاویه با تو صحبت کنم. یعنی اگر در آن دوران آنها حق ما را غصب کردند الان معاویه دارد این کار را می کند.

👈 الان هم کسی بیاید بگوید چرا حق اهل بیت(ع) را غصب کردند می گوییم تو موقعیت را تشخیص نمی دهی بگذار در رابطه با آمریکا و اسرائیل با تو صحبت کنیم.
👇👇👇
🔸نماز جماعت با برادران اهل تسنن
🌺امام صادق(ع): «من صلّی معهم فی الصفّ الأوّل، کان کمن صلّی خلف رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی الصفّ الأوّل»؛ هرکس با اهل سنت، در صف اول آنها نماز بگزارد، مانند کسی است که پشت سر رسول اللّه صلی الله علیه و آله ، در صف اول نماز گزارده است.

🔸اسحاق بن عمار گوید: قال لی أبوعبداللّه علیه السلام: «یا اسحاق أتُصلّی معهم فی المسجد، قال صلّ معهم فانّ المصلّی معهم فی الصفّ الأوّل کالشاهر سیفه فی سبیل اللّه»؛ امام صادق(ع) از اسحاق پرسید: آیا با اهل سنت در مسجد نماز می خوانی؟ عرض کردم بله، فرمود: با آنان نماز بخوان؛ زیرا نماز خواندن با آنان در صف اوّل، مانند کسی است که شمشیرش را در راه خدا تیز کرده باشد.

دین آن چیزی نیست که من دلم بخواهد، دل ما خیلی چیزها دوست دارد اما دین چیز دیگری می گوید.

🔸- پسر آقای احمد توکلی -نماینده مجلس- می گوید: با پدرم نزد آیت الله بهجت رفتیم. پدرم از ایشان پرسید ما در سفر به مساجد اهل سنت می رویم و با آنها نماز می خوانیم. آیا لازم است که نمازمان را اعاده کنیم؟ ایشان فرمودند: نیازی به اعاده نماز نیست. پشت سرشان نماز بخوانید نمازتان هم درست است.

👈 بعد می فرمایند: اگر شیعه این کار را نمی کرد (منظور ایشان وحدت با اهل سنت است) امروز جمعیت شیعه از پنج نفر به 150 میلیون نفر نمی رسید. بعد از پیامبر(ص) شیعه پنج نفر بودند.

🔸امام کاظم(ع): «صَلَّي حَسَنٌ وَحُسَيْنٌ خَلْفَ مَرْوَانَ وَ نَحْنُ نُصَلِّي مَعَهُم»؛ امام حسن(ع) و امام حسین(ع) پشت سر مروان نماز می خواندند و ما هم با آنها نماز می خواندیم. به این تقیه مداراتی می گویند.

مثلا امام جماعت شیعه باید عدالت داشته باشد اما امام جماعت اهل سنت نیاز نیست عدالت داشته باشد. ما که می دانیم آنها عدالت ندارند. ما وحدت در رفتار داریم، در اعتقادات که وحدت نداریم. ما از اصولمان پایین نمی آییم.🔴

🔸نظر اهل سنت باطل است اما در بحث رفتاری ما وحدت داریم. اگر شخص اهل سنت را دیدیم با او مناظره کنیم و شیعه اش کنیم. شبکه ای که این کار را می کند در جمهوری اسلامی زیر نظر دفتر رهبری و آیت الله مکارم و آیت الله قزوینی است. ما دستمان پر است.

مثلا آنها می گویند ما حرف شما را قبول نداریم؛ یعنی حضرت علی(ع) غیرت نداشت که حضرت زهرا(س) را پشت در فرستاد؟ اصلا حضرت علی(ع) دلش خواست خانمش را پشت در بفرستد. بالاخره شما حضرت زهرا(س) را کشتید یا نکشتید؟ با این حرف ها که نمی شود شیعه را رد کرد. کمی مطالعه کنند می فهمند حضرت زهرا(س) رفت که بگوید داخل نیایید، نرفت که در را باز کند.

یا می گویند شما بت پرستید که بر مهر سجده می کنید. ما بت پرستیم یا شما که بر هر آمریکایی و هر رژیم غاصب صهیونیستی سجده می کنید؟ مگر طبق فتوای اهل سنت سجده بر هر چیزی جایز نیست؟ آیا مهر جزو همه چیز هست یا نیست؟

شما که خودتان فتوایی دارید مبنی بر اینکه در نماز جماعت اگر جا نبود، در سجده بر کجای طرف مقابل سجده کنید و ... !

🔸رفتار با اهل سنت وحدت است. به امام صادق (ع) عرض شد: آقا ما می بینیم که شخصی در مسجد در ملاء عام فحش دشمنان شما و غاصبین حق پدرتان را می دهد. (مثل الان که بعضی ها علنی فحش می دهند) خب به نظر شما امام چه برخوردی کردند؟ فرمودند: «ما له» او را به ما چه کار؟ چه کار دارد به ما؟ «لعنه الله» خدا لعنتش کند. «یعرض بنا» ریشه تعرض به ما را درست می کند، که به ما تعرض کنند.

🔸- در قدیم علماء مکه به علماء اصفهان نامه نوشتند که شما در اصفهان هر چه دلتان می خواهد دارید فحش می دهید، ما در مکه ایم، پدرمان را در آورده اند. خب فحش ندهید. ما در کشور شیعه امام زمان(عج) نشسته ایم هر چه دلمان می خواهد فحش می دهیم. آنجا کسی نمی تواند کاری انجام بدهد.

