متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
5.58K subscribers
253 photos
32 videos
12 files
1.81K links
کانال متن اشعار (غیررسمی)📝
حاج حسین سیب سرخی🎤
استفاده از متون با هدیه ۵ صلوات
به ساحت مقدس امام زمان (عج)
بلامانع می‌باشد
کپی متون در دیگر کانالها با ذکر منبع 👉
Download Telegram
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
t.me/sibsorkhii_matn – اگه بیراهه بذاره|شور
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_دوم
#شور
#اگه_بیراهه_بذاره
اگه بیراهه بذاره ، از حسین نفس میگیرم
گریه میکنم دوباره ، ابرومو پس بگیرم
رو به زنگاه امیدم اومدم
اومدم بلکه ورق برگرده
از محرم اینو میفهمم که
خدا باز برام بغل باز کرده
بوی بارون میزنه چشام که خیسه
مادرش میاد تو روضه ، اسممونو مینویسه
نمیخوام جدا بشم ازش یه لحظه
همه دنیا به یه لحظه
روضه رفتن نمی ارزه
حسیــــن وااای ، حسیــــن وااای
ــــــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
t.me/sibsorkhii_matn – حقا حقا|شور
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_دوم
#شور
#حقا_حقا
حقا حقا علی مولا مولا
ای شاه نجف،دخیلم ای شاه نجف
حقا حقا علی مولا مولا
به طواف کعبه رفتم به حرم ، رهم ندادند
که تو در فروع چه کردی ، که در او .... آیی
ـــــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
t.me/sibsorkhii_matn – که کمیل بود در|قسمت پایانی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_دوم
#قسمت_پایانی
که کمیل بود در کلفش
جان عشاق فدای نجفش
علی علی علی علی علی علی علی علی
به نام انکه به ما داد درس ایمان را
همان که زندگی اش زنده کرد انسان را
همان بر همگان درس عاشقی اموخت
ز دست لیلی و مجنون گرفت میدان را
به نام نامیه ان بانویی که با زحمت
نشاند بر لب عالم ، دم حسین جان را
اگر نبود نبودیم نوکران حسین
میان سفره ما او گذاشت این نان را
همان کسی که همیشه حکایت صبرش
صبور کرد دل مادر شهیدان را
به نام ان زن مرد افرین کرببلا
همان که از دل مابرد ترس طوفان را
کجاست دشمن شیعه حریف میطلبیم
مرید حضرت زینب ، عقیلةالعربیم
حسیـــــــــــــــــــــــن
بی رمق بود و تا تکان میخورد
به تنش نیزه و کمان میحورد
وقتی افتاد ، دوره اش کردند
چه لگد ها از این و ان میخورد
هر کسی خسته بود عقب میرفت
بدن خسته همچنان میخورد
همه رفتند ، شمر ول کن نیست
شمر تا رفت از صنان میخورد
زیر لب گفت اب اب اما
چکمه ها بود بر دهان میخورد
حسیـــــــــــــــــــــن
ــــــــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
پایان متون #شب_دوم #محرم_97
التماس دعا
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – روضه
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_سوم
#روضه
السلام علیک یا ابا عبدالله
و علی الارواح التی حلت بفناءک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی الیل و النهار ولا جعل الله اخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و ی اصحاب الحسین

میخوام یه روضه ی عاطفی بخونم
روضه خانوم رقیه روضه ناموسیه دیگه...

ای از سفر رسیده که مهمان دختری
می خوام خوب ناله بزنی ها ...

ای از سفر رسیده که مهمان دختری
اول بگو مرا کی از این شهر میبری

مثل کبوتری که به او سنگ میزنند
از ضرب تازیانه ندارم دگر پری ...

جای تعجب است که من زنده مانده ام
هر کس که دیده گفته عجب طفل لاغری

وای وای وای ...

