متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
5.54K subscribers
252 photos
28 videos
12 files
1.77K links
کانال متن اشعار (غیررسمی)📝
حاج حسین سیب سرخی🎤
استفاده از متون با هدیه ۵ صلوات
به ساحت مقدس امام زمان (عج)
بلامانع می‌باشد
کپی متون در دیگر کانالها با ذکر منبع 👉
Download Telegram
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
@sibsorkhii_matn – کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#شب_ششم
#محرم
#روضه
خادمان انقدر بی اصل و نسب هم نیستند
نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد
اقام اقام
اقا جان
حسیـــــن
بر تن دشت رد پا مانده
گیسویت در هوا رها مانده
بازویت انقدر که ضربت داشت
رد شمشیر در هوا مانده
بند نعلین ظاهرا در اصل
دهن ازرق است وا مانده
٭هنوز روضه نخوندما ، دلم میخواد توصیف این داماد کربلا رو بکنم٭
یا حسن گفتنت ، که غوغا کرد
صبر کن ذکر مرتضی ، مانده
پس مدینه ،برادری شده است
که چنین پای کربلا مانده
پشت هر ذکر یا عمو جانت
هوس ذکر یا اخا مانده
لشگر تیغ چشمتان روشن
یادگاری مجتبی مانده
گرچه احلا من العسل گفتی
تا ز احلا من البلا مانده
چه به روز امده ، که هنوز
کمر خیمه گاه تا مانده
زیر پا مانده ای و با حسرت
نو عروس تو روی پا مانده
دست تو در میان خون خودت
دست او نیز در حنا مانده
داستان جداییت این شد
سر جدا، تن جدا ، جدا مانده
تیغ ها که کشیده ات کردند
وای من سهم نعل ها مانده
گر چه قدت بلند شد اما
نجمه بعد از تو بی عصا مانده
او یتیم است ،مبهمش نکنید
زیر این نعل ها ، کمش نکنید
اه،ای نیزه ها میان حرم
مادرش هست ، در همش نکنید
نه به لبخند و گریه ی لب
وا بود جای دو نعل روی لب ها بود
جای دو نعل ، نعل بعدی خورد
حفره هایی به سینه پیدا بود
روی دوش عمو که جا شده بود
قسمتی بر زمین رها شده بود
تیغ از لابه لای او میریخت
چون حصیری که نخ نما شده بود
نیمه جان بود و اندکی حس داشت
تا گلش را گرفت ناکس داشت
میکشید و به پشت میچرخاند
ناله دیگر نبود ، خس خس بود
واای مادرم
نفسش بین دنده ها مانده
سیزده جای رد و پا مانده
وای وای
بدنت ، نیزه ی بیجا خورده
قامت ، کوچک تو تا خورده
اسب ها رو به تنت اوردند
چقدر صورت تو پا خورده
ای حسیـــــــــــــن
ـــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
@sibsorkhii_matn – کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#شب_ششم
#محرم
#زمینه
#منم_و_نامه_ای
منم و نامه ای در دست
شدم از عشق تو سر مست
رو لب قاسمت هل من مبارز هست
تو کربلا لبریزه ، غم مدینه هستنم
شبیه زهرا من هم ، شکسته سینه هستم
میجنگم با سربند یا زهرا ، منم حسنی
واااای
عمو جانم وااای ، عمو جانم وااای
ــــــــــــــــ
به ارزوم رسیدم ، من
دیگه نفس بریدم ، من
به زیر سم مرکب من کشیدم من
گرفته نعل اسب ، سپاهشون روی من
بیا ببین که قاتل ، گرفته گیسوی من
نیمه جونم ، رو خاک ها میخونم ، منم حسنی
وااای
عمو جانم ، واای .
ــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
@sibsorkhii_matn – کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#شب_ششم
#محرم
#واحد
#ای_یارمحجبینم
ای یار محجبینم ، داغ تو را نبینم
ای یادگار ، مجتبی ،قاسم
جان مرا گرفتی، از خون حنا گرفتی
ای یادگار مجتبی ، قاسم
عروسی تو شد عزا ،
داماد دشت کربلا
قـــــــــــاســــــم
توعازم نبردی
با دلم چه کردی
قلب من، با دیدن تو پر محن شد
میزنی به لشگر ، با شکوه حیدر
گوئیا ، که وارد میدان حسن شد
جانم به این رشادت،چه گفته ای شهادت
نزد تو احلا من العسل قاسم
جانم به این شجاعت ، کردی به پا قیامت
ای زاده ی شیر جمل قاسم
عروسی تو شد عزا ، داماد دشت کربلا
ــــــــــــــــ
ناله ات شنیدم ، بر سرت رسیدم
جای سالمی نمانده بر تن تو
از نفس فتادی ، از فرس فتادی
پاره پاره گشته چون اکبر تن تو
عروسی تو شد عزا ، داماد دشت کربلا
قـــــــــاسم
بین قتلگاهت ، گشته حجله گاهت
نقل دامادی تو شد سنگ دشمن
از تو دل بریدم،لحظه ای که دیدم
موی زیبای تو را در چنگ دشمن
دیدم به حال خسته ،
پهلوی تو شکسته
گشتی شبیه مادرم قاسم
پخشی تو بین صحرا
گو از کجای صحرا
من جسم پرپرت را
چگونه تا خیمه برم قاسم
در بین خیمه ، مادرت
گوید چه امد بر سرت
قاسم
عروسی تو شد عزا ، داماد دشت کربلا
ـــــــــــــــ
کاناب متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – نوای حسین و روضه
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#شب_ششم
#محرم
بدنشو ریز ریز کردند
جلو مادرش بد کاری کردند
حسیــــن واای
چه دانم ، همیشه حیرانم
هنوز تشنه لبی ، زیر سم اسبانت
عروسی تو شد عزا ، داماد دشت کربلا
قاسم
ـــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
@sibsorkhii_matn – کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#شب_ششم
#محرم
#واحد
#بی_تودر
بی تو در بین حرم
بانگ عزا افتاده
وای قاسم عوض وا عطشا افتاده
چاره ای کن که نماند ،به روی دستم
عمه ات از نفس و نجمه ز پا افتاده
گیسوی مادر تو باز شده در خیمه
تا که گیسوی تو در دست بلا افتاده
کار کار نظر شوم حرامی ها بود
اگر این لاله ی انگشت نما افتاده
به دلم ماند عمو نه که بگویی بابا
لبت از زمزمه و خنده چرا افتاده
حسیـــــــــن
خیز شاید کمک لرزش پایم باشی
کارم از رفتن اکبر به عصا افتاده
شده دشوار تماشای تو از سمت حرم
چه قدر سنگ میان تو وما افتاده
لشگری قصد طواف تو رسید و رد شد
بدنی حال در این سعی و صفا افتاده
قد کشیدی کمی از پا و کمی از سینه
بین اندام تو این فاصله ها افتاده
کاکلت کنده شد و حرمله در مشتش برد
اثر پنجه ی او در سر و پا افتاده
میبرم تا در خیمه،قد و بالایت را
چند عضوی ز تو ای وای کجا افتاده
شیشه ی عمر من ارام نفس کش بدجور
استخوان های شکسته به صدا افتاده
ـــــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
@sibsorkhii_matn – کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#شب_ششم
#محرم
#تک
#کریم_اهل_بیت
کریم اهل بیت بابامه
دعای مادرم همرامه
با ی ضربه تمومه کارش
سر ازرق توی دستامه
نجمه میگه که ماشاالله
میگه بابا حسن ایوالله
میرسه از حرم تکبیره اباعبدالله
انابن المرتضی،انابن المجتبی
ــــــــــــــ
من اومدم برا جنگ تن به تن
انی انا القاسم ، فارس الحسن
منم فدایی شاه بی کفن
انی انا القاسم فارس الحسن
ــــــــــــــ
رجز میخونم من با صوت جلی
انی انا القاسم من نسل علی
مدد میگیرم از والی الولی
انی اناالقاسم من نسل علی
من اومدم برا جنگ تن به تن
و...
ــــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
پایان شب ششم
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – زمینه / یادمه تب داغ صحرا و ...
