‏فرمانده بودن هم سخته ها
تو فکر کن هر سربازی که از راه میرسه یه دونه میزنه زیر گوشت

«آدم مگه چند بار زندگی میکنه»
این جمله قبل از کثافت کاری‌های بسیاری ذکر شده است

‏کاش آخر داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل مینوشتن لطفا در منزل امتحان نکنید.

‏شخصیت من یه ترکیبه از یه دخترِ ۷ ساله که نمیتونه احساساتشو کنترل کنه، یه نوجوون ۱۸ ۱۹ ساله که تصمیمای اشتباه میگیره،یه پیرزن ۸۰ ساله همیشه خستس و دلش میخاد بخابه.

هر پسر ایرانی یک "جلوم لخت شد دس نزدم بش ، زدم تو گوش فرمانده ، باسرعت ۲۱۰ تا داشتم میرفتم دستی رو کشیدم ماشین ده دور چرخید ، مامانم گیر داده دختر شاه پریون رو برام بگیره ولی من نمیخوام و ...

‏دوستم با دوست پسرش کات کرده میگم آخه چرا پسر خوبی بود که میگه دیگه به من اهمیت نمیداد بهش گفتم میخام موهامو کوتاه کنم گفت هر جور خودت دوست داری، در صورتی که باید میگفت تو حق نداری به موهات دست بزنی.
کاش خدا شفاش بده

تو خونه‌ی ما احتمال اینکه یکی قبول کنه که یه نفر رو به قتل رسونده خیلی بیشتر از اینه که قبول کنه حجم نت رو تموم کرده

کراشم بعد اینکه به پیامم بعد دو روز جواب داد نوشت که ببخشید پیامتو الان دیدم،
منم گفتم این چه حرفیه من زود نوشتم

‏بابای بابک خرمدین دختر و دومادش رو کشته کسیم خبردار نشده،بعد ما با زیدمون میریم بیرون فامیل مثل قارچ جلوت سبز میشن

‏چیزبرگر بیشتر بهش میخوره که طرف همبرگر بخواد ولی اون لحظه یادش نیاد اسمشو

‏کار تو معدن فقط اونجاش که میای خونه و خسته میری توییتر میبینی یکی توییت کرده سخت تر از کار تو معدن لاک زدن دست راسته

دلم میخواد برگردم به اون دوره ای که بنر چنلا بلاک چیه بیا هلاک کن بود

‏بچه ها من میخوام با دوست پسرم فیلم ببینم
ممنون میشم یه دوست پسر خوب معرفی کنید

‏یکی دایرکت داد روم کراش داره ولی هرچی بعدش مسیج دادم دیگه جواب نداد. دوست عزیز من بیعانه تالارو دادم، سعی کن تا ۱۵ اسفند پیدات شه وگرنه خودتو پول میکنم

چِ جوری برا تولدتون سورپریز میشین؟
من از 364روز قبلش دارم روز شماری میکنم

این ساعتی که انسان‌های موفق از خواب بیدار میشن من تازه میخوابم

بعد ازینکه خدا منو آفرید گفتم: ببخشید این دماغی که به من دادید یه خورده بزرگه. گفت شما پسند کن رو زمین خیاط داریم میدی برات اندازه کنه

تابستون فصل جالبیه ؛ صبح بلند میشی ، به کارات میرسی ، میری بیرون ، غذا میخوری، خرید میکنی، برمیگردی دوباره کار میکنی، با فرد موردعلاقت آشنا میشی، ازدواج میکنید، بچه‌دار میشید، یه بیماری سخت میگیری، ولی هنوز ساعت ۷ عصر هم نشده ‌و هوا هنوز روشنه

با توجه به اخبار خشونتی که این روزها میشنویم به نظر میاد باید به بعضی ها واکسن هاری زد

‏از لحاظ روحی نیاز دارم یکی بهم زنگ بزنه بگه یه عموی میلیاردر تو لس آنجلس داشتی که متاسفانه مُرده و تنها وارثشم تویی..