🔸- حدود 15 سال پیش آخوند ضد انقلابی در خانه اش برای جریان های ماه ربیع و ... جشن می گرفت. یکسال جشنش را تعطیل کرد، من از آن آخوندی که آنجا برای دلقک بازی می رفت شنیدم که یکی پرسید که چرا جشنش را تعطیل کرده است؟ گفت: یک CD به دستش رسیده است، فیلمی را از پاکستان برای ایشان فرستاده اند، تعداد زیادی شیعه را خوابانده بودند، مراسم خانه ی ایشان را هم گذاشته بودند. هر یک لعنی که این ها می گفتند یک شیعه را می کشتند. بعد جلوی دوربین می گفتند: شما آن جا فحش بدهید ما هم اینجا می کشیم.

چقدر شیعه تا حالا بخاطر همین جریان کشته شده است!!
👇👇👇
🔸- امام جمعه فهرج کرمان، آقای جواد آییش طاهری به مشهد آمده بود. خودم شنیدم که ایشان را وهابیت گرفته بودند که به صورت پیچیده عملیاتی ایشان نجات پیدا می کنند. ایشان تعریف می کرد می گفت: وقتی تیم عبدالمالک ریگی ما را گرفته بود خیلی شکنجه می داد. موقعی که نشسته بودند و کاری نداشتند من گاهی اوقات با آن ها صحبت می کردم، خیلی جذب شیعه شده بودند، تاعبدالمالک ریگی متوجه شد یکی از سخنرانی های یکی از آخوندهای معروف ایران (چون توبه کرده است اسمش را نمی گویم) را آورد که در منبرش علنی خلفا را فحش می داد. می گفت: اینها هار می شدند سر من می افتادند، اینقدر من را می زدند تا اینکه خودشان خسته می شدند.

آیا این خدمت به تشیع هست؟

🔸حضرت امام باقر(ع) می فرمایند: بنده خدا روز قیامت محشور می شود و با اینکه در دنیا دستش به خونی آلوده نشده است و خونی نریخته است، به اندازه یک حجامت یا بیشتر خون به او می دهند و می گویند: این سهم توست از خون فلان کس، یکی کشته شده است این سهم تو است. عرض می کند: پروردگارا تو خود می دانی که همانا جان مرا گرفتی، من خون کسی را نریخته ام، خداوند می فرماید: آری، تو از فلانی جمله ای چنین و چنان شنیدی و به ضرر او بازگو کردی، پس زبان به زبان به فلان ستمکار رسید و بدان روایت او را کشت و این بهره تو از آن خون است.

👈شخصی جمله ای می گوید، آن دنیا می بیند که بخاطر آن جمله، صد سال بعد یک شخص کشته شد. من نمی دانم بعضی از این افراد در ذهنشان چیست؟

🔸- به یکی از رئیسان همین ها گفتم: شما که در ایران این مراسم را می گیرید و در شبکه های ماهواره ایتان فحش می دهید در افغانستان و پاکستان و نیجریه و عربستان شیعه می کشند، گفت: چه چیزی بهتر از این؟ در رکاب امام حسین (ع) شهید می شوند!

🔸- به شخص دیگری گفتم: شما که به آنها فحش می دهید و می گویید امام حسین(ع) سختی کشید، حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) هم روی این خارها دویدند، شما هم یک کم خار بگذار زن و بچه ات بدوند. گفت: عجب حرف خوبی زدی. از سال دیگر در مراسم خار می گذاریم!!

🔸الان چطور وهن مذهب درست کرده اند! هر چیزی را که حضرت آقا بیان می کنند اینها عکس عمل می کنند یعنی هر چیزی!

کافیست جمهوری اسلامی بگوید هفته وحدت سریعا هفته برائتش می کنند، کافیست مقام معظم رهبری بگویند قمه زنی حرام است، سریعا قمه زنی را از یک جایی مستحب اعلام می کنند. کافیست حضرت آقا بگویند وحدت داشته باشید این ها سریع می گویند آقا وحدت معنی ندارد یعنی هر چیزی، این ها منتظرند ببینند حضرت آقا چه می گویند، عکسش را انجام بدهند.

مظلومیت جمهوری اسلامی این هست که در تمام شهرها اینها دفتر هم دارند، وجوهات هم می گیرند، 15تا شبکه ماهواره ای هم دارند. در همین پیاده روی اربعین ببینید چقدر مسخره بازی درآوردند روی هر ستونی که رد می شوید یک عدد بنر این آقا هست. کدام مرجع را تا حالا دیده اید که بخاطر مرجعیت خودش اینطور تبلیغات انجام دهد؟ اصلا چه کسی شما را به عنوان مرجع قبول کرده است؟

🔸آیت الله خویی که در رابطه با شما ها گفتند مشکوکیم، آیت الله خوئی نامه نوشتند که شخصی هست به نام شیرازی که در کربلا اعلام مرجعیت کرده است، نظر شما چیست؟ دست خط آیت الله خوءی هست که می فرمایند: این ها هیچکدام از بزرگان را درک نکرده اند و هیچ زمانی به مرجعیت نرسیده اند.

🔸در اعترافات عبدالمالک ریگی دیدید که عبدالمالک ریگی چه چیزی می گفت، می گفت: هر دفعه ای که این مراسمات فیلم برداری می شد و به دست ما می رسید ما می توانستیم چند ترور انجام بدهیم. در صحبتش می گفت: هر کس را که می دیدیم کمی شل شده است و حاضر نیست عملیات انتحاری انجام بدهد شب قبلش این مراسم را برایش می گذاشتیم، فردا یقین داشتیم که عملیات انتحاری انجام می دهد و دلش برای هیچ کس نمی سوزد، حتی خود عبدالمالک ریگی می گوید: اگر می گفتیم عملیات انتحاری را داخل خانه اش انجام بدهد و زن و بچه اش را بکشد حاضر بود، چون این فیلم ها را برایش گذاشته بودیم.
👇👇👇