از قول من بگو به عمو بعد مردنم
باید برای غسل من ابی بیاوری
موی سفید و قد کمان و رخ کبود
اخر مرا ببین و بگو شکل مادری
خود را برای مقدمت اماده کرده ام
چه گوشواره ای چه لباسی چه معجری

میدونم همتون غیرت دارید پای ناموستون...
اکر خواهر داشته باشید یه جور دیگه حواستون جمع میکنید
یه وقت نکنه کسی بهش جسارت بکنه ... اره ...ای ... نوه علی رو از موهاش کشیدن ...
هفده سوار دور و برت دیده ام به نی
اما تو بین ان همه زخمی ترین سری

بابا لب های چاک خورده تو حرف میزنند
تقصیر چوب بودی چنین سرخ و پرپری
قدری از این محاسن خاکستری بگو
غیر از تنور نیست مگر جای بهتری

مانند رگ رگ تو دلم ریش ریش شد
جانم فدای تو چه گلویی چه حنجری

دختری با پدرش امد و دستم انداخت
داشت میرفت النگوی مرا با خود برد
انقدر کوچه به کوچه زمین افتادم
سنگ ریزه روی زانوی مرا با خود برد

وای وای ...
سنگ برداشت کنیزی و به دندانت زد ...
سنگ دوم که زدند روی مرا با خود برد

تازه با شانه سوغاتی تو خوش بودم
پنجه پیر زنی موی مرا با خود برد

هر چه کردیم خاموش شود طول کشید
معجر سوخته گیسوی مرا با خود برد
ناقه و خواب و بلندی و زمین خوردن من
مادرت دید که پهلوی مرا با خود برد

جای تو جای عمو زجر سراغ برد
سوی چشمان مرا سوی مرا با خود برد

یا صاحب الزمان یه دونه بگم تموم بشه ... خیلی داره میره جلو نمیخوام زیاد سر روضه رو باز کنم


بابا ساربان زد ...
هر کی نرسید رقیه رو زد
به اینا اکتفا نکردن نا نجیب زجر اومد ...
گفت تو مدینه یه دونه شو به مادرش زهرا زدن دومیشو به رقیه ات زدن ...
دست عدو بزرگتر از ...

ساربان زد ولی ای کاش نمیدیدم که
ضرب انگشتر تو روی مرا با خود برد ...

میدونی کجا به رقیه بیشتر سخت گذشت ...
مجلس شراب اوردن ...کجا ... یه مرد حرومی صدا زد امیر من تو این قافله چشمم به یه دختر سه ساله خورد خیلی چشمو گرفته بود خیلی خوشگل بود ... موهای بلندی داشت... ای وای
من به بچه هام قول داده بودم براشون یه دونه کنیز بیارم گفت برو پیداش کن برا من بیار...
گشت .... این مخدرات و دید گشت دونه دونه
دید این رقیه نیست این دختر سه ساله نیست
نزدیک تر شد این مخدرات رو کشید کنار
دید خانوم رقیه پشت خانوم زینب خودشو جمع کرده داره بدنش میلرزه ... عمه ... عمه ...
مگه به من نگفته بودی من عمو دارم ... بگو عمو عباسم بیاد خیلی اینا منو زجر دادن ...
عمه ببین دندونام شکسته ... عمه ببین موهام سوخته
این نا نجیب چقدر حرومی بود
یه وقت خانوم زینب و کشید کنار از موهای این بچه گرفت کشید ...
گفت بیا بریم
ای وای رقیه داره دست و پا میزنه ...بابایی بابا ...

وای ....

منو زدن بابا بابا بابا
حرف بد زدن بابا با با

جلو بچه های شامی منو هو کردن

کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – زمینه/من که چیزی از زندگی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_سوم
#زمینه
#من_که_چیزی
من که چیزی از زندگی دلم نمیخواد
اخه دیگه از عمر من نمونده زیاد
کاشکی مهمونم امشب از سفر برسه
اب و جارو کردم خرا برو نمیاد

مهمونم تا سحر میمونه پیشم
با این لباسا ولی شرمنده میشم

نفس هام پر از خونه
موهام هم پریشونه
نمیدونی چه سخته
زندگی تو ویرونه

حسین جانم



دخترم دلم تنگ شده برای صدات
با گریه نگام میکنی فدای نگات
اومدم دیگه با خودم تو رو ببرم
اخ بمیره بابا برای زخم چشات

بغضت تا میشکنه من اشک میریزم
امشب از اینجا میریم با هم عزیزم

دلت واسه من خونه واسه تو دلم سوخته
مثل موی من اخه معجر تو هم سوخته

حسین جانم



اینجا هرکسی که یتیم شده میزنن
جای شونه کردن موهاشو هم میکنن
دیگه من چیزی از کبودی ها نمیگم
از محله های یهودیا نمیگم

روی دستم هنوز جای طنابه
من بدترین خاطرم بزم شرابه

خیلی بد منو میزد
با لگد منو میزد
صبح و ظهر و عصر و شب
میومد منو میزد

حسین جانم
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
@sibsorkhii_matn
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_سوم
#شور_روضه
#مرمل_بدما

سلام بر اون بدنهایی که افتاده بود روی زمین
چه وضعی داشت بدن ها پاره پاره ...
شب سوم محرمه ...
(ذکر امام حسین)

لب گودال مادر افتاده ...
لب گودال مادر افتاده...
لب گودال مادر افتاده ...
لب گودال مادر افتاده ...
ته گودال خواهر افتاده...

لطمه زنا کجان...اره بچه های یتیم و با پا و لگد و دست زد

لب گودال مادر افتاده

ذکر امام حسین

اینجا نباید سالم بری اینجا کربلاست اباعبدالله اربابت افتاده تو گودال من و تو باید سالم باشیم...

ذکر امام حسین

لب گودال مادر افتاده
ته گوال خواهر افتاده
ان طرف تر برادری تنها
بین یک مشت خنجر افتاده

گلو بریده ...
اخ پریشان زینب ...
پریشان زینب

ذکر امام حسین ...

او میکشید و من میکشیدم او می برید و من میبریدم ..

وای ... حسین ...

هروله کن ...

السلام علیک مرمل بدماء
مانده روی زمین پیکر تو چرا

به خدا نه من درک میکنم نه تو ... فقط زینب اولیا مخدره
خانوم زینب ...همه صحنه کربلا رو دید ... گفت کربلا رو چجوری دیدی زینب ...
گفت همه رو زیبا دیدم ...

السلام علیک مرمل بدما
مونده روی زمین پیکر تو چرا
السلام علی من دفن اهل قرا (سلام بر ان کسه که اهل روستا اورا دفن کردند)
ای امام غریب سیدالشهدا

انگشترت چیشد
تو اون شلوغی یادگار مادرت چیشد
رو خاک صحرا غرق در خون پیکرت چیشد

حیدر زمین افتاد مادر زمین افتاد
تنها در این صحرا وای از دل زینب

وای از دل زینب ...

(بند تکراری)

السلام علیک مقسم بدمه
حرمت تو شکست پیش چشم همه
السلام علی من قتوله بالرما
روی او نگران سوی خیمه نگاه

گهواره رو بردن
رفتی ندیدی چی به روز خیمه اوردن
گهواره رو بردن
رفتی ندیدی بچه هات خون دل خوردن

تا یاد اب افتاد بازم رباب افتاد
تنها در این صحرا وای از دل زینب

وای از دل زینب

پریشان زینب...