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#درخواستی
#زمینه
#اخرین_شب_خواهر
اخرین شب خواهره
کاشکی امشبم بگذره
زنده میشه پیش چشام
روز و شب همین منظره
یادمه تب داغ صحرا و
لب خشک دریا و
یه امام تنها و
من و کربلا
یادمه یه غروب دلگیر و
یه صدای تکبیر و
تو و تیر و شمشیر و
من و کربلا
چه کربلایی، برا ما غیر غم نداشت
چه کربلایی ، داغت رو ، رو دلم گذاشت
ـــــــــــــــــــــ
گریه کار روز و شبه
جون من دیگه بر لبه
روضه های تو همدمه
لحظه لحظه ی زینبه
یادمه یه صدای محزون و
اسمون گریون و
نفسی پر از خون و
من و کربلا
یادمه ، وقتی خنجر افتاد و
یه طرف سر افتاد و
با تو مادر افتاد و
من و کربلا
چه کربلایی ، دلمو غم گرفت داداش
چه کربلایی ، تورو ازم گرفت داداش
زندگی برام شد عذاب
لحظه هام پر از اضطراب
تو میون تشت طلا
خواهرت تو بزم شراب
یادمه ، کوچه ها و بازار و
خواهرت گرفتار و
من و طعم اعیار و
من و نیزه ها
یادمه ، همه درد و غم ها رو
طعنه ها و دشنام و
من و مردم شام و
تو و نیزه ها
چه نیزه هایی ، تنت رو پاره پاره کرد
چه نیزه هایی ، خواهرت رو بیچاره کرد
ــــــــــــــــ
لب گودال ، خواهر افتاده
ته گودال ، مادر افتاده
انطرف تر ، برادری تنها
بین یک مشت ، خنجر افتاده
حسیــــــــــــــن
ــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
#شب_هفتم #محرم #روضه
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#شب_هفتم
#محرم
#روضه
#پست_پیشنهادی
#پیشنهاد_دانلود
اگر چه تو بی تاب ابی بمان
حسین جان
تو ارام قلب ربابی بمان
توهمنام با بوترابی بمان
علی جان مبادا بخوابی بمان
تو دیگر دلم را نسوزان علی
علی علی
٭انقدر برات روضه میخونم امشب اتیشت میزنم از این در میرم بیرون
اره نمیزارم شب هفتم هم همینطوری تموم بشه٭
چه کرده لبه خشک تو ، با حسین
که اینجا شده ، از وسط تا حسین
نگفتی تو یک بار ، بابا حسین
اگر خسته جانی بگو یا حسین
تو ارام جانی ، نده جان علی
علی لای لای
چنان گرگ از هر طرف میزنند
عروسی گرفتند و در میزنند
برای کماندار کف میزنند
همیشه به قلب هدف میزنند
گلی را به همراه گلدان ،
علی علی ، علی علی
علی جان
ببین مرگ من را ، دعا میکنم
ببین حرمله را صدا میکنم
چه تیر بزرگی ، رها میکند
علی جان سرت را جدا میکند
ذبیح من ای پور عطشان علی
اگر قلب من را تو راضی کنی
بخندی و با خنده نازی کنی
تو را میبرم ، خیمه بازی کنی
به شرطی که کمتر ،تلظی کنی
دعا میکنم ، بهر باران علی
علی یا علی یا علی یا علی
نباشی دل ما ترک میخورد
و بر چهره ی اب لک میخورد
دل عرش سنگ محک میخورد
نباشی رقیه ، کتک میخورد
تصلی قلب یتیمان ،بمان
بس کن رباب ، خوشی به نیومده
بس کن رباب،دستاتو هی تکون نده
بس کن رباب ، گهواره رو نشون نده
بس کن رباب ، پاشو بیا همراه من
بس کن رباب ، رخت اسیری کن به تن
بس کن رباب ، حرف از علی اصغر نزن
تنها شدی، بارونیه چشم ترت
تنها شدی، خیلی بلا اومد سرت
تنها شدی، دیگه نمیاد اصغرت
بس کن رباب ، نگو که اصغرم کجاست
بس کن رباب ، نگو چرا از من جداست
سرش بروی نیزه هاست
یک سر تیر گلوی پسرم را سوزاند
دو سر دیگر ان هم جگرم را ، سوزاند
ضربش انقدر شدید است، که پاشیده علی
تار صوتی تو را تیر تراشید علی
مادرت دید به روی تو عبا افتاده
استخوان های گلویت به صدا افتاده
نفس از حنجره ی پاره کشیدن، سخت است
پا برهنه عقب بچه دویدن سخت است
بس کن رباب ، حرمله بیدار میشود
سهمت دوباره ، نیزه اعدا میشود
بس کن رباب ، سر به سر غم گذاشتی
اصلا خیال کن علی اصغر نداشتی
گیسو ،مکش انقدر،تو تازه عروسی
رباب
ای کاش میشد لا اقل ، دست تو را بست
علی علی علی
سرت بر روی نیزه تاب میخورد
بمیرم نیزه دارت اب میخورد
حسیــــــن
٭گفت امیر پدر رو بزنم یا پسر رو
گفت مگر نمیبینی سپیدی زیر گلوی علیشو ، اه ، گفت اصلا ولش کن
اگر پسر و بزنی حسین خودش جون میده
حسیـــــــــــــــــــــــن
ــــــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn