متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
5.51K subscribers
250 photos
28 videos
12 files
1.77K links
کانال متن اشعار (غیررسمی)📝
حاج حسین سیب سرخی🎤
استفاده از متون با هدیه ۵ صلوات
به ساحت مقدس امام زمان (عج)
بلامانع می‌باشد
کپی متون در دیگر کانالها با ذکر منبع 👉
Download Telegram
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – واحد/ای علمدار سپاه توحید
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#عصر_تاسوعا
#محرم_97
#واحد
#ای_علمدار
ای علمدار سپاه توحید
.....شده .... راه توحید
عبد صالح به حریم معبود
ای وفا داری و عشقت معشوق
در پیش قد تو کوتاه است
خجل از روی منیرت ماه است
هستی تو همه پا بست خداست
گل تو بوسه گر دست خداست
جود گردیده خجل از کرمت
گشته حاتم چو گدای حرمت
تنت از زین به زمین تا افتاد
مظهر صبر حق از پا افتاد
ک ای مه هاشمیان ، یاور من
داغت هرگز نشود باور من
خیز و بنگر حرم قران را
بشنو العطش طفلان را
یاحسین و یا حسین
ـــــــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – قسمت پایانی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#عصر_تاسوعا
#محرم_97
#شعر_خوانی
#امام_علی
تا علی هست با نسب تر نیست
صحبت از جانشین دیگر نیست
هیچکس با علی برابر نیست
مرد میدان سخت خیبر نیست
دست بالای دست حیدر نیست
تکیه بر تخت کبریا دارد
به جنون درس ابتلا داده
اذن افشای راز را داده
در ازل دست با خدا داده
در نجف گبر و صوفی و هندو
مست از لااله الا هو
چه بگویم از ان خم ابرو
میشود دست دشمنانش رو
دست بالای دست حیدر نیست
فارغ از قیل و قال میگویند
نطفه های حلال میگویند
مستند با مثال میگویند
از بهار و خصال میگویند
دست بالای دست حیدر نیست
دست بالای دست حیدر نیست
ذکر دل بود ، یا علی مدد
بی حد و عدد یا علی مدد
یا علی مدد یا علی مدد
ـــــــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – روضه
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_عاشورا
#شب_دهم
#روضه
السلام علیک یا اباعبدالله ، و علی الارواح التی حلت بفنائک ، علیک منی ، جمیعا سلام الله ، ابدا ما بقیت و بقی الیل و النهار ، ولا جعله الله اخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
حسیـــــــــــــــــــــــن
عصر فردا ز اهل بیت رسول
زهر چشمی شدید میگیرند
وقت تاراج خیمه های حرم
چند کودک ز ترس میمیرند
حسیـــــــــــن
دور کن از زنان و دختران
هر چه خلخال در حرم داریم
خواهرم داخل وسایل خود
روسری اضافه هم داریم
عصر فردا بدون شک اینجا
میزند گرد و باد و خاکستر
با صبوری به معجرت حتما
گره ی محکمی بزن خواهر
شب اخر ، بگذارید ، پر من باز شود
بیش تر روی تو چشم تر من باز شود
حرف حجران مزن اینقدر ، مراعاتم کن
دست بردار ، دل مضطر من باز شود
جان زینب برو از کرببلا ، زود برو
مگذاری گره ی معجر من باز شود
حسیــــــــــــــــن
اه راضی نشو، بنشینم و گیسو بکشم
اه راضی نشو ، موی سر من باز شود
پای دشمن به روی پیکر تو باز شود
روی دشمن به روی معجر من باز شود
جان من ، هرز بیانداز مگذار،
جای این بوسه ی پیغمبر من باز شود
حسیـــــــــــــن
جان زینب ، برو مگذار ، غروب فردا
سمت گودال ، ره مادر من باز شود
حسیـــــــــــــــــن
حیف از این زیر گلو ، نیست خرابش بکنند
پس اجازه بده تا حنجر من باز شود
لااقل قول بده ،زود خودت جان بدهی
بلکه راه نفس اخر من باز شود
حسیــــــــــــــن
بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد
همینکه پیکرت افتاد، خواهرت افتاد
داداش
تو نیزه خوردی و یکمرتبه زمین خوردی
هزار مرتبه زینب برابرت افتاد
همینکه از طرف جمعیت دو تا چکمه
رسید اول گودال مادرت افتاد
تورا به خاطر درهم ،چه درهمت کردند
چنان که شرح تن تو به اخرت افتاد
ولی به جان خودت خواهرت مقصر نیست
در ان شلوغی گر بارها سرت افتاد
خبر رسید که انگشتر تو را بردند
میان راه النگوی دخترت افتاد
کنار خیمه رسیده است لشگر کوفه
و خواهر تو به یاد برادرت افتاد
حسیــــــــــــــــــن
٭این دستا بیاد بالا ، این دستا فقط نگاه ابی عبدالله رو میخواد، افتاده بود تو گودال، ولی برا همه دعا میکرد
خیلیا گرفتارن ، دستت بیاد بالا ، یجوری صدا بزن که این صدا برسه امشب حرم حسین
خیلیا گرفتارن ، خیلیا التماس دعا گفتند
یا اباعبدالله ، بلند صدا بزن حسیــــــــن
ــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – زمینه
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_عاشورا
#زمینه
#بی_قراری

بی قراری و بی قرارتم به خدا
تا نفس دارم من کنارتم به خدا
میرم هیچ کسی فردا واسه تو نمونه
روی من حساب کن که یادتم به خدا

فردا به جای همه شمشیر میگیرم
کافیه لب تر کنی واست میمیرم

نمردم که تنها شی
نبینم غریب باشی
بیا زیر دستاتو
خودم بگیرم پاشی

حسین جانم


زانوی غریبی بقل گرفتی چرا
گریه میکنی بی هوا میریزه دلم
زینبت نمیزاره اینجا تنها بشی
خواهرت نمرده هنوز عزیز دلم

امشب شب آخره دورت بگردم
آغوش وا کن که من گریه نکردم

نبینم چشم لشگر
به پیراهنت باشه
نبینم که یک خنجر
توی گردنت باشه

حسین جانم

من بمیرم اقا که بی هوا زدنت
بانیزه با شمشیر و با عصا زدنت
افتادی رو خاک و نفس نفس میزدی
خندیدن یه لشگر به دست و پا زدنت

ای پادشاه غریب ای پاره پیکر
ای شاه شیب الخضیب ای شاه بی سر

رو نیزه ست سرت ای وای
کو انگشترت ای وای
با شمر و سنان میره
کجا خواهرت ای وای

حسین جانم

کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – شور/ذکر
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_عاشورا
#ذکر_و_نوا

حسین وای ...

شب عاشوراست امشب کربلا غوغاست امشب

حسین وای ...

داداش ... بااینکه زنده ای چه حریصان نیزه دار
دارد لباس های تو را در می اورد...

در حیرتم که سنگ به من میخورد ولی
بالای نی صدای تو را در می آورد...

وا عطشا ... به کربلا ...

کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – شور/برخیز که شور محشر آمد
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_عاشورا
#شور_فوق_العاده_زیبا
#برخیز

حسین وای ...

بر خیز که شور محشر آمد
این قصه ز سوز جگر آمد

حسین وای ...

بی رمق بود و تا تکان میخورد
بر تنش نیزه و کمان میخورد
وقتی افتاد دوره اش کرده اند
چه لگد ها از این و آن میخورد...

ذکر امام حسین

این زنای اهل حرم میزدن خودشونو
مخدرات میزدن خودشونو... سادات میزدن
حالا این زن و مرد باید بزنن همه خودشونو بزنن لطمه زنان ...

ذکر امام حسین

کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – واحد/کشتی شکست خورده طوفان کربلا
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#واحد
#کشتی


کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون تپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار به او فاش می گریست
خون می گذشت از سر ایوان کربلا

از آب هم مضایقه کردندکوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب ومی مکند
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

این کشته فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست

نه ذولجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

توکه رفتی همه خیمه به هم ریخت حسین
دیدم از دور پرت ریخت پرم ریخت حسین
تو نگاهت به حرم بود و سنان خیره به تو
از نگاهش به تو بد جور دلم ریخت حسین

شمر هم آمد و دیدم به دوچشم تر خود
کار گشت تمام و اثرم ریخت حسین
نفسم حبس شد و بین حرم سرگردان
دشمن از راه رسید و به سرم ریخت

کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn