متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
5.67K subscribers
251 photos
28 videos
12 files
1.77K links
کانال متن اشعار (غیررسمی)📝
حاج حسین سیب سرخی🎤
استفاده از متون با هدیه ۵ صلوات
به ساحت مقدس امام زمان (عج)
بلامانع می‌باشد
کپی متون در دیگر کانالها با ذکر منبع 👉
Download Telegram
📝 کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی بروز شد.

📋 #گزارش_متنی_جلسات 📋
⚫️ مراسم شب شهادت حضرت رقیه (س)
📢 هیات رضاجان تهران
🕌 تهران ، میدان خراسان ، خیابان ۱۷ شهریور ، خیابان عجب گل حسینیه پیروان حضرت مهدی (عج)
🔷 با نوای دلنـشیـن :
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#حاج_محمدحسن_فیضی

🔊 #روضه | #بهترین_مهربانترین_بابا
🔊 #زمینه | #طفلم_اما_غم_نهان_دارم
🔊 #شور | #چشامو_که_میبندم_حرمتو_میبینم
🔊 #واحد | #میدونی_کجا_رفته_بودم
🔊 #واحد | #یادم_نمیرود_که_همه_عزتم_تویی
🔊 #شور | #ابروی_کجت_به_ذوالفقار_می_ماند
🔊 #شور | #دورامو_زدم_دوباره_برگشتم
🔊 #شور | #حس_فوق_العادم
🔊 #شور | #رو_به_کسی_نمیزنم_به_جز_امام_حسین (ع)
🔊 #شور_پایانی | ‌#چشم_من_پر_از_اشکه
🔊 #شور_لطمه_زنی | #عذاب_بود
🔊 #شور_لطمه_زنی | #خوندم_از_روی_لهوف
🔊 #شعرخوانی_مدح_امیرالمؤمنین (ع)

🏴 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها" ۱۳۹۹_۱۴۴۲ #هیئت_رضا_جان_تهران

📋 کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
🔗 @sibsorkhii_matn
📝#غروب_بود
🖊 #شور_لطمه_زنی
🖊 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها"
🖊 #هیات_رضا_جان "علیه السلام" تهران

عذاب بود
تشنه کشتنش ولی بین دو نهر آب بود
خنده های حرمله به گریه رباب بود

اسیر بود
پیکر مطهر حسین بر حصیر بود
دختر فاطمه با حرمله هم مسیر بود

مادرت رسیده تا گودی قتلگاه حسین من
السلام علی القتیل بالرماح حسین من

پیکرت سه روز مانده بر زمین رها حسین من
السلام علی غسیل بالدماء حسین من

آقا تورو غروب عاشورا نگران کشتنت آقا تو رو غروب عاشورا جلو زنو بچت حرمتتو ریختن یا ابا عبدالله

مادرش آمده گودال مچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت به هم
یارالی حسین آی حسین

🔗 @sibsorkhii_matn

حسین این بیابان جای خواب ناز نیست
بلند شو ببین دارن زنو بچتو اسیری میبرن آی آی
بی حرمتی به دختر زهرا سخت گذشت
خیلی به دختر علی سر بازار بد گذشت

دستور دادن یه مشت رقاصه آوردن جلو محمل زینب لا اله الا الله زیونم لال
گفتن چجوری دل بی بی رو بسوزونن
سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن جلو محمل زینب آخ حسین یه جا خانم صبرش تموم شد
راوی میگه دیدم آنچنان خانم سر به چوبه محمل زد دیدن خون جاری شد
بدات جبین هذا بمقدم المحمل
فرموده امام زمانه فرمودن صبح و شام برای جد غریبم خون گریه میکنم
اگه اشک چشمام خشک شود خون گریه میکنم

فرمودن آقاجان برچه مصیبتی شما خون گریه میکنین گفت دست رو دلم نزار
آخه نبودی عمم رو آوردن تو کوچه بازار محله یهودیا تو ملا عام چرخوندن

ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل

ای ز صهبای حسینی سرمست
دست گیر همه عالم بی دست
تو به عیسی ادب مصداقی
مایه آبروی عشاقی
ابروان تو هلال رخ بر
موی عباسی تو لیله قدر

🔗 @sibsorkhii_matn