ذکر امام حسین

کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی :
@sibsorkhii_matn
Forwarded from Deleted Account
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_سوم
#نوحه
#دودمه
#من_دختر_سلطان
من دختر سلطان عالمینم
رقیه ان سه ساله ی حسینم
باب من حسین است
شاه عالمین است
من که چنین به شور و شینم
محو تماشای حسینم
ــــــــــــــــــــــ
کنج خرابه گشته ام در افغان
از بهر بابم ان شه شهیدان
ز هجران ان شاه
کنم ناله و اه
من که چنین به شور و شینم
محو تماشای حسینم
ــــــــــــــــ
حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
Forwarded from Deleted Account
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_سوم
#واحد
#واویلا_واویلا_برام_بخون_لالایی
واویلا واویلا
برام بخون لالایی
من الذی ایتمنی بابایی
این شبا گریه های من صدا نداره
دردی که مونده تو دلم دوا نداره
همه میگن یتیمه و بابا نداره
واویلا،واویلا
بالاخره ، سری زدی به دخترت
ولی دیگه ، دیر شده
حق داری نشناسی رقیه رو اخه
قد یه عمر پیر شده
زخمای پام میسوزه و نمیتونم
یه ذره هم ، راه برم
چادری که عمو برام خریده بود
کشیدن از روی سرم
واویلا ، واویلا
واویلا واویلا ،
برام بخون لالایی
من الذی ایتمنی بابایی
ـــــــــــــــــــــــــ
واویلا واویلا ، تاول پام میسوزه
نیمه شبا زخم چشام میسوزه
رو نیزه از کنج تنور بهتره
بابا
چرا رو صورت تو خاکستره بابا
من چی بگم خدا ازش نگذره بابا
واویلا
یادته سوغاتی اوردی واسه من
گوشوارمو وای نگو
وقتی ازم گرفتنش داد زدم وای عمو وای عمو
راستی اگه عمو سراغمو گرفت
تورو خدا چیزی نگو
فقط بگو رقیه و رفت و
رو دلش مونده هزار تا ارزو
واویلا واویلا ،برام بخون لالایی
من الذی ایتمنی بابایی
ـــــــــــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_سوم
#واحد_شلاقی
#مهر_او_دینم
#امام_علی

مهر او دینم ،اصل آئینم
حیدریم حیدریم حیدری
نام مرتضی بود به عرش حق زینت
هر که گفته ذکر او را گشته با عزت
حضرت فاطمه من را انتخابم کرد
زیر پرچم ولای او شدم دعوت
انتخابم کرد ، انتصابم کرد
شیعه گشتم از دعای مادری
حیدریم حیدریم حیدری
ــــــــــــــــــــــــــ
هر چه دارم از تو دارم ساقی کوثر
ارزویم بوده باشم نوکر قنبر
روی سینه حک نمودم این عبارت را
بابی انت و امی یا علی حیدر
اسداللهی ولی اللهی ،
تو امید من به روز محشری
حیدریم حیدریم حیدری
با ولای مرتضی شد دین ما کامل
انا مجنون علی بن ابیطالب
چون که دیوانه ی او بودم شدم عاقل
او شده شاهم ، یار دلخواهم
جز علی نمیشناسم سروری
حیدریم حیدریم حیدری
ـــــــــــــــــــــــــــ
کعبه از قدوم حیدر محترم گشته
هر که با علی نشسته با کرم گشته
قبله ی اهل ولایت نجف مولاست
حاجی اصلی به دور این حرم گشته
حرمش عشقم ، کرمش عشقم
کرده ایوان طلایش دلبری
حیدریم حیدریم حیدری
ـــــــــــــــ
من حسین بن علی عالی ام
که به ملک افرینش والی ام
مادرم بنت شهنشاه .....
صد هزاران مریمش کمتر کنیز
خون من خون خداوند ودود
گر نبود این خون خداوندی نبود
ــــــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – شور/دوباره فکر و خیال
#اصلاحیه
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_سوم
#دوباره_فکر
#شور_احساسی

دوباره فکر و خیال
یه دنیا حرف و سوال
دوباره دلشوره های هر سال

میرسیم یا نه کی میدونه
ما رو باز سلطان میرسونه
صحن گوهر شاد یادتونه😭😭...
یا نه

راستی اربعین داره میاد ها
خط بکشه رو اسم ما مبادا
یا مرگ یا کرب و بلا کدومش هر چه بادا



قدم قدم زاءرا
دل بیقرارن برا
دیدن گلدسته های سقا

میرسن از راه دونه دونه
حال و روزاشون پریشونه
اونا رو ساقی میکشونه ای جان

راستی قدر خودتو بدونا
یه روز میریم با همه روضه خونا
قرارمون تو کربلا ایشالله آی جوونا



خدایی سخته برام
منم با این نوکرا
آقا منم اربعین حرم میخوام

سر من آقا فدا سرت
قسمت میدم به مادرت
یه نگاهی کن به نوکرت اقا

راستی ما بی دست و پا نمونیم
از سفر کرب و بلا نمونیم
همه دارن بار سفر میبندن جا نمونیم

کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn