‍ 📝 لالا لالا گلم
🖊 #روضه
🖊 #شب_هفتم_محرم_۱۴۴۱
🖊 هیات روضة العباس "ع"

لالا لالا گلم
ای پاره ی تنم هر جور شده برات (چیکار میکنی؟) آب پیدا میکنم
(حالا عموش اباالفضل رو ببین چیه)
الان میاد عمو یه کم طاقت بیار
عمو نمیزنه (چیو؟؟؟)زیر قول و قرار
آروم بخواب عمو میاد جون رباب عمو میاد
به هرکی رو زدم نداشت یه قطره آب عمو میاد

(آه
بزار این صدات بگیره
امشب زنونه گریه کن برا شیرخواره رباب داری گریه میکنی
زنا آروم و قرار نداشته باشن تو خیمه رباب همدردی کنن با دل رباب)

از تشنگی سرت (بگم یا نه؟؟ رو زمین نیوفته) خمِ رو گردنت
وای اگه با یه تیر از شیر بگیرنت
می‌ترسم تیر اگه پیچیده شه به موت
رو دستای بابا گیر کنه تو گلوت
از حرمله بدم میاد

🔗 @sibsorkhii_matn

(بزن خودتو)

از حرمله بدم میاد (چرا؟؟) اون قاتله بدم میاد چون بین حلق و پیکرت زد فاصله بدم میاد😭

(آی آی)

چرا قهری مگر تقصیر دارم؟ به جایت بر کفم زنجیر دارم
کف آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین شیر دارم

(داد بزن
تورو به امام حسین رو زمین نیوفته این بیتای شعر)

مرا آزار با زنجیر می‌داد
به من نان خشک با تحقیر می‌داد
(رسید بازار شام)
مرا آزار با زنجیر می‌داد
به من نان خشک با تحقیر می‌داد
زن شامی مرا سوزاند وقتی (چرا؟؟)
کنارم طفل خودرا شیر میداد

(رهات نمیکنم ها
وای وای وای یاصاحب‌الزمان)
سرم شد خاک عالم نیزه رد شد
به پشت خیمه دیدم نیزه رد شد

بدنبال تو می‌گشتم بر خاک
(رو زمین میوفته یانه؟)
چنان زد از سرت هم نیزه رد شد😭

(وای وای
حسین آی زبون بگیر
حسین
یا صاحب‌الزمان)

کاش می‌شد که حسینم به کسی رو نزند
(نبینم کسی بشنوه همینطوری نگاه کنه ها تو با نالت دل رباب رو خوشحال میکنی)
خوشی ندیده تو عمرش دلش خوش بود به یه طفل شیرخواره
بزرگت میکنم عزیزم تو رو دامادت میکنم
کاش میشد......(تصویر رو ببین چیکار کرده)
کاش میشد که حسینم به کسی رو نزند
کاش میشد که سنان نیزه به پهلو نزند

تو اگر بی سر و سامان بشوی می‌میرم
خانوم رباب داره میگه
تو اگر بی سر و سامان بشوی حسین می‌میرم
وسط معرکه عریان بشوی می‌میرم

(آی آی یا صاحب‌الزمان
شب خانوم ربابِ اینطوری باید گریه کنی یا صاحب‌الزمان
من نمیدونم تو این شعر چی داره هرسالم که میخونم در و دیوار شاهدِ اینقدر جانسوزه هر دفعه که میخونی حال و روز آدم رو عوض میکنه)

🔗 @sibsorkhii_matn

بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته
(تو رو امام حسین ننشینی منو نگاه کنی
تو باصدات اینجارو گرم کن
بس کن رباب
زبون بگیری ها)
بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است
دیگر بخواب نیمه ای از شب گذشته است

کم خیره شو به نیزه علی را نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان مده
رباب با دست های بسته مزن چنگ بر رُخَت
(گریه کنا چون میدونم اهلش هستیا میخونم تو هم نالتو ببر کربلا)

رباب با دست های بسته مزن چنگ بر رُخَت
با ناخن شکسته مزن چنگ بر رُخَت
بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود
آه😭
اینجا دوباره حلقه انظار میشود
ترسم که نیزه‌دار کمی جابه‌جا شود
از روی نیزه رأس عزیزت رها شود
رباب ، یک شب ندیده‌ایم که با غم نیامده
حتی هنوز زخم گلو هم نیامده
گرچه امیدچشم تَرت ناامید شد
بس کن رباب ، یک شبه مویت سپید شد

پیراهنی که تازه خریدی نشان نده

(یه مرد خدانکنه شرمنده زن و بچش بشه
یا اباعبدالله)

پیراهنی که تازه خریدی نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان مده

با خنده خواب رفته ، تماشا نمیکند
مادر نگفته است و زبان وا نمیکند
اینجا به نیزه کودک تو خواب میکند
وقتی نمیکند که چه پرتاب میکند

بر نیزه های قافله سنگی اگر خورد
هرسنگ که کوچک است بر او بیشتر خورد

حـــــســـــیـــــن

🔗 @sibsorkhii_matn