بغل گرفتمش آشوبهام از سر ریخت
فشار دادمش آن ابر را بباراند
به صورتش، در گوشش، به شانههاش زدم
که اعتراف کند هر چه را که میداند...
#فاطمه_اختصاری
#مازوخیسم
@sickpeople
فشار دادمش آن ابر را بباراند
به صورتش، در گوشش، به شانههاش زدم
که اعتراف کند هر چه را که میداند...
#فاطمه_اختصاری
#مازوخیسم
@sickpeople
سؤال میکنم از عکس خیرهات به خودم
بگو هنوز دلت تنگ میشود؟ «نه زیاد!»
#فاطمه_اختصاری
#مازوخیسم
@sickpeople
بگو هنوز دلت تنگ میشود؟ «نه زیاد!»
#فاطمه_اختصاری
#مازوخیسم
@sickpeople
منم و عطر تو که پخش شده توی تنم
بی تو دلتنگترین حادثهی قصه منم...
#فاطمه_اختصاری
#حامــــــے ❣
@sickpeople
بی تو دلتنگترین حادثهی قصه منم...
#فاطمه_اختصاری
#حامــــــے ❣
@sickpeople
منم و عطر تو که پخش شده توی تنم
بی تو دلتنگترین حادثهی قصه منم...
#فاطمه_اختصاری
#دیکلوفناک💊
@sickpeople
بی تو دلتنگترین حادثهی قصه منم...
#فاطمه_اختصاری
#دیکلوفناک💊
@sickpeople
خستهام، غمگینم، گریهتر از غم هستم
برف میبارد و من توی جهنّم هستم
اوّل اسم کسی یخ زده بر روی لبم
برف میبارد و دنیام سیاه است، شبم!
نامههایی که ندادم به خودم، در دستم
برف میبارد و عمری ست زمستان هستم
صبر در باور من مرده اگر درد کم است
شب بلند است، ولی طاقت این مرد کم است
دردها دارم و شاید که به درمان نرسد
شب بلند است و قرار است به پایان نرسد
بعد تو گم شدم از خانه و دنیا گم شد
رود سرگشته شدم، ساحل دریا گم شد
پنجره خسته شد از بازیِ بیهودهی خود
یک نفر با چمدان آنورِ درها گم شد
#فاطمه_اختصاری
#بادیز🍁
@sickpeople
برف میبارد و من توی جهنّم هستم
اوّل اسم کسی یخ زده بر روی لبم
برف میبارد و دنیام سیاه است، شبم!
نامههایی که ندادم به خودم، در دستم
برف میبارد و عمری ست زمستان هستم
صبر در باور من مرده اگر درد کم است
شب بلند است، ولی طاقت این مرد کم است
دردها دارم و شاید که به درمان نرسد
شب بلند است و قرار است به پایان نرسد
بعد تو گم شدم از خانه و دنیا گم شد
رود سرگشته شدم، ساحل دریا گم شد
پنجره خسته شد از بازیِ بیهودهی خود
یک نفر با چمدان آنورِ درها گم شد
#فاطمه_اختصاری
#بادیز🍁
@sickpeople
چشام از خواب سنگینه
نه رویایی! نه کابوسی
میای از پنجره پیشم
منو توو خواب میبوسی ..
#فاطمه_اختصاری
#بادیز🍁
@sickpeople
نه رویایی! نه کابوسی
میای از پنجره پیشم
منو توو خواب میبوسی ..
#فاطمه_اختصاری
#بادیز🍁
@sickpeople
پریده است پرنده فقط به قصد سقوط
گسستنِ کلمات از هم و خطای خطوط
مدام زندگیِ مستِ گیجِ در هپروت
«چقدر قرص مسکّن؟ چقدر مُهر سکوت؟
رسیده درد به عمقِ… به عمقِ عمقِ عصب»
#فاطمه_اختصاری
#بادیز🍁
@sickpeople
پریده است پرنده فقط به قصد سقوط
گسستنِ کلمات از هم و خطای خطوط
مدام زندگیِ مستِ گیجِ در هپروت
«چقدر قرص مسکّن؟ چقدر مُهر سکوت؟
رسیده درد به عمقِ… به عمقِ عمقِ عصب»
#فاطمه_اختصاری
#بادیز🍁
@sickpeople
به ترسهای تو و قولهای تا ابدِ…
رها شدن وسطِ دستهای نابلدِ…
پناهگاهِ من از روزهای خوابزده
«که چشمهای سیاهِ قشنگِ خیسِ بدِ…
که عاشقت شده بودم خلاصهی مطلب»
#فاطمه_اختصاری
#آوان 🍃
@sickpeople
رها شدن وسطِ دستهای نابلدِ…
پناهگاهِ من از روزهای خوابزده
«که چشمهای سیاهِ قشنگِ خیسِ بدِ…
که عاشقت شده بودم خلاصهی مطلب»
#فاطمه_اختصاری
#آوان 🍃
@sickpeople
درد دارد همه ی عمر به او فکر کني ؛
او به "عکسي ته جیبش" که شبیهت هم نیست...!
#فاطمه_اختصاری
#نـاردون ♥️:)
@sickpeople
او به "عکسي ته جیبش" که شبیهت هم نیست...!
#فاطمه_اختصاری
#نـاردون ♥️:)
@sickpeople