زينت خانهی مهتاب به دنيا آمد
زينب حضرت ارباب به دنيا آمد
🌸به مناسبت میلادِ
#حضرت_زینب (س)
به یاد #مدافعان_حرمش
ـــــــــــ
☑️پاسخ شبهات فضای مجازی👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEMjb6nKiuwYl9xi5Q
زينب حضرت ارباب به دنيا آمد
🌸به مناسبت میلادِ
#حضرت_زینب (س)
به یاد #مدافعان_حرمش
ـــــــــــ
☑️پاسخ شبهات فضای مجازی👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEMjb6nKiuwYl9xi5Q
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها_وفات_یا_شهادت
🤔#پرسش
❔عده ای میگن حضرت زینب کبری سلام الله علیها وفات کردن و عده ای دیگه میگن به #شهادت رسیدند، میشه اگه امکانش هست در این باب توضیحی بدید ❗️❗️
🆔 @shobhe_shenasi
💠#پاسخ💠
👌مهم ترین محقّقان و مورّخان شیعه از جمله میرزا حسین نوری، علامه بحرالعلوم، شیخ عبّاس قمی، حسون بن زینی حسینی، علامه حسنین سابقی و... و نیز برخی از تاریخ نگاران اهل سنت، از آن میان ابن جبیر، عزالدین محمد صیادی شافعی، ابن حورانی، ابن بطوطه و... بر این #عقیده و باورند که حضرت زینب دختر امیرالمؤمنین علیهما السلام در سرزمین شام در قریه «راویه دمشق» (زینبیه فعلی) به خاک سپرده شده است و مرقد و حرم فعلی متعلق به آن بانوی با عظمت اسلام میباشد.
📚برگرفته از: نفس المهموم 297 ؛ الرحله، زیارات الشام: 133و اماکن زیارتی و سیاحتی سوریه: 53
🔸حال باید دید ، علّت #سفر حضرت به شام چه بوده است. در این باره نیز نظریاتی از مورّخین جلب توجه میکند ؛
1⃣تعدادی بر این باورند که در اثر تهاجم وحشیانه سپاه خون آشام یزید به مدینه منوره و هتک حرمت حرم نبوی و کشتار مردم مدینه و فجایع شرم آوری که مرتکب شدند؛ حضرت زینب طاقت تحمّل دیدن این شهر را نداشت لذا با همسرش عبدالله به شام هجرت کرد و در آن جا #مریض شد و به سوی حق پرواز کرد و در همان جا دفن شد.
2⃣ عدّه ای گفته اند که حضرت زینب علیها السلام با تمام توان در مدینه منوره علیه بنی امیه، بویژه یزید و ابن زیاد تبلیغ میکرد و فجایع آنان را با منطق رسایی که داشت به مردم مدینه می گفت، حکم تبعید ایشان صادر شده بود لذا ایشان با همسرش به شام #هجرت کرد .
3⃣امّا بیشتر محقّقان فرموده اند که عبدالله بن جعفر شوهر حضرت زینب علیها السلام در شامات بویژه دمشق مزارع و باغهای فراوانی داشت و در مدینه قحطی شده بود، عبدالله که آدم بخشنده ای بود، تصمیم گرفت به شامات همراه خانواده اش هجرت کرده از باغهای خود استفاده کند و به نیازمندان هم مثل همیشه کمکهایی داشته باشد، وقتی که به دمشق آمدند حضرت زینب علیها السلام از نظر #جسمی مریض شد و از نظر روحی هم که مصائب جانسوز عاشورا، و رنجهای اسارت را تداعی میکرد، بیماری حضرت را شدیدتر ساخت تا آن که مرغ روحش به سوی رحمت حق پرواز کرد و آن سرزمین، افتخار میزبانی پیکر پاک او را به دست آورد و امروزه میلیونها زائر باورمند و بامعرفت از فیض زیارت آن پرچمدار انقلاب عاشورای حسینی بهره مند میشوند. مرحوم علامه بزرگ شیخ بهایی رحمة الله همین نظریه را پسندیده اند.
📚ریاحین الشریفة: ج 3 ص 37
👌بعید نیست که همه این عوامل و علل و حتی عوامل دیگری هم سبب هجرت حضرت زینب علیها السلام به #شام شده باشند .
📚خوشههای خورشید در سوریه/ سیدمحمدطاهر مدرسی ص 95
🔸 منابعی چون بحار الانوار ، مستدرک سفینه البحار ، مستدرک رجال الحدیث ، عوالم العلوم ، منتهی الامال و ... که از حضرت زینب سلام الله علیها بحث کرده اند ، سخنی از #شهادت آن بانوی بزرگوار به میان نیاورده اند ، و اکثرا نوشته اند ؛
«آن حضرت مریض شد و به طور #طبیعی وفات کرد »
📚منتخب التواریخ ص 67
🔸البته برخی می نویسند ؛
« آن حضرت توسط عوامل یزید مسموم شد و به #شهادت رسید »
📚زینب الکبری من المهد الی اللحد ، ص 592
👌این احتمال اگر چه می تواند مورد قبول واقع شود ، چرا که آن بانوی گرامی همه وقائع کربلا را دیده بود و وجود او یاد آور فجائع حکومت یزید بود و روشنگری های او برای یزید قابل تحمل نبود ، بعید نیست که یزید ایشان را مسموم کرده باشد ، اما این سخن هیچ گونه مستند قابل اعتمادی در منابع متقدم ندارد .
🔸برخی نیز احتمال داده اند که گرفتاری ها و سختی هایی که در طول جریانات #اسارت به آن بانو وارد شد ، سبب بیماری ایشان گردید و به خاطر همان از دنیا رفتند ، بنابراین می توان ایشان را شهیده خواند .
❕اما با توجه به آنکه منابع مورد اعتماد این مطلب را که بیماری ایشان ناشی از اسارت کربلا بوده است را نقل نکرده اند ، این قول نیز نمی تواند #قطعی و یقینی باشد.
پرسمان اعتقادی
🚩 پاسخ شبهات ف. مجازی👇
🆔 @shobhe_shenasi
🤔#پرسش
❔عده ای میگن حضرت زینب کبری سلام الله علیها وفات کردن و عده ای دیگه میگن به #شهادت رسیدند، میشه اگه امکانش هست در این باب توضیحی بدید ❗️❗️
🆔 @shobhe_shenasi
💠#پاسخ💠
👌مهم ترین محقّقان و مورّخان شیعه از جمله میرزا حسین نوری، علامه بحرالعلوم، شیخ عبّاس قمی، حسون بن زینی حسینی، علامه حسنین سابقی و... و نیز برخی از تاریخ نگاران اهل سنت، از آن میان ابن جبیر، عزالدین محمد صیادی شافعی، ابن حورانی، ابن بطوطه و... بر این #عقیده و باورند که حضرت زینب دختر امیرالمؤمنین علیهما السلام در سرزمین شام در قریه «راویه دمشق» (زینبیه فعلی) به خاک سپرده شده است و مرقد و حرم فعلی متعلق به آن بانوی با عظمت اسلام میباشد.
📚برگرفته از: نفس المهموم 297 ؛ الرحله، زیارات الشام: 133و اماکن زیارتی و سیاحتی سوریه: 53
🔸حال باید دید ، علّت #سفر حضرت به شام چه بوده است. در این باره نیز نظریاتی از مورّخین جلب توجه میکند ؛
1⃣تعدادی بر این باورند که در اثر تهاجم وحشیانه سپاه خون آشام یزید به مدینه منوره و هتک حرمت حرم نبوی و کشتار مردم مدینه و فجایع شرم آوری که مرتکب شدند؛ حضرت زینب طاقت تحمّل دیدن این شهر را نداشت لذا با همسرش عبدالله به شام هجرت کرد و در آن جا #مریض شد و به سوی حق پرواز کرد و در همان جا دفن شد.
2⃣ عدّه ای گفته اند که حضرت زینب علیها السلام با تمام توان در مدینه منوره علیه بنی امیه، بویژه یزید و ابن زیاد تبلیغ میکرد و فجایع آنان را با منطق رسایی که داشت به مردم مدینه می گفت، حکم تبعید ایشان صادر شده بود لذا ایشان با همسرش به شام #هجرت کرد .
3⃣امّا بیشتر محقّقان فرموده اند که عبدالله بن جعفر شوهر حضرت زینب علیها السلام در شامات بویژه دمشق مزارع و باغهای فراوانی داشت و در مدینه قحطی شده بود، عبدالله که آدم بخشنده ای بود، تصمیم گرفت به شامات همراه خانواده اش هجرت کرده از باغهای خود استفاده کند و به نیازمندان هم مثل همیشه کمکهایی داشته باشد، وقتی که به دمشق آمدند حضرت زینب علیها السلام از نظر #جسمی مریض شد و از نظر روحی هم که مصائب جانسوز عاشورا، و رنجهای اسارت را تداعی میکرد، بیماری حضرت را شدیدتر ساخت تا آن که مرغ روحش به سوی رحمت حق پرواز کرد و آن سرزمین، افتخار میزبانی پیکر پاک او را به دست آورد و امروزه میلیونها زائر باورمند و بامعرفت از فیض زیارت آن پرچمدار انقلاب عاشورای حسینی بهره مند میشوند. مرحوم علامه بزرگ شیخ بهایی رحمة الله همین نظریه را پسندیده اند.
📚ریاحین الشریفة: ج 3 ص 37
👌بعید نیست که همه این عوامل و علل و حتی عوامل دیگری هم سبب هجرت حضرت زینب علیها السلام به #شام شده باشند .
📚خوشههای خورشید در سوریه/ سیدمحمدطاهر مدرسی ص 95
🔸 منابعی چون بحار الانوار ، مستدرک سفینه البحار ، مستدرک رجال الحدیث ، عوالم العلوم ، منتهی الامال و ... که از حضرت زینب سلام الله علیها بحث کرده اند ، سخنی از #شهادت آن بانوی بزرگوار به میان نیاورده اند ، و اکثرا نوشته اند ؛
«آن حضرت مریض شد و به طور #طبیعی وفات کرد »
📚منتخب التواریخ ص 67
🔸البته برخی می نویسند ؛
« آن حضرت توسط عوامل یزید مسموم شد و به #شهادت رسید »
📚زینب الکبری من المهد الی اللحد ، ص 592
👌این احتمال اگر چه می تواند مورد قبول واقع شود ، چرا که آن بانوی گرامی همه وقائع کربلا را دیده بود و وجود او یاد آور فجائع حکومت یزید بود و روشنگری های او برای یزید قابل تحمل نبود ، بعید نیست که یزید ایشان را مسموم کرده باشد ، اما این سخن هیچ گونه مستند قابل اعتمادی در منابع متقدم ندارد .
🔸برخی نیز احتمال داده اند که گرفتاری ها و سختی هایی که در طول جریانات #اسارت به آن بانو وارد شد ، سبب بیماری ایشان گردید و به خاطر همان از دنیا رفتند ، بنابراین می توان ایشان را شهیده خواند .
❕اما با توجه به آنکه منابع مورد اعتماد این مطلب را که بیماری ایشان ناشی از اسارت کربلا بوده است را نقل نکرده اند ، این قول نیز نمی تواند #قطعی و یقینی باشد.
پرسمان اعتقادی
🚩 پاسخ شبهات ف. مجازی👇
🆔 @shobhe_shenasi
#شهید_محسن_حججی
بعد از شهادت تا مدتها #پیکرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد #حزب_الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای #داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را #شناسایی کنی?"
می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها #اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.
قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف #مقرداعش.
※※※※
توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.
پیکری #متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"
میخکوب شدم از درون #آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن #اربا_اربا شده. این بدن قطعه قطعه شده!"
بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را #مسلح کرد و کشید طرفم.
داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!"
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: "کجای #شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?"
داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."
نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست #فریب مان بدهد.
توی دلم #متوسل شدن به #حضرت_زهرا علیها السلام.
گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭
یکهو چشمم افتاد به تکه #استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😔
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر #حزب_الله.
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی #جسمی و هم #روحی.
راقعا به استراحت نیاز داشتم
فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی #حضرت_زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد پیشم و گفت: "#پدر و #همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."
من را برد پیش پدر محسن که کنار #ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای #شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?"
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر #اربا_اربا را تحویل دادهاند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند?😭
گفتم: "حاجآقا، #پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام."
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔
#نثار_روح_پاک_شهدا_صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
بعد از شهادت تا مدتها #پیکرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد #حزب_الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای #داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را #شناسایی کنی?"
می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها #اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.
قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف #مقرداعش.
※※※※
توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.
پیکری #متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"
میخکوب شدم از درون #آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن #اربا_اربا شده. این بدن قطعه قطعه شده!"
بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را #مسلح کرد و کشید طرفم.
داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!"
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: "کجای #شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?"
داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."
نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست #فریب مان بدهد.
توی دلم #متوسل شدن به #حضرت_زهرا علیها السلام.
گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭
یکهو چشمم افتاد به تکه #استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😔
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر #حزب_الله.
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی #جسمی و هم #روحی.
راقعا به استراحت نیاز داشتم
فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی #حضرت_زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد پیشم و گفت: "#پدر و #همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."
من را برد پیش پدر محسن که کنار #ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای #شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?"
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر #اربا_اربا را تحویل دادهاند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند?😭
گفتم: "حاجآقا، #پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام."
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔
#نثار_روح_پاک_شهدا_صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها_وفات_یا_شهادت
🤔#پرسش
❔عده ای میگن حضرت زینب کبری سلام الله علیها وفات کردن و عده ای دیگه میگن به #شهادت رسیدند، میشه اگه امکانش هست در این باب توضیحی بدید ❗️❗️
🆔 @shobhe_shenasi
💠#پاسخ💠
👌مهم ترین محقّقان و مورّخان شیعه از جمله میرزا حسین نوری، علامه بحرالعلوم، شیخ عبّاس قمی، حسون بن زینی حسینی، علامه حسنین سابقی و... و نیز برخی از تاریخ نگاران اهل سنت، از آن میان ابن جبیر، عزالدین محمد صیادی شافعی، ابن حورانی، ابن بطوطه و... بر این #عقیده و باورند که حضرت زینب دختر امیرالمؤمنین علیهما السلام در سرزمین شام در قریه «راویه دمشق» (زینبیه فعلی) به خاک سپرده شده است و مرقد و حرم فعلی متعلق به آن بانوی با عظمت اسلام میباشد.
📚برگرفته از: نفس المهموم 297 ؛ الرحله، زیارات الشام: 133و اماکن زیارتی و سیاحتی سوریه: 53
🔸حال باید دید ، علّت #سفر حضرت به شام چه بوده است. در این باره نیز نظریاتی از مورّخین جلب توجه میکند ؛
1⃣تعدادی بر این باورند که در اثر تهاجم وحشیانه سپاه خون آشام یزید به مدینه منوره و هتک حرمت حرم نبوی و کشتار مردم مدینه و فجایع شرم آوری که مرتکب شدند؛ حضرت زینب طاقت تحمّل دیدن این شهر را نداشت لذا با همسرش عبدالله به شام هجرت کرد و در آن جا #مریض شد و به سوی حق پرواز کرد و در همان جا دفن شد.
2⃣ عدّه ای گفته اند که حضرت زینب علیها السلام با تمام توان در مدینه منوره علیه بنی امیه، بویژه یزید و ابن زیاد تبلیغ میکرد و فجایع آنان را با منطق رسایی که داشت به مردم مدینه می گفت، حکم تبعید ایشان صادر شده بود لذا ایشان با همسرش به شام #هجرت کرد .
3⃣امّا بیشتر محقّقان فرموده اند که عبدالله بن جعفر شوهر حضرت زینب علیها السلام در شامات بویژه دمشق مزارع و باغهای فراوانی داشت و در مدینه قحطی شده بود، عبدالله که آدم بخشنده ای بود، تصمیم گرفت به شامات همراه خانواده اش هجرت کرده از باغهای خود استفاده کند و به نیازمندان هم مثل همیشه کمکهایی داشته باشد، وقتی که به دمشق آمدند حضرت زینب علیها السلام از نظر #جسمی مریض شد و از نظر روحی هم که مصائب جانسوز عاشورا، و رنجهای اسارت را تداعی میکرد، بیماری حضرت را شدیدتر ساخت تا آن که مرغ روحش به سوی رحمت حق پرواز کرد و آن سرزمین، افتخار میزبانی پیکر پاک او را به دست آورد و امروزه میلیونها زائر باورمند و بامعرفت از فیض زیارت آن پرچمدار انقلاب عاشورای حسینی بهره مند میشوند. مرحوم علامه بزرگ شیخ بهایی رحمة الله همین نظریه را پسندیده اند.
📚ریاحین الشریفة: ج 3 ص 37
👌بعید نیست که همه این عوامل و علل و حتی عوامل دیگری هم سبب هجرت حضرت زینب علیها السلام به #شام شده باشند .
📚خوشههای خورشید در سوریه/ سیدمحمدطاهر مدرسی ص 95
🔸 منابعی چون بحار الانوار ، مستدرک سفینه البحار ، مستدرک رجال الحدیث ، عوالم العلوم ، منتهی الامال و ... که از حضرت زینب سلام الله علیها بحث کرده اند ، سخنی از #شهادت آن بانوی بزرگوار به میان نیاورده اند ، و اکثرا نوشته اند ؛
«آن حضرت مریض شد و به طور #طبیعی وفات کرد »
📚منتخب التواریخ ص 67
🔸البته برخی می نویسند ؛
« آن حضرت توسط عوامل یزید مسموم شد و به #شهادت رسید »
📚زینب الکبری من المهد الی اللحد ، ص 592
👌این احتمال اگر چه می تواند مورد قبول واقع شود ، چرا که آن بانوی گرامی همه وقائع کربلا را دیده بود و وجود او یاد آور فجائع حکومت یزید بود و روشنگری های او برای یزید قابل تحمل نبود ، بعید نیست که یزید ایشان را مسموم کرده باشد ، اما این سخن هیچ گونه مستند قابل اعتمادی در منابع متقدم ندارد .
🔸برخی نیز احتمال داده اند که گرفتاری ها و سختی هایی که در طول جریانات #اسارت به آن بانو وارد شد ، سبب بیماری ایشان گردید و به خاطر همان از دنیا رفتند ، بنابراین می توان ایشان را شهیده خواند .
❕اما با توجه به آنکه منابع مورد اعتماد این مطلب را که بیماری ایشان ناشی از اسارت کربلا بوده است را نقل نکرده اند ، این قول نیز نمی تواند #قطعی و یقینی باشد/پرسمان اعتقادی
🚩 پاسخ شبهات ف. مجازی👇
🆔 @shobhe_shenasi
🤔#پرسش
❔عده ای میگن حضرت زینب کبری سلام الله علیها وفات کردن و عده ای دیگه میگن به #شهادت رسیدند، میشه اگه امکانش هست در این باب توضیحی بدید ❗️❗️
🆔 @shobhe_shenasi
💠#پاسخ💠
👌مهم ترین محقّقان و مورّخان شیعه از جمله میرزا حسین نوری، علامه بحرالعلوم، شیخ عبّاس قمی، حسون بن زینی حسینی، علامه حسنین سابقی و... و نیز برخی از تاریخ نگاران اهل سنت، از آن میان ابن جبیر، عزالدین محمد صیادی شافعی، ابن حورانی، ابن بطوطه و... بر این #عقیده و باورند که حضرت زینب دختر امیرالمؤمنین علیهما السلام در سرزمین شام در قریه «راویه دمشق» (زینبیه فعلی) به خاک سپرده شده است و مرقد و حرم فعلی متعلق به آن بانوی با عظمت اسلام میباشد.
📚برگرفته از: نفس المهموم 297 ؛ الرحله، زیارات الشام: 133و اماکن زیارتی و سیاحتی سوریه: 53
🔸حال باید دید ، علّت #سفر حضرت به شام چه بوده است. در این باره نیز نظریاتی از مورّخین جلب توجه میکند ؛
1⃣تعدادی بر این باورند که در اثر تهاجم وحشیانه سپاه خون آشام یزید به مدینه منوره و هتک حرمت حرم نبوی و کشتار مردم مدینه و فجایع شرم آوری که مرتکب شدند؛ حضرت زینب طاقت تحمّل دیدن این شهر را نداشت لذا با همسرش عبدالله به شام هجرت کرد و در آن جا #مریض شد و به سوی حق پرواز کرد و در همان جا دفن شد.
2⃣ عدّه ای گفته اند که حضرت زینب علیها السلام با تمام توان در مدینه منوره علیه بنی امیه، بویژه یزید و ابن زیاد تبلیغ میکرد و فجایع آنان را با منطق رسایی که داشت به مردم مدینه می گفت، حکم تبعید ایشان صادر شده بود لذا ایشان با همسرش به شام #هجرت کرد .
3⃣امّا بیشتر محقّقان فرموده اند که عبدالله بن جعفر شوهر حضرت زینب علیها السلام در شامات بویژه دمشق مزارع و باغهای فراوانی داشت و در مدینه قحطی شده بود، عبدالله که آدم بخشنده ای بود، تصمیم گرفت به شامات همراه خانواده اش هجرت کرده از باغهای خود استفاده کند و به نیازمندان هم مثل همیشه کمکهایی داشته باشد، وقتی که به دمشق آمدند حضرت زینب علیها السلام از نظر #جسمی مریض شد و از نظر روحی هم که مصائب جانسوز عاشورا، و رنجهای اسارت را تداعی میکرد، بیماری حضرت را شدیدتر ساخت تا آن که مرغ روحش به سوی رحمت حق پرواز کرد و آن سرزمین، افتخار میزبانی پیکر پاک او را به دست آورد و امروزه میلیونها زائر باورمند و بامعرفت از فیض زیارت آن پرچمدار انقلاب عاشورای حسینی بهره مند میشوند. مرحوم علامه بزرگ شیخ بهایی رحمة الله همین نظریه را پسندیده اند.
📚ریاحین الشریفة: ج 3 ص 37
👌بعید نیست که همه این عوامل و علل و حتی عوامل دیگری هم سبب هجرت حضرت زینب علیها السلام به #شام شده باشند .
📚خوشههای خورشید در سوریه/ سیدمحمدطاهر مدرسی ص 95
🔸 منابعی چون بحار الانوار ، مستدرک سفینه البحار ، مستدرک رجال الحدیث ، عوالم العلوم ، منتهی الامال و ... که از حضرت زینب سلام الله علیها بحث کرده اند ، سخنی از #شهادت آن بانوی بزرگوار به میان نیاورده اند ، و اکثرا نوشته اند ؛
«آن حضرت مریض شد و به طور #طبیعی وفات کرد »
📚منتخب التواریخ ص 67
🔸البته برخی می نویسند ؛
« آن حضرت توسط عوامل یزید مسموم شد و به #شهادت رسید »
📚زینب الکبری من المهد الی اللحد ، ص 592
👌این احتمال اگر چه می تواند مورد قبول واقع شود ، چرا که آن بانوی گرامی همه وقائع کربلا را دیده بود و وجود او یاد آور فجائع حکومت یزید بود و روشنگری های او برای یزید قابل تحمل نبود ، بعید نیست که یزید ایشان را مسموم کرده باشد ، اما این سخن هیچ گونه مستند قابل اعتمادی در منابع متقدم ندارد .
🔸برخی نیز احتمال داده اند که گرفتاری ها و سختی هایی که در طول جریانات #اسارت به آن بانو وارد شد ، سبب بیماری ایشان گردید و به خاطر همان از دنیا رفتند ، بنابراین می توان ایشان را شهیده خواند .
❕اما با توجه به آنکه منابع مورد اعتماد این مطلب را که بیماری ایشان ناشی از اسارت کربلا بوده است را نقل نکرده اند ، این قول نیز نمی تواند #قطعی و یقینی باشد/پرسمان اعتقادی
🚩 پاسخ شبهات ف. مجازی👇
🆔 @shobhe_shenasi